بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۱۰/۱۵ . ۳رجب المرجب
💢 حکمت ۲۸۴ 💢
وَ قَالَ (علیه السلام): قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ.
و فرمود (ع): علم راه بهانه جويان را مى بندد.
💠وَ قَالَ (علیه السلام): قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
علم و آگاهى، راه را بر بهانه جويان كه تعلّل مى ورزند و علت میتراشند بسته است.
⛔️علم، آگاهی و دانایی راه عذر آوردن و بهانه تراشی را بر افراد می بندد.
کسانی که بدانند و علم داشته باشند هیچ عذری از آنها پذیرفته نیست و باید مطابق دانسته هایشان عمل کنند.
⏪افراد مطلعی که شانه از زیر بار مسئولیت خالی میکنند، هیچ عذری ندارند.
◀️گاه به اين بهانه كه علم آنها قطعى و يقينى نيست:
بسیار پیش می آید که ما قطعا نمی دانیم فلان چیز حرام و گناه است ولی چون دوست داریم ، یا حال نداریم آن را ترک کنیم میگوییم اصلا از کجا معلوم حرام باشد، ما که نمیدانیم.
◀️ گاه سعى مى كنند علم خود را به فراموشى بسپارند و خود را به نادانى بزنند.
در جریان سقیفه، فاطمه زهرا مهاجرین و انصار را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
أنسیتم قول رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم یوم غدیرخم: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ
آیا کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را فراموش کردید که در روز غدیر خم فرمود: «هرکس را که من مولای او باشم، پس علی نیز مولای اوست.»؟
و قوله صلی الله علیه و آله وسلم : «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی
و کلام دیگر رسول رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که فرمود: «یا علی! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی علیه السلام می باشد.»؟!
💮 حضرت درحکمت ۲۷۴ فرمود:
لَا تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلًا، وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً؛
علم خود را نادانى، و يقين خود را شك و ترديد مپنداريد،
إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا.
پس هر گاه دانستيد عمل كنيد، و چون به يقين رسيديد اقدام كنيد.
💮ودر حکمت ۳۱۱ فرمود: هنگاهی که امام عليه السلام وارد بصره شد انس بن مالك را خواست تا نزد طلحه و زبير برود و آنچه را از پيامبر صلي الله عليه وآله درباره آنها شنيده بود
(إِنَّكُما سَتُقاتِلانِ عَلِيّآ وَأنْتُما لَهُ ظالِمانِ)
به آنها يادآورى كند تا از مخالفت خود با على عليه السلام خوددارى كنند ولی انس گفت:
فَرَجَعَ إِلَيْهِ فَقَالَ إِنِّي أُنْسِيتُ ذَلِكَ الْأَمْرَ انس از اين مأموريت سرپيچى كرد و به نزد امام عليه السلام برگشت و گفت:
من آن را فراموش كرده ام،
فَقَالَ (علیه السلام): إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فَضَرَبَكَ اللَّهُ بِهَا بَيْضَاءَ لَامِعَةً لَا تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ.
امام عليه السلام فرمود: اگر دروغ مى گويى خدا تو را به پيسى مبتلا كند آنگونه كه حتى عمامه نتواند آن را بپوشاند.
و او بعدا به این بیماری مبتلا شد.
فراموشی در کار نبوده بلکه خود را به فراموشی زدن است که هیچ عذر و بهانه ای برای انسان باقی نمی گذارد.
◀️ گاه به گمان اينكه خداوند غفور و رحيم است وگناه آنها را مى بخشد.
مانند آنچه برخی خیال میکنند با رحمت خداوند دیگر نیاز به عمل صالح نیست و میگویند:
تنها گناه ما طمع بخشش تو بود/
ما را کرامت تو گنه کار کرده است
اگر انسان بعد از ترک گناه و عمل صالح این جملات را بگوید درست است، ولی اگر برای فرار از مسئولیت این حرفها را بزند سزاوار نیست.
همه اينها در پيشگاه خدا مسئولند و بهانه جويى ها هرگز عذرى براى آنها نزد خدا درست نخواهد كرد.
📕 ابن ابی الحدید در مورد رجاء و امید افراطی و بدون عمل میگوید:
فَإِنَّ اللَّهَ تعالی وَ إِنْ کان کریما رحیما عَفُوًّا غَفُوراً إِلَّا أَنَّهُ صَادِقُ الْقَوْلِ وَ قَدْ تَوَعَّدَ الْعُصَاةِ و قال:
کسانی که خدا را فقط کریم و رحیم و بخشنده می دانند، خدا صادق الوعد هم هست و به گنهکار وعید هم داده انجا که فرمود:
《وَإِنَّ ٱلۡفُجَّارَ لَفِي جَحِيم؛ انفطار- ۱۴ 》
و بدکاران در دوزخند.
《 يَصلَونَهَا يَومَ ٱلدِّينِ؛ ۱۵》
روز جزا وارد آن میشوند و میسوزند.
《 وَمَا هُم عَنهَا بِغَآئِبِينَ؛ ۱۶ 》
و آنان هرگز از آن غایب و دور نیستند!
《 وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا يَوۡمُ ٱلدِّينِ؛ ۱۷》
تو چه میدانی روز جزا چیست؟!
《و قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ ؛ ق – ۲۸》
خداوند میگوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید؛ من پیشتر به شما هشدار دادهام و اتمام حجّت کردهام!
《مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛ ق – ۲۹》
سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد.
ابن ابی الحدید ادامه میدهد:
وَ یکفِی فی رَحْمَتِهِ وَ عَفْوِهِ وَ کرمِه أَنْ یَغفِرَ لِلتَّائِبِ
پس رحمت و عفو و کرم برای تواب کفایت می کند نه برای بی عمل.
⛔️دو حجت برای انسان قرار داده شده است. امام کاظم علیه السلام به هشام فرمود:
يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً
اى هشام خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان،
فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ
حجت آشكار رسولان و پيغمبران و امامانند و حجت پنهان عقل مردم است. يَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ الَّذِي لَا يَشْغَلُ الْحَلَالُ شُكْرَهُ وَ لَا يَغْلِبُ الْحَرَامُ صَبْرَهُ
اى هشام – عاقل كسى است كه حلال او را از سپاسگزارى باز ندارد و حرام بر صبرش چيره نشود_در مواجهه با حرام صبر میکند و مرتکب خلاف نمیشود_
يَا هِشَامُ مَنْ سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلَى ثَلَاثٍ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ
اى هشام – هر كه سه چيز را بر سه چيز مسلط سازد به ويرانى عقلش كمك كرده است.
مَنْ أَظْلَمَ نُورَ تَفَكُّرِهِ بِطُولِ أَمَلِهِ
آنكه با آرزو ها نور عقل را تاریک کند.
وَ مَحَا طَرَائِفَ حِكْمَتِهِ بِفُضُولِ كَلَامِهِ
و آنكه شگفتيهاى حكمتش را با گفتار بيهودهاش نابود كند.
وَ أَطْفَأَ نُورَ عِبْرَتِهِ بِشَهَوَاتِ نَفْسِهِ
و آنكه نورعبرت گرفتن خود را به خواهشهاى نفسش خاموش نمايد.
فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ وَ مَنْ هَدَمَ عَقْلَهُ أَفْسَدَ عَلَيْهِ دِينَهُ وَ دُنْيَاه
هر كه چنين كند گويا هوس خود را بر ويرانى عقلش كمك داده و كسى كه عقلش را ويران كند دين و دنياى خويش را تباه ساخته است.
⏪عقل حجت است بر ما:
ابن سکیت از امام هادی سوال میپرسد:
لِمَا ذَا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع بِالْعَصَا وَ يَدِهِ الْبَيْضَاءِ وَ آلَةِ السِّحْرِ
چرا خدا حضرت موسي را با وسيله عصا و يد و بيضا و ابزار ابطال جادو فرستاد.
وَ بَعَثَ عِيسَى بِآلَةِ الطِّبِّ
و حضرت عيسي را با وسيله طبابت ،
وَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ بِالْكَلَامِ وَ الْخُطَبِ
و حضرت محمد را-كه بر او و خاندانش و پيمبران درود باد-بوسيله كلام و سخنراني. فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنَّ اللَّهَ لَمَّا بَعَثَ مُوسَى ع كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ السِّحْرَ
حضرت فرمود: چون خدا موسي عليه السلام را مبعوث كرد جادوگري بر مردم آن زمان غلبه داشت .
فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِي وُسْعِهِمْ مِثْلُهُ وَ مَا أَبْطَلَ بِهِ سِحْرَهُمْ
پس او از طرف خدا چيزي آورد كه مانندش از توانايي آنها خارج بود
وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ
و بوسيله آن جادوي آنها را باطل ساخت و حجت را برايشان ثابت كرد .
وَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ عِيسَى ع فِي وَقْتٍ قَدْ ظَهَرَتْ فِيهِ الزَّمَانَاتُ وَ احْتَاجَ النَّاسُ إِلَى الطِّبِّ
و عيسي عليه السلام را در زماني فرستاد كه فلج و زمينگيري زياد شده بود و مردم نياز بطب داشتند.
فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِمَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ مِثْلُهُ
پس او از جانب خدا چيزي آورد كه مانندش را نداشتند.
وَ بِمَا أَحْيَا لَهُمُ الْمَوْتَى وَ أَبْرَأَ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ
پس با اجازه خدا مردگان را زنده كرد و كور مادرزاد و پيس را درمان نمود .
وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ
و حجت را برايشان ثابت كرد.
وَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ص فِي وَقْتٍ كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ الْخُطَبَ وَ الْكَلَامَ وَ أَظُنُّهُ قَالَ الشِّعْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مِنْ مَوَاعِظِهِ وَ حِكَمِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ
و حضرت محمد(ص)را در زماني فرستاد كه خطبه خواني و سخنوري -بگمانم شعر را هم فرمود-زياد شده بود،
فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مِنْ مَوَاعِظِهِ وَ حِكَمِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ
پس آن حضرت از طرف خدا پندها و دستوراتي شيوا آورد كه گفتار آنها را باطل كرد.
وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ
و حجت را برايشان تمام نمود.
فَقَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ تَاللَّهِ مَا رَأَيْتُ مِثْلَكَ قَطُّ فَمَا الْحُجَّةُ عَلَى الْخَلْقِ الْيَوْمَ؟
ابن سكيت گفت بخدا هرگز مانند تو را نديدام بفرماييد در اين زمان حجت خدا بر مردم چيست؟
فَقَالَ ع الْعَقْلُ يُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُهُ فرمود: عقل است كه بوسيله آن امام راستگو را مي شناسد و تصديق ميكند و دروغگو را مي شناسد و تكذيبش مينمايد.
فَقَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْجَوَابُ. ابن سكيت گفت بخدا جواب درست همين است.
💠قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
علم و آگاهى، راه را بر بهانه جويان كه تعلّل مى ورزند و علت می تراشند بسته است.
⛔️مطابق علم عمل نکردن، انسان را مثل فرعونیان میکند.
خداوند متعال در مورد فرعون و اطرافیانش فرمود:
《 وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ، ظُلْماً وَ عُلُوًّا ؛ نمل – ۱۴》
و از روى ظلم و سرکشى، آن معجزات را انکار کردند، در حالى که نفسشان به آن یقین داشت.
⭕️انکار و زیر پا گذاشتن علم، نوعی کفر است.
روایتی است که هم از امیرالمومنین رسیده هم از امام صادق علیهما السلام:
راوی میگوید:
أخْبِرْنِی عَنْ وُجُوهِ الْکُفْرِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
به امام عرض کردم مرا از وجوه کفر در کتاب خدای عزّوجلّ آگاه نما.
قَالَ: الْکُفْرُ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ
فرمود کفر در کتاب خدا پنج نوع است؛
فَمِنْهَا کُفْرُ الْجُحُودُ… وَ هُوَ أَنْ یَجْحَدَ الْجَاحِدُ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ حَقٌّ قَدِ اسْتَقَرَّ عِنْدَهُ
که از میان آنها، کفر جحود و انکار از روی آگاهی است و آن این است که جاحد و منکِر با علم به اینکه توحید حق است و این امر بر وی مسلّم شده، آن را انکار میکند.
وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَجَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا.
و خداوند عزّوجلّ میفرماید:
وَ جَحَدُوا بِهَا وَ اسْتَیْقَنَتْهَا».
❌خدا شما را به خاطر بی اعتنایی به آنچه میدانید مواخذه خواهد کرد.
📕در خطبه طالوتيه امیرالمومنین كه كلينى آن را در جلد هشتم كافى نقل كرده است، مى خوانيم كه امام عليه السلام گروهى از متخلفان از حق را مخاطب قرار داده مى فرمايد :
وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ
سوگند به خدايى كه دانه را در زير زمين شكافته و انسانها را آفريده،
لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي صَاحِبُكُمْ وَالَّذِي بِهِ اُمِرْتُمْ شما به خوبى مى دانيد كه من صاحب اختيار شمايم و همان كسى هستم كه به پيروى او امر شده ايد،
وَأَنِّي عَالِمُكُمْ وَالَّذِي بِعِلْمِهِ نَجَاتُكُمْ وَوَصِيُّ نَبِيِّكُمْ وَخِيَرَةُ رَبِّكُمْ
و عالمى كه در علمش نجات شماست و وصى پيامبرتان و انتخاب شده پروردگارتان است.
وَلِسَانُ نُورِكُمْ وَالْعَالِمُ بِمَا يُصْلِحُكُمْ
و لسان نور شما و عالم به مسائلتان هستم.
فَعَنْ قَلِيلٍ رُوَيْداً يَنْزِلُ بِكُمْ مَا وُعِدْتُمْ وَمَا نَزَلَ بِالاُمَمِ قَبْلَكُمْ
به زودى وعده هاى مجازات الهى بر شما نازل مى شود و گرفتار همان امورى مى شويد كه امت هاى پيشين گرفتار آن شدند.
وَسَيَسْأَلُكُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ أَئِمَّتِكُمْ مَعَهُمْ تُحْشَرُونَ وَإِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ غَداً تَصِيرُونَ وبه زودى خداوند عزّوجلّ شما را از پيشوايانتان سؤال مى كند و با آنها محشور مى شويد و فردا به سوى پروردگارتان خواهيد رفت.
أَمَا وَاللَّهِ لَوْ كَانَ لِي عِدَّةُ أَصْحَابِ طَالُوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ _وَهُمْ أَعْدَاوُكُمْ
به خدا سوگند اگر من به اندازه ياران طالوت يا به اندازه سربازان اسلام در جنگ بدر ـ كه آنها به يقين دشمن شما هستند ـ
لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى تَئُولُوا إِلَى الْحَقِّ وَتُنِيبُوا لِلصِّدْقِ
شما را با شمشير مى زدم تا به سوى حق بازگرديد و راه صداقت را پيش گيريد. فَكَانَ أَرْتَقَ لِلْفَتْقِ وَآخَذَ بِالرِّفْقِ
اين كار به پراكندگى ها پايان مى داد و مايه آرامش بود.
اللَّهُمَّ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ
خداوندا! ميان من و ميان آنها به حق حكم فرما و تو بهترين حاكمی.
⏪نکته اخلاقی
قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
چون حجت تمام شده، باید عمل کرد.
💮حضرت در غرر الحکم فرمود:
إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَكُونَ أَسْعَدَ النَّاسِ بِمَا عَلِمْتَ فَاعْمَلْ.
اگر دوست داری سعادتمندترين مردم باشی به آنچه میدانی عمل کن.
💮مرحوم آيتالله بهجت برای توصیه میفرمود: عمل به واضحات شرع.
به همين چيزهايی که واضح و روشن و بديهی است عمل کنيد،
ترک گناه در گام اوّل، و انجام واجبات در گام دوم.
💮پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:
مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ
اگر انسان به همان چيزهايی که میداند عمل کند، اگر نيازمند راهنمايی باشد خداوند متعال خودش راهنماي او میگردد و خودش انسان را رشد مي دهد.
💮امام صادق علیه السلام فرمودند :
مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ كُفِيَ مَا لَمْ يَعْلَمْ
کسی که به دانسته خود عمل کند، بس است او را از آنچه که نمیداند.
⁉️سوال/ آیا جاهلان عذری ندارند؟
درحکمت ۴۷۸ فرمود :
مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا، حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمُوا خداوند از افراد جاهل پيمان نگرفته كه دنبال علم و دانش بروند، مگر اين كه قبل از آن از علما و دانشمندان پيمان گرفته كه به آن ها علم بياموزند.
همانگونه که بر عالم لازم است آموزش دهد، بر جاهل لازم است علم آموزی کند.
💮پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة
فراگیری علم بر هر مسلمانی واجب است.
⏪محدوده علم واجب کجاست؟
پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:
إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ
همانا علم سه چیز است:
آیةٌ مُحْکمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ
آیه محکم، فریضه عادله، سنت پا برجا،
وَ مَا خَلَاهُنَّ فهُوَ فَضْلٌ
از این ها فضل است.
علم فقط سه تا است:
۱. علم اصول اعتقادات،
۲. علم اخلاق
۳. علم فقه و احکام
و آنچه جز این سه باشد، آن فضیلت است.
📕راوی از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ
دلیل رسا و قاطع براى خدا است میپرسد.
فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَ كُنْتَ عَالِماً
فرمود: خداوند متعال روز قیامت به بنده میگوید: آیا عالم بودی؟
فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ
اگر بگوید: بله، میفرماید: پس چرا عمل نکردی به آن چه میدانستی؟!
وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ
و اگر بگوید جاهل بودم، میفرماید: چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟!
فَيَخْصِمُهُ وَ ذَلِكَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ
پس این گونه با او احتجاج میکند و این حجت تام و بالغه خداست.
❌ اگر چه حجت بر عالمان تمام شده و هیچ دلیلی برای ترک عمل ندارند ولی جاهلان نیز وظیفه علم آموزی و فهم دارند. آنان نیز باید تلاش کنند آنچه نیاز رشد و تکامل آنهاست را یاد بگیرند و عمل کنند.
⛔️حقیقت خود سازی همین است. تا ما عالم نشویم و در جهل بمانیم یا عمل نمی کنیم یا اگر عمل کنیم، آن عمل ارزش ندارد. همانگونه که در حکمت ۲۸۳ فرمود:
جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ، وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ.
انس با قرآن و نهج البلاغه بر ما لازم است چون اگر جاهل باشیم ما را به عمل وا میدارد و اگر عالم باشیم تذکر و تشویقی است برای عمل، انذاری است برای ترک تنبلی و سستی.
💠قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
علم و آگاهى، راه را بر بهانه جويان كه تعلّل مى ورزند و علت میتراشند بسته است..
🔻نکته:
مرحوم کمره ای در شرح منهاج البراعه میفرماید: اگر چه کلام حضرت یک معنای کلی است و همه میتوانند از آن بهره ببرند ولی مصادیق کلام حضرت در زمان خودشان چه کسانی بودند؟
◀️ خلفا مقام امیرالمومنین را میدانستند و به او ظلم کردند.
در خطبه شقشقیه فرمود:
أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى
آگاه باشيد. به خدا سوگند كه «فلان»
(ابی قحافه) خلافت را چون جامه اى بر تن كرد و نيك مى دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب.
يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْر
سيلها از من فرو مى ريزد و پرنده را ياراى پرواز به قله رفيع من نيست.
⭕️عایشه فضل و جایگاه امیرالمومنین را میدانست
در منابع شیعی و سنی داریم که:
قالَتْ عَائِشَةُ قَالَ النَّبِيُّ ذِكْرُ عَلِيٍّ عِبَادَة
عایشه گبت از قول رسولخدا ص که ذکر علی عبادت است.
📕ابن ابی الحدید میگوید:
لما سئلت عائشة من كان أَحَبُّ الناس إلى رسول الله ؟
زمانی از عایشه سوال شد، مخبوبترین افراد نزد رسولخدا کیست؟
قالت كَانَ أَحَبَّ اَلنَّاسِ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ مِنَ اَلرِّجَالِ عَلِيٌّ وَ مِنَ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةُ .
گفت : محبوبترین مردان علی و از زنان فاطمه علیهم السلام است.
📕در منابع اهل سنت داریم:
سألت عائشة عن عليّ- رضي اللّه عنهما فقالت: ذاك خير البشر، لا يشكّ فيه إلّا كافر.
از عایشه در مورد علی علیه السلام سؤال کردم، عایشه گفت: او بهترین انسان است، و در این مطلب شک و تردید نمیکند مگر کافر.
❌طلحه و زبیر به جایگاه حضرت و
مبرا بودن او از قتل عثمان علم داشتند ولی ظلم کردند. نامه ۵۴ فرمود:
فَقَدْ عَلِمْتُمَا -وَ إِنْ كَتَمْتُمَا- أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي
شما مى دانيد ـ هر چند کتمان کنيد ـ که من به دنبال مردم نرفتم; آنها به سراغ من آمدند و من دست بيعت به سوى آنها نگشودم تا آنها با اصرار با من بيعت کردند،
وَ إِنَّكُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي
و شما دو نفر از کسانى بوديد که به سراغ من آمديد و با من بيعت کرديد.
❌معاویه هم از مقام امیرالمومنین آگاه بود ولی ظلم میکرد.
إنّ عَدِيّ بن حاتم دخل على معاوية بن أبي سُفْيَان
عدی بن حاتم بر محلس معاویه وارد شد
فقال: يا عَدِيّ، أين الطَّرَفات؟
گفت : عدی کدام طرفی؟
قال: قُتلوا يوم صفِّين بين يدي عليّ بن أبي طالب رضى الله عنه.
فقال: ما أنصفك ابن أبي طالب إذ قدّم بنيك و أخّر بنيه!
علی انصاف را رعایت نکرد، فرزندان او زنده ماندند و فرزندان تو شهید شدند.
قال: بل ما أنصفت أنا عليّاً؛ إذ قُتل و بقيتُ!
انصاف نیست که علی از دنیا رفته باشد و من در این دنیا باشم.
معاویه گفت:
صِفْ لِي عَلِيّاً
علی را برای من توصیف کن .
قَالَ أَ وَ تُعْفِينِي مِنْ ذَلِكَ قَالَ لَا أُعْفِيكَ
گفت مرا معذور بدار، گفت شدنی نیست.
گفت:اكنون كه چاره نيست بشنو .
۱. فَإِنَّهُ كَانَ واَللَّهِ بَعِيدَ اَلْمُدَى
بخدا سوگند كه او را همتى بلند بود
۲. شَدِيدَ اَلْقُوَى
و سخت نيرومند بود.
۳. يَقُولُ فَصْلاً
گفتارش قاطع بود.
۴. وَ يَحْكُمُ عَدْلاً
و قضاوتش عادلانه بود.
۵. يَتَفَجَّرُ اَلْعِلْمُ مِنْ جَوَانِبِهِ
از همه سو دانشش جوشان بود.
۶. وَتَنْطِقُ اَلْحِكْمَةُ عَلَى لِسَانِهِ
و زبانش بحكمت گويا.
۷. يَسْتَوْحِشُ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ زَهْرَتِهَا
از دنيا و شكوفایى آن هراس داشت.
۸. وَ يَأْنَسُ بِاللَّيْلِ وَ ظُلْمَتِهِ
با شب و تاريكى آن دل آرام بود،
۹. كَانَ وَ اَللَّهِ غَزِيرَ اَلدَّمْعَةِ
بخدا سوگند اشك فراوان ميريخت.
۱۰. طَوِيلَ اَلْفِكْرَةِ
و اندیشه طولانى داشت،
۱۱. يُقَلِّبُ كَفَّهُ وَ يُخَاطِبُ نَفْسَهُ
دستش را زير و رو، و با خود گفتگو ميكرد،
۱۲. يُعْجِبُهُ مِنَ اَللِّبَاسِ مَا قَصُرَ
از جامه كوتاه خوشش مىآمد.
۱۳. وَ مِنَ اَلطَّعَامِ مَا جَشَبَ
خوراك درشت و ناهموار را خوش داشت.
۱۴. كَانَ وَ اَللَّهِ مَعَنَا كَأَحَدِنَا
بخدا با ما چون يكى از ما بود.
۱۵. يُدْنِينَا إِذَا أَتَيْنَاهُ
چون نزد او می آمديم بما نزديك ميشد و ما را بخود راه ميداد.
۱۶. وَ يُجِيبُنَا إِذَا سَأَلْنَاهُ
و چون از او پرسش ميكرديم بما پاسخ ميگفت.
۱۷. وَ يُقَرِّبُنَا إِذَا زُرْنَاهُ
هنگامی که به زیارتش می رفتیم با ما خودمانی بود .
۱۸. لاَ يُغْلَقُ لَهُ دُونَنَا بَابٌ
در بروی ما نمی بست.
۱۹. وَ لايَحْجُبُنَا عَنْهُ حَاجِبٌ
و کسی مانع دیدار او نمیشد.
۲۰. وَ كَانَ مَعَ دُنُوِّهِ لَنَا وَ قُرْبِهِ مِنَّا لاَ نُكَلِّمُهُ هَيْبَةً لَهُ
و با اينكه بما نزديك و همنشين ميشد از هيبت او ياراى سخن نداشتيم،
۲۱. فَإِنْ تَبَسَّمَ فَعَنْ مِثْلِ اَللُّؤْلُؤِ اَلنَّظِيمِ چون لبخند ميزد دندانهاى برشته كشيده نمايان ميكرد.
۲۲. يُعَظِّمُ أَهْلَ اَلدِّينِ
مردم ديندار را بزرگ ميداشت.
۲۳. وَ يُحِبُّ اَلْمَسَاكِينَ
و مستمندان را دوست میداشت،
۲۴. لاَ يَطْمَعُ اَلْقَوِيُّ فِي بَاطِلِهِ
ثروتمندان امیدی به بی عدالتی اش نداشتند.
۲۵. وَ لاَ يَيْأَسُ اَلضَّعِيفُ عَنْ عَدْلِهِ
و مظلومان از عدالت او ناامید نبودند.
جملات عدی به اینجا که رسید:
فَوَكَفَتْ دُمُوعُ مُعَاوِيَةَ عَلَى لِحْيَتِهِ وَ جَعَلَ يَسْتَقْبِلُهَا بِكُمِّهِ
با آستین اشک ها را پاک میکرد.
وَ اخْتَنَقَ الْقَوْمُ جَمِيعاً بِالْبُكَاءِ
و جمع گریه می کردند
وَ قَالَ هَكَذَا كَانَ أَبُو الْحَسَنِ يَرْحَمُهُ اللَّه
گفت : رحمت خدا بر ابولحسن باد.
💠وَ قَالَ (علیه السلام): قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
علم و آگاهى، راه را بر بهانه جويان كه تعلّل مى ورزند و علت می تراشند بسته است.
کسانی که مقام علی علیه السلام را شناختند و ظلم کردند هیچ عذری ندارند.
و کسانی که در شناخت مقام امیرالمومنین کوتاهی کردند هیچ بهانه ای ندارند.
اللهم جعلنا من المتمسکین بولایهِ امیرالمومنین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۱۰/۱۵ . ۳رجب المرجب
💢 حکمت ۲۸۴ 💢
وَ قَالَ (علیه السلام): قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ.
و فرمود (ع): علم راه بهانه جويان را مى بندد.
💠وَ قَالَ (علیه السلام): قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
علم و آگاهى، راه را بر بهانه جويان كه تعلّل مى ورزند و علت میتراشند بسته است.
⛔️علم، آگاهی و دانایی راه عذر آوردن و بهانه تراشی را بر افراد می بندد.
کسانی که بدانند و علم داشته باشند هیچ عذری از آنها پذیرفته نیست و باید مطابق دانسته هایشان عمل کنند.
⏪افراد مطلعی که شانه از زیر بار مسئولیت خالی میکنند، هیچ عذری ندارند.
◀️گاه به اين بهانه كه علم آنها قطعى و يقينى نيست:
بسیار پیش می آید که ما قطعا نمی دانیم فلان چیز حرام و گناه است ولی چون دوست داریم ، یا حال نداریم آن را ترک کنیم میگوییم اصلا از کجا معلوم حرام باشد، ما که نمیدانیم.
◀️ گاه سعى مى كنند علم خود را به فراموشى بسپارند و خود را به نادانى بزنند.
در جریان سقیفه، فاطمه زهرا مهاجرین و انصار را مورد خطاب قرار داد و فرمود:
أنسیتم قول رسول اللّه صلی الله علیه و آله وسلم یوم غدیرخم: مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ
آیا کلام رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم را فراموش کردید که در روز غدیر خم فرمود: «هرکس را که من مولای او باشم، پس علی نیز مولای اوست.»؟
و قوله صلی الله علیه و آله وسلم : «أنتَ مِنّی بِمَنزلةِ هارونَ مِنْ مُوسی، اِلّا أنـّه لانَبیّ بَعدی
و کلام دیگر رسول رسول خدا صلی الله علیه و آله وسلم که فرمود: «یا علی! جایگاه تو نسبت به من همانند موقعیت هارون نسبت به موسی علیه السلام می باشد.»؟!
💮 حضرت درحکمت ۲۷۴ فرمود:
لَا تَجْعَلُوا عِلْمَكُمْ جَهْلًا، وَ يَقِينَكُمْ شَكّاً؛
علم خود را نادانى، و يقين خود را شك و ترديد مپنداريد،
إِذَا عَلِمْتُمْ فَاعْمَلُوا، وَ إِذَا تَيَقَّنْتُمْ فَأَقْدِمُوا.
پس هر گاه دانستيد عمل كنيد، و چون به يقين رسيديد اقدام كنيد.
💮ودر حکمت ۳۱۱ فرمود: هنگاهی که امام عليه السلام وارد بصره شد انس بن مالك را خواست تا نزد طلحه و زبير برود و آنچه را از پيامبر صلي الله عليه وآله درباره آنها شنيده بود
(إِنَّكُما سَتُقاتِلانِ عَلِيّآ وَأنْتُما لَهُ ظالِمانِ)
به آنها يادآورى كند تا از مخالفت خود با على عليه السلام خوددارى كنند ولی انس گفت:
فَرَجَعَ إِلَيْهِ فَقَالَ إِنِّي أُنْسِيتُ ذَلِكَ الْأَمْرَ انس از اين مأموريت سرپيچى كرد و به نزد امام عليه السلام برگشت و گفت:
من آن را فراموش كرده ام،
فَقَالَ (علیه السلام): إِنْ كُنْتَ كَاذِباً فَضَرَبَكَ اللَّهُ بِهَا بَيْضَاءَ لَامِعَةً لَا تُوَارِيهَا الْعِمَامَةُ.
امام عليه السلام فرمود: اگر دروغ مى گويى خدا تو را به پيسى مبتلا كند آنگونه كه حتى عمامه نتواند آن را بپوشاند.
و او بعدا به این بیماری مبتلا شد.
فراموشی در کار نبوده بلکه خود را به فراموشی زدن است که هیچ عذر و بهانه ای برای انسان باقی نمی گذارد.
◀️ گاه به گمان اينكه خداوند غفور و رحيم است وگناه آنها را مى بخشد.
مانند آنچه برخی خیال میکنند با رحمت خداوند دیگر نیاز به عمل صالح نیست و میگویند:
تنها گناه ما طمع بخشش تو بود/
ما را کرامت تو گنه کار کرده است
اگر انسان بعد از ترک گناه و عمل صالح این جملات را بگوید درست است، ولی اگر برای فرار از مسئولیت این حرفها را بزند سزاوار نیست.
همه اينها در پيشگاه خدا مسئولند و بهانه جويى ها هرگز عذرى براى آنها نزد خدا درست نخواهد كرد.
📕 ابن ابی الحدید در مورد رجاء و امید افراطی و بدون عمل میگوید:
فَإِنَّ اللَّهَ تعالی وَ إِنْ کان کریما رحیما عَفُوًّا غَفُوراً إِلَّا أَنَّهُ صَادِقُ الْقَوْلِ وَ قَدْ تَوَعَّدَ الْعُصَاةِ و قال:
کسانی که خدا را فقط کریم و رحیم و بخشنده می دانند، خدا صادق الوعد هم هست و به گنهکار وعید هم داده انجا که فرمود:
《وَإِنَّ ٱلۡفُجَّارَ لَفِي جَحِيم؛ انفطار- ۱۴ 》
و بدکاران در دوزخند.
《 يَصلَونَهَا يَومَ ٱلدِّينِ؛ ۱۵》
روز جزا وارد آن میشوند و میسوزند.
《 وَمَا هُم عَنهَا بِغَآئِبِينَ؛ ۱۶ 》
و آنان هرگز از آن غایب و دور نیستند!
《 وَمَآ أَدۡرَىٰكَ مَا يَوۡمُ ٱلدِّينِ؛ ۱۷》
تو چه میدانی روز جزا چیست؟!
《و قَالَ لَا تَخْتَصِمُوا لَدَيَّ وَقَدْ قَدَّمْتُ إِلَيْكُمْ بِالْوَعِيدِ ؛ ق – ۲۸》
خداوند میگوید: «نزد من جدال و مخاصمه نکنید؛ من پیشتر به شما هشدار دادهام و اتمام حجّت کردهام!
《مَا يُبَدَّلُ الْقَوْلُ لَدَيَّ وَمَا أَنَا بِظَلَّامٍ لِلْعَبِيدِ؛ ق – ۲۹》
سخن من تغییر ناپذیر است، و من هرگز به بندگان ستم نخواهم کرد.
ابن ابی الحدید ادامه میدهد:
وَ یکفِی فی رَحْمَتِهِ وَ عَفْوِهِ وَ کرمِه أَنْ یَغفِرَ لِلتَّائِبِ
پس رحمت و عفو و کرم برای تواب کفایت می کند نه برای بی عمل.
⛔️دو حجت برای انسان قرار داده شده است. امام کاظم علیه السلام به هشام فرمود:
يَا هِشَامُ إِنَّ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حُجَّتَيْنِ حُجَّةً ظَاهِرَةً وَ حُجَّةً بَاطِنَةً
اى هشام خدا بر مردم دو حجت دارد: حجت آشكار و حجت پنهان،
فَأَمَّا الظَّاهِرَةُ فَالرُّسُلُ وَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْأَئِمَّةُ ع وَ أَمَّا الْبَاطِنَةُ فَالْعُقُولُ
حجت آشكار رسولان و پيغمبران و امامانند و حجت پنهان عقل مردم است. يَا هِشَامُ إِنَّ الْعَاقِلَ الَّذِي لَا يَشْغَلُ الْحَلَالُ شُكْرَهُ وَ لَا يَغْلِبُ الْحَرَامُ صَبْرَهُ
اى هشام – عاقل كسى است كه حلال او را از سپاسگزارى باز ندارد و حرام بر صبرش چيره نشود_در مواجهه با حرام صبر میکند و مرتکب خلاف نمیشود_
يَا هِشَامُ مَنْ سَلَّطَ ثَلَاثاً عَلَى ثَلَاثٍ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ
اى هشام – هر كه سه چيز را بر سه چيز مسلط سازد به ويرانى عقلش كمك كرده است.
مَنْ أَظْلَمَ نُورَ تَفَكُّرِهِ بِطُولِ أَمَلِهِ
آنكه با آرزو ها نور عقل را تاریک کند.
وَ مَحَا طَرَائِفَ حِكْمَتِهِ بِفُضُولِ كَلَامِهِ
و آنكه شگفتيهاى حكمتش را با گفتار بيهودهاش نابود كند.
وَ أَطْفَأَ نُورَ عِبْرَتِهِ بِشَهَوَاتِ نَفْسِهِ
و آنكه نورعبرت گرفتن خود را به خواهشهاى نفسش خاموش نمايد.
فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ وَ مَنْ هَدَمَ عَقْلَهُ أَفْسَدَ عَلَيْهِ دِينَهُ وَ دُنْيَاه
هر كه چنين كند گويا هوس خود را بر ويرانى عقلش كمك داده و كسى كه عقلش را ويران كند دين و دنياى خويش را تباه ساخته است.
⏪عقل حجت است بر ما:
ابن سکیت از امام هادی سوال میپرسد:
لِمَا ذَا بَعَثَ اللَّهُ مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع بِالْعَصَا وَ يَدِهِ الْبَيْضَاءِ وَ آلَةِ السِّحْرِ
چرا خدا حضرت موسي را با وسيله عصا و يد و بيضا و ابزار ابطال جادو فرستاد.
وَ بَعَثَ عِيسَى بِآلَةِ الطِّبِّ
و حضرت عيسي را با وسيله طبابت ،
وَ بَعَثَ مُحَمَّداً صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى جَمِيعِ الْأَنْبِيَاءِ بِالْكَلَامِ وَ الْخُطَبِ
و حضرت محمد را-كه بر او و خاندانش و پيمبران درود باد-بوسيله كلام و سخنراني. فَقَالَ أَبُو الْحَسَنِ ع إِنَّ اللَّهَ لَمَّا بَعَثَ مُوسَى ع كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ السِّحْرَ
حضرت فرمود: چون خدا موسي عليه السلام را مبعوث كرد جادوگري بر مردم آن زمان غلبه داشت .
فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِي وُسْعِهِمْ مِثْلُهُ وَ مَا أَبْطَلَ بِهِ سِحْرَهُمْ
پس او از طرف خدا چيزي آورد كه مانندش از توانايي آنها خارج بود
وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ
و بوسيله آن جادوي آنها را باطل ساخت و حجت را برايشان ثابت كرد .
وَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ عِيسَى ع فِي وَقْتٍ قَدْ ظَهَرَتْ فِيهِ الزَّمَانَاتُ وَ احْتَاجَ النَّاسُ إِلَى الطِّبِّ
و عيسي عليه السلام را در زماني فرستاد كه فلج و زمينگيري زياد شده بود و مردم نياز بطب داشتند.
فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ بِمَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ مِثْلُهُ
پس او از جانب خدا چيزي آورد كه مانندش را نداشتند.
وَ بِمَا أَحْيَا لَهُمُ الْمَوْتَى وَ أَبْرَأَ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ
پس با اجازه خدا مردگان را زنده كرد و كور مادرزاد و پيس را درمان نمود .
وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ
و حجت را برايشان ثابت كرد.
وَ إِنَّ اللَّهَ بَعَثَ مُحَمَّداً ص فِي وَقْتٍ كَانَ الْغَالِبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ الْخُطَبَ وَ الْكَلَامَ وَ أَظُنُّهُ قَالَ الشِّعْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مِنْ مَوَاعِظِهِ وَ حِكَمِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ
و حضرت محمد(ص)را در زماني فرستاد كه خطبه خواني و سخنوري -بگمانم شعر را هم فرمود-زياد شده بود،
فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مِنْ مَوَاعِظِهِ وَ حِكَمِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ
پس آن حضرت از طرف خدا پندها و دستوراتي شيوا آورد كه گفتار آنها را باطل كرد.
وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ
و حجت را برايشان تمام نمود.
فَقَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ تَاللَّهِ مَا رَأَيْتُ مِثْلَكَ قَطُّ فَمَا الْحُجَّةُ عَلَى الْخَلْقِ الْيَوْمَ؟
ابن سكيت گفت بخدا هرگز مانند تو را نديدام بفرماييد در اين زمان حجت خدا بر مردم چيست؟
فَقَالَ ع الْعَقْلُ يُعْرَفُ بِهِ الصَّادِقُ عَلَى اللَّهِ فَيُصَدِّقُهُ وَ الْكَاذِبُ عَلَى اللَّهِ فَيُكَذِّبُهُ فرمود: عقل است كه بوسيله آن امام راستگو را مي شناسد و تصديق ميكند و دروغگو را مي شناسد و تكذيبش مينمايد.
فَقَالَ ابْنُ السِّكِّيتِ هَذَا وَ اللَّهِ هُوَ الْجَوَابُ. ابن سكيت گفت بخدا جواب درست همين است.
💠قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
علم و آگاهى، راه را بر بهانه جويان كه تعلّل مى ورزند و علت می تراشند بسته است.
⛔️مطابق علم عمل نکردن، انسان را مثل فرعونیان میکند.
خداوند متعال در مورد فرعون و اطرافیانش فرمود:
《 وَ جَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ، ظُلْماً وَ عُلُوًّا ؛ نمل – ۱۴》
و از روى ظلم و سرکشى، آن معجزات را انکار کردند، در حالى که نفسشان به آن یقین داشت.
⭕️انکار و زیر پا گذاشتن علم، نوعی کفر است.
روایتی است که هم از امیرالمومنین رسیده هم از امام صادق علیهما السلام:
راوی میگوید:
أخْبِرْنِی عَنْ وُجُوهِ الْکُفْرِ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ
به امام عرض کردم مرا از وجوه کفر در کتاب خدای عزّوجلّ آگاه نما.
قَالَ: الْکُفْرُ فِی کِتَابِ اللَّهِ عَلَی خَمْسَهِ أَوْجُهٍ
فرمود کفر در کتاب خدا پنج نوع است؛
فَمِنْهَا کُفْرُ الْجُحُودُ… وَ هُوَ أَنْ یَجْحَدَ الْجَاحِدُ وَ هُوَ یَعْلَمُ أَنَّهُ حَقٌّ قَدِ اسْتَقَرَّ عِنْدَهُ
که از میان آنها، کفر جحود و انکار از روی آگاهی است و آن این است که جاحد و منکِر با علم به اینکه توحید حق است و این امر بر وی مسلّم شده، آن را انکار میکند.
وَ قَدْ قَالَ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ وَجَحَدُوا بِها وَ اسْتَیْقَنَتْها أَنْفُسُهُمْ ظُلْماً وَ عُلُوًّا.
و خداوند عزّوجلّ میفرماید:
وَ جَحَدُوا بِهَا وَ اسْتَیْقَنَتْهَا».
❌خدا شما را به خاطر بی اعتنایی به آنچه میدانید مواخذه خواهد کرد.
📕در خطبه طالوتيه امیرالمومنین كه كلينى آن را در جلد هشتم كافى نقل كرده است، مى خوانيم كه امام عليه السلام گروهى از متخلفان از حق را مخاطب قرار داده مى فرمايد :
وَالَّذِي فَلَقَ الْحَبَّةَ وَبَرَأَ النَّسَمَةَ
سوگند به خدايى كه دانه را در زير زمين شكافته و انسانها را آفريده،
لَقَدْ عَلِمْتُمْ أَنِّي صَاحِبُكُمْ وَالَّذِي بِهِ اُمِرْتُمْ شما به خوبى مى دانيد كه من صاحب اختيار شمايم و همان كسى هستم كه به پيروى او امر شده ايد،
وَأَنِّي عَالِمُكُمْ وَالَّذِي بِعِلْمِهِ نَجَاتُكُمْ وَوَصِيُّ نَبِيِّكُمْ وَخِيَرَةُ رَبِّكُمْ
و عالمى كه در علمش نجات شماست و وصى پيامبرتان و انتخاب شده پروردگارتان است.
وَلِسَانُ نُورِكُمْ وَالْعَالِمُ بِمَا يُصْلِحُكُمْ
و لسان نور شما و عالم به مسائلتان هستم.
فَعَنْ قَلِيلٍ رُوَيْداً يَنْزِلُ بِكُمْ مَا وُعِدْتُمْ وَمَا نَزَلَ بِالاُمَمِ قَبْلَكُمْ
به زودى وعده هاى مجازات الهى بر شما نازل مى شود و گرفتار همان امورى مى شويد كه امت هاى پيشين گرفتار آن شدند.
وَسَيَسْأَلُكُمُ اللَّهُ عَزَّوَجَلَّ عَنْ أَئِمَّتِكُمْ مَعَهُمْ تُحْشَرُونَ وَإِلَى اللَّهِ عَزَّوَجَلَّ غَداً تَصِيرُونَ وبه زودى خداوند عزّوجلّ شما را از پيشوايانتان سؤال مى كند و با آنها محشور مى شويد و فردا به سوى پروردگارتان خواهيد رفت.
أَمَا وَاللَّهِ لَوْ كَانَ لِي عِدَّةُ أَصْحَابِ طَالُوتَ أَوْ عِدَّةُ أَهْلِ بَدْرٍ _وَهُمْ أَعْدَاوُكُمْ
به خدا سوگند اگر من به اندازه ياران طالوت يا به اندازه سربازان اسلام در جنگ بدر ـ كه آنها به يقين دشمن شما هستند ـ
لَضَرَبْتُكُمْ بِالسَّيْفِ حَتَّى تَئُولُوا إِلَى الْحَقِّ وَتُنِيبُوا لِلصِّدْقِ
شما را با شمشير مى زدم تا به سوى حق بازگرديد و راه صداقت را پيش گيريد. فَكَانَ أَرْتَقَ لِلْفَتْقِ وَآخَذَ بِالرِّفْقِ
اين كار به پراكندگى ها پايان مى داد و مايه آرامش بود.
اللَّهُمَّ فَاحْكُمْ بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَأَنْتَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ
خداوندا! ميان من و ميان آنها به حق حكم فرما و تو بهترين حاكمی.
⏪نکته اخلاقی
قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
چون حجت تمام شده، باید عمل کرد.
💮حضرت در غرر الحکم فرمود:
إِنْ أَحْبَبْتَ أَنْ تَكُونَ أَسْعَدَ النَّاسِ بِمَا عَلِمْتَ فَاعْمَلْ.
اگر دوست داری سعادتمندترين مردم باشی به آنچه میدانی عمل کن.
💮مرحوم آيتالله بهجت برای توصیه میفرمود: عمل به واضحات شرع.
به همين چيزهايی که واضح و روشن و بديهی است عمل کنيد،
ترک گناه در گام اوّل، و انجام واجبات در گام دوم.
💮پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:
مَنْ عَمِلَ بِمَا يَعْلَمُ وَرَّثَهُ اللَّهُ عِلْمَ مَا لَمْ يَعْلَمْ
اگر انسان به همان چيزهايی که میداند عمل کند، اگر نيازمند راهنمايی باشد خداوند متعال خودش راهنماي او میگردد و خودش انسان را رشد مي دهد.
💮امام صادق علیه السلام فرمودند :
مَنْ عَمِلَ بِمَا عَلِمَ كُفِيَ مَا لَمْ يَعْلَمْ
کسی که به دانسته خود عمل کند، بس است او را از آنچه که نمیداند.
⁉️سوال/ آیا جاهلان عذری ندارند؟
درحکمت ۴۷۸ فرمود :
مَا أَخَذَ اللَّهُ عَلَى أَهْلِ الْجَهْلِ أَنْ يَتَعَلَّمُوا، حَتَّى أَخَذَ عَلَى أَهْلِ الْعِلْمِ أَنْ يُعَلِّمُوا خداوند از افراد جاهل پيمان نگرفته كه دنبال علم و دانش بروند، مگر اين كه قبل از آن از علما و دانشمندان پيمان گرفته كه به آن ها علم بياموزند.
همانگونه که بر عالم لازم است آموزش دهد، بر جاهل لازم است علم آموزی کند.
💮پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود: طَلَبُ الْعِلْمِ فَرِیضَةٌ عَلَی کلِّ مُسْلِمٍ وَ مُسْلِمَة
فراگیری علم بر هر مسلمانی واجب است.
⏪محدوده علم واجب کجاست؟
پیامبر صلی الله علیه واله فرمود:
إِنَّمَا الْعِلْمُ ثَلَاثَةٌ
همانا علم سه چیز است:
آیةٌ مُحْکمَةٌ أَوْ فَرِیضَةٌ عَادِلَةٌ أَوْ سُنَّةٌ قَائِمَةٌ
آیه محکم، فریضه عادله، سنت پا برجا،
وَ مَا خَلَاهُنَّ فهُوَ فَضْلٌ
از این ها فضل است.
علم فقط سه تا است:
۱. علم اصول اعتقادات،
۲. علم اخلاق
۳. علم فقه و احکام
و آنچه جز این سه باشد، آن فضیلت است.
📕راوی از امام صادق علیه السلام در مورد آیه: فَلِلَّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ
دلیل رسا و قاطع براى خدا است میپرسد.
فَقَالَ إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَقُولُ لِلْعَبْدِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَ كُنْتَ عَالِماً
فرمود: خداوند متعال روز قیامت به بنده میگوید: آیا عالم بودی؟
فَإِنْ قَالَ نَعَمْ قَالَ لَهُ أَ فَلَا عَمِلْتَ بِمَا عَلِمْتَ
اگر بگوید: بله، میفرماید: پس چرا عمل نکردی به آن چه میدانستی؟!
وَ إِنْ قَالَ كُنْتُ جَاهِلًا قَالَ لَهُ أَ فَلَا تَعَلَّمْتَ حَتَّى تَعْمَلَ
و اگر بگوید جاهل بودم، میفرماید: چرا یاد نگرفتی تا عمل کنی؟!
فَيَخْصِمُهُ وَ ذَلِكَ الْحُجَّةُ الْبَالِغَةُ
پس این گونه با او احتجاج میکند و این حجت تام و بالغه خداست.
❌ اگر چه حجت بر عالمان تمام شده و هیچ دلیلی برای ترک عمل ندارند ولی جاهلان نیز وظیفه علم آموزی و فهم دارند. آنان نیز باید تلاش کنند آنچه نیاز رشد و تکامل آنهاست را یاد بگیرند و عمل کنند.
⛔️حقیقت خود سازی همین است. تا ما عالم نشویم و در جهل بمانیم یا عمل نمی کنیم یا اگر عمل کنیم، آن عمل ارزش ندارد. همانگونه که در حکمت ۲۸۳ فرمود:
جَاهِلُكُمْ مُزْدَادٌ، وَ عَالِمُكُمْ مُسَوِّفٌ.
انس با قرآن و نهج البلاغه بر ما لازم است چون اگر جاهل باشیم ما را به عمل وا میدارد و اگر عالم باشیم تذکر و تشویقی است برای عمل، انذاری است برای ترک تنبلی و سستی.
💠قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
علم و آگاهى، راه را بر بهانه جويان كه تعلّل مى ورزند و علت میتراشند بسته است..
🔻نکته:
مرحوم کمره ای در شرح منهاج البراعه میفرماید: اگر چه کلام حضرت یک معنای کلی است و همه میتوانند از آن بهره ببرند ولی مصادیق کلام حضرت در زمان خودشان چه کسانی بودند؟
◀️ خلفا مقام امیرالمومنین را میدانستند و به او ظلم کردند.
در خطبه شقشقیه فرمود:
أَمَا وَ اللَّهِ لَقَدْ تَقَمَّصَهَا فُلَانٌ [ابْنُ أَبِي قُحَافَةَ] وَ إِنَّهُ لَيَعْلَمُ أَنَّ مَحَلِّي مِنْهَا مَحَلُّ الْقُطْبِ مِنَ الرَّحَى
آگاه باشيد. به خدا سوگند كه «فلان»
(ابی قحافه) خلافت را چون جامه اى بر تن كرد و نيك مى دانست كه پايگاه من نسبت به آن چونان محور است به آسياب.
يَنْحَدِرُ عَنِّي السَّيْلُ وَ لَا يَرْقَى إِلَيَّ الطَّيْر
سيلها از من فرو مى ريزد و پرنده را ياراى پرواز به قله رفيع من نيست.
⭕️عایشه فضل و جایگاه امیرالمومنین را میدانست
در منابع شیعی و سنی داریم که:
قالَتْ عَائِشَةُ قَالَ النَّبِيُّ ذِكْرُ عَلِيٍّ عِبَادَة
عایشه گبت از قول رسولخدا ص که ذکر علی عبادت است.
📕ابن ابی الحدید میگوید:
لما سئلت عائشة من كان أَحَبُّ الناس إلى رسول الله ؟
زمانی از عایشه سوال شد، مخبوبترین افراد نزد رسولخدا کیست؟
قالت كَانَ أَحَبَّ اَلنَّاسِ إِلَى رَسُولِ اَللَّهِ مِنَ اَلرِّجَالِ عَلِيٌّ وَ مِنَ اَلنِّسَاءِ فَاطِمَةُ .
گفت : محبوبترین مردان علی و از زنان فاطمه علیهم السلام است.
📕در منابع اهل سنت داریم:
سألت عائشة عن عليّ- رضي اللّه عنهما فقالت: ذاك خير البشر، لا يشكّ فيه إلّا كافر.
از عایشه در مورد علی علیه السلام سؤال کردم، عایشه گفت: او بهترین انسان است، و در این مطلب شک و تردید نمیکند مگر کافر.
❌طلحه و زبیر به جایگاه حضرت و
مبرا بودن او از قتل عثمان علم داشتند ولی ظلم کردند. نامه ۵۴ فرمود:
فَقَدْ عَلِمْتُمَا -وَ إِنْ كَتَمْتُمَا- أَنِّي لَمْ أُرِدِ النَّاسَ حَتَّى أَرَادُونِي وَ لَمْ أُبَايِعْهُمْ حَتَّى بَايَعُونِي
شما مى دانيد ـ هر چند کتمان کنيد ـ که من به دنبال مردم نرفتم; آنها به سراغ من آمدند و من دست بيعت به سوى آنها نگشودم تا آنها با اصرار با من بيعت کردند،
وَ إِنَّكُمَا مِمَّنْ أَرَادَنِي وَ بَايَعَنِي
و شما دو نفر از کسانى بوديد که به سراغ من آمديد و با من بيعت کرديد.
❌معاویه هم از مقام امیرالمومنین آگاه بود ولی ظلم میکرد.
إنّ عَدِيّ بن حاتم دخل على معاوية بن أبي سُفْيَان
عدی بن حاتم بر محلس معاویه وارد شد
فقال: يا عَدِيّ، أين الطَّرَفات؟
گفت : عدی کدام طرفی؟
قال: قُتلوا يوم صفِّين بين يدي عليّ بن أبي طالب رضى الله عنه.
فقال: ما أنصفك ابن أبي طالب إذ قدّم بنيك و أخّر بنيه!
علی انصاف را رعایت نکرد، فرزندان او زنده ماندند و فرزندان تو شهید شدند.
قال: بل ما أنصفت أنا عليّاً؛ إذ قُتل و بقيتُ!
انصاف نیست که علی از دنیا رفته باشد و من در این دنیا باشم.
معاویه گفت:
صِفْ لِي عَلِيّاً
علی را برای من توصیف کن .
قَالَ أَ وَ تُعْفِينِي مِنْ ذَلِكَ قَالَ لَا أُعْفِيكَ
گفت مرا معذور بدار، گفت شدنی نیست.
گفت:اكنون كه چاره نيست بشنو .
۱. فَإِنَّهُ كَانَ واَللَّهِ بَعِيدَ اَلْمُدَى
بخدا سوگند كه او را همتى بلند بود
۲. شَدِيدَ اَلْقُوَى
و سخت نيرومند بود.
۳. يَقُولُ فَصْلاً
گفتارش قاطع بود.
۴. وَ يَحْكُمُ عَدْلاً
و قضاوتش عادلانه بود.
۵. يَتَفَجَّرُ اَلْعِلْمُ مِنْ جَوَانِبِهِ
از همه سو دانشش جوشان بود.
۶. وَتَنْطِقُ اَلْحِكْمَةُ عَلَى لِسَانِهِ
و زبانش بحكمت گويا.
۷. يَسْتَوْحِشُ مِنَ اَلدُّنْيَا وَ زَهْرَتِهَا
از دنيا و شكوفایى آن هراس داشت.
۸. وَ يَأْنَسُ بِاللَّيْلِ وَ ظُلْمَتِهِ
با شب و تاريكى آن دل آرام بود،
۹. كَانَ وَ اَللَّهِ غَزِيرَ اَلدَّمْعَةِ
بخدا سوگند اشك فراوان ميريخت.
۱۰. طَوِيلَ اَلْفِكْرَةِ
و اندیشه طولانى داشت،
۱۱. يُقَلِّبُ كَفَّهُ وَ يُخَاطِبُ نَفْسَهُ
دستش را زير و رو، و با خود گفتگو ميكرد،
۱۲. يُعْجِبُهُ مِنَ اَللِّبَاسِ مَا قَصُرَ
از جامه كوتاه خوشش مىآمد.
۱۳. وَ مِنَ اَلطَّعَامِ مَا جَشَبَ
خوراك درشت و ناهموار را خوش داشت.
۱۴. كَانَ وَ اَللَّهِ مَعَنَا كَأَحَدِنَا
بخدا با ما چون يكى از ما بود.
۱۵. يُدْنِينَا إِذَا أَتَيْنَاهُ
چون نزد او می آمديم بما نزديك ميشد و ما را بخود راه ميداد.
۱۶. وَ يُجِيبُنَا إِذَا سَأَلْنَاهُ
و چون از او پرسش ميكرديم بما پاسخ ميگفت.
۱۷. وَ يُقَرِّبُنَا إِذَا زُرْنَاهُ
هنگامی که به زیارتش می رفتیم با ما خودمانی بود .
۱۸. لاَ يُغْلَقُ لَهُ دُونَنَا بَابٌ
در بروی ما نمی بست.
۱۹. وَ لايَحْجُبُنَا عَنْهُ حَاجِبٌ
و کسی مانع دیدار او نمیشد.
۲۰. وَ كَانَ مَعَ دُنُوِّهِ لَنَا وَ قُرْبِهِ مِنَّا لاَ نُكَلِّمُهُ هَيْبَةً لَهُ
و با اينكه بما نزديك و همنشين ميشد از هيبت او ياراى سخن نداشتيم،
۲۱. فَإِنْ تَبَسَّمَ فَعَنْ مِثْلِ اَللُّؤْلُؤِ اَلنَّظِيمِ چون لبخند ميزد دندانهاى برشته كشيده نمايان ميكرد.
۲۲. يُعَظِّمُ أَهْلَ اَلدِّينِ
مردم ديندار را بزرگ ميداشت.
۲۳. وَ يُحِبُّ اَلْمَسَاكِينَ
و مستمندان را دوست میداشت،
۲۴. لاَ يَطْمَعُ اَلْقَوِيُّ فِي بَاطِلِهِ
ثروتمندان امیدی به بی عدالتی اش نداشتند.
۲۵. وَ لاَ يَيْأَسُ اَلضَّعِيفُ عَنْ عَدْلِهِ
و مظلومان از عدالت او ناامید نبودند.
جملات عدی به اینجا که رسید:
فَوَكَفَتْ دُمُوعُ مُعَاوِيَةَ عَلَى لِحْيَتِهِ وَ جَعَلَ يَسْتَقْبِلُهَا بِكُمِّهِ
با آستین اشک ها را پاک میکرد.
وَ اخْتَنَقَ الْقَوْمُ جَمِيعاً بِالْبُكَاءِ
و جمع گریه می کردند
وَ قَالَ هَكَذَا كَانَ أَبُو الْحَسَنِ يَرْحَمُهُ اللَّه
گفت : رحمت خدا بر ابولحسن باد.
💠وَ قَالَ (علیه السلام): قَطَعَ الْعِلْمُ عُذْرَ الْمُتَعَلِّلِينَ
علم و آگاهى، راه را بر بهانه جويان كه تعلّل مى ورزند و علت می تراشند بسته است.
کسانی که مقام علی علیه السلام را شناختند و ظلم کردند هیچ عذری ندارند.
و کسانی که در شناخت مقام امیرالمومنین کوتاهی کردند هیچ بهانه ای ندارند.
اللهم جعلنا من المتمسکین بولایهِ امیرالمومنین