حکمت دویست و چهل و یکم
- علیرضا احمدی در یزدی
- حکمت, نهج البلاغه
حکمت دویست و چهل و یکم
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۷/۱۲. ۲۹ربیع الاول
💢 حکمت ۲41 💢
متن حکمت
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
يَوْمُ آلْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى آلْمَظْلُومِ.
معنای حکمت
امام (عليه السلام) فرمود:
روز انتقام مظلوم از ظالم، شديدتر از روز ستم کردن ظالم بر مظلوم است.
متن شرح حکمت 241
وَ قَالَ (علیه السلام): اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ. تقوا و پرهيزكارى پيشه كن هرچند كم باشد و ميان خود و خدا پردهاى قرار ده هرچند نازك باشد.
سطح بندی معارف: معارف و مطالبی که در آیات و روایات بیان شده همه در یک سطح نیستند، و همه نیز توان و شرایط امتثال همه را ندارند. برخی مطالب برای گناهکاران است. برخی مطالب برای عموم مردم. برخی برای مومنین، برخی برای خواص اولیاء الهی.
مثلا در احکام: نماز باید ایستاده باشد ولی کسی که نمیتواند بایستد باید بنشیند، باید دراز بکشد،باید با اشاره نماز بخواند. کسی که میتواند نمازهای مستحبی را هم بخواند. کسانی که در سیر و سلوک اند روزه های مستحبی را هم بگیرند و…
در اخلاق : حسن خلق برای همه خوب است ولی اگر کسی نمیتواند همیشه خوش اخلاق باشد در مواجهه با خانواده، در مواجهه با زیر دست باید اخلاق را رعایت کند. اگر کسی هم میتواند باید کل خطبه متقین را اجرا کند، اگر نمی تواند لااقل برخی از آنها را رعایت کند، یا همه را تا حدودی رعایت کند.
در اعتقادات : برای یک عده فهم کلیات دین لازم است. پیامبر صلی الله علیه وآله می فرماید: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم به یقین منظور از این علم نمی تواند فقط سواد باشد چون در این صورت مسلمانهای بی سواد ترک فریضه کرده اند. ولی مقصود از این حدیث علم به معنای اطلاع از کلیات دینی است.
برای یک عده فهم جزئیات، اثبات آن، پاسخ به شبهات و احتجاج به آنها لازم است. در زیارت جامعه کبیره امده : مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ حق مى دانم آن چه را شما حق دانستيد و باطل مى دانم آن چه را شما باطل دانستيد. اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ حکمت۲۴۲ برای عموم مردم است که هم عقیده و ایمان دارند، هم گاهی دچار خطا و گناه میشوند. لذا حضرت میفرماید رابطه تقوایی و حیایی را به طور کامل قطع نکنید. یک تقوا و پرهیزکاری حداقلی و یک حیای حداقلی نیاز است. قرآن کریم در یک بخش میفرماید: 《فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ؛ تغابن – ۱۶ 》 انجه که می توانید تقوا پیشه کنید و در یک بخش میفرماید: 《یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ؛ آل عمران – ۱۰۲》 اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خداوند پروا كنيد آن گونه كه سزاوار تقواى اوست .
اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ تقوا از عصمت تا مسلمانی صِرف. تقوا مانند بسيارى از فضايل اخلاقى، داراى درجات متفاوتى است؛ گاه بهقدرى والاست كه به سرحدّ عصمت مىرسد و گاه به اندازه تقواى بزرگانى مىرسد كه در درجات بعد از معصومين قرار داشتهاند؛ مانند سلمان وابوذرها و علماى راستين، و گاه بهقدرى ضعيف مىشود كه صاحبش را بر لب پرتگاه قرار مىدهد.
در قرآن مجيد به اينگونه افراد اشاره شده: 《وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحآ وَآخَرَ سَيِّئآ عَسَى اللهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ توبه – ۱۰۲ 》 و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند وكار خوب و بد را به هم آميختند. اميد مىرود كه خدا توبه آنها را بپذيرد. به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است.
در آیه دیگر میفرماید: 《قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ؛ حجرات – ۱۴》 یک عده ایمان و اسلامشان فقط در حد دفن در قبرستان مسلمانهاست و اثر دیگری که رشد و کمال و بهشتی شدن و… باشد را ندارد.
وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ در مورد مصداق “سِتر” دو نظریه وجود دارد:
الف. برخی میگویند مقصود امام از پرده، همان حدود الهی است. ابن میثم میگوید ضخامت و نازکی این پرده، به میزان التزام نسبت به تکالیف الهی است.
ب. برخی میگویند مقصود پرده حیا است. اینکه انسان پرده دری نکند و همواره یک راه بازگشتی برای خود باقی بگذارد. برخی خطوط قرمز را برای خودش ممنوع بداند . یک حالت ابا از مخالفت نسبت به فرامین الهی را داشته باشد.
ابن ابی الحدید میگوید: و فی أمثال العامة: اجعل بینک و بین الله روزنة همه پل های پشت سر را خراب نکن و یک روزنه ای برای بازگشت به خدا قرار بده.
گناه باعث دریدن پرده ها و بغض اهل بیت میشود. درکتاب کافی: قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ : مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَ عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّى يَعْمَلَ أَرْبَعِينَ كَبِيرَةً هيچ بندۀ نيست جز آنكه چهل پرده بر او كشيده است تا آنكه چهل گناه كبيره كند. فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِينَ كَبِيرَةً اِنْكَشَفَتْ عَنْهُ اَلْجُنَنُ و هر گاه چهل گناه كبيره كند،همه پردهها از او كنار روند. فَيُوحِي اَللَّهُ إِلَيْهِمْ أَنِ اُسْتُرُوا عَبْدِي بِأَجْنِحَتِكُمْ فَتَسْتُرُهُ اَلْمَلاَئِكَةُ بِأَجْنِحَتِهَا و خدا به فرشتهها وحى كند باپرهاى خود بندۀ مرا بپوشانيدو آبروى او را حفظ كنيد و فرشتهها با پرهاى خود از او پرده پوشى كنند. قَالَ فَمَا يَدَعُ شَيْئاً مِنَ اَلْقَبِيحِ إِلاَّ قَارَفَهُ حَتَّى يَمْتَدِحَ إِلَى اَلنَّاسِ بِفِعْلِهِ اَلْقَبِيحِ آن بنده هيچ كار زشتى را واننهد مگر در آن فرو رود و بدان آلوده گردد تا كارش بدان جا كشد كه از مردم در برابر كارِ زشت مدح و ثنا جويد. فَيَقُولُ اَلْمَلاَئِكَةُ يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ مَا يَدَعُ شَيْئاً إِلاَّ رَكِبَهُ وَ إِنَّا لَنَسْتَحْيِي مِمَّا يَصْنَعُ پس فرشتهها گويند:پروردگارا! اين بنده هيچ چيز به جا نگذاشت و مرتكب همۀ بديها شد و ما از آنچه او مىكند خجالت مىكشيم و حيا مىكنيم . فَيُوحِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ أَنِ اِرْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ فَإِذَا فُعِلَ ذَلِكَ أَخَذَ فِي بُغْضِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ پس خدا عز و جل بدانها وحى كند كه شما هم پرهاى خود را از روى كردار زشتش برداريد و چون چنين كند و كارش بدين جا كشد آغاز دشمنى با ما خاندان كند. فَعِنْدَ ذَلِكَ يَنْهَتِكُ سِتْرُهُ فِي اَلسَّمَاءِ وَ سِتْرُهُ فِي اَلْأَرْضِ در اين جا است كه پردۀ او در آسمان دريده شود و پردۀ او در زمين پاره شود. فَيَقُولُ اَلْمَلاَئِكَةُ يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ قَدْ بَقِيَ مَهْتُوكَ اَلسِّتْرِ فَيُوحِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ لَوْ كَانَتْ لِلَّهِ فِيهِ حَاجَةٌ مَا أَمَرَكُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ. پس فرشتهها مىگويند:پروردگارا! اين بندهات پرده دريده و بىآبرو مانده است؟ خدا عز و جل به آنها وحى كند:اگر خدا را بدو نيازى بود،به شما فرمان نمىداد كه پرهاى خود را از او برگيريد.
اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ در این دوران مردم را تشویق کنیم به همین حداقل ها. مرحوم «مغنيه» در شرح نهجالبلاغه خود مىگويد: لا تَقطَع الصلهَ بینک و بین الله کلّیه، و تَظهَرُ له العقوق و الجفاء همه راه ها بین خود و خدا را قطع نکن که به زودی بلا و گرفتاری بر تو ظاهر میشود. و اهجُر ما نهاک عنه، و ان غلبتک النفس الاماره علی بعض ما یَکرَهُ سبحانه از گناه دوری کن اگر چه نفس اماره تو را تشویق به آن کند. فاغلبها انت علی بعض ما یحب، فربما شملک العفو تو هم گاهی با کارهای خوب بر نفس اماره پیروز شو تا شاید مورد عفو الهی قرار بگیری. و یُصدِّقُ قولُ الامام علی عصرنا الذی کثرت فیه اثاره الشهوات این فرمایش امام در زمان ما کاملا تصدیق میشود، زیرا انواع گناهان در این زمان زیاد است. و من کان فیه علی شی ء من التقی و الایمان فهو یکفیه و ینجیه ان شاء الله. آنها كه دست كم اندكى از تقوا و ايمان داشته باشند همان مقدار إنشاءالله مايه نجاتشان مىشود.
مرحوم مغنیه به دو حدیث نیز اشاره میکند. که پیامبر ص فرمود: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ عَلَى دِينِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ بِكَفِّه زمانى بر مردم فرا مىرسد آن كس كه دين و ايمان خود را حفظ مىكند مانند كسى است كه شعله آتشى در كف دست خود نگاه داشته باشد.
حدیث دوم مغنیه از پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله : لِلْعامِلِ مِنْكُمْ بِطاعَةِ اللهِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ كسانى كه در آن زمان اطاعت فرمان خدا مىكنند معادل پاداش پنجاه نفر به آنها داده مىشود. فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الصَّحابَةِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ مِنّا أوْ مِنْهُمْ؟ قالَ: بَلْ مِنْكُمْ؛ يكى از صحابه عرضه داشت: پنجاه نفر از آنها يا از ما؟ حضرت فرمود: از شما.
نکته 1: باید تا آنجا که میشود از گناه دوری کرد، تقوا و حیا داشت امام صادق علیه السلام فرمود: اِتَّقُوا اَلْمُحَقَّرَاتِ مِنَ اَلذُّنُوبِ فَإِنَّ لَهَا طَالِباً، لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: أُذْنِبُ وَ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ، إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: إِنَّهٰا إِنْ تَكُ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ أَوْ فِي اَلْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اَللّٰهُ إِنَّ اَللّٰهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشهای از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) میآورد؛ خداوند دقیق و آگاه است!
همین ایمان و حیای اندک هم اثر دارد. قرآن کریم میفرماید: 《إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُّدْخَلا كَرِيما؛ نساء – ۳۱ 》 اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مىشويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مىپوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبى وارد مىسازيم. دوری از کبیره، بخشش صغیره را دارد همچنين در قران مىخوانيم: 《الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الاِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ؛ نجم – ۳۲》 همانان كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مىكنند، جز گناهان صغيره كه گاه آلوده آن مىشوند، آمرزش پروردگار تو گسترده است.
اصرار بر گناه نکنیم. در کتاب کافی از امام باقر علیه السلام نقل است: اَلذُّنُوبُ كُلُّهَا شَدِيدَةٌ وَ أَشَدُّهَا مَا نَبَتَ عَلَيْهِ اَللَّحْمُ وَ اَلدَّمُ همه گناهان سخت باشند، و سختترین آنها گناهى است كه گوشت و پوست بر آن روئيده باشد مانند خوردن مال حرام يا گناهى که انسان مداومت بر آن کند. لِأَنَّهُ إِمَّا مَرْحُومٌ وَ إِمَّا مُعَذَّبٌ زيرا بايد گناه يا آمرزيده شود به وسیله توبه و كفّاره و يا آنكه بر آن عذاب شود در حال مرگ و قبر و برزخ و دوزخ تا جبران گردد. وَ اَلْجَنَّةُ لاَ يَدْخُلُهَا إِلاَّ طَيِّبٌ . و به بهشت وارد نشود جز شخص پاك.
گاهی نیت گناه نیز باعث سقوط انسان است. امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ فَلاَ يَعْمَلْهَا هر كه قصد گناهى كند مبادا نزدیک آن بشود. فَإِنَّهُ رُبَّمَا عَمِلَ اَلْعَبْدُ اَلسَّيِّئَةَ فَيَرَاهُ اَلرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَيَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي لاَ أَغْفِرُ لَكَ بَعْدَ ذَلِكَ أَبَداً . راستش اين است كه چه بسا بندهاى كردار بدى كند و پروردگار تبارك و تعالى او را بيند،پس فرمايد:به عزّت و جلالم سوگند هرگز پس از اين تو را نيامرزم. حتی اگر انسان راه خطا را مىرود لااقل بايد چنان باشد كه روى برگشت به درگاه خدا و تقاضاى عفو را داشته باشد و تمام پلها را پشت سر خود ويران نسازد. به گفته شاعر: گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند/ نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
نکته ۲: باید یک راه بازگشت برای دوست قرار داد اگر با کسی مدتی دوستی کردید و بعد به هر علتی بینتان به هم خورد، همه پل های پشت سر را خراب نکنید.در حکمت ۲۶۸ می فرماید: أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا فرمود: دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار، چرا که ممکن است روزى دشمنت شود و با دشمنت نيز در حد اعتدال دشمنى کن، زيرا ممکن است روزى دوست تو شود.
در نامه ۳۱ می فرماید: وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا در مواجهه با خداوند نیز انسان نباید همه پل های پشت سر را خراب کند بلکه حداقل تقوا و حیا میتواند انسان را نجات دهد. اللهم اجعلنا من المتقین والحقنا بالصالحین
حکمت دویست و چهل و یکم
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۷/۱۲. ۲۹ربیع الاول
💢 حکمت ۲41 💢
متن حکمت
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
يَوْمُ آلْمَظْلُومِ عَلَى الظَّالِمِ أَشَدُّ مِنْ يَوْمِ الظَّالِمِ عَلَى آلْمَظْلُومِ.
معنای حکمت
امام (عليه السلام) فرمود:
روز انتقام مظلوم از ظالم، شديدتر از روز ستم کردن ظالم بر مظلوم است.
متن شرح حکمت 241
وَ قَالَ (علیه السلام): اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ. تقوا و پرهيزكارى پيشه كن هرچند كم باشد و ميان خود و خدا پردهاى قرار ده هرچند نازك باشد.
سطح بندی معارف: معارف و مطالبی که در آیات و روایات بیان شده همه در یک سطح نیستند، و همه نیز توان و شرایط امتثال همه را ندارند. برخی مطالب برای گناهکاران است. برخی مطالب برای عموم مردم. برخی برای مومنین، برخی برای خواص اولیاء الهی.
مثلا در احکام: نماز باید ایستاده باشد ولی کسی که نمیتواند بایستد باید بنشیند، باید دراز بکشد،باید با اشاره نماز بخواند. کسی که میتواند نمازهای مستحبی را هم بخواند. کسانی که در سیر و سلوک اند روزه های مستحبی را هم بگیرند و…
در اخلاق : حسن خلق برای همه خوب است ولی اگر کسی نمیتواند همیشه خوش اخلاق باشد در مواجهه با خانواده، در مواجهه با زیر دست باید اخلاق را رعایت کند. اگر کسی هم میتواند باید کل خطبه متقین را اجرا کند، اگر نمی تواند لااقل برخی از آنها را رعایت کند، یا همه را تا حدودی رعایت کند.
در اعتقادات : برای یک عده فهم کلیات دین لازم است. پیامبر صلی الله علیه وآله می فرماید: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِيضَةٌ عَلَى كُلِّ مُسْلِم به یقین منظور از این علم نمی تواند فقط سواد باشد چون در این صورت مسلمانهای بی سواد ترک فریضه کرده اند. ولی مقصود از این حدیث علم به معنای اطلاع از کلیات دینی است.
برای یک عده فهم جزئیات، اثبات آن، پاسخ به شبهات و احتجاج به آنها لازم است. در زیارت جامعه کبیره امده : مُحَقِّقٌ لِمَا حَقَّقْتُمْ مُبْطِلٌ لِمَا أَبْطَلْتُمْ حق مى دانم آن چه را شما حق دانستيد و باطل مى دانم آن چه را شما باطل دانستيد. اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ حکمت۲۴۲ برای عموم مردم است که هم عقیده و ایمان دارند، هم گاهی دچار خطا و گناه میشوند. لذا حضرت میفرماید رابطه تقوایی و حیایی را به طور کامل قطع نکنید. یک تقوا و پرهیزکاری حداقلی و یک حیای حداقلی نیاز است. قرآن کریم در یک بخش میفرماید: 《فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ؛ تغابن – ۱۶ 》 انجه که می توانید تقوا پیشه کنید و در یک بخش میفرماید: 《یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ؛ آل عمران – ۱۰۲》 اى كسانى كه ايمان آوردهايد! از خداوند پروا كنيد آن گونه كه سزاوار تقواى اوست .
اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ تقوا از عصمت تا مسلمانی صِرف. تقوا مانند بسيارى از فضايل اخلاقى، داراى درجات متفاوتى است؛ گاه بهقدرى والاست كه به سرحدّ عصمت مىرسد و گاه به اندازه تقواى بزرگانى مىرسد كه در درجات بعد از معصومين قرار داشتهاند؛ مانند سلمان وابوذرها و علماى راستين، و گاه بهقدرى ضعيف مىشود كه صاحبش را بر لب پرتگاه قرار مىدهد.
در قرآن مجيد به اينگونه افراد اشاره شده: 《وَآخَرُونَ اعْتَرَفُوا بِذُنُوبِهِمْ خَلَطُوا عَمَلا صَالِحآ وَآخَرَ سَيِّئآ عَسَى اللهُ أَنْ يَتُوبَ عَلَيْهِمْ إِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ؛ توبه – ۱۰۲ 》 و گروهى ديگر، به گناهان خود اعتراف كردند وكار خوب و بد را به هم آميختند. اميد مىرود كه خدا توبه آنها را بپذيرد. به يقين، خداوند آمرزنده و مهربان است.
در آیه دیگر میفرماید: 《قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا ۖ قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَٰكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ؛ حجرات – ۱۴》 یک عده ایمان و اسلامشان فقط در حد دفن در قبرستان مسلمانهاست و اثر دیگری که رشد و کمال و بهشتی شدن و… باشد را ندارد.
وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ در مورد مصداق “سِتر” دو نظریه وجود دارد:
الف. برخی میگویند مقصود امام از پرده، همان حدود الهی است. ابن میثم میگوید ضخامت و نازکی این پرده، به میزان التزام نسبت به تکالیف الهی است.
ب. برخی میگویند مقصود پرده حیا است. اینکه انسان پرده دری نکند و همواره یک راه بازگشتی برای خود باقی بگذارد. برخی خطوط قرمز را برای خودش ممنوع بداند . یک حالت ابا از مخالفت نسبت به فرامین الهی را داشته باشد.
ابن ابی الحدید میگوید: و فی أمثال العامة: اجعل بینک و بین الله روزنة همه پل های پشت سر را خراب نکن و یک روزنه ای برای بازگشت به خدا قرار بده.
گناه باعث دریدن پرده ها و بغض اهل بیت میشود. درکتاب کافی: قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ صَلَوَاتُ اَللَّهِ عَلَيْهِ : مَا مِنْ عَبْدٍ إِلاَّ وَ عَلَيْهِ أَرْبَعُونَ جُنَّةً حَتَّى يَعْمَلَ أَرْبَعِينَ كَبِيرَةً هيچ بندۀ نيست جز آنكه چهل پرده بر او كشيده است تا آنكه چهل گناه كبيره كند. فَإِذَا عَمِلَ أَرْبَعِينَ كَبِيرَةً اِنْكَشَفَتْ عَنْهُ اَلْجُنَنُ و هر گاه چهل گناه كبيره كند،همه پردهها از او كنار روند. فَيُوحِي اَللَّهُ إِلَيْهِمْ أَنِ اُسْتُرُوا عَبْدِي بِأَجْنِحَتِكُمْ فَتَسْتُرُهُ اَلْمَلاَئِكَةُ بِأَجْنِحَتِهَا و خدا به فرشتهها وحى كند باپرهاى خود بندۀ مرا بپوشانيدو آبروى او را حفظ كنيد و فرشتهها با پرهاى خود از او پرده پوشى كنند. قَالَ فَمَا يَدَعُ شَيْئاً مِنَ اَلْقَبِيحِ إِلاَّ قَارَفَهُ حَتَّى يَمْتَدِحَ إِلَى اَلنَّاسِ بِفِعْلِهِ اَلْقَبِيحِ آن بنده هيچ كار زشتى را واننهد مگر در آن فرو رود و بدان آلوده گردد تا كارش بدان جا كشد كه از مردم در برابر كارِ زشت مدح و ثنا جويد. فَيَقُولُ اَلْمَلاَئِكَةُ يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ مَا يَدَعُ شَيْئاً إِلاَّ رَكِبَهُ وَ إِنَّا لَنَسْتَحْيِي مِمَّا يَصْنَعُ پس فرشتهها گويند:پروردگارا! اين بنده هيچ چيز به جا نگذاشت و مرتكب همۀ بديها شد و ما از آنچه او مىكند خجالت مىكشيم و حيا مىكنيم . فَيُوحِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ أَنِ اِرْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ فَإِذَا فُعِلَ ذَلِكَ أَخَذَ فِي بُغْضِنَا أَهْلَ اَلْبَيْتِ پس خدا عز و جل بدانها وحى كند كه شما هم پرهاى خود را از روى كردار زشتش برداريد و چون چنين كند و كارش بدين جا كشد آغاز دشمنى با ما خاندان كند. فَعِنْدَ ذَلِكَ يَنْهَتِكُ سِتْرُهُ فِي اَلسَّمَاءِ وَ سِتْرُهُ فِي اَلْأَرْضِ در اين جا است كه پردۀ او در آسمان دريده شود و پردۀ او در زمين پاره شود. فَيَقُولُ اَلْمَلاَئِكَةُ يَا رَبِّ هَذَا عَبْدُكَ قَدْ بَقِيَ مَهْتُوكَ اَلسِّتْرِ فَيُوحِي اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِمْ لَوْ كَانَتْ لِلَّهِ فِيهِ حَاجَةٌ مَا أَمَرَكُمْ أَنْ تَرْفَعُوا أَجْنِحَتَكُمْ عَنْهُ. پس فرشتهها مىگويند:پروردگارا! اين بندهات پرده دريده و بىآبرو مانده است؟ خدا عز و جل به آنها وحى كند:اگر خدا را بدو نيازى بود،به شما فرمان نمىداد كه پرهاى خود را از او برگيريد.
اتَّقِ اللَّهَ بَعْضَ التُّقَى وَ إِنْ قَلَّ، وَ اجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ در این دوران مردم را تشویق کنیم به همین حداقل ها. مرحوم «مغنيه» در شرح نهجالبلاغه خود مىگويد: لا تَقطَع الصلهَ بینک و بین الله کلّیه، و تَظهَرُ له العقوق و الجفاء همه راه ها بین خود و خدا را قطع نکن که به زودی بلا و گرفتاری بر تو ظاهر میشود. و اهجُر ما نهاک عنه، و ان غلبتک النفس الاماره علی بعض ما یَکرَهُ سبحانه از گناه دوری کن اگر چه نفس اماره تو را تشویق به آن کند. فاغلبها انت علی بعض ما یحب، فربما شملک العفو تو هم گاهی با کارهای خوب بر نفس اماره پیروز شو تا شاید مورد عفو الهی قرار بگیری. و یُصدِّقُ قولُ الامام علی عصرنا الذی کثرت فیه اثاره الشهوات این فرمایش امام در زمان ما کاملا تصدیق میشود، زیرا انواع گناهان در این زمان زیاد است. و من کان فیه علی شی ء من التقی و الایمان فهو یکفیه و ینجیه ان شاء الله. آنها كه دست كم اندكى از تقوا و ايمان داشته باشند همان مقدار إنشاءالله مايه نجاتشان مىشود.
مرحوم مغنیه به دو حدیث نیز اشاره میکند. که پیامبر ص فرمود: يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ الصَّابِرُ عَلَى دِينِهِ مِثْلُ الْقَابِضِ عَلَى الْجَمْرَةِ بِكَفِّه زمانى بر مردم فرا مىرسد آن كس كه دين و ايمان خود را حفظ مىكند مانند كسى است كه شعله آتشى در كف دست خود نگاه داشته باشد.
حدیث دوم مغنیه از پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله : لِلْعامِلِ مِنْكُمْ بِطاعَةِ اللهِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ كسانى كه در آن زمان اطاعت فرمان خدا مىكنند معادل پاداش پنجاه نفر به آنها داده مىشود. فَقالَ رَجُلٌ مِنَ الصَّحابَةِ مِثْلُ أجْرِ خَمْسينَ مِنّا أوْ مِنْهُمْ؟ قالَ: بَلْ مِنْكُمْ؛ يكى از صحابه عرضه داشت: پنجاه نفر از آنها يا از ما؟ حضرت فرمود: از شما.
نکته 1: باید تا آنجا که میشود از گناه دوری کرد، تقوا و حیا داشت امام صادق علیه السلام فرمود: اِتَّقُوا اَلْمُحَقَّرَاتِ مِنَ اَلذُّنُوبِ فَإِنَّ لَهَا طَالِباً، لاَ يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ: أُذْنِبُ وَ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ، إِنَّ اَللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ: إِنَّهٰا إِنْ تَكُ مِثْقٰالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي اَلسَّمٰاوٰاتِ أَوْ فِي اَلْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اَللّٰهُ إِنَّ اَللّٰهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ اگر به اندازه سنگینی دانه خردلی (کار نیک یا بد) باشد، و در دل سنگی یا در (گوشهای از) آسمانها و زمین قرار گیرد، خداوند آن را (در قیامت برای حساب) میآورد؛ خداوند دقیق و آگاه است!
همین ایمان و حیای اندک هم اثر دارد. قرآن کریم میفرماید: 《إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُّدْخَلا كَرِيما؛ نساء – ۳۱ 》 اگر از گناهان بزرگى كه از آن نهى مىشويد پرهيز كنيد، گناهان كوچك شما را مىپوشانيم؛ و شما را در جايگاه خوبى وارد مىسازيم. دوری از کبیره، بخشش صغیره را دارد همچنين در قران مىخوانيم: 《الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الاِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلاَّ اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ؛ نجم – ۳۲》 همانان كه از گناهان بزرگ و اعمال زشت دورى مىكنند، جز گناهان صغيره كه گاه آلوده آن مىشوند، آمرزش پروردگار تو گسترده است.
اصرار بر گناه نکنیم. در کتاب کافی از امام باقر علیه السلام نقل است: اَلذُّنُوبُ كُلُّهَا شَدِيدَةٌ وَ أَشَدُّهَا مَا نَبَتَ عَلَيْهِ اَللَّحْمُ وَ اَلدَّمُ همه گناهان سخت باشند، و سختترین آنها گناهى است كه گوشت و پوست بر آن روئيده باشد مانند خوردن مال حرام يا گناهى که انسان مداومت بر آن کند. لِأَنَّهُ إِمَّا مَرْحُومٌ وَ إِمَّا مُعَذَّبٌ زيرا بايد گناه يا آمرزيده شود به وسیله توبه و كفّاره و يا آنكه بر آن عذاب شود در حال مرگ و قبر و برزخ و دوزخ تا جبران گردد. وَ اَلْجَنَّةُ لاَ يَدْخُلُهَا إِلاَّ طَيِّبٌ . و به بهشت وارد نشود جز شخص پاك.
گاهی نیت گناه نیز باعث سقوط انسان است. امام صادق علیه السلام فرمود: مَنْ هَمَّ بِسَيِّئَةٍ فَلاَ يَعْمَلْهَا هر كه قصد گناهى كند مبادا نزدیک آن بشود. فَإِنَّهُ رُبَّمَا عَمِلَ اَلْعَبْدُ اَلسَّيِّئَةَ فَيَرَاهُ اَلرَّبُّ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فَيَقُولُ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي لاَ أَغْفِرُ لَكَ بَعْدَ ذَلِكَ أَبَداً . راستش اين است كه چه بسا بندهاى كردار بدى كند و پروردگار تبارك و تعالى او را بيند،پس فرمايد:به عزّت و جلالم سوگند هرگز پس از اين تو را نيامرزم. حتی اگر انسان راه خطا را مىرود لااقل بايد چنان باشد كه روى برگشت به درگاه خدا و تقاضاى عفو را داشته باشد و تمام پلها را پشت سر خود ويران نسازد. به گفته شاعر: گرت هواست كه معشوق نگسلد پيوند/ نگاه دار سر رشته تا نگه دارد
نکته ۲: باید یک راه بازگشت برای دوست قرار داد اگر با کسی مدتی دوستی کردید و بعد به هر علتی بینتان به هم خورد، همه پل های پشت سر را خراب نکنید.در حکمت ۲۶۸ می فرماید: أَبْغِضْ بَغِيضَكَ هَوْناً مَا عَسَى أَنْ يَكُونَ حَبِيبَكَ يَوْماً مَا فرمود: دوست خود را در حد اعتدال دوست بدار، چرا که ممکن است روزى دشمنت شود و با دشمنت نيز در حد اعتدال دشمنى کن، زيرا ممکن است روزى دوست تو شود.
در نامه ۳۱ می فرماید: وَ إِنْ أَرَدْتَ قَطِيعَةَ أَخِيكَ فَاسْتَبْقِ لَهُ مِنْ نَفْسِكَ بَقِيَّةً يَرْجِعُ إِلَيْهَا إِنْ بَدَا لَهُ ذَلِكَ يَوْماً مَا در مواجهه با خداوند نیز انسان نباید همه پل های پشت سر را خراب کند بلکه حداقل تقوا و حیا میتواند انسان را نجات دهد. اللهم اجعلنا من المتقین والحقنا بالصالحین