🔻حدیث هفتم🔻
💠أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ:
امیر المومنین علی علیه‌السلام فرمود:
💠اللَّهُمَّ إِنَّكَ لَا تُخْلِي أَرْضَكَ مِنْ حُجَّةٍ لَكَ عَلَى خَلْقِكَ.
بار خدايا، به درستى كه تو زمين خويش را خالى نمى‏گذارى از حجتى كه از براى تو باشد بر آفريدگانت.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ملاصالح مازندرانی در شرح این روایت میفرماید:
و هذا الكلام في اللّفظ إخبار و في المعنى إنشاء للتأسّف بإعراض الخلق عنه أو للشكاية منهم إليه تعالى
این جمله در ظاهر خبر است ولی در واقع حضرت دعا میکند و طلب می کند این مطلب را چرا که نبودن حجت یا باعث گمراهی خلق میشود. یا باعث شکایت مردم از خذا میشود چرا که حجت بر آنان تمام نشد.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه پنجاه
۱۴۰۳/۰۸/۱۳- ۱ جمادی الاولی

⚜كِتَابُ الْحُجَّةِ⚜
⚜️بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة⚜️
زمین هرگز از حجت (انبیاء و امامان) خالی نمیگردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث هشتم🔻

💠عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ:
از امام باقر علیه‌السلام نقل است که فرمود:
💠وَ اللَّهِ مَا تَرَكَ اللَّهُ أَرْضاً مُنْذُ قَبَضَ آدَمَ ع إِلَّا وَ فِيهَا إِمَامٌ يُهْتَدَى بِهِ إِلَى اللَّهِ
بخدا سوگند از زمانى كه خدا آدم را قبض روح نمود زمينى را بدون امامى كه مردم به وسيله او بسوى خدا رهبرى شوند خالی نگذاشته،
وَ هُوَ حُجَّتُهُ عَلَى عِبَادِهِ وَ لَا تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ حُجَّةٍ لِلَّهِ عَلَى عِبَادِهِ. و او حجت خداست بر بندگانش و زمينى بدون امامى كه حجت خدا باشد بر بندگانش وجود ندارد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅وظایف حجت:
1⃣رهبری و هدایتگری مردم به سوی خدا
2⃣حجتی است که اگر نباشد مردم میتوانند بر علیه خدا دلیل بیاورند که تو کسی را نفرستادی تا ما را هدایت کند.

✅از این روایت بر میاید که حتی در دوران فترت (فاصله بین حضرت عیسی و پیامبر که برخی معتقدند در این زمان پیامبری برای هدایت مردم نیامده) هم زمین از حجت خال نبوده و در آن زمان هم پیامبران تبلیغی یا اوصیای انبیا در جامعه حضور داشتند که هدایت جامعه را بر عهده داشته اند.

✅علامه مجلسی:
” ما ترك الله أرضا” التنكير باعتبار تعدد الأزمنة أي الأرض في زمان منظور از أرضاً در جمله‌ی ” ما ترك الله أرضا” که به صورت جمع امده چند زمین نیست بلکه زمین در طول تاریخ در زمانها و دوران های مختلف است.

✅علت اینکه فرمود : بعد از قبض روح آدم، این است که پیامبر و حجت بودن حضرت آدم بر همه ثابت است. و بعد از او هیچ وقت زمین از حجت خالی نبوده است.
ولی علت اینکه ما فقط اسامی تعداد کمی از انبیاء را میدانیم این است که در زمان نزول قرآن که رفت و آمد و تحقق بسیار محدود بوده است، خداوند طوری از انبیاء اسم آورده است که امکان تحقیق برای مردم وجود داشته باشد و آنها انبیاء منطقه آسیا بوده اند.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه پنجاه
۱۴۰۳/۰۸/۱۳- ۱ جمادی الاولی

⚜كِتَابُ الْحُجَّةِ⚜
⚜️بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة⚜️
زمین هرگز از حجت (انبیاء و امامان) خالی نمیگردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث نهم🔻

💠قَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع :
امام هادی علیه‌السلام میفرمایند:
إِنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّةٍ وَ أَنَا وَ اللَّهِ ذَلِكَ الْحُجَّةُ.
به درستى كه زمين از حجتى خالى نمى ‏باشد. و من، به خدا سوگند كه همان حجتم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

✅ملاصالح مازندرانی:
اینکه حضرت فرمود من حجت الهی هستم به این خاطر است که: اريد أنّ الأرض في الحال لا تخلو من حجّة
مقصود این است که زمین هرگز از حجت خال نمیشود.

✅روایاتی که دلالت بر مقام و منزلت اهل بیت دارد به علت تعریف از خود و خودبرتر بینی نیست بلکه برای شناسادن خود به خلق است زیرا اگر مردم امام را نشناسند نمیتوانند از او تبعیت کنند.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه پنجاه
۱۴۰۳/۰۸/۱۳- ۱ جمادی الاولی

⚜كِتَابُ الْحُجَّةِ⚜
⚜️بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة⚜️
زمین هرگز از حجت (انبیاء و امامان) خالی نمیگردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث دهم🔻
💠 عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع:
محمد بن فضیل از ابی همزه روایت میکند که از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم:
💠أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ؟
ایا زمين بى‏ امام باقی مى‏ ماند؟
💠قَالَ لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ
اگر زمين بى‏ امام شود، اهلش فرو میرود، و اهل خود را در خود كشد و هلاك كند.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه پنجاه
۱۴۰۳/۰۸/۱۳- ۱ جمادی الاولی

⚜كِتَابُ الْحُجَّةِ⚜
⚜️بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة⚜️
زمین هرگز از حجت (انبیاء و امامان) خالی نمیگردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث یازدهم🔻
💠مُحَمَّدِ بْنِ الْفُضَيْلِ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ قُلْتُ:
از محمد بن فضیل نقل است که از امام رضا علیه‌السلام پرسیدم:
💠 لَهُ أَ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ
زمين بى‏ امام بجا مى‏ ماند؟
💠 قَالَ لَا
فرمود: نه،
💠قُلْتُ فَإِنَّا نُرَوَّى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهَا لَا تَبْقَى بِغَيْرِ إِمَامٍ إِلَّا أَنْ يَسْخَطَ اللَّهُ تَعَالَى عَلَى أَهْلِ الْأَرْضِ أَوْ عَلَى الْعِبَادِ
گفتم: از امام صادق (ع) به ما روايتى رسيده است كه زمين بى‏امام نماند مگر آنكه خدا بر مردم زمين يا بر بندگان خود خشم گيرد،
💠فَقَالَ لَا لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ.
فرمود: نه، در اين صورت بجا نماند و فرو ريزد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅در اینکه فرو رفتن زمین و فرو بردن اهل چیست بین شارحان کافی اختلاف است. عده ای آن را به معنای ظاهری میگیرند مثل جریانی که برای قارون اتفاق افتاد.
عده ای نیز فرو رفتن را کنایه از ایجاد فتنه و آشوب در نبود امام و هلاکت معنوی میدانند. زیرا نبودن امام باعث نابودی زمین میشود . (این یک قول است که البته با حدیث ۱۳ شاید جور در نمی‌آید.)

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه پنجاه
۱۴۰۳/۰۸/۱۳- ۱ جمادی الاولی

⚜كِتَابُ الْحُجَّةِ⚜
⚜️بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة⚜️
زمین هرگز از حجت (انبیاء و امامان) خالی نمیگردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث دوازدهم🔻
💠 عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ:
امام باقر علیه‌السلام میفرمایند:
💠لَوْ أَنَّ الْإِمَامَ رُفِعَ مِنَ الْأَرْضِ سَاعَةً
اگر امام يك ساعت از زمين برداشته شود و در آن نباشد
💠 لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ
هر آينه زمين به موج می افتد و اهلش در آن فرو میروند؛ چنانچه دريا مواج میشود و اهل خويش را غرق مى‏ كند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅نبود امام هم باعث اضطراب و زلزله و بی قراری زمین میشود، به نحوی که زمین علت وجود خویش را از دست داده و در لحظه ای به هم خواهد ریخت و نابود خواهد شد.

✅از جهت دیگر میتوان اضطراب زمین را به معنای دلنگرانی و استرس و افسردگی و بیقراری اهل زمین دانست که آن هم بلا شک باعث هلاکت و از بین رفتن اهل زمین میشود؛ البته در مدتی طولانی تر. (این یک قول است که البته با حدیث ۱۳ شاید جور در نیاید)

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه پنجاه
۱۴۰۳/۰۸/۱۳- ۱ جمادی الاولی

⚜كِتَابُ الْحُجَّةِ⚜
⚜️بَابُ أَنَّ الْأَرْضَ لَا تَخْلُو مِنْ حُجَّة⚜️
زمین هرگز از حجت (انبیاء و امامان) خالی نمیگردد.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث سیزدهم🔻

💠مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْوَشَّاءِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع:
معلی بن محمد از وشاء نقل میکند که از امام رضا علیه‌السلام پرسیدم:
💠 هَلْ تَبْقَى الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ قَالَ لَا
آيا زمين بى امام باقی مى‏ماند؟ فرمود: «نه».
💠قُلْتُ إِنَّا نُرَوَّى أَنَّهَا لَا تَبْقَى إِلَّا أَنْ يَسْخَطَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى الْعِبَادِ
عرض كردم كه: روايت به ما مى‏رسد كه زمين، بدون امام باقی نمی ماند مگر آن‏كه خداى عزّوجلّ بر بندگان خشم گيرد.
💠قَالَ لَا تَبْقَى إِذاً لَسَاخَتْ.
حضرت فرمود این اشتباه است،بلکه: «باقى نمى‏ماند و در هنگامى كه امام در آن نباشد، هر آينه فرو خواهد رفت.»

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅اولین انسانی که بر زمین آمده حجت خداست و آخرین نفر هم که از دنیا می‌رود حجت خدا خواهد،
اما چرا ما با وجود این همه حجت الهی و صدور بیست و چهار هزار پیامبر تنها اسامی چندضد تای آنها را میدانیم؟
چرا خبری از آنها نیست و اطلاعی از آنها نداریم؟
باید توجه داشت که دوران قدیم دوران رسانه نبوده دوران مکتوبات هم نبوده، بسیاری از پیامبران در آن زمان انسان های اولیه بوده‌اند و ابزار نگارش و ثبت وقایع تاریخی نبوده، حال اگر قرآن از پیامبری سخن به میان آورد که در دورترین نقاط نسبت به خاورمیانه می‌زیسته و کسی نامی از آن نشنیده این باعث میشود به قرآن تهمت دروغگویی زده شود ،لذا در قرآن روی پیامبرانی مانور داده شده که در خاورمیانه بودند و نامی از آنها در بین مردم باقی مانده بود و در محدوده دسترسی ما بودند و اثری از آنها برجای مانده است.

✅راوی خواست بگوید زمین میماند ولی مورد خشم الهی واقع میشود. ولی حضرت فرمود اصلا زمین باقی نمی ماند که مورد خشم قرار بگیرد.
طبق این حدیث منظور از فرو رفتن زمین صرفا فرورفتن ظاهری و مادی است نه معنوی.
البته امثال علامه مجلسی این حدیث را ضعیف میدانند که نمیتوان مطابق آن عمل کرد.

👈نکته اول:
طبق روایات این باب، نبود امام باعث فرو رفتن زمین و آشفتگی و ضلالت اهل زمین میشود. ( لَمَاجَتْ بِأَهْلِهَا كَمَا يَمُوجُ الْبَحْرُ بِأَهْلِهِ)
اگر چه عرض کردیم که غیبت امام به معنای عدم وجود نیست، ولی همین شناخته نشدن امام نیز اثرات خودش را دارد و این آشفتگی ها و بیقراری ها و ظلم هایی که در زمین میشود به علت حضور نداشتن امام است.
باید دعا کنیم تا امام بیاید و با حضور حضرت بسیاری از مشکلات و ویرانی ها و اضطراب ها از بین خواهد رفت.

👈نکته دوم:
زمین هیچ گاه از حجت خالی نمی ماند و هر زمانی حجتی وجود دارد.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه پنجاه
۱۴۰۳/۰۸/۱۳- ۱ جمادی الاولی

⚜حکایتی از زندگی علما⚜
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻مکاشفه آخوند ملا قاسمعلی رشتی🔻
در زمان مرحوم حاجی کلباسی؛ آخوند ملاقاسمعلی رشتی که از علمای نامی تهران بود به اصفهان آمده بود.
ملا قاسمعلی در روز سه شنبه برای زیارت اهل قبور به تخت فولاد رفتند.
ملاقاسمعلی اهل کشیدن قلیان بودند و به همین جهت به مستخدم خودشان گفتند:
به قهوه خانه برو و یک قلیان بگیر.
مستخدم رفت و پس از لحظاتی بر گشت و گفت: قهوه خانه بسته است و فقط روزهای پنجشبه و جمعه که مردم برای زیارت اهل قبور می آیند باز است.
ایشان وارد تکیه میر میشود. در زاویه تکیه یک نفر به سیمای جهانگردان و سیاحان نشسته بود. ملاقاسمعلی به آن شخص اعتنایی نکرد و کنار قبر میر آمد و فاتحه خواند. وقتی ملاقاسمعلی فاتحه را تمام کرد، آن شخص برخاست و آهسته آهسته به او نزدیک شد و گفت:
« چرا شما ادب ندارید؟! »
ملا قاسمعلی یکه ای خورد و گفت: « چه بی ادبی از من سر زده است؟! »
آن مرد گفت: « تحیت اسلام سلام است، چرا وقتی وارد شدی سلام نکردی؟ »
سلام تحیت اسلام است و حضرت می فرماید:
در آخر الزمان سلام کردن ملغی می شود و فقط مردم اگر از کسی بترسند یا به او نیاز داشته باشند، سلام می کنند!
والا در موارد دیگر سلام کردن متروک است. و امروز این پیشگویی به وقوع پیوسته است.
ملاقاسمعلی دید مطلب عین واقعیت است و راست است بنابر این عذر آورد و گفت: متوجه نبودم!

آن شخص گفت: « نه! اینها بهانه است. شما ادب ندارید! شما ادب اسلامی ندارید! » در اسلام فرموده اند که باید شخصی که وارد می شود به افرادی که در مجلس حضور دارند سلام کند. باید سواره به پیاده و ایستاده به نشسته سلام کند. وقتی در خانه وارد می شوند اگر هیچ کس در خانه نباشد، باید سلام کنند و داخل شوند. اینها از آداب اسلامی است.
سپس آن شخص به ملاقاسمعلی فرمود: چنین می فهمم که قلیان می خواهی؟! ملاقاسمعلی عرض کرد: بله قلیان می خواستم ولی اینجا پیدا نشد.
آن شخص فرمود: در این چنته من قلیان و تنباکو و سنگ چخماق و زغال هست. پنبه سوخته هم برای روشن کردن آتش هست. برو و قلیان درست کن.
ملاقاسمعلی به خادمش گفت: برو قلیان درست کن. آن شخص گفت: نه، خودت باید بروی! ملاقاسمعلی آمد و در چنته نگاه کرد و دید فقط در این چنته یک قلیان ویک سر تنباکو و قدری زغال مو و پنبه سوخته و سنگ چخماق هست. قلیان را درست کرد و آورد و در خدمت آن شخص گذاشت.
او فرمود: من نمی کشم، خودت بکش! ملاقاسمعلی قلیان را کشید و حظ نفسش به عمل آمد.
سپس آن شخص فرمود: خوب، حالا آتشهایش را بریز و قلیان را ببر و سر جایش بگذار. ملاقاسمعلی قلیان را تمیز کرد و برد و در چنته گذاشت و بازگشت.
چون آن شخص گفته بود: چنین می فهمم که قلیان می خواهی، ملاقاسمعلی با خود اندیشید: معلوم میشود او از مرتاضین و دارای علوم غریبه، است بنابر این وقتی برگشت عرض کرد: «آقا! یک زاد المسافرینی به ما بدهید»
منظور او از « زادالمسافرین» علم کیمیا و طلاسازی بود. آن شخص فرمود: «زادالمسافرین برای چه می خواهی؟! دنیا ارزش این چیزها را ندارد. من چیزی به تو تعلیم می کنم که از زادالمسافرین بهتر باشد». ملاقاسمعلی عرض کرد: بفرمایید! آن شخص فرمود: بر این ذکر مداومت کن: « یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لا تهلکنی» ملاقاسمعلی عرض کرد: این کاش قلم و کاغذ داشتم و این ذکر را می نوشتم تا فراموش نکنم.
فرمود: در چنته (همان چنته ای که در آن قلیان بود) قلم و کاغذ هست برو بیاور. ملاقاسمعلی آمد و دید قلیان در چنته نیست! فقط یک صفحه کاغذ و یک قلم و یک دوات است، آنها را برداشت و آورد. آن شخص املا فرمود و ملاقاسمعلی می نوشت:
« یا محمد یا علی یا فاطمه یا صاحب الزمان ادرکنی و لاتهلکنی ». وقتی به «ادرکنی» رسید ملاقاسمعلی دست نگهداشت و ننوشت! آن شخص فرمود: چرا نمی نویسی؟! عرض کرد: مخاطبین چهار نفر هستند: محمد، علی، فاطمه و صاحب الزمان پس « ادرکنی» در اینجا غلط است و باید به صیغه جمع مذکر «ادرکونی» گفته شود. آن شخص فرمود: نه غلط نیست، بنویس. امر و تصرف با امام زمان است، آنها هم که بخواهند کاری انجام دهند باز امر و تصرف با امام زمان است.
بنویس « ادرکنی و لا تهلکنی » ملاقاسمعلی نوشت.

🔻ادامه داستان🔻
وقتی ملاقاسمعلی به منزل حاجی کلباسی آمد و قضیه را تعریف کرد، مرحوم کلباسی برخاست و به کتابخانه اش رفت و نوشته ای را که همین ذکر به آن نوشته بود و به خاطر همان شبهه که در ذهنش آمده بود «ادرکنی و لاتهلکی» تبدیل کرده بود، آورد و کلمه ادرکونی و لاتهلکونی را پاک کرد و آن نوشته را اصلاح کرد.
بالاخره ملاقاسمعلی از اصفهان خارج شد و به طرف تهران حرکت کرد و یک شب در کاشان ماند و در منزل یکی از علمای کاشان میهمان شد. آن عالم کاشانی پس از صرف شام دو رختخواب برای خودش و مهمانش در اتاق انداخت و چراغ را خاموش کرد و هر دو به رختخوابشان رفتند و در این هنگام آن عالم کاشانی صدا زد:
آخوند ملاقاسمعلی! اگر آن روز اصرار کرده بودی آقا زادالمسافرین هم به تو می دادند!
ملاقاسمعلی گفت: کدام روز؟
آن عالم گفت: آن روزی که در تخت فولاد در تکیه میر بودی! ملاقاسمعلی پرسید: مگر آن شخص که بود؟
آن عالم گفت: آقا امام زمان بودند.
پرسید: شما از کجا می دانید که او امام زمان بود؟!
آن عالم گفت: هفته ای یک شب اینجا تشریف می آوردند.