ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت دویست و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم 
شرح حکمتها
۴۰۳/۴/۳۱ . ۱۵محرم

💢 حکمت ۲۰۱ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت دویست و یکم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
31:31 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ، وَ إِنَّ الأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ.

امام (عليه السلام) فرمود:
همراه هر انسانى دو فرشته است که وى را (از خطرات) محافظت مى کنند، اما هنگامى که روز مقدّر فرارسد او را در برابر حوادث رها مى سازند و (بنابراين) اجل و سرآمد زندگى (که از سوى خداوند تعيين شده است) سپرى است محافظ و نگهدار

💠وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ مَعَ کُلِّ إِنْسَانٍ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ 
همراه هر انسانى دو فرشته است که وى را از خطرات محافظت مى کنند.

💠فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ 
اما هنگامى که روز مقدّر فرا برسد او را در برابر حوادث رها مى سازند ؛ وقتی اجل فرا رسید این دو ملک انسان را تنها می‌گذارند 

💠وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِینَةٌ
 بنابراین اجل و سرآمد زندگى که از سوى خداوند تعیین شده سپرى است محافظ و نگهدار. خود اجل و مرگ سپر محکمی است که از امور دیگر و از بلا ها و مرگ های دیگر محافظت می‌کند 
بسیار بسیار حکمت مهم و قابل توجهی است 

🌐شان صدور حکمت:
 جَاءَ رَجُلٌ مِنْ مُرَادٍ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ یُصَلِّی فِی الْمَسْجِدِ
حضرت در حال نماز در مسجد بود که شخصی آمد و عرض کرد 
 فَقَالَ لَهُ احْتَرِسْ فَإِنَّ أُنَاساً مِنْ مُرَادٍ یُرِیدُونَ قَتْلَکَ
عده ای از قبیله مراد قصد کشتن شما را دارند،شما برای خود نگبانانی قرار دهید.
 فَقَالَ إِنَّ مَعَ کُلِّ رَجُلٍ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ مَا لَمْ یُقَدَّرْ  
حضرت در پاسخ به او این حکمت را فرمود:
برادر نترس هر کسی مرگی دارد تا وقتی آن مرگ مقرر و مقدر نرسد هیچکسی نمی‌تواند ضربه ای و آسیبی و مرگی برای انسان رقم بزند
فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِینَةٌ. 
زمانی که اجل رسید ماموران حفاظت خود را کنار کشیده و او را تحویل مرگ می دهند.

💎همه ی ما باید به این اعتقاد راسخ برسیم مرگ مقدر و مشخص است و خدا آن را تنظیم کرده خدا اگر نخواهد برگی از درختی نمی افتد .
 ابراز این اعتقاد توسط امیرالمومنین در موارد مختلف؛ در وقعه صفین: 
امیرالمومنین در جنگ صفین چون دشمن دشمن قداری هست و معاویه است قصدش به شهادت رساندن حضرت است و هیچ اِبایی هم از این موضوع ندارد .
 خَرَجَ عَلِیٌّ یَوْمَ صِفِّینَ وَ فِی یَدِهِ عَنَزَةٌ 
حضرت در حالی که یک نیزه کوچکی در دستش بود در میدان میرفت مقابله می‌کرد
 فَمَرَّ عَلَى سَعِیدِ بْنِ قَیْسٍ الْهَمْدَانِیِّ فَقَالَ لَهُ سَعِیدٌ أَ مَا تَخْشَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَغْتَالَکَ أَحَدٌ وَ أَنْتَ قُرْبَ عَدُوِّکَ
سعید بن قیس به حضرت رسید و گفت آیا نمی ترسی از اینکه دشمن بتو نزدیک است و تو را به قتل برساند. و این لشکر بدون فرمانده بماند ؟
 فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَفَظَةٌ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَنْ یَتَرَدَّى
 حضرت فرمود : برادر هیچ نگران نباش خداوند برای هر انسانی محافظانی قرار داده که این محافظان نگهداری و محافظت می‌کنند
 فِی قَلِیبٍ أَوْ یَخِرَّ عَلَیْهِ حَائِطٌ أَوْ تُصِیبَهُ آفَةٌ
 این دو ملک کمک می‌کند دیواری بر انسان نریزد، آسیبی اتفاق ناگواری برای انسان نیفتد 
فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ.
ولی وقتی قرار شد مرگ انسان برسد این ملائکه انسان را رها می‌کنند و بلا و مشکل و مرگ و گرفتاری سراغ انسان خواهد آمد. 

📘مرحوم شیخ صدوق در کتاب توحید در ذیل عنوان قضا و قدر جریانی را از امیرالمومنین نقل میکند.
راوی میگوید ما در صفین و دیگر جنگ ها خدمت حضرت بودیم و جنگ آوری و مبارزه حضرت را میدیدیم:  
فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ احْتَرِسْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّا نَخْشَى أَنْ یَغْتَالَکَ هَذَا الْمَلْعُونُ (معاویه)
آقا مواظب باشید ما نگرانیم مبادا این معاویه ی ملعون به شما آسیبی برساند و شما را به شهادت برساند 
 فَقَالَ …کَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَائِکَةٌ حَفَظَةٌ یَخْفَظُونَهُ مِنْ أَنْ یَتَرَدَّى فِی بِئْرٍ أَوْ یَقَعَ عَلَیْهِ حَائِطٌ أَوْ یُصِیبَهُ سُوءٌ 
حضرت فرمود نگران نباشید مرگ و اجل خودش بهترین محافظ ماست خدا خود مقرر کرده برای ما کی بمیریم ،
وچون او مقرر کرده تا وقتی به ان منزل مقصود نرسد هیچکسی و هیچ چیزی نمیتواند به ما آسیب برساند .

💎هر کسی ملائکه ای دارد که از او محافظت می‌کنند و نمی‌گذارند به او آسیبی برسد 
فَإِذَا حَانَ أَجَلُهُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَا یُصِیبُهُ.
 وَ کَذَلِکَ أَنَا إِذَا حَانَ أَجَلِی
حضرت فرمود من هم همینطور هستم و زمان مقرری برای مرگ من هست و ملائکه ای هستند که از من مراقبت و محافظت می‌کنند.

❄️حضرت فرمود من نحوه ی شهادت خود را می‌دانم روزی می‌رسداین محاسن  به خون سرم خضاب و رنگی می‌شود، آن زمان زمان شهادت من است الان موقع شهادت من نیست .

❄️حضرت علاوه بر این که باید دو ملکی از انسان مراقبت و محافظت کند ،از علم غیب هم آگاه هست و مبداند چگونه و توسط چه کسی به شهادت خواهد رسید 
و یکی‌از محکمات کلمات حضرت است 
و خیالتان راحت باشد شما یک مرگ مقرری دارید که تا به آن زمان نرسد هیچکسی نمی‌تواند به شما آسیبی برساند 
من هر گاه اجلم برسد و هنگام آن بیاید
انْبَعَثَ أَشْقَاهَا فَخَضَّبَ هَذِهِ مِنْ هَذَا
بدبخت‏ترین این امت بر انگیخته شود. و این را از این رنگ کند
 وَ أَشَارَ إِلَى لِحْیَتِهِ وَ رَأْسِهِ عَهْداً مَعْهُوداً وَ وَعْداً غَیْرَ مَکْذُوبٍ. 
 و به ریش و سر خویش اشاره کرد و فرمود در حالى که عهدیست معهود و وعده ای که دروغى در آن نیست‏.


🌐انسان دو مدل اجل دارد: 
اجل  معلق یا مشروط. 
اجل مسمی یا قطعی. 
در اجل معلق یک سلسله عوامل اختیاری دخیل هستند و باعث افزایش عمر یا کاهش آن میشوند. 
مثل بهداشت، رعایت برنامه غذایی،  دوری از جزع و فزع،  صله رحم و… 
بعضی از مرگ ها هستند که خدا آن را مشروط به اموری کرده مثلا اگر بهداشت  رعایت نشور مرگ زودتر میرسد،
 خورد و خوراک تنظیم نباشد، انسانی که زیاد حرص و جوش میخورد و نمی‌تواند خود را منطبق بر شرایط کند  و دائم خود را سرزنش میکند این فرد زودتر می‌میرد 
به این میگویند اجل معلق و اجل مشروط یک سری عواملی باعث دیر یا باعث زود شدن مرگ است .

🌀عواملی مثل صله ی رحم مرگ را به تاخیر می اندازد 
اهانت به امام یکی از عواملی است که مرگ انسان را جلو می اندازد 
 یعنی اجل مشروط است به یکسری امور. 

🌐 ولی در اجل قطعی وابسته به هیچ عامل  اختیاری انسان نیست و با رسیدن اجل مسمی مرگ حتما حاصل میشود.
این نوع اجل که خدا مقرر کرده اینکه در چه زمانی و با چه شرایطی و در چه مکانی انسان از دنیا برود.
 صله ی رحم هم باشد، همه ی آداب و نکات بهداشتی هم رعایت شود باز درهمان زمان مقرر از دنیا خواهد رفت  
 اجل حتمی و مسمّی هست.
و این حکمت ۲۰۱ در مورد اجل حتمی صحبت می‌کند نه در باب اجل مشروط .

🌀در مورد اجل قطعی حضرت میفرماید دو ملک از انسان محافظت می‌کنند و آنها تا وقتی شما عمر دارید شما را  محافظت می‌کند 

💎در مورد اجل معلق
إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَدَلَ مِنْ عِنْدِ حَائِطٍ مَائِلٍ إِلَى حَائِطٍ آخَرَ فَقِیلَ لَهُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَ تَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ  اَللَّهِ فَقَالَ أَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ  اَللَّهِ إِلَى قَدَرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ . .
 امیرالمومنین کنار دیواری نشسته بود که هر لحظه امکان کج شدن دیوار بود حضرت بین مردم قضاوت و داوری می‌کرد ناگهان از کنار دیوار بلند شدو جای دیگر نشست .
 مردی رو کرد به حضرت و گفت آیا از قدر الهی ترسیدید و فرار کردید.
 حضرت فرمود خیر خدا به من بینشی داده و گفته حساب و کتاب کن من دیدم این دیوارسالم است وفعلاً می‌شودنشست
الان دیدم دیوار می‌ریزد پس بلند شدم ودر جای دیگر نشستم با همین حرکت از مرگ جلوگیری می‌کنم.

🌀در مورد اجل مسمی
《وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ  فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً  وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ 》
 برای هر قوم و جمعیّتی، زمان و سرآمد (معیّنی) است؛ و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر می‌کنند، و نه بر آن پیشی می‌گیرند.
حکمت ۲۰۱ اشاره به این نوع اجل دارد.
 انسان دارای ملائکه محافظ است
《 لهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ؛ رعد – ۱۳ 》
برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا حوادث غیر حتمی‌ حفظ می‌کنند.

❄️امام باقر در تفسیر آیه فوق میفرماید: یُحْفَظُ بِأمْرِ اللهِ فی أنْ یَقَعَ فی رَکْى أوْ یَقَعُ عَلَیْهِ حائِطٌ أوْ یُصیبُهُ شَیءٌ 
آنها به فرمان خداوند انسان را حفظ مى کنند از این که در چاهى سقوط کند یا دیوارى بر او بیفتد
حَتّى إذا جاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَبَیْنَهُ یَدْفَعُونَهُ إلَى الْمقادیرِ
 تا زمانى که مقدرات حتمى فرا رسد در آن هنگام آنها کنار مىروند و او را تسلیم حوادث مى کنند.
 وَهُما مَلَکانِ یَحْفَظانِهِ بِاللَّیْلِ وَمَلَکانِ بِالنَّهارِ یَتَعاقِبانَهُ 
 دو فرشته اند که انسان را در شب حفظ مى کنند و دو فرشته که در روزبه طور متناوب این وظیفه را انجام مى دهند.

📘در کتاب شریف کافی آمده
 إنَّ أمیرَالْمُؤمِنینَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ جَلَسَ إلى حائِط مائِل یَقْضى بَیْنَ النّاسِ
امیرمؤمنان(علیه السلام) زیر دیوار کجى نشسته بود و در میان مردم قضاوت مى کرد.
 فَقالَ بَعْضُهُمْ: لا تَقْعُدْ تَحْتَ هذَا الْحائِطِ فَإِنَّهُ مُعْوِرٌ 
 بعضى عرض کردند: زیر این دیوار منشین که معیوب است
 امام(علیه السلام)فرمود: 
حَرَسَ امْرَأً أجَلُهُ فَلَمّا قامَ سَقَطَ الْحائِطُ  اجل حتمى از هر کسى پاسدارى مى کند امام این سخن را گفت و از زیر دیوار برخاست. هنگامى که برخاست دیوار سقوط کرد.
اگرانسان  بنا نباشد که بمیرد خود همین از انسان محافظت می‌کند 
و  هر انسانی چون مرگ مقرری دارد خود همین از انسان محافظت می‌کند و محافظ مستحکمی برای انسان است 

 
📘 مرحوم صدوق در توحید از قضا و قدر روایتی نقل میکند یعنی قضا و قدر را بااین حرکت امیر المؤمنین  بشناسید 
وقتی مرحوم کلینی در یک بابی به نام فضل الیقین این روایت را نقل میکند یقین آن است که تو آنچنان به خدا اعتماد داشته باشی که هیچ چیزی و هیچکس دیگر نیاز نداشته باشی 
روایت چیست ؟

📓مرحوم کلینی در باب فضل یقین میفرماید: 
کَانَ قَنْبَرٌ غُلَامُ عَلِیٍّ یُحِبُّ عَلِیّاً ع حُبّاً شَدِیداً 
غلام امیرالمؤمنین فرمود که پیغمبر به شدت نسبت به امیرالمومنین عشق می‌ورزید و علاقه ی زیادی داشت
فَإِذَا خَرَجَ عَلِیٌّ ص خَرَجَ عَلَى أَثَرِهِ بِالسَّیْفِ فَرَآهُ ذَاتَ لَیْلَةٍ
 گاهی اوقات‌ وقتی حضرت شبانه بیرون میرفت برای سرکشی و‌عبادت 
قنبر می‌ترسید کسی به حضرت آسیبی نرساند
 فَقَالَ یَا قَنْبَرُ مَا لَکَ فَقَالَ جِئْتُ لِأَمْشِیَ خَلْفَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ
 شمشیر دست میگرفت و پشت حضرت راه می افتاد یک شب امیرالمؤمنین برگشت پشت سر و قنبر را دید و به او گفت چرا دنبال من راه افتادی
 قَالَ وَیْحَکَ أَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ تَحْرُسُنِی أَوْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ؟ 
 فرمود قنبر تو میخواهی مرا از بلای آسمانی حفظ کتی یا از بلای زمینی ؟ 
چگونه می‌خواهی جلوی مشکل را بگیری
فَقَالَ لَا بَلْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ
گفت:  من کار به آسمان ندارم میخواهم مراقبت کنم از شما در برابر یک شخص و یا چیزی زمینی به شما آسیبی نرساند 
 فَقَالَ إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَا یَسْتَطِیعُونَ لِی شَیْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ مِنَ السَّمَاءِ فَارْجِعْ فَرَجَعَ
حضرت فرمود : مردم که نمی‌توانند به من آسیبی برسانند تا خدا نخواهد و اراده نکرده باشد هیچ آسیبی به من نمی‌رسد  
قنبر برگشت .
لذا این یقین است که حضرت به مرتبه ای از یقین رسیده که باور دارد تا خدا نخواهد و اراده نکند زمینیان نمی‌توانند برای ایشان مزاحمت ایجاد کنند .

🌐در روایتی داریم معاویه به امام حسین علیه السلام عرض کرد که سوالی دارم خیلی برام عجیب است که 
 دَخَلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع عَلَى مُعَاوِیَةَ  فَقَالَ لَهُ مَا حَمَلَ أَبَاکَ عَلَى أَنْ قَتَلَ أَهْلَ الْبَصْرَةِ ثُمَّ دَارَ عَشِیّاً فِی طُرُقِهِمْ فِی ثَوْبَیْنِ؟ 
چه باعث شد که امیرالمومنین صبح با مردم بصره بجنگد و عصر در شهر آنها بدون محافظ و زره حرکت کند؟
 فَقَالَ ع حَمَلَهُ عَلَى ذَلِکَ عِلْمُهُ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ قَالَ صَدَقْتَ . 
حضرت فرمود علم پدرم به اینکه آنچه باید به انسان برسد راه فراری از آن نیست، و آنچه بنا نیست به انسان برسد، هرگز نخواهد رسید. و معاویه اینحرف را تصدیق کرد.

🌀قَالَ وَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع لَمَّا أَرَادَ قِتَالَ الْخَوَارِجِ لَوِ احْتَرَزْتَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ ع- 
وقتی حضرت خواست وارد جنگ با خوارج شود عده ای حضرت را از این کار نهی کردند، حضرت در پاسخ فرمود:
أَیَّ یَوْمَیَّ مِنَ الْمَوْتِ أَفِرُّ            
 أَ یَوْمَ لَمْ یُقْدَرْ أَمْ یَوْمَ قُدِرَ
کدام یک از دو روز خودم از مرگ فرار کنم؟ 
روزى که مرگ من مقدر نشده یا روزى که مرگ من مقدر شده ؟
یَوْمَ مَا قُدِّرَ لَا أَخْشَى الرَّدَى            
 وَ إِذَا قُدِّرَ لَمْ یُغْنِ الْحَذَر
روزى که مرگ من مقدر نشده باشد از کار زار باکى ندارم .
و روزى که مرگ من مقدر شده ترس و فرار نتیجه اى ندارد.
اگر عمر من بنا نباشد تمام شود چه جنگ بروم و چه نروم عمرم تمام نمیشود 
لذا هیچ راه فراری برای من نیست ،من وظیفه را انجام میدهم

🔻 نکته 1:
 اگر چه اعتقاد ما محافظت ملائکه از مومنین است ولی رعایت احتیاط خودش وظیفه ای است به عهده انسان .
در خطبه ی دیگری داریم که حضرت به خلیفه ی دوم‌فرمود تو جنگ و خط مقدم نرو چرا که اگر تو کشته شوی سپاه اسلام از هم می‌پاشد به هر حال خوب یابد تو فرمانده سپاه و اسم تو حاکم جامعه است و اگر تو بروی دشمن بر علیه تو جری میشود.

 💎 تعبیر بی محابا شاید تعبیر قشنگی نباشد بدون ترس ، دلهره امیرالمؤمنین وارد میدان می‌شود ولی در جای دیگر حضرت خودش دستور می‌دهد فرمانده های سپاه خودشان مراقب باشند وکاری نکنند که مرگشان زود شود چرا که شاکله ی سپاه از هم می‌پاشد.
 از جایی یقین بدانیم مرگ ما مقدر است تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمی افتد ولی از طرف دیگر احتیاط و قوانین را رعایت کنیم اینقدر توصیه های امیرالمؤمنین در نهج البلاغه برای چیست ؟ 
چطور بجنگید ،چطور از نیزه فرار کنید ،کجا محلی برای نشستن و مقر جنگتان انتخاب کنید چطور باید خیمه بزنید تا دشمن به شما دسترسی نداشته باشد همه ی اینها  علت دارد و بنا نیست ما خودمان را تسلیم مرگ کنیم بنا نیست بی مهابا وارد گودی شویم که خودکشی کنیم و مرگ ما زود شود ما باید همه ی احتیاط های بهداشتی،  مراقبت ها و محافظت ها و هر چیزی لازم را انجام دهیم ولی این را یقین داشته باشیم و باور داشته باشیم تا خدا نخواهد مرگ انسان نمی‌رسد مرگ انسان مقدر است و این مقدر بودن خود باعث میشود بلاها از انسان دور شود 
قرآن کریم بعد از بیان وجود ملائکه محافظ میفرماید: 
《لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِم؛ رعد- ۱۳،۱۴ 》
 یعنی بنا نیست شماوظایف خود را تر کنید و همه بار را به دوش ملائکه بگذارید.

🔻نکته ۲: 
اگر چه همه افراد محافظینی از ملائکه دارند ولی تعداد این ملائکه محافظ در افراد مختلف متفاوت است.


📘در کتاب صحیفه امام رضا روایت داریم که راوی میگوید:
 بَیْنَمَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَخْطُبُ النَّاسَ- وَ یَحُثُّهُمْ عَلَى الْجِهَادِ
امیر مؤمنان؛ على‌بن ابى طالب (علیه‌السلام) براى مردم سخن مى‌گفت و آنان را به جهاد با دشمن فرامى‌خواند و تشویق مى‌کرد،
  إِذْ قَامَ إِلَیْهِ شَابٌّ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ- أَخْبِرْنِی عَنْ فَضْلِ الْغُزَاةِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ
 جوانى به پاخاست و گفت: اى امیر مؤمنان! از فضیلت رزمندگانى که در راه خدا به نبرد مى‌پردازند برایم بگو.
 فَقَالَ عَلِیٌّ ص کُنْتُ رَدِیفَ رَسُولِ اللَّهِ ص- عَلَى نَاقَتِهِ الْعَضْبَاءِ وَ نَحْنُ قَافِلُونَ مِنْ غَزْوَةِ  ذَاتِ السَّلَاسِلِ
 على (ع) فرمود: آن‌گاه که از غزوه ذات السلاسل (هشتم هجرى) بازمى‌گشتیم،
 پیغمبر خدا (ص) بر ناقه عضباء خودش سوار بود، و من پشت سرش قرار داشتم.
 فَسَأَلْتُهُ عَمَّا سَأَلْتَنِی عَنْهُ-
آن روز، من نیز همین پرسش را از آن بزرگوار پرسیدم. فرمود:
 فَقَالَ إِنَّ الْغُزَاةَ إِذَا هَمُّوا بِالْغَزْوِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ
جنگجویان هنگامى که عزم جهاد مى‌کنند، پروردگار، نامه آزادى از آتش دوزخ را براى‌شان مى‌نویسد.
 فَإِذَا تَجَهَّزُوا لِغَزْوِهِمْ  بَاهَى اللَّهُ بِهِمُ الْمَلَائِکَةَ
و چون ابزار و اسباب جنگ را فراهم مى‌آورند خداوند در برابر فرشتگان به آنان مى‌بالد.
 فَإِذَا وَدَّعَهُمْ أَهْلُوهُمْ بَکَتْ عَلَیْهِمُ الْحِیطَانُ وَ الْبُیُوتُ
 هنگامى که با اعضاى خانواده خود وداع کنند، دیوارها و خانه‌ها مى‌گریند.
وَ یَخْرُجُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ کَمَا تَخْرُجُ الْحَیَّةُ مِنْ سِلْخِهَا
 و آنان از گناهان خود بیرون مى‌روند همچون مارى که از پوست خود خارج شود.
وَ یُوَکِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ بِکُلِّ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَرْبَعِینَ (الف)  مَلَکاً- یَحْفَظُونَهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ- وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِه‏
 پروردگار بر هر سربازى، چهل هزار فرشته مى‌گمارد، که از پیش رو، و از پشت سر، و از سمت راست و طرف چپ، نگهدار اویند.

اللهم انصرِ الاسلام والمسلمین

حکمت دویست و یکم

بسم الله الرحمن الرحیم 
شرح حکمتها
۴۰۳/۴/۳۱ . ۱۵محرم

💢 حکمت ۲۰۱ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت دویست و یکم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
31:31 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ عَليهِ السَّلامُ
إِنَّ مَعَ كُلِّ إِنْسَانٍ مَلَكَيْنِ يَحْفَظَانِهِ، فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّيَا بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ، وَ إِنَّ الأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِينَةٌ.

امام (عليه السلام) فرمود:
همراه هر انسانى دو فرشته است که وى را (از خطرات) محافظت مى کنند، اما هنگامى که روز مقدّر فرارسد او را در برابر حوادث رها مى سازند و (بنابراين) اجل و سرآمد زندگى (که از سوى خداوند تعيين شده است) سپرى است محافظ و نگهدار

💠وَ قَالَ (علیه السلام): إِنَّ مَعَ کُلِّ إِنْسَانٍ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ 
همراه هر انسانى دو فرشته است که وى را از خطرات محافظت مى کنند.

💠فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ 
اما هنگامى که روز مقدّر فرا برسد او را در برابر حوادث رها مى سازند ؛ وقتی اجل فرا رسید این دو ملک انسان را تنها می‌گذارند 

💠وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِینَةٌ
 بنابراین اجل و سرآمد زندگى که از سوى خداوند تعیین شده سپرى است محافظ و نگهدار. خود اجل و مرگ سپر محکمی است که از امور دیگر و از بلا ها و مرگ های دیگر محافظت می‌کند 
بسیار بسیار حکمت مهم و قابل توجهی است 

🌐شان صدور حکمت:
 جَاءَ رَجُلٌ مِنْ مُرَادٍ إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع وَ هُوَ یُصَلِّی فِی الْمَسْجِدِ
حضرت در حال نماز در مسجد بود که شخصی آمد و عرض کرد 
 فَقَالَ لَهُ احْتَرِسْ فَإِنَّ أُنَاساً مِنْ مُرَادٍ یُرِیدُونَ قَتْلَکَ
عده ای از قبیله مراد قصد کشتن شما را دارند،شما برای خود نگبانانی قرار دهید.
 فَقَالَ إِنَّ مَعَ کُلِّ رَجُلٍ مَلَکَیْنِ یَحْفَظَانِهِ مَا لَمْ یُقَدَّرْ  
حضرت در پاسخ به او این حکمت را فرمود:
برادر نترس هر کسی مرگی دارد تا وقتی آن مرگ مقرر و مقدر نرسد هیچکسی نمی‌تواند ضربه ای و آسیبی و مرگی برای انسان رقم بزند
فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّیَا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ وَ إِنَّ الْأَجَلَ جُنَّةٌ حَصِینَةٌ. 
زمانی که اجل رسید ماموران حفاظت خود را کنار کشیده و او را تحویل مرگ می دهند.

💎همه ی ما باید به این اعتقاد راسخ برسیم مرگ مقدر و مشخص است و خدا آن را تنظیم کرده خدا اگر نخواهد برگی از درختی نمی افتد .
 ابراز این اعتقاد توسط امیرالمومنین در موارد مختلف؛ در وقعه صفین: 
امیرالمومنین در جنگ صفین چون دشمن دشمن قداری هست و معاویه است قصدش به شهادت رساندن حضرت است و هیچ اِبایی هم از این موضوع ندارد .
 خَرَجَ عَلِیٌّ یَوْمَ صِفِّینَ وَ فِی یَدِهِ عَنَزَةٌ 
حضرت در حالی که یک نیزه کوچکی در دستش بود در میدان میرفت مقابله می‌کرد
 فَمَرَّ عَلَى سَعِیدِ بْنِ قَیْسٍ الْهَمْدَانِیِّ فَقَالَ لَهُ سَعِیدٌ أَ مَا تَخْشَى یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْ یَغْتَالَکَ أَحَدٌ وَ أَنْتَ قُرْبَ عَدُوِّکَ
سعید بن قیس به حضرت رسید و گفت آیا نمی ترسی از اینکه دشمن بتو نزدیک است و تو را به قتل برساند. و این لشکر بدون فرمانده بماند ؟
 فَقَالَ لَهُ عَلِیٌّ إِنَّهُ لَیْسَ مِنْ أَحَدٍ إِلَّا عَلَیْهِ مِنَ اللَّهِ حَفَظَةٌ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَنْ یَتَرَدَّى
 حضرت فرمود : برادر هیچ نگران نباش خداوند برای هر انسانی محافظانی قرار داده که این محافظان نگهداری و محافظت می‌کنند
 فِی قَلِیبٍ أَوْ یَخِرَّ عَلَیْهِ حَائِطٌ أَوْ تُصِیبَهُ آفَةٌ
 این دو ملک کمک می‌کند دیواری بر انسان نریزد، آسیبی اتفاق ناگواری برای انسان نیفتد 
فَإِذَا جَاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَ بَیْنَهُ.
ولی وقتی قرار شد مرگ انسان برسد این ملائکه انسان را رها می‌کنند و بلا و مشکل و مرگ و گرفتاری سراغ انسان خواهد آمد. 

📘مرحوم شیخ صدوق در کتاب توحید در ذیل عنوان قضا و قدر جریانی را از امیرالمومنین نقل میکند.
راوی میگوید ما در صفین و دیگر جنگ ها خدمت حضرت بودیم و جنگ آوری و مبارزه حضرت را میدیدیم:  
فَقَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِهِ احْتَرِسْ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَإِنَّا نَخْشَى أَنْ یَغْتَالَکَ هَذَا الْمَلْعُونُ (معاویه)
آقا مواظب باشید ما نگرانیم مبادا این معاویه ی ملعون به شما آسیبی برساند و شما را به شهادت برساند 
 فَقَالَ …کَفَى بِالْأَجَلِ حَارِساً لَیْسَ أَحَدٌ مِنَ النَّاسِ إِلَّا وَ مَعَهُ مَلَائِکَةٌ حَفَظَةٌ یَخْفَظُونَهُ مِنْ أَنْ یَتَرَدَّى فِی بِئْرٍ أَوْ یَقَعَ عَلَیْهِ حَائِطٌ أَوْ یُصِیبَهُ سُوءٌ 
حضرت فرمود نگران نباشید مرگ و اجل خودش بهترین محافظ ماست خدا خود مقرر کرده برای ما کی بمیریم ،
وچون او مقرر کرده تا وقتی به ان منزل مقصود نرسد هیچکسی و هیچ چیزی نمیتواند به ما آسیب برساند .

💎هر کسی ملائکه ای دارد که از او محافظت می‌کنند و نمی‌گذارند به او آسیبی برسد 
فَإِذَا حَانَ أَجَلُهُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَ بَیْنَ مَا یُصِیبُهُ.
 وَ کَذَلِکَ أَنَا إِذَا حَانَ أَجَلِی
حضرت فرمود من هم همینطور هستم و زمان مقرری برای مرگ من هست و ملائکه ای هستند که از من مراقبت و محافظت می‌کنند.

❄️حضرت فرمود من نحوه ی شهادت خود را می‌دانم روزی می‌رسداین محاسن  به خون سرم خضاب و رنگی می‌شود، آن زمان زمان شهادت من است الان موقع شهادت من نیست .

❄️حضرت علاوه بر این که باید دو ملکی از انسان مراقبت و محافظت کند ،از علم غیب هم آگاه هست و مبداند چگونه و توسط چه کسی به شهادت خواهد رسید 
و یکی‌از محکمات کلمات حضرت است 
و خیالتان راحت باشد شما یک مرگ مقرری دارید که تا به آن زمان نرسد هیچکسی نمی‌تواند به شما آسیبی برساند 
من هر گاه اجلم برسد و هنگام آن بیاید
انْبَعَثَ أَشْقَاهَا فَخَضَّبَ هَذِهِ مِنْ هَذَا
بدبخت‏ترین این امت بر انگیخته شود. و این را از این رنگ کند
 وَ أَشَارَ إِلَى لِحْیَتِهِ وَ رَأْسِهِ عَهْداً مَعْهُوداً وَ وَعْداً غَیْرَ مَکْذُوبٍ. 
 و به ریش و سر خویش اشاره کرد و فرمود در حالى که عهدیست معهود و وعده ای که دروغى در آن نیست‏.


🌐انسان دو مدل اجل دارد: 
اجل  معلق یا مشروط. 
اجل مسمی یا قطعی. 
در اجل معلق یک سلسله عوامل اختیاری دخیل هستند و باعث افزایش عمر یا کاهش آن میشوند. 
مثل بهداشت، رعایت برنامه غذایی،  دوری از جزع و فزع،  صله رحم و… 
بعضی از مرگ ها هستند که خدا آن را مشروط به اموری کرده مثلا اگر بهداشت  رعایت نشور مرگ زودتر میرسد،
 خورد و خوراک تنظیم نباشد، انسانی که زیاد حرص و جوش میخورد و نمی‌تواند خود را منطبق بر شرایط کند  و دائم خود را سرزنش میکند این فرد زودتر می‌میرد 
به این میگویند اجل معلق و اجل مشروط یک سری عواملی باعث دیر یا باعث زود شدن مرگ است .

🌀عواملی مثل صله ی رحم مرگ را به تاخیر می اندازد 
اهانت به امام یکی از عواملی است که مرگ انسان را جلو می اندازد 
 یعنی اجل مشروط است به یکسری امور. 

🌐 ولی در اجل قطعی وابسته به هیچ عامل  اختیاری انسان نیست و با رسیدن اجل مسمی مرگ حتما حاصل میشود.
این نوع اجل که خدا مقرر کرده اینکه در چه زمانی و با چه شرایطی و در چه مکانی انسان از دنیا برود.
 صله ی رحم هم باشد، همه ی آداب و نکات بهداشتی هم رعایت شود باز درهمان زمان مقرر از دنیا خواهد رفت  
 اجل حتمی و مسمّی هست.
و این حکمت ۲۰۱ در مورد اجل حتمی صحبت می‌کند نه در باب اجل مشروط .

🌀در مورد اجل قطعی حضرت میفرماید دو ملک از انسان محافظت می‌کنند و آنها تا وقتی شما عمر دارید شما را  محافظت می‌کند 

💎در مورد اجل معلق
إِنَّ أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ عَلَیْهِ السَّلاَمُ عَدَلَ مِنْ عِنْدِ حَائِطٍ مَائِلٍ إِلَى حَائِطٍ آخَرَ فَقِیلَ لَهُ یَا أَمِیرَ اَلْمُؤْمِنِینَ أَ تَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ  اَللَّهِ فَقَالَ أَفِرُّ مِنْ قَضَاءِ  اَللَّهِ إِلَى قَدَرِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ . .
 امیرالمومنین کنار دیواری نشسته بود که هر لحظه امکان کج شدن دیوار بود حضرت بین مردم قضاوت و داوری می‌کرد ناگهان از کنار دیوار بلند شدو جای دیگر نشست .
 مردی رو کرد به حضرت و گفت آیا از قدر الهی ترسیدید و فرار کردید.
 حضرت فرمود خیر خدا به من بینشی داده و گفته حساب و کتاب کن من دیدم این دیوارسالم است وفعلاً می‌شودنشست
الان دیدم دیوار می‌ریزد پس بلند شدم ودر جای دیگر نشستم با همین حرکت از مرگ جلوگیری می‌کنم.

🌀در مورد اجل مسمی
《وَلِکُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ  فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا یَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً  وَلَا یَسْتَقْدِمُونَ 》
 برای هر قوم و جمعیّتی، زمان و سرآمد (معیّنی) است؛ و هنگامی که سرآمد آنها فرا رسد، نه ساعتی از آن تأخیر می‌کنند، و نه بر آن پیشی می‌گیرند.
حکمت ۲۰۱ اشاره به این نوع اجل دارد.
 انسان دارای ملائکه محافظ است
《 لهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ؛ رعد – ۱۳ 》
برای انسان، مأمورانی است که پی در پی، از پیش رو، و از پشت سرش او را از فرمان خدا حوادث غیر حتمی‌ حفظ می‌کنند.

❄️امام باقر در تفسیر آیه فوق میفرماید: یُحْفَظُ بِأمْرِ اللهِ فی أنْ یَقَعَ فی رَکْى أوْ یَقَعُ عَلَیْهِ حائِطٌ أوْ یُصیبُهُ شَیءٌ 
آنها به فرمان خداوند انسان را حفظ مى کنند از این که در چاهى سقوط کند یا دیوارى بر او بیفتد
حَتّى إذا جاءَ الْقَدَرُ خَلَّوْا بَیْنَهُ وَبَیْنَهُ یَدْفَعُونَهُ إلَى الْمقادیرِ
 تا زمانى که مقدرات حتمى فرا رسد در آن هنگام آنها کنار مىروند و او را تسلیم حوادث مى کنند.
 وَهُما مَلَکانِ یَحْفَظانِهِ بِاللَّیْلِ وَمَلَکانِ بِالنَّهارِ یَتَعاقِبانَهُ 
 دو فرشته اند که انسان را در شب حفظ مى کنند و دو فرشته که در روزبه طور متناوب این وظیفه را انجام مى دهند.

📘در کتاب شریف کافی آمده
 إنَّ أمیرَالْمُؤمِنینَ صَلَواتُ اللهِ عَلَیْهِ جَلَسَ إلى حائِط مائِل یَقْضى بَیْنَ النّاسِ
امیرمؤمنان(علیه السلام) زیر دیوار کجى نشسته بود و در میان مردم قضاوت مى کرد.
 فَقالَ بَعْضُهُمْ: لا تَقْعُدْ تَحْتَ هذَا الْحائِطِ فَإِنَّهُ مُعْوِرٌ 
 بعضى عرض کردند: زیر این دیوار منشین که معیوب است
 امام(علیه السلام)فرمود: 
حَرَسَ امْرَأً أجَلُهُ فَلَمّا قامَ سَقَطَ الْحائِطُ  اجل حتمى از هر کسى پاسدارى مى کند امام این سخن را گفت و از زیر دیوار برخاست. هنگامى که برخاست دیوار سقوط کرد.
اگرانسان  بنا نباشد که بمیرد خود همین از انسان محافظت می‌کند 
و  هر انسانی چون مرگ مقرری دارد خود همین از انسان محافظت می‌کند و محافظ مستحکمی برای انسان است 

 
📘 مرحوم صدوق در توحید از قضا و قدر روایتی نقل میکند یعنی قضا و قدر را بااین حرکت امیر المؤمنین  بشناسید 
وقتی مرحوم کلینی در یک بابی به نام فضل الیقین این روایت را نقل میکند یقین آن است که تو آنچنان به خدا اعتماد داشته باشی که هیچ چیزی و هیچکس دیگر نیاز نداشته باشی 
روایت چیست ؟

📓مرحوم کلینی در باب فضل یقین میفرماید: 
کَانَ قَنْبَرٌ غُلَامُ عَلِیٍّ یُحِبُّ عَلِیّاً ع حُبّاً شَدِیداً 
غلام امیرالمؤمنین فرمود که پیغمبر به شدت نسبت به امیرالمومنین عشق می‌ورزید و علاقه ی زیادی داشت
فَإِذَا خَرَجَ عَلِیٌّ ص خَرَجَ عَلَى أَثَرِهِ بِالسَّیْفِ فَرَآهُ ذَاتَ لَیْلَةٍ
 گاهی اوقات‌ وقتی حضرت شبانه بیرون میرفت برای سرکشی و‌عبادت 
قنبر می‌ترسید کسی به حضرت آسیبی نرساند
 فَقَالَ یَا قَنْبَرُ مَا لَکَ فَقَالَ جِئْتُ لِأَمْشِیَ خَلْفَکَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ
 شمشیر دست میگرفت و پشت حضرت راه می افتاد یک شب امیرالمؤمنین برگشت پشت سر و قنبر را دید و به او گفت چرا دنبال من راه افتادی
 قَالَ وَیْحَکَ أَ مِنْ أَهْلِ السَّمَاءِ تَحْرُسُنِی أَوْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ؟ 
 فرمود قنبر تو میخواهی مرا از بلای آسمانی حفظ کتی یا از بلای زمینی ؟ 
چگونه می‌خواهی جلوی مشکل را بگیری
فَقَالَ لَا بَلْ مِنْ أَهْلِ الْأَرْضِ
گفت:  من کار به آسمان ندارم میخواهم مراقبت کنم از شما در برابر یک شخص و یا چیزی زمینی به شما آسیبی نرساند 
 فَقَالَ إِنَّ أَهْلَ الْأَرْضِ لَا یَسْتَطِیعُونَ لِی شَیْئاً إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ مِنَ السَّمَاءِ فَارْجِعْ فَرَجَعَ
حضرت فرمود : مردم که نمی‌توانند به من آسیبی برسانند تا خدا نخواهد و اراده نکرده باشد هیچ آسیبی به من نمی‌رسد  
قنبر برگشت .
لذا این یقین است که حضرت به مرتبه ای از یقین رسیده که باور دارد تا خدا نخواهد و اراده نکند زمینیان نمی‌توانند برای ایشان مزاحمت ایجاد کنند .

🌐در روایتی داریم معاویه به امام حسین علیه السلام عرض کرد که سوالی دارم خیلی برام عجیب است که 
 دَخَلَ الْحُسَیْنُ بْنُ عَلِیٍّ ع عَلَى مُعَاوِیَةَ  فَقَالَ لَهُ مَا حَمَلَ أَبَاکَ عَلَى أَنْ قَتَلَ أَهْلَ الْبَصْرَةِ ثُمَّ دَارَ عَشِیّاً فِی طُرُقِهِمْ فِی ثَوْبَیْنِ؟ 
چه باعث شد که امیرالمومنین صبح با مردم بصره بجنگد و عصر در شهر آنها بدون محافظ و زره حرکت کند؟
 فَقَالَ ع حَمَلَهُ عَلَى ذَلِکَ عِلْمُهُ أَنَّ مَا أَصَابَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُخْطِئَهُ وَ أَنَّ مَا أَخْطَأَهُ لَمْ یَکُنْ لِیُصِیبَهُ قَالَ صَدَقْتَ . 
حضرت فرمود علم پدرم به اینکه آنچه باید به انسان برسد راه فراری از آن نیست، و آنچه بنا نیست به انسان برسد، هرگز نخواهد رسید. و معاویه اینحرف را تصدیق کرد.

🌀قَالَ وَ قِیلَ لِأَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ع لَمَّا أَرَادَ قِتَالَ الْخَوَارِجِ لَوِ احْتَرَزْتَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ فَقَالَ ع- 
وقتی حضرت خواست وارد جنگ با خوارج شود عده ای حضرت را از این کار نهی کردند، حضرت در پاسخ فرمود:
أَیَّ یَوْمَیَّ مِنَ الْمَوْتِ أَفِرُّ            
 أَ یَوْمَ لَمْ یُقْدَرْ أَمْ یَوْمَ قُدِرَ
کدام یک از دو روز خودم از مرگ فرار کنم؟ 
روزى که مرگ من مقدر نشده یا روزى که مرگ من مقدر شده ؟
یَوْمَ مَا قُدِّرَ لَا أَخْشَى الرَّدَى            
 وَ إِذَا قُدِّرَ لَمْ یُغْنِ الْحَذَر
روزى که مرگ من مقدر نشده باشد از کار زار باکى ندارم .
و روزى که مرگ من مقدر شده ترس و فرار نتیجه اى ندارد.
اگر عمر من بنا نباشد تمام شود چه جنگ بروم و چه نروم عمرم تمام نمیشود 
لذا هیچ راه فراری برای من نیست ،من وظیفه را انجام میدهم

🔻 نکته 1:
 اگر چه اعتقاد ما محافظت ملائکه از مومنین است ولی رعایت احتیاط خودش وظیفه ای است به عهده انسان .
در خطبه ی دیگری داریم که حضرت به خلیفه ی دوم‌فرمود تو جنگ و خط مقدم نرو چرا که اگر تو کشته شوی سپاه اسلام از هم می‌پاشد به هر حال خوب یابد تو فرمانده سپاه و اسم تو حاکم جامعه است و اگر تو بروی دشمن بر علیه تو جری میشود.

 💎 تعبیر بی محابا شاید تعبیر قشنگی نباشد بدون ترس ، دلهره امیرالمؤمنین وارد میدان می‌شود ولی در جای دیگر حضرت خودش دستور می‌دهد فرمانده های سپاه خودشان مراقب باشند وکاری نکنند که مرگشان زود شود چرا که شاکله ی سپاه از هم می‌پاشد.
 از جایی یقین بدانیم مرگ ما مقدر است تا خدا نخواهد هیچ اتفاقی نمی افتد ولی از طرف دیگر احتیاط و قوانین را رعایت کنیم اینقدر توصیه های امیرالمؤمنین در نهج البلاغه برای چیست ؟ 
چطور بجنگید ،چطور از نیزه فرار کنید ،کجا محلی برای نشستن و مقر جنگتان انتخاب کنید چطور باید خیمه بزنید تا دشمن به شما دسترسی نداشته باشد همه ی اینها  علت دارد و بنا نیست ما خودمان را تسلیم مرگ کنیم بنا نیست بی مهابا وارد گودی شویم که خودکشی کنیم و مرگ ما زود شود ما باید همه ی احتیاط های بهداشتی،  مراقبت ها و محافظت ها و هر چیزی لازم را انجام دهیم ولی این را یقین داشته باشیم و باور داشته باشیم تا خدا نخواهد مرگ انسان نمی‌رسد مرگ انسان مقدر است و این مقدر بودن خود باعث میشود بلاها از انسان دور شود 
قرآن کریم بعد از بیان وجود ملائکه محافظ میفرماید: 
《لَهُ مُعَقِّبَاتٌ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ یَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّىٰ یُغَیِّرُوا مَا بِأَنْفُسِهِم؛ رعد- ۱۳،۱۴ 》
 یعنی بنا نیست شماوظایف خود را تر کنید و همه بار را به دوش ملائکه بگذارید.

🔻نکته ۲: 
اگر چه همه افراد محافظینی از ملائکه دارند ولی تعداد این ملائکه محافظ در افراد مختلف متفاوت است.


📘در کتاب صحیفه امام رضا روایت داریم که راوی میگوید:
 بَیْنَمَا أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ ع یَخْطُبُ النَّاسَ- وَ یَحُثُّهُمْ عَلَى الْجِهَادِ
امیر مؤمنان؛ على‌بن ابى طالب (علیه‌السلام) براى مردم سخن مى‌گفت و آنان را به جهاد با دشمن فرامى‌خواند و تشویق مى‌کرد،
  إِذْ قَامَ إِلَیْهِ شَابٌّ فَقَالَ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ- أَخْبِرْنِی عَنْ فَضْلِ الْغُزَاةِ فِی سَبِیلِ اللَّهِ
 جوانى به پاخاست و گفت: اى امیر مؤمنان! از فضیلت رزمندگانى که در راه خدا به نبرد مى‌پردازند برایم بگو.
 فَقَالَ عَلِیٌّ ص کُنْتُ رَدِیفَ رَسُولِ اللَّهِ ص- عَلَى نَاقَتِهِ الْعَضْبَاءِ وَ نَحْنُ قَافِلُونَ مِنْ غَزْوَةِ  ذَاتِ السَّلَاسِلِ
 على (ع) فرمود: آن‌گاه که از غزوه ذات السلاسل (هشتم هجرى) بازمى‌گشتیم،
 پیغمبر خدا (ص) بر ناقه عضباء خودش سوار بود، و من پشت سرش قرار داشتم.
 فَسَأَلْتُهُ عَمَّا سَأَلْتَنِی عَنْهُ-
آن روز، من نیز همین پرسش را از آن بزرگوار پرسیدم. فرمود:
 فَقَالَ إِنَّ الْغُزَاةَ إِذَا هَمُّوا بِالْغَزْوِ کَتَبَ اللَّهُ لَهُمْ بَرَاءَةً مِنَ النَّارِ
جنگجویان هنگامى که عزم جهاد مى‌کنند، پروردگار، نامه آزادى از آتش دوزخ را براى‌شان مى‌نویسد.
 فَإِذَا تَجَهَّزُوا لِغَزْوِهِمْ  بَاهَى اللَّهُ بِهِمُ الْمَلَائِکَةَ
و چون ابزار و اسباب جنگ را فراهم مى‌آورند خداوند در برابر فرشتگان به آنان مى‌بالد.
 فَإِذَا وَدَّعَهُمْ أَهْلُوهُمْ بَکَتْ عَلَیْهِمُ الْحِیطَانُ وَ الْبُیُوتُ
 هنگامى که با اعضاى خانواده خود وداع کنند، دیوارها و خانه‌ها مى‌گریند.
وَ یَخْرُجُونَ مِنْ ذُنُوبِهِمْ کَمَا تَخْرُجُ الْحَیَّةُ مِنْ سِلْخِهَا
 و آنان از گناهان خود بیرون مى‌روند همچون مارى که از پوست خود خارج شود.
وَ یُوَکِّلُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِمْ بِکُلِّ رَجُلٍ مِنْهُمْ أَرْبَعِینَ (الف)  مَلَکاً- یَحْفَظُونَهُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ- وَ عَنْ یَمِینِهِ وَ عَنْ شِمَالِه‏
 پروردگار بر هر سربازى، چهل هزار فرشته مى‌گمارد، که از پیش رو، و از پشت سر، و از سمت راست و طرف چپ، نگهدار اویند.

اللهم انصرِ الاسلام والمسلمین

error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.