بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه دوست و چهلم
۱۴۰۲/۲/۱۴. ۱۳ شوال
💢 خطبه ۲۴۰ 💢
و من كلام له (عليه السلام) قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور يسأله فيها الخروج إلى ماله بِيَنبُع، ليقلّ هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن كان سأله مثل ذلك من قبل، فقال (عليه السلام):
يَا ابْنَ عَبَّاسٍ، مَا يُرِيدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ يَجْعَلَنِي جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ، بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَقْدُمَ، ثُمَّ هُوَ الْآنَ يَبْعَثُ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ؛ وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً.
سخنى از آن حضرت (ع) به عبد الله بن عباس فرمود: هنگامى كه نامه اى از عثمان آورده بود و عثمان در محاصره بود. از او مى خواست كه بر سر ملك خود به «ينبع» رود تا مگر نام او را براى خلافت كمتر برند و عثمان پيش از اين هم، چنين درخواستى از او كرده بود:
اى ابن عباس. عثمان چيزى نمى خواهد مگر آنكه مرا چون اشترى آبكش سازد، با دلوى بزرگ كه پى در پى بيايم و بروم. نخست نزد من فرستاد كه از شهر بيرون شوم. آن گاه نزد من فرستاد كه بازگردم. اكنون هم، كس فرستاده كه از شهر بيرون روم. به خدا سوگند از او دفاع نمودم، به گونه اى كه ترسيدم كه گناهكار شده باشم.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۲/۲/۱۴. ۱۳ شوال
💢 خطبه ۲۴۰ 💢
و من كلام له (عليه السلام) قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور يسأله فيها الخروج إلى ماله بِيَنبُع، ليقلّ هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن كان سأله مثل ذلك من قبل، فقال (عليه السلام):
يَا ابْنَ عَبَّاسٍ، مَا يُرِيدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ يَجْعَلَنِي جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ، بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَيَّ أَنْ أَقْدُمَ، ثُمَّ هُوَ الْآنَ يَبْعَثُ إِلَيَّ أَنْ أَخْرُجَ؛ وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِيتُ أَنْ أَكُونَ آثِماً.
سخنى از آن حضرت (ع) به عبد الله بن عباس فرمود: هنگامى كه نامه اى از عثمان آورده بود و عثمان در محاصره بود. از او مى خواست كه بر سر ملك خود به «ينبع» رود تا مگر نام او را براى خلافت كمتر برند و عثمان پيش از اين هم، چنين درخواستى از او كرده بود:
اى ابن عباس. عثمان چيزى نمى خواهد مگر آنكه مرا چون اشترى آبكش سازد، با دلوى بزرگ كه پى در پى بيايم و بروم. نخست نزد من فرستاد كه از شهر بيرون شوم. آن گاه نزد من فرستاد كه بازگردم. اكنون هم، كس فرستاده كه از شهر بيرون روم. به خدا سوگند از او دفاع نمودم، به گونه اى كه ترسيدم كه گناهكار شده باشم.
قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور یسأله فیها الخروج إلى ماله بِیَنبُع، لیقلّ هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن کان سأله مثل ذلک من قبل، فقال (علیه السلام):
این خطبه پاسخ به نامه ای است که عبدالله بن عباس از جانب عثمان در ایامی که در خانه اش توسط مردم متعرض به خلاف کاریهای او و اطرافیانش او را محصور کرده بودند ،محضر امیرالمومنین علیه السلام آورد که او از حضرت خواسته بودکه به ینبع برود ( ینبع منطقه ای بیرون مدینه که یکی از نخلستانهایی که در زمان پیامبر در تقسیم اموال فی ء به امیر المومنین رسیده بود توسط حضرت امیر چاهی در آن زده شده بود که نقل شده آب از آن مانند گردن شتر میجوشید و حضرت وقف کرده بودند جهت استفاده کسانی که برای حج از مصرخارج می شدند,در ینبع قرار داشت )
عثمان میخواست مردم برای حضرت شعار(هتف:فریاد زدن ) ندهند وشوقشان برای خلافت حضرت فروکش کند
که البته عثمان یکبار هم قبل از محاصره این درخواست را کرده و حضرت را تبعید کرده بود ولی مجدد نامه فرستاده بود که حضرت برگردد با این مضمون که من اگر به دست تو کشته شوم از افتخارات من است که به دست شیر درنده ای کشته شده ام نه توسط اطرافیان که روباه هستند .
حال پاسخ حضرت ؛
🔹یَا ابْنَ عَبَّاسٍ، مَا یُرِیدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ یَجْعَلَنِی جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ
ابن عباس؛عثمان میخواهد مارا مانند شتر آبکش[جملا ناضح] قرار دهد که مدام مرا تبعید کند (به جای آنکه مردم از علم من استفاده کنند. مدام در حال تبعید باشم )
🔹بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَقْدُمَ
یک وقت نامه ای فرستاد خارج شو دوباره نامه فرستاد برگرد که اصلاح امور جز به دست شما ،شدنی نیست
🔹 هُوَ الْآنَ یَبْعَثُ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ؛
دوباره نامه فرستاده که از شهر خارج شو
🔹 وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِیتُ أَنْ أَکُونَ آثِماً.
به خدا قسم آنقدر از عثمان دفاع کردم که ترسیدم گنهکارشوم .
🔺 نکاتی از جمله آخر :
_ از اینجا معلوم میشود حضرت با قتل عثمان موافق نبودند
_ جمله آخر هشداری از حضرت است که در دفاع از باطل مواظب باشید که ممکن است گنهکار شوید .
_ حضرت دوراه داشتند یا باید از عثمان دفاع می کردند که مردم علیه ایشان شوند یا باید او را رها می کردند
_ دفاع حضرت از شخص عثمان یا عملکرد یا شخصیت حکومتی او نبود چه بسا از خطبه شقشقیه در وصف او کاملا معلوم است بلکه دفاع از تمامیت اسلام بود حضرت می خواستند خلیفه کشی باب نشود ، معاویه سر کار نیاید که اگر معاویه سر کار بیاید به مراتب بدتر بود .
چه بسا که بعد از معاویه حکومت اصلا به دست اهل بیت علیهم السلام نیفتد .
معاویه هم به خونخواهی عثمان به حکومت رسید و سه جنگ جمل و نهروان و صفین به بهانه خونخواهی عثمان به راه افتاد .
غفر الله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
خطبه دویست و چهلم نهج البلاغه
قاله لعبد الله بن العباس و قد جاءه برسالة من عثمان و هو محصور یسأله فیها الخروج إلى ماله بِیَنبُع، لیقلّ هتف الناس باسمه للخلافة، بعد أن کان سأله مثل ذلک من قبل، فقال (علیه السلام):
خطبه دویست و چهلم پاسخ به نامه ای است که عبدالله بن عباس از جانب عثمان در ایامی که در خانه اش توسط مردم متعرض به خلاف کاریهای او و اطرافیانش او را محصور کرده بودند ،محضر امیرالمومنین علیه السلام آورد که او از حضرت خواسته بودکه به ینبع برود ( ینبع منطقه ای بیرون مدینه که یکی از نخلستانهایی که در زمان پیامبر در تقسیم اموال فی ء به امیر المومنین رسیده بود توسط حضرت امیر چاهی در آن زده شده بود که نقل شده آب از آن مانند گردن شتر میجوشید و حضرت وقف کرده بودند جهت استفاده کسانی که برای حج از مصرخارج می شدند,در ینبع قرار داشت )
عثمان میخواست مردم برای حضرت شعار(هتف:فریاد زدن ) ندهند وشوقشان برای خلافت حضرت فروکش کند
که البته عثمان یکبار هم قبل از محاصره این درخواست را کرده و حضرت را تبعید کرده بود ولی مجدد نامه فرستاده بود که حضرت برگردد با این مضمون که من اگر به دست تو کشته شوم از افتخارات من است که به دست شیر درنده ای کشته شده ام نه توسط اطرافیان که روباه هستند .
خطبه دویست و چهلم و پاسخ حضرت
🔹یَا ابْنَ عَبَّاسٍ، مَا یُرِیدُ عُثْمَانُ إِلَّا أَنْ یَجْعَلَنِی جَمَلًا نَاضِحاً بِالْغَرْبِ أَقْبِلْ وَ أَدْبِرْ
ابن عباس؛عثمان میخواهد مارا مانند شتر آبکش[جملا ناضح] قرار دهد که مدام مرا تبعید کند (به جای آنکه مردم از علم من استفاده کنند. مدام در حال تبعید باشم )
🔹بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ ثُمَّ بَعَثَ إِلَیَّ أَنْ أَقْدُمَ
یک وقت نامه ای فرستاد خارج شو دوباره نامه فرستاد برگرد که اصلاح امور جز به دست شما ،شدنی نیست
🔹 هُوَ الْآنَ یَبْعَثُ إِلَیَّ أَنْ أَخْرُجَ؛
دوباره نامه فرستاده که از شهر خارج شو
🔹 وَ اللَّهِ لَقَدْ دَفَعْتُ عَنْهُ حَتَّى خَشِیتُ أَنْ أَکُونَ آثِماً.
به خدا قسم آنقدر از عثمان دفاع کردم که ترسیدم گنهکارشوم .
🔺 نکاتی از جمله آخر خطبه دویست و چهلم نهج البلاغه
چه بسا که بعد از معاویه حکومت اصلا به دست اهل بیت علیهم السلام نیفتد .
معاویه هم به خونخواهی عثمان به حکومت رسید و سه جنگ جمل و نهروان و صفین به بهانه خونخواهی عثمان به راه افتاد .
غفر الله لی و لکم الحمدلله رب العالمین