ممنون از صبر و شکیبایی شما...

خطبه سی و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها 
۱۴۰۱/۲/۲۸ – ۱۸ شوال

        💢  خطبه ۳9  💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
خطبه سی و نهم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
23:20 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|
من كلام له (عليه السلام) و فيه يذكر فضائله، قاله بعد وقعة النهروان: 
فَقُمْتُ بِالْأَمْرِ حِينَ فَشِلُوا وَ تَطَلَّعْتُ حِينَ تَقَبَّعُوا وَ نَطَقْتُ حِينَ تَعْتَعُوا وَ مَضَيْتُ بِنُورِ اللَّهِ حِينَ وَقَفُوا، وَ كُنْتُ أَخْفَضَهُمْ صَوْتاً وَ أَعْلَاهُمْ فَوْتاً، فَطِرْتُ بِعِنَانِهَا وَ اسْتَبْدَدْتُ بِرِهَانِهَا كَالْجَبَلِ لَا تُحَرِّكُهُ الْقَوَاصِفُ وَ لَا تُزِيلُهُ الْعَوَاصِفُ، لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِيَّ مَهْمَزٌ وَ لَا لِقَائِلٍ فِيَّ مَغْمَزٌ. الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ، وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ. رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ.
اين سخنان را امام (عليه السلام) پس از جريان نهروان ايراد فرمود:
زمانى كه مسلمانها ناتوان بودند به يارى دين خدا برخاستم و هنگامى كه مردم از ترس مخفى مى شدند من خود را آشكار مى كردم و موقعى كه از ترس به لكنت زبان مبتلا شده بودند، من حق را بيان مى نمودم و هنگامى كه از حركت در راه خدا متوقف شده بودند، من به نور الهى و مدد او پيش مى رفتم. 
در عين حال از همه خاموش تر و در سبقت گرفتن از آنها برتر بودم. پس زمام فضائل را گرفته به پرواز در آمدم و به تنهايى جايزه اين مسابقه را بردم. چون كوهى بودم كه طوفانها نمى توانند آنرا به حركت در آورد. كسى در من عيبى سراغ ندارد تا مرا بدان سرزنش كند. 
ذليل و ستمديده نزد من عزيز است تا مادامى كه حقش را از ظالم بستانم. قوى و ستمگر نزد من خوار است تا حق مظلوم را از او بستانم. ما راضى به خواست پروردگار و تسليم امر او هستيم.

مذمت از جنگ نشستگان

در اين خطبه حضرت مذمت ميكند كساني را كه نسبت به جهاد وحركت به سمت دشمن كوتاهي ميكنند. متقاعدين زمین نشستگان از جنگ مورد ملامت هستند.

اين خطبه دو مسير پیش روی انسان مي گذارد ١- مسير دين.
٢- مسير غيرت وفطرت.
از هر كدام برويد بايد به مسير عزت واصول وانسانيت برسيد.

✳️ يكي از كارهاي معاويه در دو سال آخر حكومت غارات بود يعني حمله هايي كه دشمنان حضرت به اقصي نقاط ميكردند و فرار ميكردند يكي از آنها اين بود معاويه نعمان بن بشير را عازم عين التمر كرد ( عين التمر شهري در شمال عراق در مرز بين عراق وسوريه أست) .
غرض نعمان آشوب بود. قرار نبود جايي را تصرف كند.
فرماندار حضرت در عين التمر مالك بن كعب ، هزاران نيرو داشت در زمان حمله نعمان افراد مالك در مرخصي بودند .( حدودا نهصد نفر)
نعمان با دوهزار سواره نظام به عين التمر حمله كرد در مقابل مالك با ١٠٠ نفر نيرو .

مالك بن کعب از اميرالمومنين در خواست كمك كرد حضرت مردم را به جهاد دعوت كرد. فقط سیصد نفر اعلام آمادگي كردند.
حضرت فرمودند اين نيرو كم بدرد ما نميخورد انها تا به عين التمر برسند نیمی از انهاهم برمي گردند .

🛑مُنيتُ بمَن لا يُطيعُ اذا اَمرتُ ولايُجيبُ اذا دَعوتُ
مبتلا شدم به شما مردمي كه وقتي به شما امر ميكنم اطاعت نمي كنيد
ووقتي شما را ميخوانم اجابت نمي كنيد .

🛑لا اَبٰا لكم
اي بي ريشه ها – بي اصل ونسب ها اگر كسي سر سفره پدر، بزرگ شده باشد حريت وآزادگي دارد .

🛑ماتَنتظِرونَ بنصرِكم ربَّكم؟
براي ياري پروردگارتان منتظر چه چيزي هستيد؟!
چه اتفاقي در مورد دين بايد رخ دهد تا به خود امده وقيام كنيد ؟!

🛑اَما دينٌ يَجمعُكم؟
آيا ديني نداريد كه جمعتان كند ؟!
مسلمان واقعي كسي أست كه صداي مظلوميت مظلوم را شنید ،كاري كند.

🛑ولا حَميةَ تُحمِشُكم ؟
آيا غيرت نداريد كه شما را به غضب آورد؟
آيا در وجود شما غيرت نهفته نيست؟
سرزمين از آن شماست چرا كاري نمي كنيد؟
فطرت وانسانيت كه داريد چرا در مقابل ظلم ساكت هستيد ؟
«يا اشباهَ الرجال ولا الرجال»
شما ظاهر مردگونه داريد .اما مردانگی ندارید
نه دين داريد ونه فطرت انساني.

حضرت امام حسين در زمان حمله دشمن به خيام در گودي قتلگاه با صداي بي رمق گفت :
«يا شيعه آل ابي سفيان ا لم يكن لكم دينكم وكنتم لا تخافون المعاد وكنتم احرارا في دنياكم»
اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد ،فطرت ووجدان داشته باشيد.

🛑اقُومُ فيكم مُستصرِخاً و اُناديكم مُتَغَوِثاً
قيام كردم در بين شما در حاليكه فرياد مي كشم، با صداي بلند از شما ياري مي خواهم به داد برادرانتان برسيد.

🛑فلا تَسمعون لي قولاً ولاتُطيعون لي اَمراً
حرف مرا نشنيديد
وامر مرا اطاعت نكرديد آنهايي كه شنيديد كاري نكرديد انگشت داخل گوش کرده كه صدای مرا نشنويد.
اگر كسي حرف امام رانشنيد يا شنيد وترتيب اثر نداد كي پشيماني سراغش مي آيد ؟!
كي هوشيار ميشود؟!

🛑حتيٰ تَكشَّفَ الامورُ عن عواقِبِ المَساءَةِ
زمانی به خود امده متوجه خواهید شد كه عواقب سستی و پشت گوش انداختن ها آشكار شده كه ديگر كاري نميشود كرد.
وقتي از دادخواهي علي هشيار ميشويد كه ديگر علي رادر گوشه مسجد شهيد كردند.

🛑فما يُدرَك بكم ثارٌ ولايُبلَغ بكم مَرامٌ
اي مردم شما مردم ذليل هستيد كه با شما نميتوانم به اهداف عاليه برسم
من به يكي از اهداف خود هم نمي تؤانم برسم.

وجود رهبر مقتدر، عالم ، آگاه نياز أست ولي اگر مردم اورا اطاعت نكنند دردي دوا نمي شود.

🛑 دعوتُكم الي نصرِ اِخوانِكم
من شما را دعوت كردم به ياري برادرانتان به عين التمر حمله شده به كمك برادرانتان بشتابيد

🛑فجَرجَرتم جَرجَرةَ الجملِ الاَسَّرِ
صدايي كه نشاندهنده اوج خستگي يا درد عميق شتر أست [ جرجرتم]
من شما را دعوت به كمك به برادرانتان كردم ولي شما صدايي مثل شتري كه زخم عميق روي سينه دارد از خود درآورديد.

🛑وتَثاقَلتم تَثاقلَ النِّضوِ الاَدبر
وبه زمين چسبيديد و سنگين شديد مثل شتري كه كه از شدت كجاوه پشتش زخم شده ، من دعوت به جنگ ميكنم شما روي زمين مي نشينيد ومي گوييد آنقدر زخم بتن داریم و از جا تكان نمي خوريد

🛑ثم خرج اليَّ منكم جُنَيدٌ مُتَدائبٌ ضعيفٌ “كانما يساقون الي الموت وهم ينظرون”
در پایان هم سپاه كم ، مضطرب وترسان آمديد.
گرگ زيگزاگ حركت ميكند چون ميترسد ديگران به او حمله كنند.
شما در كل سیصد نفر جمع شديد اين تعداد هم ترسان وهم از بنيان ضعيف بوديد.

«كانما يساقون الي الموت وهم ينظرون»
مصداق چنین لشكر اين آيه است.
گويا كه آنها را به سمت مرگ حركت مي دهند وآنها چهار چشمي مرگ را جلو خود مي بينند. شما خيال ميكنيد جهاد مرگ أست،
مرگ نيست بلكه شهادت أست مرگ مردن است ،
شهيد با اولين قطره خون همه گناهانش پاك مي شود ما قائليم خدا زنده است زنده يعني كسي كه بتواند كاري انجام دهد خدا قادر است ، قيوم است ميتواند امور را بچرخاند ، شهيد زنده است كسي كه بتواند جواب تورا بدهد زنده است ، شهيد زنده است مقام بالاتر دارد ، دست باز دارد.
حضرت را به كجا رساندند؟ در مقاتل آمده امام حسين (ع) وقتي علي اصغر به آن حالت افتاد گفت
اي لشكر دشمن “منواليه “منت بر من بگذاريد ويك قطره آب به اين بچه بدهيد وسيرابش كنيد آنجا حضرت براي علي اصغر ،و در اينجا حضرت علي مي گويد بياييد وخود را نجات دهيد.

اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا

خطبه سی و نهم

خطبه سی و نهم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها 
۱۴۰۱/۲/۲۸ – ۱۸ شوال

        💢  خطبه ۳9  💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
خطبه سی و نهم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
23:20 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|
من كلام له (عليه السلام) و فيه يذكر فضائله، قاله بعد وقعة النهروان: 
فَقُمْتُ بِالْأَمْرِ حِينَ فَشِلُوا وَ تَطَلَّعْتُ حِينَ تَقَبَّعُوا وَ نَطَقْتُ حِينَ تَعْتَعُوا وَ مَضَيْتُ بِنُورِ اللَّهِ حِينَ وَقَفُوا، وَ كُنْتُ أَخْفَضَهُمْ صَوْتاً وَ أَعْلَاهُمْ فَوْتاً، فَطِرْتُ بِعِنَانِهَا وَ اسْتَبْدَدْتُ بِرِهَانِهَا كَالْجَبَلِ لَا تُحَرِّكُهُ الْقَوَاصِفُ وَ لَا تُزِيلُهُ الْعَوَاصِفُ، لَمْ يَكُنْ لِأَحَدٍ فِيَّ مَهْمَزٌ وَ لَا لِقَائِلٍ فِيَّ مَغْمَزٌ. الذَّلِيلُ عِنْدِي عَزِيزٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ لَهُ، وَ الْقَوِيُّ عِنْدِي ضَعِيفٌ حَتَّى آخُذَ الْحَقَّ مِنْهُ. رَضِينَا عَنِ اللَّهِ قَضَاءَهُ وَ سَلَّمْنَا لِلَّهِ أَمْرَهُ.
اين سخنان را امام (عليه السلام) پس از جريان نهروان ايراد فرمود:
زمانى كه مسلمانها ناتوان بودند به يارى دين خدا برخاستم و هنگامى كه مردم از ترس مخفى مى شدند من خود را آشكار مى كردم و موقعى كه از ترس به لكنت زبان مبتلا شده بودند، من حق را بيان مى نمودم و هنگامى كه از حركت در راه خدا متوقف شده بودند، من به نور الهى و مدد او پيش مى رفتم. 
در عين حال از همه خاموش تر و در سبقت گرفتن از آنها برتر بودم. پس زمام فضائل را گرفته به پرواز در آمدم و به تنهايى جايزه اين مسابقه را بردم. چون كوهى بودم كه طوفانها نمى توانند آنرا به حركت در آورد. كسى در من عيبى سراغ ندارد تا مرا بدان سرزنش كند. 
ذليل و ستمديده نزد من عزيز است تا مادامى كه حقش را از ظالم بستانم. قوى و ستمگر نزد من خوار است تا حق مظلوم را از او بستانم. ما راضى به خواست پروردگار و تسليم امر او هستيم.

مذمت از جنگ نشستگان

در اين خطبه حضرت مذمت ميكند كساني را كه نسبت به جهاد وحركت به سمت دشمن كوتاهي ميكنند. متقاعدين زمین نشستگان از جنگ مورد ملامت هستند.

اين خطبه دو مسير پیش روی انسان مي گذارد ١- مسير دين.
٢- مسير غيرت وفطرت.
از هر كدام برويد بايد به مسير عزت واصول وانسانيت برسيد.

✳️ يكي از كارهاي معاويه در دو سال آخر حكومت غارات بود يعني حمله هايي كه دشمنان حضرت به اقصي نقاط ميكردند و فرار ميكردند يكي از آنها اين بود معاويه نعمان بن بشير را عازم عين التمر كرد ( عين التمر شهري در شمال عراق در مرز بين عراق وسوريه أست) .
غرض نعمان آشوب بود. قرار نبود جايي را تصرف كند.
فرماندار حضرت در عين التمر مالك بن كعب ، هزاران نيرو داشت در زمان حمله نعمان افراد مالك در مرخصي بودند .( حدودا نهصد نفر)
نعمان با دوهزار سواره نظام به عين التمر حمله كرد در مقابل مالك با ١٠٠ نفر نيرو .

مالك بن کعب از اميرالمومنين در خواست كمك كرد حضرت مردم را به جهاد دعوت كرد. فقط سیصد نفر اعلام آمادگي كردند.
حضرت فرمودند اين نيرو كم بدرد ما نميخورد انها تا به عين التمر برسند نیمی از انهاهم برمي گردند .

🛑مُنيتُ بمَن لا يُطيعُ اذا اَمرتُ ولايُجيبُ اذا دَعوتُ
مبتلا شدم به شما مردمي كه وقتي به شما امر ميكنم اطاعت نمي كنيد
ووقتي شما را ميخوانم اجابت نمي كنيد .

🛑لا اَبٰا لكم
اي بي ريشه ها – بي اصل ونسب ها اگر كسي سر سفره پدر، بزرگ شده باشد حريت وآزادگي دارد .

🛑ماتَنتظِرونَ بنصرِكم ربَّكم؟
براي ياري پروردگارتان منتظر چه چيزي هستيد؟!
چه اتفاقي در مورد دين بايد رخ دهد تا به خود امده وقيام كنيد ؟!

🛑اَما دينٌ يَجمعُكم؟
آيا ديني نداريد كه جمعتان كند ؟!
مسلمان واقعي كسي أست كه صداي مظلوميت مظلوم را شنید ،كاري كند.

🛑ولا حَميةَ تُحمِشُكم ؟
آيا غيرت نداريد كه شما را به غضب آورد؟
آيا در وجود شما غيرت نهفته نيست؟
سرزمين از آن شماست چرا كاري نمي كنيد؟
فطرت وانسانيت كه داريد چرا در مقابل ظلم ساكت هستيد ؟
«يا اشباهَ الرجال ولا الرجال»
شما ظاهر مردگونه داريد .اما مردانگی ندارید
نه دين داريد ونه فطرت انساني.

حضرت امام حسين در زمان حمله دشمن به خيام در گودي قتلگاه با صداي بي رمق گفت :
«يا شيعه آل ابي سفيان ا لم يكن لكم دينكم وكنتم لا تخافون المعاد وكنتم احرارا في دنياكم»
اگر دين نداريد لااقل آزاده باشيد ،فطرت ووجدان داشته باشيد.

🛑اقُومُ فيكم مُستصرِخاً و اُناديكم مُتَغَوِثاً
قيام كردم در بين شما در حاليكه فرياد مي كشم، با صداي بلند از شما ياري مي خواهم به داد برادرانتان برسيد.

🛑فلا تَسمعون لي قولاً ولاتُطيعون لي اَمراً
حرف مرا نشنيديد
وامر مرا اطاعت نكرديد آنهايي كه شنيديد كاري نكرديد انگشت داخل گوش کرده كه صدای مرا نشنويد.
اگر كسي حرف امام رانشنيد يا شنيد وترتيب اثر نداد كي پشيماني سراغش مي آيد ؟!
كي هوشيار ميشود؟!

🛑حتيٰ تَكشَّفَ الامورُ عن عواقِبِ المَساءَةِ
زمانی به خود امده متوجه خواهید شد كه عواقب سستی و پشت گوش انداختن ها آشكار شده كه ديگر كاري نميشود كرد.
وقتي از دادخواهي علي هشيار ميشويد كه ديگر علي رادر گوشه مسجد شهيد كردند.

🛑فما يُدرَك بكم ثارٌ ولايُبلَغ بكم مَرامٌ
اي مردم شما مردم ذليل هستيد كه با شما نميتوانم به اهداف عاليه برسم
من به يكي از اهداف خود هم نمي تؤانم برسم.

وجود رهبر مقتدر، عالم ، آگاه نياز أست ولي اگر مردم اورا اطاعت نكنند دردي دوا نمي شود.

🛑 دعوتُكم الي نصرِ اِخوانِكم
من شما را دعوت كردم به ياري برادرانتان به عين التمر حمله شده به كمك برادرانتان بشتابيد

🛑فجَرجَرتم جَرجَرةَ الجملِ الاَسَّرِ
صدايي كه نشاندهنده اوج خستگي يا درد عميق شتر أست [ جرجرتم]
من شما را دعوت به كمك به برادرانتان كردم ولي شما صدايي مثل شتري كه زخم عميق روي سينه دارد از خود درآورديد.

🛑وتَثاقَلتم تَثاقلَ النِّضوِ الاَدبر
وبه زمين چسبيديد و سنگين شديد مثل شتري كه كه از شدت كجاوه پشتش زخم شده ، من دعوت به جنگ ميكنم شما روي زمين مي نشينيد ومي گوييد آنقدر زخم بتن داریم و از جا تكان نمي خوريد

🛑ثم خرج اليَّ منكم جُنَيدٌ مُتَدائبٌ ضعيفٌ “كانما يساقون الي الموت وهم ينظرون”
در پایان هم سپاه كم ، مضطرب وترسان آمديد.
گرگ زيگزاگ حركت ميكند چون ميترسد ديگران به او حمله كنند.
شما در كل سیصد نفر جمع شديد اين تعداد هم ترسان وهم از بنيان ضعيف بوديد.

«كانما يساقون الي الموت وهم ينظرون»
مصداق چنین لشكر اين آيه است.
گويا كه آنها را به سمت مرگ حركت مي دهند وآنها چهار چشمي مرگ را جلو خود مي بينند. شما خيال ميكنيد جهاد مرگ أست،
مرگ نيست بلكه شهادت أست مرگ مردن است ،
شهيد با اولين قطره خون همه گناهانش پاك مي شود ما قائليم خدا زنده است زنده يعني كسي كه بتواند كاري انجام دهد خدا قادر است ، قيوم است ميتواند امور را بچرخاند ، شهيد زنده است كسي كه بتواند جواب تورا بدهد زنده است ، شهيد زنده است مقام بالاتر دارد ، دست باز دارد.
حضرت را به كجا رساندند؟ در مقاتل آمده امام حسين (ع) وقتي علي اصغر به آن حالت افتاد گفت
اي لشكر دشمن “منواليه “منت بر من بگذاريد ويك قطره آب به اين بچه بدهيد وسيرابش كنيد آنجا حضرت براي علي اصغر ،و در اينجا حضرت علي مي گويد بياييد وخود را نجات دهيد.

اللهم اجعل عاقبة امرنا خیرا

خطبه سی و نهم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.