ممنون از صبر و شکیبایی شما...

کافی سی و هفتم

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️

شرح اصول کافی_جلسه سی و هفتم

استاد محمد کاظمی‌نیا
کافی سی و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
21:17 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.

امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).

🔻حدیث دوازدهم🔻

💠 عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ:
از هشام بن سالم چنین نقل شده:
💠قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ
از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: حق خدا بر مردم چیست؟
💠فَقَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ
حضرت پاسخ دادند:حق خدا بر
بندگان(وظیفه بندگان نسبت به خدا) آن است که چیزی بگویند که میدانند.
💠وَ يَكُفُّوا عَمَّا لَا يَعْلَمُونَ
و اگر چیزی را نمی‌دانند دست از او بردارند (خود را از بیان آن نگاه دارند)
💠 فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اللَّهِ حَقَّهُ.
اگر کسی چنین کاری را انجام دهد حق خداوند را ادا کرده.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ این حدیث با حدیث هفتم باب نهی از قول غیر عالمانه مضمون یکسانی دارد با این تفاوت که در آنجا روایت از امام باقر به نقل از زراره بود.

✅حق الله دایره وسیعی را شامل میشود، ولی مقصود از حق الله در این روایت بر عهده علما و دانایان است ؛ نگفتن چیزی که نمی‌داند رعایت و ادای حق الهی است.

✅ با پایمال شدن هر حقی شخص باید به دنبال برائت ذمه (برداشتن بار گناه از گردن و طلب بخشش یا جبران خسارت) رود.
اما آیا ما میتوانیم در رابطه با حق الله هم چنین کاری کنیم؟
با توجه به روایت خوانده شده در مورد سخن گفتن در مورد چیزی که نمی‌دانیم چنین امری ممکن نیست و خداوند از علما به خاطر اعمال نظر در مورد چیزی که نمی‌دانند ،نمیگذرد ؛پس تنها راه برای پایمال نشدن حق خدا این است که هر کس به اندازه علم و دانشش سخن بگوید نه بیشتر.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه بیست و نه
۱۴۰۲/۱۰/۲۴- ۲رجب

⚜️بَابُ النَّوَادِرِ⚜️
شامل متفرقات هر بابی است که به جهت تعداد قابل باب بندی نیستند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث سیزدهم🔻

💠عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ
از علی بن حنظله روایت است که از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود:
💠اعْرِفُوا مَنَازِلَ النَّاسِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا.
جایگاه و شأن هر کسی را به اندازه روایاتی که از ما نقل می‌کند بشناسید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅کسی که با احادیث اهل بیت حشر و نشر دارد و احادیث اهل بیت را نقل می‌کند دارای جایگاه بالایی است.

✅معیار ارزش هرکسی به اندازه روایاتی است که از ائمه بیان می‌کند، و به آن عمل می‌نماید.

✅مرحوم ملا خلیل مازندرانی(شارح کافی) ،علاوه بر معنای عام(شأن هر کس به اندازه روایاتی است که از امام نقل میکند و عمل میکند.) معنای خاصی را هم بیان می‌دارند :
ملا خلیل معتقد است فقط بیان احادیث در جمع افراد ملاک نیست بلکه گاهی اختلافاتی در فتوا صادر کردن و قضاوت کردن بین افراد به وجود می‌آید.
در اینجا با توجه به ادله و نظرات فقهی و اصولی و نقلی و عقلی افراد تکلیف چیست و باید کدام نظر را قبول کنیم؟
اگر در بررسی آیات و روایات نتوانستیم صراحتا به حل اختلاف بین علما برسیم باید به این روایت رجوع کنیم، کسی که روایات بیشتری در تایید نظرش باشد، حرف و سخن او حجت است. کسی که بتواند به روایات بیشتری استناد کند او حجیت دارد.
البته بلا فاصله میفرماید به شرط صراحت روایت نظر شخص قبول است و با ارتباط دادن غیر صریح به روایت توسط شخص حجیت آن نظر ثابت نمیشود.

✅با توجه به روایت ششم از همین باب «إِنَّ رُوَاةَ اَلْكِتَابِ كَثِيرٌ وَ إِنَّ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ / روایت کنندگان حدیث زیادند ولی عمل کنندگان و فهم کنندگان به آن کم» صرف نقل روایت نمی‌تواند موجب اعتلا و علو مقام کسی باشد، بلکه فهم روایت و عمل به آن، از سوی شخص ملاک است.
میزان فهم روایت، علم به مذاق آل الله، بررسی روایات از جهت علم اصول و رجال و… و همچنین عمل به روایات ملاک است نه حفظ تعداد زیادی روایت.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه بیست و نه
۱۴۰۲/۱۰/۲۴- ۲رجب

⚜️بَابُ النَّوَادِرِ⚜️
شامل متفرقات هر بابی است که به جهت تعداد قابل باب بندی نیستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث چهاردهم🔻

💠عَنِ ابْنِ عَائِشَةَ الْبَصْرِيِّ رَفَعَهُ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ فِي بَعْضِ خُطَبِهِ
از ابن عایشه بصری نقل است که امیرالمومنین دربرخی خطبه‌های خودمی‌فرمود:
💠 أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا
ای مردم بدانید،

✅گاهی انسان چیزی را نمی‌داندو گاهی میداند ولی از آن غافل است ، استفاده از عبارت “اعْلَمُوا” به این جهت است که تذکر و تنبیهی داده شود نسبت به این دانسته ها.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠أَنَّهُ لَيْسَ بِعَاقِلٍ مَنِ‏ انْزَعَجَ مِنْ قَوْلِ الزُّورِ فِيهِ
انسان عاقل کسی است که به خاطر حرفهای باطلی که در مورد او گفته میشود، از جا کنده نمیشود،

✅از جا کنده شدن [انْزَعَجَ] در این جا دو معنا دارد:
1⃣مغرور شدن به جهت تمجیدو تعریف دیگران.
2⃣عصبانی شدن به جهت مذمت یا حرف نابه جای دیگران .
عاقل کسی است که نه را تعریف و تمجید دیگران دچار کبر و غرور شود، نه با مذمت و انتقاد دیگران از کوره در برود و پرخاش کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠وَ لَا بِحَكِيمٍ مَنْ رَضِيَ بِثَنَاءِ الْجَاهِلِ عَلَيْهِ
کسی که به مدح و ثنای انسانهای جاهل راضی باشد، حکیم نیست.

✅انسان حکیم اسباب و علت و معلول ها را میشناسد و تعریف انسان های عالم از خویش را باعث سرافرازی خویش در نزد خدا و مردم میداند، ولی تعریف تمجید جاهل از انسان موجب سر شکستگی و تصور اشتباه دیگران نسبت به انسان میشود و از طرفی چنین اشخاصی با چاپلوسی و پرو بال دادن‌ها و مدح و ثنای بی جا به دنبال منفعت خویشند.
انسان حکیم نه اجازه میدهد از سوی جاهل به او ضرری برسد نه جاهل از او سودی ببرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ
مردم فرزند آن چیزهایی هستند که دوست میدارندش و خوب آن را بلدند.

✅عبارت [مَا يُحْسِنُونَ] هم به معنای خوب دانستن است مثلا با دیدن آیت‌الله بهجت آرزو میکنیم کاش مثل او باشیم، این علاقه و دوست داشتن است ، انسان ها فرزند آن چیزی هستند که دوستش دارند.
هم به معنای خوب انجام دادن کاری است، انسان ها فرزند تخصصشان هستند .
کسی که در کاری متخصص است مثل انسان با اصل و نسب است و کسی که تخصصی ندارد مثل انسان بی اصل و نسب است و سر بار جامعه میشود .
حضرت در اینجا هم تاکید دارند که هم به علاقه مندی هایتان توجه کنید و اینکه آیا ارزش دوست داشتن دارد و هم اینکه در رشته ای که دوست دارید متخصص شوید تا شما انسانهایی صاحب حسب و نصب باشید، چرا که انسانها فرزند آن چیزی هستند که آن را دوست دارند و خوب انجام میدهند لذا فرد بی تخصص مانند فرد بی اصل و نسب است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠وَ قَدْرُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُ
ارزش هر کسی به آن چیزی است که دوستش دارد و تخصص آن را دارد.

✅این جاهم عبارت [مَا يُحْسِنُ] هم به معنای علاقه مندی هاست و هم آنچه که نسبت به آن تخصص داریم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠فَتَكَلَّمُوا فِي الْعِلْمِ تَبَيَّنْ أَقْدَارُكُمْ.
در علم صحبت کنید (عالمانه سخن بگویید) تا ارزش شما مشخص شود.

✅ مرحوم کلینی این روایت را به خاطر همین یک جمله در این باب آورده است.
این بخش تاکید بر عالمانه صحبت کردن دارد چرا که ارزش هر فردی به آنچیزی است که میگوید، باید تخصص علمی داشت و بنا بر تخصص قرآنی ،تخصص در حدیث و تخصص در علوم مختلف سخن گفت.
✅قدر به معنای آن چیزی است که خوب میدانید، معنای حداقلی آن این است که اگر عالم نیستید عالم شدن را دوست داشته باشید و سخنانتان تحریک و تهییج به علم باشد نه ترویج جهل و نادانی.یا عالمانه متخصصانه سخن بگویید یا دنبال رسیدن به جایگاه خوبان و عالمان باش و از آنها نقل کن به این معنا که تو هم در مسیر آنها هستی.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅شبیه به همین روایتی که در کافی نقل شده در نهج‌البلاغه هم به اختصار نقل شده:
قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.
قیمت هر کسی به اندازه آن چیزی است که او را خوب میپندارد و آن را خوب انجام میدهد.
🔺جریانی از علامه جعفری در باب همین حکمت نهج‌البلاغه:
قبل از انقلاب ایشان برای شرکت در همایشی با موضوع ارزش انسان به کانادا دعوت شدند، در این همایش ارزش انسان به پول و زیبایی و فرزندان و خانواده و… شخص نسبت داده شد.
در همین موقع ایشان به جایگاه میروند همین حکمت را در حضور معتبرترین روانشناسان و جامعه شناسان بیان میکنند و همین چند جمله تحسین همه آنها را بر می‌انگیزد.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه بیست و نه
۱۴۰۲/۱۰/۲۴- ۲رجب

⚜️بَابُ النَّوَادِرِ⚜️
شامل متفرقات هر بابی است که به جهت تعداد قابل باب بندی نیستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث پانزدهم🔻
💠الْسَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ يُقَالُ لَهُ عُثْمَانُ الْأَعْمَى وَ هُوَ يَقُولُ إِنَّ الْحَسَنَ الْبَصْرِيَّ يَزْعُمُ أَنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ الْعِلْمَ يُؤْذِي رِيحُ بُطُونِهِمْ أَهْلَ النَّارِ
شخصی نزد امام باقر علیه‌السلام میرسد و عرضه می‌دارد که از حسن بصری شنیده که کسانی که علم را کتمان کنند، بوی بد آنها اهل جهنم را می‌آزارد.

💠 فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَهَلَكَ إِذَنْ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ
امام در پاسخ او میفرمایند: اگر اینطوری است که شما می‌گویید پس مؤمن آل فرعون (کسی که به موسی ایمان دارد ولی در دربار فرعون مجبور به تقیه است) در جهنم هلاک شده است.
💠مَا زَالَ الْعِلْمُ مَكْتُوماً مُنْذُ بَعَثَ اللَّهُ نُوحاً ع
از بعثت حضرت نوح تا به حال همیشه کتمان علم و تقیه وجود داشته است.
💠فَلْيَذْهَبِ الْحَسَنُ يَمِيناً وَ شِمَالًا
حسن بصری گاهی به سمت چپ منحرف است گاهی به راست (در راه مستقیم نیست و همیشه در حال تلو تلو خوردن است)،
💠فَوَ اللَّهِ مَا يُوجَدُ الْعِلْمُ إِلَّا هَاهُنَا.
پس به خدا سوگند اگر علم حقیقی را میخواهید جز در نزد ما نمی‌یابید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅حسن بصری از منحرفین است ،امیرالمؤمنین فرمود:
مَثل حسن بصری در جهان اسلام مَثل سامری است، افراد بسیاری به سبب او منحرف می‌شوند.

✅مقصود از کتمان علم در سخن حسن بصری چیست؟
مقصود او این است که پیامبر آنچه را باید می‌گفت گفته و اینکه ائمه میگویند خداوند علومی را به آنها داده که بقیه نداده حرف اشتباهی است.
البته که این نظر حسن بصری عقیده باطلی است.
هم از لحاظ علم کلام ثابت شده است و هم از جهت بررسی وقایع و روایات نقل شده از ائمه ما شاهد سخنانی هستیم که از ائمه صادر شده ولی از دیگر اشخاص صادر نشده است.
اگر همه به این سخنان واقف بودند پس چرا آنها به بیان این سخنان نمی‌پرداختند و تا ائمه سخنی را بیان نمی‌داشتند دیگران در آن زمینه نظری نداشتند.
این ائمه هستند که متصل به وحی و علم غیب هستند.
و البته در موارد بسیاری از ائمه نقل است از جمله در نهج‌البلاغه که امام علی علیه‌السلام به سینه‌ی خود اشاره میکنند و میفرمایند:
إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً
در سینه من علوم ،فراوان است.
ولی من کسی را با این ظرفیت نمی‌یابم تا این علوم را به او یاد دهم.

مقصود دیگر کتمان علم تقیه است،به این معنا که اگر کسی اهل تقیه باشد نه تنها در جهنم است بلکه اهل جهنم هم از او در عذاب و آزارند،که با مضمون روایت هم سازگارتر است.

✅قرآن در مورد مؤمن آل فرعون میفرماید:
وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ
مومنی که از آل فرعون بود ولی ایمانش را کتمان می‌کرد.
⏪قرآن با وجود کتمان ایمان توسط این شخص، ایمان او را با لفظ مؤمن ثابت میکند.
اما حسن بصری کتمان کننده ایمان چنین اشخاصی است و اهل تقیه را اهل جهنم میداند.

✅تقیه یکی از مباحث مهم دین است و روایات در این باب بسیار است.

✅اینکه حضرت تاریخچه تقیه و کتمان علم را به بعد از نوح نیز نسبت میدهند شاید به این دلیل باشد که در زمان آدم و در جریان هابیل و قابیل کتمان و تقیه نبود و همین موجب کشته شدن هابیل شد و بعد از آن این اجازه داده شد که هر جا اظهار دین و مذهب موجب به خطر افتادن جان شما شد وظیفه تقیه است.

✅گاهی کشته شدن در راه دین و تقیه نکردن خود موجب تبلیغ دین است مثل آنچه در شهادت امام حسین علیه‌السلام صورت گرفت، ایشان ایمانش را اظهار میدارد و شهادتش اسلام را زنده نگه میدارد.
اگر جایی اظهار ایمان موجب کشته شدن شما شود و مرگ شما سودی برای اسلام نداشته باشد وظیفه تقیه است.

✅با توجه به سخن حضرت اهل بیت منشأ اصلی علم حقیقی هستند ،انشاءالله که همه ما بر سر سفره اصول کافی بتوانیم از علم حقیقی بهره‌مند گردیم.

کافی سی و هفتم

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️

شرح اصول کافی_جلسه سی و هفتم

استاد محمد کاظمی‌نیا
کافی سی و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
21:17 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.

امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).

🔻حدیث دوازدهم🔻

💠 عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ قَالَ:
از هشام بن سالم چنین نقل شده:
💠قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى خَلْقِهِ
از امام صادق علیه‌السلام پرسیدم: حق خدا بر مردم چیست؟
💠فَقَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ
حضرت پاسخ دادند:حق خدا بر
بندگان(وظیفه بندگان نسبت به خدا) آن است که چیزی بگویند که میدانند.
💠وَ يَكُفُّوا عَمَّا لَا يَعْلَمُونَ
و اگر چیزی را نمی‌دانند دست از او بردارند (خود را از بیان آن نگاه دارند)
💠 فَإِذَا فَعَلُوا ذَلِكَ فَقَدْ أَدَّوْا إِلَى اللَّهِ حَقَّهُ.
اگر کسی چنین کاری را انجام دهد حق خداوند را ادا کرده.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅ این حدیث با حدیث هفتم باب نهی از قول غیر عالمانه مضمون یکسانی دارد با این تفاوت که در آنجا روایت از امام باقر به نقل از زراره بود.

✅حق الله دایره وسیعی را شامل میشود، ولی مقصود از حق الله در این روایت بر عهده علما و دانایان است ؛ نگفتن چیزی که نمی‌داند رعایت و ادای حق الهی است.

✅ با پایمال شدن هر حقی شخص باید به دنبال برائت ذمه (برداشتن بار گناه از گردن و طلب بخشش یا جبران خسارت) رود.
اما آیا ما میتوانیم در رابطه با حق الله هم چنین کاری کنیم؟
با توجه به روایت خوانده شده در مورد سخن گفتن در مورد چیزی که نمی‌دانیم چنین امری ممکن نیست و خداوند از علما به خاطر اعمال نظر در مورد چیزی که نمی‌دانند ،نمیگذرد ؛پس تنها راه برای پایمال نشدن حق خدا این است که هر کس به اندازه علم و دانشش سخن بگوید نه بیشتر.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه بیست و نه
۱۴۰۲/۱۰/۲۴- ۲رجب

⚜️بَابُ النَّوَادِرِ⚜️
شامل متفرقات هر بابی است که به جهت تعداد قابل باب بندی نیستند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث سیزدهم🔻

💠عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ
از علی بن حنظله روایت است که از امام صادق علیه‌السلام شنیدم که می‌فرمود:
💠اعْرِفُوا مَنَازِلَ النَّاسِ عَلَى قَدْرِ رِوَايَتِهِمْ عَنَّا.
جایگاه و شأن هر کسی را به اندازه روایاتی که از ما نقل می‌کند بشناسید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅کسی که با احادیث اهل بیت حشر و نشر دارد و احادیث اهل بیت را نقل می‌کند دارای جایگاه بالایی است.

✅معیار ارزش هرکسی به اندازه روایاتی است که از ائمه بیان می‌کند، و به آن عمل می‌نماید.

✅مرحوم ملا خلیل مازندرانی(شارح کافی) ،علاوه بر معنای عام(شأن هر کس به اندازه روایاتی است که از امام نقل میکند و عمل میکند.) معنای خاصی را هم بیان می‌دارند :
ملا خلیل معتقد است فقط بیان احادیث در جمع افراد ملاک نیست بلکه گاهی اختلافاتی در فتوا صادر کردن و قضاوت کردن بین افراد به وجود می‌آید.
در اینجا با توجه به ادله و نظرات فقهی و اصولی و نقلی و عقلی افراد تکلیف چیست و باید کدام نظر را قبول کنیم؟
اگر در بررسی آیات و روایات نتوانستیم صراحتا به حل اختلاف بین علما برسیم باید به این روایت رجوع کنیم، کسی که روایات بیشتری در تایید نظرش باشد، حرف و سخن او حجت است. کسی که بتواند به روایات بیشتری استناد کند او حجیت دارد.
البته بلا فاصله میفرماید به شرط صراحت روایت نظر شخص قبول است و با ارتباط دادن غیر صریح به روایت توسط شخص حجیت آن نظر ثابت نمیشود.

✅با توجه به روایت ششم از همین باب «إِنَّ رُوَاةَ اَلْكِتَابِ كَثِيرٌ وَ إِنَّ رُعَاتَهُ قَلِيلٌ / روایت کنندگان حدیث زیادند ولی عمل کنندگان و فهم کنندگان به آن کم» صرف نقل روایت نمی‌تواند موجب اعتلا و علو مقام کسی باشد، بلکه فهم روایت و عمل به آن، از سوی شخص ملاک است.
میزان فهم روایت، علم به مذاق آل الله، بررسی روایات از جهت علم اصول و رجال و… و همچنین عمل به روایات ملاک است نه حفظ تعداد زیادی روایت.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه بیست و نه
۱۴۰۲/۱۰/۲۴- ۲رجب

⚜️بَابُ النَّوَادِرِ⚜️
شامل متفرقات هر بابی است که به جهت تعداد قابل باب بندی نیستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث چهاردهم🔻

💠عَنِ ابْنِ عَائِشَةَ الْبَصْرِيِّ رَفَعَهُ أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ فِي بَعْضِ خُطَبِهِ
از ابن عایشه بصری نقل است که امیرالمومنین دربرخی خطبه‌های خودمی‌فرمود:
💠 أَيُّهَا النَّاسُ اعْلَمُوا
ای مردم بدانید،

✅گاهی انسان چیزی را نمی‌داندو گاهی میداند ولی از آن غافل است ، استفاده از عبارت “اعْلَمُوا” به این جهت است که تذکر و تنبیهی داده شود نسبت به این دانسته ها.

ـــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠أَنَّهُ لَيْسَ بِعَاقِلٍ مَنِ‏ انْزَعَجَ مِنْ قَوْلِ الزُّورِ فِيهِ
انسان عاقل کسی است که به خاطر حرفهای باطلی که در مورد او گفته میشود، از جا کنده نمیشود،

✅از جا کنده شدن [انْزَعَجَ] در این جا دو معنا دارد:
1⃣مغرور شدن به جهت تمجیدو تعریف دیگران.
2⃣عصبانی شدن به جهت مذمت یا حرف نابه جای دیگران .
عاقل کسی است که نه را تعریف و تمجید دیگران دچار کبر و غرور شود، نه با مذمت و انتقاد دیگران از کوره در برود و پرخاش کند.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠وَ لَا بِحَكِيمٍ مَنْ رَضِيَ بِثَنَاءِ الْجَاهِلِ عَلَيْهِ
کسی که به مدح و ثنای انسانهای جاهل راضی باشد، حکیم نیست.

✅انسان حکیم اسباب و علت و معلول ها را میشناسد و تعریف انسان های عالم از خویش را باعث سرافرازی خویش در نزد خدا و مردم میداند، ولی تعریف تمجید جاهل از انسان موجب سر شکستگی و تصور اشتباه دیگران نسبت به انسان میشود و از طرفی چنین اشخاصی با چاپلوسی و پرو بال دادن‌ها و مدح و ثنای بی جا به دنبال منفعت خویشند.
انسان حکیم نه اجازه میدهد از سوی جاهل به او ضرری برسد نه جاهل از او سودی ببرد.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠النَّاسُ أَبْنَاءُ مَا يُحْسِنُونَ
مردم فرزند آن چیزهایی هستند که دوست میدارندش و خوب آن را بلدند.

✅عبارت [مَا يُحْسِنُونَ] هم به معنای خوب دانستن است مثلا با دیدن آیت‌الله بهجت آرزو میکنیم کاش مثل او باشیم، این علاقه و دوست داشتن است ، انسان ها فرزند آن چیزی هستند که دوستش دارند.
هم به معنای خوب انجام دادن کاری است، انسان ها فرزند تخصصشان هستند .
کسی که در کاری متخصص است مثل انسان با اصل و نسب است و کسی که تخصصی ندارد مثل انسان بی اصل و نسب است و سر بار جامعه میشود .
حضرت در اینجا هم تاکید دارند که هم به علاقه مندی هایتان توجه کنید و اینکه آیا ارزش دوست داشتن دارد و هم اینکه در رشته ای که دوست دارید متخصص شوید تا شما انسانهایی صاحب حسب و نصب باشید، چرا که انسانها فرزند آن چیزی هستند که آن را دوست دارند و خوب انجام میدهند لذا فرد بی تخصص مانند فرد بی اصل و نسب است.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠وَ قَدْرُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُ
ارزش هر کسی به آن چیزی است که دوستش دارد و تخصص آن را دارد.

✅این جاهم عبارت [مَا يُحْسِنُ] هم به معنای علاقه مندی هاست و هم آنچه که نسبت به آن تخصص داریم.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💠فَتَكَلَّمُوا فِي الْعِلْمِ تَبَيَّنْ أَقْدَارُكُمْ.
در علم صحبت کنید (عالمانه سخن بگویید) تا ارزش شما مشخص شود.

✅ مرحوم کلینی این روایت را به خاطر همین یک جمله در این باب آورده است.
این بخش تاکید بر عالمانه صحبت کردن دارد چرا که ارزش هر فردی به آنچیزی است که میگوید، باید تخصص علمی داشت و بنا بر تخصص قرآنی ،تخصص در حدیث و تخصص در علوم مختلف سخن گفت.
✅قدر به معنای آن چیزی است که خوب میدانید، معنای حداقلی آن این است که اگر عالم نیستید عالم شدن را دوست داشته باشید و سخنانتان تحریک و تهییج به علم باشد نه ترویج جهل و نادانی.یا عالمانه متخصصانه سخن بگویید یا دنبال رسیدن به جایگاه خوبان و عالمان باش و از آنها نقل کن به این معنا که تو هم در مسیر آنها هستی.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅شبیه به همین روایتی که در کافی نقل شده در نهج‌البلاغه هم به اختصار نقل شده:
قِيمَةُ كُلِّ امْرِئٍ مَا يُحْسِنُهُ.
قیمت هر کسی به اندازه آن چیزی است که او را خوب میپندارد و آن را خوب انجام میدهد.
🔺جریانی از علامه جعفری در باب همین حکمت نهج‌البلاغه:
قبل از انقلاب ایشان برای شرکت در همایشی با موضوع ارزش انسان به کانادا دعوت شدند، در این همایش ارزش انسان به پول و زیبایی و فرزندان و خانواده و… شخص نسبت داده شد.
در همین موقع ایشان به جایگاه میروند همین حکمت را در حضور معتبرترین روانشناسان و جامعه شناسان بیان میکنند و همین چند جمله تحسین همه آنها را بر می‌انگیزد.

⚜️بسم الله الرحمن الرحیم⚜️
شرح اصول کافی_جلسه بیست و نه
۱۴۰۲/۱۰/۲۴- ۲رجب

⚜️بَابُ النَّوَادِرِ⚜️
شامل متفرقات هر بابی است که به جهت تعداد قابل باب بندی نیستند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
🔻حدیث پانزدهم🔻
💠الْسَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ وَ عِنْدَهُ رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ الْبَصْرَةِ يُقَالُ لَهُ عُثْمَانُ الْأَعْمَى وَ هُوَ يَقُولُ إِنَّ الْحَسَنَ الْبَصْرِيَّ يَزْعُمُ أَنَّ الَّذِينَ يَكْتُمُونَ الْعِلْمَ يُؤْذِي رِيحُ بُطُونِهِمْ أَهْلَ النَّارِ
شخصی نزد امام باقر علیه‌السلام میرسد و عرضه می‌دارد که از حسن بصری شنیده که کسانی که علم را کتمان کنند، بوی بد آنها اهل جهنم را می‌آزارد.

💠 فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع فَهَلَكَ إِذَنْ مُؤْمِنُ آلِ فِرْعَوْنَ
امام در پاسخ او میفرمایند: اگر اینطوری است که شما می‌گویید پس مؤمن آل فرعون (کسی که به موسی ایمان دارد ولی در دربار فرعون مجبور به تقیه است) در جهنم هلاک شده است.
💠مَا زَالَ الْعِلْمُ مَكْتُوماً مُنْذُ بَعَثَ اللَّهُ نُوحاً ع
از بعثت حضرت نوح تا به حال همیشه کتمان علم و تقیه وجود داشته است.
💠فَلْيَذْهَبِ الْحَسَنُ يَمِيناً وَ شِمَالًا
حسن بصری گاهی به سمت چپ منحرف است گاهی به راست (در راه مستقیم نیست و همیشه در حال تلو تلو خوردن است)،
💠فَوَ اللَّهِ مَا يُوجَدُ الْعِلْمُ إِلَّا هَاهُنَا.
پس به خدا سوگند اگر علم حقیقی را میخواهید جز در نزد ما نمی‌یابید.

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✅حسن بصری از منحرفین است ،امیرالمؤمنین فرمود:
مَثل حسن بصری در جهان اسلام مَثل سامری است، افراد بسیاری به سبب او منحرف می‌شوند.

✅مقصود از کتمان علم در سخن حسن بصری چیست؟
مقصود او این است که پیامبر آنچه را باید می‌گفت گفته و اینکه ائمه میگویند خداوند علومی را به آنها داده که بقیه نداده حرف اشتباهی است.
البته که این نظر حسن بصری عقیده باطلی است.
هم از لحاظ علم کلام ثابت شده است و هم از جهت بررسی وقایع و روایات نقل شده از ائمه ما شاهد سخنانی هستیم که از ائمه صادر شده ولی از دیگر اشخاص صادر نشده است.
اگر همه به این سخنان واقف بودند پس چرا آنها به بیان این سخنان نمی‌پرداختند و تا ائمه سخنی را بیان نمی‌داشتند دیگران در آن زمینه نظری نداشتند.
این ائمه هستند که متصل به وحی و علم غیب هستند.
و البته در موارد بسیاری از ائمه نقل است از جمله در نهج‌البلاغه که امام علی علیه‌السلام به سینه‌ی خود اشاره میکنند و میفرمایند:
إِنَّ هَاهُنَا لَعِلْماً جَمّاً
در سینه من علوم ،فراوان است.
ولی من کسی را با این ظرفیت نمی‌یابم تا این علوم را به او یاد دهم.

مقصود دیگر کتمان علم تقیه است،به این معنا که اگر کسی اهل تقیه باشد نه تنها در جهنم است بلکه اهل جهنم هم از او در عذاب و آزارند،که با مضمون روایت هم سازگارتر است.

✅قرآن در مورد مؤمن آل فرعون میفرماید:
وَقَالَ رَجُلٌ مُؤْمِنٌ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَكْتُمُ إِيمَانَهُ
مومنی که از آل فرعون بود ولی ایمانش را کتمان می‌کرد.
⏪قرآن با وجود کتمان ایمان توسط این شخص، ایمان او را با لفظ مؤمن ثابت میکند.
اما حسن بصری کتمان کننده ایمان چنین اشخاصی است و اهل تقیه را اهل جهنم میداند.

✅تقیه یکی از مباحث مهم دین است و روایات در این باب بسیار است.

✅اینکه حضرت تاریخچه تقیه و کتمان علم را به بعد از نوح نیز نسبت میدهند شاید به این دلیل باشد که در زمان آدم و در جریان هابیل و قابیل کتمان و تقیه نبود و همین موجب کشته شدن هابیل شد و بعد از آن این اجازه داده شد که هر جا اظهار دین و مذهب موجب به خطر افتادن جان شما شد وظیفه تقیه است.

✅گاهی کشته شدن در راه دین و تقیه نکردن خود موجب تبلیغ دین است مثل آنچه در شهادت امام حسین علیه‌السلام صورت گرفت، ایشان ایمانش را اظهار میدارد و شهادتش اسلام را زنده نگه میدارد.
اگر جایی اظهار ایمان موجب کشته شدن شما شود و مرگ شما سودی برای اسلام نداشته باشد وظیفه تقیه است.

✅با توجه به سخن حضرت اهل بیت منشأ اصلی علم حقیقی هستند ،انشاءالله که همه ما بر سر سفره اصول کافی بتوانیم از علم حقیقی بهره‌مند گردیم.

error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.