ممنون از صبر و شکیبایی شما...

کافی بیست و یکم

⚜️بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ⚜️

💢شرح اصول کافی_درس بیست و یکم💢

📆1402/08/14_20ربیع‌الثانی1445

⚜️بَابُ اسْتِعْمَالِ الْعِلْمِ‏⚜️

استاد محمد کاظمی‌نیا
کافی بیست و یکم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
29:56 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.

امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).

خلاصه جلسه قبل: یکی از ابوابی که خیلی مهم است باب عمل کردن به علم است.علم برای صرف علم نیست و برای آن است که به آن عمل کنیم. یکی از روایات این بود که در جهنم، جهنمی‌ها از تعفن عالمی که به علمش عمل نمی‌کند، اذیت می‌شوند. در ادامه به دیگر احادیث این باب میپردازیم

🔻حدیث پنجم

💠 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ بِمَ يُعْرَفُ النَّاجِي
راوی از امام صادق(ع) می‌پرسد ما چطور اهل نجات را بشناسیم.

ناجی کسی است که نجات یافته است.
به تعبیر ملا صالح مازندرانی: الناجی فی الدنیا من السبیل ضلاله و فی الآخره من العذاب
کسی که در دنیا گمراه نباشد، در آخرت دچار عذاب نباشد نجات یافته است.
راه شناخت انسان‌های نجات یافته چیست؟نشانه و معیار چیست؟ امام صادق فرمود:

💠مَنْ كَانَ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوَافِقاً
کسی که گفتارش با کردارش هماهنگ و همسو باشد.

💠فَأَثْبَتَ  لَهُ الشَّهَادَةَ
بنویس و شهادت بده که این آقا اهل نجات است.

✅حضرت با قاطعیت فرمود.
۱. کسی که عالم باشد.
۲. کسی که علاوه بر علم، اهل عمل باشد. حضرت فرمود برای این‌ها گواهی بنویس که شما اهل نجات هستی.

💠وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوَافِقاً
واگر کسی بود که قولش و فعلش موافق نبود،
(در باب تقوا حرف زد و خودش بی تقوایی کرد.)

💠فَإِنَّمَا ذَلِكَ مُسْتَوْدَعٌ
این شخص ودیعه‌ای است.


🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰

دربحث نجات در مسیر بودن شرط است. انسان باید در مسیر باشد ولی هدف و سرانجام هم باید درست باشد.
✅️عاقبت بخیری همان نجات است.
اگر یک عمر دویدیم، نماز خواندیم ولی لحظه آخر لغزیدیم این خیلی خسارت است. تا آخر باید در مسیر باشیم. لذا برای نجات اولا علم دارد، ثانیا عمل می‌کند. واین مسیر را هم تا آخر ادامه می‌دهد.

✴️در احادیث هرجا نجات آمده بحث عمل هم آمده است.
انسان بدون زحمت، نماز، صداقت و… اهل نجات نیست.
🔺در بحار حضرت فرمود: بالبرّ و عمل الخیر اطلب النجاه
با نیکی و عمل خیر نجات را طلب کنید.
کسی که عمل نکرد راهی برای رسیدن به نجات ندارد.
🔺وباز امیرالمؤمنین فرمود: من عمل بالحقّ، نجا.
کسی که به حق عمل کند، نجات پیدا می‌کند. صرف علم کافی نیست.
🔺یا این روایت: النجاه فی الصدق.
نجات در یک عمل انجام دادن است. در راستگو بودن است.
✅️ انسان باید دنبال هدف باشد، نتیجه درست وقتی محقق می‌شود که ما اهل عمل باشیم.

✳️اینکه حضرت فرمود «فَإِنَّمَا ذَلِكَ مُسْتَوْدَعٌ»
اگر کسی عالم و اهل عمل نبود. این شخص عاریه‌ای است. عاریه به چه معناست؟
⤵️امیرالمؤمنین به طور مفصل در نهج البلاغه این نکته را بیان میکنند. ما دوتا ایمان داریم.
1️⃣ ایمان مستقر: ایمانی که در قلب و جان انسان ثابت شده است و خیالمان راحت است. در تلاطمات و شبهات و فتنه‌ها ما نمی‌لغزیم
2️⃣ ایمان مستودع: یعنی ودیعه، امانت.
چندصباح این ایمان را به ما داده‌اند و بعد از ما می‌گیرند. کسی هشتاد سال اهل نماز، دیندار، بعد سر یک حادثه‌ای با کل دین در می‌افتد. خدا نکند جزء کسانی باشیم که ایمان عاریه‌ای دارند.
در ایمان عاریه‌ای شخص منافق و کافر نیست، مومن و دیندار است، یک لحظه ایمان از او گرفته میشود، چرا که ایمان در قلب او ثابت نشده.

اول حدیث هفتم را می‌خوانیم و بعد برمی‌گردیم به حدیث ششم.

🔻حدیث هفتم

💠سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِذَا سَمِعْتُمُ الْعِلْمَ فَاسْتَعْمِلُوهُ
وقتی علم و حرف خوبی را شنیدی،( منتظر چه هستی!؟) به آنچه یاد گرفتی عمل کن .

💠وَ لْتَتَّسِعْ قُلُوبُكُمْ
دنبال این باشید که قلب خود را فراخ و بزرگ کنید. [تَتَّسِعْ]

علم باعث افزایش ظرفیت است.
به تعبیر حضرت در نهج‌البلاغه: هر ظرفی با مظروف پر می‌شود. تنها ظرفی که هر چه مظروف در آن بریزی جا باز می‌کند علم است.
علم طوری است که هر چقدر تو یاد بگیری، نمی‌گویی کافیه دیگه تمام شد. می‌گویی باز هم به یادگیری اشتیاق دارم.
حضرت فرمود:
۱. اگر علمی یاد گرفتید، عمل کنید.
۲. قلبتان را بزرگ کنید.
بعضی از آدم‌ها هستند که قلبشان کوچک است.

💠 فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا كَثُرَ فِي قَلْبِ رَجُلٍ لَا يَحْتَمِلُهُ
وقتی که کسی علمی را یاد گرفت ولی ظرفیتش را نداشت و کار بر دوش او سنگین میشود.

💠قَدَرَ الشَّيْطَانُ عَلَيْهِ
شیطان بر او قدرت پیدا می‌کند و مسلط می‌شود.

⏪اگر علم یاد گرفتی و دنبال عمل نبودی ظرفت کوچک می‌شود.
به تعبیر آیت‌الله جوادی: ما چیزی به نام فارغ‌التحصیلی نداریم.
فارغ‌التحصیلی وقتی است که انسان بمیرد. اگر کسی گفت من فارغ التحصیل شدم حضرت فرمود[قَدَرَ الشَّيْطَانُ عَلَيْهِ]
شیطان بر او مسلط خواهد شد.

💠فَإِذَا خَاصَمَكُمُ الشَّيْطَانُ
وقتی شیطان با شما گلاویز شد و در افتاد، شما هم به او حمله کنید.
نگویید شیطان به من گفت به نامحرم نگاه کن! تو به شیطان حمله کن. یک بار هم تو کاری کن که شیطان عقب برود.


💠بِمَا تَعْرِفُونَ
با آن حرف‌هایی که یاد گرفتید. با همان مطالبی که قبلا علماء برای شما گفتند به شیطان حمله کنید.

💠فَإِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً
قطعا حربه‌ها و کید شیطان ضعیف است.
(اگر یک مقداری شما استقامت کنید او فرار می‌کند.)

💠فَقُلْتُ وَ مَا الَّذِي نَعْرِفُهُ!
راوی می‌گوید من نفهمیدم گفتم چه چیزی یاد گرفتیم! با چه چیزی به جنگ شیطان برویم؟

💠قَالَ خَاصِمُوهُ
حضرت فرمود: (خصم یعنی دشمن) با شیطان مقابله کنید

💠بِمَا ظَهَرَ لَكُمْ مِنْ قُدْرَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
به آن چیزی که از قدرت خدا بر شما آشکار شده است.

✅علم عجب و تکبر می‌آورد. وقتی که غرور آمد انسان خودش را گم می‌کند و مسیر انحراف را شروع می‌کند و شیطان می‌آید و سوار می‌شود. تو آمده بودی درس بخوانی عالم دين و عالم ربانی بشوی!
مرکب شیطان شدی! شیطان سوار بر تو می‌گوید این حرف را بزن این فتوا را بده. حالا باید بجنگیم، چطور باید بجنگیم؟حضرت فرمود از علمت استفاده کن. کدام علم؟ علم به قدرت الهی.

🔷️در بحث کلام بحث صفات خدا که مطرح می‌شود می‌گویند خدا یگانه است علم دارد قدرت دارد و… از صفات الهی استفاده کن و با شیطان بجنگ که دچار عجب نشوی. فکر کردن به قدرت خدا( این علم‌ها از کجا آمده‌اند؟ خدا این‌ها را خلق کرده است. آیا من در مقابل قدرت او محلی از اعراب دارم؟ ندارم.)
عُجب را از بین می‌برد.
عمل به علم باعث می‌شود شیطان از گرده من و شما پایین بیاید. تکبر علمی از بین برود.‌ تکبر علمی بد دردی است. انسان چیزی یاد بگیرد و این یادگرفتن که برای فهم بود موجب عجب و غرور نسبت به دیگران شود.

🔺حضرت فرمود:
اهل عُجب نباشید و راه مقابله با عُجب توجه به علم خودتان است. خدا قدرت دارد. یکی از قدرت‌های خدا علمی است که به اهل بیت علم ماکان و مایکون داد. گذشته و آینده را می‌دانند. علم من نسبت به آن‌ها چقدر است؟ هیچ. وقتی فهمیدی که جایی خبری نیست یعنی به علمت عمل کردی.‌ ما می‌خوانیم اهل عجب و تکبر نباش. کجا به دردمان می‌خورد؟ آنجایی که همین علم خواست من را به غرور بکشاند.

🔻حدیث ششم

💠قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي كَلَامٍ لَهُ خَطَبَ بِهِ عَلَى الْمِنْبَرِ روزی امیرالمؤمنین به بالای منبر رفت و شروع به خطبه خواندن کرد.

💠أَيُّهَا النَّاسُ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
آی مردم اگر چیزی یاد گرفتید به آن چیزی که یاد گرفتید عمل کنید شاید[لعلّ] هدایت شوید.

✴️چرا در قرآن انقدر [لعلّ] به کار رفته است؟ علم خدا قطعی است چرا [شاید] می‌گوید؟ می‌گوید به علمی که دارید عمل کنید شاید هدایت شوید. اگر به علم عمل کردیم حتما هدایت می‌شویم چرا شاید گفته شده؟؟ این دلیل دارد:
💠إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِهِ كَالْجَاهِلِ
کسی که عالم باشد ولی به علمش عمل نکنداین مثل بی سواد و جاهل است.

💠الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ عَنْ جَهْلِهِ
مثل شخص جاهلی است که از خواب غفلت و جهل بیدار نخواهد شد.[لَا يَسْتَفِيقُ]

💠بَلْ قَدْ رَأَيْتُ أَنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ
بلکه من می‌دانم و می‌بینم حجت برعلیه انسان عالم بی عمل بیشتر است.

✅یک نفر جاهل است و عمل نمیکند، یک نفر عالم است و عمل نمی‌کند. فرمود حجتی که خدا برعلیه این عالم دارد بیش از آن کسی است که علم ندارد. (هیچ عذری از او پذیرفته نیست.)
💠وَ الْحَسْرَةَ أَدْوَمُ عَلَى هَذَا الْعَالِمِ الْمُنْسَلِخِ مِنْ عِلْمِهِ
و حسرتی که عالمی که از علمش کنده شده[الْمُنْسَلِخِ] ، می‌خورد همیشگی است.

(تو علم داشتی اما آن را به جایی پرت کردی و گفتی نخواستم. جاهلانه زندگی می‌کنم ولی ادعای علم هم دارم.)

💠مِنْهَا عَلَى هَذَا الْجَاهِلِ الْمُتَحَيِّرِ فِي جَهْلِهِ
من دیدم که آن حجت بر عالمی که عمل نمی‌کند اعظم است بر جاهلی که متحیر است. (راه را از چاه تشخیص نمی‌دهد.‌)

💠 وَ كِلَاهُمَا حَائِرٌ بَائِرٌ
و هر دو این‌ها (جاهل و عالمی که به علمش عمل نمی‌کند،) سرگردان و هلاکند.[حَائِرٌ بَائِرٌ]
(حائر یعنی سرگردان، بائر یعنی هلاک. فلان منطقه بائر است یعنی آباد نیست)

💠لَا تَرْتَابُوا فَتَشُكُّوا
اهل دو دلی نباشید. اگر اهل دو دلی بودی به شک می‌افتی.

💠وَ لَا تَشُكُّوا فَتَكْفُرُوا
اگر اهل شک شدی به کفر می‌رسی.

💠وَ لَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ
اهل رخصت گرفتن برای خودتان نباشید.
( می‌گویند الان وقت نماز است، می‌گوید امشب شب عروسی است یک شب، هزار شب نمی‌شود.‌)

💠فَتُدْهِنُوا
(اگر به خودت رخصت دادی) سرانجامش ماست مالی کردن است.

(دُهن یعنی روغن، ما می‌گوییم ماست مالی کردن، یک کاری را آدم شل انجام بدهد)
می‌گویی نماز بخوان می‌گوید من قرصش را خورده‌ام. اول دو دلی بود بعد به شک تبدیل شد و شک به کفر تبدیل شد، الآن رخصت به خودش داد، می‌گوید هر کار خواستی بکن و شروع به ماست مالی کردن می‌کند.

💠وَ لَا تُدْهِنُوا فِي الْحَقِّ فَتَخْسَرُوا
در وظائف اهل ماست مالی کردن نباشید. چون خسران می‌کنید.

💠وَ إِنَّ مِنَ الْحَقِّ أَنْ تَفَقَّهُوا
یکی از حقوقی که خدا به شما دارد این است که فقیه بشوید.

💠وَ مِنَ الْفِقْهِ أَنْ لَا تَغْتَرُّوا 
ویکی از مباحثی که در فقه می‌خوانید آن‌ است که گول نخورید.

💠وَ إِنَّ أَنْصَحَكُمْ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُكُمْ لِرَبِّهِ
هر کس دلش بیشتر به حال خودش می‌سوزد، بیشتر عبادت می‌کند.

( اگر من دلسوز خودم باشم عبادت می‌کنم. اگر نباشم می‌گویم کی از جهنم آمده!)

💠 وَ أَغَشَّكُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاكُمْ لِرَبِّهِ
کسی که می‌خواهد خودش را گول بزند، راحت برای پروردگارش توجیه می‌کند.
💠وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ يَأْمَنْ وَ يَسْتَبْشِرْ
کسی که از خدا اطاعت کند:
1️⃣به امنیت و آرامش می‌رسد. [يَأْمَنْ]
(من گناه می‌کنم بعد قرص اعصاب می‌خورم. بعد می‌گوییم جن آورده‌اند، دعا کرده‌اند. کسی دعا نکرده، اطاعت از خدا است که آرامش می‌آورد.)
2️⃣بعد به تو بشارت می‌دهند. [يَسْتَبْشِرْ]
(نفرموده است به یک چیز بشارت می‌دهد! فرمود اگر اطاعت کنی بشارت به همه چیزهای خوب می‌دهد. متعلق معلوم نکرده است پس بشارت عام است.)

💠وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ يَخِبْ وَ يَنْدَمْ.
کسی که عصیان کند،
1️⃣ نا امید می‌شود.[يَخِبْ]
2️⃣پشیمان می‌شود.[يَنْدَمْ]

🔰حضرت از شکل اول استدلال منطقی این حدیث را فرمود:

⤵️دربرخورد انسان باعلم، انسان عالم دو تا راه دارد:
1️⃣ عمل می‌کند.
2️⃣ عمل نمی‌کند.

🔷️۱.فرمود[ فَاعْمَلُوا] شما به علمتان عمل کنید. چرا؟ تا هدایت شوید.
🔶️۲.اگر عمل نکردید، حضرت تقبیح می‌کند. یعنی می‌گوید وای به حالت! عمل نکردی! می‌دانی عمل نکردن به علم یعنی چه؟
(حضرت در اینجا عالم و جاهل را مقایسه می‌کند. شاید ما خیال کنیم این مقایسه‌ها بی ادبی و اهانت است. ولی همه‌ی این‌ها هشیار کردن است.حضرت گفت تو اگر عالم بودی و به علمت عمل نکردی من شروع می‌کنم به تقبیح کردن تو شاید بیدار شوی)

می‌دانی مقایسه تو با یک انسان جاهل چیست؟ در وهله اول تو جاهلی[كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ] مثل یک نادانی است که سرگردان است.‌ ولی از این بالاتر هم هست.
نه تنها تو جاهلی بلکه اوضاع تو از جاهل بدتر است. [ قَدْ رَأَيْتُ أَنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ]
(حضرت از قاعده اولویت استفاده کرد) چرا؟
چون حسرت تو دائمی است.بلائی که بر سر تو می‌آید یک بلای اعظم است.
✳️یکی از عوامل ترک عمل چیست؟ علتش شک در حقائق است. این می‌دانست یک ریال هم نباید بدزدد ولی گفت طوری نیست چون دیگران دومیلیون دزدیده‌اند من الآن مشکلی ندارم.

⏬️وقتی شک در عقائد ایجاد شد، این شک دوتا تاثیر دارد:
🔸️۱. تاثیر در اعتقادات
🔸️۲. تاثیر در اعمال
🔹️مقدمه۱: [لاترتابو]اهل دو دلی نباشید.[فتشکوا] دچار شک می‌شوید.
🔹️مقدمه۲:[ولاتشکوا فتکفروا]

🔷️نتیجه:در این قاعده حد وسط را حذف می‌کنیم:
[لاترتابوا فتکفروا] اگر شک در اعتقادات حاصل شد، کفر در اعتقادات حاصل می‌شود.
حضرت فرمودچرا نباید در آنچه که علم داریم شک کنیم؟ چون سر از کفر در می‌آوریم. همه چیز را از بین خواهد برد.

🔸️مقدمه۱: [لا ترخصوا لانفسکم] مثلا می‌گویی نماز شب بخوان، می‌گوید خدا از ما انتظار ندارد. سریع می‌گوید نیازی نیست من کاری بکنم. [فتدهنوا] سر خود را کلاه گذاشتی اهل چه می‌شوی؟ ادهان. اهل ماست مالی می‌شوی.
🔸️مقدمه۲:[ لا تدهنوا فی الحق فتخسروا]
خسران می‌کنید.
🔶️نتیجه: [لا ترخصوا لانفسکم فتخسروا]
برای خودتان راه چاره و فرار در نیاورید، ضرر می‌کنید.
❇️حضرت فرمود: تو علم داری. یا عمل می‌کنی یا عمل نمی‌کنی.
اگر عمل نکردی، رابطه‌ات اینطوری است که تو مثل جاهلی بلکه اوضاع تو از جاهل بدتر است.
عمل نکردن باعث شک می‌شود. شک تو را به کفر می‌رساند. شک تو را به خسران می‌رساند.
چرا عمل نمی‌کنی؟در عمل خسران می‌کنید و در فکر و اندیشه کافر می‌شوی.

⭕️راه مقابله با شک چیست؟
من الآن عالم بودم ولی شک به جان من افتاده است. در تمام اعتقاداتم مردد شده‌ام.
حضرت فرمود: [ان من الحق ان تفقهوا]
راهش این است که فقیه بشوید. فقیه به معنای دین شناسی عمیق است. اگر می‌خواهی شبهه اینترنشنال بر تو اثر نگذارد باید فقیه بشوی.
حالا فقیه که شدی[و من الفقه ان لاتغتروا] یک بخشی از فقه آن است که تو فریب نخوری. یعنی بگو این مشخص است و تو داری مغالطه می‌کنی. این اطلاعات را ازکجا آوردی!؟
دین شناس شوید. نمی‌توانند تو را گول بزنند و شک و شبهه بر تو اثر ندارد.

✅️ثمره فقاهت دو چیز است:
۱. دلسوزی برای خود. روایات را خوانده‌ام می‌دانم قیامت چیست حساب و کتاب چطور است و آرام آرام دلم برای خودم می‌سوزد.[ان انصحکم لنفسه اطوعکم لربه] هر که بیشتر به حال خودش دلسوزی کند‌، بیشتر عبادت می‌کند.
نتیجه اطاعت از خدا این است که خودت راحت [من یطع الله یامن و یستبشر]
خیال نکنیم اگر احیانا ما به علممان عمل کردیم سودی به حال خدا دارد. یا اگر عمل نکردیم خدا ضرر می‌کند. یکی از ثمرات شک داشتن، ظلم به خود است.[و اشکم لنفسه اعصاکم لربه]
هر کسی به حال خود دلسوز نبود راحت گناه می‌کند.
نتیجه این است[من یعص الله یخب و یندم]
🔷️۱. ناامید می‌شود.
🔶️۲.پشیمان می‌شود.

🔸الحمدلله رب العالمین…🔸️

کافی بیست و یکم

⚜️بِسْمِ ٱللَّٰهِ ٱلرَّحْمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ⚜️

💢شرح اصول کافی_درس بیست و یکم💢

📆1402/08/14_20ربیع‌الثانی1445

⚜️بَابُ اسْتِعْمَالِ الْعِلْمِ‏⚜️

استاد محمد کاظمی‌نیا
کافی بیست و یکم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
29:56 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.

امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).

خلاصه جلسه قبل: یکی از ابوابی که خیلی مهم است باب عمل کردن به علم است.علم برای صرف علم نیست و برای آن است که به آن عمل کنیم. یکی از روایات این بود که در جهنم، جهنمی‌ها از تعفن عالمی که به علمش عمل نمی‌کند، اذیت می‌شوند. در ادامه به دیگر احادیث این باب میپردازیم

🔻حدیث پنجم

💠 عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ بِمَ يُعْرَفُ النَّاجِي
راوی از امام صادق(ع) می‌پرسد ما چطور اهل نجات را بشناسیم.

ناجی کسی است که نجات یافته است.
به تعبیر ملا صالح مازندرانی: الناجی فی الدنیا من السبیل ضلاله و فی الآخره من العذاب
کسی که در دنیا گمراه نباشد، در آخرت دچار عذاب نباشد نجات یافته است.
راه شناخت انسان‌های نجات یافته چیست؟نشانه و معیار چیست؟ امام صادق فرمود:

💠مَنْ كَانَ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوَافِقاً
کسی که گفتارش با کردارش هماهنگ و همسو باشد.

💠فَأَثْبَتَ  لَهُ الشَّهَادَةَ
بنویس و شهادت بده که این آقا اهل نجات است.

✅حضرت با قاطعیت فرمود.
۱. کسی که عالم باشد.
۲. کسی که علاوه بر علم، اهل عمل باشد. حضرت فرمود برای این‌ها گواهی بنویس که شما اهل نجات هستی.

💠وَ مَنْ لَمْ يَكُنْ فِعْلُهُ لِقَوْلِهِ مُوَافِقاً
واگر کسی بود که قولش و فعلش موافق نبود،
(در باب تقوا حرف زد و خودش بی تقوایی کرد.)

💠فَإِنَّمَا ذَلِكَ مُسْتَوْدَعٌ
این شخص ودیعه‌ای است.


🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰

دربحث نجات در مسیر بودن شرط است. انسان باید در مسیر باشد ولی هدف و سرانجام هم باید درست باشد.
✅️عاقبت بخیری همان نجات است.
اگر یک عمر دویدیم، نماز خواندیم ولی لحظه آخر لغزیدیم این خیلی خسارت است. تا آخر باید در مسیر باشیم. لذا برای نجات اولا علم دارد، ثانیا عمل می‌کند. واین مسیر را هم تا آخر ادامه می‌دهد.

✴️در احادیث هرجا نجات آمده بحث عمل هم آمده است.
انسان بدون زحمت، نماز، صداقت و… اهل نجات نیست.
🔺در بحار حضرت فرمود: بالبرّ و عمل الخیر اطلب النجاه
با نیکی و عمل خیر نجات را طلب کنید.
کسی که عمل نکرد راهی برای رسیدن به نجات ندارد.
🔺وباز امیرالمؤمنین فرمود: من عمل بالحقّ، نجا.
کسی که به حق عمل کند، نجات پیدا می‌کند. صرف علم کافی نیست.
🔺یا این روایت: النجاه فی الصدق.
نجات در یک عمل انجام دادن است. در راستگو بودن است.
✅️ انسان باید دنبال هدف باشد، نتیجه درست وقتی محقق می‌شود که ما اهل عمل باشیم.

✳️اینکه حضرت فرمود «فَإِنَّمَا ذَلِكَ مُسْتَوْدَعٌ»
اگر کسی عالم و اهل عمل نبود. این شخص عاریه‌ای است. عاریه به چه معناست؟
⤵️امیرالمؤمنین به طور مفصل در نهج البلاغه این نکته را بیان میکنند. ما دوتا ایمان داریم.
1️⃣ ایمان مستقر: ایمانی که در قلب و جان انسان ثابت شده است و خیالمان راحت است. در تلاطمات و شبهات و فتنه‌ها ما نمی‌لغزیم
2️⃣ ایمان مستودع: یعنی ودیعه، امانت.
چندصباح این ایمان را به ما داده‌اند و بعد از ما می‌گیرند. کسی هشتاد سال اهل نماز، دیندار، بعد سر یک حادثه‌ای با کل دین در می‌افتد. خدا نکند جزء کسانی باشیم که ایمان عاریه‌ای دارند.
در ایمان عاریه‌ای شخص منافق و کافر نیست، مومن و دیندار است، یک لحظه ایمان از او گرفته میشود، چرا که ایمان در قلب او ثابت نشده.

اول حدیث هفتم را می‌خوانیم و بعد برمی‌گردیم به حدیث ششم.

🔻حدیث هفتم

💠سَمِعْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع يَقُولُ إِذَا سَمِعْتُمُ الْعِلْمَ فَاسْتَعْمِلُوهُ
وقتی علم و حرف خوبی را شنیدی،( منتظر چه هستی!؟) به آنچه یاد گرفتی عمل کن .

💠وَ لْتَتَّسِعْ قُلُوبُكُمْ
دنبال این باشید که قلب خود را فراخ و بزرگ کنید. [تَتَّسِعْ]

علم باعث افزایش ظرفیت است.
به تعبیر حضرت در نهج‌البلاغه: هر ظرفی با مظروف پر می‌شود. تنها ظرفی که هر چه مظروف در آن بریزی جا باز می‌کند علم است.
علم طوری است که هر چقدر تو یاد بگیری، نمی‌گویی کافیه دیگه تمام شد. می‌گویی باز هم به یادگیری اشتیاق دارم.
حضرت فرمود:
۱. اگر علمی یاد گرفتید، عمل کنید.
۲. قلبتان را بزرگ کنید.
بعضی از آدم‌ها هستند که قلبشان کوچک است.

💠 فَإِنَّ الْعِلْمَ إِذَا كَثُرَ فِي قَلْبِ رَجُلٍ لَا يَحْتَمِلُهُ
وقتی که کسی علمی را یاد گرفت ولی ظرفیتش را نداشت و کار بر دوش او سنگین میشود.

💠قَدَرَ الشَّيْطَانُ عَلَيْهِ
شیطان بر او قدرت پیدا می‌کند و مسلط می‌شود.

⏪اگر علم یاد گرفتی و دنبال عمل نبودی ظرفت کوچک می‌شود.
به تعبیر آیت‌الله جوادی: ما چیزی به نام فارغ‌التحصیلی نداریم.
فارغ‌التحصیلی وقتی است که انسان بمیرد. اگر کسی گفت من فارغ التحصیل شدم حضرت فرمود[قَدَرَ الشَّيْطَانُ عَلَيْهِ]
شیطان بر او مسلط خواهد شد.

💠فَإِذَا خَاصَمَكُمُ الشَّيْطَانُ
وقتی شیطان با شما گلاویز شد و در افتاد، شما هم به او حمله کنید.
نگویید شیطان به من گفت به نامحرم نگاه کن! تو به شیطان حمله کن. یک بار هم تو کاری کن که شیطان عقب برود.


💠بِمَا تَعْرِفُونَ
با آن حرف‌هایی که یاد گرفتید. با همان مطالبی که قبلا علماء برای شما گفتند به شیطان حمله کنید.

💠فَإِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً
قطعا حربه‌ها و کید شیطان ضعیف است.
(اگر یک مقداری شما استقامت کنید او فرار می‌کند.)

💠فَقُلْتُ وَ مَا الَّذِي نَعْرِفُهُ!
راوی می‌گوید من نفهمیدم گفتم چه چیزی یاد گرفتیم! با چه چیزی به جنگ شیطان برویم؟

💠قَالَ خَاصِمُوهُ
حضرت فرمود: (خصم یعنی دشمن) با شیطان مقابله کنید

💠بِمَا ظَهَرَ لَكُمْ مِنْ قُدْرَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
به آن چیزی که از قدرت خدا بر شما آشکار شده است.

✅علم عجب و تکبر می‌آورد. وقتی که غرور آمد انسان خودش را گم می‌کند و مسیر انحراف را شروع می‌کند و شیطان می‌آید و سوار می‌شود. تو آمده بودی درس بخوانی عالم دين و عالم ربانی بشوی!
مرکب شیطان شدی! شیطان سوار بر تو می‌گوید این حرف را بزن این فتوا را بده. حالا باید بجنگیم، چطور باید بجنگیم؟حضرت فرمود از علمت استفاده کن. کدام علم؟ علم به قدرت الهی.

🔷️در بحث کلام بحث صفات خدا که مطرح می‌شود می‌گویند خدا یگانه است علم دارد قدرت دارد و… از صفات الهی استفاده کن و با شیطان بجنگ که دچار عجب نشوی. فکر کردن به قدرت خدا( این علم‌ها از کجا آمده‌اند؟ خدا این‌ها را خلق کرده است. آیا من در مقابل قدرت او محلی از اعراب دارم؟ ندارم.)
عُجب را از بین می‌برد.
عمل به علم باعث می‌شود شیطان از گرده من و شما پایین بیاید. تکبر علمی از بین برود.‌ تکبر علمی بد دردی است. انسان چیزی یاد بگیرد و این یادگرفتن که برای فهم بود موجب عجب و غرور نسبت به دیگران شود.

🔺حضرت فرمود:
اهل عُجب نباشید و راه مقابله با عُجب توجه به علم خودتان است. خدا قدرت دارد. یکی از قدرت‌های خدا علمی است که به اهل بیت علم ماکان و مایکون داد. گذشته و آینده را می‌دانند. علم من نسبت به آن‌ها چقدر است؟ هیچ. وقتی فهمیدی که جایی خبری نیست یعنی به علمت عمل کردی.‌ ما می‌خوانیم اهل عجب و تکبر نباش. کجا به دردمان می‌خورد؟ آنجایی که همین علم خواست من را به غرور بکشاند.

🔻حدیث ششم

💠قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي كَلَامٍ لَهُ خَطَبَ بِهِ عَلَى الْمِنْبَرِ روزی امیرالمؤمنین به بالای منبر رفت و شروع به خطبه خواندن کرد.

💠أَيُّهَا النَّاسُ إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا بِمَا عَلِمْتُمْ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ
آی مردم اگر چیزی یاد گرفتید به آن چیزی که یاد گرفتید عمل کنید شاید[لعلّ] هدایت شوید.

✴️چرا در قرآن انقدر [لعلّ] به کار رفته است؟ علم خدا قطعی است چرا [شاید] می‌گوید؟ می‌گوید به علمی که دارید عمل کنید شاید هدایت شوید. اگر به علم عمل کردیم حتما هدایت می‌شویم چرا شاید گفته شده؟؟ این دلیل دارد:
💠إِنَّ الْعَالِمَ الْعَامِلَ بِغَيْرِهِ كَالْجَاهِلِ
کسی که عالم باشد ولی به علمش عمل نکنداین مثل بی سواد و جاهل است.

💠الْحَائِرِ الَّذِي لَا يَسْتَفِيقُ عَنْ جَهْلِهِ
مثل شخص جاهلی است که از خواب غفلت و جهل بیدار نخواهد شد.[لَا يَسْتَفِيقُ]

💠بَلْ قَدْ رَأَيْتُ أَنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ
بلکه من می‌دانم و می‌بینم حجت برعلیه انسان عالم بی عمل بیشتر است.

✅یک نفر جاهل است و عمل نمیکند، یک نفر عالم است و عمل نمی‌کند. فرمود حجتی که خدا برعلیه این عالم دارد بیش از آن کسی است که علم ندارد. (هیچ عذری از او پذیرفته نیست.)
💠وَ الْحَسْرَةَ أَدْوَمُ عَلَى هَذَا الْعَالِمِ الْمُنْسَلِخِ مِنْ عِلْمِهِ
و حسرتی که عالمی که از علمش کنده شده[الْمُنْسَلِخِ] ، می‌خورد همیشگی است.

(تو علم داشتی اما آن را به جایی پرت کردی و گفتی نخواستم. جاهلانه زندگی می‌کنم ولی ادعای علم هم دارم.)

💠مِنْهَا عَلَى هَذَا الْجَاهِلِ الْمُتَحَيِّرِ فِي جَهْلِهِ
من دیدم که آن حجت بر عالمی که عمل نمی‌کند اعظم است بر جاهلی که متحیر است. (راه را از چاه تشخیص نمی‌دهد.‌)

💠 وَ كِلَاهُمَا حَائِرٌ بَائِرٌ
و هر دو این‌ها (جاهل و عالمی که به علمش عمل نمی‌کند،) سرگردان و هلاکند.[حَائِرٌ بَائِرٌ]
(حائر یعنی سرگردان، بائر یعنی هلاک. فلان منطقه بائر است یعنی آباد نیست)

💠لَا تَرْتَابُوا فَتَشُكُّوا
اهل دو دلی نباشید. اگر اهل دو دلی بودی به شک می‌افتی.

💠وَ لَا تَشُكُّوا فَتَكْفُرُوا
اگر اهل شک شدی به کفر می‌رسی.

💠وَ لَا تُرَخِّصُوا لِأَنْفُسِكُمْ
اهل رخصت گرفتن برای خودتان نباشید.
( می‌گویند الان وقت نماز است، می‌گوید امشب شب عروسی است یک شب، هزار شب نمی‌شود.‌)

💠فَتُدْهِنُوا
(اگر به خودت رخصت دادی) سرانجامش ماست مالی کردن است.

(دُهن یعنی روغن، ما می‌گوییم ماست مالی کردن، یک کاری را آدم شل انجام بدهد)
می‌گویی نماز بخوان می‌گوید من قرصش را خورده‌ام. اول دو دلی بود بعد به شک تبدیل شد و شک به کفر تبدیل شد، الآن رخصت به خودش داد، می‌گوید هر کار خواستی بکن و شروع به ماست مالی کردن می‌کند.

💠وَ لَا تُدْهِنُوا فِي الْحَقِّ فَتَخْسَرُوا
در وظائف اهل ماست مالی کردن نباشید. چون خسران می‌کنید.

💠وَ إِنَّ مِنَ الْحَقِّ أَنْ تَفَقَّهُوا
یکی از حقوقی که خدا به شما دارد این است که فقیه بشوید.

💠وَ مِنَ الْفِقْهِ أَنْ لَا تَغْتَرُّوا 
ویکی از مباحثی که در فقه می‌خوانید آن‌ است که گول نخورید.

💠وَ إِنَّ أَنْصَحَكُمْ لِنَفْسِهِ أَطْوَعُكُمْ لِرَبِّهِ
هر کس دلش بیشتر به حال خودش می‌سوزد، بیشتر عبادت می‌کند.

( اگر من دلسوز خودم باشم عبادت می‌کنم. اگر نباشم می‌گویم کی از جهنم آمده!)

💠 وَ أَغَشَّكُمْ لِنَفْسِهِ أَعْصَاكُمْ لِرَبِّهِ
کسی که می‌خواهد خودش را گول بزند، راحت برای پروردگارش توجیه می‌کند.
💠وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ يَأْمَنْ وَ يَسْتَبْشِرْ
کسی که از خدا اطاعت کند:
1️⃣به امنیت و آرامش می‌رسد. [يَأْمَنْ]
(من گناه می‌کنم بعد قرص اعصاب می‌خورم. بعد می‌گوییم جن آورده‌اند، دعا کرده‌اند. کسی دعا نکرده، اطاعت از خدا است که آرامش می‌آورد.)
2️⃣بعد به تو بشارت می‌دهند. [يَسْتَبْشِرْ]
(نفرموده است به یک چیز بشارت می‌دهد! فرمود اگر اطاعت کنی بشارت به همه چیزهای خوب می‌دهد. متعلق معلوم نکرده است پس بشارت عام است.)

💠وَ مَنْ يَعْصِ اللَّهَ يَخِبْ وَ يَنْدَمْ.
کسی که عصیان کند،
1️⃣ نا امید می‌شود.[يَخِبْ]
2️⃣پشیمان می‌شود.[يَنْدَمْ]

🔰حضرت از شکل اول استدلال منطقی این حدیث را فرمود:

⤵️دربرخورد انسان باعلم، انسان عالم دو تا راه دارد:
1️⃣ عمل می‌کند.
2️⃣ عمل نمی‌کند.

🔷️۱.فرمود[ فَاعْمَلُوا] شما به علمتان عمل کنید. چرا؟ تا هدایت شوید.
🔶️۲.اگر عمل نکردید، حضرت تقبیح می‌کند. یعنی می‌گوید وای به حالت! عمل نکردی! می‌دانی عمل نکردن به علم یعنی چه؟
(حضرت در اینجا عالم و جاهل را مقایسه می‌کند. شاید ما خیال کنیم این مقایسه‌ها بی ادبی و اهانت است. ولی همه‌ی این‌ها هشیار کردن است.حضرت گفت تو اگر عالم بودی و به علمت عمل نکردی من شروع می‌کنم به تقبیح کردن تو شاید بیدار شوی)

می‌دانی مقایسه تو با یک انسان جاهل چیست؟ در وهله اول تو جاهلی[كَالْجَاهِلِ الْحَائِرِ] مثل یک نادانی است که سرگردان است.‌ ولی از این بالاتر هم هست.
نه تنها تو جاهلی بلکه اوضاع تو از جاهل بدتر است. [ قَدْ رَأَيْتُ أَنَّ الْحُجَّةَ عَلَيْهِ أَعْظَمُ]
(حضرت از قاعده اولویت استفاده کرد) چرا؟
چون حسرت تو دائمی است.بلائی که بر سر تو می‌آید یک بلای اعظم است.
✳️یکی از عوامل ترک عمل چیست؟ علتش شک در حقائق است. این می‌دانست یک ریال هم نباید بدزدد ولی گفت طوری نیست چون دیگران دومیلیون دزدیده‌اند من الآن مشکلی ندارم.

⏬️وقتی شک در عقائد ایجاد شد، این شک دوتا تاثیر دارد:
🔸️۱. تاثیر در اعتقادات
🔸️۲. تاثیر در اعمال
🔹️مقدمه۱: [لاترتابو]اهل دو دلی نباشید.[فتشکوا] دچار شک می‌شوید.
🔹️مقدمه۲:[ولاتشکوا فتکفروا]

🔷️نتیجه:در این قاعده حد وسط را حذف می‌کنیم:
[لاترتابوا فتکفروا] اگر شک در اعتقادات حاصل شد، کفر در اعتقادات حاصل می‌شود.
حضرت فرمودچرا نباید در آنچه که علم داریم شک کنیم؟ چون سر از کفر در می‌آوریم. همه چیز را از بین خواهد برد.

🔸️مقدمه۱: [لا ترخصوا لانفسکم] مثلا می‌گویی نماز شب بخوان، می‌گوید خدا از ما انتظار ندارد. سریع می‌گوید نیازی نیست من کاری بکنم. [فتدهنوا] سر خود را کلاه گذاشتی اهل چه می‌شوی؟ ادهان. اهل ماست مالی می‌شوی.
🔸️مقدمه۲:[ لا تدهنوا فی الحق فتخسروا]
خسران می‌کنید.
🔶️نتیجه: [لا ترخصوا لانفسکم فتخسروا]
برای خودتان راه چاره و فرار در نیاورید، ضرر می‌کنید.
❇️حضرت فرمود: تو علم داری. یا عمل می‌کنی یا عمل نمی‌کنی.
اگر عمل نکردی، رابطه‌ات اینطوری است که تو مثل جاهلی بلکه اوضاع تو از جاهل بدتر است.
عمل نکردن باعث شک می‌شود. شک تو را به کفر می‌رساند. شک تو را به خسران می‌رساند.
چرا عمل نمی‌کنی؟در عمل خسران می‌کنید و در فکر و اندیشه کافر می‌شوی.

⭕️راه مقابله با شک چیست؟
من الآن عالم بودم ولی شک به جان من افتاده است. در تمام اعتقاداتم مردد شده‌ام.
حضرت فرمود: [ان من الحق ان تفقهوا]
راهش این است که فقیه بشوید. فقیه به معنای دین شناسی عمیق است. اگر می‌خواهی شبهه اینترنشنال بر تو اثر نگذارد باید فقیه بشوی.
حالا فقیه که شدی[و من الفقه ان لاتغتروا] یک بخشی از فقه آن است که تو فریب نخوری. یعنی بگو این مشخص است و تو داری مغالطه می‌کنی. این اطلاعات را ازکجا آوردی!؟
دین شناس شوید. نمی‌توانند تو را گول بزنند و شک و شبهه بر تو اثر ندارد.

✅️ثمره فقاهت دو چیز است:
۱. دلسوزی برای خود. روایات را خوانده‌ام می‌دانم قیامت چیست حساب و کتاب چطور است و آرام آرام دلم برای خودم می‌سوزد.[ان انصحکم لنفسه اطوعکم لربه] هر که بیشتر به حال خودش دلسوزی کند‌، بیشتر عبادت می‌کند.
نتیجه اطاعت از خدا این است که خودت راحت [من یطع الله یامن و یستبشر]
خیال نکنیم اگر احیانا ما به علممان عمل کردیم سودی به حال خدا دارد. یا اگر عمل نکردیم خدا ضرر می‌کند. یکی از ثمرات شک داشتن، ظلم به خود است.[و اشکم لنفسه اعصاکم لربه]
هر کسی به حال خود دلسوز نبود راحت گناه می‌کند.
نتیجه این است[من یعص الله یخب و یندم]
🔷️۱. ناامید می‌شود.
🔶️۲.پشیمان می‌شود.

🔸الحمدلله رب العالمین…🔸️

error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.