ممنون از صبر و شکیبایی شما...

خطبه چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم 
شرح خطبه ها

 ۱۴۰۱/۱/۳۰  –  ۱۷ رمضان 

💢 خطبه ۴ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
خطبه چهارم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
45:01 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|
و هي من أفصح كلامه عليه السلام و فيها يعظ الناس و يهديهم من ضلالتهم و يُقال: إنه خطبها بعد قتل طلحة و الزبير:
بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِي الظَّلْمَاءِ وَ [تَسَنَّمْتُمُ‏] تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ [الْعَلْيَاءَ] الْعَلْيَاءِ وَ بِنَا [انْفَجَرْتُمْ‏] أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ، رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ.
در تاريكى، راه خود را به هدايت ما يافتيد و بر قله عزّت و سرورى فرا رفتيد و از شب سياه گمراهى به سپيده دم هدايت رسيديد. 
كر باد، گوشى كه بانگ بلند حق را نشنود، كه آنكه بانگ بلند را نشنود، آواز نرم چگونه او را بياگاهاند. هر چه استوارتر باد، آن دل كه پيوسته از خوف خدا لرزان است. 

بعد از جمل

 فضای کلی خطبه فضای اندرز و آگاهی دادن مردم از انحرافات است. در ادامه حضرت سه ویژگی اسلام، پیامبر ، و اهل بیت را بیان می‌کند: 
جایگاه ما اهل بیت را بشناسید من در مقابل عده ای قرار گرفتم که خود را السابقون می دانستند.
ولی حقیقت آنست ،تا زمانیکه در مسیر ما باشند جایگاه دارند ،جدا شوند هیچ جایگاهی برای آنها نیست.

🔹بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ 
  ۱- به سبب ما بود که شما از تاریکی سنگین دوران جهالت نجات یافتید. زحمات پیامبر نبود دچار همان اوضاع وخیم بودید.

🔹 وَ تَسَنَّمْتُمْ الْعَلْیَاءِ
 ۲- به سبب ما بود که شما بر کوهان بلند علم ، معرفت ، توحید و تمدن نشستید. در قعر و حضیض ذلت بودید، اسلام شما را بالا نشین کردو در اوج ترقی قرار داد.

🔹وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ 
۳-  به سبب ما بود آن تاریکی ظلمانی از بین رفت و نور امید محبت و دور هم بودن، همبستگی دوباره به جمع شما بازگشت.
از هم جدا بوده و قطع رحم داشتید این ارتباط بواسطه ما برقرار شد.
اگر امروز شما تمدن دارید نور وحی و زحمات پیامبر بود، شما را به اوج ترقی رسانید.

 

🔹وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ یَفْقَهِ الْوَاعِیَةَ 
 کر باد  گوشی که نشنود و نفهمد صوت  بلند را.
  دو نظر  برای واعیه وجود دارد.
 ۱- صدای پیامبر (ص)
۲- صدای پند و اندرز 

نکته: حضرت اینجا کلمه سمع به معنای شنیدن را نیاورده اند بلکه تفقه  یعنی به عمق مطلب نفوذ کردن,ترتیب اثر دادن به امری  را  عنوان نموده اند. 
« ولا تکونوا کالذینَ فالو سَمِعنا وهم لا یَسمَعون  انفال-   ۲۱»
 مؤمنان چون منافقان نباشید که گفتند شنیدیم، اما نشنیدند. اما بواقع نفهمیدند ،در فهمیدن باید یک ترتیب اثر داده شود.

🔹وَ کَیْفَ یُرَاعِی النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّیْحَةُ 
چگونه بشنوند صدای آرام کسی را وقتی که صدای بلند دعوت پیامبر را نشنید. 
  ۱- چگونه کسی که صدای  حقانیت پیامبرصلی الله را نمی شنود، صدای من را بشنود؟!
۲- چگونه کسی که پند و اندرز من علی را نمی شنود صدای کوتاه فتنه ها را بشنود!؟

نکته : کسی که درست  نمی شنود صداو کلام پیامبر را ،(بخشی را میپذیرد و بخشی را نمی شنود)،دچار فتنه ها می شود.

نبأةَ صدای کوتاه فتنه هاست . فتنه ارام و در لباس حق می آید.که شناخته نشود.
در قالب خیر خواهی وارد میشود، فتنه جمل عمیق بودنتوانستند تشخیص دهند گمان کردند عایشه همسر پیامبر که در صف آنهاست حق هستند. در فتنه حضور عایشه را تشخیص نمی دهند.

🔹رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ یُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ
  محکم و آرام باشد،  قلب و جانی که  هیچگاه از خوف خدا فارغ نشد.
این جمله در مقابل جمله قبل :« کر باد گوشی که نشنود » آمده.
قلب خوفناک از خدا محکم و مطمئن باشد.

اگر تکیه برخود باشد دچار ترس و نگرانی خواهد بود، اما اگر متوجه خدا شد و خوف داشت قلب محکم وبه اطمینان می‌رسد.
هرچه انسان بی خیال تر باشد آرامتر نیست.
بلکه هرچه بیشتر خوف  داشته باشد اطمینان و ثبات بیشتر دارد.
اصل توحید و خدا ترسی نباشد مقابل علی ایستادن هست.

 

طلحه ، زبیر و عایشه بخاطر کینه از علی پا در میدان گذاشته و خون هزاران نفر بناحق ریخته شد، 
در طول چندین سال طلحه ای که سیف الاسلام بود در مقابل و با شمشیر در جنگ با علی کشته شد.
چه شد که بدینجا رسیدند؟! 

🔹مَا زِلْتُ أَنْتَظِرُ بِکُمْ عَوَاقِبَ الْغَدْرِ وَ أَتَوَسَّمُکُمْ بِحِلْیَةِ الْمُغْتَرِّینَ
  حقیقت این است همیشه  انتظار میکشیدم از شما نشانه های خیانت را.
 نشانه‌های فریب را در چهره شما که روزی به من و دین خیانت میکنید می دانستم.

از آن زمان که برای بیعت امدندو حق و حقوق خواستند، گفته شد زحمات شما ماجور است. اما در حکومت حقوقی برشما نیست ، ناراحت شدند ، در خفا نقشه ها کشیدند. مقدمه جمل فراهم کردند.به اسم حج از شهر خارج شده ولی تدارک جمل دیدند.
از چهره شما می دانستم که دنبال زخم وارد کردن هستید.

سوال؟ اگر علی می دانست چرا جلو گیری نکرد، به بهانه حج خارج و به سمت بصره حرکت کردند و جمل بوجود امد؟!

🔹حَتَّى سَتَرَنِی عَنْکُمْ جِلْبَابُ الدِّینِ
پوشاند مرا از شما، لباس دینداری .

۱- آنچه که باعث شد مقابل شما را نگیرم لباس دین بود. من  پایبند به اصول دین هستم و مثل پادشاهان نیستم که از روی شک و تردید گردن زنم. ما قصاص قبل از جنایت نمی کنیم.

بر مدار دین حرکت میکنم تا وقتی مرتکب خطا نشدید عقوبتی نیست تذکر از عواقب کار می دهم نه اینکه دست به شمشیر برم.
من می دانستم اما آنچه باعث عدم اقدام من شد ،چهار چوب دینی مرا محدود کرده بود.

۲- اگر با شما مقابله نکردم، شما لباسی از دین پوشیده بودید ، کفایت می کند. اصل اسلام اقرار به توحید. نبوت است.وشما داشتید.خون ، عرض ،و ناموس مسلمان محفوظ است.

نکته:دینداری اگر حقیقی  نباشد مقابل امام ایستادن است با اینکه  شخص  لباس دین بر تن داشته باشد.

🔹 وَ بَصَّرَتنیکُمْ صِدْقُ النِّیَّة
 آن صدق نیت  نسبت به شما به من بینش داد.
بصیرت داد  به من آن نیت درستی که داشتم .
« اِن تتقُّو اللهَ یَجعَل لکم فرقانا  انفال – ۲۹ »
به مومن متقی خداوند فراست و زیرکی می دهد، با چشم سر نمی بیند بلکه با نور خدا عمق و درون را می بیند.
« اِنَّ فی ذالک لَایاتٕ  للمُتَوَسِمین  حجر – ۷۵» 
عبرتها برای افراد زیرک و تیزبین است.

بصیرت تنها از راه کسب ، مطالعه ، حضور در فضای سیاسی نیست تقوا هم نیاز دارد.
این تقوا هست که صحنه را روشن می کند.
رسولخدا صلی الله علیه وآله: 
اگر شیاطین شما را احاطه نکرده بود می توانستید ملکوت آسمان را ببینید.
خوب یا بد بودن کسی کار سختی نبود بوضوح متوجه می شدید.

فرقان و بصیرتی که خدا میدهد.به هرچه نگاه کند حق را واضح می بیند، گنگ نمیشود که کدام حق است و کدام باطل.
حق نور دارد.با بینش قلب بنگرد می فهمد حق است.
 باطل تاریک و نوری ندارد.

🔹أَقَمْتُ لَکُمْ عَلَى سَنَنِ الْحَقِّ فِی جَوَادِّ الْمَضَلَّةِ
من در جاده [ سَنن]واضح حق ایستاده ام.
 بدر جاده های [ جواد]گمراه کننده برای شما ایستاده ام تا مسیر حق را نشان دهم .
معیار حق علی بن ابی طالب است.

🔹حَیْثُ تَلْتَقُونَ وَ لَا دَلِیلَ  
 بدور هم جمع می شوید اما راهنمایی ندارید.
مانند گله گوسفندی که چوپان ندارد.چگونه مسیر را بیابند.
علی در جمع شما نباشدراه از چاه تشخیص نمی دهید.یکدیگر را ملاقات می کنید ولی راهنما ندارید.

🔹وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لَا تُمِیهُونَ
 مدام حفر می کنید به آب برسید ،هر چه می کنید آب نمی یابید
« اِن اَصبَحَ ماوُکم غَوراً  فمَن یَأتیکم بماءٕ معین  ملک –  ۳۰» 
اگر آب را در زمین فر ببرد چه کس قادر است آب را بیاورد!!
ماء معین امام است . تلاش می کنید ولی تا آب حیات علی در میان شما نباشد به جایی نمیرسید. 


🔹الْیَوْمَ أُنْطِقُ لَکُمُ الْعَجْمَاءَ ذَاتَ الْبَیَانِ،   
 من امروز به زبان می آورم اتفاقاتی را که گنگ هستند. می خواهم طوری بیان کنم که گویی آنها صاحب زبان هستندو حرف میزنند.

واقعه حتمی تاریخی چیست که علی از آن سخن میگوید واگر نگوید در هاله ای از سکوت گم میشود‌

🔹عَزَبَ رَأْیُ امْرِئٍ تَخَلَّفَ عَنِّی
 دور گشته  است از حق،  آنکس که از من علی روی گردانیده باشد.

همه انبیا و تاریخ گواهی می دهند ، کسی که از علی رویگردان شد از حق رویگردان شده است.
معیار حق ، مسیر و صراط حق علی‌ست.

🔹مَا شَکَکْتُ فِی الْحَقِّ مُذْ أُرِیتُهُ
  از آن روزی که حق به من نشان داده شد(حق الیقین) هیچ وقت در وجود حق شک نکردم.

هیچگاه بر من حق مبهم نشد از زمانیکه حقرا بمن نشان دادند.

🔹لَمْ یُوجِسْ مُوسَى (علیه السلام) خِیفَةً عَلَى نَفْسِهِ 
در قضیه موسی و سحره قرآن می‌فرماید : 
اوجسَ فی نفسه خیفةً موسی » 
موسی علیه السلام ترسید.

ترس یک ضعف است انبیای عظام چگونه   ضعف دارد. در حالیکه برئ از نقص هستند.

خداوند فرمود ، موسی بسمت فرعون برو با تو هستم عصای تو مار بزرگی میشود.
آیا موسی بحرف خدا اعتماد نکرد!! با دیدن چند سحر بر خود ترسید که سحره براو غلبه کنند!!

امیرالمومنین این آیه را تفسیر خواهد کرد.
🔹بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ
 موسی علیه السلام برای خودش نترسید.
موسی از غفلت  و ضلالت مردم ترسید مبادا چند سحر و جادو مردم را در جهالت فرو ببرد. دشمن بر انان پیروز شود ترس او این بود که مبادا نادانان غلبه بیاورند و سلطه گران ظالم و‌گمراه  پیروز شوند.

علت اینکه ( اصحاب جمل) را از تیغ نگذراندم و عایشه را  محدود نکردم این بود .
ترس داشتم مبادا انحراف اینها مشخص نشود و تا وقتی زنده باشند اسلام را منحرف کنند.
بمیدان آمدند خود را نشان داده شناخته شدند.
از ابتدا جلوی آنها گرفته میشد بدون شک آفت آنان بیشتر بود.
امام از پدر مهربان تر است ترس امام از گمراهی مردم  است .

🔹الْیَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَى سَبِیلِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ،
بالاخره قصه جمل تمام شد.
امروز ما و شما برسر یک دوراهی حق و باطل توقف کردیم.
یک راه علی است و بنام حق.
راه دوم هر راهی که غیر از علی باشد، نام ندارد.
🔹 مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ یَظْمَأْ
 تشنگی نصیب کسانی می شوند که امام ندارند .
آیه ۳۰سوره مبارکه ملک هم به این اشاره دارد «بگو: چه تصوّر می‌کنید؟ اگر آب (که مایه زندگانی) شما است همه به زمین فرو رود (جز خدا) کیست که باز آب روان و گوارا برای شما پدید آرد؟
نکته :ما در  تک تک راه زندگی در  دوراهی حق و باطل هستیم .
 
غفر الله لی و لکم والحمدلله رب العامین

خطبه چهارم

خطبه چهارم

بسم الله الرحمن الرحیم 
شرح خطبه ها

 ۱۴۰۱/۱/۳۰  –  ۱۷ رمضان 

💢 خطبه ۴ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
خطبه چهارم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
45:01 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|
و هي من أفصح كلامه عليه السلام و فيها يعظ الناس و يهديهم من ضلالتهم و يُقال: إنه خطبها بعد قتل طلحة و الزبير:
بِنَا اهْتَدَيْتُمْ فِي الظَّلْمَاءِ وَ [تَسَنَّمْتُمُ‏] تَسَنَّمْتُمْ ذُرْوَةَ [الْعَلْيَاءَ] الْعَلْيَاءِ وَ بِنَا [انْفَجَرْتُمْ‏] أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ. وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ يَفْقَهِ الْوَاعِيَةَ وَ كَيْفَ يُرَاعِي النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّيْحَةُ، رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ يُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ.
در تاريكى، راه خود را به هدايت ما يافتيد و بر قله عزّت و سرورى فرا رفتيد و از شب سياه گمراهى به سپيده دم هدايت رسيديد. 
كر باد، گوشى كه بانگ بلند حق را نشنود، كه آنكه بانگ بلند را نشنود، آواز نرم چگونه او را بياگاهاند. هر چه استوارتر باد، آن دل كه پيوسته از خوف خدا لرزان است. 

بعد از جمل

 فضای کلی خطبه فضای اندرز و آگاهی دادن مردم از انحرافات است. در ادامه حضرت سه ویژگی اسلام، پیامبر ، و اهل بیت را بیان می‌کند: 
جایگاه ما اهل بیت را بشناسید من در مقابل عده ای قرار گرفتم که خود را السابقون می دانستند.
ولی حقیقت آنست ،تا زمانیکه در مسیر ما باشند جایگاه دارند ،جدا شوند هیچ جایگاهی برای آنها نیست.

🔹بِنَا اهْتَدَیْتُمْ فِی الظَّلْمَاءِ 
  ۱- به سبب ما بود که شما از تاریکی سنگین دوران جهالت نجات یافتید. زحمات پیامبر نبود دچار همان اوضاع وخیم بودید.

🔹 وَ تَسَنَّمْتُمْ الْعَلْیَاءِ
 ۲- به سبب ما بود که شما بر کوهان بلند علم ، معرفت ، توحید و تمدن نشستید. در قعر و حضیض ذلت بودید، اسلام شما را بالا نشین کردو در اوج ترقی قرار داد.

🔹وَ بِنَا أَفْجَرْتُمْ عَنِ السِّرَارِ 
۳-  به سبب ما بود آن تاریکی ظلمانی از بین رفت و نور امید محبت و دور هم بودن، همبستگی دوباره به جمع شما بازگشت.
از هم جدا بوده و قطع رحم داشتید این ارتباط بواسطه ما برقرار شد.
اگر امروز شما تمدن دارید نور وحی و زحمات پیامبر بود، شما را به اوج ترقی رسانید.

 

🔹وُقِرَ سَمْعٌ لَمْ یَفْقَهِ الْوَاعِیَةَ 
 کر باد  گوشی که نشنود و نفهمد صوت  بلند را.
  دو نظر  برای واعیه وجود دارد.
 ۱- صدای پیامبر (ص)
۲- صدای پند و اندرز 

نکته: حضرت اینجا کلمه سمع به معنای شنیدن را نیاورده اند بلکه تفقه  یعنی به عمق مطلب نفوذ کردن,ترتیب اثر دادن به امری  را  عنوان نموده اند. 
« ولا تکونوا کالذینَ فالو سَمِعنا وهم لا یَسمَعون  انفال-   ۲۱»
 مؤمنان چون منافقان نباشید که گفتند شنیدیم، اما نشنیدند. اما بواقع نفهمیدند ،در فهمیدن باید یک ترتیب اثر داده شود.

🔹وَ کَیْفَ یُرَاعِی النَّبْأَةَ مَنْ أَصَمَّتْهُ الصَّیْحَةُ 
چگونه بشنوند صدای آرام کسی را وقتی که صدای بلند دعوت پیامبر را نشنید. 
  ۱- چگونه کسی که صدای  حقانیت پیامبرصلی الله را نمی شنود، صدای من را بشنود؟!
۲- چگونه کسی که پند و اندرز من علی را نمی شنود صدای کوتاه فتنه ها را بشنود!؟

نکته : کسی که درست  نمی شنود صداو کلام پیامبر را ،(بخشی را میپذیرد و بخشی را نمی شنود)،دچار فتنه ها می شود.

نبأةَ صدای کوتاه فتنه هاست . فتنه ارام و در لباس حق می آید.که شناخته نشود.
در قالب خیر خواهی وارد میشود، فتنه جمل عمیق بودنتوانستند تشخیص دهند گمان کردند عایشه همسر پیامبر که در صف آنهاست حق هستند. در فتنه حضور عایشه را تشخیص نمی دهند.

🔹رُبِطَ جَنَانٌ لَمْ یُفَارِقْهُ الْخَفَقَانُ
  محکم و آرام باشد،  قلب و جانی که  هیچگاه از خوف خدا فارغ نشد.
این جمله در مقابل جمله قبل :« کر باد گوشی که نشنود » آمده.
قلب خوفناک از خدا محکم و مطمئن باشد.

اگر تکیه برخود باشد دچار ترس و نگرانی خواهد بود، اما اگر متوجه خدا شد و خوف داشت قلب محکم وبه اطمینان می‌رسد.
هرچه انسان بی خیال تر باشد آرامتر نیست.
بلکه هرچه بیشتر خوف  داشته باشد اطمینان و ثبات بیشتر دارد.
اصل توحید و خدا ترسی نباشد مقابل علی ایستادن هست.

 

طلحه ، زبیر و عایشه بخاطر کینه از علی پا در میدان گذاشته و خون هزاران نفر بناحق ریخته شد، 
در طول چندین سال طلحه ای که سیف الاسلام بود در مقابل و با شمشیر در جنگ با علی کشته شد.
چه شد که بدینجا رسیدند؟! 

🔹مَا زِلْتُ أَنْتَظِرُ بِکُمْ عَوَاقِبَ الْغَدْرِ وَ أَتَوَسَّمُکُمْ بِحِلْیَةِ الْمُغْتَرِّینَ
  حقیقت این است همیشه  انتظار میکشیدم از شما نشانه های خیانت را.
 نشانه‌های فریب را در چهره شما که روزی به من و دین خیانت میکنید می دانستم.

از آن زمان که برای بیعت امدندو حق و حقوق خواستند، گفته شد زحمات شما ماجور است. اما در حکومت حقوقی برشما نیست ، ناراحت شدند ، در خفا نقشه ها کشیدند. مقدمه جمل فراهم کردند.به اسم حج از شهر خارج شده ولی تدارک جمل دیدند.
از چهره شما می دانستم که دنبال زخم وارد کردن هستید.

سوال؟ اگر علی می دانست چرا جلو گیری نکرد، به بهانه حج خارج و به سمت بصره حرکت کردند و جمل بوجود امد؟!

🔹حَتَّى سَتَرَنِی عَنْکُمْ جِلْبَابُ الدِّینِ
پوشاند مرا از شما، لباس دینداری .

۱- آنچه که باعث شد مقابل شما را نگیرم لباس دین بود. من  پایبند به اصول دین هستم و مثل پادشاهان نیستم که از روی شک و تردید گردن زنم. ما قصاص قبل از جنایت نمی کنیم.

بر مدار دین حرکت میکنم تا وقتی مرتکب خطا نشدید عقوبتی نیست تذکر از عواقب کار می دهم نه اینکه دست به شمشیر برم.
من می دانستم اما آنچه باعث عدم اقدام من شد ،چهار چوب دینی مرا محدود کرده بود.

۲- اگر با شما مقابله نکردم، شما لباسی از دین پوشیده بودید ، کفایت می کند. اصل اسلام اقرار به توحید. نبوت است.وشما داشتید.خون ، عرض ،و ناموس مسلمان محفوظ است.

نکته:دینداری اگر حقیقی  نباشد مقابل امام ایستادن است با اینکه  شخص  لباس دین بر تن داشته باشد.

🔹 وَ بَصَّرَتنیکُمْ صِدْقُ النِّیَّة
 آن صدق نیت  نسبت به شما به من بینش داد.
بصیرت داد  به من آن نیت درستی که داشتم .
« اِن تتقُّو اللهَ یَجعَل لکم فرقانا  انفال – ۲۹ »
به مومن متقی خداوند فراست و زیرکی می دهد، با چشم سر نمی بیند بلکه با نور خدا عمق و درون را می بیند.
« اِنَّ فی ذالک لَایاتٕ  للمُتَوَسِمین  حجر – ۷۵» 
عبرتها برای افراد زیرک و تیزبین است.

بصیرت تنها از راه کسب ، مطالعه ، حضور در فضای سیاسی نیست تقوا هم نیاز دارد.
این تقوا هست که صحنه را روشن می کند.
رسولخدا صلی الله علیه وآله: 
اگر شیاطین شما را احاطه نکرده بود می توانستید ملکوت آسمان را ببینید.
خوب یا بد بودن کسی کار سختی نبود بوضوح متوجه می شدید.

فرقان و بصیرتی که خدا میدهد.به هرچه نگاه کند حق را واضح می بیند، گنگ نمیشود که کدام حق است و کدام باطل.
حق نور دارد.با بینش قلب بنگرد می فهمد حق است.
 باطل تاریک و نوری ندارد.

🔹أَقَمْتُ لَکُمْ عَلَى سَنَنِ الْحَقِّ فِی جَوَادِّ الْمَضَلَّةِ
من در جاده [ سَنن]واضح حق ایستاده ام.
 بدر جاده های [ جواد]گمراه کننده برای شما ایستاده ام تا مسیر حق را نشان دهم .
معیار حق علی بن ابی طالب است.

🔹حَیْثُ تَلْتَقُونَ وَ لَا دَلِیلَ  
 بدور هم جمع می شوید اما راهنمایی ندارید.
مانند گله گوسفندی که چوپان ندارد.چگونه مسیر را بیابند.
علی در جمع شما نباشدراه از چاه تشخیص نمی دهید.یکدیگر را ملاقات می کنید ولی راهنما ندارید.

🔹وَ تَحْتَفِرُونَ وَ لَا تُمِیهُونَ
 مدام حفر می کنید به آب برسید ،هر چه می کنید آب نمی یابید
« اِن اَصبَحَ ماوُکم غَوراً  فمَن یَأتیکم بماءٕ معین  ملک –  ۳۰» 
اگر آب را در زمین فر ببرد چه کس قادر است آب را بیاورد!!
ماء معین امام است . تلاش می کنید ولی تا آب حیات علی در میان شما نباشد به جایی نمیرسید. 


🔹الْیَوْمَ أُنْطِقُ لَکُمُ الْعَجْمَاءَ ذَاتَ الْبَیَانِ،   
 من امروز به زبان می آورم اتفاقاتی را که گنگ هستند. می خواهم طوری بیان کنم که گویی آنها صاحب زبان هستندو حرف میزنند.

واقعه حتمی تاریخی چیست که علی از آن سخن میگوید واگر نگوید در هاله ای از سکوت گم میشود‌

🔹عَزَبَ رَأْیُ امْرِئٍ تَخَلَّفَ عَنِّی
 دور گشته  است از حق،  آنکس که از من علی روی گردانیده باشد.

همه انبیا و تاریخ گواهی می دهند ، کسی که از علی رویگردان شد از حق رویگردان شده است.
معیار حق ، مسیر و صراط حق علی‌ست.

🔹مَا شَکَکْتُ فِی الْحَقِّ مُذْ أُرِیتُهُ
  از آن روزی که حق به من نشان داده شد(حق الیقین) هیچ وقت در وجود حق شک نکردم.

هیچگاه بر من حق مبهم نشد از زمانیکه حقرا بمن نشان دادند.

🔹لَمْ یُوجِسْ مُوسَى (علیه السلام) خِیفَةً عَلَى نَفْسِهِ 
در قضیه موسی و سحره قرآن می‌فرماید : 
اوجسَ فی نفسه خیفةً موسی » 
موسی علیه السلام ترسید.

ترس یک ضعف است انبیای عظام چگونه   ضعف دارد. در حالیکه برئ از نقص هستند.

خداوند فرمود ، موسی بسمت فرعون برو با تو هستم عصای تو مار بزرگی میشود.
آیا موسی بحرف خدا اعتماد نکرد!! با دیدن چند سحر بر خود ترسید که سحره براو غلبه کنند!!

امیرالمومنین این آیه را تفسیر خواهد کرد.
🔹بَلْ أَشْفَقَ مِنْ غَلَبَةِ الْجُهَّالِ وَ دُوَلِ الضَّلَالِ
 موسی علیه السلام برای خودش نترسید.
موسی از غفلت  و ضلالت مردم ترسید مبادا چند سحر و جادو مردم را در جهالت فرو ببرد. دشمن بر انان پیروز شود ترس او این بود که مبادا نادانان غلبه بیاورند و سلطه گران ظالم و‌گمراه  پیروز شوند.

علت اینکه ( اصحاب جمل) را از تیغ نگذراندم و عایشه را  محدود نکردم این بود .
ترس داشتم مبادا انحراف اینها مشخص نشود و تا وقتی زنده باشند اسلام را منحرف کنند.
بمیدان آمدند خود را نشان داده شناخته شدند.
از ابتدا جلوی آنها گرفته میشد بدون شک آفت آنان بیشتر بود.
امام از پدر مهربان تر است ترس امام از گمراهی مردم  است .

🔹الْیَوْمَ تَوَاقَفْنَا عَلَى سَبِیلِ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ،
بالاخره قصه جمل تمام شد.
امروز ما و شما برسر یک دوراهی حق و باطل توقف کردیم.
یک راه علی است و بنام حق.
راه دوم هر راهی که غیر از علی باشد، نام ندارد.
🔹 مَنْ وَثِقَ بِمَاءٍ لَمْ یَظْمَأْ
 تشنگی نصیب کسانی می شوند که امام ندارند .
آیه ۳۰سوره مبارکه ملک هم به این اشاره دارد «بگو: چه تصوّر می‌کنید؟ اگر آب (که مایه زندگانی) شما است همه به زمین فرو رود (جز خدا) کیست که باز آب روان و گوارا برای شما پدید آرد؟
نکته :ما در  تک تک راه زندگی در  دوراهی حق و باطل هستیم .
 
غفر الله لی و لکم والحمدلله رب العامین

خطبه چهارم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.