ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت دویست و هشتاد و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۱۱/۱۹ . ۷رجب
        
💢 حکمت ۲۸۷ 💢

 

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت دویست و هشتاد و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
41:51 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ، فَقَالَ (علیه السلام): طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ، [ثُمَّ سُئِلَ ثَانِياً فَقَالَ] وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ، [ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ] وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَكَلَّفُوه.

او را از قدر پرسيدند و فرمود (ع): راهى است تاريك، بدان گام منهيد و دريايى است ژرف، بدان داخل مشويد. راز خداوند است، در آشكار كردن آن خود را به رنج ميفكنيد.

💠وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ، فَقَالَ (علیه السلام) از امام عليه السلام درباره قضا و قدر سؤال كردند، امام عليه السلام فرمود:

💠طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ 
راه تاريكى است در آن گام نگذارید ،

💠[ثُمَّ سُئِلَ ثَانِياً فَقَالَ]
وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ
درياى ژرفى است در آن وارد نشويد ،

💠[ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ]
وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَكَلَّفُوه
و راه پنهان الهى است، براى دستيابى به آن خود را به زحمت نيفكنيد.

♻️در این حکمت  از حضرت در مورد مساله قضا و قدر و جبر و اختیار سوال پرسیده میشود و حضرت مخاطب را از حرکت در این مسیر منع میکند.

♻️مساله قضا و قدر و  جبر و اختیار از مسائل پر دامنه و پر اختلاف و سنگینی است که فهم آن مشکل است و بسیاری از افراد به خاطر ناتوانی در هضم و تحلیل مسائل، دچار خطا و انحراف میشوند.

♻️معنای قضا و قدر:
قضا به معنای حتمی کردن و مسلّم شدن چیزی است و قدر به اندازه مقدار و اندازه گیری است.
در علم خداوند است که امور عالم به اندازه ی خاص و در زمان مقرر به افراد برسند.
حضرت در این حکمت بیان میکند فهم اندازه گیری ها و زمانهایی که خداوند تقدیر کرده است بحث مشکلی است که نباید در آن ورود کرد.
زیرا انسان علم و حکمت الهی را در مورد عمر افراد، رزق افراد، سلامتی و بیماری افراد و…  نمیداند. نمیداند چرا بچه ی کوچکی در شکم مادر از دنیا رفت یعنی مقدار عمر او مشخص بود و قطعی شد.

⏪ افراد در مواجهه با قضا و قدر الهی سه دسته اند.
امام صادق (ع)فرمود:

1️⃣ اَلنَّاسُ فِي اَلْقَدَرِ عَلَى ثَلاَثَةِ أَوْجُهٍ
مردم در موضوع قدر سه دسته‌اند
رَجُلٍ يَزْعُمُ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْبَرَ اَلنَّاسَ عَلَى اَلْمَعَاصِي
گروهی كه گمان مى‌كند كه خداوند مردم را بر گناهان مجبور كرده،
فَهَذَا قَدْ ظَلَمَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حُكْمِهِ فَهُوَ كَافِرٌ
چنين كسى خدا را در حکمتش مورد ظلم قرار داده و كافر است.

2️⃣ وَ رَجُلٍ يَزْعُمُ أَنَّ اَلْأَمْرَ مُفَوَّضٌ إِلَيْهِمْ فَهَذَا قَدْ وَهَّنَ اَللَّهَ فِي سُلْطَانِهِ فَهُوَ كَافِرٌ 
و گروهی كه گمان مى‌كند كه كار به مردم واگذار شده،چنين كسى سلطنت خدا را سست كرده و او نيز كافر است.

3️⃣ وَ رَجُلٍ يَقُولُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَلَّفَ اَلْعِبَادَ مَا يُطِيقُونَ وَ لَمْ يُكَلِّفْهُمْ مَا لاَ يُطِيقُونَ
گروهی كه مى‌گويد:خداوند بندگانش را به آنچه طاقت دارند تكليف كرده،به آنچه طاقت ندارند تكليف نكرده است،
فَإِذَا أَحْسَنَ حَمِدَ اَللَّهَ وَ إِذَا أَسَاءَ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ
هر گاه كار خوبى كند خدا را ستايش مى‌كند و هر گاه كار بدى مى‌كند از خدا آمرزش مى‌طلبد،
فَهَذَا مُسْلِمٌ بَالِغٌ وَ اَللَّهُ اَلْمُوَفِّقُ.
چنين كسى مسلمان درستى است،و توفيق دهنده خداست.

❌ حدیث فوق بحث قضا و قدر را با بحث جبر و اختیار همراه و همسو میداند.

⏪سه نظرکلی در جبر و اختیار:

1️⃣ عده ای عالم را بر پایه جبر میدانند.
اینها میگویند اختیار داشتن انسان به معنای نفی قدرت الهی است. چون اگر من بتوانم در یک موضوع تصمیمی بگیرم، معلوم میشود خداوند آنجا توان اعمال نظر و اعمال قدرت ندارد و در صورتی که خداوند قدرت نداشته باشه دیگر حائز شرایط خدایی نیست زیرا خدا باید کمال مطلق باشد.
این گروه برای اینکه قدرت خدا زیر سوال نرود، به سمت جبر گرایش پیدا کرده اند.

2️⃣عده ای نیز عالم را بر محور اختیار محض تصور میکنند.
این گروه میگویند انسان هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد و به عبارتی خداوند عالم را خلق کرد و سپس امور عالم را به انسان محول کرد و هیچ نقشی در عالم ندارد.

❌هر دو نظریه باطل و دارای تالی فاسدهای فراوانی هستند:

⏪ اگر در عالم جبر مطلق باشد:

◀️اولا: جزا و پاداش، بهشت و جهنم بی معنا و عبث خواهد بود زیرا ثواب و جزا وقتی معنا دارد که انسان با اراده خود کاری کرده باشد.

◀️ثانیا: ارسال رسل و انزال کتب بی معناست زیرا آنها آمده اند بگویند چنین باشید، چنین کنید و…. در حالی که انسان مجبور است و هیچ اختیاری ندارد و در این صورت حکمت الهی زیر سوال میرود چون کاری کرده که عبث و پوچ بوده.

◀️ثالثا: انسان بالوجدان میفهمد که او از یک اختیاری برخوردار است و در عالم جبر مطلق نیست.
به تعبیر مولوی:
این که گویی این کنم یا آن کنم /
خود دلیل اختیار است ای صنم

⏪ اگر در عالم اختیار مطلق باشد:

◀️ اولا: اختیار مطلق با قدرت الهی در تضاد است. زیرا اختیار مطلق داشتن انسان یعنی نفی و محدود کردن قدرت الهی. در حالی که میدانیم  مهمترین صفات الهی سه تاست:
علم، قدرت و حیات و بقیه صفات الهی از این سه صفت نشات میگیرند، حال اگر قدرت خدا را محدود یا نفی کنیم بسیاری از صفات الهی از بین خواهند رفت و در واقع خدایی خدا زیر سوال میرود چون خدا باید مستجمع جمیع صفات کمالی به نحو تام و کامل باشد.

◀️ثانیا: انسان بالوجدان در می یابد که اختیار تام ندارد.
به تعبیر امیرالمومنین در حکمت ۲۵۰ فرمود:
عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ، وَ حَلِّ الْعُقُودِ، وَ نَقْضِ الْهِمَم.
خداى سبحان را به گسيختن عزيمتها و باز شدن گره اراده ها شناختم.

⏪جبر و اختیار مطلق جایی در عالم ندارند.
در حکمت ۷۸ در مواجهه با شخص که خیال کرده بود نظام عالم بر جبر است فرمود:
لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ.
اگر چنين بود، ثواب و عقاب الهى به يقين باطل مى شد و وعده و وعيد ساقط مى گشت.
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً
خداوند سبحان، بندگانش را امر كرده، و آنها را اختيار بخشيده، و نهى كرده و برحذر داشته،
وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً، وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا
خدا پيامبران را بيهوده نفرستاده و كتب آسمانى را براى بندگانش عبث نازل نكرده، و آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست باطل و بى هدف نيافريده است.

♻️نظر اهل بیت در مورد قضیه جبر و اختیار:
در روایات متعددی آمده است که اهل بیت میفرمایند:
  لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن‏
نه در عالم جبر مطلق داریم نه اختیار مطلق بلکه هم جبر داریم هم اختیار. در برخی از امور عالم جبر برقرار است مثل خلقت انسان، مثل مرگ انسان، مثل دختر بودن یا پسر بودن و… و در برخی امور نیز اختیار وجود دارد. مانند نماز خواندن یا نخواندن، در کلاس شرکت کردن یا نکردن که اینها به اختیار انسان است.

♻️چگونگی رابطه اراده الهی و اختیار انسان:
یکی از سوالاتی که ذهن خیلی ها را درگیر کرده که چگونه امکان دارد هم در عالم جبر باشد هم اختیار را میتوان با یک توجه اندک حل کرد و پاسخ داد.

👈شهید مطهری میفرماید:
اگر اراده خدا به فعل انسان تعلق بگیرد جبر است.در اینصورت خدا دیگر حکیم نیست.
ولی اگر اراده خدا به اراده انسان تعلق بگیرد ، و اراده انسان به فعلش تعلق بگیرد اختیار است.

👈مثال آیت الله مکارم:
لوکوموتیو ران قطار برقی و مسئول برق خطوط،
از طرفی مسئول برق خطوط هر  وقت اراده کند برق را قطع میکند، از طرفی نیز این راننده است که دارد قطار را کنترل کرده و از برق در جهت حرکت قطار استفاده میکند.

💠وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ، فَقَالَ (علیه السلام) طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ

⁉️علت صریح پاسخ ندادن حضرت به سوال این شخص در مورد قضا و قدر چیست؟

↙️پاسخ : ابن ابی الحدید میگوید
چون مخاطب حضرت شخصی عامی و غیر برخوردار از علم بوده حضرت اینگونه جواب داده. در واقع حضرت متناسب با فکر و اندیشه او حرف زده است.

👈 مخاطب شناسی یکی از اصولی است که در جای جای نهج البلاغه به چشم می خورد. حضرت متناسب با هر شخصی، هر گروهی، به زبان خودشان و سطح فهم وعقل وشعور خودشان حرف می زند.

↙️پاسخ : مرحوم خوئی در پاسخ به ابن ابی الحدید میگوید:
نَهْيُهُ عليه السَّلام يَعُمُّ الْعُلَمَاءَ
جمله حضرت فقط در مورد مردم عادی نیست بلکه علما را هم شامل میشود.
فَاِنَّ هَذَا اَلسَّائِلَ وَ مَنْ بِحَضْرَتِهِ مِنْ عُلَمَاءِ الاسْلامِ وَ اصْحابِ النَّبِيِّ صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
زیرا بسیاری از کسانی که در محضر حضرت بودند از اصحاب پیامبر بودند و جز عالمان به شریعت به حساب می آمدند.
وَ قَوْلُهُ سِرُّ اَللَّهِ يَعُمُّ كافَّهَ اَلْعِبَاد
پس سرّ بودن قضا و قدر شامل همه افراد میشوند.

↙️ در واقع فهم اینکه در عالم جبر و اختیاری داریم، عالم بر پایه جبر اداره نمیشود و… کاملا با فکر و استدلال قابل فهم است. ولی آنچه سرّ است و فهم آن شدنی نیست بحث “حکمت قضا و قدر” است.
اینجا است که انسان قدرت فهم ندارد و به غیر از انبیاء و ائمه که اتصال به علم غیب دارند، هیچ کسی نمیتواند از فلسفه و دلیل عمر کوتاه یا بلند افراد اطلاع ندارد. اینکه چرا یک نفر وضع مالی بهتری دارد یا کسی وضع بدتری؛ این سرّ است.

⏪ چهار مورد ازنقش  قضا و قدر در زندگی روزمره انسان

1️⃣رفتار درست و صادقانه با دیگران را ترویج می دهد.
من وقتی می دانم عالم قضا وقدر دارد، رفتارم با دیگران درست می شودچون می دانم هر کنشی واکنشی دارد.
قرآن کریم میفرماید:
《يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ؛ رعد – ۳۹》
خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند؛ و «امّ الکتاب» یا لوح محفوظ نزد اوست!
از این آیه به روشنی به دست می آید که قضاي الهی قابل تغییر و دگرگونی است و برخی از اعمال خوب يا بد، سرنوشت انسان را تغییر میدهد و خداوند هرچه را بخواهد مقدم و آنچه را که بخواهد مؤخر میکند.

⬆️ رفتار صادقانه ودرست ما،و کیفیت عمل در تقدیر انسان اثر دارد.
هرچه انسان اهل خیر و نیکی باشد، بخشنده باشد، صادق باشد، در مواجهه با ظلم خود نگه دار باشد و… قضا و قدر بهتری برای او مقدر میشود .

⬆️فلسفه بیدار ماندن شب قدر، توبه وانابه و توسل در آینده انسان تاثیر دارد. صله رحم باعث طولانی شدن عمر، وصدقه دادندر رفع بلا موثر است.
عالم بر اساس قضا وقدر اداره می شود.

⁉️قضا وقدر چیست؟
قرآن کریم میفرماید:
《 إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِ؛ رعد – ۱۱ 》
خداوند، سرنوشت هیچ جمعیتی را دگرگون نمیکند، مگر اين که آنان، سرنوشت خود را دگرگون سازند.
اين آيه گواهی میدهد که میان کردار انسان با نظام تکوينی زندگی او، پیوند نزديکی وجود دارد.

📌نتیجه:
اگر چه قضا و قدر را خداوند مینویسد ولی انسان میتواند با اعمالش این مقدرات را تغییر دهد و به سمت خوبی ها سوق دهد.

2️⃣ مقابله قَدَر با قَدر
کسی که به قضا و قدر اعتقاد داشته باشد با استفاده از “قدر” به مقابله با ديگر “قدر”ها بر می خیزد. بدين معنی
که از اسباب و وسايل مادي استفاده میکند و با بهره گیري از آنها با قدر به مقابله برمی خیزد.
مثلا  از صدقه برای برطرف شدن بلا،
از درمان جهت رفع درد،
و از جهاد و فداکاري جهت بیرون راندن دشمنان
و از صدقه برای برطرف شدن نحوست قمر در عقرب
و  از استغفار جهت اتمام خشکسالی و قحطی استفاده کند.

♻️حضرت نوح خطاب به قومش فرمود: 《اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُم إِنَّهُ کَانَ غَفَّاراً يُرْسِلُ السَّمَآءَ عَلَیْکُ مِّدْرَاراً وَ يُمْدِدْکُ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ يَجْعَل لَّکُم جَنَّاتٍ وَ يَجْعَل لَّکُم أَنْهَاراً ؛ نوح – ۱۲》
پس خطاب به قوم خود گفت از خداي خود طلب مغفرت کنید همانا او بسیار بخشنده است تا خدا از آسمان بارانهاي پر خیر و برکت را پیاپی نازل کند و شما را به مال بسیار و پسران متعدد مدد فرمايد و باغهاي خرم و نهرهاي جاري به شما عطا کند.

❎ توجه به قضا و قدر انسان را به جای گوشه گیری و تسلیم شدن، به استقامت و ایستادگی میکشاند به نحوی که میداند خداوند عالَم را، عالَم اسباب و مسببات آفریده است و او میتواند با استفاده از خود قضا و قدر، از بن بست ها و تنگناها نجات پیدا کند.

3️⃣ احساس ملامت دروني به هنگام ارتکاب معاصي و عواقب آن:
کسی که اعتقاد عمیقی به قضا و قدر دارد به هنگام ارتکاب معاصی به قضا و قدر استدلال نمیکند تا شانه خود را از زير
بار مسئولیت گناهی که انجام داده خالی کند و آن را به قَدَر نسبت دهد. بلکه به توبیخ خود بر می خیزد و خود را مسئول گناهش میداند و با توبه و بازگشت به سوي خدا از انحراف و گناهی که مرتکب شده بر میگردد.
قرآن کریم میفرماید:
《رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ اعراف – ۲۳ 》
پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!

♻️در دعای عرفه، در زیر آسمان اقرار به گناهان خود می کنیم، این کار ما را به این رهنمون می کند که انسان متوجه قضا وقدر باشد، وبداند که هر کار بدی است مال اوست، یا فعل بد اوست یا اثر فعل بد اوست.و خوبیها وبخششها از خداست.
و از زیان موسی کلیم میفرماید:
《رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی؛ قصص – ۱۶》
پروردگارا من بر نفس خود ستم روا داشتم پس مرا ببخشاي.

♻️ توجه به قضا و قدر و جبر و اختیار باعث مسولیت پذیر شدن انسان میشود به نحوی که مسولیت کارهایش را بپذیرد و در صدد جبران و اصلاح آنها بر بیاید.
و این بحث وقتی جدی تر میشود که بدانیم یکی از کاستی ها و ضعف های نسل های جدید در جامعه بشری کم شدن همین روحیه مسولیت پذیری است که میشود آن را از راه توجه به قضا و قدر اصلاح کرد.

♻️ولی اگر کسی اعتقاد به قضا و قدر نداشته باشد، در پیش آمدها به جای مقصر کردن خودش و برنامه ریزی برای بهره بردن از دیگر قَدَرها، بار مسئولیت را به دوش خدا می اندازد و میگوید:
《قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ؛ حجر – ۳۹》
شیطان گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من نعمتهای مادّی را در زمین در نظر آنها زینت می‌دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت.

4️⃣ احساس آرامش در سختی ها و گرفتاری ها:
اعتقاد به قضا و قدر الهی و اینکه آنچه خداوند حکم میکند حکیمانه و عالمانه است باعث میشود که اگر بلایی به انسان رسید و نشد با دیگر قدرها جلوی آن را گرفت؛ انسان آرام باشد و بتواند از آن ابتلاء به آسانی گذر کند.
قرآن کریم میفرماید:
《 مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ؛ تغابن – ۱۱》
هیچ مصیبتی رخ نمی‌دهد مگر به اذن خدا!.
اگر بلای غیر قابل درمانی به آنها برسد میگویند:
《الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ؛ بقره – ۱۵۰ 》
آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند: ” ما از آنِ خدائیم، وبه سوی او باز می گردیم.”

📚سید بن طاووس در لهوف می نویسددر آن لحظه ی سخت و جانکاهی که علی اصغر روی دست امام حسین به شهادت رسید، همان لحظه ای که ملائکه به دلداری امام حسین آمدند، امام حسین فرمود: 
“هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَین اللّه”
اینجا حسین بن علی در اوج آرامش است. چون خدا مقدر کرده، خدا خواسته است.و چیزی را که خدا مقدر کند، واراده کند، جای ناراحتی و افسردگی ونگرانی نیست. خدا خواسته است وما خواسته او را به دیده منت می پذیریم.

اللهم اجعلنا راضیهً بقضائک

حکمت دویست و هشتاد و هفتم

حکمت دویست و هشتاد و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۱۱/۱۹ . ۷رجب
        
💢 حکمت ۲۸۷ 💢

 

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت دویست و هشتاد و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
41:51 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ، فَقَالَ (علیه السلام): طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ، [ثُمَّ سُئِلَ ثَانِياً فَقَالَ] وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ، [ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ] وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَكَلَّفُوه.

او را از قدر پرسيدند و فرمود (ع): راهى است تاريك، بدان گام منهيد و دريايى است ژرف، بدان داخل مشويد. راز خداوند است، در آشكار كردن آن خود را به رنج ميفكنيد.

💠وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ، فَقَالَ (علیه السلام) از امام عليه السلام درباره قضا و قدر سؤال كردند، امام عليه السلام فرمود:

💠طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ 
راه تاريكى است در آن گام نگذارید ،

💠[ثُمَّ سُئِلَ ثَانِياً فَقَالَ]
وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ
درياى ژرفى است در آن وارد نشويد ،

💠[ثُمَّ سُئِلَ ثَالِثاً فَقَالَ]
وَ سِرُّ اللَّهِ فَلَا تَتَكَلَّفُوه
و راه پنهان الهى است، براى دستيابى به آن خود را به زحمت نيفكنيد.

♻️در این حکمت  از حضرت در مورد مساله قضا و قدر و جبر و اختیار سوال پرسیده میشود و حضرت مخاطب را از حرکت در این مسیر منع میکند.

♻️مساله قضا و قدر و  جبر و اختیار از مسائل پر دامنه و پر اختلاف و سنگینی است که فهم آن مشکل است و بسیاری از افراد به خاطر ناتوانی در هضم و تحلیل مسائل، دچار خطا و انحراف میشوند.

♻️معنای قضا و قدر:
قضا به معنای حتمی کردن و مسلّم شدن چیزی است و قدر به اندازه مقدار و اندازه گیری است.
در علم خداوند است که امور عالم به اندازه ی خاص و در زمان مقرر به افراد برسند.
حضرت در این حکمت بیان میکند فهم اندازه گیری ها و زمانهایی که خداوند تقدیر کرده است بحث مشکلی است که نباید در آن ورود کرد.
زیرا انسان علم و حکمت الهی را در مورد عمر افراد، رزق افراد، سلامتی و بیماری افراد و…  نمیداند. نمیداند چرا بچه ی کوچکی در شکم مادر از دنیا رفت یعنی مقدار عمر او مشخص بود و قطعی شد.

⏪ افراد در مواجهه با قضا و قدر الهی سه دسته اند.
امام صادق (ع)فرمود:

1️⃣ اَلنَّاسُ فِي اَلْقَدَرِ عَلَى ثَلاَثَةِ أَوْجُهٍ
مردم در موضوع قدر سه دسته‌اند
رَجُلٍ يَزْعُمُ أَنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ أَجْبَرَ اَلنَّاسَ عَلَى اَلْمَعَاصِي
گروهی كه گمان مى‌كند كه خداوند مردم را بر گناهان مجبور كرده،
فَهَذَا قَدْ ظَلَمَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فِي حُكْمِهِ فَهُوَ كَافِرٌ
چنين كسى خدا را در حکمتش مورد ظلم قرار داده و كافر است.

2️⃣ وَ رَجُلٍ يَزْعُمُ أَنَّ اَلْأَمْرَ مُفَوَّضٌ إِلَيْهِمْ فَهَذَا قَدْ وَهَّنَ اَللَّهَ فِي سُلْطَانِهِ فَهُوَ كَافِرٌ 
و گروهی كه گمان مى‌كند كه كار به مردم واگذار شده،چنين كسى سلطنت خدا را سست كرده و او نيز كافر است.

3️⃣ وَ رَجُلٍ يَقُولُ إِنَّ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ كَلَّفَ اَلْعِبَادَ مَا يُطِيقُونَ وَ لَمْ يُكَلِّفْهُمْ مَا لاَ يُطِيقُونَ
گروهی كه مى‌گويد:خداوند بندگانش را به آنچه طاقت دارند تكليف كرده،به آنچه طاقت ندارند تكليف نكرده است،
فَإِذَا أَحْسَنَ حَمِدَ اَللَّهَ وَ إِذَا أَسَاءَ اِسْتَغْفَرَ اَللَّهَ
هر گاه كار خوبى كند خدا را ستايش مى‌كند و هر گاه كار بدى مى‌كند از خدا آمرزش مى‌طلبد،
فَهَذَا مُسْلِمٌ بَالِغٌ وَ اَللَّهُ اَلْمُوَفِّقُ.
چنين كسى مسلمان درستى است،و توفيق دهنده خداست.

❌ حدیث فوق بحث قضا و قدر را با بحث جبر و اختیار همراه و همسو میداند.

⏪سه نظرکلی در جبر و اختیار:

1️⃣ عده ای عالم را بر پایه جبر میدانند.
اینها میگویند اختیار داشتن انسان به معنای نفی قدرت الهی است. چون اگر من بتوانم در یک موضوع تصمیمی بگیرم، معلوم میشود خداوند آنجا توان اعمال نظر و اعمال قدرت ندارد و در صورتی که خداوند قدرت نداشته باشه دیگر حائز شرایط خدایی نیست زیرا خدا باید کمال مطلق باشد.
این گروه برای اینکه قدرت خدا زیر سوال نرود، به سمت جبر گرایش پیدا کرده اند.

2️⃣عده ای نیز عالم را بر محور اختیار محض تصور میکنند.
این گروه میگویند انسان هر کاری بخواهد میتواند انجام دهد و به عبارتی خداوند عالم را خلق کرد و سپس امور عالم را به انسان محول کرد و هیچ نقشی در عالم ندارد.

❌هر دو نظریه باطل و دارای تالی فاسدهای فراوانی هستند:

⏪ اگر در عالم جبر مطلق باشد:

◀️اولا: جزا و پاداش، بهشت و جهنم بی معنا و عبث خواهد بود زیرا ثواب و جزا وقتی معنا دارد که انسان با اراده خود کاری کرده باشد.

◀️ثانیا: ارسال رسل و انزال کتب بی معناست زیرا آنها آمده اند بگویند چنین باشید، چنین کنید و…. در حالی که انسان مجبور است و هیچ اختیاری ندارد و در این صورت حکمت الهی زیر سوال میرود چون کاری کرده که عبث و پوچ بوده.

◀️ثالثا: انسان بالوجدان میفهمد که او از یک اختیاری برخوردار است و در عالم جبر مطلق نیست.
به تعبیر مولوی:
این که گویی این کنم یا آن کنم /
خود دلیل اختیار است ای صنم

⏪ اگر در عالم اختیار مطلق باشد:

◀️ اولا: اختیار مطلق با قدرت الهی در تضاد است. زیرا اختیار مطلق داشتن انسان یعنی نفی و محدود کردن قدرت الهی. در حالی که میدانیم  مهمترین صفات الهی سه تاست:
علم، قدرت و حیات و بقیه صفات الهی از این سه صفت نشات میگیرند، حال اگر قدرت خدا را محدود یا نفی کنیم بسیاری از صفات الهی از بین خواهند رفت و در واقع خدایی خدا زیر سوال میرود چون خدا باید مستجمع جمیع صفات کمالی به نحو تام و کامل باشد.

◀️ثانیا: انسان بالوجدان در می یابد که اختیار تام ندارد.
به تعبیر امیرالمومنین در حکمت ۲۵۰ فرمود:
عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ، وَ حَلِّ الْعُقُودِ، وَ نَقْضِ الْهِمَم.
خداى سبحان را به گسيختن عزيمتها و باز شدن گره اراده ها شناختم.

⏪جبر و اختیار مطلق جایی در عالم ندارند.
در حکمت ۷۸ در مواجهه با شخص که خیال کرده بود نظام عالم بر جبر است فرمود:
لَوْ كَانَ ذَلِكَ كَذَلِكَ لَبَطَلَ الثَّوَابُ وَ الْعِقَابُ وَ سَقَطَ الْوَعْدُ وَ الْوَعِيدُ.
اگر چنين بود، ثواب و عقاب الهى به يقين باطل مى شد و وعده و وعيد ساقط مى گشت.
إِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ أَمَرَ عِبَادَهُ تَخْيِيراً وَ نَهَاهُمْ تَحْذِيراً
خداوند سبحان، بندگانش را امر كرده، و آنها را اختيار بخشيده، و نهى كرده و برحذر داشته،
وَ لَمْ يُرْسِلِ الْأَنْبِيَاءَ لَعِباً وَ لَمْ يُنْزِلِ الْكُتُبَ لِلْعِبَادِ عَبَثاً، وَ لَا خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ وَ مَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا
خدا پيامبران را بيهوده نفرستاده و كتب آسمانى را براى بندگانش عبث نازل نكرده، و آسمان ها و زمين و آنچه در ميان آنهاست باطل و بى هدف نيافريده است.

♻️نظر اهل بیت در مورد قضیه جبر و اختیار:
در روایات متعددی آمده است که اهل بیت میفرمایند:
  لَا جَبْرَ وَ لَا تَفْوِيضَ بَلْ أَمْرٌ بَيْنَ أَمْرَيْن‏
نه در عالم جبر مطلق داریم نه اختیار مطلق بلکه هم جبر داریم هم اختیار. در برخی از امور عالم جبر برقرار است مثل خلقت انسان، مثل مرگ انسان، مثل دختر بودن یا پسر بودن و… و در برخی امور نیز اختیار وجود دارد. مانند نماز خواندن یا نخواندن، در کلاس شرکت کردن یا نکردن که اینها به اختیار انسان است.

♻️چگونگی رابطه اراده الهی و اختیار انسان:
یکی از سوالاتی که ذهن خیلی ها را درگیر کرده که چگونه امکان دارد هم در عالم جبر باشد هم اختیار را میتوان با یک توجه اندک حل کرد و پاسخ داد.

👈شهید مطهری میفرماید:
اگر اراده خدا به فعل انسان تعلق بگیرد جبر است.در اینصورت خدا دیگر حکیم نیست.
ولی اگر اراده خدا به اراده انسان تعلق بگیرد ، و اراده انسان به فعلش تعلق بگیرد اختیار است.

👈مثال آیت الله مکارم:
لوکوموتیو ران قطار برقی و مسئول برق خطوط،
از طرفی مسئول برق خطوط هر  وقت اراده کند برق را قطع میکند، از طرفی نیز این راننده است که دارد قطار را کنترل کرده و از برق در جهت حرکت قطار استفاده میکند.

💠وَ سُئِلَ عَنِ الْقَدَرِ، فَقَالَ (علیه السلام) طَرِيقٌ مُظْلِمٌ فَلَا تَسْلُكُوهُ وَ بَحْرٌ عَمِيقٌ فَلَا تَلِجُوهُ

⁉️علت صریح پاسخ ندادن حضرت به سوال این شخص در مورد قضا و قدر چیست؟

↙️پاسخ : ابن ابی الحدید میگوید
چون مخاطب حضرت شخصی عامی و غیر برخوردار از علم بوده حضرت اینگونه جواب داده. در واقع حضرت متناسب با فکر و اندیشه او حرف زده است.

👈 مخاطب شناسی یکی از اصولی است که در جای جای نهج البلاغه به چشم می خورد. حضرت متناسب با هر شخصی، هر گروهی، به زبان خودشان و سطح فهم وعقل وشعور خودشان حرف می زند.

↙️پاسخ : مرحوم خوئی در پاسخ به ابن ابی الحدید میگوید:
نَهْيُهُ عليه السَّلام يَعُمُّ الْعُلَمَاءَ
جمله حضرت فقط در مورد مردم عادی نیست بلکه علما را هم شامل میشود.
فَاِنَّ هَذَا اَلسَّائِلَ وَ مَنْ بِحَضْرَتِهِ مِنْ عُلَمَاءِ الاسْلامِ وَ اصْحابِ النَّبِيِّ صَلَّي اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
زیرا بسیاری از کسانی که در محضر حضرت بودند از اصحاب پیامبر بودند و جز عالمان به شریعت به حساب می آمدند.
وَ قَوْلُهُ سِرُّ اَللَّهِ يَعُمُّ كافَّهَ اَلْعِبَاد
پس سرّ بودن قضا و قدر شامل همه افراد میشوند.

↙️ در واقع فهم اینکه در عالم جبر و اختیاری داریم، عالم بر پایه جبر اداره نمیشود و… کاملا با فکر و استدلال قابل فهم است. ولی آنچه سرّ است و فهم آن شدنی نیست بحث “حکمت قضا و قدر” است.
اینجا است که انسان قدرت فهم ندارد و به غیر از انبیاء و ائمه که اتصال به علم غیب دارند، هیچ کسی نمیتواند از فلسفه و دلیل عمر کوتاه یا بلند افراد اطلاع ندارد. اینکه چرا یک نفر وضع مالی بهتری دارد یا کسی وضع بدتری؛ این سرّ است.

⏪ چهار مورد ازنقش  قضا و قدر در زندگی روزمره انسان

1️⃣رفتار درست و صادقانه با دیگران را ترویج می دهد.
من وقتی می دانم عالم قضا وقدر دارد، رفتارم با دیگران درست می شودچون می دانم هر کنشی واکنشی دارد.
قرآن کریم میفرماید:
《يَمْحُو اللَّهُ مَا يَشَاءُ وَيُثْبِتُ ۖ وَعِنْدَهُ أُمُّ الْكِتَابِ؛ رعد – ۳۹》
خداوند هر چه را بخواهد محو، و هر چه را بخواهد اثبات می‌کند؛ و «امّ الکتاب» یا لوح محفوظ نزد اوست!
از این آیه به روشنی به دست می آید که قضاي الهی قابل تغییر و دگرگونی است و برخی از اعمال خوب يا بد، سرنوشت انسان را تغییر میدهد و خداوند هرچه را بخواهد مقدم و آنچه را که بخواهد مؤخر میکند.

⬆️ رفتار صادقانه ودرست ما،و کیفیت عمل در تقدیر انسان اثر دارد.
هرچه انسان اهل خیر و نیکی باشد، بخشنده باشد، صادق باشد، در مواجهه با ظلم خود نگه دار باشد و… قضا و قدر بهتری برای او مقدر میشود .

⬆️فلسفه بیدار ماندن شب قدر، توبه وانابه و توسل در آینده انسان تاثیر دارد. صله رحم باعث طولانی شدن عمر، وصدقه دادندر رفع بلا موثر است.
عالم بر اساس قضا وقدر اداره می شود.

⁉️قضا وقدر چیست؟
قرآن کریم میفرماید:
《 إِنَّ اللَّهَ لَا يُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى يُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِ؛ رعد – ۱۱ 》
خداوند، سرنوشت هیچ جمعیتی را دگرگون نمیکند، مگر اين که آنان، سرنوشت خود را دگرگون سازند.
اين آيه گواهی میدهد که میان کردار انسان با نظام تکوينی زندگی او، پیوند نزديکی وجود دارد.

📌نتیجه:
اگر چه قضا و قدر را خداوند مینویسد ولی انسان میتواند با اعمالش این مقدرات را تغییر دهد و به سمت خوبی ها سوق دهد.

2️⃣ مقابله قَدَر با قَدر
کسی که به قضا و قدر اعتقاد داشته باشد با استفاده از “قدر” به مقابله با ديگر “قدر”ها بر می خیزد. بدين معنی
که از اسباب و وسايل مادي استفاده میکند و با بهره گیري از آنها با قدر به مقابله برمی خیزد.
مثلا  از صدقه برای برطرف شدن بلا،
از درمان جهت رفع درد،
و از جهاد و فداکاري جهت بیرون راندن دشمنان
و از صدقه برای برطرف شدن نحوست قمر در عقرب
و  از استغفار جهت اتمام خشکسالی و قحطی استفاده کند.

♻️حضرت نوح خطاب به قومش فرمود: 《اسْتَغْفِرُواْ رَبَّکُم إِنَّهُ کَانَ غَفَّاراً يُرْسِلُ السَّمَآءَ عَلَیْکُ مِّدْرَاراً وَ يُمْدِدْکُ بِأَمْوَالٍ وَ بَنِینَ وَ يَجْعَل لَّکُم جَنَّاتٍ وَ يَجْعَل لَّکُم أَنْهَاراً ؛ نوح – ۱۲》
پس خطاب به قوم خود گفت از خداي خود طلب مغفرت کنید همانا او بسیار بخشنده است تا خدا از آسمان بارانهاي پر خیر و برکت را پیاپی نازل کند و شما را به مال بسیار و پسران متعدد مدد فرمايد و باغهاي خرم و نهرهاي جاري به شما عطا کند.

❎ توجه به قضا و قدر انسان را به جای گوشه گیری و تسلیم شدن، به استقامت و ایستادگی میکشاند به نحوی که میداند خداوند عالَم را، عالَم اسباب و مسببات آفریده است و او میتواند با استفاده از خود قضا و قدر، از بن بست ها و تنگناها نجات پیدا کند.

3️⃣ احساس ملامت دروني به هنگام ارتکاب معاصي و عواقب آن:
کسی که اعتقاد عمیقی به قضا و قدر دارد به هنگام ارتکاب معاصی به قضا و قدر استدلال نمیکند تا شانه خود را از زير
بار مسئولیت گناهی که انجام داده خالی کند و آن را به قَدَر نسبت دهد. بلکه به توبیخ خود بر می خیزد و خود را مسئول گناهش میداند و با توبه و بازگشت به سوي خدا از انحراف و گناهی که مرتکب شده بر میگردد.
قرآن کریم میفرماید:
《رَبَّنَا ظَلَمْنَا أَنْفُسَنَا وَإِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنَا وَتَرْحَمْنَا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ اعراف – ۲۳ 》
پروردگارا! ما به خویشتن ستم کردیم! و اگر ما را نبخشی و بر ما رحم نکنی، از زیانکاران خواهیم بود!

♻️در دعای عرفه، در زیر آسمان اقرار به گناهان خود می کنیم، این کار ما را به این رهنمون می کند که انسان متوجه قضا وقدر باشد، وبداند که هر کار بدی است مال اوست، یا فعل بد اوست یا اثر فعل بد اوست.و خوبیها وبخششها از خداست.
و از زیان موسی کلیم میفرماید:
《رَبِّ إِنِّی ظَلَمْتُ نَفْسِی فَاغْفِرْ لِی؛ قصص – ۱۶》
پروردگارا من بر نفس خود ستم روا داشتم پس مرا ببخشاي.

♻️ توجه به قضا و قدر و جبر و اختیار باعث مسولیت پذیر شدن انسان میشود به نحوی که مسولیت کارهایش را بپذیرد و در صدد جبران و اصلاح آنها بر بیاید.
و این بحث وقتی جدی تر میشود که بدانیم یکی از کاستی ها و ضعف های نسل های جدید در جامعه بشری کم شدن همین روحیه مسولیت پذیری است که میشود آن را از راه توجه به قضا و قدر اصلاح کرد.

♻️ولی اگر کسی اعتقاد به قضا و قدر نداشته باشد، در پیش آمدها به جای مقصر کردن خودش و برنامه ریزی برای بهره بردن از دیگر قَدَرها، بار مسئولیت را به دوش خدا می اندازد و میگوید:
《قَالَ رَبِّ بِمَا أَغْوَيْتَنِي لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَلَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ؛ حجر – ۳۹》
شیطان گفت: «پروردگارا! چون مرا گمراه ساختی، من نعمتهای مادّی را در زمین در نظر آنها زینت می‌دهم، و همگی را گمراه خواهم ساخت.

4️⃣ احساس آرامش در سختی ها و گرفتاری ها:
اعتقاد به قضا و قدر الهی و اینکه آنچه خداوند حکم میکند حکیمانه و عالمانه است باعث میشود که اگر بلایی به انسان رسید و نشد با دیگر قدرها جلوی آن را گرفت؛ انسان آرام باشد و بتواند از آن ابتلاء به آسانی گذر کند.
قرآن کریم میفرماید:
《 مَا أَصَابَ مِنْ مُصِيبَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ؛ تغابن – ۱۱》
هیچ مصیبتی رخ نمی‌دهد مگر به اذن خدا!.
اگر بلای غیر قابل درمانی به آنها برسد میگویند:
《الَّذِينَ إِذَا أَصَابَتْهُمْ مُصِيبَةٌ قَالُوا إِنَّا لِلَّهِ وَإِنَّا إِلَيْهِ رَاجِعُونَ؛ بقره – ۱۵۰ 》
آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می رسد، می گویند: ” ما از آنِ خدائیم، وبه سوی او باز می گردیم.”

📚سید بن طاووس در لهوف می نویسددر آن لحظه ی سخت و جانکاهی که علی اصغر روی دست امام حسین به شهادت رسید، همان لحظه ای که ملائکه به دلداری امام حسین آمدند، امام حسین فرمود: 
“هَوَّنَ عَلَیَّ ما نَزَلَ بی اَنَّهُ بِعَین اللّه”
اینجا حسین بن علی در اوج آرامش است. چون خدا مقدر کرده، خدا خواسته است.و چیزی را که خدا مقدر کند، واراده کند، جای ناراحتی و افسردگی ونگرانی نیست. خدا خواسته است وما خواسته او را به دیده منت می پذیریم.

اللهم اجعلنا راضیهً بقضائک

حکمت دویست و هشتاد و هفتم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.