بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمت ها:
حکمت دویست و نود و دوم نهج البلاغه
۴۰۳/۱۱/۲ . ۲۱رجب
💢 حکمت ۲۹۲ نهج البلاغه 💢
وَ قَالَ (علیه السلام) [عِنْدَ وقُوُفِهِ] عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) سَاعَةَ دَفْنِهِ: إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ، وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ؛ وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ، وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ.
حضرت در حکمت دویست و نود و دوم نهج البلاغه هنگام به خاك سپردن رسول الله (صلى الله عليه و آله) بر سر قبر آن حضرت، چنين فرمود:
صبر نيكوست، مگر بر مرگ تو و بيتابى زشت است، مگر در فراق تو. اندوهى كه از مرگ تو رسد بزرگ است و هر اندوه ديگر، چه پيش از آن و چه پس از آن، خرد است و بى مقدار.
💠وَ قَالَ (علیه السلام) عِنْدَ وقُوُفِهِ عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) سَاعَةَ دَفْنِهِ
امام عليه السلام پس از دفن پیکر رسول الله هنگامی که بالای قبر ایستاده بود فرمود:
💠إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ
صبر و شكيبايى زيباست ولى نه درباره تو،
💠وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ
جزع و بى تابى زشت است اما نه بر فراق تو.
💠 وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ، وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ
مصيبت وفات تو بسيار سنگين است آنچنان که هر مصيبتى پيش از تو و بعد از تو در برابر آن كوچك و حقير است.
✅این روایت نشان دهنده جایگاه بالای پیامبر صلوات الله علیه نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
حکمت ۲۹۱ نهج البلاغه در مورد صبر بر مصیبت بود و حضرت سه دلیل برای رجحان صبر بیان فرمودند:
۱. صبر پاداش دارد.
۲. مقدرات جاری میشود و صبر نکردن فقط وزر و وبال است.
۳. اگر جایی نیاز به اشک باشد در تولد است نه مرگ.
❇️بعد از حکمت ۲۹۱ سید رضی حکمت دویست و نود و دوم نهج البلاغه را قرار داده است که در واقع ظاهرش خلاف آن حکمت است.
زیرا در حکمت ۲۹۱ فرمود جزع و فزع وزر و وبال است، ولی در این حکمت میفرماید جزع و فزع بر پیامبر جایز و رواست.
❎بین شارحان نهج البلاغه اختلاف است که حکمت دویست و نود و دوم نهج البلاغه از باب کنایه است یا واقعیت.
👈الف. برخی میگویند حضرت از باب مبالغه و کنایه، میفرمایند مصیبت رحلت رسول الله آنچنان بالاست که گویا جزع و فزع اینجا رواست. چون خیلی مصیبت بزرگ و عظمایی است.
✍اگر چه این مطلب با حکمت قبل هماهنگ و همراه است ولی باید گفت اصل بر بیان واقعیت و حقیقت است مگر جایی که خلافش ثابت شود. لذا باید کلام حضرت را بیان واقعیت دانست نه تشبیه و مثال و کنایه.
👈ب. این حکمت بیان واقعیت است.
در واقع اصل آن است که در مصیبت باید صبر پیشه کرد ولی این قاعده کلی یک استثناء دارد و آن هم جزع و بی قراری در مصیبت حضرت رسول است.
در این مصیبت که عالم امکان داغدار شده است، صبر معنایی ندارد و باید بی قراری و بی تابی کرد.
⁉️سوالی که اینجا مطرح است آن است که علت جواز جزع در مصیبت رسول الله چیست؟!
🔺پاسخ:
👈اولا: در مواردی که مباحث اجتماعی و الگوهای اخلاقی مد نظر باشد؛ گریه و اشک و عزاداری باعث احیاء نام آن شخصیت میشود. پس جزع و بی قراری در واقع احیای یک الگوی حسنه است و یک هدف والا در آن ملاحظه شده است.
یکی از راههای زنده نگهداشتن نام و یاد پیامبر همین گریه و مراسم عزاداری است.
✍نه تنها بعد از رحلت و شهادت میتوان با گریه نام خوبان را زنده کرد، بلکه پیامبر و امیرالمومنین و حضرت زهرا قبل از شهادت امام حسین بر او گریه کردند و خود این اشک و ناله باعث زنده نگه داشتن و توجه دادن به وجود نازنین امام حسین بوده است.
👈ثانیا: صبر به معنای کنار آمدن با شرایط موجود است و جزع یعنی کنار نیامدن و راضی نبودن به شرایط موجود و اتفاق پیش آمده.
✍آیا باید با مصیبت رسول الله کنار آمد؟!
آیا باید با اتفاقات و مصیبت های بعد از رحلت پیامبر کنار آمد؟!
آیا باید با مصیبت حضرت زهرا و شهادت امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین کنار آمد؟
در واقع رحلت رسول خدا مقدمه ای بود برای شروع یک سلسله اتفاقاتی که تلخی آن تا قیامت در جامعه باقی خواهد ماند. چگونه میتوان ساکت بود در حالی که خلافت غصب شد و اهل بیت پیامبر به بدترین شکل به شهادت رسیدند.
اینجا دیگر جای صبر نیست بلکه جای فزع و اعلام مخالفت و انزجار با وضع موجود است که بعد از رحلت پیامبر پیش آمد و تا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ادامه دارد.
✅شدت حزن و مصیبت امیرالمؤمنین علیهالسلام در رحلت پیامبر صلوات الله علیه:
ما هم باید به تأسی از امام سنگین تریم جزع و فزعمام نسبت به شهادت پیامبر باشد و بهترین جشنهایمان هم در زمان میلاد و مبعث ایشان باشد.
🔺حضرت در خطبه ۲۳۵ نهج البلاغه میفرماید :
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ،
پدر و مادرم فدايت باد اى رسول خدا،
لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ
با مرگ تو چيزى قطع شد که با مرگ ديگرى قطع نگشت .
مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ
و آن نبوّت و پيام آوردن از سوى خدا و اخبار آسمان بود؛
خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّياً عَمَّنْ سِوَاكَ
ولى مصيبت تو اين اثر را داشت که تسلى دهنده در برابر مصائب غير توست و با توجّه به اين، مصائب ديگر در نظرم کوچک و کم اهميّت است،
وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِيكَ سَوَاءً
مصيبت تو آن قدر گسترده است که عموم مردم در آن عزا دارند؛
وَ لَوْ لَا أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لَأَنْفَدْنَا عَلَيْكَ مَاءَ الشُّئُونِ
اگر تو ما را به صبر و شکيبايى امر نفرموده بودى و از جزع و بى تابى نهى نمى کردى، آن قدر بر تو گريه مى کرديم که اشکهايمان تمام شود،
وَ لَكَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْكَمَدُ مُحَالِفاً…
و اين درد جانکاه هميشه برايمان باقى بود و حزن و اندوهمان دائمى ….
❇️توصیف لحظه رحلت پیامبر توسط امیرالمومنین:
حضرت در خطبه ۱۹۷ نهج البلاغه میفرماید:
وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ
اصحاب و ياران راز دار پیامبر به خوبى مى دانند که من هرگز به معارضه با احکام و دستورات خدا و پيامبرش بر نخاستم بلکه پيوسته چشم بر امر و گوش بر فرمان بودم،
وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا الْأَقْدَامُ،
من با جان خود در صحنه هاى نبردى که شجاعان فرار مى کردند و گام هايشان به عقب بر مى گشت او را يارى کردم.
نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا
اين شجاعتى است که خداوند مرا به آن اکرام فرمود.
وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِي كَفِّي
رسول خدا در حالى که سرش بر سينه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفس او در دستم روان گشت. سپس آن را به چهره کشيدم،
فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِي ، وَ لَقَدْ وُلِّيتُ غُسْلَهُ وَ الْمَلَائِكَةُ أَعْوَانِي،
من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا يارى مى کردند.
ضَجَّتِ الدَّارُ وَ الْأَفْنِيَة
از شدت حزن در و ديوار و صحن و خانه، به ضجّه درآمده بودند.
✍ با توجه به” يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ” برداشت میشود این بخش از سخن حضرت معنای تشبیهی و کنایه ای ندارد و واقعیت محض است.
مَلَأٌ يَهْبِطُ وَ مَلَأٌ يَعْرُجُ
گروهى از فرشتگان به زمين مى آمدند و گروهى به آسمان مى رفتند
وَ مَا فَارَقَتْ سَمْعِي هَيْنَمَةٌ، مِنْهُمْ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ
و گوش من از صداى آنان که آهسته بر آن حضرت نماز مى خواندند، خالى نمى شد !
حَتَّى وَارَيْنَاهُ فِي ضَرِيحِهِ
تا زمانى که او را در قبر به خاک سپرديم.
فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيّاً وَ مَيِّتاً؟
چه کسى به آن حضرت در حيات و مرگش از من سزاوارتر است؟
❇️درشهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، امیرالمومنین ع با پیامبر صلوات الله سخن میگفت:
بعد از شهادت حضرت زهرا و هنگام دفن حضرت انتظارمیرود امام علی علیهالسلام با حضرت زهرا سلام الله علیها سخن بگوید ، ولی ایشان در آن شرایط هم با پیامبر سخن می گویند.
🔺در خطبه ۲۰۲ نهج البلاغه از حضرت آمده :
وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام) كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) عِنْدَ قَبْرِهِ:
حضرت در هنگام دفن سیده نساء فاطمه سلام الله علیها در قبر با پیامبر صلوات الله علیه اینگونه مناجات کرد:
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ
سلام و درود بر تو اى رسول خدا از سوى خودم و از سوى دخترت زهرا که هم اکنون در جوار تو فرود آمده و به سرعت به تو ملحق شده است.
قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي
اى رسول خدا! از فراق دختر برگزيده و پاکت پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته است.
إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ
هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصيبت دردناک تو، اين مصيبت براى من قابل تحمّل شده است.
✅امیرالمومنین تا پایان عمر داغدار رسول خدا صلوات الله علیه بود:
حضرت در حکمت ۴۷۳ البلاغه میفرمایند:
لَوْ غَيَّرْتَ شَيْبَكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ
به حضرت عرض كردند: چه خوب بود محاسن خود را رنگ و خضاب مى كرديد.
فَقَالَ (عليه السلام): الْخِضَابُ زِينَةٌ، وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِي مُصِيبَةٍ.
امام در پاسخ فرمود: خضاب و رنگ بستن زينت است ولى ما عزاداريم.
يُرِيدُ وَفَاةَ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم)
منظور امام رحلت پيغمبر اكرم بود.
👈نکته:
لزوم اشک و گریه بر اهل بیت :
اگر چه برخی احکام اختصاصی پیامبر هستند مانند:
وجوب نماز شب ، حرمت ازدواج با همسران پیامبر ، حلال بودن ازدواج بیش از چهار همسر دائم و…
ولی بحث “جواز جزع و فزع در سوگ پیامبر” جزء اختصاصات حضرت ذکر نشده است.
✅لذا میتوان این بحث را به بقیه ائمه نیز تعمیم داد. و چه بسا برخی افراد غیر امام هم به دلیل جایگاه مهمی که دارند و زنده بودن ذکر و یاد آنها باعث الگو پذیری و هدایت جامعه هستند شامل این حکم شوند.
🔺مثلا از امیرالمومنین روایت داریم:
نَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَى الْحُسَيْنِ فَقَالَ
امیرالمؤمنین به امام حسین علیهالسلام نگاه کردند و فرمودند:
يَا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِنٍ
ای اشک چشم هر مؤمنی
فَقَالَ أَنَا يَا أَبَتَاهْ قَالَ نَعَمْ يَا بُنَيَّ.
امام حسین علیهالسلام فرمود: مقصود شما من هستم ای پدرم ، امام علی علیهالسلام فرمود:بله
🔺هچنین امام رضا علیهالسلام فرمود:
إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا
روز شهادت حسين عليه السلام ديدگان ما را مجروح ، اشك هاى ما را روان کرد …
فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَام
پس بر مانند امام حسین باید گریه کنندگان گریه کنند زیرا گریه گناهان بزرگ را از بین میبرد.
✍در این روایت امام رضا فرمود بر مثل امام حسین باید گریه کرد.
یعنی کسانی که مظلوم باشند و یاد آنها زنده کننده شعائر و احکام اسلامی باشد.
❇️امام در جریان بیعت با یزید نیز فرمود:
مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَهُ
هر که مثل من است با یزید بیعت نمیکند.
نه تنها حسین علیهالسلام با یزید بیعت نمیکند بلکه هر که مثل ایشان است با یزید بیعت نمیکند.
چرا مرگ بر اسرائیل می گوییم چون با هر که مثل یزید است سر سازش نداریم.
🔺امام صادق علیهالسلام فرمود:
قَالَ لِي أَبِي يَا جَعْفَرُ أَوْقِفْ لِي مِنْ مَالِي كَذَا وَ كَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِي عَشْرَ سِنِينَ بِمِنًى أَيَّامَ مِنًى
پدرم به من فرمود ای جعفر! از مال من فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه سرایان در ایام حج در منی به مدت ده سال برایم نوحه سرائی کنند.
این حدیث نشان از لزوم جزع و فزع بر ائمه است تا جایی که ایشان به این کار وصیت میکردند.
✍در پایان نتیجه گیری میشود ، جملات حضرت در حکمت دویست و نود و دوم نهج البلاغه در رابطه با لزوم جزع و فزع بر پیامبر تنها مختص به ایشان نیست بلکه هر شخصی که جریان ساز و اثرگذار بود مشمول این قاعده است و برای از دست دادن او باید جزع و فزع کرد.
در اینجا گریه بر علمای اسلام و شهدا نیز معنا پیدا میکند.
الههم اجعلنا من المستشهدین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمت ها
۴۰۳/۱۱/۲ . ۲۱رجب
💢 حکمت ۲۹۲ 💢
وَ قَالَ (علیه السلام) [عِنْدَ وقُوُفِهِ] عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) سَاعَةَ دَفْنِهِ: إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ، وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ؛ وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ، وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ.
هنگام به خاك سپردن رسول الله (صلى الله عليه و آله) بر سر قبر آن حضرت، چنين فرمود:
صبر نيكوست، مگر بر مرگ تو و بيتابى زشت است، مگر در فراق تو. اندوهى كه از مرگ تو رسد بزرگ است و هر اندوه ديگر، چه پيش از آن و چه پس از آن، خرد است و بى مقدار.
💠وَ قَالَ (علیه السلام) عِنْدَ وقُوُفِهِ عَلَى قَبْرِ رَسُولِ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) سَاعَةَ دَفْنِهِ
امام عليه السلام پس از دفن پیکر رسول الله هنگامی که بالای قبر ایستاده بود فرمود:
💠إِنَّ الصَّبْرَ لَجَمِيلٌ إِلَّا عَنْكَ
صبر و شكيبايى زيباست ولى نه درباره تو،
💠وَ إِنَّ الْجَزَعَ لَقَبِيحٌ إِلَّا عَلَيْكَ
جزع و بى تابى زشت است اما نه بر فراق تو.
💠 وَ إِنَّ الْمُصَابَ بِكَ لَجَلِيلٌ، وَ إِنَّهُ قَبْلَكَ وَ بَعْدَكَ لَجَلَلٌ
مصيبت وفات تو بسيار سنگين است آنچنان که هر مصيبتى پيش از تو و بعد از تو در برابر آن كوچك و حقير است.
✅این روایت نشان دهنده جایگاه بالای پیامبر صلوات الله علیه نزد امیرالمؤمنین علیهالسلام است.
حکمت ۲۹۱ در مورد صبر بر مصیبت بود و حضرت سه دلیل برای رجحان صبر بیان فرمودند:
۱. صبر پاداش دارد.
۲. مقدرات جاری میشود و صبر نکردن فقط وزر و وبال است.
۳. اگر جایی نیاز به اشک باشد در تولد است نه مرگ.
❇️بعد از حکمت ۲۹۱ سید رضی حکمت ۲۹۲ را قرار داده است که در واقع ظاهرش خلاف آن حکمت است.
زیرا در حکمت ۲۹۱ فرمود جزع و فزع وزر و وبال است، ولی در این حکمت میفرماید جزع و فزع بر پیامبر جایز و رواست.
❎بین شارحان نهج البلاغه اختلاف است که این حکمت از باب کنایه است یا واقعیت.
👈الف. برخی میگویند حضرت از باب مبالغه و کنایه، میفرمایند مصیبت رحلت رسول الله آنچنان بالاست که گویا جزع و فزع اینجا رواست. چون خیلی مصیبت بزرگ و عظمایی است.
✍اگر چه این مطلب با حکمت قبل هماهنگ و همراه است ولی باید گفت اصل بر بیان واقعیت و حقیقت است مگر جایی که خلافش ثابت شود. لذا باید کلام حضرت را بیان واقعیت دانست نه تشبیه و مثال و کنایه.
👈ب. این حکمت بیان واقعیت است.
در واقع اصل آن است که در مصیبت باید صبر پیشه کرد ولی این قاعده کلی یک استثناء دارد و آن هم جزع و بی قراری در مصیبت حضرت رسول است.
در این مصیبت که عالم امکان داغدار شده است، صبر معنایی ندارد و باید بی قراری و بی تابی کرد.
⁉️سوالی که اینجا مطرح است آن است که علت جواز جزع در مصیبت رسول الله چیست؟!
🔺پاسخ:
👈اولا: در مواردی که مباحث اجتماعی و الگوهای اخلاقی مد نظر باشد؛ گریه و اشک و عزاداری باعث احیاء نام آن شخصیت میشود. پس جزع و بی قراری در واقع احیای یک الگوی حسنه است و یک هدف والا در آن ملاحظه شده است.
یکی از راههای زنده نگهداشتن نام و یاد پیامبر همین گریه و مراسم عزاداری است.
✍نه تنها بعد از رحلت و شهادت میتوان با گریه نام خوبان را زنده کرد، بلکه پیامبر و امیرالمومنین و حضرت زهرا قبل از شهادت امام حسین بر او گریه کردند و خود این اشک و ناله باعث زنده نگه داشتن و توجه دادن به وجود نازنین امام حسین بوده است.
👈ثانیا: صبر به معنای کنار آمدن با شرایط موجود است و جزع یعنی کنار نیامدن و راضی نبودن به شرایط موجود و اتفاق پیش آمده.
✍آیا باید با مصیبت رسول الله کنار آمد؟!
آیا باید با اتفاقات و مصیبت های بعد از رحلت پیامبر کنار آمد؟!
آیا باید با مصیبت حضرت زهرا و شهادت امیرالمومنین و امام حسن و امام حسین کنار آمد؟
در واقع رحلت رسول خدا مقدمه ای بود برای شروع یک سلسله اتفاقاتی که تلخی آن تا قیامت در جامعه باقی خواهد ماند. چگونه میتوان ساکت بود در حالی که خلافت غصب شد و اهل بیت پیامبر به بدترین شکل به شهادت رسیدند.
اینجا دیگر جای صبر نیست بلکه جای فزع و اعلام مخالفت و انزجار با وضع موجود است که بعد از رحلت پیامبر پیش آمد و تا ظهور حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف ادامه دارد.
✅شدت حزن و مصیبت امیرالمؤمنین علیهالسلام در رحلت پیامبر صلوات الله علیه:
ما هم باید به تأسی از امام سنگین تریم جزع و فزعمام نسبت به شهادت پیامبر باشد و بهترین جشنهایمان هم در زمان میلاد و مبعث ایشان باشد.
🔺حضرت در خطبه ۲۳۵ میفرماید :
بِأَبِي أَنْتَ وَ أُمِّي يَا رَسُولَ اللَّهِ،
پدر و مادرم فدايت باد اى رسول خدا،
لَقَدِ انْقَطَعَ بِمَوْتِكَ مَا لَمْ يَنْقَطِعْ بِمَوْتِ غَيْرِكَ
با مرگ تو چيزى قطع شد که با مرگ ديگرى قطع نگشت .
مِنَ النُّبُوَّةِ وَ الْإِنْبَاءِ وَ أَخْبَارِ السَّمَاءِ
و آن نبوّت و پيام آوردن از سوى خدا و اخبار آسمان بود؛
خَصَّصْتَ حَتَّى صِرْتَ مُسَلِّياً عَمَّنْ سِوَاكَ
ولى مصيبت تو اين اثر را داشت که تسلى دهنده در برابر مصائب غير توست و با توجّه به اين، مصائب ديگر در نظرم کوچک و کم اهميّت است،
وَ عَمَّمْتَ حَتَّى صَارَ النَّاسُ فِيكَ سَوَاءً
مصيبت تو آن قدر گسترده است که عموم مردم در آن عزا دارند؛
وَ لَوْ لَا أَنَّكَ أَمَرْتَ بِالصَّبْرِ وَ نَهَيْتَ عَنِ الْجَزَعِ، لَأَنْفَدْنَا عَلَيْكَ مَاءَ الشُّئُونِ
اگر تو ما را به صبر و شکيبايى امر نفرموده بودى و از جزع و بى تابى نهى نمى کردى، آن قدر بر تو گريه مى کرديم که اشکهايمان تمام شود،
وَ لَكَانَ الدَّاءُ مُمَاطِلًا وَ الْكَمَدُ مُحَالِفاً…
و اين درد جانکاه هميشه برايمان باقى بود و حزن و اندوهمان دائمى ….
❇️توصیف لحظه رحلت پیامبر توسط امیرالمومنین:
حضرت در خطبه ۱۹۷ میفرماید:
وَ لَقَدْ عَلِمَ الْمُسْتَحْفَظُونَ مِنْ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صلی الله علیه وآله) أَنِّي لَمْ أَرُدَّ عَلَى اللَّهِ وَ لَا عَلَى رَسُولِهِ سَاعَةً قَطُّ
اصحاب و ياران راز دار پیامبر به خوبى مى دانند که من هرگز به معارضه با احکام و دستورات خدا و پيامبرش بر نخاستم بلکه پيوسته چشم بر امر و گوش بر فرمان بودم،
وَ لَقَدْ وَاسَيْتُهُ بِنَفْسِي فِي الْمَوَاطِنِ الَّتِي تَنْكُصُ فِيهَا الْأَبْطَالُ وَ تَتَأَخَّرُ فِيهَا الْأَقْدَامُ،
من با جان خود در صحنه هاى نبردى که شجاعان فرار مى کردند و گام هايشان به عقب بر مى گشت او را يارى کردم.
نَجْدَةً أَكْرَمَنِي اللَّهُ بِهَا
اين شجاعتى است که خداوند مرا به آن اکرام فرمود.
وَ لَقَدْ قُبِضَ رَسُولُ اللَّهِ وَ إِنَّ رَأْسَهُ لَعَلَى صَدْرِي وَ لَقَدْ سَالَتْ نَفْسُهُ فِي كَفِّي
رسول خدا در حالى که سرش بر سينه ام قرار داشت، قبض روح شد، نفس او در دستم روان گشت. سپس آن را به چهره کشيدم،
فَأَمْرَرْتُهَا عَلَى وَجْهِي ، وَ لَقَدْ وُلِّيتُ غُسْلَهُ وَ الْمَلَائِكَةُ أَعْوَانِي،
من عهده دار غسل او بودم، در حالى که فرشتگان مرا يارى مى کردند.
ضَجَّتِ الدَّارُ وَ الْأَفْنِيَة
از شدت حزن در و ديوار و صحن و خانه، به ضجّه درآمده بودند.
✍ با توجه به” يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَمَا فِي ٱلۡأَرۡضِ” برداشت میشود این بخش از سخن حضرت معنای تشبیهی و کنایه ای ندارد و واقعیت محض است.
مَلَأٌ يَهْبِطُ وَ مَلَأٌ يَعْرُجُ
گروهى از فرشتگان به زمين مى آمدند و گروهى به آسمان مى رفتند
وَ مَا فَارَقَتْ سَمْعِي هَيْنَمَةٌ، مِنْهُمْ يُصَلُّونَ عَلَيْهِ
و گوش من از صداى آنان که آهسته بر آن حضرت نماز مى خواندند، خالى نمى شد !
حَتَّى وَارَيْنَاهُ فِي ضَرِيحِهِ
تا زمانى که او را در قبر به خاک سپرديم.
فَمَنْ ذَا أَحَقُّ بِهِ مِنِّي حَيّاً وَ مَيِّتاً؟
چه کسى به آن حضرت در حيات و مرگش از من سزاوارتر است؟
❇️درشهادت حضرت زهرا سلاماللهعلیها، امیرالمومنین ع با پیامبر صلوات الله سخن میگفت:
بعد از شهادت حضرت زهرا و هنگام دفن حضرت انتظارمیرود امام علی علیهالسلام با حضرت زهرا سلام الله علیها سخن بگوید ، ولی ایشان در آن شرایط هم با پیامبر سخن می گویند.
🔺در خطبه ۲۰۲ از حضرت آمده :
وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) رُوِيَ عَنْهُ أَنَّهُ قَالَهُ عِنْدَ دَفْنِ سَيِّدَةِ النِّسَاءِ فَاطِمَةَ (علیها السلام) كَالْمُنَاجِي بِهِ رَسُولَ اللَّهِ (صلی الله علیه وآله) عِنْدَ قَبْرِهِ:
حضرت در هنگام دفن سیده نساء فاطمه سلام الله علیها در قبر با پیامبر صلوات الله علیه اینگونه مناجات کرد:
السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنِّي وَ عَنِ ابْنَتِكَ النَّازِلَةِ فِي جِوَارِكَ وَ السَّرِيعَةِ اللَّحَاقِ بِكَ
سلام و درود بر تو اى رسول خدا از سوى خودم و از سوى دخترت زهرا که هم اکنون در جوار تو فرود آمده و به سرعت به تو ملحق شده است.
قَلَّ يَا رَسُولَ اللَّهِ عَنْ صَفِيَّتِكَ صَبْرِي وَ رَقَ عَنْهَا تَجَلُّدِي
اى رسول خدا! از فراق دختر برگزيده و پاکت پيمانه صبرم لبريز شده و طاقتم از دست رفته است.
إِلَّا أَنَّ فِي التَّأَسِّي لِي بِعَظِيمِ فُرْقَتِكَ وَ فَادِحِ مُصِيبَتِكَ مَوْضِعَ تَعَزٍّ
هر چند پس از رو به رو شدن با غم بزرگ فراق و مصيبت دردناک تو، اين مصيبت براى من قابل تحمّل شده است.
✅امیرالمومنین تا پایان عمر داغدار رسول خدا صلوات الله علیه بود:
حضرت در حکمت ۴۷۳ میفرمایند:
لَوْ غَيَّرْتَ شَيْبَكَ يَا أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ
به حضرت عرض كردند: چه خوب بود محاسن خود را رنگ و خضاب مى كرديد.
فَقَالَ (عليه السلام): الْخِضَابُ زِينَةٌ، وَ نَحْنُ قَوْمٌ فِي مُصِيبَةٍ.
امام در پاسخ فرمود: خضاب و رنگ بستن زينت است ولى ما عزاداريم.
يُرِيدُ وَفَاةَ رَسُولِ اللَّهِ (صلى الله عليه وآله وسلم)
منظور امام رحلت پيغمبر اكرم بود.
👈نکته:
لزوم اشک و گریه بر اهل بیت :
اگر چه برخی احکام اختصاصی پیامبر هستند مانند:
وجوب نماز شب ، حرمت ازدواج با همسران پیامبر ، حلال بودن ازدواج بیش از چهار همسر دائم و…
ولی بحث “جواز جزع و فزع در سوگ پیامبر” جزء اختصاصات حضرت ذکر نشده است.
✅لذا میتوان این بحث را به بقیه ائمه نیز تعمیم داد. و چه بسا برخی افراد غیر امام هم به دلیل جایگاه مهمی که دارند و زنده بودن ذکر و یاد آنها باعث الگو پذیری و هدایت جامعه هستند شامل این حکم شوند.
🔺مثلا از امیرالمومنین روایت داریم:
نَظَرَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع إِلَى الْحُسَيْنِ فَقَالَ
امیرالمؤمنین به امام حسین علیهالسلام نگاه کردند و فرمودند:
يَا عَبْرَةَ كُلِّ مُؤْمِنٍ
ای اشک چشم هر مؤمنی
فَقَالَ أَنَا يَا أَبَتَاهْ قَالَ نَعَمْ يَا بُنَيَّ.
امام حسین علیهالسلام فرمود: مقصود شما من هستم ای پدرم ، امام علی علیهالسلام فرمود:بله
🔺هچنین امام رضا علیهالسلام فرمود:
إِنَّ يَوْمَ الْحُسَيْنِ أَقْرَحَ جُفُونَنَا وَ أَسْبَلَ دُمُوعَنَا
روز شهادت حسين عليه السلام ديدگان ما را مجروح ، اشك هاى ما را روان کرد …
فَعَلَى مِثْلِ الْحُسَيْنِ فَلْيَبْكِ الْبَاكُونَ فَإِنَّ الْبُكَاءَ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظَام
پس بر مانند امام حسین باید گریه کنندگان گریه کنند زیرا گریه گناهان بزرگ را از بین میبرد.
✍در این روایت امام رضا فرمود بر مثل امام حسین باید گریه کرد.
یعنی کسانی که مظلوم باشند و یاد آنها زنده کننده شعائر و احکام اسلامی باشد.
❇️امام در جریان بیعت با یزید نیز فرمود:
مِثْلِي لَا يُبَايِعُ مِثْلَهُ
هر که مثل من است با یزید بیعت نمیکند.
نه تنها حسین علیهالسلام با یزید بیعت نمیکند بلکه هر که مثل ایشان است با یزید بیعت نمیکند.
چرا مرگ بر اسرائیل می گوییم چون با هر که مثل یزید است سر سازش نداریم.
🔺امام صادق علیهالسلام فرمود:
قَالَ لِي أَبِي يَا جَعْفَرُ أَوْقِفْ لِي مِنْ مَالِي كَذَا وَ كَذَا لِنَوَادِبَ تَنْدُبُنِي عَشْرَ سِنِينَ بِمِنًى أَيَّامَ مِنًى
پدرم به من فرمود ای جعفر! از مال من فلان مبلغ را وقف کن تا نوحه سرایان در ایام حج در منی به مدت ده سال برایم نوحه سرائی کنند.
این حدیث نشان از لزوم جزع و فزع بر ائمه است تا جایی که ایشان به این کار وصیت میکردند.
✍در پایان نتیجه گیری میشود ، جملات حضرت در حکمت ۲۹۲ در رابطه با لزوم جزع و فزع بر پیامبر تنها مختص به ایشان نیست بلکه هر شخصی که جریان ساز و اثرگذار بود مشمول این قاعده است و برای از دست دادن او باید جزع و فزع کرد.
در اینجا گریه بر علمای اسلام و شهدا نیز معنا پیدا میکند.
الههم اجعلنا من المستشهدین