❀بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ❀
شرح اصول کافی_جلسه هفدهم
۱۴۰۲/۰۶/۳۱_۶ربیعالاول۱۴۴۵
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.
امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).
⚜️بَابُ النَّهْيِ عَنِ الْقَوْلِ بِغَيْرِ عِلْمٍ⚜
باب نکوهش و نهی سخن گفتن بدون علم
( انسان نباید تا وقتی که در موضوعی برای او علم حاصل نشده، مطلبی را بیان کند. مخصوصا در مسائل دینی! چرا که در جلسات قبل منظور از علم را در کلام ائمه علم در دین بیان کردیم)
✅گفتن، بعد از علم است. قبل از علم فقط سکوت، بهرهگیری و علم آموزی است.
این باب نُه حدیث دارد:
🔻حدیث اول:
💠قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
مفضل ابن مزید میگوید امام صادق به من فرمود:
💠أَنْهَاكَ عَنْ خَصْلَتَيْنِ
من تو را و بلکه همهی دوستدارانم را از دو خصلت بد نهی میکنم.
💠 فِيهِمَا هَلَاكُ الرِّجَالِ
هلاکت انسانها در گرو همین دو خصلت است.
(آن دو صفت چیست؟)
💠۱. أَنْهَاكَ أَنْ تَدِينَ اللَّهَ بِالْبَاطِلِ
من تو را نهی میکنم از اینکه به خدا متدیّن باشی ، (اهل دیانت باشی) ولی دیانتی که باطل است.
💠۲. تُفْتِيَ النَّاسَ بِمَا لَا تَعْلَمُ.
(همچنین نهی میکنم از اینکه) فتوا بدهی برای مردم درحالی که در آن باب علمی نداری،در آن رشته تخصصی نداری.
✅فتوا دادن کار هرکسی نیست. امام صادق (ع) در مورد کسی که دینداری به باطل داشته باشد و فتوای بغیر علم بدهد،فرمود: این شخص حتما به هلاکت خواهد رسید.
🔰🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰🔰
1️⃣ در منطق وحی، هلاکت معنای خیلی گستردهای دارد.
هم هلاکت ظاهری وهم هلاکت باطنی داریم:
🔶️هلاکت ظاهری این است که انسان بمیرد.
🔷️ و هلاکت باطنی به معنای ضلالت وگمراهی است.
_بر خلاف زبان فارسی که هلاکت معنای منفی دارد در لسان قرآن و لسان عرب، معنای هلاکت منفی نیست،
در عربی به مرگ هر شخصی، هلاکت میگویند. ولی در زبان فارسی میگویند صدام هلاک شد فلان تروریست به هلاکت رسید ولی یک عالِمی که از دنیا میروددیگر نمیگویند هلاک شد، میگویند ارتحال فرمود.
در عرب و فارسی این تفاوت لفظ هست ولی در قرآن کریم و روایات علاوه بر معنای مرگ ظاهری و فیزیکی، آنچه که باعث ضلالت، گمراهی وخروج انسان از مسیر دینداری بشود هم، هلاکت است.
2️⃣اسباب هلاکت وگمراهی متفاوت است.(نفس، شیطان، جن و انس، اعمال سوئی که انسان مرتکب میشود، نیتهای سوء) ولی علت تامه هلاکت، نام شریف خدای متعال است. خدای متعال با اسمش که «مضلّ» است. هلاکت را به وجود میآورد.
( هلاکت به معنای ضلالت، اسباب متعددی دارد ولی این اسباب خودشان نمیتوانند کاری بکنند. بلکه عالم تحت سیطرهی اسماء الهی است.
خدای متعال با اسم مضلّ افرادی را به هلاکت می اندازد.)
3️⃣در باب هلاکت ظاهری، جسمی وفیزیکی (انسان سکته میکند، در جنگ تیر میخورد، به مرگ طبیعی میمیرد) اینها اسباب هستند ولی این خدای متعال است که با نام شریف «ممیت» مرگ را حاصل میکند. عالَم را اسامی خدا دارند اداره میکنند. با هر اسمی یک جای عالم دارد اداره میشود.( شاید یک نفر از چند طبقه سقوط کند ولی خدایی که مُمیت است بگوید الآن نمیخواهم اورا بکشم، لذا کشته نمیشود. یک نفر از یک پله سقوط کند ولی همانجا بمیرد)
اسباب یک چیز هستند، علت تامه چیز دیگری است.
4️⃣حضرت فرمود: من تو را از دوخصلت نهی میکنم اگر حائز این دو خصلت شدی قطعاً و یقیناً به هلاکت (که همان ضلالت و گمراهی است) خواهی رسید:
[أَنْهَاكَ أَنْ تَدِينَ اللَّهَ بِالْبَاطِلِ]
من تورا از اینکه از طریق باطل متدیّن به خدا باشی نهی میکنم .
_خدای متعال، دینداری خرافی ودینداری که از طریق باطل بخواهد حاصل بشود را، ازما نخواسته! دینداری باید از طریق حق باشد.
خدا حق است، عالَم را به حق خلق کرده و به ماهم گفته به حق عبادت کنید و در مسیر حق باشید. (اینکه یک نفر با عرفان کیهان و…. به خدا برسد غیر ممکن است، این مسیر هیچگاه به خدا ختم نمیشود) اگر کسی خواست دیندار باشد دینداری او باید از مسیر حق باشد.
عبارت[تَدِينَ اللَّهَ بِالْبَاطِلِ] اشاره به اعتقادات باطل دارد. مبادا دینداری شما با خرافات اعتقادی آمیخته بشود.( در مورد توحید، خرافات فراوانی وارد مذاهب اسلامی شده استاز جمله خدای متعال جسم دارد، شب جمعه به آسمان دنیا نزول میکند از روی پشتبامها میگذرد، یک اعتقادات خرافی عجیب و غریبی که متاسفانه بین برخی از فرق مسلمانها هم هست) حضرت فرمود این دینداری به باطل و خرافی است وتو را به خدا نمیرساند بلکه به هلاکت میاندازد. پس مواظب اعتقاداتتان راجعبه معاد باشید.
ازدیگر نمونه های خرافات، خرافات جاهلانه ای است که در مورد شفاعت ائمه در قیامت داریم، به صرف اقرار لسانی به محبت نسبت به ائمه نمیتوان گفت ما دوستدار انانیم پس باید ما را شفاعت کنند، ائمه برای جبران اشتباهات ما نیامدهاند بلکه برای رشد و تعالی ما آمدهاند. محبت ما به اهل بیت باید در عمل ما بروز و ظهور داشته باشد.
نباید اعتقاداتمان چه به معاد چه به توحید چه به عدل الهی اعتقادات جاهلانه و خرافی باشد.
5️⃣با توجه به عبارت [النَّهْيِ عَنِ الْقَوْلِ بِغَيْرِ عِلْمٍ]
«مبادا فتوایی بدهید که علمی در ان نیست.»
منظور از فتوا بنا بر انچه که امروزه اطلاق میشود فقط مختص به مراجع تقلید نیست، بلکه به هر تصمیم و نظری که اشخاص بر مبنا دین و قرآن میگیرند و آن را در فضای مجازی یا اذهان عمومی نشر میدهند گفته میشود، پس نباید بدون در نظر گرفتن علم و تخصص نظرات شخصیمان را در زمینهی امور و مسائل دینی بیان کنیم؛ چرا که حضرت فرمود:
آنجایی که بخواهید فتوایی صادر کنید در حالی که علم در او نیست اینجا هلاکت خودتان قطعی است.
🔻حدیث دوم:
عینا مانند روایت اول است.
امام صادق علیهالسلام:
💠إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ
تورا از دوخصلت، دو صفت و ویژگی منع میکنم:
💠فِيهِمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ
هرکسی (در طول تاریخ) به هلاکت رسید از این مسیر عبور کرد:
💠إِيَّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ
اینکه تو با نظر خودت برای مردم فتوا صادر کنی
💠أَوْ تَدِينَ بِمَا لَا تَعْلَمُ.
یا اینکه دیانت تو دیانت به آنچه که نمیدانی[بما لا تعلم] باشد.
حضرت فرمود:
إِيَّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ
تورا از اینکه برای مردم با نظر شخصی [برأيك] فتوا بدهی برحذر میدارم.
معلوم است (بما لا تعلم) با (برأيك وخودنظری) یکی است.
نظر انسان باید مطابق قرآن، دین و روایات و اهل بیت باشد در غیر این صورت نظر شخصی یا تفسیر به رأی است
✅ما باید از مصدر صحیح که همان قرآن و سنت است، مبانی دین، فروع دین، اعتقادات، احکام و اخلاق را استنباط کنیم و آن را برای مردم بازگو کنیم.
🔻حدیث سوم:
امام باقر سلامالله علیه:
💠 مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى
هرکسی که فتوایی بدهد فتوایی که بغیر علم است یا (بغیر هدی) بغیر هدایت است
💠لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلَائِكَةُ الْعَذَابِ
این شخص را ملائکه رحمت وملائکه عذاب لعن میکنند.
💠لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ.
عمل اشتباه همهی آنهایی که به این فتوا عمل کردهاند دامنگیر فتوا دهنده میشود .
(تمام اعمال اشتباه عمل کنندگان به فتوا وزر و وبال گردن شخص فتوا دهنده میشود.)
✳️به تعبیر مرحوم ملاصدرا شیرازی:
مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ مستنبط من الکتاب والسنه.
اگر کسی حرفی بزند فتوایی صادر کند، در حالی که استنباط از کتاب وسنت نشده، اینها در دینداری راه ندارد. باید از مصدر اصلی که قرآن کریم است احکام شرعی را و اعتقادات صریح وصحیح را کسب کرد.
خدا، ملائکه رحمت وملائکه عذاب چنین شخصی را لعن میکنند ودر این هیچ شکی نیست.
🔰🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰🔰
1️⃣مقصود از هدایت در عبارت[ولا هدًی] (کسی که بدون هدایت فتوا دهد) چیست؟
آموختن شرط فتوا دادن:
بدون گذراندن مرحله علم اموزی و بدون استاد و راهنما فتوا ممنوع است.
اجتهاد میسر نمیشود، مگر اینکه معلمی داشته باشد.
فرآیند اجتهاد باید زیر نظر مجتهد و عالِم باشد تا از مشکلات بعدی کاسته بشود.
صدور فتوا و حکم بدون اجازه مرجع تقلید غیر ممکن است.
( لا هدًی) شرط برای مرجعیت هم هست.
2️⃣هرکسی میخواهد فتوا صادر کند:
🔹️۱. استاد دیده باشد، زحمت کشیده باشد.
🔸️۲. شخص هدایت شدهای باشد، دیندارباشد، عدالت داشته باشد، مروت داشته باشد. از جهت اخلاقی انسان پسندیدهای باشد.
🔷️ضمانت اجرایی علم، اخلاق وتقواست.
🔶️مرجع هم باید عالِم باشد هم باید متقی باشد.
♦️قرآن کریم هم صریحاً فرمود: فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي… ۳۵/یونس
آیا سزاوار است از کسی که مورد هدایت قرار گرفته، (از جهت رشد معنوی واخلاقی پیش رفته) تبعیت کنیم یا از شخصی که در مسیر هدایت نیست؟
قطعاً ویقیناً پاسخ کسی است که هدایت یافته ومتقی است.
3⃣ با توجه به آنچه در مورد ملائکه و صفاتشان خواندیم و دانستیم ملائکه انواع و اقسام و اصناف خاص خود را دارند هر کدام مسئولیتی را به عهده دارند، وهمچنین قرآن کریم فرمود:
اینها معصومی هستند که هیچ خطا و عصیان و اشتباهی ندارند.
چرا در مورد فتوا دهنده بدون علم، ملائکه رحمت هم، همچون ملائکه عذاب به لعن و نفرین این شخص میپردازند؟
پاسخ این است که یک نفر آنقدر به انحراف کشیده میشود، آنقدر راهی برای اصلاح ندارد و پلهای پشت سر را خراب کرده است که ملائکه رحمت هم او را لعن میکنند. شخصی که بر اساس رأی شخصی فتوا بدهد هم از این دسته است.
✳️به تعبیر مرحوم علامهی مجلسی رضواناللهعلیه:
این شخص با فتوای اشتباه با حکم اشتباه با ادعاهایی که از جهت دینداری داشت، یک عدهی زیادی را از مسیر دینداری و رحمت خدا منحرف کرد.
مردم آمده بودند که دیندار بشوند، در دامن این شخص شیاد افتادند و به انحراف رفتند. ملائکهی رحمت میگویند: خدا تو را لعنت کند، این مردم میتوانستند خیلی رشد کنند، چرا جلوی آنها را گرفتی؟!!
4⃣با توجه به این روایت گناه عملکنندهی به فتوا و گناه صادر کننده فتوا یکی است. به عبارت دیگر صادر کننده فتوای غلط بار گناه عمل کننده را هم به دوش میکشد، البته اگر کسی با تحقیق و نه از روی لجاجت و تعصب مرجعی را برای تقلید انتخاب کرد در صورت عمل به فتوای اشتباه آن عالم گناهی بر دوش این فرد نیست.
🔻روایت چهارم:
امام باقرسلاماللهعلیه:
💠مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا
آنچه را میدانید بگویید.
✅وقتی از راه یقین، تحقیق در آیات وروایات یا سؤال از مرجع تقلید به مطلبی علم پیدا کردید گفتنش ایرادی ندارد.
💠 وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَمُ
ولی آنچه را که نمیدانی بگو خدا بهتر میداند من نمیدانم.
❌اگر میدانی صریحاً بگو، اگر نمیدانی بگو خدا بهتر میداند.
💠انَّ الرَّجُلَ لَيَنْتَزِعُ الْآيَةَ مِنَ الْقُرْآنِ
گاهی یک شخص، یک آیهای از آیات قرآن را به نفع خودش استفاده میکند و بیرون میکشد[لَيَنْتَزِعُ] .
❇️در جریان خوارج امیرالمومنین به عبدالله بن عباس فرمود:
عبدالله بن عباس (لا تُخاصمهم) با قرآن با اینها مهاجه نکن چون اینها میروند آیهای از قرآن که به نفع خودشان هست را برمیدارند استفاده میکنند ولی با سنت با اینها مهاجه کن.
حضرت نتیجه عمل این شخص که از آیهای از قرآن به سود خودش بهره میبرد را در بخش بعد بیان میکند:
💠 يَخِرُّ فِيهَا أَبْعَدَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ.
این شخص پرتاب میشود و به اندازه فاصله بین اسمان و زمین دور مشود.
پرت میشود.
( از حق وحقیقت، از بهشت از رسیدن به هدف با فاصله بسیار زیادی دور میشود.)
🔰🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰🔰
1⃣حضرت فرمود: مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا
این به معنای وجوب نیست، به معنای جواز است. اگر مطابق با علم و مطابق آنچه دانسته های یقینیتان بود حرف بزنید..
باید با توجه به شرایط و ظرفیت مخاطب دانسته ها را بیان کرد نه اینکه هرچه را میدانید در هر جایی و برای هر کسی بیان کنید.
🔺امیرالمؤمنین (ع) در حکمت۳۸۲ نهجالبلاغه فرمود:
لا تقل ما لا تعلم
اگر چیزی نمیدانی، نگو
ولاتقل کل ماتعلم
هرچه هم میدانی نگو.
(خیلی از حرفها باید پیش خودت شخص بماند ولو برای مدت طولانی تا اینکه شخص مستعد آن سخن را بیابی. اینچنین نیست به هر کسی رسیدی هر حرفی را بزنی.
2⃣تکلیف ما در مورد آنچه که نمیدانیم چیست؟
طبق بیان حضرت باید بگوییم خدا اعلم است.
3⃣ انتخاب گزینشی آيات قرآن ممنوع
نباید برای اغراض شخصی (کسب درامد بیشتر و نشاندن حرف خود به کرسی، یا اثبات مقالات و تحقیقات علمی) به صورت گزینشی از ایات قرآن بهره برد و فقط به آن ایاتی که به نفع شخص است استفاده کرد.
این امر آفات زیادی دارد.
✳️ آیتالله جوادی حفظهالله میفرماید: طلبهها وقتی منبر میروید، نگویید قرآن فرمود اینچنین!! چون شما همهی قرآن را مسلط نیستید، نگویید روایات فرمود اینچنین، شما که به همهی روایات مسلط نیستید!! بگو من یک روایتی دیدم که اینگونه میفرماید، آیه فلان، سورهی فلان اینطور میگوید. نگو دین این را میگوید!! بگو من این آیه را دیدم اینطور میگوید. شاید یک آیه دیگر خلافش را بگوید، یک آیه دیگر تخصیص بزند. بالآخره این آیات باید با همدیگر دیده بشود.
❎برای برداشت از قرآن و روایات باید به صورت جامع به همه ایات و روایات نگاه کرد (علم به همه جوامع حدیثی داشت) بعد حکم داد و دین را به دیگران معرفی کرد، نه اینکه صرفا باشنیدن گوشه ای از ایات و روایات حکمی را در دین صادر کرد به نحوی که اگر با آیات و روایات متناقض با حکم صادره روبرو شویم نتوانیم آنها را با هم جمع کنیم.
مرحوم کلینی برای جلوگیری از انتخاب گزینشی روایات در آخر هر کتابی به جمع بندی مطالب آن کتاب میپردازد و تعارضات بین احادیث و روایات را بیان میکنند. چرا اگر شخص عالم به این تعارضات آگاه نباشد نمیتواند پاسخ شبهات و سوالات دیگران را بدهد و در بین اقوال مختلف سردرگم خواهد شد.
🔻حدیث پنجم:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
امام صادق ع فرمود:
💠لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْءٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُهُ أَنْ يَقُولَ اللَّهُ أَعْلَمُ
فقط انسان عالم حق دارد اگر چیزی از او پرسیدند و نمیدانست، بگوید الله اعلم.
💠وَ لَيْسَ لِغَيْرِ الْعَالِمِ أَنْ يَقُولَ ذَلِكَ.
کسی که عالم نباشد حق ندارد که بگوید الله اعلم.
🔰🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰🔰
1⃣در حدیث چهارم امام باقر فرمود: هر چه را میدانی بگو هرچه را نمیدانی بگو الله اعلم.
حدیث پنج، تخصیص زد، حضرت فرمود: اینطور نیست هرکسی از راه رسید بگوید الله اعلم این جمله هم مخصوص علماء است و افراد جاهل نباید به کار بندند.
کسی که عالم است و عمری درس دین خوانده و در مسائل دین
تامل کرده اگر به مسأله ای بر بخورد که جوابش را نداند میتواند بگوید الله اعلم و لی فرد جاهلی که هیچ تحقیقی در این موضوع ندارد چرا باید همچون یک عالم پاسخ دهد و فقط باید بگوید من نمیدانم
⏪وجه جمع این دو حدیث این است عالمان بگویند الله اعلم، جاهلان صریح بگویند من نمیدانم.
🔺امیر بیان علی علیهالسلام در نهج البلاغه فرمود:
مَن تَرَكَ قولَ «لا أدري» اُصِيبَتْ مَقاتِلُهُ
کسی که نمیدانم را ترک کند حتماً به هلاکت میافتد.
2⃣در صورت جهل نسبت به موضوعی باید صراحتا بگوییم نمیدانم، تظاهر به دانستن و دست به سر کردن دیگران با عباراتی مثل “الان حضور ذهن ندارم” و امثال آن اشتباه است و نباید مردم را معطل کرد با گفتن نمیدانم از جهنمی شدن جلوگیری میکنی…. باید گفت: نمیدانم ولی مشتاق شدم پاسخ سوال را بدانم اگر شما پیدا کردی به من هم بگو.
3⃣تفاوت بین الله اعلم گفتن عالم و غیر عالم بسیار زیاد است.
عالم اگر میگوید نمیدانم الله اعلم، به این خاطر است که عمری را در کسب علم و معرفت گزرانده و حالا که نمیداند میگوید الله اعلم ولی مایی که هیچ علم و احاطه ای به موضوع نداریم باید به گفتن من نمیدانم اکتفا کنیم.
✳️از مرحوم علامه طباطبایی مکرر نقل شده وشنیدهاید: ایشان میفرمود: نمیدانم. بلند هم میگفت، نه اینک سرش را در یقه اس فرو ببرد و بگوید نمیدانم.
چرا که ندانستن عیب نیست
اگر بنا بود همه چیز رو بدانیم که خدا میشیدیم. عالم فقط خداست، علم ما نسبت به علم الهی هیچ است پس گفتن نمیدانم نباید ابایی داشت.
⏪️اینکه در حدیث چهار وپنج
صفت اعلم که صیغه افعل تفضیل است را برای خداوند آورد با انچه برای دیگر مخلوقات به کار گرفته میشود متفاوت است.
مثلا در مورد دو مرجع تقلیدگفته میشود یکی اعلم است یعنی از دیگری عالم تر است و درجه علم او بالاتر است
اما در مورد خدا بیان این صفات بر این وزن به معنای افضل تعیین است نه افضل تفضیل واین مضمون را دارد که فقط خدا عالم است نه دیگران و قصد رتبه بندی مقام خدا نیست، چرا که خدا هم عالم است و هم اعلم.
عالم تر ازخدا نیست.
تنها وتنها در عالَم یک عالِم داریم که از همه عالِمترین است و جز او هیچکسی عالِم نیست.
او خداست و اگر کسی هم در این عالَم علمی دارد، رسول مکرم است، اهل بیت و انبیاء هستند اینها علمشان را از خدای متعال گرفتهاند. علم برای خودشان نیست بلکه علم لطفی است از جانب خدای متعال.
✿اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ✿
❀غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین❀
❀بِسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحِيمِ❀
شرح اصول کافی_جلسه هفدهم
۱۴۰۲/۰۶/۳۱_۶ربیعالاول۱۴۴۵
وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
بَيْنَکُمْ وَ بَيْنَ آلْمَوْعِظَةِ حِجَابٌ مِنَ آلْغِرَّةِ.
امام (عليه السلام) فرمود:
ميان شما و موعظه، پرده اى از غفلت (و غرور) وجود دارد (که مانع تأثير آن است).
⚜️بَابُ النَّهْيِ عَنِ الْقَوْلِ بِغَيْرِ عِلْمٍ⚜
باب نکوهش و نهی سخن گفتن بدون علم
( انسان نباید تا وقتی که در موضوعی برای او علم حاصل نشده، مطلبی را بیان کند. مخصوصا در مسائل دینی! چرا که در جلسات قبل منظور از علم را در کلام ائمه علم در دین بیان کردیم)
✅گفتن، بعد از علم است. قبل از علم فقط سکوت، بهرهگیری و علم آموزی است.
این باب نُه حدیث دارد:
🔻حدیث اول:
💠قَالَ لِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع
مفضل ابن مزید میگوید امام صادق به من فرمود:
💠أَنْهَاكَ عَنْ خَصْلَتَيْنِ
من تو را و بلکه همهی دوستدارانم را از دو خصلت بد نهی میکنم.
💠 فِيهِمَا هَلَاكُ الرِّجَالِ
هلاکت انسانها در گرو همین دو خصلت است.
(آن دو صفت چیست؟)
💠۱. أَنْهَاكَ أَنْ تَدِينَ اللَّهَ بِالْبَاطِلِ
من تو را نهی میکنم از اینکه به خدا متدیّن باشی ، (اهل دیانت باشی) ولی دیانتی که باطل است.
💠۲. تُفْتِيَ النَّاسَ بِمَا لَا تَعْلَمُ.
(همچنین نهی میکنم از اینکه) فتوا بدهی برای مردم درحالی که در آن باب علمی نداری،در آن رشته تخصصی نداری.
✅فتوا دادن کار هرکسی نیست. امام صادق (ع) در مورد کسی که دینداری به باطل داشته باشد و فتوای بغیر علم بدهد،فرمود: این شخص حتما به هلاکت خواهد رسید.
🔰🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰🔰
1️⃣ در منطق وحی، هلاکت معنای خیلی گستردهای دارد.
هم هلاکت ظاهری وهم هلاکت باطنی داریم:
🔶️هلاکت ظاهری این است که انسان بمیرد.
🔷️ و هلاکت باطنی به معنای ضلالت وگمراهی است.
_بر خلاف زبان فارسی که هلاکت معنای منفی دارد در لسان قرآن و لسان عرب، معنای هلاکت منفی نیست،
در عربی به مرگ هر شخصی، هلاکت میگویند. ولی در زبان فارسی میگویند صدام هلاک شد فلان تروریست به هلاکت رسید ولی یک عالِمی که از دنیا میروددیگر نمیگویند هلاک شد، میگویند ارتحال فرمود.
در عرب و فارسی این تفاوت لفظ هست ولی در قرآن کریم و روایات علاوه بر معنای مرگ ظاهری و فیزیکی، آنچه که باعث ضلالت، گمراهی وخروج انسان از مسیر دینداری بشود هم، هلاکت است.
2️⃣اسباب هلاکت وگمراهی متفاوت است.(نفس، شیطان، جن و انس، اعمال سوئی که انسان مرتکب میشود، نیتهای سوء) ولی علت تامه هلاکت، نام شریف خدای متعال است. خدای متعال با اسمش که «مضلّ» است. هلاکت را به وجود میآورد.
( هلاکت به معنای ضلالت، اسباب متعددی دارد ولی این اسباب خودشان نمیتوانند کاری بکنند. بلکه عالم تحت سیطرهی اسماء الهی است.
خدای متعال با اسم مضلّ افرادی را به هلاکت می اندازد.)
3️⃣در باب هلاکت ظاهری، جسمی وفیزیکی (انسان سکته میکند، در جنگ تیر میخورد، به مرگ طبیعی میمیرد) اینها اسباب هستند ولی این خدای متعال است که با نام شریف «ممیت» مرگ را حاصل میکند. عالَم را اسامی خدا دارند اداره میکنند. با هر اسمی یک جای عالم دارد اداره میشود.( شاید یک نفر از چند طبقه سقوط کند ولی خدایی که مُمیت است بگوید الآن نمیخواهم اورا بکشم، لذا کشته نمیشود. یک نفر از یک پله سقوط کند ولی همانجا بمیرد)
اسباب یک چیز هستند، علت تامه چیز دیگری است.
4️⃣حضرت فرمود: من تو را از دوخصلت نهی میکنم اگر حائز این دو خصلت شدی قطعاً و یقیناً به هلاکت (که همان ضلالت و گمراهی است) خواهی رسید:
[أَنْهَاكَ أَنْ تَدِينَ اللَّهَ بِالْبَاطِلِ]
من تورا از اینکه از طریق باطل متدیّن به خدا باشی نهی میکنم .
_خدای متعال، دینداری خرافی ودینداری که از طریق باطل بخواهد حاصل بشود را، ازما نخواسته! دینداری باید از طریق حق باشد.
خدا حق است، عالَم را به حق خلق کرده و به ماهم گفته به حق عبادت کنید و در مسیر حق باشید. (اینکه یک نفر با عرفان کیهان و…. به خدا برسد غیر ممکن است، این مسیر هیچگاه به خدا ختم نمیشود) اگر کسی خواست دیندار باشد دینداری او باید از مسیر حق باشد.
عبارت[تَدِينَ اللَّهَ بِالْبَاطِلِ] اشاره به اعتقادات باطل دارد. مبادا دینداری شما با خرافات اعتقادی آمیخته بشود.( در مورد توحید، خرافات فراوانی وارد مذاهب اسلامی شده استاز جمله خدای متعال جسم دارد، شب جمعه به آسمان دنیا نزول میکند از روی پشتبامها میگذرد، یک اعتقادات خرافی عجیب و غریبی که متاسفانه بین برخی از فرق مسلمانها هم هست) حضرت فرمود این دینداری به باطل و خرافی است وتو را به خدا نمیرساند بلکه به هلاکت میاندازد. پس مواظب اعتقاداتتان راجعبه معاد باشید.
ازدیگر نمونه های خرافات، خرافات جاهلانه ای است که در مورد شفاعت ائمه در قیامت داریم، به صرف اقرار لسانی به محبت نسبت به ائمه نمیتوان گفت ما دوستدار انانیم پس باید ما را شفاعت کنند، ائمه برای جبران اشتباهات ما نیامدهاند بلکه برای رشد و تعالی ما آمدهاند. محبت ما به اهل بیت باید در عمل ما بروز و ظهور داشته باشد.
نباید اعتقاداتمان چه به معاد چه به توحید چه به عدل الهی اعتقادات جاهلانه و خرافی باشد.
5️⃣با توجه به عبارت [النَّهْيِ عَنِ الْقَوْلِ بِغَيْرِ عِلْمٍ]
«مبادا فتوایی بدهید که علمی در ان نیست.»
منظور از فتوا بنا بر انچه که امروزه اطلاق میشود فقط مختص به مراجع تقلید نیست، بلکه به هر تصمیم و نظری که اشخاص بر مبنا دین و قرآن میگیرند و آن را در فضای مجازی یا اذهان عمومی نشر میدهند گفته میشود، پس نباید بدون در نظر گرفتن علم و تخصص نظرات شخصیمان را در زمینهی امور و مسائل دینی بیان کنیم؛ چرا که حضرت فرمود:
آنجایی که بخواهید فتوایی صادر کنید در حالی که علم در او نیست اینجا هلاکت خودتان قطعی است.
🔻حدیث دوم:
عینا مانند روایت اول است.
امام صادق علیهالسلام:
💠إِيَّاكَ وَ خَصْلَتَيْنِ
تورا از دوخصلت، دو صفت و ویژگی منع میکنم:
💠فِيهِمَا هَلَكَ مَنْ هَلَكَ
هرکسی (در طول تاریخ) به هلاکت رسید از این مسیر عبور کرد:
💠إِيَّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ
اینکه تو با نظر خودت برای مردم فتوا صادر کنی
💠أَوْ تَدِينَ بِمَا لَا تَعْلَمُ.
یا اینکه دیانت تو دیانت به آنچه که نمیدانی[بما لا تعلم] باشد.
حضرت فرمود:
إِيَّاكَ أَنْ تُفْتِيَ النَّاسَ بِرَأْيِكَ
تورا از اینکه برای مردم با نظر شخصی [برأيك] فتوا بدهی برحذر میدارم.
معلوم است (بما لا تعلم) با (برأيك وخودنظری) یکی است.
نظر انسان باید مطابق قرآن، دین و روایات و اهل بیت باشد در غیر این صورت نظر شخصی یا تفسیر به رأی است
✅ما باید از مصدر صحیح که همان قرآن و سنت است، مبانی دین، فروع دین، اعتقادات، احکام و اخلاق را استنباط کنیم و آن را برای مردم بازگو کنیم.
🔻حدیث سوم:
امام باقر سلامالله علیه:
💠 مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ لَا هُدًى
هرکسی که فتوایی بدهد فتوایی که بغیر علم است یا (بغیر هدی) بغیر هدایت است
💠لَعَنَتْهُ مَلَائِكَةُ الرَّحْمَةِ وَ مَلَائِكَةُ الْعَذَابِ
این شخص را ملائکه رحمت وملائکه عذاب لعن میکنند.
💠لَحِقَهُ وِزْرُ مَنْ عَمِلَ بِفُتْيَاهُ.
عمل اشتباه همهی آنهایی که به این فتوا عمل کردهاند دامنگیر فتوا دهنده میشود .
(تمام اعمال اشتباه عمل کنندگان به فتوا وزر و وبال گردن شخص فتوا دهنده میشود.)
✳️به تعبیر مرحوم ملاصدرا شیرازی:
مَنْ أَفْتَى النَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ مستنبط من الکتاب والسنه.
اگر کسی حرفی بزند فتوایی صادر کند، در حالی که استنباط از کتاب وسنت نشده، اینها در دینداری راه ندارد. باید از مصدر اصلی که قرآن کریم است احکام شرعی را و اعتقادات صریح وصحیح را کسب کرد.
خدا، ملائکه رحمت وملائکه عذاب چنین شخصی را لعن میکنند ودر این هیچ شکی نیست.
🔰🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰🔰
1️⃣مقصود از هدایت در عبارت[ولا هدًی] (کسی که بدون هدایت فتوا دهد) چیست؟
آموختن شرط فتوا دادن:
بدون گذراندن مرحله علم اموزی و بدون استاد و راهنما فتوا ممنوع است.
اجتهاد میسر نمیشود، مگر اینکه معلمی داشته باشد.
فرآیند اجتهاد باید زیر نظر مجتهد و عالِم باشد تا از مشکلات بعدی کاسته بشود.
صدور فتوا و حکم بدون اجازه مرجع تقلید غیر ممکن است.
( لا هدًی) شرط برای مرجعیت هم هست.
2️⃣هرکسی میخواهد فتوا صادر کند:
🔹️۱. استاد دیده باشد، زحمت کشیده باشد.
🔸️۲. شخص هدایت شدهای باشد، دیندارباشد، عدالت داشته باشد، مروت داشته باشد. از جهت اخلاقی انسان پسندیدهای باشد.
🔷️ضمانت اجرایی علم، اخلاق وتقواست.
🔶️مرجع هم باید عالِم باشد هم باید متقی باشد.
♦️قرآن کریم هم صریحاً فرمود: فَمَنْ يَهْدي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَنْ يُتَّبَعَ أَمَّنْ لا يَهِدِّي… ۳۵/یونس
آیا سزاوار است از کسی که مورد هدایت قرار گرفته، (از جهت رشد معنوی واخلاقی پیش رفته) تبعیت کنیم یا از شخصی که در مسیر هدایت نیست؟
قطعاً ویقیناً پاسخ کسی است که هدایت یافته ومتقی است.
3⃣ با توجه به آنچه در مورد ملائکه و صفاتشان خواندیم و دانستیم ملائکه انواع و اقسام و اصناف خاص خود را دارند هر کدام مسئولیتی را به عهده دارند، وهمچنین قرآن کریم فرمود:
اینها معصومی هستند که هیچ خطا و عصیان و اشتباهی ندارند.
چرا در مورد فتوا دهنده بدون علم، ملائکه رحمت هم، همچون ملائکه عذاب به لعن و نفرین این شخص میپردازند؟
پاسخ این است که یک نفر آنقدر به انحراف کشیده میشود، آنقدر راهی برای اصلاح ندارد و پلهای پشت سر را خراب کرده است که ملائکه رحمت هم او را لعن میکنند. شخصی که بر اساس رأی شخصی فتوا بدهد هم از این دسته است.
✳️به تعبیر مرحوم علامهی مجلسی رضواناللهعلیه:
این شخص با فتوای اشتباه با حکم اشتباه با ادعاهایی که از جهت دینداری داشت، یک عدهی زیادی را از مسیر دینداری و رحمت خدا منحرف کرد.
مردم آمده بودند که دیندار بشوند، در دامن این شخص شیاد افتادند و به انحراف رفتند. ملائکهی رحمت میگویند: خدا تو را لعنت کند، این مردم میتوانستند خیلی رشد کنند، چرا جلوی آنها را گرفتی؟!!
4⃣با توجه به این روایت گناه عملکنندهی به فتوا و گناه صادر کننده فتوا یکی است. به عبارت دیگر صادر کننده فتوای غلط بار گناه عمل کننده را هم به دوش میکشد، البته اگر کسی با تحقیق و نه از روی لجاجت و تعصب مرجعی را برای تقلید انتخاب کرد در صورت عمل به فتوای اشتباه آن عالم گناهی بر دوش این فرد نیست.
🔻روایت چهارم:
امام باقرسلاماللهعلیه:
💠مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا
آنچه را میدانید بگویید.
✅وقتی از راه یقین، تحقیق در آیات وروایات یا سؤال از مرجع تقلید به مطلبی علم پیدا کردید گفتنش ایرادی ندارد.
💠 وَ مَا لَمْ تَعْلَمُوا فَقُولُوا اللَّهُ أَعْلَمُ
ولی آنچه را که نمیدانی بگو خدا بهتر میداند من نمیدانم.
❌اگر میدانی صریحاً بگو، اگر نمیدانی بگو خدا بهتر میداند.
💠انَّ الرَّجُلَ لَيَنْتَزِعُ الْآيَةَ مِنَ الْقُرْآنِ
گاهی یک شخص، یک آیهای از آیات قرآن را به نفع خودش استفاده میکند و بیرون میکشد[لَيَنْتَزِعُ] .
❇️در جریان خوارج امیرالمومنین به عبدالله بن عباس فرمود:
عبدالله بن عباس (لا تُخاصمهم) با قرآن با اینها مهاجه نکن چون اینها میروند آیهای از قرآن که به نفع خودشان هست را برمیدارند استفاده میکنند ولی با سنت با اینها مهاجه کن.
حضرت نتیجه عمل این شخص که از آیهای از قرآن به سود خودش بهره میبرد را در بخش بعد بیان میکند:
💠 يَخِرُّ فِيهَا أَبْعَدَ مَا بَيْنَ السَّمَاءِ وَ الْأَرْضِ.
این شخص پرتاب میشود و به اندازه فاصله بین اسمان و زمین دور مشود.
پرت میشود.
( از حق وحقیقت، از بهشت از رسیدن به هدف با فاصله بسیار زیادی دور میشود.)
🔰🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰🔰
1⃣حضرت فرمود: مَا عَلِمْتُمْ فَقُولُوا
این به معنای وجوب نیست، به معنای جواز است. اگر مطابق با علم و مطابق آنچه دانسته های یقینیتان بود حرف بزنید..
باید با توجه به شرایط و ظرفیت مخاطب دانسته ها را بیان کرد نه اینکه هرچه را میدانید در هر جایی و برای هر کسی بیان کنید.
🔺امیرالمؤمنین (ع) در حکمت۳۸۲ نهجالبلاغه فرمود:
لا تقل ما لا تعلم
اگر چیزی نمیدانی، نگو
ولاتقل کل ماتعلم
هرچه هم میدانی نگو.
(خیلی از حرفها باید پیش خودت شخص بماند ولو برای مدت طولانی تا اینکه شخص مستعد آن سخن را بیابی. اینچنین نیست به هر کسی رسیدی هر حرفی را بزنی.
2⃣تکلیف ما در مورد آنچه که نمیدانیم چیست؟
طبق بیان حضرت باید بگوییم خدا اعلم است.
3⃣ انتخاب گزینشی آيات قرآن ممنوع
نباید برای اغراض شخصی (کسب درامد بیشتر و نشاندن حرف خود به کرسی، یا اثبات مقالات و تحقیقات علمی) به صورت گزینشی از ایات قرآن بهره برد و فقط به آن ایاتی که به نفع شخص است استفاده کرد.
این امر آفات زیادی دارد.
✳️ آیتالله جوادی حفظهالله میفرماید: طلبهها وقتی منبر میروید، نگویید قرآن فرمود اینچنین!! چون شما همهی قرآن را مسلط نیستید، نگویید روایات فرمود اینچنین، شما که به همهی روایات مسلط نیستید!! بگو من یک روایتی دیدم که اینگونه میفرماید، آیه فلان، سورهی فلان اینطور میگوید. نگو دین این را میگوید!! بگو من این آیه را دیدم اینطور میگوید. شاید یک آیه دیگر خلافش را بگوید، یک آیه دیگر تخصیص بزند. بالآخره این آیات باید با همدیگر دیده بشود.
❎برای برداشت از قرآن و روایات باید به صورت جامع به همه ایات و روایات نگاه کرد (علم به همه جوامع حدیثی داشت) بعد حکم داد و دین را به دیگران معرفی کرد، نه اینکه صرفا باشنیدن گوشه ای از ایات و روایات حکمی را در دین صادر کرد به نحوی که اگر با آیات و روایات متناقض با حکم صادره روبرو شویم نتوانیم آنها را با هم جمع کنیم.
مرحوم کلینی برای جلوگیری از انتخاب گزینشی روایات در آخر هر کتابی به جمع بندی مطالب آن کتاب میپردازد و تعارضات بین احادیث و روایات را بیان میکنند. چرا اگر شخص عالم به این تعارضات آگاه نباشد نمیتواند پاسخ شبهات و سوالات دیگران را بدهد و در بین اقوال مختلف سردرگم خواهد شد.
🔻حدیث پنجم:
عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ:
امام صادق ع فرمود:
💠لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْءٍ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُهُ أَنْ يَقُولَ اللَّهُ أَعْلَمُ
فقط انسان عالم حق دارد اگر چیزی از او پرسیدند و نمیدانست، بگوید الله اعلم.
💠وَ لَيْسَ لِغَيْرِ الْعَالِمِ أَنْ يَقُولَ ذَلِكَ.
کسی که عالم نباشد حق ندارد که بگوید الله اعلم.
🔰🔰🔰🔰نکات مهم🔰🔰🔰🔰
1⃣در حدیث چهارم امام باقر فرمود: هر چه را میدانی بگو هرچه را نمیدانی بگو الله اعلم.
حدیث پنج، تخصیص زد، حضرت فرمود: اینطور نیست هرکسی از راه رسید بگوید الله اعلم این جمله هم مخصوص علماء است و افراد جاهل نباید به کار بندند.
کسی که عالم است و عمری درس دین خوانده و در مسائل دین
تامل کرده اگر به مسأله ای بر بخورد که جوابش را نداند میتواند بگوید الله اعلم و لی فرد جاهلی که هیچ تحقیقی در این موضوع ندارد چرا باید همچون یک عالم پاسخ دهد و فقط باید بگوید من نمیدانم
⏪وجه جمع این دو حدیث این است عالمان بگویند الله اعلم، جاهلان صریح بگویند من نمیدانم.
🔺امیر بیان علی علیهالسلام در نهج البلاغه فرمود:
مَن تَرَكَ قولَ «لا أدري» اُصِيبَتْ مَقاتِلُهُ
کسی که نمیدانم را ترک کند حتماً به هلاکت میافتد.
2⃣در صورت جهل نسبت به موضوعی باید صراحتا بگوییم نمیدانم، تظاهر به دانستن و دست به سر کردن دیگران با عباراتی مثل “الان حضور ذهن ندارم” و امثال آن اشتباه است و نباید مردم را معطل کرد با گفتن نمیدانم از جهنمی شدن جلوگیری میکنی…. باید گفت: نمیدانم ولی مشتاق شدم پاسخ سوال را بدانم اگر شما پیدا کردی به من هم بگو.
3⃣تفاوت بین الله اعلم گفتن عالم و غیر عالم بسیار زیاد است.
عالم اگر میگوید نمیدانم الله اعلم، به این خاطر است که عمری را در کسب علم و معرفت گزرانده و حالا که نمیداند میگوید الله اعلم ولی مایی که هیچ علم و احاطه ای به موضوع نداریم باید به گفتن من نمیدانم اکتفا کنیم.
✳️از مرحوم علامه طباطبایی مکرر نقل شده وشنیدهاید: ایشان میفرمود: نمیدانم. بلند هم میگفت، نه اینک سرش را در یقه اس فرو ببرد و بگوید نمیدانم.
چرا که ندانستن عیب نیست
اگر بنا بود همه چیز رو بدانیم که خدا میشیدیم. عالم فقط خداست، علم ما نسبت به علم الهی هیچ است پس گفتن نمیدانم نباید ابایی داشت.
⏪️اینکه در حدیث چهار وپنج
صفت اعلم که صیغه افعل تفضیل است را برای خداوند آورد با انچه برای دیگر مخلوقات به کار گرفته میشود متفاوت است.
مثلا در مورد دو مرجع تقلیدگفته میشود یکی اعلم است یعنی از دیگری عالم تر است و درجه علم او بالاتر است
اما در مورد خدا بیان این صفات بر این وزن به معنای افضل تعیین است نه افضل تفضیل واین مضمون را دارد که فقط خدا عالم است نه دیگران و قصد رتبه بندی مقام خدا نیست، چرا که خدا هم عالم است و هم اعلم.
عالم تر ازخدا نیست.
تنها وتنها در عالَم یک عالِم داریم که از همه عالِمترین است و جز او هیچکسی عالِم نیست.
او خداست و اگر کسی هم در این عالَم علمی دارد، رسول مکرم است، اهل بیت و انبیاء هستند اینها علمشان را از خدای متعال گرفتهاند. علم برای خودشان نیست بلکه علم لطفی است از جانب خدای متعال.
✿اللّٰھـُم ؏جِّل لِوَلیڪَ الفَرَجْـ✿
❀غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین❀