بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۶/۳۰ – ۲۴صفر
💢 بخش اول خطبه ۱۲۸💢
بخش اول
وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ. قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ:
إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ،
سخنى از آن حضرت (ع) به كميل بن زياد نخعى. كميل بن زياد گويد: امير مؤمنان، على بن ابى طالب، دست مرا گرفت و از شهر بيرون برد. چون به صحرا رسيدم آه بلندى كشيد و فرمود:
اى كميل، دلها چونان ظرفهايند و بهترين آنها نگهدارنده ترين آنهاست. پس، هر چه مى گويم به خاطر بسپار. مردم سه دسته اند، عالمى ربّانى و آموزنده اى كه در راه راست گام برمى دارد و سه ديگر همج الرّعاع.
این خطبه ملاحم (پیشگویی از آینده )و شامل سه بخش میباشد .
۱- فتنه ای که در ۲۰۰سال بعد از حضرت به وقوع می پیوندد.
۲- بخش دوم فتنه ای که ۶۰۰سال بعد از حضرت رخ می دهد
۳- بخش سوم در مورد علم غیب می باشد که آیا اهل بیت علیهم السلام علم غیب دارند یا خیر ؟
احنف ابن قیس یکی از بزرگان قبایل بصره بود حضرت امیر علیه السلام ایشان را به عنوان بزرگ مجلس مورد خطاب قرار داده می فرمایند که :
💠یا اَحنَف کاَنّی بهِ و قد سارَ بالجَیشِ الذی لا یکونُ له غبارٌ ولا لَجَبٌ ولا قَعقَعَةٌ لُجُم
مثل این است که می بینم او را (همان که فتنه را به وجود می آورد یعنی صاحب الزنج)
او و اطرافیانش حرکت می کنند با سپاهی که غباری ندارد (اسب ندارند)،گرد وغبار ندارند ،فریاد و صیحه ندارند [لَجَب]لجام و افساری ندارند که به هم بخورند و ایجاد سر و صدا کنند [لا قعقعه]اسب ندارند که همهمه داشته باشند یا صیحه بکشند [لا حَمحَمه]
💠یُثیرونَ الارضَ باَقدامِهِم کاَنّها اَقدامُ النَعام
انها زمین را با اقدام خود می کوبند و زیر و رو می کردند پای آنها مانند شتر مرغ است [نُعام]
🔺جریان صاحب الزنج در خطبه ۱۰۲ آمده .صاحب الزنج خود را علیبن محمد علوی منسوب به امام زین العابدین علیه السلام معرفی نمود که البته خیلی از افراد بیان کردند که این ادعای او دروغ بود و در سال ۲۵۵ه.ق که سال میلاد حضرت صاحب الزمان (عج)بود قیام کرد .
قیام او قیام پابرهنگان بود .ظاهرشان زنجی منظور زنگی (رنگ پوست سیاه بوده آند)
ظاهرشان برای قیام خوب بود ولی در باطن قیام متهجرین بود.ظلم و جنایتی که این صاحب الزنج به اطرافیان کرد زیاد بود .مسعودی در مروج الذهب نقل کرده که او ۳۰۰هزار نفر را در بصره کشت و تا توانست در بصره خرابی به بار آورد ،طوری که بصره تبدیل به تلی از خاک شد ..وی ۱۴سال حکومت کرد بخش اعظم عراق و بخش جنوب ایران در تصرف او بود.
از امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدند نظر شما درباره صاحب الزنج چیست ؟ حضرت فرمودند ما اورا قبول نداریم او هم از ما نیست .
💠ویلٌ لِسِّکَکِکُم العامِرَه ،والدُورُ المُزَخرَفةُ التیٖ لَها اَجنِحَةٌ کاَجنِحَةِ النُسُور
در ادامه فرمود ای مردم بصره وای بر شما و آن کوچه های أبادی[سِکَک] که دارید ، خانه های [ الدُّور]زینت شده ای که دارید که آن خانه هایتان بالهایی دارند مانند بالهای کرکس[نُسور] یا عقاب.
(تشبیه بالکن های دو طرف خانه به بال عقاب توسط حضرت )
💠و خَراطیمُ کخَراطیمِ الفیلَة
و خانه ها خرطومهایی دارند که مانند خرطوم ناودان است (کنایه از ناودانهای نصب شده
روی خانه)
💠 مِن اولئِکَ الذینَ لا یُندَبُ قَتیلُهُم ، ولا یُفقَدُ غائِبُهُم
وای به حال شما مردم از آن گروه شورش (صاحب الزنج)که اگر یک نفر از خودشان کشته شود بر او گریه نمی کنند (یا به علت غریب بودن خانواده ای ندارند که گریه کند برایشان، یاکشته شدن کسی از خودشان برایشان مهم نیست)و به فرض هم که گم شوند کسی دنبال اینها نمی گردد.بترسید از این ها که چیزی برای از دست ندادن ندارند .
💠اَنَا کابُّ الدنیا لِوجهِها
من دنیا را با صورت به زمین انداختم (با صورت زمین زدن کنایه از بیشتر، حقیر کردن کسی است)
💠وقادِرُها بِقَدَرِها
من دنیا را با متر و ارزش و شایستگی خودش اندازه گیری کردم
💠وناظِرُها بِعَینِها
و به دنیا به چشم دنیا نگریستم و آن را آخرت ندیدم .انتظار آسایش مطلق ندارم ، متر و معیار دنیا رنج و فنا است .احتمال ضرر در آن می باشد .
🔺ارتباط این جملات با جملات قبلی ؟
یک احتمال ارتباطی بحث می تواند راجع به دنیا طلب بودن اهالی بصره باشد که مانند حضرت امیر علیه السلام نیستند بلکه دنیا طلبند و نمی توانند دنیا را پس بزنند .ولی احتمال بی ربط بودن این جملات انتهایی با قبلی ها هم می باشد .
🔺مرحوم میرزا حبیب الله خویی مطلبی را بیان داشته اند که ما در مورد مطالب نهج البلاغه ،تعیین مصداق نکنیم چه بسا شاید در آینده ماجراهایی پیش آید که منظور حضرت آنها باشد .
لذا در اینجا فقط نگوییم این ملاحم(پیشگویی)مربوط به صاحب الزنج است بلکه بگوییم ممکن است مصداقهای دیگر هم داشته باشد .
🔺با توجه به آنچه گفته شد در مورد این خطبه مرحوم میرزا احمد صادقی که از علمای متبحر در علوم غریبه ونجوم بودند مصداق این بیانات حضرت را جنگ تحمیلی ایران و عراق عنوان نموده اند به شرح ذیل :
در عملیات والفجر ۸که غواص ها در آب که خاک و گرد و غبار و سر و صدانبوده ،پیش رفتند و پاهایشان به جهت لباس غواصی شبیه پای شتر مرغ بود.(البته اگر مطلب ایشان را لحاظ نکنیم ومصداق را صاحب الزنج بگیریم در مورد صاحب الزنج به دلیل نداشتن کفش ،پای ایشان پهن و شبیه شتر مرغ شده بود )
و در مورد خانه های بصره اگر دقت کنیم در آن زمان نشان ملی عراق شامل عکس عقاب با دو بال باز کرده که در وسط خود در برگیرنده نشان پرچم کنونی عراق بوده که آنها در پشت بام های یخود نصب کرده بودند .و خرطوم منظور همان لوله ای تانک می باشد .و در مورد گریه نکردن آنها در از دست دادن یکی از خودشان ،اتفاقا حضرت از ایشان تعریف می کند که به قدری عاشق شهادت هستند که گریه در فراق کسی نمی کنند و اگر پیکری گم شد در جهت پیشروی تا هدف با پیکر مانده روی زمین کاری ندارند همانطور که در مسیر اروند روز چه پیکرها روی زمین ماند . اینها مانند من(علی علیه السلام ) دنیا را پس زده اند.و دلبسته آن نیستند .
🔺با توجه به آنچه گفته شد در مورد این خطبه مرحوم میرزا احمد صادقی که از علمای متبحر در علوم غریبه ونجوم بودند مصداق این بیانات حضرت را جنگ تحمیلی ایران و عراق عنوان نموده اند به شرح ذیل :
در عملیات (والفجر ۸ )که غواص ها در آب ، خاک ، گرد و غبار ، سر و صدا بی نبوده ،پیش رفتند و پاهایشان به جهت لباس غواصی شبیه پای شتر مرغ بود.(البته اگر مطلب ایشان را لحاظ نکنیم ومصداق را صاحب الزنج بگیریم در مورد صاحب الزنج به دلیل نداشتن کفش ،پای برهنه، پاهای آنان پهن و شبیه شتر مرغ شده بود )
و در مورد خانه های بصره اگر دقت کنیم در آن زمان نشان ملی عراق شامل عکس عقاب با دو بال باز کرده که در وسط خود در برگیرنده نشان پرچم کنونی عراق بوده، و آنها در پشت بام های خود نصب کرده بودند .
و خرطوم منظور همان لوله ی تانک می باشد .
و در مورد گریه نکردنشان، در از دست دادن یکی از خودشان ، بد گویی از آنها نیست بلکه حضرت از ایشان تعریف می کند که به قدری عاشق شهادت هستند که گریه در فراق کسی نمی کنند و اگر پیکری گم شد، در جهت پیشروی خود تا به هدف برسند با پیکر جامانده شهید روی زمین کاری ندارند همانطور که در مسیر اروند رود، چه پیکرهایی که بروی زمین نماند !!!
انها مانند (علی علیه السلام ) دنیا را پس زده اند.و دلبسته آن نیستند .
💠کَأَنِّی أَرَاهُمْ قَوْماً کَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ [الْمُطْرَقَةُ] الْمُطَرَّقَةُ
در ادامه حضرت می فرمایند مثل این است که من آن ها را همان قومی که صورت آنها مانند سپر گرد[الْمَجَانُّ] چکش خورده را می بینم.
بسیاری گفته اند این مطلب مربوط به مغول که نزدیک چین بودند و صورت گرد و آبله دار داشتند می باشد .
💠 یَلْبَسُونَ السَّرَقَ وَ الدِّیبَاجَ
انها لباسهایشان حریر[السَّرَقَ] گران قیمت و ابریشم [الدِّیبَاجَ] رنگارنگ است و اسبهای اصیل قیمتی را نگهداری می کنند.
💠وَ یَعْتَقِبُونَ الْخَیْلَ الْعِتَاقَ وَ یَکُونُ هُنَاکَ اسْتِحْرَارُ قَتْلٍ حَتَّى یَمْشِیَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ
در آن زمان این افراد به قدری خشونت به خرج می دهند که صحنه میدان پر از جنازه است و اگر مجروحی بخواهد بگریزد باید از روی جنازه عبور کند
💠 وَ یَکُونَ الْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ.
و تعداد کسانی که رهایی پیدا کرده اند کمتر از اسرا [الْمَأْسُورِ] است .
🔺با توجه به بدوی بودن قوم مغول چطور حضرت استفاده از لباسهای ابریشم گران را در مورد انها عنوان نموده اند ؟
پاسخ : مغول در هنگام پیشروی و در مسیر حمله های خود، غنائم بسیاری جمع کردند تا به بصره رسیدند. که پارچه هم از این مواردغنائم بوده که انها در ایران ، اصفهان یا … غارت کردند .
ابر یشم هم پارچه ای ضد گلوله است . هم اکنون لباسهای ضد گلوله از ابریشم ساخته میشود.
ابن ابی الحدید عنوان نموده که این فتنه مغول سال۶۰۰ه.ق رخ داده و من که اکنون شرح بر نهج البلاغه را می نویسم به چشم خود این فتنه حملات مغول را می بینم و تایید می کنم آنچه حضرت می فرماید .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱/۲۵ – ۱۲ ماه رمضان
💢 بخش دوم از خطبه 128 💢
بخش دوم
أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ. يَا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ،
يعنى كسانى كه از پى هر آواز مى روند و با وزش هر باد به چپ و راست ميل مى كنند. از فروغ دانش بهره ور نشده اند و به ركن استوارى پناه نجسته اند.
اى كميل، علم بهتر از مال است. علم تو را نگه مى دارد و تو بايد مال را نگه دارى.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۶/۳۰ – ۲۴صفر
💢 بخش اول خطبه ۱۲۸💢
بخش اول
وَ مِنْ كَلَامٍ لَهُ (علیه السلام) لِكُمَيْلِ بْنِ زِيَادٍ النَّخَعِيِّ. قَالَ كُمَيْلُ بْنُ زِيَادٍ أَخَذَ بِيَدِي أَمِيرُالْمُؤْمِنِينَ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ (علیه السلام) فَأَخْرَجَنِي إِلَى الْجَبَّانِ فَلَمَّا أَصْحَرَ تَنَفَّسَ الصُّعَدَاءَ ثُمَّ قَالَ يَا كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ:
إِنَّ هَذِهِ الْقُلُوبَ أَوْعِيَةٌ فَخَيْرُهَا أَوْعَاهَا، فَاحْفَظْ عَنِّي مَا أَقُولُ لَكَ. النَّاسُ ثَلَاثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِيٌّ وَ مُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِيلِ نَجَاةٍ وَ هَمَجٌ رَعَاعٌ،
سخنى از آن حضرت (ع) به كميل بن زياد نخعى. كميل بن زياد گويد: امير مؤمنان، على بن ابى طالب، دست مرا گرفت و از شهر بيرون برد. چون به صحرا رسيدم آه بلندى كشيد و فرمود:
اى كميل، دلها چونان ظرفهايند و بهترين آنها نگهدارنده ترين آنهاست. پس، هر چه مى گويم به خاطر بسپار. مردم سه دسته اند، عالمى ربّانى و آموزنده اى كه در راه راست گام برمى دارد و سه ديگر همج الرّعاع.
این خطبه ملاحم (پیشگویی از آینده )و شامل سه بخش میباشد .
۱- فتنه ای که در ۲۰۰سال بعد از حضرت به وقوع می پیوندد.
۲- بخش دوم فتنه ای که ۶۰۰سال بعد از حضرت رخ می دهد
۳- بخش سوم در مورد علم غیب می باشد که آیا اهل بیت علیهم السلام علم غیب دارند یا خیر ؟
احنف ابن قیس یکی از بزرگان قبایل بصره بود حضرت امیر علیه السلام ایشان را به عنوان بزرگ مجلس مورد خطاب قرار داده می فرمایند که :
💠یا اَحنَف کاَنّی بهِ و قد سارَ بالجَیشِ الذی لا یکونُ له غبارٌ ولا لَجَبٌ ولا قَعقَعَةٌ لُجُم
مثل این است که می بینم او را (همان که فتنه را به وجود می آورد یعنی صاحب الزنج)
او و اطرافیانش حرکت می کنند با سپاهی که غباری ندارد (اسب ندارند)،گرد وغبار ندارند ،فریاد و صیحه ندارند [لَجَب]لجام و افساری ندارند که به هم بخورند و ایجاد سر و صدا کنند [لا قعقعه]اسب ندارند که همهمه داشته باشند یا صیحه بکشند [لا حَمحَمه]
💠یُثیرونَ الارضَ باَقدامِهِم کاَنّها اَقدامُ النَعام
انها زمین را با اقدام خود می کوبند و زیر و رو می کردند پای آنها مانند شتر مرغ است [نُعام]
🔺جریان صاحب الزنج در خطبه ۱۰۲ آمده .صاحب الزنج خود را علیبن محمد علوی منسوب به امام زین العابدین علیه السلام معرفی نمود که البته خیلی از افراد بیان کردند که این ادعای او دروغ بود و در سال ۲۵۵ه.ق که سال میلاد حضرت صاحب الزمان (عج)بود قیام کرد .
قیام او قیام پابرهنگان بود .ظاهرشان زنجی منظور زنگی (رنگ پوست سیاه بوده آند)
ظاهرشان برای قیام خوب بود ولی در باطن قیام متهجرین بود.ظلم و جنایتی که این صاحب الزنج به اطرافیان کرد زیاد بود .مسعودی در مروج الذهب نقل کرده که او ۳۰۰هزار نفر را در بصره کشت و تا توانست در بصره خرابی به بار آورد ،طوری که بصره تبدیل به تلی از خاک شد ..وی ۱۴سال حکومت کرد بخش اعظم عراق و بخش جنوب ایران در تصرف او بود.
از امام حسن عسکری علیه السلام پرسیدند نظر شما درباره صاحب الزنج چیست ؟ حضرت فرمودند ما اورا قبول نداریم او هم از ما نیست .
💠ویلٌ لِسِّکَکِکُم العامِرَه ،والدُورُ المُزَخرَفةُ التیٖ لَها اَجنِحَةٌ کاَجنِحَةِ النُسُور
در ادامه فرمود ای مردم بصره وای بر شما و آن کوچه های أبادی[سِکَک] که دارید ، خانه های [ الدُّور]زینت شده ای که دارید که آن خانه هایتان بالهایی دارند مانند بالهای کرکس[نُسور] یا عقاب.
(تشبیه بالکن های دو طرف خانه به بال عقاب توسط حضرت )
💠و خَراطیمُ کخَراطیمِ الفیلَة
و خانه ها خرطومهایی دارند که مانند خرطوم ناودان است (کنایه از ناودانهای نصب شده
روی خانه)
💠 مِن اولئِکَ الذینَ لا یُندَبُ قَتیلُهُم ، ولا یُفقَدُ غائِبُهُم
وای به حال شما مردم از آن گروه شورش (صاحب الزنج)که اگر یک نفر از خودشان کشته شود بر او گریه نمی کنند (یا به علت غریب بودن خانواده ای ندارند که گریه کند برایشان، یاکشته شدن کسی از خودشان برایشان مهم نیست)و به فرض هم که گم شوند کسی دنبال اینها نمی گردد.بترسید از این ها که چیزی برای از دست ندادن ندارند .
💠اَنَا کابُّ الدنیا لِوجهِها
من دنیا را با صورت به زمین انداختم (با صورت زمین زدن کنایه از بیشتر، حقیر کردن کسی است)
💠وقادِرُها بِقَدَرِها
من دنیا را با متر و ارزش و شایستگی خودش اندازه گیری کردم
💠وناظِرُها بِعَینِها
و به دنیا به چشم دنیا نگریستم و آن را آخرت ندیدم .انتظار آسایش مطلق ندارم ، متر و معیار دنیا رنج و فنا است .احتمال ضرر در آن می باشد .
🔺ارتباط این جملات با جملات قبلی ؟
یک احتمال ارتباطی بحث می تواند راجع به دنیا طلب بودن اهالی بصره باشد که مانند حضرت امیر علیه السلام نیستند بلکه دنیا طلبند و نمی توانند دنیا را پس بزنند .ولی احتمال بی ربط بودن این جملات انتهایی با قبلی ها هم می باشد .
🔺مرحوم میرزا حبیب الله خویی مطلبی را بیان داشته اند که ما در مورد مطالب نهج البلاغه ،تعیین مصداق نکنیم چه بسا شاید در آینده ماجراهایی پیش آید که منظور حضرت آنها باشد .
لذا در اینجا فقط نگوییم این ملاحم(پیشگویی)مربوط به صاحب الزنج است بلکه بگوییم ممکن است مصداقهای دیگر هم داشته باشد .
🔺با توجه به آنچه گفته شد در مورد این خطبه مرحوم میرزا احمد صادقی که از علمای متبحر در علوم غریبه ونجوم بودند مصداق این بیانات حضرت را جنگ تحمیلی ایران و عراق عنوان نموده اند به شرح ذیل :
در عملیات والفجر ۸که غواص ها در آب که خاک و گرد و غبار و سر و صدانبوده ،پیش رفتند و پاهایشان به جهت لباس غواصی شبیه پای شتر مرغ بود.(البته اگر مطلب ایشان را لحاظ نکنیم ومصداق را صاحب الزنج بگیریم در مورد صاحب الزنج به دلیل نداشتن کفش ،پای ایشان پهن و شبیه شتر مرغ شده بود )
و در مورد خانه های بصره اگر دقت کنیم در آن زمان نشان ملی عراق شامل عکس عقاب با دو بال باز کرده که در وسط خود در برگیرنده نشان پرچم کنونی عراق بوده که آنها در پشت بام های یخود نصب کرده بودند .و خرطوم منظور همان لوله ای تانک می باشد .و در مورد گریه نکردن آنها در از دست دادن یکی از خودشان ،اتفاقا حضرت از ایشان تعریف می کند که به قدری عاشق شهادت هستند که گریه در فراق کسی نمی کنند و اگر پیکری گم شد در جهت پیشروی تا هدف با پیکر مانده روی زمین کاری ندارند همانطور که در مسیر اروند روز چه پیکرها روی زمین ماند . اینها مانند من(علی علیه السلام ) دنیا را پس زده اند.و دلبسته آن نیستند .
🔺با توجه به آنچه گفته شد در مورد این خطبه مرحوم میرزا احمد صادقی که از علمای متبحر در علوم غریبه ونجوم بودند مصداق این بیانات حضرت را جنگ تحمیلی ایران و عراق عنوان نموده اند به شرح ذیل :
در عملیات (والفجر ۸ )که غواص ها در آب ، خاک ، گرد و غبار ، سر و صدا بی نبوده ،پیش رفتند و پاهایشان به جهت لباس غواصی شبیه پای شتر مرغ بود.(البته اگر مطلب ایشان را لحاظ نکنیم ومصداق را صاحب الزنج بگیریم در مورد صاحب الزنج به دلیل نداشتن کفش ،پای برهنه، پاهای آنان پهن و شبیه شتر مرغ شده بود )
و در مورد خانه های بصره اگر دقت کنیم در آن زمان نشان ملی عراق شامل عکس عقاب با دو بال باز کرده که در وسط خود در برگیرنده نشان پرچم کنونی عراق بوده، و آنها در پشت بام های خود نصب کرده بودند .
و خرطوم منظور همان لوله ی تانک می باشد .
و در مورد گریه نکردنشان، در از دست دادن یکی از خودشان ، بد گویی از آنها نیست بلکه حضرت از ایشان تعریف می کند که به قدری عاشق شهادت هستند که گریه در فراق کسی نمی کنند و اگر پیکری گم شد، در جهت پیشروی خود تا به هدف برسند با پیکر جامانده شهید روی زمین کاری ندارند همانطور که در مسیر اروند رود، چه پیکرهایی که بروی زمین نماند !!!
انها مانند (علی علیه السلام ) دنیا را پس زده اند.و دلبسته آن نیستند .
💠کَأَنِّی أَرَاهُمْ قَوْماً کَأَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجَانُّ [الْمُطْرَقَةُ] الْمُطَرَّقَةُ
در ادامه حضرت می فرمایند مثل این است که من آن ها را همان قومی که صورت آنها مانند سپر گرد[الْمَجَانُّ] چکش خورده را می بینم.
بسیاری گفته اند این مطلب مربوط به مغول که نزدیک چین بودند و صورت گرد و آبله دار داشتند می باشد .
💠 یَلْبَسُونَ السَّرَقَ وَ الدِّیبَاجَ
انها لباسهایشان حریر[السَّرَقَ] گران قیمت و ابریشم [الدِّیبَاجَ] رنگارنگ است و اسبهای اصیل قیمتی را نگهداری می کنند.
💠وَ یَعْتَقِبُونَ الْخَیْلَ الْعِتَاقَ وَ یَکُونُ هُنَاکَ اسْتِحْرَارُ قَتْلٍ حَتَّى یَمْشِیَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ
در آن زمان این افراد به قدری خشونت به خرج می دهند که صحنه میدان پر از جنازه است و اگر مجروحی بخواهد بگریزد باید از روی جنازه عبور کند
💠 وَ یَکُونَ الْمُفْلِتُ أَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ.
و تعداد کسانی که رهایی پیدا کرده اند کمتر از اسرا [الْمَأْسُورِ] است .
🔺با توجه به بدوی بودن قوم مغول چطور حضرت استفاده از لباسهای ابریشم گران را در مورد انها عنوان نموده اند ؟
پاسخ : مغول در هنگام پیشروی و در مسیر حمله های خود، غنائم بسیاری جمع کردند تا به بصره رسیدند. که پارچه هم از این مواردغنائم بوده که انها در ایران ، اصفهان یا … غارت کردند .
ابر یشم هم پارچه ای ضد گلوله است . هم اکنون لباسهای ضد گلوله از ابریشم ساخته میشود.
ابن ابی الحدید عنوان نموده که این فتنه مغول سال۶۰۰ه.ق رخ داده و من که اکنون شرح بر نهج البلاغه را می نویسم به چشم خود این فتنه حملات مغول را می بینم و تایید می کنم آنچه حضرت می فرماید .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح خطبه ها
۱۴۰۱/۱/۲۵ – ۱۲ ماه رمضان
💢 بخش دوم از خطبه 128 💢
بخش دوم
أَتْبَاعُ كُلِّ نَاعِقٍ يَمِيلُونَ مَعَ كُلِّ رِيحٍ، لَمْ يَسْتَضِيئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ وَ لَمْ يَلْجَئُوا إِلَى رُكْنٍ وَثِيقٍ. يَا كُمَيْلُ، الْعِلْمُ خَيْرٌ مِنَ الْمَالِ، الْعِلْمُ يَحْرُسُكَ وَ أَنْتَ تَحْرُسُ الْمَالَ،
يعنى كسانى كه از پى هر آواز مى روند و با وزش هر باد به چپ و راست ميل مى كنند. از فروغ دانش بهره ور نشده اند و به ركن استوارى پناه نجسته اند.
اى كميل، علم بهتر از مال است. علم تو را نگه مى دارد و تو بايد مال را نگه دارى.
برگشت از نبرد صفین
🔸فی فِتَنٍ داسَتهُم باخفافِها، و وَطِئَتهُم باخلافِها، و قامَت علی سَنابِکِها
مردم در قبل از بعثت در یک فتنه هایی بودند. فتنه با سُمی که داشت مردم را لگد مال می کرد. و کسی از فتنه در امان نبود.مردم زمین خورده بودند ولی فتنه پابرجا ایستاده بود.
مردم دین، علم، آموزش، صله ی رحم و … نداشتندچون فتنه سرپا بود.
البته باید بدانیم که فتنه شیء خارجی نیست. فتنه خود مردم هستند. وقتی مردم، احترام متقابل، دین، اخلاق، آموزه های اصلی فطرت را حفظ نکنند، فتنه ایجاد می شود. وقتی که فتنه ایجاد شد، همه را در بر می گیرد.
اخواف ، اخلاف، سنابک، هرسه بمعنای سم هستند.
گاه سم مانند اسب ،
گاه مانند سم گاو که شکاف دارد
گاه مطلق سم.
که این سه جمله اوج وحشی گری فتنه قبل از بعثت را نشان می دهد.
حالتی که اسب روی نوک سُم قرار می گیرد[ سنابک] مانند یک دونده به هنگام دو بر روی پنجه خیز می گیرد.کنایه از آمادگی ست.
🔸فَهُم فیها تائِحونَ حائِرونَ جاهلونَ مفتونونَ.
مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده بودند.
چهار اثر فتنه روی مردم :
۱- گمشده بودند. شخصیت فراموش شده بود.
۲- در یک تحیر و سرگردانی بودند.
۳- قدرت اندیشه نداشتند. اگر فکر و تصمیمی می گرفتند آن تصمیم جاهلانه و اشتباه بود.
۴- فتنه زده و فریب خورده بودند
دوری از انبیای الهی این مشکلات را به بار می آورد.
🔸 فی خَیرِ دارٍ و شَرِّ جیرانٍ
در کنار بهترین خانه ولی بدترین همسایگان زندگی می کردند.
شما قبل از بعثت در مکّه (بهترین مکان) ولی در کنار بت پرستان و مشرکین (بدترین همسایگان) بودید. جایگاه شما مکّه (محترم) بود؛ ولی دور و بر این خانه را اغیار فرا گرفته بودند.
امام صادق (ع) خطاب به زراره می فرماید: سابقه ی کعبه به زمان قبل از حضرت آدم (ع) بر می گشت و 4000 سال قبل از هبوط آدم (ع) هم وجود داشت. کعبه همیشه مقدّس بود؛ ولی همسایگان آن انسان های ناپاک بودند.
🔸 نَومُهُم سُهودٌ وَ کُحلُهُم دُموعٌ
خواب آنها بیداری و سرمه ی چشم آنها اشک بود.
خواب نشانه ی امنیت است.
شما قبل از بعثت مردمانی بودید که که خوابتان کم بود (امنیت معنا نداشت و خواب درستی نداشتید؛ چون اضطراب و ناامنی بر شما حاکم بود و امنیت اخلاقی و اجتماعی وجود نداشت)
و سرمه ی چشمتان اشک بود.
سرمه نماد زیبایی ست.
دائم در حمله ی قبایل و قتل دختر کشی گرفتار بودید. فرصتی به زر و زیور نداشتید.
🔸 ارضٍ عالِمُها مُلجَم وَ جاهِلُها مُکرَم
در سرزمینی که عالمان شما مجبور به سکوت[ ملجم] بودند و قدرت حرف زدن نداشتند و جاهلان شما گرامی بودند.
جامعه ای که به این جا برسد، گرفتار جاهلیت است. جاهلیت یک مقطع زمانی نیست، بلکه یک فرهنگ است.هر جامعه ای که عالمانش مطرود و جاهلانش گرامی باشند، در جاهلیت است.
معیار پول و ثروت نیست ، ملاک عقل و علم است ، متعلق به هر دورانی باشد جاهلیت است گرچه قرن ۲۰۲۰ باشد.
خلاصه نویس : معرفتی
🔸هُم مَوضِعُ سِرِّه
اهل بیت کسانی هستند که جایگاه اسرار و موضع سر الهی اند.
علوم از باطن این عالم که از حد تصور ما بیرون است ، و در وهم و خیال هم نمی گنجد. اهل بیت اسرار آن عالم غیب را هم می دانند.
هر چه اسرار است درسینه امیرالمؤمنین (ع) است.
هر سوالی از او پرسیده میشد نگاهی به سینه خود انداخته پاسخ می داد.
چون عالم در سینه او موجود است فرمود:
این سینه مرکز اسرار عالم است.
🔸 وَ لَجَأُ اَمرِهِ وَ عَیبَةُعِلمِهِ وَ مَوئِلُ حُکمِهِ وُ کُهوفُ کُتُبِهِ وَ جِبالُ دینِهِ
پناهگاه فرمان الهی،
مخزن وصندوقدار [ عیبة]علم الهی هستند.
ملجإ تمام احکام الهی،
نگهبان کتاب های آسمانی ،
و کوه های همیشه استوار دین خدایند.
اهل بیت (ع) ملجأ و پناهگاه تمام اوامر الهی هستند. چه اوامر تشریعی (حلال و حرام و ….)
و چه اوامر تکوینی (خورشید و سیارات و فرشته ها و ….) چون واسطه ی فیض الهی هستند.
اهل بیت صندوق دار علم الهی هستند. نه فقط علم دین، بلکه همه ی علوم عالم در سینه ی آنها ریخته شده است.
اهل بیت (ع) پناهگاه های کتب الهی هستند. هر کتاب آسمانی که خدای متعال برای انبیای الهی نازل نموده است، نزد اهل بیت حاضر است. علم تمام کتب آسمانی و انبیای الهی نزد اهل بیت (ع) است.
امروز اگر یهودیت و مسیحیت زنده است، همگی وامدار اسلام و قرآن هستند. پیامبر اسلام نام موسی را زنده کرد. قرآن کریم از عیسی دم زد. ابراهیم علیهم السلام فراموش شده بود. همه ی پیامبران الهی فراموش شده بودند. قرآن کریم انبیای الهی و کتب آسمانی را زنده کرد.
جبل ،کوهی که ثابت باشد.
صفت درونی و ملکه صفت جبلی ست. یعنی صفت ثابت و ذاتی اوست. اهل بیت (ع) ثبات دینند.
🔸 بِهِم أَقامَ أنحِناءَ ظَهرِهِ
خدا به وسیله ی اهل بیت (ع) پشت خمیده ی دین را راست نمود.
وقتی کمر دین انحنا پیدا کردو شکسته شد، اهل بیت علیهم السّلام قامت دین را راست کردند.
🔸 وَ أَذهَبَ ارتِعادَ فَرائصِهِ
به سبب اهل بیت لرزش و اضطراب از میان برداشته شد ،ارامش و ثبات گرفت.
[ارتعاد لرزش و فرائص گوشت نرم نزدیک قلب به لرزش می افتد]
در میان مسلمین تفرقه و اضطراب ایجاد می شود. این اهل بیت (ع) هستند که ثبات و آرامش ایجاد می کنند.
خلاصه نویس : معرفتی
🔸 زَرَعُوا الفُجُورَ وَ سَقَوهُ الغُرورَ وَ حَصَدوُا الثُّبُورَ
فاسدانی که تخم گناه افشاندند و با آب غرور و فریب آبیاری کردند و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود برداشت کردند.
در اینجا حضرت در مورد دشمنان اهل بیت (ع) سخن می گویند:
زَرَعُوا الفُجُورَ (کاشت)
وَ سَقَوهُ الغُرورَ (داشت)
وَ حَصَدوُا الثُّبُورَ (برداشت)
دشمنان علی (ع) خواه معاویه، خواه خوارج، خواه منافقین فسق و فجور را کشت کردند، غرق در گناه شدند. فسق و فجور را در جامعه کاشتند. با فریب آن را آبیاری کردند، مردم را گول زدند و هلاکت و بدبختی را برداشت کردند. دشمنان علی (ع) این گونه بودند.
معروف ترین کلام حضرت (ع) در کلّ نهج البلاغه که خیلی به آن استشهاد می شود از این قرار است:
🔸 لا یُقاسُ بِآلِ محمّدٍ صلّی الله علیه و آله و سلّم مِن هذِهِ الأُمّةِ أَحَدٌ
هیچ کس حتی یک نفر از امت محمّد (ص) قابل مقایسه با آل پیامبر نیست.
در شأن اینها حدیث ثقلین، آیه ی تطهیر، آیه ی مباهله، آیه ی ولایت و … آمده است. آنها نفس پیامبرند. آنها تمام اجر رسالت هستند.
🔸 وَ لا یُسَوّی بِهِم مَن جَرَت نِعمَتُهُم عَلَیهِ أَبَداً
کسانی که اسلام و معرفت بر آنها جاری شد، با آل محمّد (ص) مساوی نیستند.
حتی عده ای که دست آموز و دانش آموز مکتب اهل بیت (ع) نیز هستند، با ایشان قابل قیاس نیستند.
🔸 هُم أَساسُ الّدینِ وَ عِمادُ الیَقینِ
آنها اساس دین هستند و اگر یقین ستونی داشته باشد آن ستون به برکت اهل بیت (ع) است.
اگر اینها نباشند، علم غیب، عصمت، وحی و …. چه معنا می دهد؟
🔸 أِلَیهِم یَفیءُ الغالی وَ بِهِم یُلحَقُ التّالی
شتاب کننده باید به آن بازگردد و عقب مانده باید به آن بپیوندد.
بدانید که معیار و ملاک، اهل بیت هستند. اگر کسی دچار غلو شد و پیشی گرفت باید برگردد و رجوع کند. اگر کسی هم عقب ماند باید خود را برساند.
در روز غدیر نبی مکرّم اسلام (ص) امت وسط بودن را نشان داد. همه باید بیایند این جایی که هستیم. آنها که جلو رفته اند برگردند و آنها که عقب مانده اند خود را برسانند.
مثَل امام مثَل کعبه است. همه باید خود را به آن برسانند.
«المتقدّم لهم مارقٌ و المتأخّر عنهم زاهقٌ و اللازم لهم لاحقٌ»
تنها کسانی که با اینها هستند به سرمنزل مقصود می رسند.
شبهه۱: چرا در اجرای احکام دین معتقد هستید که ولی فقیه می تواند جامعه را اداره کند، در حالی که برابر لا یقاس بآل محمد نباید این کار را بکنیم؟ زیرا حکومت از شئون امام (ع) است.
پاسخ: درست است که حکومت از شئون امام (ع) است، ولی برخی از شئون هستند که مشترک است. نماز، امر به معروف، نهی از منکر و …. که جزء واجبات هستند از شئون مشترک هستند و غیر امام (ولی فقیه) هم می تواند در برپایی این شئون اقدام نماید. ولایت فقیه تمام اختیارات معصوم را دارد؛ مگر اختیارات خاصی مانند جهاد ابتدایی.
شبهه۲ : این که می گویید اهل بیت (ع) باید الگوی شما باشند، با لا یقاس در تناقض و تعارض است.
پاسخ: یکی از ویژگی هایی که الگو و اسوه دارد این است که مثل او شوم. چرا ملائکه برای این کار انتخاب نشدند؟
چون امام و پیامبر باید از جنس سایر انسان ها باشند. شهوت و هوای نفس داشته باشد، ولی با اختیار گناه نکند.
خلاصه نویس: معرفتی
برگشت از نبرد صفین
🔸فی فِتَنٍ داسَتهُم باخفافِها، و وَطِئَتهُم باخلافِها، و قامَت علی سَنابِکِها
مردم در قبل از بعثت در یک فتنه هایی بودند. فتنه با سُمی که داشت مردم را لگد مال می کرد. و کسی از فتنه در امان نبود.مردم زمین خورده بودند ولی فتنه پابرجا ایستاده بود.
مردم دین، علم، آموزش، صله ی رحم و … نداشتندچون فتنه سرپا بود.
البته باید بدانیم که فتنه شیء خارجی نیست. فتنه خود مردم هستند. وقتی مردم، احترام متقابل، دین، اخلاق، آموزه های اصلی فطرت را حفظ نکنند، فتنه ایجاد می شود. وقتی که فتنه ایجاد شد، همه را در بر می گیرد.
اخواف ، اخلاف، سنابک، هرسه بمعنای سم هستند.
گاه سم مانند اسب ،
گاه مانند سم گاو که شکاف دارد
گاه مطلق سم.
که این سه جمله اوج وحشی گری فتنه قبل از بعثت را نشان می دهد.
حالتی که اسب روی نوک سُم قرار می گیرد[ سنابک] مانند یک دونده به هنگام دو بر روی پنجه خیز می گیرد.کنایه از آمادگی ست.
🔸فَهُم فیها تائِحونَ حائِرونَ جاهلونَ مفتونونَ.
مردم حیران و سرگردان، بی خبر و فریب خورده بودند.
چهار اثر فتنه روی مردم :
۱- گمشده بودند. شخصیت فراموش شده بود.
۲- در یک تحیر و سرگردانی بودند.
۳- قدرت اندیشه نداشتند. اگر فکر و تصمیمی می گرفتند آن تصمیم جاهلانه و اشتباه بود.
۴- فتنه زده و فریب خورده بودند
دوری از انبیای الهی این مشکلات را به بار می آورد.
🔸 فی خَیرِ دارٍ و شَرِّ جیرانٍ
در کنار بهترین خانه ولی بدترین همسایگان زندگی می کردند.
شما قبل از بعثت در مکّه (بهترین مکان) ولی در کنار بت پرستان و مشرکین (بدترین همسایگان) بودید. جایگاه شما مکّه (محترم) بود؛ ولی دور و بر این خانه را اغیار فرا گرفته بودند.
امام صادق (ع) خطاب به زراره می فرماید: سابقه ی کعبه به زمان قبل از حضرت آدم (ع) بر می گشت و 4000 سال قبل از هبوط آدم (ع) هم وجود داشت. کعبه همیشه مقدّس بود؛ ولی همسایگان آن انسان های ناپاک بودند.
🔸 نَومُهُم سُهودٌ وَ کُحلُهُم دُموعٌ
خواب آنها بیداری و سرمه ی چشم آنها اشک بود.
خواب نشانه ی امنیت است.
شما قبل از بعثت مردمانی بودید که که خوابتان کم بود (امنیت معنا نداشت و خواب درستی نداشتید؛ چون اضطراب و ناامنی بر شما حاکم بود و امنیت اخلاقی و اجتماعی وجود نداشت)
و سرمه ی چشمتان اشک بود.
سرمه نماد زیبایی ست.
دائم در حمله ی قبایل و قتل دختر کشی گرفتار بودید. فرصتی به زر و زیور نداشتید.
🔸 ارضٍ عالِمُها مُلجَم وَ جاهِلُها مُکرَم
در سرزمینی که عالمان شما مجبور به سکوت[ ملجم] بودند و قدرت حرف زدن نداشتند و جاهلان شما گرامی بودند.
جامعه ای که به این جا برسد، گرفتار جاهلیت است. جاهلیت یک مقطع زمانی نیست، بلکه یک فرهنگ است.هر جامعه ای که عالمانش مطرود و جاهلانش گرامی باشند، در جاهلیت است.
معیار پول و ثروت نیست ، ملاک عقل و علم است ، متعلق به هر دورانی باشد جاهلیت است گرچه قرن ۲۰۲۰ باشد.
خلاصه نویس : معرفتی
🔸هُم مَوضِعُ سِرِّه
اهل بیت کسانی هستند که جایگاه اسرار و موضع سر الهی اند.
علوم از باطن این عالم که از حد تصور ما بیرون است ، و در وهم و خیال هم نمی گنجد. اهل بیت اسرار آن عالم غیب را هم می دانند.
هر چه اسرار است درسینه امیرالمؤمنین (ع) است.
هر سوالی از او پرسیده میشد نگاهی به سینه خود انداخته پاسخ می داد.
چون عالم در سینه او موجود است فرمود:
این سینه مرکز اسرار عالم است.
🔸 وَ لَجَأُ اَمرِهِ وَ عَیبَةُعِلمِهِ وَ مَوئِلُ حُکمِهِ وُ کُهوفُ کُتُبِهِ وَ جِبالُ دینِهِ
پناهگاه فرمان الهی،
مخزن وصندوقدار [ عیبة]علم الهی هستند.
ملجإ تمام احکام الهی،
نگهبان کتاب های آسمانی ،
و کوه های همیشه استوار دین خدایند.
اهل بیت (ع) ملجأ و پناهگاه تمام اوامر الهی هستند. چه اوامر تشریعی (حلال و حرام و ….)
و چه اوامر تکوینی (خورشید و سیارات و فرشته ها و ….) چون واسطه ی فیض الهی هستند.
اهل بیت صندوق دار علم الهی هستند. نه فقط علم دین، بلکه همه ی علوم عالم در سینه ی آنها ریخته شده است.
اهل بیت (ع) پناهگاه های کتب الهی هستند. هر کتاب آسمانی که خدای متعال برای انبیای الهی نازل نموده است، نزد اهل بیت حاضر است. علم تمام کتب آسمانی و انبیای الهی نزد اهل بیت (ع) است.
امروز اگر یهودیت و مسیحیت زنده است، همگی وامدار اسلام و قرآن هستند. پیامبر اسلام نام موسی را زنده کرد. قرآن کریم از عیسی دم زد. ابراهیم علیهم السلام فراموش شده بود. همه ی پیامبران الهی فراموش شده بودند. قرآن کریم انبیای الهی و کتب آسمانی را زنده کرد.
جبل ،کوهی که ثابت باشد.
صفت درونی و ملکه صفت جبلی ست. یعنی صفت ثابت و ذاتی اوست. اهل بیت (ع) ثبات دینند.
🔸 بِهِم أَقامَ أنحِناءَ ظَهرِهِ
خدا به وسیله ی اهل بیت (ع) پشت خمیده ی دین را راست نمود.
وقتی کمر دین انحنا پیدا کردو شکسته شد، اهل بیت علیهم السّلام قامت دین را راست کردند.
🔸 وَ أَذهَبَ ارتِعادَ فَرائصِهِ
به سبب اهل بیت لرزش و اضطراب از میان برداشته شد ،ارامش و ثبات گرفت.
[ارتعاد لرزش و فرائص گوشت نرم نزدیک قلب به لرزش می افتد]
در میان مسلمین تفرقه و اضطراب ایجاد می شود. این اهل بیت (ع) هستند که ثبات و آرامش ایجاد می کنند.
خلاصه نویس : معرفتی
🔸 زَرَعُوا الفُجُورَ وَ سَقَوهُ الغُرورَ وَ حَصَدوُا الثُّبُورَ
فاسدانی که تخم گناه افشاندند و با آب غرور و فریب آبیاری کردند و محصول آن را که جز عذاب و بدبختی نبود برداشت کردند.
در اینجا حضرت در مورد دشمنان اهل بیت (ع) سخن می گویند:
زَرَعُوا الفُجُورَ (کاشت)
وَ سَقَوهُ الغُرورَ (داشت)
وَ حَصَدوُا الثُّبُورَ (برداشت)
دشمنان علی (ع) خواه معاویه، خواه خوارج، خواه منافقین فسق و فجور را کشت کردند، غرق در گناه شدند. فسق و فجور را در جامعه کاشتند. با فریب آن را آبیاری کردند، مردم را گول زدند و هلاکت و بدبختی را برداشت کردند. دشمنان علی (ع) این گونه بودند.
معروف ترین کلام حضرت (ع) در کلّ نهج البلاغه که خیلی به آن استشهاد می شود از این قرار است:
🔸 لا یُقاسُ بِآلِ محمّدٍ صلّی الله علیه و آله و سلّم مِن هذِهِ الأُمّةِ أَحَدٌ
هیچ کس حتی یک نفر از امت محمّد (ص) قابل مقایسه با آل پیامبر نیست.
در شأن اینها حدیث ثقلین، آیه ی تطهیر، آیه ی مباهله، آیه ی ولایت و … آمده است. آنها نفس پیامبرند. آنها تمام اجر رسالت هستند.
🔸 وَ لا یُسَوّی بِهِم مَن جَرَت نِعمَتُهُم عَلَیهِ أَبَداً
کسانی که اسلام و معرفت بر آنها جاری شد، با آل محمّد (ص) مساوی نیستند.
حتی عده ای که دست آموز و دانش آموز مکتب اهل بیت (ع) نیز هستند، با ایشان قابل قیاس نیستند.
🔸 هُم أَساسُ الّدینِ وَ عِمادُ الیَقینِ
آنها اساس دین هستند و اگر یقین ستونی داشته باشد آن ستون به برکت اهل بیت (ع) است.
اگر اینها نباشند، علم غیب، عصمت، وحی و …. چه معنا می دهد؟
🔸 أِلَیهِم یَفیءُ الغالی وَ بِهِم یُلحَقُ التّالی
شتاب کننده باید به آن بازگردد و عقب مانده باید به آن بپیوندد.
بدانید که معیار و ملاک، اهل بیت هستند. اگر کسی دچار غلو شد و پیشی گرفت باید برگردد و رجوع کند. اگر کسی هم عقب ماند باید خود را برساند.
در روز غدیر نبی مکرّم اسلام (ص) امت وسط بودن را نشان داد. همه باید بیایند این جایی که هستیم. آنها که جلو رفته اند برگردند و آنها که عقب مانده اند خود را برسانند.
مثَل امام مثَل کعبه است. همه باید خود را به آن برسانند.
«المتقدّم لهم مارقٌ و المتأخّر عنهم زاهقٌ و اللازم لهم لاحقٌ»
تنها کسانی که با اینها هستند به سرمنزل مقصود می رسند.
شبهه۱: چرا در اجرای احکام دین معتقد هستید که ولی فقیه می تواند جامعه را اداره کند، در حالی که برابر لا یقاس بآل محمد نباید این کار را بکنیم؟ زیرا حکومت از شئون امام (ع) است.
پاسخ: درست است که حکومت از شئون امام (ع) است، ولی برخی از شئون هستند که مشترک است. نماز، امر به معروف، نهی از منکر و …. که جزء واجبات هستند از شئون مشترک هستند و غیر امام (ولی فقیه) هم می تواند در برپایی این شئون اقدام نماید. ولایت فقیه تمام اختیارات معصوم را دارد؛ مگر اختیارات خاصی مانند جهاد ابتدایی.
شبهه۲ : این که می گویید اهل بیت (ع) باید الگوی شما باشند، با لا یقاس در تناقض و تعارض است.
پاسخ: یکی از ویژگی هایی که الگو و اسوه دارد این است که مثل او شوم. چرا ملائکه برای این کار انتخاب نشدند؟
چون امام و پیامبر باید از جنس سایر انسان ها باشند. شهوت و هوای نفس داشته باشد، ولی با اختیار گناه نکند.
خلاصه نویس: معرفتی