❀بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ❀
شرح اصول کافی_جلسه هجدهم
۱۴۰۲/۰۷/۱۴_۲۰ربیعالاول۱۴۴۵
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.
امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).
⚜کتاب فضل العلم⚜
⚜️بَابُ النَّهْيِ عَنِ الْقَوْلِ بِغَيْرِ عِلْمٍ⚜️
باب نکوهش و نهی سخن گفتن بدون علم
دراین باب ۹روایت هست،درجلسه هفدهم تا روایت پنجم تدریس شد.
🔻حدیث ششم
💠عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
محمد مسلم (از یاران صدیق امام صادق علیه السلام است.) از امام صادق علیهالسلام روایت نقل میکند:
💠إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ عَمَّا لَا يَعْلَمُ فَلْيَقُلْ لَا أَدْرِي
هنگامی که کسی از یکی از شما سوالیپرسید که پاسخش را نمیداستید؛
صراحتا بگویید نمیدانم. [لَا أَدْرِي]
(مخاطب حضرت شیعیانی هستند که شاید منصب علمی هم ندارند و گاهی مورد سوال واقع میشوند)
💠وَ لَا يَقُلْ اللَّهُ أَعْلَمُ
ولی کسی نگوید خدا عالمتر [الله اعلم]
بگوید: نمیدانم. [لَا أَدْرِي]
💠فَيُوقِعَ فِي قَلْبِ صَاحِبِهِ شَكّاً
(گفتن عبارت اللَّه اعلم) در قلب آن شخص سوال کننده شبهه ایجاد میکند.
آن شبهه چیست؟؟
💠وَ إِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لَا أَدْرِي فَلَا يَتَّهِمُهُ السَّائِلُ.
چرا که وقتی شخص که مورد سوال واقع شده بگوید نمیدانم سوال کننده او را متهم نمیکند(وهم و خیال و اشتباه به سراغ او نمیآید.)
_این روایت و حدیث چهار و پنج، یک مضمون و یک مسیر را دارند.
❇️تفاوت نمیدانم گفتن علم و جاهل بسیار زیاد است، نمیدانم عالم بر اساس عمری مطالعه و تحقیق و پژوهش در روایات و قرآن و نظرات سایر علما است و وقتی میگوید نمیدانم یعنی با وجود همه این گپژوهش ها نتوانسته به جمع بندی برسد و پاسخ بدهد.
اواز روی شدت علم واحتیاط میگوید نمیدانم!
⏪عالِم میگوید نمیدانم، نمیدانم او یعنی یک دریا علم…
در حالیکه وقتی جاهل میگوید نمیدانم اصلاً نمیداند، تحقیق وبررسی نکرده است، صرفاً میگوید نمیدانم! این (نمیدانم) از روی جهل است.
✴️در این سه روایت، اهل بیت (ع) به ما میفرمایند:
اگر نمیدانید، نمیدانستن شما از روی جهل است؛ بگویید: نمیدانم(لا ادری)
اگر نمیدانستن شما از روی علم و احتیاط است، بگویید: الله اعلم. تا سوال کننده دچار شک نشود.
_در روایت چهارم فرمود: اگر چیزی نمیدانید بگویید الله اعلم.[مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَمُ]
_در روایت پنجم فرمود: فقط علماء حق دارند بگویند الله اعلم. [لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْءٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُهُ]
کسی که جاهل است نباید بگوید الله اعلم.
_در روایت ششم حضرت فرمود:
اگر از یک شخص عادی، غیر عالم از شما، سوال کردند (إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ)
بگوید: (لَا أَدْرِي وَ لَا يَقُلْ اللَّه)
در این روایت اختصاص میدهد [الله اعلم] را به علماء.
✅تفاوت عبارت “اللّه اعلم“ با ” لا ادری“در چیست؟
گفتن عبارت «الله اعلم» از طرف شخص جاهل این توهم را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که این شخص از روی علم و تحقیق این پاسخ را داده و فقط همین یکی را نمیداند. پس در مسائل دیگر میشود به او رجوع کرد. واین خود موجب وهم و خیال استباه در مخاطب است.
✳️در مباحث فقهی عنوانی هست به نام تشابه غیرسادات به سادات:
اگر کسی سید نیست ولی لباسی پوشید که در عرف او را سید معرفی میکرد.
(عرقچین سبزی گذاشت، شال سبزی انداخت، به شرط اینکه مردم از این تیپ لباس برداشت کنند که او سید است) مراجع بزرگوار حکم به حرمت این کار دادند.
همانگونه که تشابه غیرسادات به سادات جایز نیست از این روایت هم چنین استنباط میشود که تشبه غیرعالِم به عالِم هم جایز نیست.
🔻حدیث هفتم
💠عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ:
از زراره نقل است:
زراره :یکی از یاران بسیار خاص امام صادق (ع) که از محضر امام باقر و امام صادق را درک کردند)
💠سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع
از مام باقر علیه السلام سؤال کردم که
💠مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ
حق خدا بر بندگان چیست؟
💠قَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا يَعْلَمُونَ.
حضرت فرمود:حق خدا بر مردم آن است آنچه را میدانند، بگویند.
آنچه را نمیدانند، توقف کنند [يَقِفُوا]
( حرف نادانسته و آگاهی نداشته را نگویند.)
✴️آنچه را میدانی بگو.
آنچه را نمیدانی، توقف کن؛ بیان نکن.
این حق خدا بر بندگان است.
✅ حقالله دایرهی خیلی گستردهای دارد. هم شامل آنچه بر ما واجب شده است و هم ترک محرماتی که جنبه حق الناس نداشته باشد.
در زمینه حقوق خدا بر مردم، روایات مختلف است به این صورت که حق هر دسته و صنفی به صورت جداگانه آمده مثلا علمای دین و دانشمندان سایر علوم و معلمان و پزشکان و… که اهل علم هستند، حق خاص خود را بر گردن دارند. این صنف نباید سوالی که نمیدانند را با پاسخ های من در اوردی بدهند و باید به “نمیدانمی“بسنده کنند یا اگر امکان تحقیق وجود دارد پاسخ را به بعد از تحقیق موکول نمایند.
🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰
1️⃣حقالله دایره گستردهای دارد ولی اگر اینجا فرمود حق خدا آن است که آنچه را میدانید بگویید و آنچه را نمیدانید نگویید مقصود علماء هستند.
2️⃣ این حق خداست بر گردن ما ودر صورت بخشش و حلالیت سوال کننده این حق از گردن ما برداشته نمیشودو باید از درگاه خدا هم طلب بخشش کرد.
✴️حق خدا بر شما آناست یعنی فقط و فقط باید کاری کنید که این حق ادا بشود.
باید برائت ذمه حاصل کنید.
آقایان عالِم، آقایانی که مورد سوال هستید آنچه را میدانید بگویید، آنچه را نمیدانید وَیَقِفوا عِنْدَما لا یَعْلَمون
اگر ان را نمیدانید باید توقف کنید.
🔻حدیث هشتم
💠عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ
امام صادق علیهالسلام: خدای متعال بندگان خوبش را اختصاص داده به این دو آیهای که در قرآن کریم است:
💠أَنْ لَا يَقُولُوا حَتَّى يَعْلَمُوا
نگویید آنچه را که نمیدانید!
[أَنْ لَا يَقُولُوا] نگویند مگر اینکه با علم باشد.
💠وَ لَا يَرُدُّوا مَا لَمْ يَعْلَمُوا
آنچه را نمیدانید تکذیب نکنید.
یک طرف این است که حرف ندانسته نزن، طرف دیگر انچه را نمیدانی رد نکن.
ما بعضی وقتها ندانسته حرف میزنیم، یک چیزی را ثابت میکنیم.
بعضی وقتا ندانسته، یک چیزی را رد میکنیم.
حضرت فرمودند: خدا دو تا آیه در قرآن فرستاده است که به شما بگوید اینطور نباشید.
اگر میخواهی رد کنی با استدلال با دلیل!
اگر میخواهی چیزی بگوئی با استدلال با دلیل با حجت، پیش خودت حل شده باشد. نه اینکه هرچه به ذهنت رسید هرچه به دهان آمد شما سریع بگو!
⬇️آن دو آیه چیست؟
💠قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ﴾
خداوند در قرآن میفرماید : آیا خدای متعال از بنی اسرائیل در کتاب آسمانی پیمان و عهد نگرفت که پشت سر خدا حرف نزنند؟
نسبت های ناروا به خدا ندهند.
⏪ ما از شما و دیگران وعده گرفتیم که اگر میخواهید درمورد خدا، احکام خدا و شریعت حرف بزنید، عالمانه حرف بزنید.
💠 وَ قَالَ: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ﴾
همچنین در آیهای دیگر می فرماید: آنچه را که به او علم ندارند، تکذیب کردند وهنوز هم به تأویل و باطن او نرسیدهاند.
✅حضرت فرمود این دوآیه( پشت سرخدا حرف اشتباه نزنید،
چیزی که یقین ندارید تکذیب نکنید.) را خدا برای شما مؤمنین گفته است.
🔷️مؤمنین اگر میخواهید حرف بزنید، حرفتان دقیق، عمیق، علمی همراه با پشتوانه عقلی، روایی و قرآنی باشد.
همچنین اگر میخواهید تکذیب کنید، تکذیب شما هم عالمانه باشد، و از روی هوای نفس نباشد،(اگر از چیزی خوشم نمیآید بدون دلیل عقلی، روایی و قرآنی فتوا به حرمت آن ندهم.)
❇️در رابطه با نگفتن چیزی که نمیدانیم روایت بسیار است ولی روایتی با مضمون رد چیزی که یقین به بطلانش نداریم کمتر آمده به همین جهت این روایت از روایات مهم به شمار میرود.
_از طرف دیگر مواردی هم در زمینه رد سریع انچه که یقین به بطلانش داریم آمده است، از جمله:
مرحوم امام نامهای به فرزندشان نوشتند با این مضمون که وقتی با مسائل عرفانی در عالم روبرو میشوی یا اگرعالمی یا اولیاء اللهی را دیدید که سرو سری با خدا دارد و شما درکی از آن ندارید یا انها را تجربه نکردید، فورا ان را رد نکنید چرا که این شمایید که به این حد از مدارج معنوی و سیر و سلوک و مکاشفه نرسیده اید نه اینکه آن شخص دروغ بگوید.
در آیات و روایات صراحتاً یا اشارتاً این مباحث معنوی و ملکوتی ذکر شده ولی باز هم عده ای وقتی از چنین چیزی صحبت به میان میاید این مسایل را کاملا رد میکنند. به عنوان مثال قرآن کریم میگوید:
♦️ ﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ…﴾
الجمعه/۱
هرچه در آسمان و زمین است دارد تسبیح میگوید.
پس اگر کسی بیان کرد که شاهد تسبیح حیوانات یا آب و گیاه بوده نباید ان را انکار کرد و دروغگو پنداشت. بلکه باید به ندانستن و تجربه نکردن خودت معترف باشی.
لذا این نکته، نکته مهمی است:
همانگونه که حرف بدون علم آسیبزا است، و یک حرف جاهلانه زدن یک عدهای را گمراه میکند، رد بدون علم هم همین است.
رد این مسائل موجب دوری جامعه از معنویت میشود، باید در چنین مواقعی اذعان کرد که اگر چه من به این مسائل نرسیدم ولی حقایقی هست که نمیشود انکارشان کرد، چراکه فتواهای اشتباه آسیب زا است.
🔻حدیث نهم
💠عَنِ ابْنِ شُبْرُمَةَ قَالَ:مَا ذَكَرْتُ حَدِيثاً سَمِعْتُهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع إِلَّا كَادَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي
آقای ابن شبرمه(شُبْرَمه، شُبْرِمه هم گفته شده) میگوید من حدیثی از امام صادق سلاماللهعلیه شنیدم که هروقت این حدیث و روایت از خاطر من میگذرد،
نزدیک است قلبم از جا کنده بشود. [يَتَصَدَّعَ]
(آنقدر این حدیث برای من ثقیل و سنگین است من قلبم از جا دارد کنده میشود.)
⬇️آن حدیث چیست؟
💠حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص
امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم از جدم امیرُالمؤمنین از رسول خدا این روایت را نقل کرد.
💠قَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ
ابْنِ شُبْرُمَه ( در رابطه با عصمت ائمه در انتقال اخبار و روایات اجدادشان) این چنین بیان میکند:
💠 وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ مَا كَذَبَ أَبُوهُ عَلَى جَدِّهِ وَ لَا جَدُّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ
قسم به خدا که پدر امام صادق علیه السلام (امام باقر علیه السلام) بر جدش امیرالمؤمنین و ایشان هم بر پیامبر دروغ نمیبندد. (قسم به خدا اینها خاندان عصمت هستند و دروغ به یکدیگر نسبت نمیدهند.)
متن حدیث:
💠قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
کسی که بخواهد دینداری، فتوا وعلوم الهی را با قیاس پیش ببرد هم خودش را به هلاکت انداخته[هَلَكَ]، هم افراد زیادی از پیروانش را[أَهْلَكَ] را به تبع خودش جهنمی کرده است.
❌️اینطور نیست که دین را بشود با قیاس اداره کرد.
💠وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ
کسی که برای مردم فتوا بدهد درحالی که علم ندارد.
💠وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَ الْمُحْكَمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ
ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه قرآن تشخیص نمیدهد. (تخصصی در علوم قرآنی و تفسیر آن ندارد)
💠هَلَكَ وَ أَهْلَكَ
هم خودش را هلاک کرد و هم پیروانش را.
(چنین شخصی هم خودش را بیچاره و جهنمی کرد هم عدهای از این نادانهایی که به فتوا و حرف او عمل کردند، آنها را هم جهنمی کرد.)
✅حضرت فرمود مواظب باشید، پشت سر چه کسی راه میروید؟! از چه کسی تقلید میکنید؟! عنان امورتان را به دست چه کسی دادهاید؟!
آن شخص باید شخصی عالم باشد و طبق تاکید مراجع برای انتخاب مرجع تقلید باید با چند نفر خبره فن مشورت نمود تا اعلم ترین را انتخاب نمایید.
❇️حدیث رسول اکرم دو بخش دارد:
1️⃣ راجعبه مقاییس است( مقایسه، قیاسها)
2️⃣ راجعبه فتوای بغیر علم است.
هردو ذیل همان عنوان کلی (فتوای بدون علم) یعنی گفتن حرف بدون علم قابل تفسیر وبیان است.
⏪کسی که بخواهد دین را با مقایسهها به خورد مردم بدهد هم خودش و هم دیگران را بیچاره کرده است.
❎یکی از مهمترین وجوه افتراق بین فقه امامیه و فقه اهل سنت همین جریان قیاس است:
اهل سنت قائل به قیاس هستند.
در حالی که آلالله صلواتالله علیها به طور مطلق، صریحاً وشدیداً با قیاس مخالف هستند.
🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰
1️⃣جریان قیاس چیست؟
در قالب چندمثال:
⭕️باتوجه به اینکه در دین مبین اسلام ادرار نجس است اگر کسی بنا بر یکی بودن مواد عرق انسان با ادرار واینکه هر دو هم از بدن انسان بیرون میآیند این نتیجه گیری را کرد که:
اگر ادار نجس است پس باید عرق هم نجس باشد. اگر عرق نجس نیست پس ادرار هم نجس نیست چرا که این دوتا شبیه هم هستند؛
مقایسه این دو باهم یک قیاس اشتباه است چرا که اینها ظاهر شبیه به هم داشتند.
⭕️ مثال دیگر اینکه دین مبین میگوید گربه به عنوان یک حیوان نجس نیست، سگ هم حیوان است، اگر گربه نجس نیست، سگ هم نباید نجس باشد.
همهی حیوانات یا پاک و طاهر هستند یا نجس هستند!
حیوان که با حیوان فرق نمیکند!!
قیاس میکند در حالی که دین خدا با قیاس نیست.
ما قیاس را مطلقاً نمیپذیریم.
✅یک وقت میگوییم تنقیح مناط کن. یعنی قرآن کریم یا روایت آمد علاوه بر اصل حکم، دلیل حکم را هم ذکر میکند.
مثلاً فرمود شراب حرام است، نجس است بلافاصله فرمود چون مسکر است و انسان را مست میکند. در اینجا میگوییم هر وسیله و شئ مستکنندهای حرام میشود.
قرآن یا روایت بحث شراب را مطرح کرد ولی قید زد، صفت آورد، گفت این شراب به خاطر مستکننده بودنش حرام است. هزاروچهارصد سال بعد یک ماده ی دیگری درست کردند، ( دود و یا قرص) ولی انسان وقتی میخورد مست میشود. میگوییم حکم شراب در مورد این هم هست، این هم حرام است.
چرا؟؟ چون تنقیح مناط کردیم.
تنقیح مناط یعنی علت را بفهم.
قیاس یعنی ظاهر را ببین مثل مثال قبل (این حیوان آن هم حیوان پس هر دو باید یک حکم داشته باشند!!)
لذا یکی از مباحثی که اهل سنت متاسفانه در او بسیار گرفتار هستند همین جریان قیاس است.
❇️حضرت فرمود:
مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ
کسی بخواهد دین را با این مقایسههای سادهی پیش پا افتاده اداره کند هم خودش و هم دیگران را بیچاره کرده است.
✳️ در علم پزشکی هم برای یک بیماری در دو شخص داروی یکسان نمیدهند و به ویژگی های جسمی اشخاص (بیماری های زمینه ای، توان جسمی و…..) توجه میشود.
این که علم پزشکی است اگر بخواهید دیانت را با علم قیاس پیش ببرید، نمیشود.
2️⃣چرا اهل سنت گرفتار قیاس شدند؟؟
علت خیلی مهم است. اهل سنت بعد از پیغمبر رفتند سراغ خلفاء، خلفایی که نه عصمت داشتند نه به علم غیب متصل بودند، نه از احکام الهی سر در میآوردند. خب اینها دستشان بسته شد و فقط احادیث پیغمبر را داشتند. یک مدتی هم منع کتابت حدیث کردند.
ولی شیعه در طول تاریخ امام داشت.
از ائمه سوال و احکام شریعت را میپرسیدند. ما دچار قیاس نشدیم چون ما هرجا گرفتار میشدیم از امام سوال میپرسیدیم. اهل سنت میخواستند همهی احکام را با احادیث پیغمبر جواب دهند. نمیشود! پیامبر همهی حرفها را نزده بود تا اهلبیت هم بیایند حرفها را بزنند.
وقتی دستشان از دامان اهلبیت کوتاه شد، سوال جدید مطرح میشد، مسائل مستحدثه، مسائل جدید که پیش میآمد، میگفتند قیاس کن با همانها. این قیاس که دلیل نیست میگوید چکار کنیم!؟ راه چارهای نداریم؛ مجبوریم از همان احادیث پیغمبر یک چیزی شبیهای پیدا کنیم و بک فتوایی صادر کنیم.
🔺امام صادق علیه السلام به ابوحنیفه (موسس مذهب حنفی که مدتی از شاگردان امام صادق علیه السلام بود و س)پس منحرف شد.) فرمود:
دست از قیاس بردار!
إِنَّ أَوَّلَ مَنْ قاسَ إِبْلِیسُ
اولین کسی که در عالَم قیاس کرد، ابلیس بود.
شما دارید مسیر او را میروید. آنجایی که ابلیس میگوید:
﴿خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾ اعراف/۱۲
خدایا مرا از آتش خلق کردی، او را گل خلق کردی…
ابلیس خودش را مقایسه میکند! من که آتش هستم بهتر از گل هستم. من باید بر آدم اولویت داشته باشم.
قیاس؛ قیاس باطلی است. ظاهر خودش را با ظاهر آدم مقایسه کرد. به فرض که آتش از گِل بهتر باشد.
( اینجا جای سوال است. چه کسی گفته آتش از گِل بهتر است؟!!) تو داری ظاهر را قیاس میکنی، باطن آدم که گِل نیست. روح آدم را چرا نمیبینی؟!
روح آدم روحی است که از خداست، متصل به خدا و فطرت الهی است.تو جسم آدم را با جسم خودت مقایسه میکنی و میگویی من برتر هستم!!
🔹️اولاً که آتش از گِل برتر نیست.
🔸️ثانیاً حقیقت آدم به این ظاهر نیست، به باطن است.
_اولین کسی که قیاس کرد ابلیس هست و کسی که بخواهد قیاس کند در مسیر ابلیس حرکت میکند.
3️⃣ چرا ابْنِ شُبْرُمَه میگوید: وقتی این حدیث از ذهنم میگذرد قلبم کنده میشود، شاید علتش این باشد:
آنقدر جریان اهل سنت این قیاس استفاده میکنند،
حضرت فرمود: هلک واهلک.
کسی که این کار را بکند هم خودش و هم دیگران و پیروانش را نابود کرده!
ابن شبرمه در مواجهه با عده ی کثیری که متاسفانه بر طبق همین مبنا عمل میکنند و از اهر بیت جدا شده اند میگوید با دیدن این جماعت قلبم به درد میآید.
❎بخش اول راجعبه قیاس بود.
بخش دوم فرمود:
وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ
کسی که بدون علم فتوا صادر کند، خودش و دیگران را به هلاکت انداخته است.
🟢مقصود از علم چیست؟؟
علم به ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن :
لَا يَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ…..
ناسخ و منسوخ به حکم و آیهای از قرآن گفته میشود که پس از مدتی منقضی شود به عنوان مثال:
آیه نجوا یکی از آن موارد است.
_خدای متعال فرمود: هر کسی میخواهد با پیغمبر حرف بزند باید یک صدقهای بدهد.
بعد از این حکم جز امیر المؤمنين علی علیه السلام کسی برای پرسش سوال نزد پیامبر صلوات الله علیه نیامد.
لذا یکی از فضائل حضرت، عمل به آیهی نجوا است.
درحالی که دیگران وقتی بحث صدقه پیش آمد، حرفهایشان با پیامبر تمام شد.
این آیه بعد از مدتی نقض شد خداوند در آیه دیگری علت این حکم را امتحان مسلمانان دانست.
حالا کسی این حرف را نداند، ناسخ و منسوخ را نداند و شروع کند بر اساس این فتوا صادر کردن. هم خودش و هم دیگران را بیچاره کرده است.
محکم و متشابه هم به آیاتی از قرآن که صریح هستند، قابل تأویل نیستند، ذو وجهین نیستند، محکم میگویند.
بعضی از آیات هستند که چند وجه دارند. نیاز به تاویل دارند. اهل فن یعنی اهل بیت باید حقیقت این آیه را مشخص کنند. اینها متشابهاتند.
استدلال به آیات متشابه قرآن موجب هلاکت خودشخص و پیروان ان شخص میشود. چرا که تاویل این ایات نزد اهلبیت است. وفتوایی صادر میشود که مطابق حقیقت قرآن نیست.
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
❀بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ❀
شرح اصول کافی_جلسه هجدهم
۱۴۰۲/۰۷/۱۴_۲۰ربیعالاول۱۴۴۵
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.
امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).
⚜کتاب فضل العلم⚜
⚜️بَابُ النَّهْيِ عَنِ الْقَوْلِ بِغَيْرِ عِلْمٍ⚜️
باب نکوهش و نهی سخن گفتن بدون علم
دراین باب ۹روایت هست،درجلسه هفدهم تا روایت پنجم تدریس شد.
🔻حدیث ششم
💠عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
محمد مسلم (از یاران صدیق امام صادق علیه السلام است.) از امام صادق علیهالسلام روایت نقل میکند:
💠إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ عَمَّا لَا يَعْلَمُ فَلْيَقُلْ لَا أَدْرِي
هنگامی که کسی از یکی از شما سوالیپرسید که پاسخش را نمیداستید؛
صراحتا بگویید نمیدانم. [لَا أَدْرِي]
(مخاطب حضرت شیعیانی هستند که شاید منصب علمی هم ندارند و گاهی مورد سوال واقع میشوند)
💠وَ لَا يَقُلْ اللَّهُ أَعْلَمُ
ولی کسی نگوید خدا عالمتر [الله اعلم]
بگوید: نمیدانم. [لَا أَدْرِي]
💠فَيُوقِعَ فِي قَلْبِ صَاحِبِهِ شَكّاً
(گفتن عبارت اللَّه اعلم) در قلب آن شخص سوال کننده شبهه ایجاد میکند.
آن شبهه چیست؟؟
💠وَ إِذَا قَالَ الْمَسْئُولُ لَا أَدْرِي فَلَا يَتَّهِمُهُ السَّائِلُ.
چرا که وقتی شخص که مورد سوال واقع شده بگوید نمیدانم سوال کننده او را متهم نمیکند(وهم و خیال و اشتباه به سراغ او نمیآید.)
_این روایت و حدیث چهار و پنج، یک مضمون و یک مسیر را دارند.
❇️تفاوت نمیدانم گفتن علم و جاهل بسیار زیاد است، نمیدانم عالم بر اساس عمری مطالعه و تحقیق و پژوهش در روایات و قرآن و نظرات سایر علما است و وقتی میگوید نمیدانم یعنی با وجود همه این گپژوهش ها نتوانسته به جمع بندی برسد و پاسخ بدهد.
اواز روی شدت علم واحتیاط میگوید نمیدانم!
⏪عالِم میگوید نمیدانم، نمیدانم او یعنی یک دریا علم…
در حالیکه وقتی جاهل میگوید نمیدانم اصلاً نمیداند، تحقیق وبررسی نکرده است، صرفاً میگوید نمیدانم! این (نمیدانم) از روی جهل است.
✴️در این سه روایت، اهل بیت (ع) به ما میفرمایند:
اگر نمیدانید، نمیدانستن شما از روی جهل است؛ بگویید: نمیدانم(لا ادری)
اگر نمیدانستن شما از روی علم و احتیاط است، بگویید: الله اعلم. تا سوال کننده دچار شک نشود.
_در روایت چهارم فرمود: اگر چیزی نمیدانید بگویید الله اعلم.[مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَمُ]
_در روایت پنجم فرمود: فقط علماء حق دارند بگویند الله اعلم. [لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْءٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُهُ]
کسی که جاهل است نباید بگوید الله اعلم.
_در روایت ششم حضرت فرمود:
اگر از یک شخص عادی، غیر عالم از شما، سوال کردند (إِذَا سُئِلَ الرَّجُلُ مِنْكُمْ)
بگوید: (لَا أَدْرِي وَ لَا يَقُلْ اللَّه)
در این روایت اختصاص میدهد [الله اعلم] را به علماء.
✅تفاوت عبارت “اللّه اعلم“ با ” لا ادری“در چیست؟
گفتن عبارت «الله اعلم» از طرف شخص جاهل این توهم را در ذهن مخاطب ایجاد میکند که این شخص از روی علم و تحقیق این پاسخ را داده و فقط همین یکی را نمیداند. پس در مسائل دیگر میشود به او رجوع کرد. واین خود موجب وهم و خیال استباه در مخاطب است.
✳️در مباحث فقهی عنوانی هست به نام تشابه غیرسادات به سادات:
اگر کسی سید نیست ولی لباسی پوشید که در عرف او را سید معرفی میکرد.
(عرقچین سبزی گذاشت، شال سبزی انداخت، به شرط اینکه مردم از این تیپ لباس برداشت کنند که او سید است) مراجع بزرگوار حکم به حرمت این کار دادند.
همانگونه که تشابه غیرسادات به سادات جایز نیست از این روایت هم چنین استنباط میشود که تشبه غیرعالِم به عالِم هم جایز نیست.
🔻حدیث هفتم
💠عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ:
از زراره نقل است:
زراره :یکی از یاران بسیار خاص امام صادق (ع) که از محضر امام باقر و امام صادق را درک کردند)
💠سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع
از مام باقر علیه السلام سؤال کردم که
💠مَا حَقُّ اللَّهِ عَلَى الْعِبَادِ
حق خدا بر بندگان چیست؟
💠قَالَ أَنْ يَقُولُوا مَا يَعْلَمُونَ وَ يَقِفُوا عِنْدَ مَا لَا يَعْلَمُونَ.
حضرت فرمود:حق خدا بر مردم آن است آنچه را میدانند، بگویند.
آنچه را نمیدانند، توقف کنند [يَقِفُوا]
( حرف نادانسته و آگاهی نداشته را نگویند.)
✴️آنچه را میدانی بگو.
آنچه را نمیدانی، توقف کن؛ بیان نکن.
این حق خدا بر بندگان است.
✅ حقالله دایرهی خیلی گستردهای دارد. هم شامل آنچه بر ما واجب شده است و هم ترک محرماتی که جنبه حق الناس نداشته باشد.
در زمینه حقوق خدا بر مردم، روایات مختلف است به این صورت که حق هر دسته و صنفی به صورت جداگانه آمده مثلا علمای دین و دانشمندان سایر علوم و معلمان و پزشکان و… که اهل علم هستند، حق خاص خود را بر گردن دارند. این صنف نباید سوالی که نمیدانند را با پاسخ های من در اوردی بدهند و باید به “نمیدانمی“بسنده کنند یا اگر امکان تحقیق وجود دارد پاسخ را به بعد از تحقیق موکول نمایند.
🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰
1️⃣حقالله دایره گستردهای دارد ولی اگر اینجا فرمود حق خدا آن است که آنچه را میدانید بگویید و آنچه را نمیدانید نگویید مقصود علماء هستند.
2️⃣ این حق خداست بر گردن ما ودر صورت بخشش و حلالیت سوال کننده این حق از گردن ما برداشته نمیشودو باید از درگاه خدا هم طلب بخشش کرد.
✴️حق خدا بر شما آناست یعنی فقط و فقط باید کاری کنید که این حق ادا بشود.
باید برائت ذمه حاصل کنید.
آقایان عالِم، آقایانی که مورد سوال هستید آنچه را میدانید بگویید، آنچه را نمیدانید وَیَقِفوا عِنْدَما لا یَعْلَمون
اگر ان را نمیدانید باید توقف کنید.
🔻حدیث هشتم
💠عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ إِنَّ اللَّهَ خَصَّ عِبَادَهُ بِآيَتَيْنِ مِنْ كِتَابِهِ
امام صادق علیهالسلام: خدای متعال بندگان خوبش را اختصاص داده به این دو آیهای که در قرآن کریم است:
💠أَنْ لَا يَقُولُوا حَتَّى يَعْلَمُوا
نگویید آنچه را که نمیدانید!
[أَنْ لَا يَقُولُوا] نگویند مگر اینکه با علم باشد.
💠وَ لَا يَرُدُّوا مَا لَمْ يَعْلَمُوا
آنچه را نمیدانید تکذیب نکنید.
یک طرف این است که حرف ندانسته نزن، طرف دیگر انچه را نمیدانی رد نکن.
ما بعضی وقتها ندانسته حرف میزنیم، یک چیزی را ثابت میکنیم.
بعضی وقتا ندانسته، یک چیزی را رد میکنیم.
حضرت فرمودند: خدا دو تا آیه در قرآن فرستاده است که به شما بگوید اینطور نباشید.
اگر میخواهی رد کنی با استدلال با دلیل!
اگر میخواهی چیزی بگوئی با استدلال با دلیل با حجت، پیش خودت حل شده باشد. نه اینکه هرچه به ذهنت رسید هرچه به دهان آمد شما سریع بگو!
⬇️آن دو آیه چیست؟
💠قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ: ﴿أَ لَمْ يُؤْخَذْ عَلَيْهِمْ مِيثاقُ الْكِتابِ أَنْ لا يَقُولُوا عَلَى اللَّهِ إِلَّا الْحَقَّ﴾
خداوند در قرآن میفرماید : آیا خدای متعال از بنی اسرائیل در کتاب آسمانی پیمان و عهد نگرفت که پشت سر خدا حرف نزنند؟
نسبت های ناروا به خدا ندهند.
⏪ ما از شما و دیگران وعده گرفتیم که اگر میخواهید درمورد خدا، احکام خدا و شریعت حرف بزنید، عالمانه حرف بزنید.
💠 وَ قَالَ: ﴿بَلْ كَذَّبُوا بِما لَمْ يُحِيطُوا بِعِلْمِهِ وَ لَمَّا يَأْتِهِمْ تَأْوِيلُهُ﴾
همچنین در آیهای دیگر می فرماید: آنچه را که به او علم ندارند، تکذیب کردند وهنوز هم به تأویل و باطن او نرسیدهاند.
✅حضرت فرمود این دوآیه( پشت سرخدا حرف اشتباه نزنید،
چیزی که یقین ندارید تکذیب نکنید.) را خدا برای شما مؤمنین گفته است.
🔷️مؤمنین اگر میخواهید حرف بزنید، حرفتان دقیق، عمیق، علمی همراه با پشتوانه عقلی، روایی و قرآنی باشد.
همچنین اگر میخواهید تکذیب کنید، تکذیب شما هم عالمانه باشد، و از روی هوای نفس نباشد،(اگر از چیزی خوشم نمیآید بدون دلیل عقلی، روایی و قرآنی فتوا به حرمت آن ندهم.)
❇️در رابطه با نگفتن چیزی که نمیدانیم روایت بسیار است ولی روایتی با مضمون رد چیزی که یقین به بطلانش نداریم کمتر آمده به همین جهت این روایت از روایات مهم به شمار میرود.
_از طرف دیگر مواردی هم در زمینه رد سریع انچه که یقین به بطلانش داریم آمده است، از جمله:
مرحوم امام نامهای به فرزندشان نوشتند با این مضمون که وقتی با مسائل عرفانی در عالم روبرو میشوی یا اگرعالمی یا اولیاء اللهی را دیدید که سرو سری با خدا دارد و شما درکی از آن ندارید یا انها را تجربه نکردید، فورا ان را رد نکنید چرا که این شمایید که به این حد از مدارج معنوی و سیر و سلوک و مکاشفه نرسیده اید نه اینکه آن شخص دروغ بگوید.
در آیات و روایات صراحتاً یا اشارتاً این مباحث معنوی و ملکوتی ذکر شده ولی باز هم عده ای وقتی از چنین چیزی صحبت به میان میاید این مسایل را کاملا رد میکنند. به عنوان مثال قرآن کریم میگوید:
♦️ ﴿يُسَبِّحُ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ…﴾
الجمعه/۱
هرچه در آسمان و زمین است دارد تسبیح میگوید.
پس اگر کسی بیان کرد که شاهد تسبیح حیوانات یا آب و گیاه بوده نباید ان را انکار کرد و دروغگو پنداشت. بلکه باید به ندانستن و تجربه نکردن خودت معترف باشی.
لذا این نکته، نکته مهمی است:
همانگونه که حرف بدون علم آسیبزا است، و یک حرف جاهلانه زدن یک عدهای را گمراه میکند، رد بدون علم هم همین است.
رد این مسائل موجب دوری جامعه از معنویت میشود، باید در چنین مواقعی اذعان کرد که اگر چه من به این مسائل نرسیدم ولی حقایقی هست که نمیشود انکارشان کرد، چراکه فتواهای اشتباه آسیب زا است.
🔻حدیث نهم
💠عَنِ ابْنِ شُبْرُمَةَ قَالَ:مَا ذَكَرْتُ حَدِيثاً سَمِعْتُهُ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع إِلَّا كَادَ أَنْ يَتَصَدَّعَ قَلْبِي
آقای ابن شبرمه(شُبْرَمه، شُبْرِمه هم گفته شده) میگوید من حدیثی از امام صادق سلاماللهعلیه شنیدم که هروقت این حدیث و روایت از خاطر من میگذرد،
نزدیک است قلبم از جا کنده بشود. [يَتَصَدَّعَ]
(آنقدر این حدیث برای من ثقیل و سنگین است من قلبم از جا دارد کنده میشود.)
⬇️آن حدیث چیست؟
💠حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ جَدِّي عَنْ رَسُولِ اللَّهِ ص
امام صادق علیه السلام فرمود: پدرم از جدم امیرُالمؤمنین از رسول خدا این روایت را نقل کرد.
💠قَالَ ابْنُ شُبْرُمَةَ
ابْنِ شُبْرُمَه ( در رابطه با عصمت ائمه در انتقال اخبار و روایات اجدادشان) این چنین بیان میکند:
💠 وَ أُقْسِمُ بِاللَّهِ مَا كَذَبَ أَبُوهُ عَلَى جَدِّهِ وَ لَا جَدُّهُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ
قسم به خدا که پدر امام صادق علیه السلام (امام باقر علیه السلام) بر جدش امیرالمؤمنین و ایشان هم بر پیامبر دروغ نمیبندد. (قسم به خدا اینها خاندان عصمت هستند و دروغ به یکدیگر نسبت نمیدهند.)
متن حدیث:
💠قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرمود:
کسی که بخواهد دینداری، فتوا وعلوم الهی را با قیاس پیش ببرد هم خودش را به هلاکت انداخته[هَلَكَ]، هم افراد زیادی از پیروانش را[أَهْلَكَ] را به تبع خودش جهنمی کرده است.
❌️اینطور نیست که دین را بشود با قیاس اداره کرد.
💠وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ
کسی که برای مردم فتوا بدهد درحالی که علم ندارد.
💠وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ وَ الْمُحْكَمَ مِنَ الْمُتَشَابِهِ
ناسخ را از منسوخ و محکم را از متشابه قرآن تشخیص نمیدهد. (تخصصی در علوم قرآنی و تفسیر آن ندارد)
💠هَلَكَ وَ أَهْلَكَ
هم خودش را هلاک کرد و هم پیروانش را.
(چنین شخصی هم خودش را بیچاره و جهنمی کرد هم عدهای از این نادانهایی که به فتوا و حرف او عمل کردند، آنها را هم جهنمی کرد.)
✅حضرت فرمود مواظب باشید، پشت سر چه کسی راه میروید؟! از چه کسی تقلید میکنید؟! عنان امورتان را به دست چه کسی دادهاید؟!
آن شخص باید شخصی عالم باشد و طبق تاکید مراجع برای انتخاب مرجع تقلید باید با چند نفر خبره فن مشورت نمود تا اعلم ترین را انتخاب نمایید.
❇️حدیث رسول اکرم دو بخش دارد:
1️⃣ راجعبه مقاییس است( مقایسه، قیاسها)
2️⃣ راجعبه فتوای بغیر علم است.
هردو ذیل همان عنوان کلی (فتوای بدون علم) یعنی گفتن حرف بدون علم قابل تفسیر وبیان است.
⏪کسی که بخواهد دین را با مقایسهها به خورد مردم بدهد هم خودش و هم دیگران را بیچاره کرده است.
❎یکی از مهمترین وجوه افتراق بین فقه امامیه و فقه اهل سنت همین جریان قیاس است:
اهل سنت قائل به قیاس هستند.
در حالی که آلالله صلواتالله علیها به طور مطلق، صریحاً وشدیداً با قیاس مخالف هستند.
🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰
1️⃣جریان قیاس چیست؟
در قالب چندمثال:
⭕️باتوجه به اینکه در دین مبین اسلام ادرار نجس است اگر کسی بنا بر یکی بودن مواد عرق انسان با ادرار واینکه هر دو هم از بدن انسان بیرون میآیند این نتیجه گیری را کرد که:
اگر ادار نجس است پس باید عرق هم نجس باشد. اگر عرق نجس نیست پس ادرار هم نجس نیست چرا که این دوتا شبیه هم هستند؛
مقایسه این دو باهم یک قیاس اشتباه است چرا که اینها ظاهر شبیه به هم داشتند.
⭕️ مثال دیگر اینکه دین مبین میگوید گربه به عنوان یک حیوان نجس نیست، سگ هم حیوان است، اگر گربه نجس نیست، سگ هم نباید نجس باشد.
همهی حیوانات یا پاک و طاهر هستند یا نجس هستند!
حیوان که با حیوان فرق نمیکند!!
قیاس میکند در حالی که دین خدا با قیاس نیست.
ما قیاس را مطلقاً نمیپذیریم.
✅یک وقت میگوییم تنقیح مناط کن. یعنی قرآن کریم یا روایت آمد علاوه بر اصل حکم، دلیل حکم را هم ذکر میکند.
مثلاً فرمود شراب حرام است، نجس است بلافاصله فرمود چون مسکر است و انسان را مست میکند. در اینجا میگوییم هر وسیله و شئ مستکنندهای حرام میشود.
قرآن یا روایت بحث شراب را مطرح کرد ولی قید زد، صفت آورد، گفت این شراب به خاطر مستکننده بودنش حرام است. هزاروچهارصد سال بعد یک ماده ی دیگری درست کردند، ( دود و یا قرص) ولی انسان وقتی میخورد مست میشود. میگوییم حکم شراب در مورد این هم هست، این هم حرام است.
چرا؟؟ چون تنقیح مناط کردیم.
تنقیح مناط یعنی علت را بفهم.
قیاس یعنی ظاهر را ببین مثل مثال قبل (این حیوان آن هم حیوان پس هر دو باید یک حکم داشته باشند!!)
لذا یکی از مباحثی که اهل سنت متاسفانه در او بسیار گرفتار هستند همین جریان قیاس است.
❇️حضرت فرمود:
مَنْ عَمِلَ بِالْمَقَايِيسِ فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ
کسی بخواهد دین را با این مقایسههای سادهی پیش پا افتاده اداره کند هم خودش و هم دیگران را بیچاره کرده است.
✳️ در علم پزشکی هم برای یک بیماری در دو شخص داروی یکسان نمیدهند و به ویژگی های جسمی اشخاص (بیماری های زمینه ای، توان جسمی و…..) توجه میشود.
این که علم پزشکی است اگر بخواهید دیانت را با علم قیاس پیش ببرید، نمیشود.
2️⃣چرا اهل سنت گرفتار قیاس شدند؟؟
علت خیلی مهم است. اهل سنت بعد از پیغمبر رفتند سراغ خلفاء، خلفایی که نه عصمت داشتند نه به علم غیب متصل بودند، نه از احکام الهی سر در میآوردند. خب اینها دستشان بسته شد و فقط احادیث پیغمبر را داشتند. یک مدتی هم منع کتابت حدیث کردند.
ولی شیعه در طول تاریخ امام داشت.
از ائمه سوال و احکام شریعت را میپرسیدند. ما دچار قیاس نشدیم چون ما هرجا گرفتار میشدیم از امام سوال میپرسیدیم. اهل سنت میخواستند همهی احکام را با احادیث پیغمبر جواب دهند. نمیشود! پیامبر همهی حرفها را نزده بود تا اهلبیت هم بیایند حرفها را بزنند.
وقتی دستشان از دامان اهلبیت کوتاه شد، سوال جدید مطرح میشد، مسائل مستحدثه، مسائل جدید که پیش میآمد، میگفتند قیاس کن با همانها. این قیاس که دلیل نیست میگوید چکار کنیم!؟ راه چارهای نداریم؛ مجبوریم از همان احادیث پیغمبر یک چیزی شبیهای پیدا کنیم و بک فتوایی صادر کنیم.
🔺امام صادق علیه السلام به ابوحنیفه (موسس مذهب حنفی که مدتی از شاگردان امام صادق علیه السلام بود و س)پس منحرف شد.) فرمود:
دست از قیاس بردار!
إِنَّ أَوَّلَ مَنْ قاسَ إِبْلِیسُ
اولین کسی که در عالَم قیاس کرد، ابلیس بود.
شما دارید مسیر او را میروید. آنجایی که ابلیس میگوید:
﴿خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ﴾ اعراف/۱۲
خدایا مرا از آتش خلق کردی، او را گل خلق کردی…
ابلیس خودش را مقایسه میکند! من که آتش هستم بهتر از گل هستم. من باید بر آدم اولویت داشته باشم.
قیاس؛ قیاس باطلی است. ظاهر خودش را با ظاهر آدم مقایسه کرد. به فرض که آتش از گِل بهتر باشد.
( اینجا جای سوال است. چه کسی گفته آتش از گِل بهتر است؟!!) تو داری ظاهر را قیاس میکنی، باطن آدم که گِل نیست. روح آدم را چرا نمیبینی؟!
روح آدم روحی است که از خداست، متصل به خدا و فطرت الهی است.تو جسم آدم را با جسم خودت مقایسه میکنی و میگویی من برتر هستم!!
🔹️اولاً که آتش از گِل برتر نیست.
🔸️ثانیاً حقیقت آدم به این ظاهر نیست، به باطن است.
_اولین کسی که قیاس کرد ابلیس هست و کسی که بخواهد قیاس کند در مسیر ابلیس حرکت میکند.
3️⃣ چرا ابْنِ شُبْرُمَه میگوید: وقتی این حدیث از ذهنم میگذرد قلبم کنده میشود، شاید علتش این باشد:
آنقدر جریان اهل سنت این قیاس استفاده میکنند،
حضرت فرمود: هلک واهلک.
کسی که این کار را بکند هم خودش و هم دیگران و پیروانش را نابود کرده!
ابن شبرمه در مواجهه با عده ی کثیری که متاسفانه بر طبق همین مبنا عمل میکنند و از اهر بیت جدا شده اند میگوید با دیدن این جماعت قلبم به درد میآید.
❎بخش اول راجعبه قیاس بود.
بخش دوم فرمود:
وَ مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ
کسی که بدون علم فتوا صادر کند، خودش و دیگران را به هلاکت انداخته است.
🟢مقصود از علم چیست؟؟
علم به ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه قرآن :
لَا يَعْلَمُ النَّاسِخَ مِنَ الْمَنْسُوخِ…..
ناسخ و منسوخ به حکم و آیهای از قرآن گفته میشود که پس از مدتی منقضی شود به عنوان مثال:
آیه نجوا یکی از آن موارد است.
_خدای متعال فرمود: هر کسی میخواهد با پیغمبر حرف بزند باید یک صدقهای بدهد.
بعد از این حکم جز امیر المؤمنين علی علیه السلام کسی برای پرسش سوال نزد پیامبر صلوات الله علیه نیامد.
لذا یکی از فضائل حضرت، عمل به آیهی نجوا است.
درحالی که دیگران وقتی بحث صدقه پیش آمد، حرفهایشان با پیامبر تمام شد.
این آیه بعد از مدتی نقض شد خداوند در آیه دیگری علت این حکم را امتحان مسلمانان دانست.
حالا کسی این حرف را نداند، ناسخ و منسوخ را نداند و شروع کند بر اساس این فتوا صادر کردن. هم خودش و هم دیگران را بیچاره کرده است.
محکم و متشابه هم به آیاتی از قرآن که صریح هستند، قابل تأویل نیستند، ذو وجهین نیستند، محکم میگویند.
بعضی از آیات هستند که چند وجه دارند. نیاز به تاویل دارند. اهل فن یعنی اهل بیت باید حقیقت این آیه را مشخص کنند. اینها متشابهاتند.
استدلال به آیات متشابه قرآن موجب هلاکت خودشخص و پیروان ان شخص میشود. چرا که تاویل این ایات نزد اهلبیت است. وفتوایی صادر میشود که مطابق حقیقت قرآن نیست.
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین