ممنون از صبر و شکیبایی شما...

خطبه چهل و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم 
شرح خطبه ها 
۱۴۰۱/۳/۳  –  ۲۳ شوال 

💢 خطبه ۴۹ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
خطبه چهل و نهم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
33:03 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|
من كلام له (علیه السلام) و فيه جملة من صفات الربوبية و العلم الإلهي: 
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي بَطَنَ خَفِيَّاتِ الْأَمُوُرِ وَ دَلَّتْ عَلَيْهِ أَعْلَامُ الظُّهُورِ وَ امْتَنَعَ عَلَى عَيْنِ الْبَصِيرِ، فَلَا عَيْنُ مَنْ لَمْ يَرَهُ تُنْكِرُهُ وَ لَا قَلْبُ مَنْ أَثْبَتَهُ يُبْصِرُهُ؛ سَبَقَ فِي الْعُلُوِّ فَلَا شَيْءَ أَعْلَى مِنْهُ وَ قَرُبَ فِي الدُّنُوِّ فَلَا شَيْءَ أَقْرَبُ مِنْهُ، فَلَا اسْتِعْلَاؤُهُ بَاعَدَهُ عَنْ شَيْءٍ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَا قُرْبُهُ سَاوَاهُمْ فِي الْمَكَانِ بِهِ؛ لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِهِ؛ فَهُوَ الَّذِي تَشْهَدُ لَهُ أَعْلَامُ الْوُجُودِ عَلَى إِقْرَارِ قَلْبِ ذِي الْجُحُودِ، تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يَقُولُهُ الْمُشَبِّهُونَ بِهِ وَ الْجَاحِدُونَ لَهُ عُلُوّاً كَبِيراً.
سپاس خدايى را كه هر نهانى را مى داند و هر موجودى بر وجود او راه نماينده است و چشم بينا ديدنش نتواند و كسى كه او را نبيند منكر وجودش نشود و كسى كه به وجود او اعتراف كرده به كنه ذات او نرسد. 
از همه برتر است و هيچكس، برتر از او نيست. به همه نزديك است و هيچ چيز نزديكتر از او نيست. بلندى و برتريش او را از آفريدگانش دور نساخته و نزديكيش سبب آن نگرديده، كه در مكان با آنها برابر باشد. 
خردها را به چگونگى صفات خويش آگاه نساخته و نيز از شناخت خود محروم نگردانيده است. اوست كه تمام نمودهاى عالم هستى، حتى دل منكر، نيز بر او گواهى مى دهد. فراتر است از آنچه اهل تشبيه و انكار در باره او مى گويند. بسيار فراتر.

صفات توحید 

واجب است معرفت خدا را کسب کنیم ،و این وجوب باید به چه نحو باشد؟! 
شناخت صفات و اسما خدای متعال ،ابتدا با یاد گیری مباحث تئوری خوانده شود و بعد با تفکر و تأمل در آن تبدیل به باور و یقین شود‌

🔻الحمدُ للهِ الذی بطَنَ خفیّاتِ الاُمور 
معنای اول :حمد مختص خدایی ست،
 هر امر مخفی که در عالم وجود دارد خدا از آن مخفی تر است.

معنای دوم : حمد مختص خدایی که امور مخفی را میداند. ظاهرو پنهان ،خلوت و جلوت برای او معنا ندارد همه را میداند.
در محضر خدا چیزی بنام پنهان معنا ندارد.

هر دو معنا درست است هرکدام از یک نگاه،  منتها معنای اول با مضمون خطبه متناسبتر است.

هرچیز پنهانی در مقایسه با خدا آشکار و واضح  است . آنچه مخفی و مستور حقیقی ست کنه ذات خداوند است که به آن دسترسی نیست.
چون انسان محدود است و ذات خداوند  برای هیچ موجود محدود ولو شخصیت نبی مکرم که افضل مخلوقات است. ذات کنه خدا دست یافتنی نیست.
در مورد ذات خدا فرمود: 
« ما عرفناک حق معرفتک » 
من پیامبر هم ذات تو را نشناختم .
چون شناختنی نیست ، انتهایی ندارد که قابل شناخت برای یک انسان محدود باشد .

🔻و دَلَّت علیهِ اَعلامُ الظهور 
حمد مخصوص خدایی که دلالت و رهنمون میکند بسمت او ، تمام نشانه های واضح عالم که خدا را نشان میدهد.

نگاه عبرت بین تامل میکند، منشأ عالم از کجاست!!
عالم از کجا خلق شده ⁉️
 علامت ونشانه های عالم با زبان گویای خود خالق خود را نشان میدهند ، بحث فلسفی نیاز ندارد.

🔻وامتَنعَ علیٰ عینِ البصیر 
شبهه ی خدا را میشود دید؟!
ممنوع است دیدن خداوند حتی بر دیدن چشمهای بصیر و نافذ.
چون خدا از قبیل جنس و مادیات نیست که با چشم بتوان دید.
با دوربین قدرتمند و تلسکوپ دیده شود از سنخ جسم نیست . مجرد است و خالق مجردات. و به این معنا دیدنی نیست.

اینکه فرمود : من خدایی را که نبینم پرستش نمی کنم ، خیال کردند خدا جسم دارد و قابل دیدن است!!
در نهج خود پاسخ دادند: 
« لا تُدرکُهُ العیون بمُشاهَدَةِ  العَیان ولکن تُدرِکهُ القلوب بحقایقِ الایمان » 
خدا را با چشم نمیتوان دید ولیکن با حقیقت ایمان میتوان دید. هرچه ایمان افزوننر ، دیدن افعال و صفات الهی واضحتر و قابل مشاهده است.

🔻فلا عینُ مَن لم یَرَهُ تُنکِرُهُ
کسی که با چشم خدا را ندیده است ، نمی‌تواند خدا را انکار کند.
مادی‌گرا قائل است تا نبینم اعتقاد ندارم ، عقل خود را ندیده باید معتقد باشد که عقل هم ندارد. اما در این مورد سکوت می کند.

کسانی که خدا را با چشم سر ندیده اند ، حتی با قلب و ایمان خدا را ندیدند  نمی‌توانند انکار کنند. بسیاری از امور دیده نشده ولی هست.
قواعدی در عالم هست ، در هرجای عالم هم صادق است ولی هرگز دیده نشده مانند قاعده « دو دوتا ، چهارتا» هست صادق هم هست ولی دیده نشده.انکار شدنی هم نیست.

🔻ولا قلبُ مَن اَثبَتَهُ یُبصِرُهُ 
کسی که با قلب ،  باور ، اعتقاد خدا را ثابت کرد او هم نمی‌تواند خدا را ببیند. چون خدا از آن سنخ نیست.

شخصی که ادعا کند به درجه ای از ایمان رسیده خدا را دیده، دروغ محض گفته، اصلا جایی ، معنایی و اثری ندارد.
اگر با چشم سر گفته که او دیدنی نیست.
اگر با مشاهدهٔ قلب و ایمان گفته ، درست است ،اگر رشد کند و به درجه ای برسد فعل ، صفات ، نور خدا را می بیند.


✳️ مرحله دیگری از توحید:

🔻سبقَ فی العُلُوِّ فلا شئَ اَعلیٰ منهُ
خدا پیشی گرفته در علو و در عالیترین جایگاه، و کسی نمی‌تواند بالاتر از مقام او باشد‌.

🔻و قَرُبَ فی الدُّنُوِ فلا شئَ اَقربُ منه 
در عین اینکه بلند مرتبه است بسیار نزدیک است در قرابت و مجانست.
هیچکس قریب تر از خدا به موجودات نیست.
[ فلاشی اقربُ منه]

✳️ در عالم ماده این دو جمله نقیضین است.
این دو جمله هرگز باهم جمع نمی‌شوند.
به این معنا ،اگر کسی دور باشد هرگز نمی‌تواند نزدیک هم باشد.
هرچقدر از زمین بالا باشد از زمین دورتر است.
خدا از این سنخ نیست که جسم و مادی باشد.
 از بلند مرتبه گی از انسان دور است ، در عین جایگاه و مقام بلند نزدیکترین به انسان است.
« اَنَّ اللهَ یحولُ بینَ المرءِ و قلبِه  انفال – ۲۴ »
« اَقربُ الیهِ من حبلِ الورید  ق – ۱۹ »
از خود انسان به انسان نزدیکتر است.

✳️ دلیل آن؟! 
آنچه خدا را بلند مرتبه کرده مقام است نه زمین ، نه ماده .  مقام او بالاست .
و اینکه خدا نزدیک است ، نه اینکه خدا جسم باشد.  اشراف و احاطهٔ علمی او بر عالم نزدیک بودن را نشان میدهد.

مانند شخصی که کیلومترها دورتر،  اما از طریق دوربین مدار بسته شخصی را می بیند.او نزدیک است چون بر او احاطه دارد.
خدا از نظر مقام و جایگاه از انسان دور است ولی نزدیک است.

✳️ یک جمله توحیدی ست ولی هزاران اثر در عمل ، زندگی و حیات انسان دارد.
توحید یک بحث خواندنی و امتحان دادن نیست ، توحید یعنی  حیات و زندگی.
 بدانی خدا هست نزدیک هم هست مقام بالا هم دارد.
حقیقت توحید الفاظ نیست ، فهم قلب است.
توحید صِرف تخیلات ذهن نیست.
که در مورد خدا جملات ردیف کنیم. همه ثمرهٔ عملی دارد.
اگر کسی فهمید خدا مقام دارد ،  تمام اختیارات با اوست .برتری  و احاطه و اشراف دارد. قریب است. دیگران را دستاویز قرار دادن ، وحشت و ترس ، نگرانی چه معنا دارد⁉️

🔻فلَاستِعلاؤهُ باعَدَهُ عن شئٕ مِن خَلقِه
خدا استعلا دارد باعث نمیشود از خلق دور شود‌.
مانند ساختمان نیست اگر بالا رفت از زمین دورتر شود. 

🔻ولا قُربُهُ ساواهُم فی المکانِ بهِ 
خدا بمخلوقات نزدیک است  نزدیک بودن باعث نمیشود، با او مساوی باشد. اینطور نیست شانه به شانه خدا باشد.
چون نزدیک است مثل او باشد.
شباهت ، مثلیت، تساوی در کار نیست.

او با انسان هست ولی آن وجود با وجود انسان هیچ ارتباطی ندارد .
او خالق است و انسان مخلوق. 
همه حیات انسان بستگی به ارادهٔ او دارد 
نزدیک است ولی مثل نیست.
دور است ولی باعث نمیشود از درون انسان بی خبر باشد.

🔻لَم یُطلِعِ العقولَ علیٰ تَحدیدِ صفتِهِ
آگاه نکرده عقول را بر محدود [ تَحدید] کردن صفات خدا.
هیچ انسان محدودی نمی‌تواند به صفات  نا محدود دست پیدا کند. هیچ عقلی نمیتواند محدود کند صفات الهی را و به همهٔ صفات برسد.

🔻ولم یَحجُبها عن واجبٕ معرفتِه 
هیچ احدی  برای شناخت خدا حجابی مقابل او قرار نگرفته. بلکه شناخت خدا واجب است.
مسلمان باید توحید حقیقی را بشناسد و اگر نداند در شرک است.

✳️ برخلاف گروه معطله؛ که قائلند : 
شناخت خدا تعطیل است چون خدا لا یتناهی و انسان محدود، 
 چگونه دستیابی به شناخت خدا !! 
قائلند خدا را نمیتوان شناخت.
مسلمان توحید را نداند در تمام پنج اصل توحید گیر دارد. پیغمبر ، امام ، عدالت و معاد راهم نمی شناسد. اساس دین بر مبنای توحید است.

🔻فهوَ الذی تَشهَدُ له اَعلامُ الوجود 
عالم شهادت می دهد بوجود خدا.
 زمین ، هوا ، فضا ، جسم بشر همه معرفی وچود خدا میکند. نشانه های عالم هستی فریاد می‌زنند خدا هست. اعلام وجود میکنند که خالق آنها خداست.

🔻 علیٰ اقرارِ قلبٕ ذیِ الجحود 
در عالم کسی نیست خدا را انکار کند.حتی آنهایی که در ظاهر انکار می‌کنند ، اما در قلب و درون خود خدا را باور دارند ، نمونهٔ فرعون.
در درون وجود خود می فهمد اما با لجبازی انکار می کند.

« ولئِن سأَلتَهُم مَن خلَقَ السمواتِ و الارضَ  لَیقولُنَّ اللّهُ  بل اکثرُهم لا یعلمون  لقمان – ۲۵ » 
اگر از آنان ( مشرکین و منکرین) سوال شود چه کسی عالم را خلق کرد خواهند گفت:  الله خلق کرده.

چون نمیشود فطرت را خاک کرد. کفر عملی به کفر اعتقادی و مبنایی کشیده می شود، صدای فطرت خفه میشود. اما در باطن خود میداند، الله هست ، بازبان انکار می کند.
همه ی عالم به وجود خدا گواهی می‌دهد با اینکه گروهی انکار میکنند، ولی فطرت آنها به وجود او شهادت میدهد.

🔻تعالیَ اللهُ عما یقولُ المُشبِهونَ بهِ والجاحِدونَ له علوّاً کبیرا
خدا متعالی و برتر است مقام علو دارد از آنچه که مشبّهون و منکرین [ جاحدون] میگویند.

مشبٌه، تشبیه گران خود دو گروه هستند:
الف)  گروهی که خدا را شبیه به خلق میکنند.
انسان دست دارد و خدا هم ید.
انسان چشم دارد و خدا هم عین.
انسان دهان دارد و خدا هم لسان.

ب) گروهی که انسان را شبیه خدا می کنند.
گروه بت پرستی که بت  را مانند خدا  میداند. هردو گروه مشبهون هستند. و خدا

علوّ برتری دارد از آنچه مشبهون و جاحدون می کویند.

خطبه چهل و نهم

خطبه چهل و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم 
شرح خطبه ها 
۱۴۰۱/۳/۳  –  ۲۳ شوال 

💢 خطبه ۴۹ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
خطبه چهل و نهم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
33:03 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|
من كلام له (علیه السلام) و فيه جملة من صفات الربوبية و العلم الإلهي: 
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي بَطَنَ خَفِيَّاتِ الْأَمُوُرِ وَ دَلَّتْ عَلَيْهِ أَعْلَامُ الظُّهُورِ وَ امْتَنَعَ عَلَى عَيْنِ الْبَصِيرِ، فَلَا عَيْنُ مَنْ لَمْ يَرَهُ تُنْكِرُهُ وَ لَا قَلْبُ مَنْ أَثْبَتَهُ يُبْصِرُهُ؛ سَبَقَ فِي الْعُلُوِّ فَلَا شَيْءَ أَعْلَى مِنْهُ وَ قَرُبَ فِي الدُّنُوِّ فَلَا شَيْءَ أَقْرَبُ مِنْهُ، فَلَا اسْتِعْلَاؤُهُ بَاعَدَهُ عَنْ شَيْءٍ مِنْ خَلْقِهِ وَ لَا قُرْبُهُ سَاوَاهُمْ فِي الْمَكَانِ بِهِ؛ لَمْ يُطْلِعِ الْعُقُولَ عَلَى تَحْدِيدِ صِفَتِهِ وَ لَمْ يَحْجُبْهَا عَنْ وَاجِبِ مَعْرِفَتِهِ؛ فَهُوَ الَّذِي تَشْهَدُ لَهُ أَعْلَامُ الْوُجُودِ عَلَى إِقْرَارِ قَلْبِ ذِي الْجُحُودِ، تَعَالَى اللَّهُ عَمَّا يَقُولُهُ الْمُشَبِّهُونَ بِهِ وَ الْجَاحِدُونَ لَهُ عُلُوّاً كَبِيراً.
سپاس خدايى را كه هر نهانى را مى داند و هر موجودى بر وجود او راه نماينده است و چشم بينا ديدنش نتواند و كسى كه او را نبيند منكر وجودش نشود و كسى كه به وجود او اعتراف كرده به كنه ذات او نرسد. 
از همه برتر است و هيچكس، برتر از او نيست. به همه نزديك است و هيچ چيز نزديكتر از او نيست. بلندى و برتريش او را از آفريدگانش دور نساخته و نزديكيش سبب آن نگرديده، كه در مكان با آنها برابر باشد. 
خردها را به چگونگى صفات خويش آگاه نساخته و نيز از شناخت خود محروم نگردانيده است. اوست كه تمام نمودهاى عالم هستى، حتى دل منكر، نيز بر او گواهى مى دهد. فراتر است از آنچه اهل تشبيه و انكار در باره او مى گويند. بسيار فراتر.

صفات توحید 

واجب است معرفت خدا را کسب کنیم ،و این وجوب باید به چه نحو باشد؟! 
شناخت صفات و اسما خدای متعال ،ابتدا با یاد گیری مباحث تئوری خوانده شود و بعد با تفکر و تأمل در آن تبدیل به باور و یقین شود‌

🔻الحمدُ للهِ الذی بطَنَ خفیّاتِ الاُمور 
معنای اول :حمد مختص خدایی ست،
 هر امر مخفی که در عالم وجود دارد خدا از آن مخفی تر است.

معنای دوم : حمد مختص خدایی که امور مخفی را میداند. ظاهرو پنهان ،خلوت و جلوت برای او معنا ندارد همه را میداند.
در محضر خدا چیزی بنام پنهان معنا ندارد.

هر دو معنا درست است هرکدام از یک نگاه،  منتها معنای اول با مضمون خطبه متناسبتر است.

هرچیز پنهانی در مقایسه با خدا آشکار و واضح  است . آنچه مخفی و مستور حقیقی ست کنه ذات خداوند است که به آن دسترسی نیست.
چون انسان محدود است و ذات خداوند  برای هیچ موجود محدود ولو شخصیت نبی مکرم که افضل مخلوقات است. ذات کنه خدا دست یافتنی نیست.
در مورد ذات خدا فرمود: 
« ما عرفناک حق معرفتک » 
من پیامبر هم ذات تو را نشناختم .
چون شناختنی نیست ، انتهایی ندارد که قابل شناخت برای یک انسان محدود باشد .

🔻و دَلَّت علیهِ اَعلامُ الظهور 
حمد مخصوص خدایی که دلالت و رهنمون میکند بسمت او ، تمام نشانه های واضح عالم که خدا را نشان میدهد.

نگاه عبرت بین تامل میکند، منشأ عالم از کجاست!!
عالم از کجا خلق شده ⁉️
 علامت ونشانه های عالم با زبان گویای خود خالق خود را نشان میدهند ، بحث فلسفی نیاز ندارد.

🔻وامتَنعَ علیٰ عینِ البصیر 
شبهه ی خدا را میشود دید؟!
ممنوع است دیدن خداوند حتی بر دیدن چشمهای بصیر و نافذ.
چون خدا از قبیل جنس و مادیات نیست که با چشم بتوان دید.
با دوربین قدرتمند و تلسکوپ دیده شود از سنخ جسم نیست . مجرد است و خالق مجردات. و به این معنا دیدنی نیست.

اینکه فرمود : من خدایی را که نبینم پرستش نمی کنم ، خیال کردند خدا جسم دارد و قابل دیدن است!!
در نهج خود پاسخ دادند: 
« لا تُدرکُهُ العیون بمُشاهَدَةِ  العَیان ولکن تُدرِکهُ القلوب بحقایقِ الایمان » 
خدا را با چشم نمیتوان دید ولیکن با حقیقت ایمان میتوان دید. هرچه ایمان افزوننر ، دیدن افعال و صفات الهی واضحتر و قابل مشاهده است.

🔻فلا عینُ مَن لم یَرَهُ تُنکِرُهُ
کسی که با چشم خدا را ندیده است ، نمی‌تواند خدا را انکار کند.
مادی‌گرا قائل است تا نبینم اعتقاد ندارم ، عقل خود را ندیده باید معتقد باشد که عقل هم ندارد. اما در این مورد سکوت می کند.

کسانی که خدا را با چشم سر ندیده اند ، حتی با قلب و ایمان خدا را ندیدند  نمی‌توانند انکار کنند. بسیاری از امور دیده نشده ولی هست.
قواعدی در عالم هست ، در هرجای عالم هم صادق است ولی هرگز دیده نشده مانند قاعده « دو دوتا ، چهارتا» هست صادق هم هست ولی دیده نشده.انکار شدنی هم نیست.

🔻ولا قلبُ مَن اَثبَتَهُ یُبصِرُهُ 
کسی که با قلب ،  باور ، اعتقاد خدا را ثابت کرد او هم نمی‌تواند خدا را ببیند. چون خدا از آن سنخ نیست.

شخصی که ادعا کند به درجه ای از ایمان رسیده خدا را دیده، دروغ محض گفته، اصلا جایی ، معنایی و اثری ندارد.
اگر با چشم سر گفته که او دیدنی نیست.
اگر با مشاهدهٔ قلب و ایمان گفته ، درست است ،اگر رشد کند و به درجه ای برسد فعل ، صفات ، نور خدا را می بیند.


✳️ مرحله دیگری از توحید:

🔻سبقَ فی العُلُوِّ فلا شئَ اَعلیٰ منهُ
خدا پیشی گرفته در علو و در عالیترین جایگاه، و کسی نمی‌تواند بالاتر از مقام او باشد‌.

🔻و قَرُبَ فی الدُّنُوِ فلا شئَ اَقربُ منه 
در عین اینکه بلند مرتبه است بسیار نزدیک است در قرابت و مجانست.
هیچکس قریب تر از خدا به موجودات نیست.
[ فلاشی اقربُ منه]

✳️ در عالم ماده این دو جمله نقیضین است.
این دو جمله هرگز باهم جمع نمی‌شوند.
به این معنا ،اگر کسی دور باشد هرگز نمی‌تواند نزدیک هم باشد.
هرچقدر از زمین بالا باشد از زمین دورتر است.
خدا از این سنخ نیست که جسم و مادی باشد.
 از بلند مرتبه گی از انسان دور است ، در عین جایگاه و مقام بلند نزدیکترین به انسان است.
« اَنَّ اللهَ یحولُ بینَ المرءِ و قلبِه  انفال – ۲۴ »
« اَقربُ الیهِ من حبلِ الورید  ق – ۱۹ »
از خود انسان به انسان نزدیکتر است.

✳️ دلیل آن؟! 
آنچه خدا را بلند مرتبه کرده مقام است نه زمین ، نه ماده .  مقام او بالاست .
و اینکه خدا نزدیک است ، نه اینکه خدا جسم باشد.  اشراف و احاطهٔ علمی او بر عالم نزدیک بودن را نشان میدهد.

مانند شخصی که کیلومترها دورتر،  اما از طریق دوربین مدار بسته شخصی را می بیند.او نزدیک است چون بر او احاطه دارد.
خدا از نظر مقام و جایگاه از انسان دور است ولی نزدیک است.

✳️ یک جمله توحیدی ست ولی هزاران اثر در عمل ، زندگی و حیات انسان دارد.
توحید یک بحث خواندنی و امتحان دادن نیست ، توحید یعنی  حیات و زندگی.
 بدانی خدا هست نزدیک هم هست مقام بالا هم دارد.
حقیقت توحید الفاظ نیست ، فهم قلب است.
توحید صِرف تخیلات ذهن نیست.
که در مورد خدا جملات ردیف کنیم. همه ثمرهٔ عملی دارد.
اگر کسی فهمید خدا مقام دارد ،  تمام اختیارات با اوست .برتری  و احاطه و اشراف دارد. قریب است. دیگران را دستاویز قرار دادن ، وحشت و ترس ، نگرانی چه معنا دارد⁉️

🔻فلَاستِعلاؤهُ باعَدَهُ عن شئٕ مِن خَلقِه
خدا استعلا دارد باعث نمیشود از خلق دور شود‌.
مانند ساختمان نیست اگر بالا رفت از زمین دورتر شود. 

🔻ولا قُربُهُ ساواهُم فی المکانِ بهِ 
خدا بمخلوقات نزدیک است  نزدیک بودن باعث نمیشود، با او مساوی باشد. اینطور نیست شانه به شانه خدا باشد.
چون نزدیک است مثل او باشد.
شباهت ، مثلیت، تساوی در کار نیست.

او با انسان هست ولی آن وجود با وجود انسان هیچ ارتباطی ندارد .
او خالق است و انسان مخلوق. 
همه حیات انسان بستگی به ارادهٔ او دارد 
نزدیک است ولی مثل نیست.
دور است ولی باعث نمیشود از درون انسان بی خبر باشد.

🔻لَم یُطلِعِ العقولَ علیٰ تَحدیدِ صفتِهِ
آگاه نکرده عقول را بر محدود [ تَحدید] کردن صفات خدا.
هیچ انسان محدودی نمی‌تواند به صفات  نا محدود دست پیدا کند. هیچ عقلی نمیتواند محدود کند صفات الهی را و به همهٔ صفات برسد.

🔻ولم یَحجُبها عن واجبٕ معرفتِه 
هیچ احدی  برای شناخت خدا حجابی مقابل او قرار نگرفته. بلکه شناخت خدا واجب است.
مسلمان باید توحید حقیقی را بشناسد و اگر نداند در شرک است.

✳️ برخلاف گروه معطله؛ که قائلند : 
شناخت خدا تعطیل است چون خدا لا یتناهی و انسان محدود، 
 چگونه دستیابی به شناخت خدا !! 
قائلند خدا را نمیتوان شناخت.
مسلمان توحید را نداند در تمام پنج اصل توحید گیر دارد. پیغمبر ، امام ، عدالت و معاد راهم نمی شناسد. اساس دین بر مبنای توحید است.

🔻فهوَ الذی تَشهَدُ له اَعلامُ الوجود 
عالم شهادت می دهد بوجود خدا.
 زمین ، هوا ، فضا ، جسم بشر همه معرفی وچود خدا میکند. نشانه های عالم هستی فریاد می‌زنند خدا هست. اعلام وجود میکنند که خالق آنها خداست.

🔻 علیٰ اقرارِ قلبٕ ذیِ الجحود 
در عالم کسی نیست خدا را انکار کند.حتی آنهایی که در ظاهر انکار می‌کنند ، اما در قلب و درون خود خدا را باور دارند ، نمونهٔ فرعون.
در درون وجود خود می فهمد اما با لجبازی انکار می کند.

« ولئِن سأَلتَهُم مَن خلَقَ السمواتِ و الارضَ  لَیقولُنَّ اللّهُ  بل اکثرُهم لا یعلمون  لقمان – ۲۵ » 
اگر از آنان ( مشرکین و منکرین) سوال شود چه کسی عالم را خلق کرد خواهند گفت:  الله خلق کرده.

چون نمیشود فطرت را خاک کرد. کفر عملی به کفر اعتقادی و مبنایی کشیده می شود، صدای فطرت خفه میشود. اما در باطن خود میداند، الله هست ، بازبان انکار می کند.
همه ی عالم به وجود خدا گواهی می‌دهد با اینکه گروهی انکار میکنند، ولی فطرت آنها به وجود او شهادت میدهد.

🔻تعالیَ اللهُ عما یقولُ المُشبِهونَ بهِ والجاحِدونَ له علوّاً کبیرا
خدا متعالی و برتر است مقام علو دارد از آنچه که مشبّهون و منکرین [ جاحدون] میگویند.

مشبٌه، تشبیه گران خود دو گروه هستند:
الف)  گروهی که خدا را شبیه به خلق میکنند.
انسان دست دارد و خدا هم ید.
انسان چشم دارد و خدا هم عین.
انسان دهان دارد و خدا هم لسان.

ب) گروهی که انسان را شبیه خدا می کنند.
گروه بت پرستی که بت  را مانند خدا  میداند. هردو گروه مشبهون هستند. و خدا

علوّ برتری دارد از آنچه مشبهون و جاحدون می کویند.

خطبه چهل و نهم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.