ممنون از صبر و شکیبایی شما...

نامه هجدهم

بسم الله الرحمن الرحیم 
شرح خطبه ها 
۱۴۰۲/۳/۲ – ۳ذیقعده

💢 نامه ۱۸ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
نامه هجدهم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
39:40 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

و من كتاب له (علیه السلام) إلى عبد الله بن عباس و هو عامله على البصرة:
وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِيسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ، فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِمْ وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ. وَ قَدْ بَلَغَنِي تَنَمُّرُكَ لِبَنِي تَمِيمٍ وَ غِلْظَتُك عَلَيْهِمْ، وَ إِنَّ بَنِي تَمِيمٍ لَمْ يَغِبْ لَهُمْ نَجْمٌ إِلَّا طَلَعَ لَهُمْ آخَرُ وَ إِنَّهُمْ لَمْ يُسْبَقُوا بِوَغْمٍ فِي جَاهِلِيَّةٍ وَ لَا إِسْلَامٍ
، وَ إِنَّ لَهُمْ بِنَا رَحِماً مَاسَّةً وَ قَرَابَةً خَاصَّةً، نَحْنُ مَأْجُورُونَ عَلَى صِلَتِهَا وَ مَأْزُورُونَ عَلَى قَطِيعَتِهَا. فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ رَحِمَكَ اللَّهُ فِيمَا جَرَى عَلَى [يَدِكَ وَ لِسَانِكَ] لِسَانِكَ وَ يَدِكَ مِنْ خَيْرٍ وَ شَرٍّ، فَإِنَّا شَرِيكَانِ فِي ذَلِكَ؛ وَ كُنْ عِنْدَ صَالِحِ ظَنِّي بِكَ، وَ لَا يَفِيلَنَّ رَأْيِي فِيكَ، وَ السَّلَامُ.

از نامه آن حضرت (ع) به ابن عباس، عامل او در بصره:
بدان، كه بصره جايگاه فرود آمدن ابليس است و كشتگاه فتنه ها و آشوبها. پس، مردم آنجا را به نيكى كردن خوشدل نماى و گره وحشت از دلهايشان بگشاى.
به من خبر رسيده كه با بنى تميم بدخويى و درشتى كرده اى. از ميان بنى تميم ستاره اى غروب نكرد، مگر آنكه در ميان آنها ستاره ديگرى طلوع نمود. در جاهليت و اسلام، در كينه جويى، كس همانند آنها نبوده است. ايشان را با ما پيوند خويشاوندى و قرابت خاص است، كه اگر آن را مراعات كنيم، پاداش يابيم و اگر نكنيم، مرتكب گناه شده ايم.
پس اى ابو العباس خدايت رحمت كناد، در آنچه از نيكى و بدى بر دست تو جارى مى شود، مدارا كن، كه ما هر دو در آن شريكيم و چنان باش كه گمانم به تو نيكو گردد و انديشه ام در باره تو بد نگردد.

🔵و من کتاب له (علیه السلام) إلى عبد الله بن عباس و هو عامله على البصرة:
با توجه به همراهی بسیاری از مردم بصره با اصحاب جمل، وقتی عبدالله بن عباس حاکم بصره شد با این مردم به تندی برخورد میکرد و به آنها “شیعه جمل”
 یا ” انصار عسکر” می گفت .
 ( نام شتر عایشه  عسکر بود)
 
در بین مردم بصره شیعیان خالصی بودند که از این حالت ناراحت شدند و جاریه بن قدامه (یکی از خواص امیرالمومنین و بزرگان بصره) نامه ای به حضرت نوشت و شکایت کرد.

نامه امیرالمومنین به عبدالله بن عباس:(متن کامل نامه که بخشی از آن در نهج البلاغه آمده به شرح زیر است)

🔷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عباس 
از امیر المومنین به عبدالله بن عباس
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ خَیْرَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
اما بعد، به راستی بهترین مردم در پیشگاه خدای عزّوجلّ کسی است که
أَقْوَمُهُمْ لِلَّهِ بِالطَّاعَةِ فِیمَا لَهُ وَ عَلَیْهِ 
در فرمان­برداری از خدا در واجبات و اوامر یا در نواهی آماده تر باشد.
وَ أَقْوَلُهُمْ بِالْحَقِّ وَ لَوْ کَانَ مُرّاً  
و در گفتن حق، هر چند تلخ ، گویاتر باشد. 
فَإِنَّ الْحَقَّ بِهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ 
زیرا حق است که آسمان و زمین بدان برپاست.
وَ لْتَکُنْ سَرِیرَتُکَ کَعَلَانِیَتِکَ وَ لْیَکُنْ حُکْمُکَ وَاحِداً وَ طَرِیقَتُکَ مُسْتَقِیمَةً…
و باید نهایت عیان و حُکم کردن یکسان ، و راه و مسیر مستقیم باشد.

(در ادامه بخشی از نامه که در نهج البلاغه، نامه 18 آمده را میخوانیم)

💠وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِیسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ 
ابن عباس بدان بصره محل هبوط ابلیس است محل پیدایش[مَغرس] و رشد( کشتزار) فتنه ها است.

_ بصره بزرگترین بندر عراق است وطبعا به خاطر ورود افراد مختلف و فرهنگ های متفاوت به آنجا یک فضای چند دستگی وجود دارد که محل خوبی برای رشد فتنه ها خواهد بود.

_ در نهج البلاغه موارد دیگری هم در مورد بصره داریم: خطبه ۱۳: 
کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ رَغَا فَأَجَبْتُمْ وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ
  تا زمانی که شتر سرپا بود و نعره[رغا]  میزد ،شما هم شمشیر کشیده وتحرک داشتید. همین که این شتر کشته شد و زمین افتاد شما هم فرار کردید.
 أَخْلَاقُکُمْ دِقَاقٌ
۱.اخلاق شما پست است . ( اخلاق به معنی اصول اخلاقی )
وَ عَهْدُکُمْ شِقَاقٌ
۲.عهد شما شکسته است.
 وَ دِینُکُمْ نِفَاق…‏
 ۳.دین شما نفاق است

خطبه ۱۴ : 
أَرْضُکُمْ قَرِیبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِیدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ 
ای مردم سرزمین شما به آب نزدیک است ولی از آسمان دور هستید.
خَفَّتْ عُقُولُکُمْ وَ سَفِهَتْ حُلُومُکُمْ
 عقل های شما سبک و افکار شما سفیهانه است.
فَأَنْتُمْ غَرَضٌ لِنَابِلٍ
(وقتی شما از جهت اخلاق و اعتقاد شکسته و فرو ریخته اید،) اهداف تیر تیراندازان[ نابِل] هستید .

(تعریف یا تنقیص از شهر و افراد با توجه به موقعیت های مختلف، متفاوت است لذا در مورد همین مردم بصره مواردی از تعریف و تمجید نیز در روایات وارد شده است)

بعد از تذکر دادن موقعیت حساس شهر بصره، راهکار کاهش فتنه ها و مشکلات مردم بصره را این چنین بیان میکند:

💠فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ.
با نیکی کردن به آنها زنگار کینه را از قلبشان جداکن، قلبشان را بدست بیاور [فحادِث] و گره های ترس را از قلبهایشان باز کن.[واحلُل] 

_ با مهربانی کینه های آنهارا تمام کن چرا که در غیر این صورت آتش فتنه و لجاجت را بین مردم روشن میکنی. 
ترس ار مجازات به خاطر سوء سابقه موجب این کینه توزی و فتنه می‌شود، وقتی ترسشان تمام شود به آنها اطمینان خاطر بدهی آتش فتنه و کینه خاموش می‌شود. 

_ همانگونه که حضرت بلافاصله بعد از جنگ جمل دستور داد با کسانی که به خانه هایشان پناه برده و شمشیر بر زمین گذارند برخوردی صورت نگیرد. 
همانگونه که پیامبر فرمود انتم الطلقاء شما آزاد شدگانی. 

_به تعبیر قرآن کریم: 
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ
هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن
 فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ 
ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گوی دوست گرم و صمیمی است!
 وَما یُلَقّیها إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَما یُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظّ عَظیم
 جز کسانی که دارای صبر و استقامتند به این مقام نمی‌رسند، و جز کسانی که بهره عظیمی (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمی‌گردند!

_حکمت ۱۵۸ : 
عاتِبْ أخاکَ بِالاِحْسانِ إِلَیْهِ
برادرت را به هنگام خطا کردن با نیکى سرزنش کن 
 وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالاِنْعامِ عَلَیْهِ
 و شر او را از طریق بخشش از خودت دور ساز.

💠وَ قَدْ بَلَغَنِی تَنَمُّرُکَ لِبَنِی تَمِیمٍ 
خبر تند خویی و عصبانیت تو[تَنَمُّرُکَ] نسبت به بنی تمیم به من رسیده. 

💠 وغِلْظَتُک عَلَیْهِمْ،
وبر ایشان بسیار سخت گرفتی .

💠وَ  إِنَّ بَنِی تَمِیمٍ لَمْ یَغِبْ لَهُمْ نَجْمٌ  إِلَّا طَلَعَ لَهُمْ آخَرُ
(واو حالیه) در حالی که هیچگاه از انها ستاره ای غایب نمیشود[لم یَغب]مگر اینکه ستاره[نجمُ] دیگری طلوع می‌کند. 

_همواره در بنی تمیم شخصیت های بزرگی بوده و هستندکه میتوانند اوضاع را سر و سامان دهند.

_صفت تنمر هم معنای مثبت دارد و هم منفی:
صفت “تنمر” در مورد امیرالمومنین:
خطبه حضرت زهرا در جمع زنان مهاجر و انصار:
لَمّا مَرِضَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) الْمَرضَةَ الَّتِی تُوَفِّیَتْ فیِها
 هنگامى که فاطمه(علیها السلام) بیمار شد همان بیمارى که در آن وفات یافت.
اجْتَمَعَ اِلَیْها نِساءُ الْمُهاجِرینَ وَ الاَنْصارِ
زنان مهاجر و انصار به عنوان عیادت خدمتش حاضر شدند
یَعُدْنَها، فَقُلْنَ لَها:
کَیْفَ اَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِکِ یَابْنَةَ رَسُولِ اللهِ؟ 
و عرض کردند: چگونه صبح کردى از بیماریت؟ [و حال تو چه گونه است] اى دختر رسول خدا؟
فَحَمِدَتِ اللهَ وَ صَلَّتْ عَلى اَبِیها(صلى الله علیه وآله) ثُمَّ قالَتْ:
  او در پاسخ، حمد و سپاس خدا را بجا آورد، و درود بر پدرش پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرستاد، و سپس فرمود:
اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیاکُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ،…… 
به خدا در حالى صبح کردم که از دنیاى شما متنفرم، مردان شما را دشمن مى شمرم، و از آنها بیزارم…..
وَ مَا الَّذِی ذِی نَقِمُوا مِنْ اَبِی الْحَسَنِ(علیه السلام)؟ 
آنها چه ایرادى را بر ابوالحسن على(علیه السلام) داشتند؟
نَقَمُوا مِنْهُ وَ اللهِ نَکِیرَ سَیْفِهِ،
والله آنها بر شمشیر برنده او ایراد مى گرفتند،
 وَ قِلَّةَ مُبالاتِهِ بِحَتْفِهِ، 
و بى اعتناییش در برابر مرگ در میدان نبرد،
وَ شِدَّةَ وَطْأَتِهِ، 
و قدرت او در جنجگویى،
وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ، وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذاتِ اللهِ.
 و ضربات درهم شکننده اش بر دشمن!

✅ تنمر: عرب‌ها معتقدند در بین حیوانات درنده یوزپلنگ صفت خاصی دارد و آن اینکه همیشه در حال خشم و آماده جنگ است. این حالت را که همیشه انسان آماده مبارزه باشد و غافل‌گیر نشود، تنمر می‌گویند.

🔺گاه که علی علیه السلام در مأموریتی فرمانده بود در بازگشت عده‌ای نزد پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه‌وآله می‌رفتند و از قاطعیت و سخت گیری علی علیه السلام شکایت می‌کردند. پیغمبر می‌فرمود:
 ارْفَعُوا أَلْسِنَتَکُمْ مِنْ شِکَایَةِ عَلِیٍّ فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّه ‏
علی درباره کار خدا هیچ انعطاف و نرمش ندارد. اگر تنها حقوق خودش در میان بود از همه چیز می‌گذشت؛ اما آن جایی که پای حق مردم و حکم خدا مطرح بود از سرسوزنی نمی‌گذشت.

علی کسی است که در جریان کشتن عبدود بعد از اینکه او به صورت حضرت آب دهان انداخت از کشتن او امتناع می‌کند، چند قدم راه می‌رود تا مبادا به خاطر کینه شخصی کسی را بکشد. 
بعد دوباره برای کشتن او اقدام می‌کند. 
این عمل حضرت در عین تنمر و عصبانیت سخت گیری در جنگ است. 

💠 وَ  إِنَّهُمْ لَمْ یُسْبَقُوا بِوَغْمٍ فِی جَاهِلِیَّةٍ وَ لَا إِسْلَامٍ 
بنی تمیم کسانی هستند که کسی در جنگ و کینه (دومعنای [ وَغْمٍ]) بر آنها سبقت نگرفته[ لَمْ یُسْبَقُوا] چه در زمان جاهلیت و چه در زمان اسلام. 

حضرت ابن عباس را با عبارت[بِوَغْمٍ] هم تشویق می‌کند و هم انذار میدهند:
تشویق:
الف) بنی تمیم مردمانی جنگجو هستند و به خاطر این ویژگی پسندیده، سزاوار است که از آنها بگذری و با آنها خوشرفتار باشی.
 ب) انها مردمان جنگجویی هستند که حتی در جاهلیت هم کسی بر آنها چیره نشده بود، تو نیز با آنها درگیر نشو.

تنذیر: 
الف) بنی تمیم مردمانی کینه توز هستند و اگر با آنها بد رفتاری کنی نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه مدام این دشمنی و فتنه بیشتر و عمیق تر خواهد شد. 
 ب) آنها در زمان جاهلیت و اسلام اجازه نمیدادند کسی برآنها کینه و حقد نشان دهد مگر جوابش را میدادند.

💠وَ إِنَّ لَهُمْ بِنَا رَحِماً مَاسَّةً وَ قَرَابَةً خَاصَّةً، نَحْنُ مَأْجُورُونَ عَلَى صِلَتِهَا وَ مَأْزُورُونَ عَلَى قَطِیعَتِهَا. 
عبدالله بن عباس بنی تمیم از نردیکان ما هستند وبا ما قرابت نزدیک [ماسَّه]دارند ما با صله رحم با آنها اجر می‌بریم و  درصورت قطع رحم گناهکار خواهیم بود.[مأْزورُونَ] 

✅ بنی هاشم و بنی تمیم در جد سیزدهم با هم مشترک هستند .
(بعد از هاشم عبدالمطلب > ابوطالب >  امیرالمومنین هستند) یعنی امیرالمومنین با ۱۶ واسطه به بنی تمیم میرسد ولی میفرماید ما با هم قرابت نزدیک داریم و رحم یکدیگر حساب میشویم.

✳️ امام صادق در ذیل آیه
” وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً؛  کهف – ۸۲ ”  
دیوار خانه ای که متعلق دو یتیم بود و خضرنبی بازسازی کرد. فرمود:  
وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ الْکَنْزُ بِذَهَبٍ وَ لَا فِضَّهْ وَ لَکِنْ کَانَ لَوْحاً مِنْ ذَهَبٍ فِیهِ مَکْتُوبٌ:
و آن گنج از طلا و نقره نیست بلکه لوحی از طلا است و در آن نوشته شده:
 عَجَبٌ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ یَفْرَحُ   
عجب است از کسی که یقین به مرگ دارد چگونه شادی می‌نماید،
 عَجَبٌ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ   
 عجب است از کسی که یقین به مقدّرات و مشیّت الهی داردو با این حال محزون است. 
 [که چرا چنین است و چنان و من بیمار و فلان شخص سالم و یا من فقیرم و فلانی ثروتمند]
 عَجَبٌ لِمَنْ أَیْقَنَ أَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ کَیْفَ یَظْلِمُ   
 عجب است از کسی که یقین به قیامت و حشر دارد و [به دیگران و یا به خود] ظلم می‌کند، 
 عَجَبٌ لِمَنْ یَرَی الدُّنْیَا وَ تَصَرُّفَ أَهْلِهَا حَالًا بَعْدَ حَالٍ کَیْفَ یَطْمَئِنُّ إِلَیْهَا.
عجب است از کسی که می‌بیند دنیا و اهل دنیا را که در تغییر و تبدیلند (هر روزی کسی بالا می‌رود و عزیز و ثروتمند می‌شود و یکی خوار و فقیر می‌گردد) 
با وجود این دل به دنیا می‌بندد و میل به او دارد.
 وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً کَانَ بَیْنَهُمَا وَ بَیْنَ هَذَا الْأَبِ الصَّالِحِ سَبْعُونَ أَباً فَحَفِظَهُمَا اللَّهُ بِصَلَاحِهِ 
 و فاصله‌ی میان دو پسر یتیم و پدر صالحشان هفتاد نسل می‌باشد و خداوند حفظ حرمت آن دو پسر را فرمود.

💠فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ رَحِمَکَ اللَّهُ فِیمَا جَرَى عَلَى یَدِکَ وَ لِسَانِکَ مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ  فَإِنَّا شَرِیکَانِ فِی ذَلِکَ؛
ای ابن عباس خدا تورا رحمت کند، در آنچه که بر دست و زبانت از خیر و شر جاری است(کارها و تصمیماتی که نتیجه خیر یا شر دارد _سود و زیان_) توقف کن، مدارا کن[فَارْبَعْ] من و تو در هر حرف و عملی شریک هستیم. 
((تعبیر به اباعباس که کنیه است برای نشان دادن احترام به کار برده شده است. ))

✅ تنبیه هم باید با رفق و مدارا و به جهت اصلاح باشد.
 (اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ)
_جالب آنکه همین توصیه حضرت و برخورد خوب عبدالله بن عباس باعث شد افراد خوبی در همین بصره رشد کنند در بین یاران امام  حسین علاوه بر حربن یزید ریاحی ، چند شهید دیگر نیز از بنی تمیم وجود دارند.

🔺عبدالله بن عباس نماینده و خلیفه امام در بصره است، هر کاری که خلیفه انجام دهد به پای مستخلف عنه نیز گذاشته میشود.کار  شیعه حضرت به پای اولیای دین نوشته می‌شود.

💠 وَ کُنْ عِنْدَ صَالِحِ ظَنِّی بِکَ 
کاری کن حسن ظن من نسبت به تو عوض نشود. 

💠وَ لَا یَفِیلَنَّ  رَأْیِی فِیکَ، 
مبادا نظرم در مورد تو ضعیف و دگرگون شود. [لا یَفیلَنّ]
💠والسلام 

✅ مسولین تا وقتی مورد حمایت هستند در مسیر درست حرکت کنندولی اگر از وظایفشان عدول کنند هیچ مصونیت و حمایتی از آنان انجام نخواهد گرفت.

اللهم اکرمنا بنور الفهم

نامه هجدهم

بسم الله الرحمن الرحیم 
شرح خطبه ها 
۱۴۰۲/۳/۲ – ۳ذیقعده

💢 نامه ۱۸ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
نامه هجدهم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
39:40 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

و من كتاب له (علیه السلام) إلى عبد الله بن عباس و هو عامله على البصرة:
وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِيسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ، فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَيْهِمْ وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ. وَ قَدْ بَلَغَنِي تَنَمُّرُكَ لِبَنِي تَمِيمٍ وَ غِلْظَتُك عَلَيْهِمْ، وَ إِنَّ بَنِي تَمِيمٍ لَمْ يَغِبْ لَهُمْ نَجْمٌ إِلَّا طَلَعَ لَهُمْ آخَرُ وَ إِنَّهُمْ لَمْ يُسْبَقُوا بِوَغْمٍ فِي جَاهِلِيَّةٍ وَ لَا إِسْلَامٍ
، وَ إِنَّ لَهُمْ بِنَا رَحِماً مَاسَّةً وَ قَرَابَةً خَاصَّةً، نَحْنُ مَأْجُورُونَ عَلَى صِلَتِهَا وَ مَأْزُورُونَ عَلَى قَطِيعَتِهَا. فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ رَحِمَكَ اللَّهُ فِيمَا جَرَى عَلَى [يَدِكَ وَ لِسَانِكَ] لِسَانِكَ وَ يَدِكَ مِنْ خَيْرٍ وَ شَرٍّ، فَإِنَّا شَرِيكَانِ فِي ذَلِكَ؛ وَ كُنْ عِنْدَ صَالِحِ ظَنِّي بِكَ، وَ لَا يَفِيلَنَّ رَأْيِي فِيكَ، وَ السَّلَامُ.

از نامه آن حضرت (ع) به ابن عباس، عامل او در بصره:
بدان، كه بصره جايگاه فرود آمدن ابليس است و كشتگاه فتنه ها و آشوبها. پس، مردم آنجا را به نيكى كردن خوشدل نماى و گره وحشت از دلهايشان بگشاى.
به من خبر رسيده كه با بنى تميم بدخويى و درشتى كرده اى. از ميان بنى تميم ستاره اى غروب نكرد، مگر آنكه در ميان آنها ستاره ديگرى طلوع نمود. در جاهليت و اسلام، در كينه جويى، كس همانند آنها نبوده است. ايشان را با ما پيوند خويشاوندى و قرابت خاص است، كه اگر آن را مراعات كنيم، پاداش يابيم و اگر نكنيم، مرتكب گناه شده ايم.
پس اى ابو العباس خدايت رحمت كناد، در آنچه از نيكى و بدى بر دست تو جارى مى شود، مدارا كن، كه ما هر دو در آن شريكيم و چنان باش كه گمانم به تو نيكو گردد و انديشه ام در باره تو بد نگردد.

🔵و من کتاب له (علیه السلام) إلى عبد الله بن عباس و هو عامله على البصرة:
با توجه به همراهی بسیاری از مردم بصره با اصحاب جمل، وقتی عبدالله بن عباس حاکم بصره شد با این مردم به تندی برخورد میکرد و به آنها “شیعه جمل”
 یا ” انصار عسکر” می گفت .
 ( نام شتر عایشه  عسکر بود)
 
در بین مردم بصره شیعیان خالصی بودند که از این حالت ناراحت شدند و جاریه بن قدامه (یکی از خواص امیرالمومنین و بزرگان بصره) نامه ای به حضرت نوشت و شکایت کرد.

نامه امیرالمومنین به عبدالله بن عباس:(متن کامل نامه که بخشی از آن در نهج البلاغه آمده به شرح زیر است)

🔷بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ مِنْ عَبْدِ اللَّهِ عَلِیٍّ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ إِلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عباس 
از امیر المومنین به عبدالله بن عباس
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ خَیْرَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
اما بعد، به راستی بهترین مردم در پیشگاه خدای عزّوجلّ کسی است که
أَقْوَمُهُمْ لِلَّهِ بِالطَّاعَةِ فِیمَا لَهُ وَ عَلَیْهِ 
در فرمان­برداری از خدا در واجبات و اوامر یا در نواهی آماده تر باشد.
وَ أَقْوَلُهُمْ بِالْحَقِّ وَ لَوْ کَانَ مُرّاً  
و در گفتن حق، هر چند تلخ ، گویاتر باشد. 
فَإِنَّ الْحَقَّ بِهِ قَامَتِ السَّمَاوَاتُ وَ الْأَرْضُ 
زیرا حق است که آسمان و زمین بدان برپاست.
وَ لْتَکُنْ سَرِیرَتُکَ کَعَلَانِیَتِکَ وَ لْیَکُنْ حُکْمُکَ وَاحِداً وَ طَرِیقَتُکَ مُسْتَقِیمَةً…
و باید نهایت عیان و حُکم کردن یکسان ، و راه و مسیر مستقیم باشد.

(در ادامه بخشی از نامه که در نهج البلاغه، نامه 18 آمده را میخوانیم)

💠وَ اعْلَمْ أَنَّ الْبَصْرَةَ مَهْبِطُ إِبْلِیسَ وَ مَغْرِسُ الْفِتَنِ 
ابن عباس بدان بصره محل هبوط ابلیس است محل پیدایش[مَغرس] و رشد( کشتزار) فتنه ها است.

_ بصره بزرگترین بندر عراق است وطبعا به خاطر ورود افراد مختلف و فرهنگ های متفاوت به آنجا یک فضای چند دستگی وجود دارد که محل خوبی برای رشد فتنه ها خواهد بود.

_ در نهج البلاغه موارد دیگری هم در مورد بصره داریم: خطبه ۱۳: 
کُنْتُمْ جُنْدَ الْمَرْأَةِ وَ أَتْبَاعَ الْبَهِیمَةِ رَغَا فَأَجَبْتُمْ وَ عُقِرَ فَهَرَبْتُمْ
  تا زمانی که شتر سرپا بود و نعره[رغا]  میزد ،شما هم شمشیر کشیده وتحرک داشتید. همین که این شتر کشته شد و زمین افتاد شما هم فرار کردید.
 أَخْلَاقُکُمْ دِقَاقٌ
۱.اخلاق شما پست است . ( اخلاق به معنی اصول اخلاقی )
وَ عَهْدُکُمْ شِقَاقٌ
۲.عهد شما شکسته است.
 وَ دِینُکُمْ نِفَاق…‏
 ۳.دین شما نفاق است

خطبه ۱۴ : 
أَرْضُکُمْ قَرِیبَةٌ مِنَ الْمَاءِ بَعِیدَةٌ مِنَ السَّمَاءِ 
ای مردم سرزمین شما به آب نزدیک است ولی از آسمان دور هستید.
خَفَّتْ عُقُولُکُمْ وَ سَفِهَتْ حُلُومُکُمْ
 عقل های شما سبک و افکار شما سفیهانه است.
فَأَنْتُمْ غَرَضٌ لِنَابِلٍ
(وقتی شما از جهت اخلاق و اعتقاد شکسته و فرو ریخته اید،) اهداف تیر تیراندازان[ نابِل] هستید .

(تعریف یا تنقیص از شهر و افراد با توجه به موقعیت های مختلف، متفاوت است لذا در مورد همین مردم بصره مواردی از تعریف و تمجید نیز در روایات وارد شده است)

بعد از تذکر دادن موقعیت حساس شهر بصره، راهکار کاهش فتنه ها و مشکلات مردم بصره را این چنین بیان میکند:

💠فَحَادِثْ أَهْلَهَا بِالْإِحْسَانِ إِلَیْهِمْ وَ احْلُلْ عُقْدَةَ الْخَوْفِ عَنْ قُلُوبِهِمْ.
با نیکی کردن به آنها زنگار کینه را از قلبشان جداکن، قلبشان را بدست بیاور [فحادِث] و گره های ترس را از قلبهایشان باز کن.[واحلُل] 

_ با مهربانی کینه های آنهارا تمام کن چرا که در غیر این صورت آتش فتنه و لجاجت را بین مردم روشن میکنی. 
ترس ار مجازات به خاطر سوء سابقه موجب این کینه توزی و فتنه می‌شود، وقتی ترسشان تمام شود به آنها اطمینان خاطر بدهی آتش فتنه و کینه خاموش می‌شود. 

_ همانگونه که حضرت بلافاصله بعد از جنگ جمل دستور داد با کسانی که به خانه هایشان پناه برده و شمشیر بر زمین گذارند برخوردی صورت نگیرد. 
همانگونه که پیامبر فرمود انتم الطلقاء شما آزاد شدگانی. 

_به تعبیر قرآن کریم: 
ادْفَعْ بِالَّتِی هِیَ أَحْسَنُ
هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن
 فَإِذَا الَّذِی بَیْنَکَ وَ بَیْنَهُ عَداوَةٌ کَأَنَّهُ وَلِیٌّ حَمیمٌ 
ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گوی دوست گرم و صمیمی است!
 وَما یُلَقّیها إِلاَّ الَّذینَ صَبَرُوا وَما یُلَقّاها إِلاّ ذُو حَظّ عَظیم
 جز کسانی که دارای صبر و استقامتند به این مقام نمی‌رسند، و جز کسانی که بهره عظیمی (از ایمان و تقوا) دارند به آن نایل نمی‌گردند!

_حکمت ۱۵۸ : 
عاتِبْ أخاکَ بِالاِحْسانِ إِلَیْهِ
برادرت را به هنگام خطا کردن با نیکى سرزنش کن 
 وَارْدُدْ شَرَّهُ بِالاِنْعامِ عَلَیْهِ
 و شر او را از طریق بخشش از خودت دور ساز.

💠وَ قَدْ بَلَغَنِی تَنَمُّرُکَ لِبَنِی تَمِیمٍ 
خبر تند خویی و عصبانیت تو[تَنَمُّرُکَ] نسبت به بنی تمیم به من رسیده. 

💠 وغِلْظَتُک عَلَیْهِمْ،
وبر ایشان بسیار سخت گرفتی .

💠وَ  إِنَّ بَنِی تَمِیمٍ لَمْ یَغِبْ لَهُمْ نَجْمٌ  إِلَّا طَلَعَ لَهُمْ آخَرُ
(واو حالیه) در حالی که هیچگاه از انها ستاره ای غایب نمیشود[لم یَغب]مگر اینکه ستاره[نجمُ] دیگری طلوع می‌کند. 

_همواره در بنی تمیم شخصیت های بزرگی بوده و هستندکه میتوانند اوضاع را سر و سامان دهند.

_صفت تنمر هم معنای مثبت دارد و هم منفی:
صفت “تنمر” در مورد امیرالمومنین:
خطبه حضرت زهرا در جمع زنان مهاجر و انصار:
لَمّا مَرِضَتْ فاطِمَةُ(علیها السلام) الْمَرضَةَ الَّتِی تُوَفِّیَتْ فیِها
 هنگامى که فاطمه(علیها السلام) بیمار شد همان بیمارى که در آن وفات یافت.
اجْتَمَعَ اِلَیْها نِساءُ الْمُهاجِرینَ وَ الاَنْصارِ
زنان مهاجر و انصار به عنوان عیادت خدمتش حاضر شدند
یَعُدْنَها، فَقُلْنَ لَها:
کَیْفَ اَصْبَحْتِ مِنْ عِلَّتِکِ یَابْنَةَ رَسُولِ اللهِ؟ 
و عرض کردند: چگونه صبح کردى از بیماریت؟ [و حال تو چه گونه است] اى دختر رسول خدا؟
فَحَمِدَتِ اللهَ وَ صَلَّتْ عَلى اَبِیها(صلى الله علیه وآله) ثُمَّ قالَتْ:
  او در پاسخ، حمد و سپاس خدا را بجا آورد، و درود بر پدرش پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرستاد، و سپس فرمود:
اَصْبَحْتُ وَاللهِ عائِفَةً لِدُنْیاکُنَّ، قالِیَةً لِرِجالِکُنَّ،…… 
به خدا در حالى صبح کردم که از دنیاى شما متنفرم، مردان شما را دشمن مى شمرم، و از آنها بیزارم…..
وَ مَا الَّذِی ذِی نَقِمُوا مِنْ اَبِی الْحَسَنِ(علیه السلام)؟ 
آنها چه ایرادى را بر ابوالحسن على(علیه السلام) داشتند؟
نَقَمُوا مِنْهُ وَ اللهِ نَکِیرَ سَیْفِهِ،
والله آنها بر شمشیر برنده او ایراد مى گرفتند،
 وَ قِلَّةَ مُبالاتِهِ بِحَتْفِهِ، 
و بى اعتناییش در برابر مرگ در میدان نبرد،
وَ شِدَّةَ وَطْأَتِهِ، 
و قدرت او در جنجگویى،
وَ نَکالَ وَقْعَتِهِ، وَ تَنَمُّرَهُ فِی ذاتِ اللهِ.
 و ضربات درهم شکننده اش بر دشمن!

✅ تنمر: عرب‌ها معتقدند در بین حیوانات درنده یوزپلنگ صفت خاصی دارد و آن اینکه همیشه در حال خشم و آماده جنگ است. این حالت را که همیشه انسان آماده مبارزه باشد و غافل‌گیر نشود، تنمر می‌گویند.

🔺گاه که علی علیه السلام در مأموریتی فرمانده بود در بازگشت عده‌ای نزد پیغمبر اکرم صلی‌الله علیه‌وآله می‌رفتند و از قاطعیت و سخت گیری علی علیه السلام شکایت می‌کردند. پیغمبر می‌فرمود:
 ارْفَعُوا أَلْسِنَتَکُمْ مِنْ شِکَایَةِ عَلِیٍّ فَإِنَّهُ خَشِنٌ فِی ذَاتِ اللَّه ‏
علی درباره کار خدا هیچ انعطاف و نرمش ندارد. اگر تنها حقوق خودش در میان بود از همه چیز می‌گذشت؛ اما آن جایی که پای حق مردم و حکم خدا مطرح بود از سرسوزنی نمی‌گذشت.

علی کسی است که در جریان کشتن عبدود بعد از اینکه او به صورت حضرت آب دهان انداخت از کشتن او امتناع می‌کند، چند قدم راه می‌رود تا مبادا به خاطر کینه شخصی کسی را بکشد. 
بعد دوباره برای کشتن او اقدام می‌کند. 
این عمل حضرت در عین تنمر و عصبانیت سخت گیری در جنگ است. 

💠 وَ  إِنَّهُمْ لَمْ یُسْبَقُوا بِوَغْمٍ فِی جَاهِلِیَّةٍ وَ لَا إِسْلَامٍ 
بنی تمیم کسانی هستند که کسی در جنگ و کینه (دومعنای [ وَغْمٍ]) بر آنها سبقت نگرفته[ لَمْ یُسْبَقُوا] چه در زمان جاهلیت و چه در زمان اسلام. 

حضرت ابن عباس را با عبارت[بِوَغْمٍ] هم تشویق می‌کند و هم انذار میدهند:
تشویق:
الف) بنی تمیم مردمانی جنگجو هستند و به خاطر این ویژگی پسندیده، سزاوار است که از آنها بگذری و با آنها خوشرفتار باشی.
 ب) انها مردمان جنگجویی هستند که حتی در جاهلیت هم کسی بر آنها چیره نشده بود، تو نیز با آنها درگیر نشو.

تنذیر: 
الف) بنی تمیم مردمانی کینه توز هستند و اگر با آنها بد رفتاری کنی نه تنها مشکل حل نمیشود بلکه مدام این دشمنی و فتنه بیشتر و عمیق تر خواهد شد. 
 ب) آنها در زمان جاهلیت و اسلام اجازه نمیدادند کسی برآنها کینه و حقد نشان دهد مگر جوابش را میدادند.

💠وَ إِنَّ لَهُمْ بِنَا رَحِماً مَاسَّةً وَ قَرَابَةً خَاصَّةً، نَحْنُ مَأْجُورُونَ عَلَى صِلَتِهَا وَ مَأْزُورُونَ عَلَى قَطِیعَتِهَا. 
عبدالله بن عباس بنی تمیم از نردیکان ما هستند وبا ما قرابت نزدیک [ماسَّه]دارند ما با صله رحم با آنها اجر می‌بریم و  درصورت قطع رحم گناهکار خواهیم بود.[مأْزورُونَ] 

✅ بنی هاشم و بنی تمیم در جد سیزدهم با هم مشترک هستند .
(بعد از هاشم عبدالمطلب > ابوطالب >  امیرالمومنین هستند) یعنی امیرالمومنین با ۱۶ واسطه به بنی تمیم میرسد ولی میفرماید ما با هم قرابت نزدیک داریم و رحم یکدیگر حساب میشویم.

✳️ امام صادق در ذیل آیه
” وَ أَمَّا الْجِدارُ فَکانَ لِغُلامَیْنِ یَتِیمَیْنِ فِی الْمَدِینَةِ وَ کانَ تَحْتَهُ کَنْزٌ لَهُما وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً؛  کهف – ۸۲ ”  
دیوار خانه ای که متعلق دو یتیم بود و خضرنبی بازسازی کرد. فرمود:  
وَ لَمْ یَکُنْ ذَلِکَ الْکَنْزُ بِذَهَبٍ وَ لَا فِضَّهْ وَ لَکِنْ کَانَ لَوْحاً مِنْ ذَهَبٍ فِیهِ مَکْتُوبٌ:
و آن گنج از طلا و نقره نیست بلکه لوحی از طلا است و در آن نوشته شده:
 عَجَبٌ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْمَوْتِ کَیْفَ یَفْرَحُ   
عجب است از کسی که یقین به مرگ دارد چگونه شادی می‌نماید،
 عَجَبٌ لِمَنْ أَیْقَنَ بِالْقَدَرِ کَیْفَ یَحْزَنُ   
 عجب است از کسی که یقین به مقدّرات و مشیّت الهی داردو با این حال محزون است. 
 [که چرا چنین است و چنان و من بیمار و فلان شخص سالم و یا من فقیرم و فلانی ثروتمند]
 عَجَبٌ لِمَنْ أَیْقَنَ أَنَّ الْبَعْثَ حَقٌّ کَیْفَ یَظْلِمُ   
 عجب است از کسی که یقین به قیامت و حشر دارد و [به دیگران و یا به خود] ظلم می‌کند، 
 عَجَبٌ لِمَنْ یَرَی الدُّنْیَا وَ تَصَرُّفَ أَهْلِهَا حَالًا بَعْدَ حَالٍ کَیْفَ یَطْمَئِنُّ إِلَیْهَا.
عجب است از کسی که می‌بیند دنیا و اهل دنیا را که در تغییر و تبدیلند (هر روزی کسی بالا می‌رود و عزیز و ثروتمند می‌شود و یکی خوار و فقیر می‌گردد) 
با وجود این دل به دنیا می‌بندد و میل به او دارد.
 وَ کانَ أَبُوهُما صالِحاً کَانَ بَیْنَهُمَا وَ بَیْنَ هَذَا الْأَبِ الصَّالِحِ سَبْعُونَ أَباً فَحَفِظَهُمَا اللَّهُ بِصَلَاحِهِ 
 و فاصله‌ی میان دو پسر یتیم و پدر صالحشان هفتاد نسل می‌باشد و خداوند حفظ حرمت آن دو پسر را فرمود.

💠فَارْبَعْ أَبَا الْعَبَّاسِ رَحِمَکَ اللَّهُ فِیمَا جَرَى عَلَى یَدِکَ وَ لِسَانِکَ مِنْ خَیْرٍ وَ شَرٍّ  فَإِنَّا شَرِیکَانِ فِی ذَلِکَ؛
ای ابن عباس خدا تورا رحمت کند، در آنچه که بر دست و زبانت از خیر و شر جاری است(کارها و تصمیماتی که نتیجه خیر یا شر دارد _سود و زیان_) توقف کن، مدارا کن[فَارْبَعْ] من و تو در هر حرف و عملی شریک هستیم. 
((تعبیر به اباعباس که کنیه است برای نشان دادن احترام به کار برده شده است. ))

✅ تنبیه هم باید با رفق و مدارا و به جهت اصلاح باشد.
 (اِلهی لا تُؤَدِّبْنی بِعُقوُبَتِکَ)
_جالب آنکه همین توصیه حضرت و برخورد خوب عبدالله بن عباس باعث شد افراد خوبی در همین بصره رشد کنند در بین یاران امام  حسین علاوه بر حربن یزید ریاحی ، چند شهید دیگر نیز از بنی تمیم وجود دارند.

🔺عبدالله بن عباس نماینده و خلیفه امام در بصره است، هر کاری که خلیفه انجام دهد به پای مستخلف عنه نیز گذاشته میشود.کار  شیعه حضرت به پای اولیای دین نوشته می‌شود.

💠 وَ کُنْ عِنْدَ صَالِحِ ظَنِّی بِکَ 
کاری کن حسن ظن من نسبت به تو عوض نشود. 

💠وَ لَا یَفِیلَنَّ  رَأْیِی فِیکَ، 
مبادا نظرم در مورد تو ضعیف و دگرگون شود. [لا یَفیلَنّ]
💠والسلام 

✅ مسولین تا وقتی مورد حمایت هستند در مسیر درست حرکت کنندولی اگر از وظایفشان عدول کنند هیچ مصونیت و حمایتی از آنان انجام نخواهد گرفت.

اللهم اکرمنا بنور الفهم

error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.