ممنون از صبر و شکیبایی شما...

نامه شصت و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم 

شرح نامه ها

۴۰۲/۸/۱۳ – ۱۹ربیع الثانی

💢 نامه ۶۷ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
نامه شصت و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
46:33 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

و من كتاب له (علیه السلام) إلى قثم بن العباس و هو عاملُه على مكة:
أَمَّا بَعْدُ، فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ “وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ”، وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَيْنِ، فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِيَ وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ وَ ذَاكِرِ الْعَالِمَ؛ وَ لَا يَكُنْ لَكَ إِلَى النَّاسِ سَفِيرٌ إِلَّا لِسَانُكَ وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُكَ وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا، فَإِنَّهَا إِنْ ذِيدَتْ عَنْ أَبْوَابِكَ فِي أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِهَا. وَ انْظُرْ إِلَى مَا اجْتَمَعَ عِنْدَكَ مِنْ مَالِ اللَّهِ، فَاصْرِفْهُ إِلَى مَنْ قِبَلَكَ مِنْ ذَوِي الْعِيَالِ وَ الْمَجَاعَةِ مُصِيباً بِهِ مَوَاضِعَ [الْمَفَاقِرِ] الْفَاقَةِ وَ الْخَلَّاتِ، وَ مَا فَضَلَ عَنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ إِلَيْنَا لِنَقْسِمَهُ فِيمَنْ قِبَلَنَا. وَ مُرْ أَهْلَ مَكَّةَ أَلَّا يَأْخُذُوا مِنْ سَاكِنٍ أَجْراً، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ “سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ”، فَالْعَاكِفُ الْمُقِيمُ بِهِ وَ الْبَادِي الَّذِي يَحُجُّ إِلَيْهِ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ. وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ لِمَحَابِّهِ؛ وَ السَّلَامُ.

نامه اى از آن حضرت (علیه‌السلام) به قثم بن عباس، كه عامل او در مكه بود:
اما بعد، حج را براى مردم بر پاى دار و ايام الله را به يادشان آور و هر بامداد و شامگاه برايشان به مجلس بنشين و كسى را كه در امرى فتوا خواهد، فتوا ده. نادان را علم بياموز و با عالم مذاكره كن.
ميان تو و مردم، پيام رسانى جز زبانت و حاجبى جز رويت نباشد. هيچ نيازمندى را از ديدار خود باز مدار. زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود و سپس، نياز او بر آورى، كس تو را نستايد.
در مال خدا كه نزد تو گرد مى آيد، نظر كن، آن را به عيالمندان و گرسنگانى كه در نزد تو هستند و به محتاجان و فقيران برسان. و هر چه افزون آيد، نزد ما روانه اش دار، تا ما نيز آن را به محتاجانى، كه نزد ما هستند، برسانيم.
مردم مكه را فرمان ده كه از كسانى كه در خانه هايشان سكونت مى كنند، كرايه نستانند. زيرا خداى تعالى مى فرمايد: «سواء العاكف فيه و الباد» عاكف و بادى در آن يكسان اند. عاكف كسى است، كه در مكه مقيم است و بادى كسى است، كه از مردم مكه نيست و به حج آمده است. خداوند ما و شما را به آنچه دوست دارد، توفيق دهد. والسلام.

⭕️و من کتاب له (علیه السلام) إلى قُثَم بن العباس و هو عاملُه على مکة:

این نامه از طرف امیرالمومنین به قثم بن العباس کارگزار مکه بود.

 

_ نامه ۳۳ هم نامه ی حضرت به قثم بن عباس است که نکاتی در مورد شخصیت قثم بیان شده.

 

_ در زمان رحلت پیامبر، قثم نزدیک ۱۰ سال سن داشت و وقتی مغیره بن شعبه انگشترش را داخل قبر پیامبر انداخت تا بعدا بگوید من آخرین نفری بودم که از قبر پیامبر بیرون آمدم، امیرالمومنین قُثم را فرستاد تا انگشتر را بیرون بیاورد.

 

⭕أَمَّا بَعْدُ، فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ

بعداز حمد و ثنای الهی، برای مردم حج را به پا دار.

 اقامه حج مانند اقامه نماز است. ما هیچ جا مامور به قرائت نماز نشده ایم، بحث در اقامه نماز است.

نماز مانند خیمه ای است که باید آن را برپا داشت، حج مانند خیمه ای است که باید آن را بر پاداشت و اقامه حج به معنای برپایی حج با آداب است، آنگونه که اهداف حج محقق شوند.

 

⭕وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ”،

و روز های خدا را به یادشان آور.

برای ایام الله چند تفسیر بیان شده است:

 

۱. روزهای باشکوهی که در طول تاریخ به وجود آمده و انبیاء و مومنین به پیروزی هایی رسیده اند و با نگاه به آن پیروزی ها مومنین قوت بیشتری میگیرند برای حرکت رو به جلو.

 

۲. روزهایی که بلای الهی بر سر اقوام گذشته وارد شده است و از طرفی قدرت نمایی الهی است از طرفی مایه عبرت است برای همه افراد که از پیمودن مسیر اشتباه گذشتن صرف نظر کنند.

《فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ؛ شعرا – ۶۱》

وقتی لشکر موسی و فرعون با هم روبرو شدند، اصحاب موسی گفتند ما گرفتار دست فرعون شدیم.

《قَالَ کَلَّا ۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ؛ ۶۲ 》

موسی فرمود هرگز بن بستی وجود دارد، خدای من با من است و مرا هدایت میکند

《فَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ ۖ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ؛ شعرا – ۶۳》

و بدنبال آن به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود!

 

⚛ بعد در سوره ابراهیم راجع به معجزات حضرت موسی میفرماید:

《وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ؛  ابراهیم – ۵》

روزی که موسی و بنی اسرائیل نجات پیدا کردند، روزی که هیمنه فرعون شکست ایام الله است.

 

۳. به یک تعبیر هم همه روزها، ایام الله هستند: 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَیَّامُ اللَّهِ نَعْمَاؤُهُ وَ بَلَاؤُهُ وَ مَثُلَاتُهُ سُبْحَانَه‏.

 أَیَّامُ اللهِ، نعمت‌های خدا و بلاها و عقوبت‌ها و مجازات‌های اوست.

 

⚛ امام باقر سلام الله علیه فرمود:

 أَیَّامُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثَةٌ یَوْمَ یَقُومُ الْقَائِمُ وَ یَوْمَ الْکَرَّةِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَة

أَیَّامِ اللهِ سه روز است؛ روزی که قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام می‌کند؛ روز رجعت و روز قیامت.

 

 ⭕وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَیْنِ فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِیَ

صبح و عصر[الْعَصْرَیْنِ] در کنار آنها بنشین و به پرسش و پاسخ بپرداز، اگر کسی سوال دینی داشت، جواب سوالش را بده.[فَأَفْتِ]

 

✳️وظیفه افرادی که متکفل امور دینی مردم هستند از جمله روحانیت:

بیان وظایف شرعی مردم، خواه این بیان نظر اجتهادی شخص باشد، خواه بیان حکم مرجع تقلید او باشد.

 البته این بحث محدود به مسائل فقهی نیست بلکه مطلق شبهات دینی افراد باید پاسخ داده شود.

در روزگاری که دستگاه های شبهه پراکن فراوان شده است باید پاسخگویی هم به همین مقدار افزایش پیدا کند.

 

🔺نکته: 

باید مسائل دینی ریشه ای بیان شوند، اینکه ما جسته و گریخته یک مطلب را بشنویم و هزاران مطلب را نشنویم دردی را دوا نمی کند.

 

 

⭕ وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ 

جاهلان را علم بیاموز.

 آموزش به کسانی که کلا علمی ندارد (نه اینکه میدانند و دچار شبهه شده اند)

 

⚛ البته علم در نهج البلاغه و کلام مولا یک معنای خاصی دارد و به معنای سیاهه نیست، علم یعنی قدرت حل مشکل. 

در حکمت ۱۱۳ فرمود: 

لَا عِلْمَ کَالتَّفَکُّر. علم صرفا حفظ کردن اموری نیست بلکه خود را به وادی تفکر رساندن، فکر مردم را اصلاح کردن ،

 قدرت حل مشکل به آنها دادن است.

 

✳️ در کتاب فضل العلم کافی،

 بَابُ بَذْلِ الْعِلْمِ‏/ حدیث اول:

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ ع إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَى الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ 

امام صادق علیه السلام : در کتاب على علیه السلام خواندم که خداوند از نادانان پیمان بر طلب علم نگرفت

حَتَّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ.

 مگر این که پیشتر از دانایان پیمان گرفت که به نادانان علم بخشند؛

لِأَنَّ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ

 زیرا علم مقدّم بر جهل بوده است.

 

⭕وَ ذَاکِرِ الْعَالِمَ؛ 

با عالمان نشست علمی بگذار؛

در نامه ۵۳ به مالک فرمود:

 وَ أَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ الْحُکَمَاءِ فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیهِ اَمرُ بِلادِک…

 با دانشمندان و حکیمان، فراوان گفتگو کن، در تثبیت آنچه امور بلاد تو را به صلاح مى آورد….

 

⭕وَ لَا یَکُنْ لَکَ إِلَى النَّاسِ سَفِیرٌ إِلَّا لِسَانُکَ وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُکَ

جز زبان تو چیز دیگرى پیام رسان با مردم نباشد، و جز چهره تو دربان و مانعی[حَاجِبٌ] وجود نداشته باشد، 

 

 ✴️در نامه ۵۳ به مالک فرمود :

 فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَکَ عَنْ رَعِیَّتِکَ

 هیچ گاه خود را در زمانى طولانى از رعایا پنهان مدار.

 فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِیَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّیقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ وَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ یَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ

زیرا پنهان ماندن زمامداران از چشم رعایا موجب نوعى محدودیت و کم اطلاعى نسبت به امور کشور مى شود،

 فَیَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْکَبِیرُ وَ یَعْظُمُ الصَّغِیرُوَ یَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ یَحْسُنُ الْقَبِیحُ وَ یُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ

کارکوچک بزرگ دیده میشود، و کار بزرگ کوچک . کار قبیح زیبا و بالعکس میشود.  حق و باطل با هم مخلوط و مشتبه[یُشَابُ] میشوند …

 

⭕وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِکَ بِهَا

 و هیچ نیازمندى را از دیدار خود محروم مگردان، 

 

⭕فَإِنَّهَا إِنْ ذِیدَتْ عَنْ أَبْوَابِکَ فِی أَوَّلِ وِرْدِهَا 

زیرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، 

 

⭕لَمْ تُحْمَدْ فِیمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِهَا

گر چه در پایان حاجت او بر آورده شود دیگر تو را مدح نمیکند؛ حتی اگر بعدا مشکل آنها را حل کنی از تو سپاسگزاری نخواهند کرد.

 

❇️ درادامه همان بخش نامه ۵۳ فرمود: 

 إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُکَ بِالْبَذْلِ فِی الْحَقِّ فَفِیمَ احْتِجَابُکَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِیهِ أَوْ فِعْلٍ کَرِیمٍ تُسْدِیهِ 

اگر بخشنده ای با مردم رفت و آمد داشته باش و مشکل را حل کن،

أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ فَمَا أَسْرَعَ کَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِکَ إِذَا أَیِسُوا مِنْ بَذْلِکَ مَعَ أَنَّ أَکْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَیْکَ

اگر  بخل هم داری با مردم رفت و آمد کن تا زودتر از تو ناامید شوند و فکری به حال خودشان بکنند.

 

✴️ زود کار مردم را راه بیندازیم ، در حکمت ۱۰۱ فرمود :

 لَا یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤ

بر آوردن نیازهاى مردم پایدار نیست مگر به سه چیز: 

– کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید،

 – پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود،

– شتاب در بر آوردن آن، تا گوارا باشد.

 

⭕ وَ انْظُرْ إِلَى مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ مَالِ اللَّهِ،

در مصرف اموال عمومى که در دست تو جمع شده است اندیشه کن، 

 

⭕فَاصْرِفْهُ إِلَى مَنْ قِبَلَکَ مِنْ ذَوِی الْعِیَالِ وَ الْمَجَاعَةِ

 و آن را به عیالمندان و گرسنگان[الْمَجَاعَةِ] پیرامونت ببخش،

 

❇️ تفاوت ذوی العیال و المجاعه: 

اولی، کسی است که به خاطر تعدد فرزند دچار فقر شده، 

دومی ،کسی است که حتی بدون فرزند هم فقیر است ولی حضرت رسیدگی به فقیر صاحب اولاد را مقدم کرده است یعنی از اهمیت بیشتری برخوردار است.

 

⭕مُصِیباً بِهِ مَوَاضِعَ [الْمَفَاقِرِ] الْفَاقَةِ وَ الْخَلَّاتِ،

 به مستمندان و نیازمندانى که سخت به کمک مالى تو احتیاج دارند برسان،

 

❌ فاقه : به معنای فقر شدید است،

 خلّات:  به معنای فقر است، 

باز هم حضرت فقرایی که نیاز شدیدتری دارند را مقدم میکند بر فقرایی که نیازهای کمتری دارند گرچه هر دو فقیر اند.

 

✴️ در روایت داریم که جبرئیل به پیامبر عرض کرد: 

یا محمّدُ، لَو کانَت عِبادَتُنا على وَجهِ الأرضِ لَعَمِلْنا ثَلاثَ خِصالٍ 

اگر قرار بود ما در روى زمین عبادت کنیم، سه کار مى کردیم.

سَقیَ الماءِ لِلمُسلِمینَ 

۱. آب دادن و سیراب کردن مسلمان.

و إغاثَةَ أصحابِ العِیالِ 

۲. کمک کردن به مردان عیالوار.

و سَترَ الذُّنوبِ  

۳.پوشاندن گناهان دیگران.

 

 ⭕وَ مَا فَضَلَ عَنْ ذَلِکَ فَاحْمِلْهُ إِلَیْنَا لِنَقْسِمَهُ فِیمَنْ قِبَلَنَا.

و مازاد اموال بیت المال را نزد ما بفرست، تا در میان مردم نیازمندى که در این سامان هستند تقسیم گردد.

 

⭕وَ مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلَّا یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً 

به مردم مکه دستور بده[مُرْ]  از حاجیان اجاره نگیرند، 

 

⭕فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ “سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ فَالْعَاکِفُ الْمُقِیمُ بِهِ وَ الْبَادِی الَّذِی یَحُجُّ إِلَیْهِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِهِ.

که خداى سبحان فرمود: «عاکف و بادى در مکّه یکسانند»

(العاکف ،کسی که ملازمت با چیزی دارد:ساکن) 

(وَ الْبادِ ، کسی که از بادیه آمده: مسافر)

 

❌ آیا اجاره گرفتن از حجاج با این جمله حضرت در تعارض است ؟ 

” وَ مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلَّا یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً ” امرکن که ساکنین از حجاج اجاره نگیرند.

 

⏪ توضیح آیه حج:

《إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ ۚ وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؛ حج – ۲۵》

کسانی که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و از مسجد الحرام، که آن را برای همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانی که در آنجا زندگی می‌کنند یا از نقاط دور وارد می‌شوند، مستحقّ عذابی دردناکند ؛ و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابی دردناک به او می‌چشانیم!

 

⚛ شان صدور این آیه در مورد ابوسفیان و مشرکین است که در جریان حدیبیه پیامبر و مسلمانان را از اعمال حج بازداشتند، می باشد.

 

✴️ مقصود از سواء بودن مسجد الحرام:

 

۱. استفاده از فضای مسجد الحرام برای انجام کارهای عبادی است (هیچ کسی حق ندارد برای مسجد الحرام قوانینی وضع کند که مانع انجام دستورات الهی و به جا آورن حج شود، یا بین اهالی مکه و زائرین تبعیضی قائل شود)

 

۲. در مورد سکونت در مسجد الحرام: همانگونه که اهالی مکه حق استفاده و استراحت از مکه را دارند،  زوار هم می توانند هر جایی خواستند استراحت کنند و بار بیندازند و کسی حق برخورد با آنها را ندارد.

 

 ✳️ در روایات لفظ “حرم” گاهی فقط اشاره به محوطه مسجد و کعبه دارد، و گاهی به کل شهر مکه اطلاق شده است و بر این اساس نظرات مختلف است که آیا این آیه مختص به مسجد الحرام است یا شامل کل شهر میشود.

 

 ⏪ توضیح کلام حضرت:

 

 میفرماید همانگونه که ساکنان مکه که صاحب خانه اند، اجاره پرداخت نمی کنند، کسی حق ندارد از زوار  هم اجاره بگیرد اما:

۱. شاید مقصود فقط محوطه مسجد الحرام باشد نه کل مکه.

۲. لفظ ” مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ”  امر کردن ، هم شامل واجب میشود هم مستحب، یعنی مستحب است مردم خانه ها را  رایگان در اختیار حجاج بگذارند هرچند واجب نیست و اگر کسی این کار را نکرد، مرتکب مکروه شده است.

 

۳. در طول تاریخ فقاهت نیز، اکثر فقهای شیعه حکم به جواز اجاره کرده اند (هرچند مکروه است) ولی عده ای مانند شیخ طوسی هم اجاره را حرام میدانند. 

 

۴. امام صادق سلام الله علیه فرمود: کَانَتْ مَکَّةُ لَیْسَ عَلَى شَیْء مِنْهَا بَابٌ

در آغاز خانه هاى مکه در نداشت

 وَکَانَ أَوَّلُ مَنْ عَلَّقَ عَلَى بَابِهِ الْمِصْرَاعَیْنِ مُعَاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیَانَ

 نخستین کسى که براى خانه خود در مکه در گذاشت معاویه بود

 وَلَیْسَ یَنْبَغِی لاَِحَد أَنْ یَمْنَعَ الْحَاجَّ شَیْئاً مِنَ الدُّورِ وَمَنَازِلِهَا 

 و سزاوار نیست هیچ کس حجاج را از خانه ها و منازل مکه منع کند.

 از جمله ” لیس ینبغی” استفاده میشود که اجاره مکروه است نه حرام.

 

🔺نکته: 

در مکه الان از حجاج بیت الله اجاره گرفته میشود ولی در ایام اربعین در کربلا دیدیم که مردم خانه ها را در اختیار زوار قرار میدهند.

 

⭕وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ لِمَحَابِّهِ وَ السَّلَامُ.

خدا ما و شما را موفق به کارهایی کند که محبوب و مورد رضایت خودش باشد.

 

 

 

 

⏪ دین باید عاشقانه باشد.

 

عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ الْعِجْلِیِّ قَالَ:

بُرید بن معاویه عجلى نقل می کند:

 کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ قَادِمٌ مِنْ خُرَاسَانَ مَاشِیاً 

 در خدمت حضرت باقر علیه السلام بودم که مردى بر او وارد شد که با پاى پیاده از خراسان آمده بود.

فَأَخْرَجَ رِجْلَیْهِ وَ قَدْ تَغَلَّفَتَا وَ قَالَ 

او دو پاى خود را که پوست انداخته بودند، نشان داد و عرض کرد:

أَمَا وَ اللَّهِ مَا جَاءَ بِی مِنْ حَیْثُ جِئْتُ إِلَّا حُبُّکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ 

 به خدا قسم که مرا چیزى جز محبّت شما اهل بیت از خراسان به این جا نکشاند. 

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا 

 حضرت باقر علیه السلام فرمود: به خدا قسم، اگر حتى سنگى ما را دوست داشته باشد، خداوند او را با ما محشور مى کند.

وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ 

مگر دین چیزى جز محبّت است.

إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ

خدا متعال فرمود: اگر خدا را دوست دارید اطاعت کنید خدا هم شما را دوست میدارد.

 

⚛قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

 حُبُّ اللَّهِ نَارٌ لَا تَمُرُّ عَلَى‏ شَیْ‏ءٍ إِلَّا احْتَرَق‏ لا یَطلُعُ عَلى شَیءٍ إلاّ أضاءَ . 

امام على علیه السلام : دوستىِ خدا ، آتشى است که بر هرچه بگذرد ، مى سوزد و نور خدا بر هر چه بتابد ، درخشیدن مى گیرد .

 

✳️ مناجات شعبانیه: 

اِلهی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ اِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ

خداوندا، من قدرت نداشتم که از معصیت و نافرمانی تو فاصله بگیرم جز در هنگامی که مرا متوجه محبت خود نمودی،و بیدار ساختی.(محبت تو را فهمیدم بیدار شدم )

 

اللهم اجعلنا وقفاً علی طاعتک

 

نامه شصت و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم 

شرح نامه ها

۴۰۲/۸/۱۳ – ۱۹ربیع الثانی

💢 نامه ۶۷ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
نامه شصت و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
46:33 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

و من كتاب له (علیه السلام) إلى قثم بن العباس و هو عاملُه على مكة:
أَمَّا بَعْدُ، فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ “وَ ذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللَّهِ”، وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَيْنِ، فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِيَ وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ وَ ذَاكِرِ الْعَالِمَ؛ وَ لَا يَكُنْ لَكَ إِلَى النَّاسِ سَفِيرٌ إِلَّا لِسَانُكَ وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُكَ وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِكَ بِهَا، فَإِنَّهَا إِنْ ذِيدَتْ عَنْ أَبْوَابِكَ فِي أَوَّلِ وِرْدِهَا لَمْ تُحْمَدْ فِيمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِهَا. وَ انْظُرْ إِلَى مَا اجْتَمَعَ عِنْدَكَ مِنْ مَالِ اللَّهِ، فَاصْرِفْهُ إِلَى مَنْ قِبَلَكَ مِنْ ذَوِي الْعِيَالِ وَ الْمَجَاعَةِ مُصِيباً بِهِ مَوَاضِعَ [الْمَفَاقِرِ] الْفَاقَةِ وَ الْخَلَّاتِ، وَ مَا فَضَلَ عَنْ ذَلِكَ فَاحْمِلْهُ إِلَيْنَا لِنَقْسِمَهُ فِيمَنْ قِبَلَنَا. وَ مُرْ أَهْلَ مَكَّةَ أَلَّا يَأْخُذُوا مِنْ سَاكِنٍ أَجْراً، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ يَقُولُ “سَواءً الْعاكِفُ فِيهِ وَ الْبادِ”، فَالْعَاكِفُ الْمُقِيمُ بِهِ وَ الْبَادِي الَّذِي يَحُجُّ إِلَيْهِ مِنْ غَيْرِ أَهْلِهِ. وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ لِمَحَابِّهِ؛ وَ السَّلَامُ.

نامه اى از آن حضرت (علیه‌السلام) به قثم بن عباس، كه عامل او در مكه بود:
اما بعد، حج را براى مردم بر پاى دار و ايام الله را به يادشان آور و هر بامداد و شامگاه برايشان به مجلس بنشين و كسى را كه در امرى فتوا خواهد، فتوا ده. نادان را علم بياموز و با عالم مذاكره كن.
ميان تو و مردم، پيام رسانى جز زبانت و حاجبى جز رويت نباشد. هيچ نيازمندى را از ديدار خود باز مدار. زيرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود و سپس، نياز او بر آورى، كس تو را نستايد.
در مال خدا كه نزد تو گرد مى آيد، نظر كن، آن را به عيالمندان و گرسنگانى كه در نزد تو هستند و به محتاجان و فقيران برسان. و هر چه افزون آيد، نزد ما روانه اش دار، تا ما نيز آن را به محتاجانى، كه نزد ما هستند، برسانيم.
مردم مكه را فرمان ده كه از كسانى كه در خانه هايشان سكونت مى كنند، كرايه نستانند. زيرا خداى تعالى مى فرمايد: «سواء العاكف فيه و الباد» عاكف و بادى در آن يكسان اند. عاكف كسى است، كه در مكه مقيم است و بادى كسى است، كه از مردم مكه نيست و به حج آمده است. خداوند ما و شما را به آنچه دوست دارد، توفيق دهد. والسلام.

⭕️و من کتاب له (علیه السلام) إلى قُثَم بن العباس و هو عاملُه على مکة:

این نامه از طرف امیرالمومنین به قثم بن العباس کارگزار مکه بود.

 

_ نامه ۳۳ هم نامه ی حضرت به قثم بن عباس است که نکاتی در مورد شخصیت قثم بیان شده.

 

_ در زمان رحلت پیامبر، قثم نزدیک ۱۰ سال سن داشت و وقتی مغیره بن شعبه انگشترش را داخل قبر پیامبر انداخت تا بعدا بگوید من آخرین نفری بودم که از قبر پیامبر بیرون آمدم، امیرالمومنین قُثم را فرستاد تا انگشتر را بیرون بیاورد.

 

⭕أَمَّا بَعْدُ، فَأَقِمْ لِلنَّاسِ الْحَجَّ

بعداز حمد و ثنای الهی، برای مردم حج را به پا دار.

 اقامه حج مانند اقامه نماز است. ما هیچ جا مامور به قرائت نماز نشده ایم، بحث در اقامه نماز است.

نماز مانند خیمه ای است که باید آن را برپا داشت، حج مانند خیمه ای است که باید آن را بر پاداشت و اقامه حج به معنای برپایی حج با آداب است، آنگونه که اهداف حج محقق شوند.

 

⭕وَ ذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ”،

و روز های خدا را به یادشان آور.

برای ایام الله چند تفسیر بیان شده است:

 

۱. روزهای باشکوهی که در طول تاریخ به وجود آمده و انبیاء و مومنین به پیروزی هایی رسیده اند و با نگاه به آن پیروزی ها مومنین قوت بیشتری میگیرند برای حرکت رو به جلو.

 

۲. روزهایی که بلای الهی بر سر اقوام گذشته وارد شده است و از طرفی قدرت نمایی الهی است از طرفی مایه عبرت است برای همه افراد که از پیمودن مسیر اشتباه گذشتن صرف نظر کنند.

《فَلَمَّا تَرَاءَى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَىٰ إِنَّا لَمُدْرَکُونَ؛ شعرا – ۶۱》

وقتی لشکر موسی و فرعون با هم روبرو شدند، اصحاب موسی گفتند ما گرفتار دست فرعون شدیم.

《قَالَ کَلَّا ۖ إِنَّ مَعِیَ رَبِّی سَیَهْدِینِ؛ ۶۲ 》

موسی فرمود هرگز بن بستی وجود دارد، خدای من با من است و مرا هدایت میکند

《فَأَوْحَیْنَا إِلَىٰ مُوسَىٰ أَنِ اضْرِبْ بِعَصَاکَ الْبَحْرَ ۖ فَانْفَلَقَ فَکَانَ کُلُّ فِرْقٍ کَالطَّوْدِ الْعَظِیمِ؛ شعرا – ۶۳》

و بدنبال آن به موسی وحی کردیم: «عصایت را به دریا بزن!» (عصایش را به دریا زد،) و دریا از هم شکافته شد، و هر بخشی همچون کوه عظیمی بود!

 

⚛ بعد در سوره ابراهیم راجع به معجزات حضرت موسی میفرماید:

《وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَىٰ بِآیَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَکَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَکِّرْهُمْ بِأَیَّامِ اللَّهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکَ لَآیَاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ؛  ابراهیم – ۵》

روزی که موسی و بنی اسرائیل نجات پیدا کردند، روزی که هیمنه فرعون شکست ایام الله است.

 

۳. به یک تعبیر هم همه روزها، ایام الله هستند: 

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَیَّامُ اللَّهِ نَعْمَاؤُهُ وَ بَلَاؤُهُ وَ مَثُلَاتُهُ سُبْحَانَه‏.

 أَیَّامُ اللهِ، نعمت‌های خدا و بلاها و عقوبت‌ها و مجازات‌های اوست.

 

⚛ امام باقر سلام الله علیه فرمود:

 أَیَّامُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ثَلَاثَةٌ یَوْمَ یَقُومُ الْقَائِمُ وَ یَوْمَ الْکَرَّةِ وَ یَوْمَ الْقِیَامَة

أَیَّامِ اللهِ سه روز است؛ روزی که قائم (عجل الله تعالی فرجه الشریف) قیام می‌کند؛ روز رجعت و روز قیامت.

 

 ⭕وَ اجْلِسْ لَهُمُ الْعَصْرَیْنِ فَأَفْتِ الْمُسْتَفْتِیَ

صبح و عصر[الْعَصْرَیْنِ] در کنار آنها بنشین و به پرسش و پاسخ بپرداز، اگر کسی سوال دینی داشت، جواب سوالش را بده.[فَأَفْتِ]

 

✳️وظیفه افرادی که متکفل امور دینی مردم هستند از جمله روحانیت:

بیان وظایف شرعی مردم، خواه این بیان نظر اجتهادی شخص باشد، خواه بیان حکم مرجع تقلید او باشد.

 البته این بحث محدود به مسائل فقهی نیست بلکه مطلق شبهات دینی افراد باید پاسخ داده شود.

در روزگاری که دستگاه های شبهه پراکن فراوان شده است باید پاسخگویی هم به همین مقدار افزایش پیدا کند.

 

🔺نکته: 

باید مسائل دینی ریشه ای بیان شوند، اینکه ما جسته و گریخته یک مطلب را بشنویم و هزاران مطلب را نشنویم دردی را دوا نمی کند.

 

 

⭕ وَ عَلِّمِ الْجَاهِلَ 

جاهلان را علم بیاموز.

 آموزش به کسانی که کلا علمی ندارد (نه اینکه میدانند و دچار شبهه شده اند)

 

⚛ البته علم در نهج البلاغه و کلام مولا یک معنای خاصی دارد و به معنای سیاهه نیست، علم یعنی قدرت حل مشکل. 

در حکمت ۱۱۳ فرمود: 

لَا عِلْمَ کَالتَّفَکُّر. علم صرفا حفظ کردن اموری نیست بلکه خود را به وادی تفکر رساندن، فکر مردم را اصلاح کردن ،

 قدرت حل مشکل به آنها دادن است.

 

✳️ در کتاب فضل العلم کافی،

 بَابُ بَذْلِ الْعِلْمِ‏/ حدیث اول:

عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَرَأْتُ فِی کِتَابِ عَلِیٍّ ع إِنَّ اللَّهَ لَمْ یَأْخُذْ عَلَى الْجُهَّالِ عَهْداً بِطَلَبِ الْعِلْمِ 

امام صادق علیه السلام : در کتاب على علیه السلام خواندم که خداوند از نادانان پیمان بر طلب علم نگرفت

حَتَّى أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ عَهْداً بِبَذْلِ الْعِلْمِ لِلْجُهَّالِ.

 مگر این که پیشتر از دانایان پیمان گرفت که به نادانان علم بخشند؛

لِأَنَّ الْعِلْمَ کَانَ قَبْلَ الْجَهْلِ

 زیرا علم مقدّم بر جهل بوده است.

 

⭕وَ ذَاکِرِ الْعَالِمَ؛ 

با عالمان نشست علمی بگذار؛

در نامه ۵۳ به مالک فرمود:

 وَ أَکْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ الْحُکَمَاءِ فِی تَثْبِیتِ مَا صَلَحَ عَلَیهِ اَمرُ بِلادِک…

 با دانشمندان و حکیمان، فراوان گفتگو کن، در تثبیت آنچه امور بلاد تو را به صلاح مى آورد….

 

⭕وَ لَا یَکُنْ لَکَ إِلَى النَّاسِ سَفِیرٌ إِلَّا لِسَانُکَ وَ لَا حَاجِبٌ إِلَّا وَجْهُکَ

جز زبان تو چیز دیگرى پیام رسان با مردم نباشد، و جز چهره تو دربان و مانعی[حَاجِبٌ] وجود نداشته باشد، 

 

 ✴️در نامه ۵۳ به مالک فرمود :

 فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَکَ عَنْ رَعِیَّتِکَ

 هیچ گاه خود را در زمانى طولانى از رعایا پنهان مدار.

 فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِیَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّیقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ وَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ یَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ

زیرا پنهان ماندن زمامداران از چشم رعایا موجب نوعى محدودیت و کم اطلاعى نسبت به امور کشور مى شود،

 فَیَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْکَبِیرُ وَ یَعْظُمُ الصَّغِیرُوَ یَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ یَحْسُنُ الْقَبِیحُ وَ یُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ

کارکوچک بزرگ دیده میشود، و کار بزرگ کوچک . کار قبیح زیبا و بالعکس میشود.  حق و باطل با هم مخلوط و مشتبه[یُشَابُ] میشوند …

 

⭕وَ لَا تَحْجُبَنَّ ذَا حَاجَةٍ عَنْ لِقَائِکَ بِهَا

 و هیچ نیازمندى را از دیدار خود محروم مگردان، 

 

⭕فَإِنَّهَا إِنْ ذِیدَتْ عَنْ أَبْوَابِکَ فِی أَوَّلِ وِرْدِهَا 

زیرا اگر در آغاز از درگاه تو رانده شود، 

 

⭕لَمْ تُحْمَدْ فِیمَا بَعْدُ عَلَى قَضَائِهَا

گر چه در پایان حاجت او بر آورده شود دیگر تو را مدح نمیکند؛ حتی اگر بعدا مشکل آنها را حل کنی از تو سپاسگزاری نخواهند کرد.

 

❇️ درادامه همان بخش نامه ۵۳ فرمود: 

 إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُکَ بِالْبَذْلِ فِی الْحَقِّ فَفِیمَ احْتِجَابُکَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِیهِ أَوْ فِعْلٍ کَرِیمٍ تُسْدِیهِ 

اگر بخشنده ای با مردم رفت و آمد داشته باش و مشکل را حل کن،

أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ فَمَا أَسْرَعَ کَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِکَ إِذَا أَیِسُوا مِنْ بَذْلِکَ مَعَ أَنَّ أَکْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَیْکَ

اگر  بخل هم داری با مردم رفت و آمد کن تا زودتر از تو ناامید شوند و فکری به حال خودشان بکنند.

 

✴️ زود کار مردم را راه بیندازیم ، در حکمت ۱۰۱ فرمود :

 لَا یَسْتَقِیمُ قَضَاءُ الْحَوَائِجِ إِلَّا بِثَلَاثٍ بِاسْتِصْغَارِهَا لِتَعْظُمَ وَ بِاسْتِکْتَامِهَا لِتَظْهَرَ وَ بِتَعْجِیلِهَا لِتَهْنُؤ

بر آوردن نیازهاى مردم پایدار نیست مگر به سه چیز: 

– کوچک شمردن آن تا خود بزرگ نماید،

 – پنهان داشتن آن تا خود آشکار شود،

– شتاب در بر آوردن آن، تا گوارا باشد.

 

⭕ وَ انْظُرْ إِلَى مَا اجْتَمَعَ عِنْدَکَ مِنْ مَالِ اللَّهِ،

در مصرف اموال عمومى که در دست تو جمع شده است اندیشه کن، 

 

⭕فَاصْرِفْهُ إِلَى مَنْ قِبَلَکَ مِنْ ذَوِی الْعِیَالِ وَ الْمَجَاعَةِ

 و آن را به عیالمندان و گرسنگان[الْمَجَاعَةِ] پیرامونت ببخش،

 

❇️ تفاوت ذوی العیال و المجاعه: 

اولی، کسی است که به خاطر تعدد فرزند دچار فقر شده، 

دومی ،کسی است که حتی بدون فرزند هم فقیر است ولی حضرت رسیدگی به فقیر صاحب اولاد را مقدم کرده است یعنی از اهمیت بیشتری برخوردار است.

 

⭕مُصِیباً بِهِ مَوَاضِعَ [الْمَفَاقِرِ] الْفَاقَةِ وَ الْخَلَّاتِ،

 به مستمندان و نیازمندانى که سخت به کمک مالى تو احتیاج دارند برسان،

 

❌ فاقه : به معنای فقر شدید است،

 خلّات:  به معنای فقر است، 

باز هم حضرت فقرایی که نیاز شدیدتری دارند را مقدم میکند بر فقرایی که نیازهای کمتری دارند گرچه هر دو فقیر اند.

 

✴️ در روایت داریم که جبرئیل به پیامبر عرض کرد: 

یا محمّدُ، لَو کانَت عِبادَتُنا على وَجهِ الأرضِ لَعَمِلْنا ثَلاثَ خِصالٍ 

اگر قرار بود ما در روى زمین عبادت کنیم، سه کار مى کردیم.

سَقیَ الماءِ لِلمُسلِمینَ 

۱. آب دادن و سیراب کردن مسلمان.

و إغاثَةَ أصحابِ العِیالِ 

۲. کمک کردن به مردان عیالوار.

و سَترَ الذُّنوبِ  

۳.پوشاندن گناهان دیگران.

 

 ⭕وَ مَا فَضَلَ عَنْ ذَلِکَ فَاحْمِلْهُ إِلَیْنَا لِنَقْسِمَهُ فِیمَنْ قِبَلَنَا.

و مازاد اموال بیت المال را نزد ما بفرست، تا در میان مردم نیازمندى که در این سامان هستند تقسیم گردد.

 

⭕وَ مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلَّا یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً 

به مردم مکه دستور بده[مُرْ]  از حاجیان اجاره نگیرند، 

 

⭕فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ یَقُولُ “سَواءً الْعاکِفُ فِیهِ وَ الْبادِ فَالْعَاکِفُ الْمُقِیمُ بِهِ وَ الْبَادِی الَّذِی یَحُجُّ إِلَیْهِ مِنْ غَیْرِ أَهْلِهِ.

که خداى سبحان فرمود: «عاکف و بادى در مکّه یکسانند»

(العاکف ،کسی که ملازمت با چیزی دارد:ساکن) 

(وَ الْبادِ ، کسی که از بادیه آمده: مسافر)

 

❌ آیا اجاره گرفتن از حجاج با این جمله حضرت در تعارض است ؟ 

” وَ مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ أَلَّا یَأْخُذُوا مِنْ سَاکِنٍ أَجْراً ” امرکن که ساکنین از حجاج اجاره نگیرند.

 

⏪ توضیح آیه حج:

《إِنَّ الَّذِینَ کَفَرُوا وَیَصُدُّونَ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ وَالْمَسْجِدِ الْحَرَامِ الَّذِی جَعَلْنَاهُ لِلنَّاسِ سَوَاءً الْعَاکِفُ فِیهِ وَالْبَادِ ۚ وَمَنْ یُرِدْ فِیهِ بِإِلْحَادٍ بِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذَابٍ أَلِیمٍ؛ حج – ۲۵》

کسانی که کافر شدند، و مؤمنان را از راه خدا بازداشتند، و از مسجد الحرام، که آن را برای همه مردم، برابر قرار دادیم، چه کسانی که در آنجا زندگی می‌کنند یا از نقاط دور وارد می‌شوند، مستحقّ عذابی دردناکند ؛ و هر کس بخواهد در این سرزمین از راه حق منحرف گردد و دست به ستم زند، ما از عذابی دردناک به او می‌چشانیم!

 

⚛ شان صدور این آیه در مورد ابوسفیان و مشرکین است که در جریان حدیبیه پیامبر و مسلمانان را از اعمال حج بازداشتند، می باشد.

 

✴️ مقصود از سواء بودن مسجد الحرام:

 

۱. استفاده از فضای مسجد الحرام برای انجام کارهای عبادی است (هیچ کسی حق ندارد برای مسجد الحرام قوانینی وضع کند که مانع انجام دستورات الهی و به جا آورن حج شود، یا بین اهالی مکه و زائرین تبعیضی قائل شود)

 

۲. در مورد سکونت در مسجد الحرام: همانگونه که اهالی مکه حق استفاده و استراحت از مکه را دارند،  زوار هم می توانند هر جایی خواستند استراحت کنند و بار بیندازند و کسی حق برخورد با آنها را ندارد.

 

 ✳️ در روایات لفظ “حرم” گاهی فقط اشاره به محوطه مسجد و کعبه دارد، و گاهی به کل شهر مکه اطلاق شده است و بر این اساس نظرات مختلف است که آیا این آیه مختص به مسجد الحرام است یا شامل کل شهر میشود.

 

 ⏪ توضیح کلام حضرت:

 

 میفرماید همانگونه که ساکنان مکه که صاحب خانه اند، اجاره پرداخت نمی کنند، کسی حق ندارد از زوار  هم اجاره بگیرد اما:

۱. شاید مقصود فقط محوطه مسجد الحرام باشد نه کل مکه.

۲. لفظ ” مُرْ أَهْلَ مَکَّةَ”  امر کردن ، هم شامل واجب میشود هم مستحب، یعنی مستحب است مردم خانه ها را  رایگان در اختیار حجاج بگذارند هرچند واجب نیست و اگر کسی این کار را نکرد، مرتکب مکروه شده است.

 

۳. در طول تاریخ فقاهت نیز، اکثر فقهای شیعه حکم به جواز اجاره کرده اند (هرچند مکروه است) ولی عده ای مانند شیخ طوسی هم اجاره را حرام میدانند. 

 

۴. امام صادق سلام الله علیه فرمود: کَانَتْ مَکَّةُ لَیْسَ عَلَى شَیْء مِنْهَا بَابٌ

در آغاز خانه هاى مکه در نداشت

 وَکَانَ أَوَّلُ مَنْ عَلَّقَ عَلَى بَابِهِ الْمِصْرَاعَیْنِ مُعَاوِیَةَ بْنَ أَبِی سُفْیَانَ

 نخستین کسى که براى خانه خود در مکه در گذاشت معاویه بود

 وَلَیْسَ یَنْبَغِی لاَِحَد أَنْ یَمْنَعَ الْحَاجَّ شَیْئاً مِنَ الدُّورِ وَمَنَازِلِهَا 

 و سزاوار نیست هیچ کس حجاج را از خانه ها و منازل مکه منع کند.

 از جمله ” لیس ینبغی” استفاده میشود که اجاره مکروه است نه حرام.

 

🔺نکته: 

در مکه الان از حجاج بیت الله اجاره گرفته میشود ولی در ایام اربعین در کربلا دیدیم که مردم خانه ها را در اختیار زوار قرار میدهند.

 

⭕وَفَّقَنَا اللَّهُ وَ إِیَّاکُمْ لِمَحَابِّهِ وَ السَّلَامُ.

خدا ما و شما را موفق به کارهایی کند که محبوب و مورد رضایت خودش باشد.

 

 

 

 

⏪ دین باید عاشقانه باشد.

 

عَنْ بُرَیْدِ بْنِ مُعَاوِیَةَ الْعِجْلِیِّ قَالَ:

بُرید بن معاویه عجلى نقل می کند:

 کُنْتُ عِنْدَ أَبِی جَعْفَرٍ ع إِذْ دَخَلَ عَلَیْهِ قَادِمٌ مِنْ خُرَاسَانَ مَاشِیاً 

 در خدمت حضرت باقر علیه السلام بودم که مردى بر او وارد شد که با پاى پیاده از خراسان آمده بود.

فَأَخْرَجَ رِجْلَیْهِ وَ قَدْ تَغَلَّفَتَا وَ قَالَ 

او دو پاى خود را که پوست انداخته بودند، نشان داد و عرض کرد:

أَمَا وَ اللَّهِ مَا جَاءَ بِی مِنْ حَیْثُ جِئْتُ إِلَّا حُبُّکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ 

 به خدا قسم که مرا چیزى جز محبّت شما اهل بیت از خراسان به این جا نکشاند. 

فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع وَ اللَّهِ لَوْ أَحَبَّنَا حَجَرٌ حَشَرَهُ اللَّهُ مَعَنَا 

 حضرت باقر علیه السلام فرمود: به خدا قسم، اگر حتى سنگى ما را دوست داشته باشد، خداوند او را با ما محشور مى کند.

وَ هَلِ الدِّینُ إِلَّا الْحُبُّ 

مگر دین چیزى جز محبّت است.

إِنَّ اللَّهَ یَقُولُ قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ

خدا متعال فرمود: اگر خدا را دوست دارید اطاعت کنید خدا هم شما را دوست میدارد.

 

⚛قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع:

 حُبُّ اللَّهِ نَارٌ لَا تَمُرُّ عَلَى‏ شَیْ‏ءٍ إِلَّا احْتَرَق‏ لا یَطلُعُ عَلى شَیءٍ إلاّ أضاءَ . 

امام على علیه السلام : دوستىِ خدا ، آتشى است که بر هرچه بگذرد ، مى سوزد و نور خدا بر هر چه بتابد ، درخشیدن مى گیرد .

 

✳️ مناجات شعبانیه: 

اِلهی لَمْ یَکُنْ لِی حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِیَتِکَ اِلا فِی وَقْتٍ أَیْقَظْتَنِی لِمَحَبَّتِکَ

خداوندا، من قدرت نداشتم که از معصیت و نافرمانی تو فاصله بگیرم جز در هنگامی که مرا متوجه محبت خود نمودی،و بیدار ساختی.(محبت تو را فهمیدم بیدار شدم )

 

اللهم اجعلنا وقفاً علی طاعتک

 
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.