بسم الله الرحمن الرحیم
شرح اصول کافی_جلسه سی و نه
۱۴۰۳/۰۳/۲۰- ۲ذیالحجه
بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيسِ
باب بدعت و تفسیر به رأی ونهی از قیاس
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.
امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).
🔻حدیث دوازدهم🔻
💠 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
از امام صادق علیهالسلام نقل است که پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم فرمودند:
💠كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ فِي النَّارِ.
هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در آتش است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅در حدیث ۸ همین باب از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام آمد که:
كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ سَبِيلُهَا إِلَى النَّارِ
هر بدعتى گمراهى و هر گمراهى راهش بسوى دوزخ است.
⏪به جلسه۳۷ رجوع شود.
⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه سی و نه
۱۴۰۳/۰۳/۲۰- ۲ذیالحجه
⚜️بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيسِ⚜️
باب بدعت و تفسیر به رأی ونهی از قیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث سیزدهم🔻
💠عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ:
سماعة بن مهران از امام کاظم علیهالسلام نقل میکند:
💠 قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّا نَجْتَمِعُ فَنَتَذَاكَرُ مَا عِنْدَنَا فَلَا يَرِدُ عَلَيْنَا شَيْءٌ إِلَّا وَ عِنْدَنَا فِيهِ شَيْءٌ مُسَطَّرٌ وَ ذَلِكَ مِمَّا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَيْنَا بِكُمْ
به امام صادق عليه السّلام گفتم:اصلحك اللّه _خدا اصلاح کند کار شما را_،ما دور هم جمع مىشويم و در آنچه از اخبار و احكام مذهبى در دست داريم صحبت مىكنيم و هر مسألهاى كه پيش آيد برايش نوشتهاى داريم و اين از نعمت وجود شماست كه خداوند به ما عطا كرده است.
💠ثُمَّ يَرِدُ عَلَيْنَا الشَّيْءُ الصَّغِيرُ لَيْسَ عِنْدَنَا فِيهِ شَيْءٌ فَيَنْظُرُ بَعْضُنَا إِلَى بَعْضٍ
و گاهى موضوع كوچكى پيش مىآيد كه ما درباره آن نوشتهاى نيست و به يكديگر نگاه مىكنيم
💠وَ عِنْدَنَا مَا يُشْبِهُهُ فَنَقِيسُ عَلَى أَحْسَنِهِ
ولى نزد ما حكم موضوعى است كه شبيه آن است آيا مىتوانيم حكم آن را به احسن وجهه با آن بسنجيم و قياس كنيم؟
💠فَقَالَ وَ مَا لَكُمْ وَ لِلْقِيَاسِ إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِالْقِيَاسِ
فرمود:شما را با قياس چه كار؟همانا كسانى كه پيش از شما بودند و هلاك شدند بخاطر قياس بود،
💠 ثُمَّ قَالَ إِذَا جَاءَكُمْ مَا تَعْلَمُونَ فَقُولُوا بِهِ وَ إِنْ جَاءَكُمْ مَا لَا تَعْلَمُونَ فَهَا وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى فِيهِ
سپس فرمود:وقتى براى شما مسئلهاى پيش آمد كه حكم آن را مىدانيد حكم آنرا بگوئيد و اگر مسئلهاى كه حكمش را نمىدانيد حكمش اينجاست كه با دستش اشاره به دهانش كرد.
💠 ثُمَّ قَالَ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا حَنِيفَةَ كَانَ يَقُولُ قَالَ عَلِيٌّ وَ قُلْتُ أَنَا وَ قَالَتِ الصَّحَابَةُ
سپس فرمود:خدا ابو حنيفه را لعنت كند،كه مىگفت:على عليه السّلام چنين گفته است و من چنين گويم و صحابه چنين گفتهاند و من چنين گفتهام.
💠وَ قُلْتُ ثُمَّ قَالَ أَ كُنْتَ تَجْلِسُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَا وَ لَكِنْ هَذَا كَلَامُهُ
سپس فرمود:تو با او همنشين شدى؟گفتم:نه ولى مىدانم سخنش اين است.
💠فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ أَتَى رَسُولُ اللَّهِ ص النَّاسَ بِمَا يَكْتَفُونَ بِهِ فِي عَهْدِهِ
و گفتم: اصلحك اللّه آيا رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله براى مردم دستورات كامل را آورد كه در زمان خود به آن اكتفا كنند؟
💠قَالَ نَعَمْ وَ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
فرمود:آرى و آنچه را هم تا قيامت محتاجند
💠فَقُلْتُ فَضَاعَ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ فَقَالَ لَا هُوَ عِنْدَ أَهْلِهِ
گفتم:چيزى از آن از بين رفته؟فرمود:نه در نزد اهلش محفوظ است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅در رابطه با بحث بدعت و شخص ابو حنیفه در جلسات قبل صحبت شده است. (مراجعه شود به حدیث نهم ،جلسه هجدهم)
✅نکته ای که از این بخش پایانی این حکمت به دست می آید احتیاج به امام زمان است. اگر چه قرآن در مورد روز غدیر میفرماید:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا
دین تمام شده ولی این اکمال که اکمال دفعی نیست، با آمدن 12 امام این دین کامل میشود و اگر بدون امام دین کامل بود دیگر احتیاجی به امام نبود.
شهید مطهری مثالی در این باره دارند، ما معمولا وقتی ساختمان خانه ای را میسازیم میگوییم خانه تمام شد، ولی وقتی روی همین ساختمان کارهایی انجام میدهیم تا از این ساختمان استفاده بهینه شود به این امر میگویند کمال ساختمان.
اتمام دین توسط پیامبر بود ولی امام باید باشد تا آن دین را در جامعه تحقق ببخشد و مشکلات مردم را پاسخ بگوید و دین را بدون شک و شبهه و نقص از آفات و بدعت ها نگه دارد که این میشود اکمال.
تا امام دوازدهم ظهور نکند ما دچار مشکلاتی هستیم، همانگونه که در مورد جمهوری اسلامی صادق است که با وجود تلاشی که میشود باز هم کاستی های فراوانی هست و فقط تلاش میشود که مسیر برای ظهور حضرت هموارتر شود، واین شدنی نیست که انقلاب جای امام عصر را بگیرد.
⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه سی و نه
۱۴۰۳/۰۳/۲۰- ۲ذیالحجه
⚜️بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيسِ⚜️
باب بدعت و تفسیر به رأی ونهی از قیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث چهاردهم🔻
💠عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي شَيْبَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ
از ابان از ابی شیبة نقل است که از امام صادق علیهالسلام شنیدم:
💠ضَلَّ عِلْمُ ابْنِ شُبْرُمَةَ عِنْدَ الْجَامِعَةِ إِمْلَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطِّ عَلِيٍّ ع بِيَدِهِ
علم ابن شبرمه در برابر جامعه احكام كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله املاء كرده و على عليه السّلام به دست خود نوشته گم است و هيچ است
💠 إِنَّ الْجَامِعَةَ لَمْ تَدَعْ لِأَحَدٍ كَلَاماً فِيهَا عِلْمُ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ
کتاب جامعه براى كسى جاى سخنى نگذاشته، همه علم حلال و حرام در آن آمده است
💠 إِنَّ أَصْحَابَ الْقِيَاسِ طَلَبُوا الْعِلْمَ بِالْقِيَاسِ فَلَمْ يَزْدَادُوا مِنَ الْحَقِّ إِلَّا بُعْداً إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُصَابُ بِالْقِيَاسِ
اهل قياس علم را از قياس جستجو مىكردند لذا از راه حق دور شدند همانا دين الهى به قياس درست شدنى نيست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ابن شبرمه کیست؟
او از عالمان و قاضیان بزرگ اهل سنت است. در این روایت حضرت علم او را مورد خدشه قرار داده است و احتمال زیاد به خاطر بحث اهل قیاس بودن او بوده است.
✅کتاب جامعه چیست؟
مرحوم کلینی در کتاب الحجه بابی دارد تحت عنوان “بَابٌ فِيهِ ذِكْرُ الصَّحِيفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ ” آنجا به طور مفصل در مورد کتاب جامعه صحبت خواهد شد.
کتاب جامعه کتابی است که دست اهل بیت است و گاهی آن را به اصحاب خاص نیز نشان داده اند و در آن تمام احکام کلی و جزئی ذکر شده و علاوه بر احکام، مطالبی از آینده و پیش گویی ها نیز در آن آمده است.
گاهی نقل شده که شیعیان فرزندان خود را نزد امام میآوردند و از ایشان در مورد عاقبت بخیری فرزندشان سوال میکردند،حضرت با مراجعه به این کتاب در مورد آینده کودک سخن میگفتند.
از اهل بیت نقل است که این کتاب حدود هفتاد زراع (متر) است ،مسلما در ظاهر کتابی معمولی است و حتما علومی را شامل است که میتوان به واسطه آن از آینده همه انسانها و کلیه احکام بهرهمند شد.
⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه سی و نه
۱۴۰۳/۰۳/۲۰- ۲ذیالحجه
⚜️بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيسِ⚜️
باب بدعت و تفسیر به رأی ونهی از قیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث پانزدهم🔻
💠 عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
از ابان بن تغلب نقل است که امام صادق علیهالسلام فرمود:
💠 إِنَّ السُّنَّةَ لَا تُقَاسُ
سنت و احکام اسلام با قیاس به دست نمی آیند
💠 أَ لَا تَرَى أَنَّ امْرَأَةً تَقْضِي صَوْمَهَا وَ لَا تَقْضِي صَلَاتَهَا
آیا ندیدی که زنان (به جهت زمان خاصی که بر آنها عارض میشود) روزههایشان را قضا میکنند ولی نمازهایشان را قضا نمیکنند،(با این وجود قیاس این دو امکان پذیر نیست.)
💠يَا أَبَانُ إِنَّ السُّنَّةَ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ.
ای ابان این سنت خدا است که اگر قیاس کنید دین به محاق میرود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅محاق دورترین ستاره ای است که در آسمان است
✅برخی احکام مثل قیاس نماز قضا و روزه قضا در زنان قابل قیاس نیست و نمیشود گفت حالا که قضای نماز بر زنان در آن ایام خاص فرض نشده، پس روزه را هم قضا نکنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰سرگذشت علما🔰
آخوند خراسانی: وضع سخت او از لحاظ خوراک و پوشاک از قول او می گوید در عرض آن مدت تنها خوراک من فکر بود و با این زندگانی قانع بودم وهیچگاه نشد سخنی یاد کنم که گمان کنند از زندگانی خود ناراضی هستم … طلاب هیچ اعتنائی بمن نمی کردند، مگر معدودی که مانند خود من یا فقیر تر از من بودند خواب من از شش ساعت بیشتر نبود وچون با شکم خالی خواب آدم عمیق نمیشود شبها را بیدار بودم و با ستارگان آسمان مصاحبت و مساهرت داشتم و در این احوال به خاطرم میگذشت که امیر المؤمنین علی علیه السلام نیز بیشتر شبها را براین منوال میگذارند من باهمه تنگدستی و بیچارگی احساس میکردم که فکر من بعالمی بلند تر پرواز میکند و قوه ای است که روح مرا به خود جلب میکند(1). این سختیها در موقعی به اوج خود رسید که مرحوم آخوند فرزند و همسر جوانش را هم از دست داد تنهائی، بی کسی و تنگدستی هریک میتواند آدمی را از پای درآورد و با او را بسوی یار و دیار دیگری سوق دهد اما این عوامل در روح نیرومند و قلب عارف مرحوم آخوند نمی توانستند کوچکترین تزلزلی ایجاد کنند و او را از پیشروی در راهی که برگزیده بود باز دارند.
او پس از به خاک سپردن زن وفرزندش خانه خود را ترک گفت و روزها در مجالس درس اساتید خود حاضر میشد و شبها در کلبه محقر و کوچک خویش در گوشه مدرسه بمطالعه دروس و مسائل گذشته می پرداخت و چنان در این کار غرق می شد که حجره و مدرسه و شهر و حتی خود را فراموش میکرد در هوای سرد زمستان شامگاهان کنار چراغ نفتی مدرسه بدون آتش می نشست و به فروع مختلف فقهی واصولی و دقایق دروس خود می پرداخت وگاه اتفاق می افتاد که از حجره خود بیرون می آمد و می دید فجر طلوع کرده. در یکی از این شبها کنار چراغ نفتی حجره نشسته، سر بر روی دو دست خود گذاشته و چشمان موشکاف خود را بعبارات کتاب دوخته بود و برای درک مسأله ای اصولی می کوشید او آنقدر مطالعه کرده بود که دیگر چشمانش یارای خواندن نداشت کم کم خواب بر چشمانش نشست و در همان حال بخواب عمیقی فرو رفت. ساعتها بعد سوزشی در بدن خود احساس کرد وقتی از خواب بیدارشد دید که سر بر روی دو دست دارد و کتاب قطورش در برابرش گشوده مانده. احساس کرد که دست راستش میسوزد وقتی بخود آمد دریافت که شعله آتش چراغ اندک اندک دستش را سوزانده است.
گفته اند که تا یکسال خورش و قاتق نان او فقط گرمی نانش بوده است که آنرا در همانوقت که از نانوا می گرفت می خورد. یک شب بعد از شش ماه مقداری برنج بدستش رسید آن را پاک کرده ریخت میان ظرفی، گذاشت روی چراغ تا پخته شد خواست بردارد یک مرتبه از دستش افتاد و ریخت زمین. خوردن پلو که قسمتش نشد هیچ، بعلاوه دستش هم سوخت ومدتی گرفتار این سوختگی بود.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح اصول کافی_جلسه سی و نه
۱۴۰۳/۰۳/۲۰- ۲ذیالحجه
بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيسِ
باب بدعت و تفسیر به رأی ونهی از قیاس
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.
امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).
🔻حدیث دوازدهم🔻
💠 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص
از امام صادق علیهالسلام نقل است که پیامبر صلیالله علیه وآله وسلم فرمودند:
💠كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ فِي النَّارِ.
هر بدعتى گمراهى است و هر گمراهى در آتش است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅در حدیث ۸ همین باب از امام باقر و امام صادق علیهماالسلام آمد که:
كُلُّ بِدْعَةٍ ضَلَالَةٌ وَ كُلُّ ضَلَالَةٍ سَبِيلُهَا إِلَى النَّارِ
هر بدعتى گمراهى و هر گمراهى راهش بسوى دوزخ است.
⏪به جلسه۳۷ رجوع شود.
⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه سی و نه
۱۴۰۳/۰۳/۲۰- ۲ذیالحجه
⚜️بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيسِ⚜️
باب بدعت و تفسیر به رأی ونهی از قیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث سیزدهم🔻
💠عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ مُوسَى ع قَالَ:
سماعة بن مهران از امام کاظم علیهالسلام نقل میکند:
💠 قُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّا نَجْتَمِعُ فَنَتَذَاكَرُ مَا عِنْدَنَا فَلَا يَرِدُ عَلَيْنَا شَيْءٌ إِلَّا وَ عِنْدَنَا فِيهِ شَيْءٌ مُسَطَّرٌ وَ ذَلِكَ مِمَّا أَنْعَمَ اللَّهُ بِهِ عَلَيْنَا بِكُمْ
به امام صادق عليه السّلام گفتم:اصلحك اللّه _خدا اصلاح کند کار شما را_،ما دور هم جمع مىشويم و در آنچه از اخبار و احكام مذهبى در دست داريم صحبت مىكنيم و هر مسألهاى كه پيش آيد برايش نوشتهاى داريم و اين از نعمت وجود شماست كه خداوند به ما عطا كرده است.
💠ثُمَّ يَرِدُ عَلَيْنَا الشَّيْءُ الصَّغِيرُ لَيْسَ عِنْدَنَا فِيهِ شَيْءٌ فَيَنْظُرُ بَعْضُنَا إِلَى بَعْضٍ
و گاهى موضوع كوچكى پيش مىآيد كه ما درباره آن نوشتهاى نيست و به يكديگر نگاه مىكنيم
💠وَ عِنْدَنَا مَا يُشْبِهُهُ فَنَقِيسُ عَلَى أَحْسَنِهِ
ولى نزد ما حكم موضوعى است كه شبيه آن است آيا مىتوانيم حكم آن را به احسن وجهه با آن بسنجيم و قياس كنيم؟
💠فَقَالَ وَ مَا لَكُمْ وَ لِلْقِيَاسِ إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ مِنْ قَبْلِكُمْ بِالْقِيَاسِ
فرمود:شما را با قياس چه كار؟همانا كسانى كه پيش از شما بودند و هلاك شدند بخاطر قياس بود،
💠 ثُمَّ قَالَ إِذَا جَاءَكُمْ مَا تَعْلَمُونَ فَقُولُوا بِهِ وَ إِنْ جَاءَكُمْ مَا لَا تَعْلَمُونَ فَهَا وَ أَهْوَى بِيَدِهِ إِلَى فِيهِ
سپس فرمود:وقتى براى شما مسئلهاى پيش آمد كه حكم آن را مىدانيد حكم آنرا بگوئيد و اگر مسئلهاى كه حكمش را نمىدانيد حكمش اينجاست كه با دستش اشاره به دهانش كرد.
💠 ثُمَّ قَالَ لَعَنَ اللَّهُ أَبَا حَنِيفَةَ كَانَ يَقُولُ قَالَ عَلِيٌّ وَ قُلْتُ أَنَا وَ قَالَتِ الصَّحَابَةُ
سپس فرمود:خدا ابو حنيفه را لعنت كند،كه مىگفت:على عليه السّلام چنين گفته است و من چنين گويم و صحابه چنين گفتهاند و من چنين گفتهام.
💠وَ قُلْتُ ثُمَّ قَالَ أَ كُنْتَ تَجْلِسُ إِلَيْهِ فَقُلْتُ لَا وَ لَكِنْ هَذَا كَلَامُهُ
سپس فرمود:تو با او همنشين شدى؟گفتم:نه ولى مىدانم سخنش اين است.
💠فَقُلْتُ أَصْلَحَكَ اللَّهُ أَتَى رَسُولُ اللَّهِ ص النَّاسَ بِمَا يَكْتَفُونَ بِهِ فِي عَهْدِهِ
و گفتم: اصلحك اللّه آيا رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله براى مردم دستورات كامل را آورد كه در زمان خود به آن اكتفا كنند؟
💠قَالَ نَعَمْ وَ مَا يَحْتَاجُونَ إِلَيْهِ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ
فرمود:آرى و آنچه را هم تا قيامت محتاجند
💠فَقُلْتُ فَضَاعَ مِنْ ذَلِكَ شَيْءٌ فَقَالَ لَا هُوَ عِنْدَ أَهْلِهِ
گفتم:چيزى از آن از بين رفته؟فرمود:نه در نزد اهلش محفوظ است.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅در رابطه با بحث بدعت و شخص ابو حنیفه در جلسات قبل صحبت شده است. (مراجعه شود به حدیث نهم ،جلسه هجدهم)
✅نکته ای که از این بخش پایانی این حکمت به دست می آید احتیاج به امام زمان است. اگر چه قرآن در مورد روز غدیر میفرماید:
الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا
دین تمام شده ولی این اکمال که اکمال دفعی نیست، با آمدن 12 امام این دین کامل میشود و اگر بدون امام دین کامل بود دیگر احتیاجی به امام نبود.
شهید مطهری مثالی در این باره دارند، ما معمولا وقتی ساختمان خانه ای را میسازیم میگوییم خانه تمام شد، ولی وقتی روی همین ساختمان کارهایی انجام میدهیم تا از این ساختمان استفاده بهینه شود به این امر میگویند کمال ساختمان.
اتمام دین توسط پیامبر بود ولی امام باید باشد تا آن دین را در جامعه تحقق ببخشد و مشکلات مردم را پاسخ بگوید و دین را بدون شک و شبهه و نقص از آفات و بدعت ها نگه دارد که این میشود اکمال.
تا امام دوازدهم ظهور نکند ما دچار مشکلاتی هستیم، همانگونه که در مورد جمهوری اسلامی صادق است که با وجود تلاشی که میشود باز هم کاستی های فراوانی هست و فقط تلاش میشود که مسیر برای ظهور حضرت هموارتر شود، واین شدنی نیست که انقلاب جای امام عصر را بگیرد.
⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه سی و نه
۱۴۰۳/۰۳/۲۰- ۲ذیالحجه
⚜️بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيسِ⚜️
باب بدعت و تفسیر به رأی ونهی از قیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث چهاردهم🔻
💠عَنْ أَبَانٍ عَنْ أَبِي شَيْبَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ
از ابان از ابی شیبة نقل است که از امام صادق علیهالسلام شنیدم:
💠ضَلَّ عِلْمُ ابْنِ شُبْرُمَةَ عِنْدَ الْجَامِعَةِ إِمْلَاءِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ خَطِّ عَلِيٍّ ع بِيَدِهِ
علم ابن شبرمه در برابر جامعه احكام كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله املاء كرده و على عليه السّلام به دست خود نوشته گم است و هيچ است
💠 إِنَّ الْجَامِعَةَ لَمْ تَدَعْ لِأَحَدٍ كَلَاماً فِيهَا عِلْمُ الْحَلَالِ وَ الْحَرَامِ
کتاب جامعه براى كسى جاى سخنى نگذاشته، همه علم حلال و حرام در آن آمده است
💠 إِنَّ أَصْحَابَ الْقِيَاسِ طَلَبُوا الْعِلْمَ بِالْقِيَاسِ فَلَمْ يَزْدَادُوا مِنَ الْحَقِّ إِلَّا بُعْداً إِنَّ دِينَ اللَّهِ لَا يُصَابُ بِالْقِيَاسِ
اهل قياس علم را از قياس جستجو مىكردند لذا از راه حق دور شدند همانا دين الهى به قياس درست شدنى نيست.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ابن شبرمه کیست؟
او از عالمان و قاضیان بزرگ اهل سنت است. در این روایت حضرت علم او را مورد خدشه قرار داده است و احتمال زیاد به خاطر بحث اهل قیاس بودن او بوده است.
✅کتاب جامعه چیست؟
مرحوم کلینی در کتاب الحجه بابی دارد تحت عنوان “بَابٌ فِيهِ ذِكْرُ الصَّحِيفَةِ وَ الْجَفْرِ وَ الْجَامِعَةِ وَ مُصْحَفِ فَاطِمَةَ ” آنجا به طور مفصل در مورد کتاب جامعه صحبت خواهد شد.
کتاب جامعه کتابی است که دست اهل بیت است و گاهی آن را به اصحاب خاص نیز نشان داده اند و در آن تمام احکام کلی و جزئی ذکر شده و علاوه بر احکام، مطالبی از آینده و پیش گویی ها نیز در آن آمده است.
گاهی نقل شده که شیعیان فرزندان خود را نزد امام میآوردند و از ایشان در مورد عاقبت بخیری فرزندشان سوال میکردند،حضرت با مراجعه به این کتاب در مورد آینده کودک سخن میگفتند.
از اهل بیت نقل است که این کتاب حدود هفتاد زراع (متر) است ،مسلما در ظاهر کتابی معمولی است و حتما علومی را شامل است که میتوان به واسطه آن از آینده همه انسانها و کلیه احکام بهرهمند شد.
⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه سی و نه
۱۴۰۳/۰۳/۲۰- ۲ذیالحجه
⚜️بَابُ الْبِدَعِ وَ الرَّأْيِ وَ الْمَقَايِيسِ⚜️
باب بدعت و تفسیر به رأی ونهی از قیاس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث پانزدهم🔻
💠 عَنْ أَبَانِ بْنِ تَغْلِبَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
از ابان بن تغلب نقل است که امام صادق علیهالسلام فرمود:
💠 إِنَّ السُّنَّةَ لَا تُقَاسُ
سنت و احکام اسلام با قیاس به دست نمی آیند
💠 أَ لَا تَرَى أَنَّ امْرَأَةً تَقْضِي صَوْمَهَا وَ لَا تَقْضِي صَلَاتَهَا
آیا ندیدی که زنان (به جهت زمان خاصی که بر آنها عارض میشود) روزههایشان را قضا میکنند ولی نمازهایشان را قضا نمیکنند،(با این وجود قیاس این دو امکان پذیر نیست.)
💠يَا أَبَانُ إِنَّ السُّنَّةَ إِذَا قِيسَتْ مُحِقَ الدِّينُ.
ای ابان این سنت خدا است که اگر قیاس کنید دین به محاق میرود.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅محاق دورترین ستاره ای است که در آسمان است
✅برخی احکام مثل قیاس نماز قضا و روزه قضا در زنان قابل قیاس نیست و نمیشود گفت حالا که قضای نماز بر زنان در آن ایام خاص فرض نشده، پس روزه را هم قضا نکنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔰سرگذشت علما🔰
آخوند خراسانی: وضع سخت او از لحاظ خوراک و پوشاک از قول او می گوید در عرض آن مدت تنها خوراک من فکر بود و با این زندگانی قانع بودم وهیچگاه نشد سخنی یاد کنم که گمان کنند از زندگانی خود ناراضی هستم … طلاب هیچ اعتنائی بمن نمی کردند، مگر معدودی که مانند خود من یا فقیر تر از من بودند خواب من از شش ساعت بیشتر نبود وچون با شکم خالی خواب آدم عمیق نمیشود شبها را بیدار بودم و با ستارگان آسمان مصاحبت و مساهرت داشتم و در این احوال به خاطرم میگذشت که امیر المؤمنین علی علیه السلام نیز بیشتر شبها را براین منوال میگذارند من باهمه تنگدستی و بیچارگی احساس میکردم که فکر من بعالمی بلند تر پرواز میکند و قوه ای است که روح مرا به خود جلب میکند(1). این سختیها در موقعی به اوج خود رسید که مرحوم آخوند فرزند و همسر جوانش را هم از دست داد تنهائی، بی کسی و تنگدستی هریک میتواند آدمی را از پای درآورد و با او را بسوی یار و دیار دیگری سوق دهد اما این عوامل در روح نیرومند و قلب عارف مرحوم آخوند نمی توانستند کوچکترین تزلزلی ایجاد کنند و او را از پیشروی در راهی که برگزیده بود باز دارند.
او پس از به خاک سپردن زن وفرزندش خانه خود را ترک گفت و روزها در مجالس درس اساتید خود حاضر میشد و شبها در کلبه محقر و کوچک خویش در گوشه مدرسه بمطالعه دروس و مسائل گذشته می پرداخت و چنان در این کار غرق می شد که حجره و مدرسه و شهر و حتی خود را فراموش میکرد در هوای سرد زمستان شامگاهان کنار چراغ نفتی مدرسه بدون آتش می نشست و به فروع مختلف فقهی واصولی و دقایق دروس خود می پرداخت وگاه اتفاق می افتاد که از حجره خود بیرون می آمد و می دید فجر طلوع کرده. در یکی از این شبها کنار چراغ نفتی حجره نشسته، سر بر روی دو دست خود گذاشته و چشمان موشکاف خود را بعبارات کتاب دوخته بود و برای درک مسأله ای اصولی می کوشید او آنقدر مطالعه کرده بود که دیگر چشمانش یارای خواندن نداشت کم کم خواب بر چشمانش نشست و در همان حال بخواب عمیقی فرو رفت. ساعتها بعد سوزشی در بدن خود احساس کرد وقتی از خواب بیدارشد دید که سر بر روی دو دست دارد و کتاب قطورش در برابرش گشوده مانده. احساس کرد که دست راستش میسوزد وقتی بخود آمد دریافت که شعله آتش چراغ اندک اندک دستش را سوزانده است.
گفته اند که تا یکسال خورش و قاتق نان او فقط گرمی نانش بوده است که آنرا در همانوقت که از نانوا می گرفت می خورد. یک شب بعد از شش ماه مقداری برنج بدستش رسید آن را پاک کرده ریخت میان ظرفی، گذاشت روی چراغ تا پخته شد خواست بردارد یک مرتبه از دستش افتاد و ریخت زمین. خوردن پلو که قسمتش نشد هیچ، بعلاوه دستش هم سوخت ومدتی گرفتار این سوختگی بود.