ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت دویست و نود و ششم نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیمپ

شرح حکمتها:

حکمت دویست و نود و ششم نهج البلاغه

۴۰۳/۱۱/۸ . ۲۶رجب

💢 حکمت ۲۹۶ 💢

 

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت دویست و نود و ششم نهج البلاغه
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
40:40 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ: إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ.

به مردى كه براى زيان رسانيدن به دشمن سعى مى كرد ولى به گونه اى كه به خود زيان مى رسانيد، فرمود: تو مانند كسى هستى كه نيزه اى در تن خود فرو كند تا كسى را كه پشت سرش بر اسب سوار شده، بكشد.

💠وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ:
امام عليه السلام مردى را ديد كه سعی و تلاش میکرد بر ضدّ دشمنش، اما از طريقى كه به خودش ضرر مى زد.

💠إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ حضرت به او فرمود: تو مانند کسی هستی كه نيزه بر خود مى زند[الطَّاعِنِ] تا كسى را كه پشت سرش سوار شده [رِدْفَه]به قتل برساند.
(طاعِن از ريشه «طَعْن» شخصى است كه نيزه مى زند.
رِدْف به معناى كسى است كه پشت سر ديگرى بر اسب يا شتر سوار مى شود)

⏪ امیرالمومنین در این حکمت به شیوه غلط دشمنی کردن اشاره کرده و میفرماید دشمنی کردن هم باید درست و طبق اصول باشد. نمی توان با روش اشتباه و خسارت بار به مبارزه با دشمن پرداخت، در این صورت بیش از آنکه انسان به دشمن ضرر بزند به خودش آسیب رسانده است.
حضرت در این حکمت میفرماید این چه مبارزه ای است که انسان نیزه در شکم خود فرو کند تا بعد این نیزه به نفر پشت سری اصابت کند و به او ضرر بزند.

⏪ خودمان قربانی اول نباشیم:
بسیار پیش می آید که انسان وقتی در موقعیت غضب و عصبانیت قرار گرفت از آنجا که قوه تعقل او تحت تاثیر قرار گرفته و خاموش میشود، تصمیماتی میگیرد که به هیچ وجه قابل دفاع نیستند.
گاهی انسان بر اثر تعصب و لجاجت حاضر میشود به خودش آسیب های غیر قابل جبران بزند تا در کنارش به دیگران نیز آسیبی وارد شود. و این کار حماقت به معنای واقعی کلمه است.

↙️خودکشی به خاطر ضرر زدن به دشمن:
در زمان خلافت هادی عباسی مرد نیکوکار ثروتمندی در بغداد زندگی می کرد.
در همسایگی او شخصی سکونت داشت که نسبت به مال او حسادت می کرد. آنقدر درباره او حرف ها زد تا دامن او را خراب کند، نشد.
تصمیم گرفت غلامی بخرد و او را تربیت کند و بعد مقصد خود را به او بگوید.
روزی بعد از یک سال به غلام گفت: چقدر مطیع مولای خود هستی؟
گفت: اگر بگویی به آتش خود را بیانداز، انجام می دهم، مولای حسود خوشحال شد. گفت: همسایه ام ثروتمند است و او را دشمن خود می دانم، می خواهم دستورم را انجام دهی.
گفت: شب با هم بالای پشت بام همسایه ثروتمند می رویم تو مرا بکش، تا قتلم به گردن او بیفتد و حکومت او را به خاطر قتلم قصاص کند و از بین ببرد.
هر چه غلام اصرار در انجام ندادن این کار کرد، تأثیری نداشت.
نیمه شب به دستور مولای حسود گردن مولایش را بالای بام همسایه ثروتمند زد؛ و زود به رختخواب خود آمد. فردا قتل حسود بر بام همسایه کشف شد.
هادی عباسی دستور بازداشت ثروتمند را داد و از او باز پرسی کرد؛ بعد غلام را خواست و از او جویا شد. غلام دید که مرد ثروتمند گناهی ندارد، جریان حسادت و کشتن را تعریف کرد. خلیفه سر به زیر انداخت و فکر کرد و بعد سر برداشت و به غلام گفت: هر چند قتل نفس کرده ای، ولی چون جوانمردی نمودی و بی گناهی را از اتهام نجات دادی تورا آزاد می کنم و او را آزاد کرد، و زیان حسادت به خود حسود باز گشت.

📚مرحوم مفید در کتاب الجمل در جریان مبارزه عبدالله بن زبیر و مالک اشتر نقل میکند:
فَلَاذَ بِالْجَمَلِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَيْرِ وَ تَنَاوَلَ خِطَامَهُ بِيَدِهِ
عبدالله بن زبير در روز جنگ جمل مهار شتر عايشه را در دست داشت.
…ثُمَّ بَرَزَ الْأَشْتَرُ إِلَيْهِ فَخَلَّى الْخِطَامَ مِنْ يَدِهِ وَ أَقْبَلَ نَحْوَهُ
مالك اشتر براى جنگ با او آماده شد. ابن زبير مهار ناقه را رها كرد و به سوى مالك آمد.
وَ اصْطَرَعَ عَبْدُ اللَّهِ وَ الْأَشْتَرُ فَسَقَطَا إِلَى الْأَرْضِ فَجَعَلَ ابْنُ الزُّبَيْرِ يَقُولُ وَ قَدْ أَخَذَ الْأَشْتَرُ بِعُنُقِهِ
آنها با هم به جنگ پرداختند و هر دو بر زمين افتادند؛ ولى مالك اشتر گلوى ابن زبير را گرفته بود.
اقْتُلُونِي وَ مَالِكاً وَ اقْتُلُوا مَالِكاً مَعِي
ابن زبير فرياد مى زد: بياييد من و مالك، هر دو را به قتل برسانيد..
قَالَ الْأَشْتَرُ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَمَا سَرَّنِي إِلَّا قَوْلُهُ مَالِكٌ لَوْ قَالَ الْأَشْتَرَ لَقَتَلُونِي
اشتر مى گويد: من از اين خوشحال شدم كه نام مرا به عنوان «مالك» برد _كه مردم چندان با آن آشنا نبودند_ اگر گفته بود «اشتر»، مردم مى ريختند و ما هر دو را مى كشتند.
وَ اللَّهِ لَقَدْ عَجِبْتُ مِنْ حُمْقِ عَبْدِ اللَّهِ إِذْ يُنَادِي بِقَتْلِهِ وَ قَتْلِي
به خدا قسم از حماقت «ابن زبير» تعجب كردم كه فرياد مى زد: من و او هر دو را به قتل برسانيد؛
وَ مَا كَانَ يَنْفَعُهُ الْمَوْتُ
در حالى كه قتل هر دو نفر سودى به حال او نداشت.

💠 إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ
علاوه بر مطالبی که بیان شد، میتوان پیام اصلی این حکمت را “مبارزه کم هزینه” دانست.
یعنی انسان برای مبارزه با دشمن بیشترین ضربه را بزند و کمترین آسیب را بخورد.

در میدان جنگ بیشترین ضربه را بزنید و کمترین ضربه را بخورید.
در خطبه ۱۲۴ حضرت فرمود :
فقدِّمُوا الدَّارِعَ وَ أَخِّرُوا الْحَاسِرَ
در ميدان نبرد کسانى را که زره بر تن دارند پيشاپيش صفوف قرار دهيد و آنها که زره ندارند پشت سر آنان قرار گيرند ،
وَ عَضُّوا عَلَى الْأَضْرَاسِ فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ الْهَامِ
دندانها را روى هم بفشاريد که اين کار تأثير شمشير را بر سر کمتر مى کند.
وَ الْتَوُوا فِي أَطْرَافِ الرِّمَاحِ فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسِنَّةِ
و در برابر نيزه هاى دشمن مدام در حرکت و رقص پا باشيد که براى منحرف کردن نيزه ها مؤثرتر است.
وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْشِ وَ أَسْكَنُ لِلْقُلُوبِ
نگاه چشمها را پايين بياوريد و به انبوه و آخر دشمن نگاه نکنيد چرا که براى قوّت و قدرت قلب، بهتر و مايه آرامش بيشتر دل هاست.
وَ أَمِيتُوا الْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ صداها را خاموش کنيد و کمتر سخن بگوييد چرا که سستى را دور مى سازد.
[در همه میدان های مبارزه با دشمن، باید مبارزه کم هزینه باشد]

⏪انواع مبارزه کم هزینه:

1⃣ بی تفاوتی نسبت به دشمن؛
گاهی اوقات پرداختن به برخی امور و بُلد کردن آن، کمک به دشمن است. بهترین مبارزه در اینجا آن است که انسان بی تفاوت باشد. نادیده بگیرد. کمک به دیدن شدن طرف مقابل نکند.
درخطبه ۱۸ فرمو :
وَ قَالَ (علیه السلام) فِي الَّذِينَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ:
 امام در مورد کسانى که از جنگ در رکاب حضرت کناره گيرى کردند، فرمود:
خَذَلُوا الْحَقَّ، وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ.
حق را تنها گذاشتند و باطل را يارى نکردند!
کسانی که طرف حق نیامدند، دفاع نکردند، در واقع ضرر زدند و خسارت به بار آوردند.
پس ما هم میتوانیم از همین روش استفاده کنیم، بی تفاوت باشیم تا به دشمن ضرر بزنیم و به خودمان خسارت وارد نشود.

2⃣ طرف خوبان را بگیرید،
دور بدها خلوت میشود و ضربه میخورند.
در حکمت ۱۷۷ فرمود:
اُزْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ.
بدكار را با پاداش به نيكوكار تنبيه كن، يعنى اگر نيكوكار بخاطر كارهاى نيكش مورد تشويق قرار گيرد، افراد بدكار، حساب کار خود می کنند.
همیشه مبارزه به این نیست که با رقیب و مخالف پنجه در پنجه شویم. همین که بتوانیم در مقابل او یک نفر دیگر را مطرح کنیم، دور او را شلوغ کنیم. خوش برخوردی و احسان به خوبان بدان و بدی ها را به نابودی میکشاند.

3⃣ داستان شجاعان را بیان کردن.
همیشه حکومت های ظالم و دشمنان از شجاعت مردم جامعه نگران اند و تا وقتی مردم شجاع نشوند نمیشود مبارزه جدی کرد. بیان داستان شجاعت های شجاعان هم باعث ایجاد شجاعت میشود، و هم کم هزینه است و اگر خواستند شخص را بازخواست کنند میگوید من قصه و داستان می گویم و بس.
در نامه ۵۳ فرمود :
فَإِنَّ کَثْرَةَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَتُحَرِّضُ النَّاکِلَ، إِنْ شَاءَ اللهُ شجاعان لشکر را تشویق کن و کارهاى مهمى را که افرادى از آنها انجام داده اند برشمار، زيرا يادآورىِ کارهاى نيکِ آنها افراد شجاعشان را به فعاليتِ بيشتر وامى دارد و کم کاران را به کار تشويق مى کند. ان شاءالله.

4⃣ تفرقه انداختن بین دشمنان:
اگر دشمنان و اراذل و اوباش دست به دست هم دهند و با یکدیگر اجتماع پیدا کنند، مبارزه با آنها بسیار سخت و شکست آنها بسیار پر هزینه است.
پس کم هزینه ترین مبارزه آن است که انسان بین دشمنان تفرقه بیندازد و امکان اجتماع برای اراذل و اوباش را از بین ببرد.
در حکمت ۱۹۹ فرمود:
هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا.
اراذل و اوباش کسانی هستند که چون گرد هم آيند پيروز شوند، و چون پراكنده شوند شناخته نگردند.
وَ قِيلَ بَلْ قَالَ (علیه السلام): هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا
آنان چون گرد هم آيند زيان رسانند،
وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا
و چون پراكنده شوند سود دهند.

↙️قرآن هم میفرماید این اختلافاتی که بین دشمنان است را ما ایجاد کرده ایم:
《وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعۡضَ ٱلظَّـٰلِمِينَ بَعضَۢا بِمَا كَانُواْ يَکسِبُونَ ؛ انعام – ۱۲۹》
این گونه برخی ستمکاران را بر برخی به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند، مسلط و چیره می کنیم.
و بدين ترتيب بعضى از ستمگران را بر بعض ديگر به خاطر آنچه كه انجام داده‌اند، واگذار مى‌كنيم.

↙️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
الظَّالِمُ سَيْفِي‌؛ أَنْتَقِمُ بِهِ وَ أَنْتَقِمُ مِنْهُ. ظالم‌ شمشير من‌ است‌؛ بواسطۀ او از ديگران‌ انتقام‌ مي‌كشم‌، و سپس‌ از خود او انتقام‌ مي‌گيرم‌.

5⃣ عدالت و حرکت درست، ظلم را برملا میکند.
اگر انسان در مبارزه با دشمن بخواهد اصول اعتقادی و اخلاقی را زیر پا بگذارد، طبیعتا او به نتیجه نمیرسد. به طور کلی خداوند اراده کرده است از طریق باطل حق به نتیجه نرسد.
درحکمت ۲۲۴ فرمود :
بِالسِّيرَةِ الْعَادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ
با روش عادلانه، دشمن، مقهور و مغلوب مى‌شود.
ما اگر عادل باشیم، ظلم خودش ریشه کن میشود.

6⃣ بیان مودبانه به جای تندی و فحاشی؛
نوعا وقتی نزاعی اتفاق می افتد، افراد میخواهند با عصبانیت، تندی و فحاشی شدت عصبانیت خودشان را نشان دهند در حالی که این روش انسان را در نگاه عاقلان محکوم میکند و دشمن را برای تقاص و تلافی جری تر میکند.
درخطبه ۲۰۶ فرمود :
و قد سمع قوما من أصحابه يسبّون أهل الشام أيام حربهم بصفين:
سخنى از آن حضرت (ع) هنگامى كه شنيد گروهى از اصحابش در جنگ صفين، شاميان را دشنام مى گويند چنين فرمود:
إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ،
دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد.
وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ
ولى اگر به توصيف اعمال و بيان حالشان بپردازيد، سخنتان به صواب نزديكتر و عذرتان پذيرفته تر است.
به جاى آنكه دشنامشان دهيد، بگوييد: بار خدايا خونهاى ما و آنها را از ريختن نگه دار و ميان ما و ايشان آشتى انداز.

7⃣ حلم و صبر تا گذشتن دوران ظالم؛
گاهی هر نوع مبارزه ای به نابودی انسان ختم میشود و نتیجه ای هم حاصل نمیشود. پس بهتر آن است که انسان مبارزه را با حلم همراه کند.
در خطبه ۸۸ فرمود :
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِي دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَ رَخَاءٍ
خداوند هرگز ستمگران دنيا را درهم نشکسته، مگر بعد از آنکه به آنان مهلت داده و نعمت فراوان بخشيده،
وَ لَمْ يَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلَاءٍ
و هرگز استخوانِ شکسته هيچ امّتى را ترميم نکرده، مگر بعد از تحمّل مشکلات و آزمون ها.

💠وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ:
امام عليه السلام مردى را ديد كه سعی و تلاش میکرد بر ضدّ دشمنش، اما از طريقى كه به خودش ضرر مى زند.

💠 إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ
حضرت به او فرمود: تو مانند کسی هستی كه نيزه بر خود مى زند تا كسى را كه پشت سرش سوار شده به قتل برساند.

اللهم انصر الاسلام و والمسلمین

حکمت دویست و نود و ششم

حکمت دویست و نود و ششم نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیمپ

شرح حکمتها:

حکمت دویست و نود و ششم نهج البلاغه

۴۰۳/۱۱/۸ . ۲۶رجب

💢 حکمت ۲۹۶ 💢

 

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت دویست و نود و ششم نهج البلاغه
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
40:40 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ: إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ.

به مردى كه براى زيان رسانيدن به دشمن سعى مى كرد ولى به گونه اى كه به خود زيان مى رسانيد، فرمود: تو مانند كسى هستى كه نيزه اى در تن خود فرو كند تا كسى را كه پشت سرش بر اسب سوار شده، بكشد.

💠وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ:
امام عليه السلام مردى را ديد كه سعی و تلاش میکرد بر ضدّ دشمنش، اما از طريقى كه به خودش ضرر مى زد.

💠إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ حضرت به او فرمود: تو مانند کسی هستی كه نيزه بر خود مى زند[الطَّاعِنِ] تا كسى را كه پشت سرش سوار شده [رِدْفَه]به قتل برساند.
(طاعِن از ريشه «طَعْن» شخصى است كه نيزه مى زند.
رِدْف به معناى كسى است كه پشت سر ديگرى بر اسب يا شتر سوار مى شود)

⏪ امیرالمومنین در این حکمت به شیوه غلط دشمنی کردن اشاره کرده و میفرماید دشمنی کردن هم باید درست و طبق اصول باشد. نمی توان با روش اشتباه و خسارت بار به مبارزه با دشمن پرداخت، در این صورت بیش از آنکه انسان به دشمن ضرر بزند به خودش آسیب رسانده است.
حضرت در این حکمت میفرماید این چه مبارزه ای است که انسان نیزه در شکم خود فرو کند تا بعد این نیزه به نفر پشت سری اصابت کند و به او ضرر بزند.

⏪ خودمان قربانی اول نباشیم:
بسیار پیش می آید که انسان وقتی در موقعیت غضب و عصبانیت قرار گرفت از آنجا که قوه تعقل او تحت تاثیر قرار گرفته و خاموش میشود، تصمیماتی میگیرد که به هیچ وجه قابل دفاع نیستند.
گاهی انسان بر اثر تعصب و لجاجت حاضر میشود به خودش آسیب های غیر قابل جبران بزند تا در کنارش به دیگران نیز آسیبی وارد شود. و این کار حماقت به معنای واقعی کلمه است.

↙️خودکشی به خاطر ضرر زدن به دشمن:
در زمان خلافت هادی عباسی مرد نیکوکار ثروتمندی در بغداد زندگی می کرد.
در همسایگی او شخصی سکونت داشت که نسبت به مال او حسادت می کرد. آنقدر درباره او حرف ها زد تا دامن او را خراب کند، نشد.
تصمیم گرفت غلامی بخرد و او را تربیت کند و بعد مقصد خود را به او بگوید.
روزی بعد از یک سال به غلام گفت: چقدر مطیع مولای خود هستی؟
گفت: اگر بگویی به آتش خود را بیانداز، انجام می دهم، مولای حسود خوشحال شد. گفت: همسایه ام ثروتمند است و او را دشمن خود می دانم، می خواهم دستورم را انجام دهی.
گفت: شب با هم بالای پشت بام همسایه ثروتمند می رویم تو مرا بکش، تا قتلم به گردن او بیفتد و حکومت او را به خاطر قتلم قصاص کند و از بین ببرد.
هر چه غلام اصرار در انجام ندادن این کار کرد، تأثیری نداشت.
نیمه شب به دستور مولای حسود گردن مولایش را بالای بام همسایه ثروتمند زد؛ و زود به رختخواب خود آمد. فردا قتل حسود بر بام همسایه کشف شد.
هادی عباسی دستور بازداشت ثروتمند را داد و از او باز پرسی کرد؛ بعد غلام را خواست و از او جویا شد. غلام دید که مرد ثروتمند گناهی ندارد، جریان حسادت و کشتن را تعریف کرد. خلیفه سر به زیر انداخت و فکر کرد و بعد سر برداشت و به غلام گفت: هر چند قتل نفس کرده ای، ولی چون جوانمردی نمودی و بی گناهی را از اتهام نجات دادی تورا آزاد می کنم و او را آزاد کرد، و زیان حسادت به خود حسود باز گشت.

📚مرحوم مفید در کتاب الجمل در جریان مبارزه عبدالله بن زبیر و مالک اشتر نقل میکند:
فَلَاذَ بِالْجَمَلِ عَبْدُ اللَّهِ بْنُ الزُّبَيْرِ وَ تَنَاوَلَ خِطَامَهُ بِيَدِهِ
عبدالله بن زبير در روز جنگ جمل مهار شتر عايشه را در دست داشت.
…ثُمَّ بَرَزَ الْأَشْتَرُ إِلَيْهِ فَخَلَّى الْخِطَامَ مِنْ يَدِهِ وَ أَقْبَلَ نَحْوَهُ
مالك اشتر براى جنگ با او آماده شد. ابن زبير مهار ناقه را رها كرد و به سوى مالك آمد.
وَ اصْطَرَعَ عَبْدُ اللَّهِ وَ الْأَشْتَرُ فَسَقَطَا إِلَى الْأَرْضِ فَجَعَلَ ابْنُ الزُّبَيْرِ يَقُولُ وَ قَدْ أَخَذَ الْأَشْتَرُ بِعُنُقِهِ
آنها با هم به جنگ پرداختند و هر دو بر زمين افتادند؛ ولى مالك اشتر گلوى ابن زبير را گرفته بود.
اقْتُلُونِي وَ مَالِكاً وَ اقْتُلُوا مَالِكاً مَعِي
ابن زبير فرياد مى زد: بياييد من و مالك، هر دو را به قتل برسانيد..
قَالَ الْأَشْتَرُ رِضْوَانُ اللَّهِ عَلَيْهِ فَمَا سَرَّنِي إِلَّا قَوْلُهُ مَالِكٌ لَوْ قَالَ الْأَشْتَرَ لَقَتَلُونِي
اشتر مى گويد: من از اين خوشحال شدم كه نام مرا به عنوان «مالك» برد _كه مردم چندان با آن آشنا نبودند_ اگر گفته بود «اشتر»، مردم مى ريختند و ما هر دو را مى كشتند.
وَ اللَّهِ لَقَدْ عَجِبْتُ مِنْ حُمْقِ عَبْدِ اللَّهِ إِذْ يُنَادِي بِقَتْلِهِ وَ قَتْلِي
به خدا قسم از حماقت «ابن زبير» تعجب كردم كه فرياد مى زد: من و او هر دو را به قتل برسانيد؛
وَ مَا كَانَ يَنْفَعُهُ الْمَوْتُ
در حالى كه قتل هر دو نفر سودى به حال او نداشت.

💠 إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ
علاوه بر مطالبی که بیان شد، میتوان پیام اصلی این حکمت را “مبارزه کم هزینه” دانست.
یعنی انسان برای مبارزه با دشمن بیشترین ضربه را بزند و کمترین آسیب را بخورد.

در میدان جنگ بیشترین ضربه را بزنید و کمترین ضربه را بخورید.
در خطبه ۱۲۴ حضرت فرمود :
فقدِّمُوا الدَّارِعَ وَ أَخِّرُوا الْحَاسِرَ
در ميدان نبرد کسانى را که زره بر تن دارند پيشاپيش صفوف قرار دهيد و آنها که زره ندارند پشت سر آنان قرار گيرند ،
وَ عَضُّوا عَلَى الْأَضْرَاسِ فَإِنَّهُ أَنْبَى لِلسُّيُوفِ عَنِ الْهَامِ
دندانها را روى هم بفشاريد که اين کار تأثير شمشير را بر سر کمتر مى کند.
وَ الْتَوُوا فِي أَطْرَافِ الرِّمَاحِ فَإِنَّهُ أَمْوَرُ لِلْأَسِنَّةِ
و در برابر نيزه هاى دشمن مدام در حرکت و رقص پا باشيد که براى منحرف کردن نيزه ها مؤثرتر است.
وَ غُضُّوا الْأَبْصَارَ فَإِنَّهُ أَرْبَطُ لِلْجَأْشِ وَ أَسْكَنُ لِلْقُلُوبِ
نگاه چشمها را پايين بياوريد و به انبوه و آخر دشمن نگاه نکنيد چرا که براى قوّت و قدرت قلب، بهتر و مايه آرامش بيشتر دل هاست.
وَ أَمِيتُوا الْأَصْوَاتَ فَإِنَّهُ أَطْرَدُ لِلْفَشَلِ صداها را خاموش کنيد و کمتر سخن بگوييد چرا که سستى را دور مى سازد.
[در همه میدان های مبارزه با دشمن، باید مبارزه کم هزینه باشد]

⏪انواع مبارزه کم هزینه:

1⃣ بی تفاوتی نسبت به دشمن؛
گاهی اوقات پرداختن به برخی امور و بُلد کردن آن، کمک به دشمن است. بهترین مبارزه در اینجا آن است که انسان بی تفاوت باشد. نادیده بگیرد. کمک به دیدن شدن طرف مقابل نکند.
درخطبه ۱۸ فرمو :
وَ قَالَ (علیه السلام) فِي الَّذِينَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ:
 امام در مورد کسانى که از جنگ در رکاب حضرت کناره گيرى کردند، فرمود:
خَذَلُوا الْحَقَّ، وَ لَمْ يَنْصُرُوا الْبَاطِلَ.
حق را تنها گذاشتند و باطل را يارى نکردند!
کسانی که طرف حق نیامدند، دفاع نکردند، در واقع ضرر زدند و خسارت به بار آوردند.
پس ما هم میتوانیم از همین روش استفاده کنیم، بی تفاوت باشیم تا به دشمن ضرر بزنیم و به خودمان خسارت وارد نشود.

2⃣ طرف خوبان را بگیرید،
دور بدها خلوت میشود و ضربه میخورند.
در حکمت ۱۷۷ فرمود:
اُزْجُرِ الْمُسِيءَ بِثَوَابِ الْمُحْسِنِ.
بدكار را با پاداش به نيكوكار تنبيه كن، يعنى اگر نيكوكار بخاطر كارهاى نيكش مورد تشويق قرار گيرد، افراد بدكار، حساب کار خود می کنند.
همیشه مبارزه به این نیست که با رقیب و مخالف پنجه در پنجه شویم. همین که بتوانیم در مقابل او یک نفر دیگر را مطرح کنیم، دور او را شلوغ کنیم. خوش برخوردی و احسان به خوبان بدان و بدی ها را به نابودی میکشاند.

3⃣ داستان شجاعان را بیان کردن.
همیشه حکومت های ظالم و دشمنان از شجاعت مردم جامعه نگران اند و تا وقتی مردم شجاع نشوند نمیشود مبارزه جدی کرد. بیان داستان شجاعت های شجاعان هم باعث ایجاد شجاعت میشود، و هم کم هزینه است و اگر خواستند شخص را بازخواست کنند میگوید من قصه و داستان می گویم و بس.
در نامه ۵۳ فرمود :
فَإِنَّ کَثْرَةَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَتُحَرِّضُ النَّاکِلَ، إِنْ شَاءَ اللهُ شجاعان لشکر را تشویق کن و کارهاى مهمى را که افرادى از آنها انجام داده اند برشمار، زيرا يادآورىِ کارهاى نيکِ آنها افراد شجاعشان را به فعاليتِ بيشتر وامى دارد و کم کاران را به کار تشويق مى کند. ان شاءالله.

4⃣ تفرقه انداختن بین دشمنان:
اگر دشمنان و اراذل و اوباش دست به دست هم دهند و با یکدیگر اجتماع پیدا کنند، مبارزه با آنها بسیار سخت و شکست آنها بسیار پر هزینه است.
پس کم هزینه ترین مبارزه آن است که انسان بین دشمنان تفرقه بیندازد و امکان اجتماع برای اراذل و اوباش را از بین ببرد.
در حکمت ۱۹۹ فرمود:
هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا غَلَبُوا، وَ إِذَا تَفَرَّقُوا لَمْ يُعْرَفُوا.
اراذل و اوباش کسانی هستند که چون گرد هم آيند پيروز شوند، و چون پراكنده شوند شناخته نگردند.
وَ قِيلَ بَلْ قَالَ (علیه السلام): هُمُ الَّذِينَ إِذَا اجْتَمَعُوا ضَرُّوا
آنان چون گرد هم آيند زيان رسانند،
وَ إِذَا تَفَرَّقُوا نَفَعُوا
و چون پراكنده شوند سود دهند.

↙️قرآن هم میفرماید این اختلافاتی که بین دشمنان است را ما ایجاد کرده ایم:
《وَكَذَٰلِكَ نُوَلِّي بَعۡضَ ٱلظَّـٰلِمِينَ بَعضَۢا بِمَا كَانُواْ يَکسِبُونَ ؛ انعام – ۱۲۹》
این گونه برخی ستمکاران را بر برخی به کیفر گناهانی که همواره مرتکب می شدند، مسلط و چیره می کنیم.
و بدين ترتيب بعضى از ستمگران را بر بعض ديگر به خاطر آنچه كه انجام داده‌اند، واگذار مى‌كنيم.

↙️پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله وسلم فرمود :
الظَّالِمُ سَيْفِي‌؛ أَنْتَقِمُ بِهِ وَ أَنْتَقِمُ مِنْهُ. ظالم‌ شمشير من‌ است‌؛ بواسطۀ او از ديگران‌ انتقام‌ مي‌كشم‌، و سپس‌ از خود او انتقام‌ مي‌گيرم‌.

5⃣ عدالت و حرکت درست، ظلم را برملا میکند.
اگر انسان در مبارزه با دشمن بخواهد اصول اعتقادی و اخلاقی را زیر پا بگذارد، طبیعتا او به نتیجه نمیرسد. به طور کلی خداوند اراده کرده است از طریق باطل حق به نتیجه نرسد.
درحکمت ۲۲۴ فرمود :
بِالسِّيرَةِ الْعَادِلَةِ يُقْهَرُ الْمُنَاوِئُ
با روش عادلانه، دشمن، مقهور و مغلوب مى‌شود.
ما اگر عادل باشیم، ظلم خودش ریشه کن میشود.

6⃣ بیان مودبانه به جای تندی و فحاشی؛
نوعا وقتی نزاعی اتفاق می افتد، افراد میخواهند با عصبانیت، تندی و فحاشی شدت عصبانیت خودشان را نشان دهند در حالی که این روش انسان را در نگاه عاقلان محکوم میکند و دشمن را برای تقاص و تلافی جری تر میکند.
درخطبه ۲۰۶ فرمود :
و قد سمع قوما من أصحابه يسبّون أهل الشام أيام حربهم بصفين:
سخنى از آن حضرت (ع) هنگامى كه شنيد گروهى از اصحابش در جنگ صفين، شاميان را دشنام مى گويند چنين فرمود:
إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ،
دوست ندارم كه شما دشنام دهنده باشيد.
وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ
ولى اگر به توصيف اعمال و بيان حالشان بپردازيد، سخنتان به صواب نزديكتر و عذرتان پذيرفته تر است.
به جاى آنكه دشنامشان دهيد، بگوييد: بار خدايا خونهاى ما و آنها را از ريختن نگه دار و ميان ما و ايشان آشتى انداز.

7⃣ حلم و صبر تا گذشتن دوران ظالم؛
گاهی هر نوع مبارزه ای به نابودی انسان ختم میشود و نتیجه ای هم حاصل نمیشود. پس بهتر آن است که انسان مبارزه را با حلم همراه کند.
در خطبه ۸۸ فرمود :
أَمَّا بَعْدُ، فَإِنَّ اللَّهَ لَمْ يَقْصِمْ جَبَّارِي دَهْرٍ قَطُّ إِلَّا بَعْدَ تَمْهِيلٍ وَ رَخَاءٍ
خداوند هرگز ستمگران دنيا را درهم نشکسته، مگر بعد از آنکه به آنان مهلت داده و نعمت فراوان بخشيده،
وَ لَمْ يَجْبُرْ عَظْمَ أَحَدٍ مِنَ الْأُمَمِ إِلَّا بَعْدَ أَزْلٍ وَ بَلَاءٍ
و هرگز استخوانِ شکسته هيچ امّتى را ترميم نکرده، مگر بعد از تحمّل مشکلات و آزمون ها.

💠وَ قَالَ (علیه السلام) لِرَجُلٍ رَآهُ يَسْعَى عَلَى عَدُوٍّ لَهُ بِمَا فِيهِ إِضْرَارٌ بِنَفْسِهِ:
امام عليه السلام مردى را ديد كه سعی و تلاش میکرد بر ضدّ دشمنش، اما از طريقى كه به خودش ضرر مى زند.

💠 إِنَّمَا أَنْتَ كَالطَّاعِنِ نَفْسَهُ لِيَقْتُلَ رِدْفَهُ
حضرت به او فرمود: تو مانند کسی هستی كه نيزه بر خود مى زند تا كسى را كه پشت سرش سوار شده به قتل برساند.

اللهم انصر الاسلام و والمسلمین

حکمت دویست و نود و ششم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.