ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت دویست و هفتاد و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۰۹/۲۷ _ ۱۵ جمادی الثانی

💢 حکمت ۲۷2 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت دویست و هفتاد و دوم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
40:41 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
لَوْ قَدِ آسْتَوَتْ قَدَمَايَ مِنْ هذِهِ آلْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ.

امام (عليه السلام) فرمود:
اگر در برابر اين لغزشگاه ها، گام هايم استوار شود امورى را تغيير خواهم داد (و بدعت هايى را که گذاشته اند از ميان خواهم برد)

💠وَ قَالَ (علیه السلام):
امام علی علیه‌السلام میفرمایند:
💠لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَايَ مِنْ هَذِهِ الْمَدَاحِضِ، لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ.
اگر در برابر اين لغزشگاه‌ها، گام‌هايم استوار شود امورى را تغیير خواهم داد (و بدعت‌هايى را كه گذاشته اند از ميان خواهم برد)

✅«مَداحِضْ» جمع «مِدْحَض» به معناى لغزشگاه است.

❓دو سوال مهم:

👈الف)ثابت ماندن قدم به چه معناست؟
👈ب)حضرت دنبال ایجاد چه تغییراتی بود؟

✅الف)ثابت ماندن قدم به چه معناست؟
استقرار قدم یعنی تشکیل حکومت:
(اگر شرایط مهیا شود حکومت مقتدری تشکیل خواهم داد.)

🔺در خطبه ۱۰۰ در مورد ظهور امام زمان (طبق تفسیری) فرمود:
فَلا تَطْمَعُوا فِي غَيْرِ مُقْبِل، وَ لاَ تَيْأَسُوا مِنْ مُدْبِر
به چيزى که نيامده دل نبنديد و نسبت به آنچه گذشته، مأيوس و نگران نباشيد_عجله برای ظهور بدون فراهم شدن مقدمات اشتباه است، نا امیدی از ظهور نیز اشتباه است
فَإِنَّ الْمُدْبِرَ عَسَى أَنْ تَزِلَّ بِهِ إِحْدَى قَائِمَتَيْهِ، وَ تَثْبُتَ الأُخْرى
زيرا آن کسی که پشت کرده، ممکن است يکى از پاهايش بلغزد و ديگرى برقرار ماند،
فَتَرْجِعَا حَتَّى تَثْبُتَا جَمِيعاً
سپس هر دو باهم به جاى خود باز گردد، ثابت شود و پيروزى بيافريند.

⏪ میرزا مهدی صادقی میفرماید: یک پای ثابت همان امامت است که در هر دوره ثابت است و غصب شدنی نیست. ولی پایی که لغزیده و باید به ثبوت برسد، خلافت ظاهری و حکومت حضرت است.
بنا بر جمله ی حضرت( اگر حکومت من تشکیل شود و ثبات یابد میتوانم بسیاری از مشکلات و معضات جامعه را اصلاح کنم.) مشخص میشود آن چیزی که میتواند جلوی انحرافات اعتقادی و سیاسی را بگیرد، میتواند فدک را برگرداند، میتواند جامعه را به صلاح و فلاح برساند، تشکیل حکومت اسلامی است.
تشکیل حکومت اگر بیاید بقیه امور هم اصلاح میشود ولی اگر حکومت ثابت و مستقر تشکیل نشود مدام این گرفتاری ها و انحرافات وجود خواهد داشت.


✅ب)حضرت به دنبال ایجاد چه تغییراتی بود؟
برای “ایجاد تغییرات بعد از استقرار” مصادیق متعددی میتوان بیان کرد:

1⃣باز پس گیری فدک:
اگر شرایط مهیا شود و مشکلات اجازه بدهد من فدک را باز میگردانم.

🔺حضرت در نامه ۴۷ میفرماید:
بلَی! کَانَتْ فی أَیْدِینَا فَدَکٌ مِنْ کلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّماءُ، فَشَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْم، وَسَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِینَ
آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده است، « فدک » در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن چشم‌پوشی کردند.

یکی از ظلم هایی که بر حضرت زهرا و امیرالمومنین روا داشتند همین غصب ظالمانه فدک بود.
ولی سوالی که مطرح است این است که:
چرا حضرت در زمان حکومت خود فدک را باز پس نگرفت؟

🔺شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا مینویسد:
سَأَلْتُهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع لِمَ لَمْ يَسْتَرْجِعْ فَدَكَ لَمَّا وَلِيَ أَمْرَ النَّاسِ
چرا وقتی که امیرالمومنینن حاکم شد، فدک را بر نگرداند؟
فَقَالَ لِأَنَّا أَهْلُ بَيْتٍ إِذَا وَلَّانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَأْخُذُ لَنَا حُقُوقَنَا مِمَّنْ ظَلَمَنَا حضرت فرمود: چون ما اهل بیت پیامبر چنین خصوصیتی داریم که حقوق‌مان را از کسانی که به ما ستم کرده‌اند، جز خدا نمی‌ستاند و خودمان شخصا اقدام نمیکنیم.
إِلَّا هُوَ وَ نَحْنُ أَوْلِيَاءُ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّمَا نَحْكُمُ لَهُمْ وَ نَأْخُذُ لَهُمْ حُقُوقَهُمْ مِمَّنْ يَظْلِمُهُمْ وَ لَا نَأْخُذُ لِأَنْفُسِنَا.
ما اولیای مؤمنان هستیم. به نفع آنان فرمان می‌رانیم و حقوق آنان را از کسانی که به آنان ستم روا داشته‌اند، می‌ستانیم، ولی برای خود در این راه تلاشی نمی‌کنیم.
⏪بر خلاف برخی از ما که تا موقعیت و مقامی به دست بیاوریم برای منافع شخصی خود اقدام میکنیم.

🔺مرحوم سلطان الواعظین شیرازی در شبهای پیشاور میفرماید تحلیل دیگری هم برای عمل حضرت هست.
نوع رفتار خلفا و طرفداری عموم مردم از آنان طوری بود که اگر حضرت اقدامی میکرد برای بازپس گیری فدک، حضرت را متهم می‌کردند که غاصب است!
⏪ این تحلیل درست و متناسب با واقعیتی است که جامعه به حدی از انحطاط رسیده بود که غصب فدک توسط خلفا را غصب نمیدید ولی بازپس گیری فدک توسط امیرالمومنین و بازگرداندن حق به حق دار را مصداق غصب میدانست.
همانگونه که غصب خلافت توسط خلفا را حرص بر حکومت ندید ولی تلاش امیرالمومنین برای بازپس گیری خلافت را حرص بر قدرت و حکومت تشخیص میداد.
🔺در خطبه ۵ نهج‌البلاغه آمده است:
فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَ الَّتِي‏….
در شرايطى قرار دارم كه اگر سخن بگويم، مى گويند بر حكومت حريص است، و اگر خاموش باشم، مى گويند: از مرگ مى ترسيد.
هرگز، من و ترس از مرگ! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار.

✍در پایان بحث نکته ی مفصلی در این مورد بیان خواهد شد.


2⃣اصلاح انحرافات و بدعتهای زمان خلفا:
پس از پيامبر اكرم، در زمان خلفا انحرافات فراوانی چه در مسائل عقيدتى و چه در احكام روى داد كه غالباً منشأ سياسى يا عدم آگاهى به تعليمات اسلام داشت و امام علیه السلام مترصد بود مسلمانان را از آن انحرافات بازگرداند و به اسلام خالص و راستين زمان پيامبر اكرم سوق دهد؛ ولى متأسفانه جنگهاى داخلى كه يكى پس از ديگرى واقع شد و بى وفايى كوفيان و فعاليت شديد منافقان به آن حضرت مجال نمى داد. از اين رو فرمود كه اگر اين لغزشگاهها برطرف گردد و آرامش پيدا شود ـ كه متأسفانه تا آخر عمر مبارك آن حضرت حاصل نشد ـ امورى را تغيير خواهم داد.

🔺در نامه ۵۳ در یک بیان کلی در مورد تشریح زمان خلفا فرمود:
إِنَّ هَذَا اَلدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي اَلْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ اَلدُّنْيَا
ای مالک تا میتوانی برای دین کار کن و زحمت بکش چرا که این دین سالها اسیر دست اشرار بوده. آنها دلبخواهی به دین عمل میکردند و دنیا را وسیله رسیدن به دین کرده بودند.

تحریف رسول الله و دین از زمان خود پیامبر شروع شد.
🔺امیرالمومنین در خطبه ۲۱۰ میفرماید:
لَقَدْ كُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ
بدانيد در زمان حيات رسول خدا آن قدر دروغ بر آن حضرت بسته شد که حضرت به پا خاست و خطبه اى خواند و فرمود: هر کس عمداً به من دروغى ببندد بايد جايگاه خويش را در آتش دوزخ مهيّا سازد!

3⃣ تغییر در رفتار مردمان:

🔺حضرت در خطبه ۱۲۹ میفرمایند:
وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ لَا يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إِلَّا إِدْبَاراً، وَ لَا الشَّرُّ فِيهِ إِلَّا إِقْبَالًا
شما در زمانى زندگى مى کنيد که خير و نيکى پشت کرده و رو به کاستى گذارده، شر و بدى روى آورده و رو به فزونى است،
وَ لَا الشَّيْطَانُ فِي هَلَاكِ النَّاسِ إِلَّا طَمَعاً
و شيطان طمعش در گمراهى مردم بيشتر شده.
فَهَذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ وَ عَمَّتْ مَكِيدَتُهُ
و نيرنگ و فريبش همه را فرا گرفته
وَ أَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ
و به چنگ آوردن شکار برايش آسان شده است!
اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِيراً يُكَابِدُ فَقْراً، أَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً
به هر سو که مى خواهى نگاه کن! آيا جز فقيرى که با فقر دست به گريبان است، يا ثروتمندى که نعمت خدا را کفران کرده،
أَوْ بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً
بخيلى که بخل را در اداى حقوق الهى سبب فزونى ثروت شمرده،
أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْراً؟
يا گردن کشى که گوش او از شنيدن اندرزها، کر است، شخص ديگرى را مى بينى؟!


4⃣ تغییر در نگاه به دنیا:
🔺حضرت در خطبه ۱۱۳ میفرمایند:
قَدْ غَابَ عَنْ قُلُوبِكُمْ ذِكْرُ الْآجَالِ وَ حَضَرَتْكُمْ كَوَاذِبُ الْآمَالِ
ياد مرگ از دل هايتان پنهان شده و آمال و آرزوهاى دروغين در برابر شما حاضر گشته
فَصَارَتِ الدُّنْيَا أَمْلَكَ بِكُمْ مِنَ الْآخِرَةِ وَ الْعَاجِلَةُ أَذْهَبَ بِكُمْ مِنَ الْآجِلَةِ.
از اين رو سلطه دنيا بر شما بيش از آخرت شده و زندگانى زودرس دنيا شما را از حيات جاودانى آخرت بيرون برده است.
وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اللَّهِ، مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ
شما همگى در اسلام و دين خدا برادر و برابر هستيد و تفرقه و اختلاف در ميان شما تنها به سبب آلودگى درون و سوء نيت هاست
فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ.
به همين دليل نه به يکديگر کمک مى کنيد، و نه همديگر را نصيحت، و نه بذل و بخشش به هم داريد، و نه به يکديگر مهر مى ورزيد!

✅نکته:
اگر چه چند مصداق برای تغییرااتی که حضرت دنبال اجرای آنها بود را ذکر کردیم ولی حقیقت آن است که نهج البلاغه کتاب تغییر است. صدر تا ذیل نهج البلاغه در مورد تغییر است. تغییراتی که حضرت تمام همتش را مصروف داشت تا آنها اجرایی شوند.

👈تغییر در نوع حکومت داری از دیکتاتوری (حکومت خلفا) به دموکراسی

👈تلاش برای تغییر در رانت خواری و آقازاده بازی (یکی دانستن عقیل برادرش با سایر مردم و حسن و حسین علیهماالسلام با سایر مردم)

👈تلاش برای تغییر در نظام فکری و اعتقادی توحیدی (حضرت در همه حال دم از توحید میزد چه در زمان استانه جنگ ، چه دربهبوهه جنگ ، در زمان پیروزی یا شکست ،چه در بستر بیماری و …‌ )

👈تلاش برای تغییر در نوع نگاه مردم به معنویت و تغییر رویه غار نشینی به حضور فعال در جامعه

👈تلاش برای تغییر اخلاق کارمندی
(آنچه در نامه ۵۳ در رابطه با قضات گذشت)
👈تلاش برای تغییر در مصونیت های بی دلیل مسولین

👈تلاش برای پاسخگو کردن مسولین به جای مطالبه گر بودن آنها

👈تلاش برای ایجاد تغییر در جایگاه مردم در حکومت و تشخّص بخشی به مردم (مانند دویدن بزرگان الانبار به دنبال حضرت ، که ایشان آنها را ازاین کار منع کرد.)

👈تلاش برای تغییر در نگرش مردم به دشمن و شناساندن دشمنان واقعیی به جامعه

👈تلاش برای ایجاد روحیه خود باوری در مردم

نهج البلاغه سرتاسر کتاب تغییر است و حضرت آمده است برای این تغییرات و اگر کسی از روی صدق با نهج البلاغه مانوس شود این تغییرات را در خود حس خواهد کرد.

✅نکته:
اگر چه حضرت تلاش های بسیاری انجام داد و برای ایجاد تغییرات موفقیت های مهمی کسب کرد، ولی به چه علت حضرت نتوانست در این پنج سال تغییرات را کامل کند یا لااقل با انحرافات و بدعتهای به وجود آمده از زمان خلفا مبارزه کند؟

🔺پاسخ امیرالمومنین به این سوال در بحار الأنوار جلد۳۴ صفحه ۱۶۷ آمده است:
[الباب] علّة عدم تغيير أمير المؤمنين عليه السلام بعض البدع في زمانه

حضرت خطبه ی مفصلی دارند که بسیار شبیه است به خطبه ۲۸ نهج البلاغه (میتوان برا ی مطالعه رجوع کرد).
بعد فرمودند:
إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ كَ يْفَ أَنْتُمْ إِذَا لَبَسَتْكُمْ فِتْنَةٌ يَرْبُو فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ يَجْرِي النَّاسُ عَلَيْهَا وَ يَتَّخِذُونَهَا سُنَّةً فَإِذَا غُيِّرَ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ قِيلَ قَدْ غُيِّرَتِ السُّنَّةُ وَ قَدْ أَتَى النَّاسُ مُنْكَراً …..
بدرستي که از رسول خدا شنيدم که فرمودند : چگونه خواهيد بود در زماني که فتنه ها از چشم شما پوشيده مانده و در ميان شماست ؛ کودک در آن بزرگ شده و بزرگان در آن پير مي شود ؛فتنه در ميان مردم جريان دارد ولي مردم آن را سنت خويش قرار مي دهند و اگر چيزي از آن را تغيير دهند مي گويند : سنت را تغيير داديد و بر مردم کار ناپسندي وارد شده است !!!….
ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ وَ حَوْلَهُ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ شِيعَتِهِ:
فَقَالَ قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ ، نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ
سپس رو به مردم نموده در حاليکه عده اي از بستگان و نزديکان و شيعيانش گرد او بودند فرمود : خلفاي قبل از من کارهايي انجام دادند که در آن با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بناي مخالفت با رسول خدا را از روي عمد داشتند . پيمان او را شکسته و سنت او را تغيير دادند ؛

✍خلفا از روی عمد چنین کارهایی کردند و هیچ یک از سنتهایی که بنا نهادند سهوی نبوده است.(مُتَعَمِّدِينَ)

وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)
و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمايم و آنها را به جايگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقي مي مانم و يا با عده کمي از شيعه ام که برتري من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا – صلي الله عليه وآله وسلم – را مي دانند.

✍این جمله حضرت بسیار دردناک است.
اکثر جامعه را اهل سنت تشکیل میدادند که اگر امام میخواست با برخی سنت ها مقابله کند موجب از هم گسیختن جامعه و سپاه حضرت میشد،
در تاریخ آمده که در زمان حکومت حضرت عده ای در مسجد کوفه نماز تراویح (بدعت عمر) را می‌خواندند ، حضرت حسنین علیهماالسلام را فرستاد تا به آنها تذکر دهد ولی با واکنش سخت آنها روبه رو شدند به نحوی که فریاد می‌زدند “وا سنة عمراه”
شبهه ای که درمورد شهادت مردم غزه مطرح است که آیا اهل تسنن غزه هم شهیدند یا خیر؟
در پاسخ میگوییم : همانگونه که اکثریت یاران امیرالمؤمنین در زمان خلافت حضرت را به عنوان خلیفه چهارم قبول داشتند نه امام، ولی بااین حال ما آنها را جزء شهدا میدانیم ،در مورد مردم غزه هم چنین است.

أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَمَرْتُ بِمَقَامِ إِبْرَاهِيمَ (عليه السلام) فَرَدَدْتُهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي وَضَعَهُ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)
به من خبر دهيد اگر دستور مي دادم که مقام ابراهيم را به همان مکاني که رسول خدا قرار داده بود ، بازگردد.

✍سنگی که به نام مقام ابراهیم معروف است به كعبه چسبيده بود، ولى عرب بعد از حضرت ابراهيم و اسماعيل آن را در جاى كنونى قرار دادند. وقتى نبىّ اكرم مبعوث گرديد و مكه فتح شد، آن را به همان گونه كه در زمان پدرانش حضرت ابراهيم و اسماعيل بود، به كعبه چسبانيد، اما هنگامى كه عمر روى كار آمد آن را در جاى كنونى (كه عرب جاهلى قرار داده بودند) نهاد. حال آنكه در زمان پيغمبر-صلّى اللّه عليه و آله-و ابو بكر، به كعبه متصل بود.

✅نکته:
اگر چه حضرت تلاش های بسیاری انجام داد و برای ایجاد تغییرات موفقیت های مهمی کسب کرد، ولی به چه علت حضرت نتوانست در این پنج سال تغییرات را کامل کند یا لااقل با انحرافات و بدعتهای به وجود آمده از زمان خلفا مبارزه کند؟

🔺پاسخ امیرالمومنین به این سوال در بحار الأنوار جلد۳۴ صفحه ۱۶۷ آمده است:
[الباب] علّة عدم تغيير أمير المؤمنين عليه السلام بعض البدع في زمانه

حضرت خطبه ی مفصلی دارند که بسیار شبیه است به خطبه ۲۸ نهج البلاغه (میتوان برا ی مطالعه رجوع کرد).
بعد فرمودند:
إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ كَ يْفَ أَنْتُمْ إِذَا لَبَسَتْكُمْ فِتْنَةٌ يَرْبُو فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ يَجْرِي النَّاسُ عَلَيْهَا وَ يَتَّخِذُونَهَا سُنَّةً فَإِذَا غُيِّرَ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ قِيلَ قَدْ غُيِّرَتِ السُّنَّةُ وَ قَدْ أَتَى النَّاسُ مُنْكَراً …..
بدرستي که از رسول خدا شنيدم که فرمودند : چگونه خواهيد بود در زماني که فتنه ها از چشم شما پوشيده مانده و در ميان شماست ؛ کودک در آن بزرگ شده و بزرگان در آن پير مي شود ؛فتنه در ميان مردم جريان دارد ولي مردم آن را سنت خويش قرار مي دهند و اگر چيزي از آن را تغيير دهند مي گويند : سنت را تغيير داديد و بر مردم کار ناپسندي وارد شده است !!!….
ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ وَ حَوْلَهُ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ شِيعَتِهِ:
فَقَالَ قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ ، نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ
سپس رو به مردم نموده در حاليکه عده اي از بستگان و نزديکان و شيعيانش گرد او بودند فرمود : خلفاي قبل از من کارهايي انجام دادند که در آن با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بناي مخالفت با رسول خدا را از روي عمد داشتند . پيمان او را شکسته و سنت او را تغيير دادند ؛

✍خلفا از روی عمد چنین کارهایی کردند و هیچ یک از سنتهایی که بنا نهادند سهوی نبوده است.(مُتَعَمِّدِينَ)

وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)
و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمايم و آنها را به جايگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقي مي مانم و يا با عده کمي از شيعه ام که برتري من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا – صلي الله عليه وآله وسلم – را مي دانند.

✍این جمله حضرت بسیار دردناک است.
اکثر جامعه را اهل سنت تشکیل میدادند که اگر امام میخواست با برخی سنت ها مقابله کند موجب از هم گسیختن جامعه و سپاه حضرت میشد،
✍در تاریخ آمده که در زمان حکومت حضرت عده ای در مسجد کوفه نماز تراویح (بدعت عمر) را می‌خواندند ، حضرت حسنین علیهماالسلام را فرستاد تا به آنها تذکر دهد ولی با واکنش سخت آنها روبه رو شدند به نحوی که فریاد می‌زدند “وا سنة عمراه”
✍شبهه ای که درمورد شهادت مردم غزه مطرح است که آیا اهل تسنن غزه هم شهیدند یا خیر؟
در پاسخ میگوییم : همانگونه که اکثریت یاران امیرالمؤمنین در زمان خلافت حضرت را به عنوان خلیفه چهارم قبول داشتند نه امام، ولی بااین حال ما آنها را جزء شهدا میدانیم ،در مورد مردم غزه هم چنین است.

در ادامه نمونه ای از بیعت ها را خواهیم خواند:

أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَمَرْتُ بِمَقَامِ إِبْرَاهِيمَ (عليه السلام) فَرَدَدْتُهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي وَضَعَهُ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)
به من خبر دهيد اگر دستور مي دادم که مقام ابراهيم را به همان مکاني که رسول خدا قرار داده بود ، بازگردد.

✍سنگی که به نام مقام ابراهیم معروف است به كعبه چسبيده بود، ولى عرب بعد از حضرت ابراهيم و اسماعيل آن را در جاى كنونى قرار دادند. وقتى نبىّ اكرم مبعوث گرديد و مكه فتح شد، آن را به همان گونه كه در زمان پدرانش حضرت ابراهيم و اسماعيل بود، به كعبه چسبانيد، اما هنگامى كه عمر روى كار آمد آن را در جاى كنونى (كه عرب جاهلى قرار داده بودند) نهاد. حال آنكه در زمان پيغمبر-صلّى اللّه عليه و آله-و ابو بكر، به كعبه متصل بود.

وَ رَدَدْتُ فَدَكاً إِلَى وَرَثَةِ فَاطِمَةَ (عليها السلام) وَ رَدَدْتُ صَاعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) كَمَا كَانَ وَ أَمْضَيْتُ قَطَائِعَ أَقْطَعَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)‏ لِأَقْوَامٍ لَمْ تُمْضَ لَهُمْ وَ لَمْ تُنْفَذْ
و فدک را به ورثه فاطمه باز مي‌گرداندم و مقدار پيمانه براي کشيدن مقدار زکات را به همان حالت قبل باز مي گرداندم ؛ و زمين هاي هديه رسول خدا را که به عده اي داده بود و دستور حضرت را اجرا نکردند ، به ايشان مي دادم .
وَ رَدَدْتُ دَارَ جَعْفَرٍ إِلَى وَرَثَتِهِ وَ هَدَمْتُهَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدِ وَ رَدَدْتُ قَضَايَا مِنَ الْجَوْرِ قُضِيَ بِهَا وَ نَزَعْتُ نِسَاءً تَحْتَ رِجَالٍ بِغَيْرِ حَقٍّ فَرَدَدْتُهُنَّ إِلَى أَزْوَاجِهِنَّ
و خانه جعفر را به ورثه اش بازمي گرداندم و آن را از مسجد خراب مي کردم زيرا خانه او را به زور گرفته و در مسجد وارد کردند؛ و عده اي از زناني را که به غير حق همسر مرداني شده اند پس گرفته و ايشان را به همسرانشان بازمي گرداندم !!!…

وَ رَدَدْتُ مَا قُسِمَ مِنْ أَرْضِ خَيْبَرَ وَ مَحَوْتُ دَوَاوِينَ الْعَطَايَا
و آن مقدار از زمين هاي خيبر را که بين مردم تقسيم شده است باز مي گرداندم _زيرا اين زمين ها در اصطلاح فقهي مفتوح عنوة است يعني براي گرفتن بيشتر زمين هاي خيبر جنگ صورت نگرفت و لذا ملک تمامي مسلمانان است نه عده اي خاص و کسي حق تملک آن را ندارد_ و دفاتر هديه هاي ماهانه را پاک مي کردم _زيرا خلفا دفاتري داشتند که در آن در مورد افراد خاصي ثبت شده بود هر ماه به فلان کس فلان مقدار شهريه داده شود_

وَ أَعْطَيْتُ كَمَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)‏ يُعْطِي بِالسَّوِيَّةِ وَ لَمْ أَجْعَلْهَا دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ… وَ سَوَّيْتُ بَيْنَ الْمَنَاكِحِ …..
و همانطور که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم تقسيم مي کرد همانطور يعني به صورت مساوي اموال را بين مردم تقسيم مي نمودم و آن را فقط سبب آبادي زندگي ثروتمندان قرار ندهم . و ازدواج ها را يکسان قرار مي دادم _زيرا خلفا دستور داده بودند که غير عرب حق ازدواج با عرب را ندارد اما رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم مي فرمودند مسلمان کفو مسلمان است_ …..

وَ رَدَدْتُ الْوُضُوءَ وَ الْغُسْلَ وَ الصَّلَاةَ إِلَى مَوَاقِيتِهَا وَ شَرَائِعِهَا وَ مَوَاضِعِهَا
و وضو و غسل و نماز را به احکام خویش برمي گرداندم _زيرا نماز هاي يوميه را مي توان در سه وقت خواند اما خلفا مخالفت کردند. و شرايط وجوب غسل را تغيير دادند و نيز محل وضو را عوض کردند زيرا در وضو دست بايد از بالا به پايين شسته مي شد وبرعکس نمودند ، بعضي از سر بايد مسح مي شد آن را نيز تغيير دادند ، پا نيز بايد مسح مي شد آن را شستند_
وَ……

إِذاً لَتَفَرَّقُوا عَنِّي
در اين صورت از گرد من پراکنده مي شدند

وَ اللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ النَّاسَ أَنْ لَا يَجْتَمِعُوا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِي فَرِيضَةٍ وَ أَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِي النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْكَرِي مِمَّنْ يُقَاتِلُ مَعِي يَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُيِّرَتْ سُنَّةُ عُمَرَ يَنْهَانَا عَنِ الصَّلَاةِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تَطَوُّعاً وَ لَقَدْ خِفْتُ أَنْ يَثُورُوا فِي نَاحِيَةِ جَانِبِ عَسْكَرِي
قسم به خدا که مردم را دستور دادم که در ماه رمضان غير از نماز واجب را به جماعت نخوانند و ايشان را آگاه نمودم که خواندن نماز مستحبي به جماعت بدعت است ؛ پس عده اي از لشکريان که همراه من جنگيده بودند ندا دادند : اي اهل اسلام سنت عمر تغيير کرد!!! ما را از نماز مستحبي در ماه رمضان باز مي دارند !!! و ترسيدم که بر من از سمت لشکرم شورشی برپا شود.

حکمت دویست و هفتاد و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۳/۰۹/۲۷ _ ۱۵ جمادی الثانی

💢 حکمت ۲۷2 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت دویست و هفتاد و دوم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
40:41 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
لَوْ قَدِ آسْتَوَتْ قَدَمَايَ مِنْ هذِهِ آلْمَدَاحِضِ لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ.

امام (عليه السلام) فرمود:
اگر در برابر اين لغزشگاه ها، گام هايم استوار شود امورى را تغيير خواهم داد (و بدعت هايى را که گذاشته اند از ميان خواهم برد)

💠وَ قَالَ (علیه السلام):
امام علی علیه‌السلام میفرمایند:
💠لَوْ قَدِ اسْتَوَتْ قَدَمَايَ مِنْ هَذِهِ الْمَدَاحِضِ، لَغَيَّرْتُ أَشْيَاءَ.
اگر در برابر اين لغزشگاه‌ها، گام‌هايم استوار شود امورى را تغیير خواهم داد (و بدعت‌هايى را كه گذاشته اند از ميان خواهم برد)

✅«مَداحِضْ» جمع «مِدْحَض» به معناى لغزشگاه است.

❓دو سوال مهم:

👈الف)ثابت ماندن قدم به چه معناست؟
👈ب)حضرت دنبال ایجاد چه تغییراتی بود؟

✅الف)ثابت ماندن قدم به چه معناست؟
استقرار قدم یعنی تشکیل حکومت:
(اگر شرایط مهیا شود حکومت مقتدری تشکیل خواهم داد.)

🔺در خطبه ۱۰۰ در مورد ظهور امام زمان (طبق تفسیری) فرمود:
فَلا تَطْمَعُوا فِي غَيْرِ مُقْبِل، وَ لاَ تَيْأَسُوا مِنْ مُدْبِر
به چيزى که نيامده دل نبنديد و نسبت به آنچه گذشته، مأيوس و نگران نباشيد_عجله برای ظهور بدون فراهم شدن مقدمات اشتباه است، نا امیدی از ظهور نیز اشتباه است
فَإِنَّ الْمُدْبِرَ عَسَى أَنْ تَزِلَّ بِهِ إِحْدَى قَائِمَتَيْهِ، وَ تَثْبُتَ الأُخْرى
زيرا آن کسی که پشت کرده، ممکن است يکى از پاهايش بلغزد و ديگرى برقرار ماند،
فَتَرْجِعَا حَتَّى تَثْبُتَا جَمِيعاً
سپس هر دو باهم به جاى خود باز گردد، ثابت شود و پيروزى بيافريند.

⏪ میرزا مهدی صادقی میفرماید: یک پای ثابت همان امامت است که در هر دوره ثابت است و غصب شدنی نیست. ولی پایی که لغزیده و باید به ثبوت برسد، خلافت ظاهری و حکومت حضرت است.
بنا بر جمله ی حضرت( اگر حکومت من تشکیل شود و ثبات یابد میتوانم بسیاری از مشکلات و معضات جامعه را اصلاح کنم.) مشخص میشود آن چیزی که میتواند جلوی انحرافات اعتقادی و سیاسی را بگیرد، میتواند فدک را برگرداند، میتواند جامعه را به صلاح و فلاح برساند، تشکیل حکومت اسلامی است.
تشکیل حکومت اگر بیاید بقیه امور هم اصلاح میشود ولی اگر حکومت ثابت و مستقر تشکیل نشود مدام این گرفتاری ها و انحرافات وجود خواهد داشت.


✅ب)حضرت به دنبال ایجاد چه تغییراتی بود؟
برای “ایجاد تغییرات بعد از استقرار” مصادیق متعددی میتوان بیان کرد:

1⃣باز پس گیری فدک:
اگر شرایط مهیا شود و مشکلات اجازه بدهد من فدک را باز میگردانم.

🔺حضرت در نامه ۴۷ میفرماید:
بلَی! کَانَتْ فی أَیْدِینَا فَدَکٌ مِنْ کلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّماءُ، فَشَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْم، وَسَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ آخَرِینَ
آری از آن چه آسمان بر آن سایه افکنده است، « فدک » در دست ما بود. مردمی بر آن بخل ورزیدند و مردمی سخاوتمندانه از آن چشم‌پوشی کردند.

یکی از ظلم هایی که بر حضرت زهرا و امیرالمومنین روا داشتند همین غصب ظالمانه فدک بود.
ولی سوالی که مطرح است این است که:
چرا حضرت در زمان حکومت خود فدک را باز پس نگرفت؟

🔺شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا مینویسد:
سَأَلْتُهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع لِمَ لَمْ يَسْتَرْجِعْ فَدَكَ لَمَّا وَلِيَ أَمْرَ النَّاسِ
چرا وقتی که امیرالمومنینن حاکم شد، فدک را بر نگرداند؟
فَقَالَ لِأَنَّا أَهْلُ بَيْتٍ إِذَا وَلَّانَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَا يَأْخُذُ لَنَا حُقُوقَنَا مِمَّنْ ظَلَمَنَا حضرت فرمود: چون ما اهل بیت پیامبر چنین خصوصیتی داریم که حقوق‌مان را از کسانی که به ما ستم کرده‌اند، جز خدا نمی‌ستاند و خودمان شخصا اقدام نمیکنیم.
إِلَّا هُوَ وَ نَحْنُ أَوْلِيَاءُ الْمُؤْمِنِينَ إِنَّمَا نَحْكُمُ لَهُمْ وَ نَأْخُذُ لَهُمْ حُقُوقَهُمْ مِمَّنْ يَظْلِمُهُمْ وَ لَا نَأْخُذُ لِأَنْفُسِنَا.
ما اولیای مؤمنان هستیم. به نفع آنان فرمان می‌رانیم و حقوق آنان را از کسانی که به آنان ستم روا داشته‌اند، می‌ستانیم، ولی برای خود در این راه تلاشی نمی‌کنیم.
⏪بر خلاف برخی از ما که تا موقعیت و مقامی به دست بیاوریم برای منافع شخصی خود اقدام میکنیم.

🔺مرحوم سلطان الواعظین شیرازی در شبهای پیشاور میفرماید تحلیل دیگری هم برای عمل حضرت هست.
نوع رفتار خلفا و طرفداری عموم مردم از آنان طوری بود که اگر حضرت اقدامی میکرد برای بازپس گیری فدک، حضرت را متهم می‌کردند که غاصب است!
⏪ این تحلیل درست و متناسب با واقعیتی است که جامعه به حدی از انحطاط رسیده بود که غصب فدک توسط خلفا را غصب نمیدید ولی بازپس گیری فدک توسط امیرالمومنین و بازگرداندن حق به حق دار را مصداق غصب میدانست.
همانگونه که غصب خلافت توسط خلفا را حرص بر حکومت ندید ولی تلاش امیرالمومنین برای بازپس گیری خلافت را حرص بر قدرت و حکومت تشخیص میداد.
🔺در خطبه ۵ نهج‌البلاغه آمده است:
فَإِنْ أَقُلْ يَقُولُوا حَرَصَ عَلَى الْمُلْكِ وَ إِنْ أَسْكُتْ يَقُولُوا جَزِعَ مِنَ الْمَوْتِ هَيْهَاتَ بَعْدَ اللَّتَيَّا وَ الَّتِي‏….
در شرايطى قرار دارم كه اگر سخن بگويم، مى گويند بر حكومت حريص است، و اگر خاموش باشم، مى گويند: از مرگ مى ترسيد.
هرگز، من و ترس از مرگ! پس از آن همه جنگ ها و حوادث ناگوار.

✍در پایان بحث نکته ی مفصلی در این مورد بیان خواهد شد.


2⃣اصلاح انحرافات و بدعتهای زمان خلفا:
پس از پيامبر اكرم، در زمان خلفا انحرافات فراوانی چه در مسائل عقيدتى و چه در احكام روى داد كه غالباً منشأ سياسى يا عدم آگاهى به تعليمات اسلام داشت و امام علیه السلام مترصد بود مسلمانان را از آن انحرافات بازگرداند و به اسلام خالص و راستين زمان پيامبر اكرم سوق دهد؛ ولى متأسفانه جنگهاى داخلى كه يكى پس از ديگرى واقع شد و بى وفايى كوفيان و فعاليت شديد منافقان به آن حضرت مجال نمى داد. از اين رو فرمود كه اگر اين لغزشگاهها برطرف گردد و آرامش پيدا شود ـ كه متأسفانه تا آخر عمر مبارك آن حضرت حاصل نشد ـ امورى را تغيير خواهم داد.

🔺در نامه ۵۳ در یک بیان کلی در مورد تشریح زمان خلفا فرمود:
إِنَّ هَذَا اَلدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي اَلْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ اَلدُّنْيَا
ای مالک تا میتوانی برای دین کار کن و زحمت بکش چرا که این دین سالها اسیر دست اشرار بوده. آنها دلبخواهی به دین عمل میکردند و دنیا را وسیله رسیدن به دین کرده بودند.

تحریف رسول الله و دین از زمان خود پیامبر شروع شد.
🔺امیرالمومنین در خطبه ۲۱۰ میفرماید:
لَقَدْ كُذِبَ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص عَلَى عَهْدِهِ حَتَّى قَامَ خَطِيباً فَقَالَ مَنْ كَذَبَ عَلَيَّ مُتَعَمِّداً فَلْيَتَبَوَّأْ مَقْعَدَهُ مِنَ النَّارِ
بدانيد در زمان حيات رسول خدا آن قدر دروغ بر آن حضرت بسته شد که حضرت به پا خاست و خطبه اى خواند و فرمود: هر کس عمداً به من دروغى ببندد بايد جايگاه خويش را در آتش دوزخ مهيّا سازد!

3⃣ تغییر در رفتار مردمان:

🔺حضرت در خطبه ۱۲۹ میفرمایند:
وَ قَدْ أَصْبَحْتُمْ فِي زَمَنٍ لَا يَزْدَادُ الْخَيْرُ فِيهِ إِلَّا إِدْبَاراً، وَ لَا الشَّرُّ فِيهِ إِلَّا إِقْبَالًا
شما در زمانى زندگى مى کنيد که خير و نيکى پشت کرده و رو به کاستى گذارده، شر و بدى روى آورده و رو به فزونى است،
وَ لَا الشَّيْطَانُ فِي هَلَاكِ النَّاسِ إِلَّا طَمَعاً
و شيطان طمعش در گمراهى مردم بيشتر شده.
فَهَذَا أَوَانٌ قَوِيَتْ عُدَّتُهُ وَ عَمَّتْ مَكِيدَتُهُ
و نيرنگ و فريبش همه را فرا گرفته
وَ أَمْكَنَتْ فَرِيسَتُهُ
و به چنگ آوردن شکار برايش آسان شده است!
اضْرِبْ بِطَرْفِكَ حَيْثُ شِئْتَ مِنَ النَّاسِ، فَهَلْ تُبْصِرُ إِلَّا فَقِيراً يُكَابِدُ فَقْراً، أَوْ غَنِيّاً بَدَّلَ نِعْمَةَ اللَّهِ كُفْراً
به هر سو که مى خواهى نگاه کن! آيا جز فقيرى که با فقر دست به گريبان است، يا ثروتمندى که نعمت خدا را کفران کرده،
أَوْ بَخِيلًا اتَّخَذَ الْبُخْلَ بِحَقِّ اللَّهِ وَفْراً
بخيلى که بخل را در اداى حقوق الهى سبب فزونى ثروت شمرده،
أَوْ مُتَمَرِّداً كَأَنَّ بِأُذُنِهِ عَنْ سَمْعِ الْمَوَاعِظِ وَقْراً؟
يا گردن کشى که گوش او از شنيدن اندرزها، کر است، شخص ديگرى را مى بينى؟!


4⃣ تغییر در نگاه به دنیا:
🔺حضرت در خطبه ۱۱۳ میفرمایند:
قَدْ غَابَ عَنْ قُلُوبِكُمْ ذِكْرُ الْآجَالِ وَ حَضَرَتْكُمْ كَوَاذِبُ الْآمَالِ
ياد مرگ از دل هايتان پنهان شده و آمال و آرزوهاى دروغين در برابر شما حاضر گشته
فَصَارَتِ الدُّنْيَا أَمْلَكَ بِكُمْ مِنَ الْآخِرَةِ وَ الْعَاجِلَةُ أَذْهَبَ بِكُمْ مِنَ الْآجِلَةِ.
از اين رو سلطه دنيا بر شما بيش از آخرت شده و زندگانى زودرس دنيا شما را از حيات جاودانى آخرت بيرون برده است.
وَ إِنَّمَا أَنْتُمْ إِخْوَانٌ عَلَى دِينِ اللَّهِ، مَا فَرَّقَ بَيْنَكُمْ إِلَّا خُبْثُ السَّرَائِرِ وَ سُوءُ الضَّمَائِرِ
شما همگى در اسلام و دين خدا برادر و برابر هستيد و تفرقه و اختلاف در ميان شما تنها به سبب آلودگى درون و سوء نيت هاست
فَلَا تَوَازَرُونَ وَ لَا تَنَاصَحُونَ وَ لَا تَبَاذَلُونَ وَ لَا تَوَادُّونَ.
به همين دليل نه به يکديگر کمک مى کنيد، و نه همديگر را نصيحت، و نه بذل و بخشش به هم داريد، و نه به يکديگر مهر مى ورزيد!

✅نکته:
اگر چه چند مصداق برای تغییرااتی که حضرت دنبال اجرای آنها بود را ذکر کردیم ولی حقیقت آن است که نهج البلاغه کتاب تغییر است. صدر تا ذیل نهج البلاغه در مورد تغییر است. تغییراتی که حضرت تمام همتش را مصروف داشت تا آنها اجرایی شوند.

👈تغییر در نوع حکومت داری از دیکتاتوری (حکومت خلفا) به دموکراسی

👈تلاش برای تغییر در رانت خواری و آقازاده بازی (یکی دانستن عقیل برادرش با سایر مردم و حسن و حسین علیهماالسلام با سایر مردم)

👈تلاش برای تغییر در نظام فکری و اعتقادی توحیدی (حضرت در همه حال دم از توحید میزد چه در زمان استانه جنگ ، چه دربهبوهه جنگ ، در زمان پیروزی یا شکست ،چه در بستر بیماری و …‌ )

👈تلاش برای تغییر در نوع نگاه مردم به معنویت و تغییر رویه غار نشینی به حضور فعال در جامعه

👈تلاش برای تغییر اخلاق کارمندی
(آنچه در نامه ۵۳ در رابطه با قضات گذشت)
👈تلاش برای تغییر در مصونیت های بی دلیل مسولین

👈تلاش برای پاسخگو کردن مسولین به جای مطالبه گر بودن آنها

👈تلاش برای ایجاد تغییر در جایگاه مردم در حکومت و تشخّص بخشی به مردم (مانند دویدن بزرگان الانبار به دنبال حضرت ، که ایشان آنها را ازاین کار منع کرد.)

👈تلاش برای تغییر در نگرش مردم به دشمن و شناساندن دشمنان واقعیی به جامعه

👈تلاش برای ایجاد روحیه خود باوری در مردم

نهج البلاغه سرتاسر کتاب تغییر است و حضرت آمده است برای این تغییرات و اگر کسی از روی صدق با نهج البلاغه مانوس شود این تغییرات را در خود حس خواهد کرد.

✅نکته:
اگر چه حضرت تلاش های بسیاری انجام داد و برای ایجاد تغییرات موفقیت های مهمی کسب کرد، ولی به چه علت حضرت نتوانست در این پنج سال تغییرات را کامل کند یا لااقل با انحرافات و بدعتهای به وجود آمده از زمان خلفا مبارزه کند؟

🔺پاسخ امیرالمومنین به این سوال در بحار الأنوار جلد۳۴ صفحه ۱۶۷ آمده است:
[الباب] علّة عدم تغيير أمير المؤمنين عليه السلام بعض البدع في زمانه

حضرت خطبه ی مفصلی دارند که بسیار شبیه است به خطبه ۲۸ نهج البلاغه (میتوان برا ی مطالعه رجوع کرد).
بعد فرمودند:
إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ كَ يْفَ أَنْتُمْ إِذَا لَبَسَتْكُمْ فِتْنَةٌ يَرْبُو فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ يَجْرِي النَّاسُ عَلَيْهَا وَ يَتَّخِذُونَهَا سُنَّةً فَإِذَا غُيِّرَ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ قِيلَ قَدْ غُيِّرَتِ السُّنَّةُ وَ قَدْ أَتَى النَّاسُ مُنْكَراً …..
بدرستي که از رسول خدا شنيدم که فرمودند : چگونه خواهيد بود در زماني که فتنه ها از چشم شما پوشيده مانده و در ميان شماست ؛ کودک در آن بزرگ شده و بزرگان در آن پير مي شود ؛فتنه در ميان مردم جريان دارد ولي مردم آن را سنت خويش قرار مي دهند و اگر چيزي از آن را تغيير دهند مي گويند : سنت را تغيير داديد و بر مردم کار ناپسندي وارد شده است !!!….
ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ وَ حَوْلَهُ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ شِيعَتِهِ:
فَقَالَ قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ ، نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ
سپس رو به مردم نموده در حاليکه عده اي از بستگان و نزديکان و شيعيانش گرد او بودند فرمود : خلفاي قبل از من کارهايي انجام دادند که در آن با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بناي مخالفت با رسول خدا را از روي عمد داشتند . پيمان او را شکسته و سنت او را تغيير دادند ؛

✍خلفا از روی عمد چنین کارهایی کردند و هیچ یک از سنتهایی که بنا نهادند سهوی نبوده است.(مُتَعَمِّدِينَ)

وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)
و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمايم و آنها را به جايگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقي مي مانم و يا با عده کمي از شيعه ام که برتري من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا – صلي الله عليه وآله وسلم – را مي دانند.

✍این جمله حضرت بسیار دردناک است.
اکثر جامعه را اهل سنت تشکیل میدادند که اگر امام میخواست با برخی سنت ها مقابله کند موجب از هم گسیختن جامعه و سپاه حضرت میشد،
در تاریخ آمده که در زمان حکومت حضرت عده ای در مسجد کوفه نماز تراویح (بدعت عمر) را می‌خواندند ، حضرت حسنین علیهماالسلام را فرستاد تا به آنها تذکر دهد ولی با واکنش سخت آنها روبه رو شدند به نحوی که فریاد می‌زدند “وا سنة عمراه”
شبهه ای که درمورد شهادت مردم غزه مطرح است که آیا اهل تسنن غزه هم شهیدند یا خیر؟
در پاسخ میگوییم : همانگونه که اکثریت یاران امیرالمؤمنین در زمان خلافت حضرت را به عنوان خلیفه چهارم قبول داشتند نه امام، ولی بااین حال ما آنها را جزء شهدا میدانیم ،در مورد مردم غزه هم چنین است.

أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَمَرْتُ بِمَقَامِ إِبْرَاهِيمَ (عليه السلام) فَرَدَدْتُهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي وَضَعَهُ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)
به من خبر دهيد اگر دستور مي دادم که مقام ابراهيم را به همان مکاني که رسول خدا قرار داده بود ، بازگردد.

✍سنگی که به نام مقام ابراهیم معروف است به كعبه چسبيده بود، ولى عرب بعد از حضرت ابراهيم و اسماعيل آن را در جاى كنونى قرار دادند. وقتى نبىّ اكرم مبعوث گرديد و مكه فتح شد، آن را به همان گونه كه در زمان پدرانش حضرت ابراهيم و اسماعيل بود، به كعبه چسبانيد، اما هنگامى كه عمر روى كار آمد آن را در جاى كنونى (كه عرب جاهلى قرار داده بودند) نهاد. حال آنكه در زمان پيغمبر-صلّى اللّه عليه و آله-و ابو بكر، به كعبه متصل بود.

✅نکته:
اگر چه حضرت تلاش های بسیاری انجام داد و برای ایجاد تغییرات موفقیت های مهمی کسب کرد، ولی به چه علت حضرت نتوانست در این پنج سال تغییرات را کامل کند یا لااقل با انحرافات و بدعتهای به وجود آمده از زمان خلفا مبارزه کند؟

🔺پاسخ امیرالمومنین به این سوال در بحار الأنوار جلد۳۴ صفحه ۱۶۷ آمده است:
[الباب] علّة عدم تغيير أمير المؤمنين عليه السلام بعض البدع في زمانه

حضرت خطبه ی مفصلی دارند که بسیار شبیه است به خطبه ۲۸ نهج البلاغه (میتوان برا ی مطالعه رجوع کرد).
بعد فرمودند:
إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ يَقُولُ كَ يْفَ أَنْتُمْ إِذَا لَبَسَتْكُمْ فِتْنَةٌ يَرْبُو فِيهَا الصَّغِيرُ وَ يَهْرَمُ فِيهَا الْكَبِيرُ يَجْرِي النَّاسُ عَلَيْهَا وَ يَتَّخِذُونَهَا سُنَّةً فَإِذَا غُيِّرَ مِنْهَا شَيْ‏ءٌ قِيلَ قَدْ غُيِّرَتِ السُّنَّةُ وَ قَدْ أَتَى النَّاسُ مُنْكَراً …..
بدرستي که از رسول خدا شنيدم که فرمودند : چگونه خواهيد بود در زماني که فتنه ها از چشم شما پوشيده مانده و در ميان شماست ؛ کودک در آن بزرگ شده و بزرگان در آن پير مي شود ؛فتنه در ميان مردم جريان دارد ولي مردم آن را سنت خويش قرار مي دهند و اگر چيزي از آن را تغيير دهند مي گويند : سنت را تغيير داديد و بر مردم کار ناپسندي وارد شده است !!!….
ثُمَّ أَقْبَلَ بِوَجْهِهِ وَ حَوْلَهُ نَاسٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ خَاصَّتِهِ وَ شِيعَتِهِ:
فَقَالَ قَدْ عَمِلَتِ الْوُلَاةُ قَبْلِي أَعْمَالًا خَالَفُوا فِيهَا رَسُولَ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) مُتَعَمِّدِينَ لِخِلَافِهِ ، نَاقِضِينَ لِعَهْدِهِ مُغَيِّرِينِ لِسُنَّتِهِ
سپس رو به مردم نموده در حاليکه عده اي از بستگان و نزديکان و شيعيانش گرد او بودند فرمود : خلفاي قبل از من کارهايي انجام دادند که در آن با رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم مخالفت کردند و در آن بناي مخالفت با رسول خدا را از روي عمد داشتند . پيمان او را شکسته و سنت او را تغيير دادند ؛

✍خلفا از روی عمد چنین کارهایی کردند و هیچ یک از سنتهایی که بنا نهادند سهوی نبوده است.(مُتَعَمِّدِينَ)

وَ لَوْ حَمَلْتُ النَّاسَ عَلَى تَرْكِهَا وَ حَوَّلْتُهَا إِلَى مَوَاضِعِهَا وَ إِلَى مَا كَانَتْ فِي عَهْدِ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) لَتَفَرَّقَ عَنِّي جُنْدِي حَتَّى أَبْقَى وَحْدِي أَوْ قَلِيلٌ مِنْ شِيعَتِيَ الَّذِينَ عَرَفُوا فَضْلِي وَ فَرْضَ إِمَامَتِي مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)
و اگر مردم را بر ترک آنها وادار نمايم و آنها را به جايگاه خود بازگردانم و به آنچه در زمان رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم بود لشکر من از گرد من پراکنده شده و تنها باقي مي مانم و يا با عده کمي از شيعه ام که برتري من و وجوب امامت من از کتاب خدا و سنت رسول خدا – صلي الله عليه وآله وسلم – را مي دانند.

✍این جمله حضرت بسیار دردناک است.
اکثر جامعه را اهل سنت تشکیل میدادند که اگر امام میخواست با برخی سنت ها مقابله کند موجب از هم گسیختن جامعه و سپاه حضرت میشد،
✍در تاریخ آمده که در زمان حکومت حضرت عده ای در مسجد کوفه نماز تراویح (بدعت عمر) را می‌خواندند ، حضرت حسنین علیهماالسلام را فرستاد تا به آنها تذکر دهد ولی با واکنش سخت آنها روبه رو شدند به نحوی که فریاد می‌زدند “وا سنة عمراه”
✍شبهه ای که درمورد شهادت مردم غزه مطرح است که آیا اهل تسنن غزه هم شهیدند یا خیر؟
در پاسخ میگوییم : همانگونه که اکثریت یاران امیرالمؤمنین در زمان خلافت حضرت را به عنوان خلیفه چهارم قبول داشتند نه امام، ولی بااین حال ما آنها را جزء شهدا میدانیم ،در مورد مردم غزه هم چنین است.

در ادامه نمونه ای از بیعت ها را خواهیم خواند:

أَ رَأَيْتُمْ لَوْ أَمَرْتُ بِمَقَامِ إِبْرَاهِيمَ (عليه السلام) فَرَدَدْتُهُ إِلَى الْمَوْضِعِ الَّذِي وَضَعَهُ فِيهِ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)
به من خبر دهيد اگر دستور مي دادم که مقام ابراهيم را به همان مکاني که رسول خدا قرار داده بود ، بازگردد.

✍سنگی که به نام مقام ابراهیم معروف است به كعبه چسبيده بود، ولى عرب بعد از حضرت ابراهيم و اسماعيل آن را در جاى كنونى قرار دادند. وقتى نبىّ اكرم مبعوث گرديد و مكه فتح شد، آن را به همان گونه كه در زمان پدرانش حضرت ابراهيم و اسماعيل بود، به كعبه چسبانيد، اما هنگامى كه عمر روى كار آمد آن را در جاى كنونى (كه عرب جاهلى قرار داده بودند) نهاد. حال آنكه در زمان پيغمبر-صلّى اللّه عليه و آله-و ابو بكر، به كعبه متصل بود.

وَ رَدَدْتُ فَدَكاً إِلَى وَرَثَةِ فَاطِمَةَ (عليها السلام) وَ رَدَدْتُ صَاعَ رَسُولِ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم) كَمَا كَانَ وَ أَمْضَيْتُ قَطَائِعَ أَقْطَعَهَا رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)‏ لِأَقْوَامٍ لَمْ تُمْضَ لَهُمْ وَ لَمْ تُنْفَذْ
و فدک را به ورثه فاطمه باز مي‌گرداندم و مقدار پيمانه براي کشيدن مقدار زکات را به همان حالت قبل باز مي گرداندم ؛ و زمين هاي هديه رسول خدا را که به عده اي داده بود و دستور حضرت را اجرا نکردند ، به ايشان مي دادم .
وَ رَدَدْتُ دَارَ جَعْفَرٍ إِلَى وَرَثَتِهِ وَ هَدَمْتُهَا مِنَ الْمَسْجِدِ وَ الْمَسْجِدِ وَ رَدَدْتُ قَضَايَا مِنَ الْجَوْرِ قُضِيَ بِهَا وَ نَزَعْتُ نِسَاءً تَحْتَ رِجَالٍ بِغَيْرِ حَقٍّ فَرَدَدْتُهُنَّ إِلَى أَزْوَاجِهِنَّ
و خانه جعفر را به ورثه اش بازمي گرداندم و آن را از مسجد خراب مي کردم زيرا خانه او را به زور گرفته و در مسجد وارد کردند؛ و عده اي از زناني را که به غير حق همسر مرداني شده اند پس گرفته و ايشان را به همسرانشان بازمي گرداندم !!!…

وَ رَدَدْتُ مَا قُسِمَ مِنْ أَرْضِ خَيْبَرَ وَ مَحَوْتُ دَوَاوِينَ الْعَطَايَا
و آن مقدار از زمين هاي خيبر را که بين مردم تقسيم شده است باز مي گرداندم _زيرا اين زمين ها در اصطلاح فقهي مفتوح عنوة است يعني براي گرفتن بيشتر زمين هاي خيبر جنگ صورت نگرفت و لذا ملک تمامي مسلمانان است نه عده اي خاص و کسي حق تملک آن را ندارد_ و دفاتر هديه هاي ماهانه را پاک مي کردم _زيرا خلفا دفاتري داشتند که در آن در مورد افراد خاصي ثبت شده بود هر ماه به فلان کس فلان مقدار شهريه داده شود_

وَ أَعْطَيْتُ كَمَا كَانَ رَسُولُ اللَّهِ (صلي الله عليه وآله وسلم)‏ يُعْطِي بِالسَّوِيَّةِ وَ لَمْ أَجْعَلْهَا دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ… وَ سَوَّيْتُ بَيْنَ الْمَنَاكِحِ …..
و همانطور که رسول خدا صلي الله عليه وآله وسلم تقسيم مي کرد همانطور يعني به صورت مساوي اموال را بين مردم تقسيم مي نمودم و آن را فقط سبب آبادي زندگي ثروتمندان قرار ندهم . و ازدواج ها را يکسان قرار مي دادم _زيرا خلفا دستور داده بودند که غير عرب حق ازدواج با عرب را ندارد اما رسول خدا صلي الله عليه وآله و سلم مي فرمودند مسلمان کفو مسلمان است_ …..

وَ رَدَدْتُ الْوُضُوءَ وَ الْغُسْلَ وَ الصَّلَاةَ إِلَى مَوَاقِيتِهَا وَ شَرَائِعِهَا وَ مَوَاضِعِهَا
و وضو و غسل و نماز را به احکام خویش برمي گرداندم _زيرا نماز هاي يوميه را مي توان در سه وقت خواند اما خلفا مخالفت کردند. و شرايط وجوب غسل را تغيير دادند و نيز محل وضو را عوض کردند زيرا در وضو دست بايد از بالا به پايين شسته مي شد وبرعکس نمودند ، بعضي از سر بايد مسح مي شد آن را نيز تغيير دادند ، پا نيز بايد مسح مي شد آن را شستند_
وَ……

إِذاً لَتَفَرَّقُوا عَنِّي
در اين صورت از گرد من پراکنده مي شدند

وَ اللَّهِ لَقَدْ أَمَرْتُ النَّاسَ أَنْ لَا يَجْتَمِعُوا فِي شَهْرِ رَمَضَانَ إِلَّا فِي فَرِيضَةٍ وَ أَعْلَمْتُهُمْ أَنَّ اجْتِمَاعَهُمْ فِي النَّوَافِلِ بِدْعَةٌ فَتَنَادَى بَعْضُ أَهْلِ عَسْكَرِي مِمَّنْ يُقَاتِلُ مَعِي يَا أَهْلَ الْإِسْلَامِ غُيِّرَتْ سُنَّةُ عُمَرَ يَنْهَانَا عَنِ الصَّلَاةِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ تَطَوُّعاً وَ لَقَدْ خِفْتُ أَنْ يَثُورُوا فِي نَاحِيَةِ جَانِبِ عَسْكَرِي
قسم به خدا که مردم را دستور دادم که در ماه رمضان غير از نماز واجب را به جماعت نخوانند و ايشان را آگاه نمودم که خواندن نماز مستحبي به جماعت بدعت است ؛ پس عده اي از لشکريان که همراه من جنگيده بودند ندا دادند : اي اهل اسلام سنت عمر تغيير کرد!!! ما را از نماز مستحبي در ماه رمضان باز مي دارند !!! و ترسيدم که بر من از سمت لشکرم شورشی برپا شود.

error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.