بسم الله الرحمن الرحیم
شرح اصول کافی_جلسه چهل و پنجم
۱۴۰۳/۰۶/۲۵- ۱۱ربیع الاول
كِتَابُ الْحُجَّةِ
بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّةِ
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.
امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).
اضطرار در اینجا به معنای اضطرار فارسی نیست که به معنای توسل خاضعانه و خاشعانه است. بلکه اضطرار به معنای احتیاج است. جامعه بشری نیازمند و محتاج وجود حجت های الهی است. مردم از طرق اهل بیت و انبیاء میتوانند به غیب دسترسی داشته باشند و از علم الهی بهره مند شوند. هدایت جز از طریق اهل بیت شدنی نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث پنجم🔻
💠 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ قَالَ:
برخی از اصحاب ما از احمدبن محمدبن عیسی و او هم از علی بن حکم و او هم از ابان نقل میکند:
💠أَخْبَرَنِي الْأَحْوَلُ_مومن الطاق_
أَنَّ زَيْدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع بَعَثَ إِلَيْهِ(مومن الطاق) وَ هُوَ مُسْتَخْفٍ مومن الطاق میگوید در آن ایامی بود که زید بن علی بن حسین مخفیانه برای قیام دعوت میکرد، به دنبال من فرستاد.
💠قَالَ فَأَتَيْتُهُ
و من هم نزد او رفتم.
💠فَقَالَ لِي يَا أَبَا جَعْفَرٍ مَا تَقُولُ إِنْ طَرَقَكَ طَارِقٌ مِنَّا أَ تَخْرُجُ مَعَهُ
زید به من گفت ای مومن الطاق اگر یکی از ما اهل بیت در خانه تو را بزنیم آیا همراه با او خروج و قیام میکنی؟!
💠قَالَ فَقُلْتُ لَهُ إِنْ كَانَ أَبَاكَ أَوْ أَخَاكَ، خَرَجْتُ مَعَهُ
اگر پدرت امام سجاد علیهالسلام یا برادرت امام باقر علیهالسلام قیام کنند، همراه آنها خروج میکنم.
💠قَالَ فَقَالَ لِي فَأَنَا أُرِيدُ أَنْ أَخْرُجَ أُجَاهِدُ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ فَاخْرُجْ مَعِي
زیدگفت من میخواهم بر علیه بنی امیه قیام کنم، همراه من خروج کن.
💠قَالَ قُلْتُ لَا، مَا أَفْعَلُ. جُعِلْتُ فِدَاكَ.
میگوید گفتم: نه ،چنین نمیکنم ،جانم به فدایت.
⏪صراحت در نه گفتن در عین رعایت احترام
💠 قَالَ فَقَالَ لِي أَ تَرْغَبُ بِنَفْسِكَ عَنِّي؟!
گفت آیا جانت را از من دربغ میکنی؟!
💠قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّمَا هِيَ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ گفتم من یک جان بیشتر ندارم.
💠فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ نَاجٍ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ هَالِكٌ
اگر در زمین امامی باشد _که تو نیستی و امام باقر علیهالسلام است_ پس کسی که از تو سرپیچی کند اهل نجات و کسی که همراه تو باشد هلاک شده است.
💠وَ إِنْ لَا تَكُنْ لِلَّهِ حُجَّةٌ فِي الْأَرْضِ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ سَوَاءٌ
اگر هم در عالم حجتی وجود نداشته باشد که دیگر با تو بودن یا نبودن معنا ندارد چون بدون حجت تکلیفی نمی آید.
💠قَالَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا جَعْفَرٍ كُنْتُ أَجْلِسُ مَعَ أَبِي عَلَى الْخِوَانِ فَيُلْقِمُنِي الْبَضْعَةَ السَّمِينَةَ وَ يُبَرِّدُ لِيَ اللُّقْمَةَ الْحَارَّةَ حَتَّى تَبْرُدَ شَفَقَةً عَلَيَّ وَ لَمْ يُشْفِقْ عَلَيَّ مِنْ حَرِّ النَّارِ؟
اى ابو جعفر، من با پدرم سر يك سفره مىنشستيم پاره گوشت چرب را براى من لقمه مىكرد و لقمه داغ را برايم خنك مىكرد، براى دلسوزى به من و در اين صورت از سوختن در دوزخ براى من دلسوزى نمىكرد؟
💠إِذاً أَخْبَرَكَ بِالدِّينِ وَ لَمْ يُخْبِرْنِي بِهِ
و تو را از دين و امام خبر مىداد و مرا خبر نمىداد؟
⏪پدرم امام سجاد علیهالسلام اینقدر به من مهربان بود و با من خوش رفتاری میکرد که من نسوزم، بعد اگر من منحرف بودم و قیامم باطل بود به من خبر میداد و از آتش جهنم مرا نمی ترساند.
زید منظورش این بود حالا که امام سجاد علیهالسلام به من چیزی نگفته و از قیام منع نکرده پس کارم صحیح است.
🔻ادامه حدیث پنجم🔻
💠فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ شَفَقَتِهِ عَلَيْكَ مِنْ حَرِّ النَّارِ لَمْ يُخْبِرْكَ خَافَ عَلَيْكَ أَنْ لَا تَقْبَلَهُ فَتَدْخُلَ النَّارَ
از اينكه نسبت به دوزخ براى تو دلسوزى كرده به تو خبر نداده، ترسيده نپذيرى و به دوزخ روى.
⏪مومن الطاق اینجا از همان دلیل و برهانی که زید استفاده کرده، پاسخ را بر میگرداند. امام سجاد علیهالسلام میدانسته تو انسان پر شوری هستی و قیام میکنی. تو را منع از قیام نکرده که لااقل در حالت جهل قیام کنی. ولی اگر امام تو را منع میکرد و تو به خاطر طبعا قیام میکردی منکر امام میشدی و جهنم میرفتی.
💠وَ أَخْبَرَنِي أَنَا فَإِنْ قَبِلْتُ نَجَوْتُ وَ إِنْ لَمْ أَقْبَلْ لَمْ يُبَالِ أَنْ أَدْخُلَ النَّارَ
ولی حضرت به من خبر داد که تو امام نیستی و نباید از قیام تو دفاع کرد. اگر من میپذیرفتم که نجات پیدا میکردم و اگر هم نمی پذیرفتم جهنمی میشدم و آن رابطه محبتی بین ما نبود.
⏪ قابل توجه اینکه مومن الطاق دارد بر مبنای حرفهای زید پاسخ میدهد وگرنه هیچ تفاوتی بین فرزند و غیر فرزند در هدایت نیست و امام همه را دوست دارد.
💠ثُمَّ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنْتُمْ أَفْضَلُ أَمِ الْأَنْبِيَاءُ قَالَ بَلِ الْأَنْبِيَاءُ.
سپس گفتم :فدایت شوم شما برتری یا انبیاء. گفت: انبیاء
💠 قُلْتُ يَقُولُ يَعْقُوبُ لِيُوسُفَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً
گفتم: یعقوب به یوسف گفت پسرم خوابت را برای برادرانت تعریف نکن چون بر علیه تو اقدام میکنند.
💠لِمَ لَمْ يُخْبِرْهُمْ حَتَّى كَانُوا لَا يَكِيدُونَهُ؟ وَ لَكِنْ كَتَمَهُمْ ذَلِكَ.
چرا حضرت یعقوب از اول به برادران یوسف نگفت او پیامبر خداست؟ اگر این را میگفت شاید برادران نسبت به یوسف ظلم نمی کردند.
💠 فَكَذَا أَبُوكَ كَتَمَكَ لِأَنَّهُ خَافَ عَلَيْكَ
امام سجاد علیهالسلام هم تو را از قیام نهی نکرد چون ترسید تو مخالفت کنی.
⏪مخالفت برادران یوسف با یوسف دو وجه دارد:
وقتی یوسف فقط برادر آنها بود. خیانت آنها گناه بزرگی بود.
وقتی یوسف پیامبر خدا بود. خیانت آنها خیانت به نبوت و گناه غیر قابل بخششی میشد.
اذا یعقوب به آنها نگفت تا آنها به گناه بدتر دچار نشوند.
امام سجاد علیهالسلام هم به زید نگفت تا او به گناه مخالفت با امام مبتلا نشود.
💠قَالَ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَئِنْ قُلْتَ ذَلِكَ لَقَدْ حَدَّثَنِي صَاحِبُكَ بِالْمَدِينَةِ أَنِّي أُقْتَلُ وَ أُصْلَبُ بِالْكُنَاسَةِ وَ إِنَّ عِنْدَهُ لَصَحِيفَةً فِيهَا قَتْلِي وَ صَلْبِي
زید به من گفت مولای تو_امام صادق_ به من خبر داده است که به قتل میرسم و جنازه ام به دار کشیده میشود و این مطلب در کتابی که نزد اوست موجود است.
⏪از جمله صَاحِبُكَ بِالْمَدِينَةِ یک جور تعدی و تعرض به امام صادق علیهالسلام برداشت میشود که نگفت آقای من امام صادق چنین گفته.
💠فَحَجَجْتُ فَحَدَّثْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بِمَقَالَةِ زَيْدٍ وَ مَا قُلْتُ لَهُ
احول گويد من بحج رفتم و گفتگوى خودم را با زيد به حضرت صادق (ع) عرض كردم.
💠 فَقَالَ لِي أَخَذْتَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْهِ وَ لَمْ تَتْرُكْ لَهُ مَسْلَكاً يَسْلُكُهُ.
فرمود: تو كه راه پيش و پس و راست و چپ و پایین و بالا را بر او بستى و نگذاشتى به راهى قدم بردارد و هر چه گفت جوابش را دادى.
🔻نکات حدیث پنجم🔻
1⃣احول یا مومن الطاق کیست؟
محمد بن علی بن نعمان بجلی کوفی صیرفی میباشد.
او در بازار کوفه در منطقه “طاق المحامل” صرافی داشت و به”مؤمن الطاق” معروف بود .
او در بحث مناظره بسیار چیره دست بود و مناظرات متعددی با مخالفین دارد.
طبق نقل تاریخی از امام سجاد تا امام کاظم علیهالسلام را درک کرده است و به گفته برخی، محبوبترین اشخاص در نزد امام صادق علیهالسلام به شمار میآمد.
2⃣وجه بیان این حدیث در باب الاضطرار الی الحجه :
مرحوم کلینی این حدیث را به خاطر این بخش در این باب ذکر کرده است:
💠فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ نَاجٍ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ هَالِكٌ
اگر در زمین امامی باشد _که تو نیستی و امام باقر علیهالسلام است_ پس کسی که از تو سرپیچی کند اهل نجات و کسی که همراه تو باشد هلاک شده است.
💠وَ إِنْ لَا تَكُنْ لِلَّهِ حُجَّةٌ فِي الْأَرْضِ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ سَوَاءٌ اگر هم در عالم حجتی وجود نداشته باشد که دیگر با تو بودن یا نبودن معنا ندارد چون بدون حجت تکلیفی نمی آید.
✅یا خدا حجت دارد یا ندارد:
اگر حجتی باشد همه موظف به اطاعت از او هستیم.
اگر حجتی نباشد انسان تکلیفی ندارد و هر کاری درست است.
در نتیجه: اگر حجتی نباشد معاد و محاسبه و عدل الهی زیر سوال میرود و عملا هیچ هدفی برای خلقت وجود ندارد و خدا حکیم نیست. پس وجود حجت لازم و اضطراری است.
3⃣ زید بن علی بن الحسین:
زید فرزند امام سجاد علیهالسلام، برادر امام باقر علیهالسلام از مادری دیگر است. عمده مشهوریت او به خاطر قیام اوست. بعدها فرقه ای به نام زیدیه به وجود آمد که زید بن علی بن الحسین و یحیی بن زید بن علی بن الحسین را امام میدانستند و زیدیه امروز نیز قائل است امام کسی است که “قیام بالسیف” داشته باشد.
_در مورد شخصیت زید و قیام زیاد اختلافات فراوانی وجود دارد.
_اینکه او خود نیز خودش را امام میدانست یا نه؟
_اینکه قیام او به تایید امام صادق علیهالسلام رسیده بود یا نه؟
روایاتی در تایید زید و جایگاه رفیع او وارد شد است و حتی قیام زید را مورد تایید امام صادق علیهالسلام دانسته اند و علت همراهی نکردن امام صادق علیهالسلام با او را تقیه و شرایط جامعه بیان کرده اند.
البته عده ای از روایات از جمله همین روایت نیز حاکی از مخالفت امام صادق علیهالسلام با قیام او و تایید مومن الطاق در مخالفت با اوست.
⏪ ولی به طور کلی زید شخصیتی قابل احترام و بزرگوار باید شناخته شود چون ما یقین به خلاف و خطای او نداریم اگر چه این شک هست.
4⃣ از استدلال مومن الطاق (در مورد یوسف و برادرانش) و تایید امام صادق علیهالسلام یک نکته ظریف دیگر هم به دست می آید:
اگر جایی حرف ما، توضیح ما، نهی از منکر ما باعث بشود که شخص از گناه و خطای عادتی به خطای لجاجتی و بزرگتر بیفتد باید از آن اجتناب کنیم.
مثلا کسی از روی هوس یا عادت یا… شراب میخورد.
اگر بیان کردن حکم ما؛ یا نهی از منکر ما باعث شود او بگوید:
من تا حالا از روی هوس میخوردم ولی حالا که اینجوری شد از لج خدا و برای انکار حرفهای ائمه میخورم.
گناه شراب خواری از روی جهل یا هوس شاید بخشیده شود ولی گناه علم به فرمایش اهل بیت علیهمالسلام معارضه با آنها خیر. پس مردم را از گناه کوچک به گناه بزرگ سوق ندهیم.
⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه چهل و پنجم
۱۴۰۳/۰۶/۲۵- ۱۱ربیع الاول
⚜حکایتی از زندگی علما⚜️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻لزوم قدردانی و بزرگداشت علما🔻
بزرگداشت نام و یاد اساتید و بزرگان از رسوم متداول حوزه بوده است.
آنچنان که همیشه باید بعد از اسم بزرگان رحمت الله علیه و علیه الرحمه میگفتند و طلب رحمت کرد برای آنها.
آیت الله جوادی حافظه الله میفرمود علامه طباطبایی رحمت الله علیه اواخر عمر درس شرح بحار الانوار داشت. تنفس علامه بسیار سخت شده بود ولی او سلسله سند را تک به تک میخواند هر چند آن حدیث ضعیف بوده باشد. وقتی شاگردان میگفتند آقا نیاز نیست ایشان میفرمود اگر همینها نبودند دین به ما نمی رسید. وظیفه ما این است نگذاریم نامشان محو شود.
مرحوم سید محمد جواد عاملی رضوان الله علیه صاحب کتاب مفتاح الکرامه در شرح قواعد الاحکام علامه حلی است. ایشان بسیار متواضع بوده و از اساتیدش به بزرگی یاد میکرده است.
ایشان در مقدمه بعضی کتابهایش نوشته است:
هر حرف درست و متینی در این کتاب هست، حرف بزرگان و مشایخ است و هر حرف ضعیفی در کتاب هست نوشته من است.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح اصول کافی_جلسه چهل و پنجم
۱۴۰۳/۰۶/۲۵- ۱۱ربیع الاول
كِتَابُ الْحُجَّةِ
بَابُ الِاضْطِرَارِ إِلَى الْحُجَّةِ
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.
امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).
اضطرار در اینجا به معنای اضطرار فارسی نیست که به معنای توسل خاضعانه و خاشعانه است. بلکه اضطرار به معنای احتیاج است. جامعه بشری نیازمند و محتاج وجود حجت های الهی است. مردم از طرق اهل بیت و انبیاء میتوانند به غیب دسترسی داشته باشند و از علم الهی بهره مند شوند. هدایت جز از طریق اهل بیت شدنی نیست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث پنجم🔻
💠 عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ عَنْ أَبَانٍ قَالَ:
برخی از اصحاب ما از احمدبن محمدبن عیسی و او هم از علی بن حکم و او هم از ابان نقل میکند:
💠أَخْبَرَنِي الْأَحْوَلُ_مومن الطاق_
أَنَّ زَيْدَ بْنَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع بَعَثَ إِلَيْهِ(مومن الطاق) وَ هُوَ مُسْتَخْفٍ مومن الطاق میگوید در آن ایامی بود که زید بن علی بن حسین مخفیانه برای قیام دعوت میکرد، به دنبال من فرستاد.
💠قَالَ فَأَتَيْتُهُ
و من هم نزد او رفتم.
💠فَقَالَ لِي يَا أَبَا جَعْفَرٍ مَا تَقُولُ إِنْ طَرَقَكَ طَارِقٌ مِنَّا أَ تَخْرُجُ مَعَهُ
زید به من گفت ای مومن الطاق اگر یکی از ما اهل بیت در خانه تو را بزنیم آیا همراه با او خروج و قیام میکنی؟!
💠قَالَ فَقُلْتُ لَهُ إِنْ كَانَ أَبَاكَ أَوْ أَخَاكَ، خَرَجْتُ مَعَهُ
اگر پدرت امام سجاد علیهالسلام یا برادرت امام باقر علیهالسلام قیام کنند، همراه آنها خروج میکنم.
💠قَالَ فَقَالَ لِي فَأَنَا أُرِيدُ أَنْ أَخْرُجَ أُجَاهِدُ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ فَاخْرُجْ مَعِي
زیدگفت من میخواهم بر علیه بنی امیه قیام کنم، همراه من خروج کن.
💠قَالَ قُلْتُ لَا، مَا أَفْعَلُ. جُعِلْتُ فِدَاكَ.
میگوید گفتم: نه ،چنین نمیکنم ،جانم به فدایت.
⏪صراحت در نه گفتن در عین رعایت احترام
💠 قَالَ فَقَالَ لِي أَ تَرْغَبُ بِنَفْسِكَ عَنِّي؟!
گفت آیا جانت را از من دربغ میکنی؟!
💠قَالَ قُلْتُ لَهُ إِنَّمَا هِيَ نَفْسٌ وَاحِدَةٌ گفتم من یک جان بیشتر ندارم.
💠فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ نَاجٍ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ هَالِكٌ
اگر در زمین امامی باشد _که تو نیستی و امام باقر علیهالسلام است_ پس کسی که از تو سرپیچی کند اهل نجات و کسی که همراه تو باشد هلاک شده است.
💠وَ إِنْ لَا تَكُنْ لِلَّهِ حُجَّةٌ فِي الْأَرْضِ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ سَوَاءٌ
اگر هم در عالم حجتی وجود نداشته باشد که دیگر با تو بودن یا نبودن معنا ندارد چون بدون حجت تکلیفی نمی آید.
💠قَالَ فَقَالَ لِي يَا أَبَا جَعْفَرٍ كُنْتُ أَجْلِسُ مَعَ أَبِي عَلَى الْخِوَانِ فَيُلْقِمُنِي الْبَضْعَةَ السَّمِينَةَ وَ يُبَرِّدُ لِيَ اللُّقْمَةَ الْحَارَّةَ حَتَّى تَبْرُدَ شَفَقَةً عَلَيَّ وَ لَمْ يُشْفِقْ عَلَيَّ مِنْ حَرِّ النَّارِ؟
اى ابو جعفر، من با پدرم سر يك سفره مىنشستيم پاره گوشت چرب را براى من لقمه مىكرد و لقمه داغ را برايم خنك مىكرد، براى دلسوزى به من و در اين صورت از سوختن در دوزخ براى من دلسوزى نمىكرد؟
💠إِذاً أَخْبَرَكَ بِالدِّينِ وَ لَمْ يُخْبِرْنِي بِهِ
و تو را از دين و امام خبر مىداد و مرا خبر نمىداد؟
⏪پدرم امام سجاد علیهالسلام اینقدر به من مهربان بود و با من خوش رفتاری میکرد که من نسوزم، بعد اگر من منحرف بودم و قیامم باطل بود به من خبر میداد و از آتش جهنم مرا نمی ترساند.
زید منظورش این بود حالا که امام سجاد علیهالسلام به من چیزی نگفته و از قیام منع نکرده پس کارم صحیح است.
🔻ادامه حدیث پنجم🔻
💠فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ مِنْ شَفَقَتِهِ عَلَيْكَ مِنْ حَرِّ النَّارِ لَمْ يُخْبِرْكَ خَافَ عَلَيْكَ أَنْ لَا تَقْبَلَهُ فَتَدْخُلَ النَّارَ
از اينكه نسبت به دوزخ براى تو دلسوزى كرده به تو خبر نداده، ترسيده نپذيرى و به دوزخ روى.
⏪مومن الطاق اینجا از همان دلیل و برهانی که زید استفاده کرده، پاسخ را بر میگرداند. امام سجاد علیهالسلام میدانسته تو انسان پر شوری هستی و قیام میکنی. تو را منع از قیام نکرده که لااقل در حالت جهل قیام کنی. ولی اگر امام تو را منع میکرد و تو به خاطر طبعا قیام میکردی منکر امام میشدی و جهنم میرفتی.
💠وَ أَخْبَرَنِي أَنَا فَإِنْ قَبِلْتُ نَجَوْتُ وَ إِنْ لَمْ أَقْبَلْ لَمْ يُبَالِ أَنْ أَدْخُلَ النَّارَ
ولی حضرت به من خبر داد که تو امام نیستی و نباید از قیام تو دفاع کرد. اگر من میپذیرفتم که نجات پیدا میکردم و اگر هم نمی پذیرفتم جهنمی میشدم و آن رابطه محبتی بین ما نبود.
⏪ قابل توجه اینکه مومن الطاق دارد بر مبنای حرفهای زید پاسخ میدهد وگرنه هیچ تفاوتی بین فرزند و غیر فرزند در هدایت نیست و امام همه را دوست دارد.
💠ثُمَّ قُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ أَنْتُمْ أَفْضَلُ أَمِ الْأَنْبِيَاءُ قَالَ بَلِ الْأَنْبِيَاءُ.
سپس گفتم :فدایت شوم شما برتری یا انبیاء. گفت: انبیاء
💠 قُلْتُ يَقُولُ يَعْقُوبُ لِيُوسُفَ يا بُنَيَّ لا تَقْصُصْ رُؤْياكَ عَلى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُوا لَكَ كَيْداً
گفتم: یعقوب به یوسف گفت پسرم خوابت را برای برادرانت تعریف نکن چون بر علیه تو اقدام میکنند.
💠لِمَ لَمْ يُخْبِرْهُمْ حَتَّى كَانُوا لَا يَكِيدُونَهُ؟ وَ لَكِنْ كَتَمَهُمْ ذَلِكَ.
چرا حضرت یعقوب از اول به برادران یوسف نگفت او پیامبر خداست؟ اگر این را میگفت شاید برادران نسبت به یوسف ظلم نمی کردند.
💠 فَكَذَا أَبُوكَ كَتَمَكَ لِأَنَّهُ خَافَ عَلَيْكَ
امام سجاد علیهالسلام هم تو را از قیام نهی نکرد چون ترسید تو مخالفت کنی.
⏪مخالفت برادران یوسف با یوسف دو وجه دارد:
وقتی یوسف فقط برادر آنها بود. خیانت آنها گناه بزرگی بود.
وقتی یوسف پیامبر خدا بود. خیانت آنها خیانت به نبوت و گناه غیر قابل بخششی میشد.
اذا یعقوب به آنها نگفت تا آنها به گناه بدتر دچار نشوند.
امام سجاد علیهالسلام هم به زید نگفت تا او به گناه مخالفت با امام مبتلا نشود.
💠قَالَ فَقَالَ أَمَا وَ اللَّهِ لَئِنْ قُلْتَ ذَلِكَ لَقَدْ حَدَّثَنِي صَاحِبُكَ بِالْمَدِينَةِ أَنِّي أُقْتَلُ وَ أُصْلَبُ بِالْكُنَاسَةِ وَ إِنَّ عِنْدَهُ لَصَحِيفَةً فِيهَا قَتْلِي وَ صَلْبِي
زید به من گفت مولای تو_امام صادق_ به من خبر داده است که به قتل میرسم و جنازه ام به دار کشیده میشود و این مطلب در کتابی که نزد اوست موجود است.
⏪از جمله صَاحِبُكَ بِالْمَدِينَةِ یک جور تعدی و تعرض به امام صادق علیهالسلام برداشت میشود که نگفت آقای من امام صادق چنین گفته.
💠فَحَجَجْتُ فَحَدَّثْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع بِمَقَالَةِ زَيْدٍ وَ مَا قُلْتُ لَهُ
احول گويد من بحج رفتم و گفتگوى خودم را با زيد به حضرت صادق (ع) عرض كردم.
💠 فَقَالَ لِي أَخَذْتَهُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ وَ عَنْ يَمِينِهِ وَ عَنْ شِمَالِهِ وَ مِنْ فَوْقِ رَأْسِهِ وَ مِنْ تَحْتِ قَدَمَيْهِ وَ لَمْ تَتْرُكْ لَهُ مَسْلَكاً يَسْلُكُهُ.
فرمود: تو كه راه پيش و پس و راست و چپ و پایین و بالا را بر او بستى و نگذاشتى به راهى قدم بردارد و هر چه گفت جوابش را دادى.
🔻نکات حدیث پنجم🔻
1⃣احول یا مومن الطاق کیست؟
محمد بن علی بن نعمان بجلی کوفی صیرفی میباشد.
او در بازار کوفه در منطقه “طاق المحامل” صرافی داشت و به”مؤمن الطاق” معروف بود .
او در بحث مناظره بسیار چیره دست بود و مناظرات متعددی با مخالفین دارد.
طبق نقل تاریخی از امام سجاد تا امام کاظم علیهالسلام را درک کرده است و به گفته برخی، محبوبترین اشخاص در نزد امام صادق علیهالسلام به شمار میآمد.
2⃣وجه بیان این حدیث در باب الاضطرار الی الحجه :
مرحوم کلینی این حدیث را به خاطر این بخش در این باب ذکر کرده است:
💠فَإِنْ كَانَ لِلَّهِ فِي الْأَرْضِ حُجَّةٌ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ نَاجٍ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ هَالِكٌ
اگر در زمین امامی باشد _که تو نیستی و امام باقر علیهالسلام است_ پس کسی که از تو سرپیچی کند اهل نجات و کسی که همراه تو باشد هلاک شده است.
💠وَ إِنْ لَا تَكُنْ لِلَّهِ حُجَّةٌ فِي الْأَرْضِ فَالْمُتَخَلِّفُ عَنْكَ وَ الْخَارِجُ مَعَكَ سَوَاءٌ اگر هم در عالم حجتی وجود نداشته باشد که دیگر با تو بودن یا نبودن معنا ندارد چون بدون حجت تکلیفی نمی آید.
✅یا خدا حجت دارد یا ندارد:
اگر حجتی باشد همه موظف به اطاعت از او هستیم.
اگر حجتی نباشد انسان تکلیفی ندارد و هر کاری درست است.
در نتیجه: اگر حجتی نباشد معاد و محاسبه و عدل الهی زیر سوال میرود و عملا هیچ هدفی برای خلقت وجود ندارد و خدا حکیم نیست. پس وجود حجت لازم و اضطراری است.
3⃣ زید بن علی بن الحسین:
زید فرزند امام سجاد علیهالسلام، برادر امام باقر علیهالسلام از مادری دیگر است. عمده مشهوریت او به خاطر قیام اوست. بعدها فرقه ای به نام زیدیه به وجود آمد که زید بن علی بن الحسین و یحیی بن زید بن علی بن الحسین را امام میدانستند و زیدیه امروز نیز قائل است امام کسی است که “قیام بالسیف” داشته باشد.
_در مورد شخصیت زید و قیام زیاد اختلافات فراوانی وجود دارد.
_اینکه او خود نیز خودش را امام میدانست یا نه؟
_اینکه قیام او به تایید امام صادق علیهالسلام رسیده بود یا نه؟
روایاتی در تایید زید و جایگاه رفیع او وارد شد است و حتی قیام زید را مورد تایید امام صادق علیهالسلام دانسته اند و علت همراهی نکردن امام صادق علیهالسلام با او را تقیه و شرایط جامعه بیان کرده اند.
البته عده ای از روایات از جمله همین روایت نیز حاکی از مخالفت امام صادق علیهالسلام با قیام او و تایید مومن الطاق در مخالفت با اوست.
⏪ ولی به طور کلی زید شخصیتی قابل احترام و بزرگوار باید شناخته شود چون ما یقین به خلاف و خطای او نداریم اگر چه این شک هست.
4⃣ از استدلال مومن الطاق (در مورد یوسف و برادرانش) و تایید امام صادق علیهالسلام یک نکته ظریف دیگر هم به دست می آید:
اگر جایی حرف ما، توضیح ما، نهی از منکر ما باعث بشود که شخص از گناه و خطای عادتی به خطای لجاجتی و بزرگتر بیفتد باید از آن اجتناب کنیم.
مثلا کسی از روی هوس یا عادت یا… شراب میخورد.
اگر بیان کردن حکم ما؛ یا نهی از منکر ما باعث شود او بگوید:
من تا حالا از روی هوس میخوردم ولی حالا که اینجوری شد از لج خدا و برای انکار حرفهای ائمه میخورم.
گناه شراب خواری از روی جهل یا هوس شاید بخشیده شود ولی گناه علم به فرمایش اهل بیت علیهمالسلام معارضه با آنها خیر. پس مردم را از گناه کوچک به گناه بزرگ سوق ندهیم.
⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه چهل و پنجم
۱۴۰۳/۰۶/۲۵- ۱۱ربیع الاول
⚜حکایتی از زندگی علما⚜️
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻لزوم قدردانی و بزرگداشت علما🔻
بزرگداشت نام و یاد اساتید و بزرگان از رسوم متداول حوزه بوده است.
آنچنان که همیشه باید بعد از اسم بزرگان رحمت الله علیه و علیه الرحمه میگفتند و طلب رحمت کرد برای آنها.
آیت الله جوادی حافظه الله میفرمود علامه طباطبایی رحمت الله علیه اواخر عمر درس شرح بحار الانوار داشت. تنفس علامه بسیار سخت شده بود ولی او سلسله سند را تک به تک میخواند هر چند آن حدیث ضعیف بوده باشد. وقتی شاگردان میگفتند آقا نیاز نیست ایشان میفرمود اگر همینها نبودند دین به ما نمی رسید. وظیفه ما این است نگذاریم نامشان محو شود.
مرحوم سید محمد جواد عاملی رضوان الله علیه صاحب کتاب مفتاح الکرامه در شرح قواعد الاحکام علامه حلی است. ایشان بسیار متواضع بوده و از اساتیدش به بزرگی یاد میکرده است.
ایشان در مقدمه بعضی کتابهایش نوشته است:
هر حرف درست و متینی در این کتاب هست، حرف بزرگان و مشایخ است و هر حرف ضعیفی در کتاب هست نوشته من است.