ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت چهارصد و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۶/۲۷ . ۲۵ربیع الاول

💢 حکمت ۴۰۲ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت چهارصد و دوم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
40:50 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (عليه السلام) لِبَعْضِ مُخَاطِبِيهِ وَ قَدْ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ يُسْتَصْغَرُ مِثْلُهُ عَنْ قَوْلِ مِثْلِهَا: لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً.
قال الرضي: و الشكير هاهنا أول ما ينبت من ريش الطائر قبل أن يقوى و يستحصف، و السقب الصغير من الإبل و لا يهدر إلا بعد أن يستفحل.

به يكى از مخاطبان خود كه سخنى بر زبان آورد، كه چون اويى از گفتن چنان سخنى حقيرتر مى نمود، فرمود: هنوز پر بر نياورده پريدى، و در كرّگى بانگ كردى.
سید رضى گويد: در اين عبارت «شكير» نخستين پرهاى پرنده است، پيش از آنكه قوت گيرد و محكم شود. و «سقب» كره شتر است زيرا شتر تا بزرگ نشود، بانگ نكند.

💠 وَ قَالَ (عليه السلام) لِبَعْضِ مُخَاطِبِيهِ وَ قَدْ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ يُسْتَصْغَرُ مِثْلُهُ عَنْ قَوْلِ مِثْلِهَا
حضرت به شخصى كه در حضورش سخنى بالاتر از شأن خود گفت فرمود:

💠لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً
پيش از پر در آوردن پرواز كردى و هنوز بالغ نشده بانگ برآوردى

💠قال الرضي: والشّكيرُ هاهنا: أوّل ما يَنبُت من ريشِ الطائرِ قبل أن يَقوى و يستَحْصِفَ.
سید رضی در توضیح ؛
منظور از «شكير» در اين جا نخستين پرهايى است كه بر بال پرنده مى رويد پيش از آن كه قوى و محكم شود .

💠والسّقبُ: الصّغيرُ مِنَ الإبلِ، ولا يَهدِرُ إلاّ بعد أن يستَفحِل
و «سقب» به شتر نابالغ گفته مى شود و شتر معمولاً پيش از رسيدن به بلوغ، فرياد مخصوص را سر نمى دهدو قبل از بلوغ صدای شتر صدای به شدت آن فریاد نیست .

⏪در منابع روایی و تاریخی مطلبی در مورد شان صدور این کلام از امیرالمومنین آورده نشده است و لذا به درستی نمیتوان در مورد اینکه موضوع صحبت های آن شخص چه بوده صحبت کرد. آنچه از کلام حضرت بر می آید این است که شخصی بزرگ تر از حد و اندازه ی خود حرف زد و پا از گلیم دراز تر کرد و حضرت او را با ذکر دو مثال متوجه و متذکر اشتباه خویش کرد.
 
◀️ دو تشبیه فصیح از امیرالمومنین:
حضرت نخست او را تشبيه به پرندگانى كرد كه هنوز بال و پر آن ها قوى نشده سعى مى كنند مانند بزرگسالان پرواز كنند; برمى خيزند و بر زمين مى خورند.
این جملات حضرت را حکمت گویند حکمت جمله ای است که در موضوعات مختلف بتوان از آن استفاده کرد این تشبیهات حضرت در موضوعات و مصادیق مختلف قابل استفاده است .

◀️در تشبيه ديگر حضرت این شخص را تشبیه می کند به شتر بچه ای که توان فریاد کشیدن ندارد و میخواهد ادای بزرگان را در بیاورد.
بچه ای که بخواهد ادعای بزرگی کند و صدا به گلو بیندازد، نه تنها آن تاثیری که در صدای بزرگسال هست را ندارد، بلکه موجبات تمسخر و استهزاء خویش را نیز فراهم خواهد کرد.

🔸از حضرت علی علیه السلام داریم که انسان فرزند تخصص خود است
لذا انسان باید در تخصص خود سخن گوید
از حضرت داریم که کسی که نمی دانم را ترک کند خود را به قتلگاه انداخته
حتی اگر انسان میداند ولی جایگاه سخن گفتن نیست باید سکوت کند

🔹 اندازه نگه دار که اندازه نکوست
يكى از آداب مجلس اين است كه هر كسی در جاى خود بنشيند و هر كسی به اندازه قدر و مقام خود سخن بگويد. این باعث می‌شود آبروی خود شخص به خطر نیفتد

🔸به تعبیر شیخ محمود شبستری:
جهان چون زلف و خط و خال و ابروست / که هر چیزی به جای خویش نیکوست
انسان وقتی در محضر بزرگان می نشیند باید گوش باشد و برای شنیدن آمده باشد نه اینکه بخواهد پا از گلیم درازتر کند و هر حرفی به ذهنش رسید به زبان بیاورد.

🔸رحمت خداوند بر کسی نازل میشود که حدّ خودش را بداند
حضرت درغرر الحکم:
رَحِمَ الله امرِأً عرَف قدرَهُ ولم يَتَعدَّ طَورَهُ خداوند رحمت كند كسى را كه قدر خود را بشناسد و از حد خود تجاوز نكند
 حد انسان به عقل و شعور و تجربه انسان است

🔹گاهی باید چهل سال دوید تا پخته شد
دو نفر از بزرگان ادبیات عربی افرادی به نام “ابو علی فارسی” و “ابن جنّی” هستند.
ابن جنّی جوانی بود و در مسجد موصل مشغول درس ادبیات بود؛ ابو علی فارسی که یکی از بزرگان ادبیات بود صحبتهای او را شنید و متوجه شد که این جوان تخصص ندارد و بر کرسی تدریس رفته است.
فَقَالَ لَهُ الفَارِسِيُّ: «زَبَبْتَ وَ أَنْتَ حِصْرِمٌ»
ابو علی فارسی به ابن جنی گفت: هنوز غوره نشده، مویز شدی
ابن جنی چهل سال مصاحب و همنشین ابوعلی فارسی شد و از او درس آموخت و بعد از ابوعلی فارسیّ بر کرسی درس نشست.

🔹یک حرف بی جا، یک سال بیماری دارد
مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه از اسحاق بن عمار که از بزرگان اصحاب امام صادق علیه السلام است نقل میکند:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ رَجُلًا اسْتَشَارَنِي فِي الْحَجِّ
به امام صادق علیه السلام گفتم: مردی درباره حج با من مشورت کرد
وَ كَانَ ضَعِيفَ الْحَالِ فَأَشَرْتُ عَلَيْهِ أَنْ لَا يَحُجَّ
به خاطر این که ضعیف الحال بود به او گفتم: از این سفر صرف نظر کن.
فَقَالَ مَا أَخْلَقَكَ أَنْ تَمْرَضَ سَنَةً
امام فرمود: سزاوار و مستحقی که به خاطر جلوگیری از حج او تا یک سال در بستر بیماری قرار بگیری
 فَقَالَ فَمَرِضْتُ سَنَةً
اسحاق می گوید: یک سال تمام مریض شدم

🔸متاسفانه یکی از آفت هایی که در مجالس و مهمانی ها زیاد اتفاق می افتد همین حکم صادر کردن ها و فتوا دادن ها و مشاوره دادن های بیجا است.
انسان تا در بحثی متخصص نباشد، تا در بحثی به یقین نرسیده باشد حق حرف زدن ندارد، حرف زدن از روی جهل، حرف زدن برای خود نمایی عقوبت دارد.
 
🔸سکوت، ادب همنشینی با بزرگان است.
برخی از افراد را می بینید كه در هر مجلس و محفلی حرف می زنند و خودی نشان می دهند آنهم خودی كه چیزی ندارد صرفا عرض اندامی می كنند تا شاید نزد بزرگان به حساب آیند .

🔹مولوی می گوید :‌
چون به صاحبدل رسی خامش نشین/ اندر آن حلقه مكن خود را نگین
ور بگویی شكل استفسارگو /
با شهنشانان تو مسكین وارگو
«اگر خواستی حرف بزنی به شکل سوالی بپرس /
در محضر بزرگان ادعای علم و ..نباید نمود »

🔸در بررسی روایات، یکی از نکاتی که بسیار به چشم میخورد، بحث ادب گفتاری اصحاب اهل بیت است. به نحوی که آنها در محضر اهل بیت تلاش میکردند کم بگویند و زیاد بشنوند تا از علم اهل بیت نفع ببرند.
باید سکوت کرد تا آموخت نه اینکه زبان باز کرد تا محروم شد.

⬇️امیرالمومنین علیه السلام در مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله ساکت بود
سُلیم بن قیس صاحب کتاب اسرار آل محمد « صلی الله علیهم اجمعین» میگوید:
 سَمِعْتُ عَلِيّاً ع يَقُولُ عَهِدَ  إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ تُوُفِّيَ
در آن روزى كه رسول خدا درگذشت،
وَ قَدْ أَسْنَدْتُهُ إِلَى صَدْرِي وَ رَأْسَهُ عِنْدَ أُذُنِي
در حالى كه حضرتش را به سينه خويش تكيه داده بودم و سر مباركش كنار گوشم بود با من سخنانى گفت.
 وَقَدْ أَصْغَتِ الْمَرْأَتَانِ لِتَسْمَعَا الْكَلَامَ  
دو تا از زنان پیامبر مى‌كوشيدند تا سخنان پيامبر را بشنوند
  فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ سُدَّ مَسَامِعَهُمَا
 رسول خدا فرمود: پروردگارا! شنوايى‌شان را بگير
ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ  أَ تَدْرِي مَنْ هُمْ؟ سپس به من فرمود: اى على! آيا اين سخن خداوند را كه مى‌فرمايد «كسانى كه ايمان آوردند و كردارى شايسته كردند آنان بهترين خلق خدا هستند» مى‌دانى چه كسانى هستند؟
قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ  
گفتم: خدا و رسولش داناترند
 قَالَ فَإِنَّهُمْ شِيعَتُكَ وَ أَنْصَارُكَ وَ مَوْعِدِي وَ مَوْعِدُهُمُ الْحَوْضُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ  
فرمود: آنان پيروان و ياران تو هستند، من و آنان در قيامت كنار حوض به هم خواهيم رسيد

🔹 سلمان شدن به رعایت آداب همنشینی است.
در کتاب مصباح الشریعه حدیث نقل میکندکه سلمان میگوید:
 دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ فَقَالَ
من وارد شدم به خدمت رسول الله، و چون مرا دید فرمود
 يَا سَلْمَانُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَنْ يَبْعَثَ نَبِيّاً وَ لَا رَسُولًا إِلَّا وَ لَهُ اثْنَا عَشَرَ نَقِيباً  
اى سلمان! خداوند متعال رسول و پيغمبرى را نفرستاده است مگر آنكه براى او دوازده نقيب بوده است
قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص عَرَفْتُ هَذَا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابَيْنِ
گفتم: يا رسول اللَّه اين موضوع را از پيروان دو كتاب تورات و انجيل شنيده و دانسته‏ام
قَالَ يَا سَلْمَانُ هَلْ عَرَفْتَ نُقَبَائِيَ الِاثْنَيْ عَشَرَ الَّذِينَ اخْتَارَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى لِلْإِمَامَةِ مِنْ بَعْدِي
فرمود: اى سلمان! آيا نقباء دوازده‏گانه مرا كه خداوند متعال آنان را براى مقام امامت و وصايت انتخاب فرموده است مى‏شناسى؟
فَقُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ
گفتم: خداوند متعال و رسول او داناتر است
 فَقَالَ يَا سَلْمَانُ خَلَقَنِيَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ صَفْوَةِ نُورِهِ وَ دَعَانِي فَأَطَعْتُهُ
فرمود: پروردگار جهان مرا از نور خالص و صاف خود آفريده، و سپس مرا براى اطاعت و بندگى خود خواند و من اجابت كردم
 فَخَلَقَ مِنْ نُورِي عَلِيّاً وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ
و از نور من على بن ابى طالب را آفريده، و او را به مقام اطاعت و پيروى خود دعوت فرمود و او قبول كرد
فَخَلَقَ مِنْ نُورِي وَ نُورِ عَلِيٍّ فَاطِمَةَ وَ دَعَاهَا فَأَطَاعَتْهُ
و از نور من و على دخترم فاطمه را آفريده و او را نيز به اطاعت او امر خود خواند و او پذيرفت.
فَخَلَقَ مِنِّي وَ مِنْ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْن‏
و از نور من و على بن ابى طالب و فاطمه دخترم فرزندانم حسن و حسين را آفريد.

🔸 قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَوْماً لِجُلَسَائِهِ: أتَدْرُونَ مَا اَلْعَجْزُ
پیامبر صلی الله علیه و آله يك روز به همنشين‌هاى خود فرمود:
مى‌دانيد عجز و نداشتن راه چاره كدام است‌؟
 قَالُوا اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ  
گفتند:خدا و رسولش داناترند
أَنْ يَبْدُرَ أَحَدُكُمْ بِطَعَامٍ يَصْنَعُهُ لِصَاحِبِهِ فَيُخْلِفَهُ وَ لاَ يَأْتِيَهُ
عجز و درماندگى به چند چيز است:
يكى از شماها مهمانی بگیرد و دوستانش را دعوت کند، ولی آنها خلف وعده کنند و نیایند.
 وَ اَلثَّانِيَةُ أَنْ يَصْحَبَ اَلرَّجُلُ مِنْكُمُ اَلرَّجُلَ أَوْ يُجَالِسَهُ يُحِبُّ أَنْ يَعْلَمَ مَنْ هُوَ وَ مِنْ أَيْنَ هُوَ فَيُفَارِقَهُ قَبْلَ أَنْ يَعْلَمَ ذَلِكَ
اينكه مردى از شماها با ديگرى رفيق و هم صحبت شود يا همنشين گردد و دوست دارد كه بداند او كيست و از كجا است و پيش از آنكه اين را بداند از او جدا شود.

🔹مرحوم محمودی در کتاب “نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه” خطب و فرمایشات امیرالمومنین را بر اساس تاریخ صدور ذکر کرده است.
اولین خطبه رسمی امیرالمومنین در روز خواستگاری حضرت زهرا بود؛
و بعد از او پنج سخنرانی رسمی از امیرالمومنین در زمان حیات پیامبر نقل شده است.
و هفتمین سخنرانی حضرت ،ارتحال رسول الله بوده است

🔸گاهی سکوت، برکت می آورد.
نه تنها در مقابل ائمه باید سکوت کرد و یاد گرفت، بلکه باید در مقابل استاد و بزرگتر هم همین حالت را داشت.

🔹علامه حسن زاده آملی میفرماید:
یک سال سر کلاس استادی رفتم که قوی نبود و همه دوستان من آن کلاس را ترک کردند. من دیدم که اگر من هم نیایم این استاد دلشکسته میشود و ادب رعایت نمیشود.
یک سال هر روز سر کلاسی رفتم که به مراتب از استادش بیشتر مطلب میدانستم ولی به خاطر ادب سکوت میکردم و هیچ نمیگفتم و همین باعث شد برکات زیادی برای من به وجود بیاید.
امام باقرعلیه السلام :
إذا جَلَستَ إلى عالِمٍ
هر گاه در محضر دانشمندى نشستى
فَكُن عَلى أن تَسمَعَ أحرَصَ مِنكَ عَلى أن تَقولَ
براى شنيدن حريصتر باش تا براى سخن گفتن.
و تَعَلَّمْ حُسنَ الاستِماعِ كَما تَتَعَلَّمُ حُسنَ القَولِ
و همچنان كه خوب سخن گفتن را فرا مى گيرى، خوب گوش دادن را نيز بياموز.
و لا تَقطَعْ عَلى أحَدٍ حَديثَهُ
و سخن هيچ كس را قطع مكن.

↙️ذکر دو نکته :

1⃣ تا وقتی کلمات اهل بیت هستند از خودمان حرف نزنیم
انسان از طرفی باید اهل سکوت در مقابل بزرگان باشد؛ و از طرفی باید اگر خواست حرف بزند؛ حرف سنجیده و پخته بزند.


🔸حضرت در خطبه ۲۳۳ فرمود اگر شرایط برای سخن‌گفتن مهیا بود :
أَلَا وَ إِنَّ اللِّسَانَ بَضْعَةٌ مِنَ الْإِنْسَانِ، فَلَا يُسْعِدُهُ الْقَوْلُ إِذَا امْتَنَعَ وَ لَا يُمْهِلُهُ النُّطْقُ إِذَا اتَّسَعَ
آگاه باشيد زبان پاره گوشتى از انسان است، هرگاه آمادگى در آن نباشد سخن او را يارى نمى کند و به هنگام آمادگى، نطق او را مهلت نمى دهد
وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ
و ما فرمانروايان سخنيم، درخت سخن در ما ريشه دوانده و شاخه هايش بر سر ما سايه افکنده است.

2⃣ از کلمات حضرت تاثیر بپذیریم
 اگر حرف ابو علی فارسی در ابن جنّی تاثیر میکند و او را چهل سال به یادگیری میکشاند؛ چرا حرف امیرالمومنین در ما تاثیر نکند و مقداری از زیاده گویی و نابجا حرف زدن دست بر نداریم و دنبال یادگیری نرویم؟!!!!

🔹اگر یک جمله اشتباه حرف زدن اسحاق بن عمار یک سال بیماری دارد، چرا مدام حرف بزنیم و دچار بیماری های روحی بشویم و از حرکت باز بمانیم؟!!!

غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین

حکمت چهارصد و دوم

حکمت چهارصد و دوم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۶/۲۷ . ۲۵ربیع الاول

💢 حکمت ۴۰۲ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت چهارصد و دوم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
40:50 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (عليه السلام) لِبَعْضِ مُخَاطِبِيهِ وَ قَدْ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ يُسْتَصْغَرُ مِثْلُهُ عَنْ قَوْلِ مِثْلِهَا: لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً.
قال الرضي: و الشكير هاهنا أول ما ينبت من ريش الطائر قبل أن يقوى و يستحصف، و السقب الصغير من الإبل و لا يهدر إلا بعد أن يستفحل.

به يكى از مخاطبان خود كه سخنى بر زبان آورد، كه چون اويى از گفتن چنان سخنى حقيرتر مى نمود، فرمود: هنوز پر بر نياورده پريدى، و در كرّگى بانگ كردى.
سید رضى گويد: در اين عبارت «شكير» نخستين پرهاى پرنده است، پيش از آنكه قوت گيرد و محكم شود. و «سقب» كره شتر است زيرا شتر تا بزرگ نشود، بانگ نكند.

💠 وَ قَالَ (عليه السلام) لِبَعْضِ مُخَاطِبِيهِ وَ قَدْ تَكَلَّمَ بِكَلِمَةٍ يُسْتَصْغَرُ مِثْلُهُ عَنْ قَوْلِ مِثْلِهَا
حضرت به شخصى كه در حضورش سخنى بالاتر از شأن خود گفت فرمود:

💠لَقَدْ طِرْتَ شَكِيراً وَ هَدَرْتَ سَقْباً
پيش از پر در آوردن پرواز كردى و هنوز بالغ نشده بانگ برآوردى

💠قال الرضي: والشّكيرُ هاهنا: أوّل ما يَنبُت من ريشِ الطائرِ قبل أن يَقوى و يستَحْصِفَ.
سید رضی در توضیح ؛
منظور از «شكير» در اين جا نخستين پرهايى است كه بر بال پرنده مى رويد پيش از آن كه قوى و محكم شود .

💠والسّقبُ: الصّغيرُ مِنَ الإبلِ، ولا يَهدِرُ إلاّ بعد أن يستَفحِل
و «سقب» به شتر نابالغ گفته مى شود و شتر معمولاً پيش از رسيدن به بلوغ، فرياد مخصوص را سر نمى دهدو قبل از بلوغ صدای شتر صدای به شدت آن فریاد نیست .

⏪در منابع روایی و تاریخی مطلبی در مورد شان صدور این کلام از امیرالمومنین آورده نشده است و لذا به درستی نمیتوان در مورد اینکه موضوع صحبت های آن شخص چه بوده صحبت کرد. آنچه از کلام حضرت بر می آید این است که شخصی بزرگ تر از حد و اندازه ی خود حرف زد و پا از گلیم دراز تر کرد و حضرت او را با ذکر دو مثال متوجه و متذکر اشتباه خویش کرد.
 
◀️ دو تشبیه فصیح از امیرالمومنین:
حضرت نخست او را تشبيه به پرندگانى كرد كه هنوز بال و پر آن ها قوى نشده سعى مى كنند مانند بزرگسالان پرواز كنند; برمى خيزند و بر زمين مى خورند.
این جملات حضرت را حکمت گویند حکمت جمله ای است که در موضوعات مختلف بتوان از آن استفاده کرد این تشبیهات حضرت در موضوعات و مصادیق مختلف قابل استفاده است .

◀️در تشبيه ديگر حضرت این شخص را تشبیه می کند به شتر بچه ای که توان فریاد کشیدن ندارد و میخواهد ادای بزرگان را در بیاورد.
بچه ای که بخواهد ادعای بزرگی کند و صدا به گلو بیندازد، نه تنها آن تاثیری که در صدای بزرگسال هست را ندارد، بلکه موجبات تمسخر و استهزاء خویش را نیز فراهم خواهد کرد.

🔸از حضرت علی علیه السلام داریم که انسان فرزند تخصص خود است
لذا انسان باید در تخصص خود سخن گوید
از حضرت داریم که کسی که نمی دانم را ترک کند خود را به قتلگاه انداخته
حتی اگر انسان میداند ولی جایگاه سخن گفتن نیست باید سکوت کند

🔹 اندازه نگه دار که اندازه نکوست
يكى از آداب مجلس اين است كه هر كسی در جاى خود بنشيند و هر كسی به اندازه قدر و مقام خود سخن بگويد. این باعث می‌شود آبروی خود شخص به خطر نیفتد

🔸به تعبیر شیخ محمود شبستری:
جهان چون زلف و خط و خال و ابروست / که هر چیزی به جای خویش نیکوست
انسان وقتی در محضر بزرگان می نشیند باید گوش باشد و برای شنیدن آمده باشد نه اینکه بخواهد پا از گلیم درازتر کند و هر حرفی به ذهنش رسید به زبان بیاورد.

🔸رحمت خداوند بر کسی نازل میشود که حدّ خودش را بداند
حضرت درغرر الحکم:
رَحِمَ الله امرِأً عرَف قدرَهُ ولم يَتَعدَّ طَورَهُ خداوند رحمت كند كسى را كه قدر خود را بشناسد و از حد خود تجاوز نكند
 حد انسان به عقل و شعور و تجربه انسان است

🔹گاهی باید چهل سال دوید تا پخته شد
دو نفر از بزرگان ادبیات عربی افرادی به نام “ابو علی فارسی” و “ابن جنّی” هستند.
ابن جنّی جوانی بود و در مسجد موصل مشغول درس ادبیات بود؛ ابو علی فارسی که یکی از بزرگان ادبیات بود صحبتهای او را شنید و متوجه شد که این جوان تخصص ندارد و بر کرسی تدریس رفته است.
فَقَالَ لَهُ الفَارِسِيُّ: «زَبَبْتَ وَ أَنْتَ حِصْرِمٌ»
ابو علی فارسی به ابن جنی گفت: هنوز غوره نشده، مویز شدی
ابن جنی چهل سال مصاحب و همنشین ابوعلی فارسی شد و از او درس آموخت و بعد از ابوعلی فارسیّ بر کرسی درس نشست.

🔹یک حرف بی جا، یک سال بیماری دارد
مرحوم شیخ حر عاملی در وسائل الشیعه از اسحاق بن عمار که از بزرگان اصحاب امام صادق علیه السلام است نقل میکند:
قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع إِنَّ رَجُلًا اسْتَشَارَنِي فِي الْحَجِّ
به امام صادق علیه السلام گفتم: مردی درباره حج با من مشورت کرد
وَ كَانَ ضَعِيفَ الْحَالِ فَأَشَرْتُ عَلَيْهِ أَنْ لَا يَحُجَّ
به خاطر این که ضعیف الحال بود به او گفتم: از این سفر صرف نظر کن.
فَقَالَ مَا أَخْلَقَكَ أَنْ تَمْرَضَ سَنَةً
امام فرمود: سزاوار و مستحقی که به خاطر جلوگیری از حج او تا یک سال در بستر بیماری قرار بگیری
 فَقَالَ فَمَرِضْتُ سَنَةً
اسحاق می گوید: یک سال تمام مریض شدم

🔸متاسفانه یکی از آفت هایی که در مجالس و مهمانی ها زیاد اتفاق می افتد همین حکم صادر کردن ها و فتوا دادن ها و مشاوره دادن های بیجا است.
انسان تا در بحثی متخصص نباشد، تا در بحثی به یقین نرسیده باشد حق حرف زدن ندارد، حرف زدن از روی جهل، حرف زدن برای خود نمایی عقوبت دارد.
 
🔸سکوت، ادب همنشینی با بزرگان است.
برخی از افراد را می بینید كه در هر مجلس و محفلی حرف می زنند و خودی نشان می دهند آنهم خودی كه چیزی ندارد صرفا عرض اندامی می كنند تا شاید نزد بزرگان به حساب آیند .

🔹مولوی می گوید :‌
چون به صاحبدل رسی خامش نشین/ اندر آن حلقه مكن خود را نگین
ور بگویی شكل استفسارگو /
با شهنشانان تو مسكین وارگو
«اگر خواستی حرف بزنی به شکل سوالی بپرس /
در محضر بزرگان ادعای علم و ..نباید نمود »

🔸در بررسی روایات، یکی از نکاتی که بسیار به چشم میخورد، بحث ادب گفتاری اصحاب اهل بیت است. به نحوی که آنها در محضر اهل بیت تلاش میکردند کم بگویند و زیاد بشنوند تا از علم اهل بیت نفع ببرند.
باید سکوت کرد تا آموخت نه اینکه زبان باز کرد تا محروم شد.

⬇️امیرالمومنین علیه السلام در مقابل پیامبر صلی الله علیه و آله ساکت بود
سُلیم بن قیس صاحب کتاب اسرار آل محمد « صلی الله علیهم اجمعین» میگوید:
 سَمِعْتُ عَلِيّاً ع يَقُولُ عَهِدَ  إِلَيَّ رَسُولُ اللَّهِ ص يَوْمَ تُوُفِّيَ
در آن روزى كه رسول خدا درگذشت،
وَ قَدْ أَسْنَدْتُهُ إِلَى صَدْرِي وَ رَأْسَهُ عِنْدَ أُذُنِي
در حالى كه حضرتش را به سينه خويش تكيه داده بودم و سر مباركش كنار گوشم بود با من سخنانى گفت.
 وَقَدْ أَصْغَتِ الْمَرْأَتَانِ لِتَسْمَعَا الْكَلَامَ  
دو تا از زنان پیامبر مى‌كوشيدند تا سخنان پيامبر را بشنوند
  فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص اللَّهُمَّ سُدَّ مَسَامِعَهُمَا
 رسول خدا فرمود: پروردگارا! شنوايى‌شان را بگير
ثُمَّ قَالَ يَا عَلِيُّ أَ رَأَيْتَ قَوْلَ اللَّهِ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى- إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِكَ هُمْ خَيْرُ الْبَرِيَّةِ  أَ تَدْرِي مَنْ هُمْ؟ سپس به من فرمود: اى على! آيا اين سخن خداوند را كه مى‌فرمايد «كسانى كه ايمان آوردند و كردارى شايسته كردند آنان بهترين خلق خدا هستند» مى‌دانى چه كسانى هستند؟
قُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ  
گفتم: خدا و رسولش داناترند
 قَالَ فَإِنَّهُمْ شِيعَتُكَ وَ أَنْصَارُكَ وَ مَوْعِدِي وَ مَوْعِدُهُمُ الْحَوْضُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ  
فرمود: آنان پيروان و ياران تو هستند، من و آنان در قيامت كنار حوض به هم خواهيم رسيد

🔹 سلمان شدن به رعایت آداب همنشینی است.
در کتاب مصباح الشریعه حدیث نقل میکندکه سلمان میگوید:
 دَخَلْتُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ ص فَلَمَّا نَظَرَ إِلَيَّ فَقَالَ
من وارد شدم به خدمت رسول الله، و چون مرا دید فرمود
 يَا سَلْمَانُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ لَنْ يَبْعَثَ نَبِيّاً وَ لَا رَسُولًا إِلَّا وَ لَهُ اثْنَا عَشَرَ نَقِيباً  
اى سلمان! خداوند متعال رسول و پيغمبرى را نفرستاده است مگر آنكه براى او دوازده نقيب بوده است
قَالَ قُلْتُ يَا رَسُولَ اللَّهِ ص عَرَفْتُ هَذَا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابَيْنِ
گفتم: يا رسول اللَّه اين موضوع را از پيروان دو كتاب تورات و انجيل شنيده و دانسته‏ام
قَالَ يَا سَلْمَانُ هَلْ عَرَفْتَ نُقَبَائِيَ الِاثْنَيْ عَشَرَ الَّذِينَ اخْتَارَهُمُ اللَّهُ تَعَالَى لِلْإِمَامَةِ مِنْ بَعْدِي
فرمود: اى سلمان! آيا نقباء دوازده‏گانه مرا كه خداوند متعال آنان را براى مقام امامت و وصايت انتخاب فرموده است مى‏شناسى؟
فَقُلْتُ اللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ
گفتم: خداوند متعال و رسول او داناتر است
 فَقَالَ يَا سَلْمَانُ خَلَقَنِيَ اللَّهُ تَعَالَى مِنْ صَفْوَةِ نُورِهِ وَ دَعَانِي فَأَطَعْتُهُ
فرمود: پروردگار جهان مرا از نور خالص و صاف خود آفريده، و سپس مرا براى اطاعت و بندگى خود خواند و من اجابت كردم
 فَخَلَقَ مِنْ نُورِي عَلِيّاً وَ دَعَاهُ فَأَطَاعَهُ
و از نور من على بن ابى طالب را آفريده، و او را به مقام اطاعت و پيروى خود دعوت فرمود و او قبول كرد
فَخَلَقَ مِنْ نُورِي وَ نُورِ عَلِيٍّ فَاطِمَةَ وَ دَعَاهَا فَأَطَاعَتْهُ
و از نور من و على دخترم فاطمه را آفريده و او را نيز به اطاعت او امر خود خواند و او پذيرفت.
فَخَلَقَ مِنِّي وَ مِنْ عَلِيٍّ وَ فَاطِمَةَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْن‏
و از نور من و على بن ابى طالب و فاطمه دخترم فرزندانم حسن و حسين را آفريد.

🔸 قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَوْماً لِجُلَسَائِهِ: أتَدْرُونَ مَا اَلْعَجْزُ
پیامبر صلی الله علیه و آله يك روز به همنشين‌هاى خود فرمود:
مى‌دانيد عجز و نداشتن راه چاره كدام است‌؟
 قَالُوا اَللَّهُ وَ رَسُولُهُ أَعْلَمُ  
گفتند:خدا و رسولش داناترند
أَنْ يَبْدُرَ أَحَدُكُمْ بِطَعَامٍ يَصْنَعُهُ لِصَاحِبِهِ فَيُخْلِفَهُ وَ لاَ يَأْتِيَهُ
عجز و درماندگى به چند چيز است:
يكى از شماها مهمانی بگیرد و دوستانش را دعوت کند، ولی آنها خلف وعده کنند و نیایند.
 وَ اَلثَّانِيَةُ أَنْ يَصْحَبَ اَلرَّجُلُ مِنْكُمُ اَلرَّجُلَ أَوْ يُجَالِسَهُ يُحِبُّ أَنْ يَعْلَمَ مَنْ هُوَ وَ مِنْ أَيْنَ هُوَ فَيُفَارِقَهُ قَبْلَ أَنْ يَعْلَمَ ذَلِكَ
اينكه مردى از شماها با ديگرى رفيق و هم صحبت شود يا همنشين گردد و دوست دارد كه بداند او كيست و از كجا است و پيش از آنكه اين را بداند از او جدا شود.

🔹مرحوم محمودی در کتاب “نهج السعاده فی مستدرک نهج البلاغه” خطب و فرمایشات امیرالمومنین را بر اساس تاریخ صدور ذکر کرده است.
اولین خطبه رسمی امیرالمومنین در روز خواستگاری حضرت زهرا بود؛
و بعد از او پنج سخنرانی رسمی از امیرالمومنین در زمان حیات پیامبر نقل شده است.
و هفتمین سخنرانی حضرت ،ارتحال رسول الله بوده است

🔸گاهی سکوت، برکت می آورد.
نه تنها در مقابل ائمه باید سکوت کرد و یاد گرفت، بلکه باید در مقابل استاد و بزرگتر هم همین حالت را داشت.

🔹علامه حسن زاده آملی میفرماید:
یک سال سر کلاس استادی رفتم که قوی نبود و همه دوستان من آن کلاس را ترک کردند. من دیدم که اگر من هم نیایم این استاد دلشکسته میشود و ادب رعایت نمیشود.
یک سال هر روز سر کلاسی رفتم که به مراتب از استادش بیشتر مطلب میدانستم ولی به خاطر ادب سکوت میکردم و هیچ نمیگفتم و همین باعث شد برکات زیادی برای من به وجود بیاید.
امام باقرعلیه السلام :
إذا جَلَستَ إلى عالِمٍ
هر گاه در محضر دانشمندى نشستى
فَكُن عَلى أن تَسمَعَ أحرَصَ مِنكَ عَلى أن تَقولَ
براى شنيدن حريصتر باش تا براى سخن گفتن.
و تَعَلَّمْ حُسنَ الاستِماعِ كَما تَتَعَلَّمُ حُسنَ القَولِ
و همچنان كه خوب سخن گفتن را فرا مى گيرى، خوب گوش دادن را نيز بياموز.
و لا تَقطَعْ عَلى أحَدٍ حَديثَهُ
و سخن هيچ كس را قطع مكن.

↙️ذکر دو نکته :

1⃣ تا وقتی کلمات اهل بیت هستند از خودمان حرف نزنیم
انسان از طرفی باید اهل سکوت در مقابل بزرگان باشد؛ و از طرفی باید اگر خواست حرف بزند؛ حرف سنجیده و پخته بزند.


🔸حضرت در خطبه ۲۳۳ فرمود اگر شرایط برای سخن‌گفتن مهیا بود :
أَلَا وَ إِنَّ اللِّسَانَ بَضْعَةٌ مِنَ الْإِنْسَانِ، فَلَا يُسْعِدُهُ الْقَوْلُ إِذَا امْتَنَعَ وَ لَا يُمْهِلُهُ النُّطْقُ إِذَا اتَّسَعَ
آگاه باشيد زبان پاره گوشتى از انسان است، هرگاه آمادگى در آن نباشد سخن او را يارى نمى کند و به هنگام آمادگى، نطق او را مهلت نمى دهد
وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ
و ما فرمانروايان سخنيم، درخت سخن در ما ريشه دوانده و شاخه هايش بر سر ما سايه افکنده است.

2⃣ از کلمات حضرت تاثیر بپذیریم
 اگر حرف ابو علی فارسی در ابن جنّی تاثیر میکند و او را چهل سال به یادگیری میکشاند؛ چرا حرف امیرالمومنین در ما تاثیر نکند و مقداری از زیاده گویی و نابجا حرف زدن دست بر نداریم و دنبال یادگیری نرویم؟!!!!

🔹اگر یک جمله اشتباه حرف زدن اسحاق بن عمار یک سال بیماری دارد، چرا مدام حرف بزنیم و دچار بیماری های روحی بشویم و از حرکت باز بمانیم؟!!!

غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین

حکمت چهارصد و دوم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.