ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت سیصد و چهل و پنجم نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح حکمتها
۱۴۰۴/۲/۲۸ . ۲۰ذیقعده

💢 حکمت ۳۴۵ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت سیصد و چهل و پنجم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
44:40 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (عليه السلام): مِنَ الْعِصْمَةِ، تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي.

و فرمود (علیه‌السلام): گونه اى پاكدامنى است، به گناه دست نايافتن.

💠وَ قَالَ (عليه السلام): مِنَ الْعِصْمَةِ، تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي
دست نيافتن و عدم توانایی بر گناه،عذر داشتن،[تَعَذُّرُ] نوعى عصمت است .

🛑امیرالمومنین در این حکمت در مورد رسیدن به عصمت صحبت میکنند.
اینکه انسان باید تلاش کند خودش را در حصن حصین الهی قرار دهد و از هرگونه خطا و اشتباهی دوری کند.

⏪ انواع عصمت:
عصمت معناى عامى دارد كه به معناى محفوظ ماندن، به ويژه محفوظ ماندن از گناه است.

1⃣ عصمت انبیاء و ائمه:
گاه عصمت در حد كمال ديده مى شود كه مقام والاى انبياء و امامان است. آنها ملكه اى نفسانى دارند كه از هر گناه و خطا آنان را باز مى دارد و همين مقام سبب اعتماد همه مردم به آنها مى شود كه گفتار و رفتارشان حجت و سرمشق براى همگان باشد.

2⃣ عصمت از گناه کبیره:
مرحله پايين ترى از عصمت، ملكه عدالت است كه بازدارنده از معاصى كبيره و اصرار بر صغيره است؛ ولى چنان نيست كه در برابر همه چيز مقاومت كند.
درست مانند سدى است كه در برابر سيلاب بسته اند كه اگر سيلاب شديد و قوى باشد ممكن است سد را بشكند و با خود ببرد.
افراد عادل نيز ممكن است گاه در برابر عوامل نيرومند گناه زانو بزنند و سپس پشيمان شوند و رو به درگاه خدا آورند و توبه كنند و سد عصمت عدالت در آنها بار ديگر تجديد شود.

3⃣ عصمت به سبب فراهم نبودن شرایط گناه:
نوع سومى از عصمت است كه انسان به سبب فراهم نبودن وسايل و اسباب گناه از آن دور مى ماند.
يا قدرت بر گناه ندارد؛ مانند نابينا كه نمى تواند نگاه هوس آلود به نامحرم داشته باشد.
و يا قدرت دارد اما وسايل گناه فراهم نيست؛ مثل اينكه شرابى نيست تا بنوشد:
مثلا در منطقه ای زندگی میکند که به خاطر کوچک بودن محیط، امکان انجام گناه وجود ندارد.
یا به خاطر ترس از آبرو، سمت گناه نمیرود.
يا حكومت اسلامى او را از گناه بازمى دارد هر چند او مايل به گناه باشد.

📕ابن ابى الحديد حديث ديگرى مشابه همین حکمت از حضرت نقل میکند:
إِنَّ مِنَ الْعِصْمَةِ أنْ لا تَجِدَ
نوعى از عصمت اين است كه وسايل گناه را در اختيار نداشته باشى.

🔻نکته:
اگر چه خداوند به اعمال اختیاری انسان اجر و ثواب میدهد و این نوع عصمت، عصمت در حد بالا نیست ولی همین مدل عصمت نیز تاثیرات خودش را دارد:

◀️ الف. فايده اش اين است كه از عذاب الهى دور مى ماند زیرا در هر صورت مرتکب گناه نشده.

◀️ ب. چه بسا لطف خدا شامل حال این افراد شود و همین عادت کردن به ترک گناه، تبدیل به ملکه ای در آنها شود که بعدا حتی با وجود شرایط نیز تمایلی به گناه نداشته باشند.

💠مِنَ الْعِصْمَةِ، تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي
هجرت برای ترک گناه:
عدم حضور در مجلس معصيت و هجرت از مناطقى كه انسان را به گناه آلوده مى كند، خود راهی است برای رسیدن به عصمت.

⏪هجرت انواعی دارد:

↙️ هجرت مکانی:
از مکان گناه دور شدن، حضرت درنامه ۶۹ فرمودند:
وَ اسْكُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ
و در شهرهاى بزرگ ساكن شو،
فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ،
زيرا مسلمانان در آنها گرد هم هستند (كه از ايشان مى توان علوم و معارف و راه سعادت و نيكبختى آموخت)
وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ
و بپرهيز از جاهايى كه سبب غفلت و فراموشى (از ياد خدا) و ستم نمودن (به نيكان) است.
وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ
و كمى همراهان بر طاعت و بندگى خدا است (مانند بلاد كفر و ده ها) بپرهیز.

↙️ هجرت اعتقادی:
دست از اعتقاد باطل برداشتن.

↙️ هجرت عملی:
دست کشیدن از گناه. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّيِّئَاتِ وَ تَرَكَ مَا حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ
مهاجر كسى است كه از گناهان هجرت و دورى كند و حرام خدا را ترك نمايد.

⛔️يكى از آثار و بركات هجرت مسلمانان از مكه به مدينه،
يا از مكه به حبشه نيز همين بود كه از محيط شرك كه آنها را مجبور به گناه مى كرد دور بمانند و خدا را آزادانه بندگى و عبادت كنند.قرآن مجيد مى فرمايد:
《إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمى أَنْفُسِهِمْ 》
كسانى كه فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند:
《 قالُوا فيمَ كُنْتُمْ 》
شما در چه حالى بوديد؟ و چرا با اينكه مسلمان بوديد، در صفِ كفّار جاى داشتيد؟!
《 قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِى الاَْرْضِ 》
گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.
《قالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها 》
فرشتگان ـ گفتند: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟!
《فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَساءَتْ مَصيراً ؛ نساء – ۹۷》
آنها عذرى نداشتند، و جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند.

❌خلوت زمینه گناه است، از خلوت بپرهیز: درحکمت ۳۲۴ فرمود:
اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ.
از عصيان خداوند در خلوتگاه ها بپرهيزيد، چرا که شاهد، همان حاکم و دادرس است.

❌ فراهم نبودن شرایط گناه، نعمت است.
در غرر الحکم جمله ای شبیه به حکمت ۳۴۵ نقل شده با اندکی تفاوت:
إنَّ مِنَ النِّعْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعاصي
یکی از نعمت های الهی این است که انسان شرایط گناه کردن را نداشته باشد.
انسان برای به دست آوردن این نعمت از خداوند تقاضا و درخواست کند. خود قرار نگرفتن در موقعیت گناه، احتمال گناه را کم میکند و باعث عصمت و پاکی انسان است.

👈 به تعبیر جناب #سعدى :
چگونه شكر اين نعمت گزارم
که زور مردم آزارى ندارم

👈 #حافظ نيز مى گويد:
من از بازوى خود دارم بسى شكر
كه زور مردم آزارى ندارم

👈 یا به قول شاعر دیگری:
گر دسترست نيست به كارى كه خطاست اين نيز نشانه اى ز الطاف خداست
گر عاجزى از اينكه گناهى بكنى
كن شكر كه اين عجز هم از نعمتهاست

⛔️ مسیر اطاعت را تقویت و مسیر گناه را تضعیف کنیم.
در حکمت ۳۸۳ فرمود:
إِذَا قَوِيتَ، فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ،
چون توانا شدى بر طاعت حق توانا باش،
وَ إِذَا ضَعُفْتَ، فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ
و وقتى ناتوان گشتى از معصيت خدا ناتوان باش.
هم باید در زمان قدرت و توان به طاعت پرداخت، و بی حالی ها بگذاریم برای زمان گناه و مجالی به گناه ندهیم.
هم باید مسیر طاعت را تقویت کنیم مانند دوست خدایی، و مسیر معصیت را تضعیف کنیم مثل همنشیین بد.

🔻نکته1:
وظیفه حکومت اسلامی هموار کردن راه بهشت و سخت کردن راه جهنم است.
ازاین‌ حکمت‌ بخوبی استفاده میشود كه حاكمان جامعه براى دور ماندن مردم از گناه، باید كارى كنند كه اسباب معصيت از ميان آنها برچيده شود .
اگر کسی خواست بهشتی شود و به سعادت برسد راه رسیدن برای او هموار باشد و امکانات فراهم باشد؛ و اگر کسی خواست به جهنم برود راه گناه و معصیت بر او بسته و سخت باشد.

⭕️حکومت علوی، حکومت هموار کننده راه بهشت باشد. حضرت در خطبه ۱۵۶:
فَإِنْ أَطَعْتُمُونِي فَإِنِّي حَامِلُكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَلَى سَبِيلِ الْجَنَّةِ،
و اگر مرا اطاعت کنيد من به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد;
وَ إِنْ كَانَ ذَا مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَ مَذَاقَةٍ مَرِيرَةٍ
هر چند راهى است پر مشقّت و داراى تلخى هاى فراوان.

❌ حکومت مستکبران، حکومت هموار کننده راه جهنم است.
قرآن کریم میفرماید:
《وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ؛ قصص – ۴۱ 》
و حاکمان ظالم را پیشوایانی که دعوت به آتش می کنند قرار دادیم، و روز قیامت یاری نمی شوند.
《 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ؛ ابراهیم – ۲۸ 》
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند و به هلاکت انداختند؟!

💮رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانی ها میفرمایند:
گاهى شنیده میشود کسانى در گوشه‌وکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها میشود،
میگویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟
خب بله؛ بله، همین است.
فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است:
حاکم اسلامى میخواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛
[لذا] راهها را باید هموار کند.
اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است.
فطرت انسانها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛
این وظیفه‌ى ما است، این کارى است که امیرالمؤمنین بار آن را بر دوش خود گرفته است و احساس وظیفه میکند که مردم را به بهشت برساند.
مِنَ الْعِصْمَةِ، تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي
دست نيافتن و عدم توانایی بر گناه، نوعى عصمت است.

‌🔻نکته ۲:
رسیدن به بالاترین عصمت با محبت ممکن است.
در حکمت ۳۴۵ حضرت راهکار عصمت حداقلی را بیان کردند، اینکه انسان به سبب موانعی از گناه دور شود، خود عاملی است برای حفظ و عصمت در مقابل گناه.
این نوع عصمت اگر چه بهتر از گناه است ولی نمیتواند روحیه انسان را تغییر دهد و چه بسا انسان با تغییر شرایط باز هم به سمت گناه برود.
پس باید راهکاری اساسی پیدا کرد که عصم جزء ملکات انسان بشود و با تغییر محیط و شرایط، تغییر نکند.

💮 دین باید عاشقانه باشد تا با عصمت باشد.
ابن ابی الحدید از امیرالمومنین روایت نقل میکند:
ثلاثةُ أشياءٍ لا دَوام لها
سه چیز هستند که دوام و پایداری ندارد.
المَال في يَدِ المُبَذِّر
مالی که در دست انسان اسراف گر باشد، ریخت و پاش میکند و تمام میشود.
و سَحابَةُ الصَّيف
ابری که در تابستان سایه بیندازد، زود از بین میرود.
و غَضَبُ العاشِق
غضبی که از انسان عاشق سر بزند، زود فروکش میکند.
انسان اگر عاشق شد تحمل دیدن ناراحتی معشوق را ندارد و خیلی زود از هر کاری که مخالف رضایت معشوق باشد دست می کشد. خاصیت عشق و دوست داشتن این است که انسان را مطیع میکند.

💮کسی که مزه محبت خدا را چشید حاضر نیست گناه کند و این حقیقت عصمت است.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: حُبُّ اللَّهِ نَارٌ لَا تَمُرُّ عَلَى‏ شَيْ‏ءٍ إِلَّا احْتَرَق‏
دوستىِ خدا ، آتشى است كه بر هرچه بگذرد ، مى سوزد
لا يَطلُعُ عَلى شَيءٍ إلاّ أضاءَ
و نور خدا بر هر چه بتابد ، درخشيدن مى گيرد.

💮 مناجات شعبانیه:
اِلهي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ
خداوندا، من قدرت نداشتم كه از معصيت و نافرماني تو فاصله بگيرم،
اِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ
جز در هنگامي كه مرا متوجه محبت خود نمودي،و بيدار ساختي.
(محبت تو را فهمیدم بیدار شدم)

⏪ راهکار عاشق خدا شدن:

◀️الف. کثرت ذکر الهی
حضرت در غررالحکم فرمود :
إذا رَأيتَ اللّه َ سُبحانَهُ يُؤنِسُكَ بِذِكرِهِ فقد أحَبَّكَ
هر گاه ديدى كه خداوند سبحان تو را انيس ياد خود كرده است ، بي گمان دوستت دارد،
إذا رَأيتَ اللّه َ يُؤنِسُكَ بِخَلقِهِ و يوحِشُكَ مِن ذِكرِهِ فقد أبغَضَكَ
و هرگاه ديدى كه تو را با خلقش انيس كرده و از ياد خويش جدايت ساخته است، بي گمان تو را ناخوش مى دارد.

⤵️ اگر با ذکر الهی مانوس بشویم هم عاشق خدا میشویم و هم محبوب خدا.
یا مَن ذکره حُلوٌ
ای خدایی که یاد تو شیرین است!

⤵️ ذکر نیز خیلی گسترده است، با کمترین زمان میشود جزء ذاکرین شد.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود :
مَن قَرَأَ عَشْرَ آیاتٍ فی لَیْلَةٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغافِلینَ،
هر کسی در شب ده آیه قرائت کند از غافلان به حساب نیاید،‌
وَمَنْ‌ قَرَأَ خَمْسینَ آیَةً کُتِبَ مِنَ الذّاکِرینَ
و هر کس پنجاه ایه بخواند از ذاکران به حساب آید.

◀️ ب. توجه به نعمت های الهی
در حدیث قدسی فرمود:
أوْحَی اللهُ تَعَالَی إِلَی مُوسَی:
خداوند به موسی وحی كرد:
حَبِّبْنِی إِلَی خَلْقِی
مرا محبوبِ خلقم كن،
وَ حَبِّبْ خَلْقِی إِلَیّ
و خلقم را محبوب من _ محبت مرا در قلب‌ها زنده كن و مرا محبوب قلوب آنها قرار ده.
قَالَ: یا رَبِّ، كَیفَ أفْعَلُ؟
موسی گفت: پروردگارا، چگونه این كار را انجام دهم؟
قَالَ: ذَكِّرْهُمْ آلائِی وَ نَعْمَائِی، لِیحِبُّونِی خداوند فرمود: آلاء و نعمت‌های مرا برایشان ذكر كن، تا دوستم بدارند.

اللهم اجعلنا من الذاکرین و فی نعمائک من الشاکرین

حکمت سیصد و چهل و پنجم

حکمت سیصد و چهل و پنجم نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح حکمتها
۱۴۰۴/۲/۲۸ . ۲۰ذیقعده

💢 حکمت ۳۴۵ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت سیصد و چهل و پنجم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
44:40 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (عليه السلام): مِنَ الْعِصْمَةِ، تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي.

و فرمود (علیه‌السلام): گونه اى پاكدامنى است، به گناه دست نايافتن.

💠وَ قَالَ (عليه السلام): مِنَ الْعِصْمَةِ، تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي
دست نيافتن و عدم توانایی بر گناه،عذر داشتن،[تَعَذُّرُ] نوعى عصمت است .

🛑امیرالمومنین در این حکمت در مورد رسیدن به عصمت صحبت میکنند.
اینکه انسان باید تلاش کند خودش را در حصن حصین الهی قرار دهد و از هرگونه خطا و اشتباهی دوری کند.

⏪ انواع عصمت:
عصمت معناى عامى دارد كه به معناى محفوظ ماندن، به ويژه محفوظ ماندن از گناه است.

1⃣ عصمت انبیاء و ائمه:
گاه عصمت در حد كمال ديده مى شود كه مقام والاى انبياء و امامان است. آنها ملكه اى نفسانى دارند كه از هر گناه و خطا آنان را باز مى دارد و همين مقام سبب اعتماد همه مردم به آنها مى شود كه گفتار و رفتارشان حجت و سرمشق براى همگان باشد.

2⃣ عصمت از گناه کبیره:
مرحله پايين ترى از عصمت، ملكه عدالت است كه بازدارنده از معاصى كبيره و اصرار بر صغيره است؛ ولى چنان نيست كه در برابر همه چيز مقاومت كند.
درست مانند سدى است كه در برابر سيلاب بسته اند كه اگر سيلاب شديد و قوى باشد ممكن است سد را بشكند و با خود ببرد.
افراد عادل نيز ممكن است گاه در برابر عوامل نيرومند گناه زانو بزنند و سپس پشيمان شوند و رو به درگاه خدا آورند و توبه كنند و سد عصمت عدالت در آنها بار ديگر تجديد شود.

3⃣ عصمت به سبب فراهم نبودن شرایط گناه:
نوع سومى از عصمت است كه انسان به سبب فراهم نبودن وسايل و اسباب گناه از آن دور مى ماند.
يا قدرت بر گناه ندارد؛ مانند نابينا كه نمى تواند نگاه هوس آلود به نامحرم داشته باشد.
و يا قدرت دارد اما وسايل گناه فراهم نيست؛ مثل اينكه شرابى نيست تا بنوشد:
مثلا در منطقه ای زندگی میکند که به خاطر کوچک بودن محیط، امکان انجام گناه وجود ندارد.
یا به خاطر ترس از آبرو، سمت گناه نمیرود.
يا حكومت اسلامى او را از گناه بازمى دارد هر چند او مايل به گناه باشد.

📕ابن ابى الحديد حديث ديگرى مشابه همین حکمت از حضرت نقل میکند:
إِنَّ مِنَ الْعِصْمَةِ أنْ لا تَجِدَ
نوعى از عصمت اين است كه وسايل گناه را در اختيار نداشته باشى.

🔻نکته:
اگر چه خداوند به اعمال اختیاری انسان اجر و ثواب میدهد و این نوع عصمت، عصمت در حد بالا نیست ولی همین مدل عصمت نیز تاثیرات خودش را دارد:

◀️ الف. فايده اش اين است كه از عذاب الهى دور مى ماند زیرا در هر صورت مرتکب گناه نشده.

◀️ ب. چه بسا لطف خدا شامل حال این افراد شود و همین عادت کردن به ترک گناه، تبدیل به ملکه ای در آنها شود که بعدا حتی با وجود شرایط نیز تمایلی به گناه نداشته باشند.

💠مِنَ الْعِصْمَةِ، تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي
هجرت برای ترک گناه:
عدم حضور در مجلس معصيت و هجرت از مناطقى كه انسان را به گناه آلوده مى كند، خود راهی است برای رسیدن به عصمت.

⏪هجرت انواعی دارد:

↙️ هجرت مکانی:
از مکان گناه دور شدن، حضرت درنامه ۶۹ فرمودند:
وَ اسْكُنِ الْأَمْصَارَ الْعِظَامَ
و در شهرهاى بزرگ ساكن شو،
فَإِنَّهَا جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ،
زيرا مسلمانان در آنها گرد هم هستند (كه از ايشان مى توان علوم و معارف و راه سعادت و نيكبختى آموخت)
وَ احْذَرْ مَنَازِلَ الْغَفْلَةِ وَ الْجَفَاءِ
و بپرهيز از جاهايى كه سبب غفلت و فراموشى (از ياد خدا) و ستم نمودن (به نيكان) است.
وَ قِلَّةَ الْأَعْوَانِ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ
و كمى همراهان بر طاعت و بندگى خدا است (مانند بلاد كفر و ده ها) بپرهیز.

↙️ هجرت اعتقادی:
دست از اعتقاد باطل برداشتن.

↙️ هجرت عملی:
دست کشیدن از گناه. پیامبر صلی الله علیه وآله وسلم فرمودند:
الْمُهَاجِرُ مَنْ هَجَرَ السَّيِّئَاتِ وَ تَرَكَ مَا حَرَّمَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ
مهاجر كسى است كه از گناهان هجرت و دورى كند و حرام خدا را ترك نمايد.

⛔️يكى از آثار و بركات هجرت مسلمانان از مكه به مدينه،
يا از مكه به حبشه نيز همين بود كه از محيط شرك كه آنها را مجبور به گناه مى كرد دور بمانند و خدا را آزادانه بندگى و عبادت كنند.قرآن مجيد مى فرمايد:
《إِنَّ الَّذينَ تَوَفَّاهُمُ الْمَلائِكَةُ ظالِمى أَنْفُسِهِمْ 》
كسانى كه فرشتگان قبض روح، روح آنها را گرفتند در حالى كه به خويشتن ستم كرده بودند، به آنها گفتند:
《 قالُوا فيمَ كُنْتُمْ 》
شما در چه حالى بوديد؟ و چرا با اينكه مسلمان بوديد، در صفِ كفّار جاى داشتيد؟!
《 قالُوا كُنَّا مُسْتَضْعَفينَ فِى الاَْرْضِ 》
گفتند: «ما در سرزمين خود، تحت فشار و مستضعف بوديم.
《قالُوا أَلَمْ تَكُنْ أَرْضُ اللَّهِ واسِعَةً فَتُهاجِرُوا فيها 》
فرشتگان ـ گفتند: مگر سرزمين خدا، پهناور نبود كه مهاجرت كنيد؟!
《فَأُولئِکَ مَأْواهُمْ جَهَنَّمُ وَساءَتْ مَصيراً ؛ نساء – ۹۷》
آنها عذرى نداشتند، و جايگاهشان دوزخ است، و سرانجام بدى دارند.

❌خلوت زمینه گناه است، از خلوت بپرهیز: درحکمت ۳۲۴ فرمود:
اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللَّهِ فِي الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ.
از عصيان خداوند در خلوتگاه ها بپرهيزيد، چرا که شاهد، همان حاکم و دادرس است.

❌ فراهم نبودن شرایط گناه، نعمت است.
در غرر الحکم جمله ای شبیه به حکمت ۳۴۵ نقل شده با اندکی تفاوت:
إنَّ مِنَ النِّعْمَةِ تَعَذُّرُ الْمَعاصي
یکی از نعمت های الهی این است که انسان شرایط گناه کردن را نداشته باشد.
انسان برای به دست آوردن این نعمت از خداوند تقاضا و درخواست کند. خود قرار نگرفتن در موقعیت گناه، احتمال گناه را کم میکند و باعث عصمت و پاکی انسان است.

👈 به تعبیر جناب #سعدى :
چگونه شكر اين نعمت گزارم
که زور مردم آزارى ندارم

👈 #حافظ نيز مى گويد:
من از بازوى خود دارم بسى شكر
كه زور مردم آزارى ندارم

👈 یا به قول شاعر دیگری:
گر دسترست نيست به كارى كه خطاست اين نيز نشانه اى ز الطاف خداست
گر عاجزى از اينكه گناهى بكنى
كن شكر كه اين عجز هم از نعمتهاست

⛔️ مسیر اطاعت را تقویت و مسیر گناه را تضعیف کنیم.
در حکمت ۳۸۳ فرمود:
إِذَا قَوِيتَ، فَاقْوَ عَلَى طَاعَةِ اللَّهِ،
چون توانا شدى بر طاعت حق توانا باش،
وَ إِذَا ضَعُفْتَ، فَاضْعُفْ عَنْ مَعْصِيَةِ اللَّهِ
و وقتى ناتوان گشتى از معصيت خدا ناتوان باش.
هم باید در زمان قدرت و توان به طاعت پرداخت، و بی حالی ها بگذاریم برای زمان گناه و مجالی به گناه ندهیم.
هم باید مسیر طاعت را تقویت کنیم مانند دوست خدایی، و مسیر معصیت را تضعیف کنیم مثل همنشیین بد.

🔻نکته1:
وظیفه حکومت اسلامی هموار کردن راه بهشت و سخت کردن راه جهنم است.
ازاین‌ حکمت‌ بخوبی استفاده میشود كه حاكمان جامعه براى دور ماندن مردم از گناه، باید كارى كنند كه اسباب معصيت از ميان آنها برچيده شود .
اگر کسی خواست بهشتی شود و به سعادت برسد راه رسیدن برای او هموار باشد و امکانات فراهم باشد؛ و اگر کسی خواست به جهنم برود راه گناه و معصیت بر او بسته و سخت باشد.

⭕️حکومت علوی، حکومت هموار کننده راه بهشت باشد. حضرت در خطبه ۱۵۶:
فَإِنْ أَطَعْتُمُونِي فَإِنِّي حَامِلُكُمْ إِنْ شَاءَ اللَّهُ عَلَى سَبِيلِ الْجَنَّةِ،
و اگر مرا اطاعت کنيد من به خواست خدا شما را به راه بهشت خواهم برد;
وَ إِنْ كَانَ ذَا مَشَقَّةٍ شَدِيدَةٍ وَ مَذَاقَةٍ مَرِيرَةٍ
هر چند راهى است پر مشقّت و داراى تلخى هاى فراوان.

❌ حکومت مستکبران، حکومت هموار کننده راه جهنم است.
قرآن کریم میفرماید:
《وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَدْعُونَ إِلَى النَّارِ وَيَوْمَ الْقِيَامَةِ لَا يُنْصَرُونَ؛ قصص – ۴۱ 》
و حاکمان ظالم را پیشوایانی که دعوت به آتش می کنند قرار دادیم، و روز قیامت یاری نمی شوند.
《 أَلَمْ تَرَ إِلَى الَّذِينَ بَدَّلُوا نِعْمَتَ اللَّهِ كُفْرًا وَ أَحَلُّوا قَوْمَهُمْ دَارَ الْبَوَارِ؛ ابراهیم – ۲۸ 》
آیا ندیدی کسانی را که نعمت خدا را به کفران تبدیل کردند، و قوم خود را به سرای نیستی و نابودی کشاندند و به هلاکت انداختند؟!

💮رهبر معظم انقلاب در یکی از سخنرانی ها میفرمایند:
گاهى شنیده میشود کسانى در گوشه‌وکنار وقتى صحبت از هدایت و راهنمایى و بیان حقایق دینى و مانند اینها میشود،
میگویند آقا، مگر ما موظّفیم مردم را به بهشت برسانیم؟
خب بله؛ بله، همین است.
فرق حاکم اسلامى با حکّام دیگر در همین است:
حاکم اسلامى میخواهد کارى کند که مردم به بهشت برسند؛ به سعادت حقیقى و اُخروى و عقبائى برسند؛
[لذا] راهها را باید هموار کند.
اینجا بحثِ زور و فشار و تحمیل نیست؛ بحثِ کمک کردن است.
فطرت انسانها متمایل به سعادت است، ما باید راه را باز کنیم؛ ما باید کار را تسهیل کنیم براى مردم تا بتوانند خودشان را به بهشت برسانند؛
این وظیفه‌ى ما است، این کارى است که امیرالمؤمنین بار آن را بر دوش خود گرفته است و احساس وظیفه میکند که مردم را به بهشت برساند.
مِنَ الْعِصْمَةِ، تَعَذُّرُ الْمَعَاصِي
دست نيافتن و عدم توانایی بر گناه، نوعى عصمت است.

‌🔻نکته ۲:
رسیدن به بالاترین عصمت با محبت ممکن است.
در حکمت ۳۴۵ حضرت راهکار عصمت حداقلی را بیان کردند، اینکه انسان به سبب موانعی از گناه دور شود، خود عاملی است برای حفظ و عصمت در مقابل گناه.
این نوع عصمت اگر چه بهتر از گناه است ولی نمیتواند روحیه انسان را تغییر دهد و چه بسا انسان با تغییر شرایط باز هم به سمت گناه برود.
پس باید راهکاری اساسی پیدا کرد که عصم جزء ملکات انسان بشود و با تغییر محیط و شرایط، تغییر نکند.

💮 دین باید عاشقانه باشد تا با عصمت باشد.
ابن ابی الحدید از امیرالمومنین روایت نقل میکند:
ثلاثةُ أشياءٍ لا دَوام لها
سه چیز هستند که دوام و پایداری ندارد.
المَال في يَدِ المُبَذِّر
مالی که در دست انسان اسراف گر باشد، ریخت و پاش میکند و تمام میشود.
و سَحابَةُ الصَّيف
ابری که در تابستان سایه بیندازد، زود از بین میرود.
و غَضَبُ العاشِق
غضبی که از انسان عاشق سر بزند، زود فروکش میکند.
انسان اگر عاشق شد تحمل دیدن ناراحتی معشوق را ندارد و خیلی زود از هر کاری که مخالف رضایت معشوق باشد دست می کشد. خاصیت عشق و دوست داشتن این است که انسان را مطیع میکند.

💮کسی که مزه محبت خدا را چشید حاضر نیست گناه کند و این حقیقت عصمت است.
قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: حُبُّ اللَّهِ نَارٌ لَا تَمُرُّ عَلَى‏ شَيْ‏ءٍ إِلَّا احْتَرَق‏
دوستىِ خدا ، آتشى است كه بر هرچه بگذرد ، مى سوزد
لا يَطلُعُ عَلى شَيءٍ إلاّ أضاءَ
و نور خدا بر هر چه بتابد ، درخشيدن مى گيرد.

💮 مناجات شعبانیه:
اِلهي لَمْ يَكُنْ لِي حَوْلٌ فَانْتَقِلَ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ
خداوندا، من قدرت نداشتم كه از معصيت و نافرماني تو فاصله بگيرم،
اِلا فِي وَقْتٍ أَيْقَظْتَنِي لِمَحَبَّتِكَ
جز در هنگامي كه مرا متوجه محبت خود نمودي،و بيدار ساختي.
(محبت تو را فهمیدم بیدار شدم)

⏪ راهکار عاشق خدا شدن:

◀️الف. کثرت ذکر الهی
حضرت در غررالحکم فرمود :
إذا رَأيتَ اللّه َ سُبحانَهُ يُؤنِسُكَ بِذِكرِهِ فقد أحَبَّكَ
هر گاه ديدى كه خداوند سبحان تو را انيس ياد خود كرده است ، بي گمان دوستت دارد،
إذا رَأيتَ اللّه َ يُؤنِسُكَ بِخَلقِهِ و يوحِشُكَ مِن ذِكرِهِ فقد أبغَضَكَ
و هرگاه ديدى كه تو را با خلقش انيس كرده و از ياد خويش جدايت ساخته است، بي گمان تو را ناخوش مى دارد.

⤵️ اگر با ذکر الهی مانوس بشویم هم عاشق خدا میشویم و هم محبوب خدا.
یا مَن ذکره حُلوٌ
ای خدایی که یاد تو شیرین است!

⤵️ ذکر نیز خیلی گسترده است، با کمترین زمان میشود جزء ذاکرین شد.
پیامبر صلی الله علیه وآله فرمود :
مَن قَرَأَ عَشْرَ آیاتٍ فی لَیْلَةٍ لَمْ یُکْتَبْ مِنَ الْغافِلینَ،
هر کسی در شب ده آیه قرائت کند از غافلان به حساب نیاید،‌
وَمَنْ‌ قَرَأَ خَمْسینَ آیَةً کُتِبَ مِنَ الذّاکِرینَ
و هر کس پنجاه ایه بخواند از ذاکران به حساب آید.

◀️ ب. توجه به نعمت های الهی
در حدیث قدسی فرمود:
أوْحَی اللهُ تَعَالَی إِلَی مُوسَی:
خداوند به موسی وحی كرد:
حَبِّبْنِی إِلَی خَلْقِی
مرا محبوبِ خلقم كن،
وَ حَبِّبْ خَلْقِی إِلَیّ
و خلقم را محبوب من _ محبت مرا در قلب‌ها زنده كن و مرا محبوب قلوب آنها قرار ده.
قَالَ: یا رَبِّ، كَیفَ أفْعَلُ؟
موسی گفت: پروردگارا، چگونه این كار را انجام دهم؟
قَالَ: ذَكِّرْهُمْ آلائِی وَ نَعْمَائِی، لِیحِبُّونِی خداوند فرمود: آلاء و نعمت‌های مرا برایشان ذكر كن، تا دوستم بدارند.

اللهم اجعلنا من الذاکرین و فی نعمائک من الشاکرین

حکمت سیصد و چهل و پنجم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.