ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت سیصد و چهل و هفتم نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح حکمتها
۱۴۰۴/۲/۳۰ _ ۲۲ذیقعده

💢 حکمت ۳۴۷ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت سیصد و چهل و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
39:19 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (عليه السلام): الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ، وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَد.

و فرمود (علیه‌السلام): ستودن بيش از استحقاق، تملّق است و كمتر از استحقاق، ناتوانى در گفتار است يا رشك بردن.

💠وَ قَالَ (عليه السلام): الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ
امام علی علیه‌السلام میفرمایند:
مدح و ستايشِ بيش از حدّ استحقاق، تملّق[مَلَقٌ] و چاپلوسی است.

💠وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَد
و ستایش كمتر از حدّ استحقاق،عجز ناتوانی[عِيٌّ] و يا حسد است.
[مَلَق: تملق یعنی ابراز ارادت و محبت و خوبی ها به نحو افراطی، آنچنان که حرف زبان و حرف دل یکی نباشد]

✳️حضرت در این حکمت به واکاوی بحث مدح و ثنا کردن، و ستایش و تجلیل کردن پرداخته و آفات افراط و تفریط در آن را مورد بررسی قرار داده اند.

❇️اصل ستایش و تشویق موثر است:
عدالت در ستایش، ستایش بر اساس استحقاق است:
شكی نيست كه مدح و ستايش در حد اعتدال، كارى است بسيار پسنديده، و حداقل از دو جهت تاثیر گذار است:

1⃣دلگرمی خود شخص:
زيرا از يك سو سبب تشويق شخصى مى شود كه كارى در خور ستايش انجام داده و يا فضيلتى از نظر اوصاف انسانى دارد، و احساس مى كند كه افراد، قدردانِ كارها و صفات او هستند و همين امر او را در ادامه راه دلگرم مى سازد، به گونه اى كه مشكلات را به راحتى تحمل مى كند.

2⃣ تشویق دیگران به انجام خوبی:
از سوى ديگر هنگامى كه ديگران ببينند افراد نيكوكار و يا كسانى كه موصوف به صفات انسانى هستند مورد مدح و ستايش قرار مى گيرند، آنها نيز تشويق مى شوند و همين امر سبب گسترش كارهاى نيك و صفات نيك در جامعه مى شود.

❇️همایش تجلیل از نخبگان:
بر مبنای عدالت در مدح و ثناء است که در هر عصر و زمان به خصوص در عصر ما برنامه هايى براى بزرگداشت افراد و دادن جوايز به آنها در حضور جمعى از شخصيتها برپا مى شود و بهترين ها را ستايش و تشويق مى كنند تا درسى براى همگان باشد ونشانه اى از حق شناسى و قدردانى از سوى مديران جامعه تلقى شود.

❇️ستایش و تشویق در همه سطوح کارساز است:
حضرت در نامه ۵۳ در مورد نیروهای نظامی میفرماید:
فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ
نیازهاى سپاهيان را برآورده کن.
وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ اَلثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ
و همواره از آنان ستايش كن.
وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو اَلْبَلاَءِ مِنْهُم
و كارهاى مهمّى كه انجام داده‌اند بر شمار،
فَإِنَّ كَثْرَةَ اَلذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ اَلشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ اَلنَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ
زيرا يادآورى كارهاى ارزشمند آنان، شجاعان را بر مى‌انگيزاند، و ترسوها را به تلاش وامى‌دارد، إن شاء الله.

✍️حتی نظامیان که به ظاهر روحیه خشنی دارند، اگر مورد ثناء همراه با اعتدال قرار بگیرند، موثر است.

💠الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ
مدح و ستايشِ بيش از حدّ استحقاق، تملّق و چاپلوسی است.

❎افراط و تفریط در ستایش ممنوع است:
مدح و ثناء اگر از اعتدال و حق خارج شد و دستخوش افراط و تفريط گردید تبديل به ضد ارزش خواهد شد .

👈الف. ستایش افراطی، تملق میشود:
ستایش اگر از حد بگذرد شكل تملق وچاپلوسى به خود مى گيرد كه از زشت ترين كارهاست؛
تملق كارى است آميخته با دروغ و اظهار ذلت، كارى است كه چه بسا سبب گمراهى افرادى خواهد شد كه مورد ستايش واقع مى شوند و آرام آرام این مسائل را باور میکنند.
و اينگونه افراد اگر از مديران و روساى جامعه باشند آثار سوء اين حالت به مردم هم سرايت مى كند وآنها نيز زيان مى بينند.

💠و التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَد
و ستایش كمتر از حدّ استحقاق، ناتوانی و يا حسد است.

👈ب. تفریط در ستایش یا به خاطر حسادت است یا ناتوانی:
انسان گاهی به خاطر حسادت های شخصی، حاضر نیست خوبی های دیگران را ببیند و به او بگوید چرا که احساس میکند بیان خوبی های دیگران، باعث عقب افتادن او میشود. لذا حاضر نیست خوبی های دیگران را بگوید تا غرور و تکبر خودش را حفظ کند.

⏪رابطه ناتوانی و کوتاهی در ستایش:

◀️الف. اکثر شارحان نهج البلاغه گفته اند مقصود از ناتوانی، ناتوانی در بیان است که از آن به خجالت و کم رویی و … است.
انسان نباید حرف حق را، و وظیفه را به خاطر کم رویی کنار بگذارد. به تعبیر روایت:
إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ
خدا که از حق حیا نخواهد کرد.

✍️ خدا از بیان حق ابایی ندارد و حیا نمیکند. انسان نیز نباید از بیان حق و ثناء عادلانه دوری کند.

◀️ ب. مقصود از ناتوانی، ناتوانی در تشخیص موقعیت است.
ستایش به خودی خود در معرض خطرات زیادی است مثل مغرور شدن طرف مقابل، کم کاری و پر ادعایی و…
لذا ستایش دلیل میخواهد، کسانی که نتوانند موقعیت و ذلیل ستایش را پیدا کنند، دچار تفریط میشود.

✅ستایش و تملق کردن یک دلیل میخواهد:
+ تشویق خوبها و خوبی ها
+ به حرکت در آوردن بدها و طرد بدیها
+ نفس شکنی و حسد شکنی

✍️ در این موارد، موقعیت برای تشویق است. موقعیت ثناء و مدح است.

⬇️ نکته ۱:
افراط در مدح و ثناء مشکل آفرین تر است.
از آنجایی که تشویق های بیجا و بیشتر از استحقاق همیشه صدمات بیشتری وارد کرده است، در نهج البلاغه مواردی داریم که حضرت چه در سیره، چه در توصیه با ثناء بیجا و افراطی مبارزه کرده اند:

👈 برخورد امیر المومنین با زیاده روی در مدح و ثنا:
حضرت در حكمت ۸۳ میفرمایند:
لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً: أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ، وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ.
حضرت به شخصى كه در ستايش امام افراط كرد، و آنچه در دل داشت نگفت فرمود: من كمتر از آنم كه بر زبان آوردى، و برتر از آنم كه در دل دارى.

👈تملق بی جا حتی در مورد اهل بیت نیز روا نیست:
امام صادق علیه السلام میفرمایند: اجْعَلُونَا عَبِیداً مَخْلُوقِینَ وَ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُم
ما را مخلوق خداوند بدانید، و هر چه می‌خواهید از صفات نیکو برای ما بگویید.
یا در روایات دیگری داریم:
نَزِّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِیّه وَ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُم
ما را از مقام ربوبیت پایین بیاورید بعد هر چه میخواهید بگویید.

👈مسئولین در معرض خطر بیشتری هستند:
در نامه ۵۳ اميرمؤمنان به مالك اشتر چنين توصيه مى كند:
ثُمَّ رُضْهُم عَلى اَلاّ يُطْرُوكَ ولا يَبْجَحُوكَ بباطِلٍ لم تَفْعَلْهُ
مردم را عادت بده كه تو را زياد تعريف و ستايش بيجا نسبت به كارى بدی كه انجام نداده اى نكنند.
فاِنَّ كَثرَةَ الإطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهوَ وتُدْنى مِنَ العِزّةِ
چرا كه مدح و ستايش زياد ، عُجب و غرور و تكبّر مى آورد.
به قول مولوى:
«آدمى فربه شود از ره گوش»

⬇️ نکته ۲:
در برخی موارد مدح و ثناء ممنوع است:
همانگونه که گفته شد، مدح و ثناء باید دلیلی داشته باشد. مثل تشویق شخص یا تنقیص مخالف، یا نفس شکنی.
در برخی موارد این تشویق و مدح و ثناء اثر عکس دارد مثلا: شخصی که از او تعریف کرده ایم مغرور میشود. یا تشویق موجب “احساس کامل بودن” میشود، احساسی که شخص دیگر به دنبال تلاش و رشد بیشتر نباشد.
در این موارد باید مدح و ثناء و تعریف و تمجید نداشت.

✳️پیامبر صلوات الله علیه میفرمایند:
إذا مَدَحْتَ أخاکَ فِي وَجْهِهِ فَكَأَنَّما أَمْرَرْتَ عَلى حَلْقِهِ الْمُوسى
هنگامى كه برادرت را پيش روى او مدح و ثنا بگويى مانند اين است كه تيغ بر گلويش كشيده باشى.

✳️همچنین در خطبه متقین فرمود:
إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ، خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ،
هر گاه يکى از آنها را مدح و ستايش کنند. از آنچه درباره او گفته شده به هراس مى افتد و مى گويد :
فَيَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي،
من از ديگران نسبت به خود آگاه ترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاه تر است.
اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ
بارالها! مرا به جهت نيکيهايى که به من نسبت مى دهند مؤاخذه مفرما! و مرا برتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده ،
وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ
و گناهانى را که من دارم و آنها نمى دانند ببخش!

✍️متقین برای اینکه در دام غرور و تکبر نیفتند از شنیده شدن مدح و ثنا دوری میکنند.

👈خود ستایی ممنوع است چون غرور آفرین است:
در غرر الحکم از وجود نازنین امام علی علیه‌السلام آمده:
أقبَحُ الصِّدقِ ثَناءُ الرّجُلِ على نَفسِهِ
زشت ترين راستگويى، خود ستايى آدمى است. قرآن کریم میفرماید:
《فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقفَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ؛ نجم – ۳۳》
پس خودستایی نکنید. او به کسی که پرهیزکاری پیشه کرده است، آگاه تر است.

‌⬇️ نکته ۳:
آداب تشویق و ثناء:
متخصصان بحث تربیت، یکی از نکات مهمی که بیان میکنند بحث آداب تشویق و تنبیه است.
اگر این آداب به درستی ملاحظه نشود، نتیجه دلخواه به دست نمیآید. به طور مثال:

◀️ الف. در تشویق اکثرا باید حُسن فعلی مورد توجه قرار بگیرد، نه حسن فاعلی ،
مگر در مواردی که دیگر خوبی ها در وجود آنها رسوخ کرده است و به حد تکامل رسیده اند_ در تقبیح نیز همین اصل جاری است.
اگر به جای تشویق شخص، فعل و رفتار او مورد تشویق و مدح قرار بگیرد چند ثمره دارد:

1⃣شخص میفهمد تا وقتی این صفت را دارد مورد تشویق است نه همیشه.

2⃣ دیگران میفهمند اگر آنها نیز این صفت را به دست بیاوند مورد تشویق واقع میشوند.
آیات قرآن هم به زیبایی این مطلب را به ما منتقل میکنند:در مورد پیامبر اکرم صلوات الله علیه میفرماید:
《 إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ قلم – ۴》
و تو اخلاقى بزرگ و برجسته دارى.

👈در تعریف و تمجید از حضرت ایوب نیز میفرماید:
《إِنّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ؛ ص – ۴۴》
بی تردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بنده ای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود.
✍️در بیان این دو آیه خداوند برای تشویق از صفات استفاده میکند.

‌⬇️ نکته۴:
نمونه هایی از تمجید در قرآن و نهج البلاغه:
قرآن مجيد بارها مومنان و مجاهدان و افرادى را كه كارهاى مهمى انجام داده اند ستايش مى كند.
درمورد فداكارى امیرالمومنین در «ليلة المبيت» مى فرمايد:
《وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ بقره – ۲۰۷》
بعضى از مردم با ايمان و فداكار _على عليه السلام در «ليلة المبيت»_ جان خود را براى خشنودى خدا مى فروشند؛ و خداوند به بندگان مهربان است.

👈 آیه هم جایگاه امیرالمومنین را نشان میدهد، هم مومنین را تشویق میکند به اخلاص در عمل و عمل کردن به موقع

✳️درباره فداكارى اميرمومنان و همسرش زهراى مرضيه و فرزندانش امام حسن و امام حسين علیهم السلام كه سه روز روزه گرفتند و طعام افطار خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند بيان داشته و كار آنها را بسيار ستوده و وعده انواع نعمتهاى بهشتى را به آنها داده است.
《وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا؛ دهر – ۸》
و غذا را با وجودى كه خود به آن نيازمندند به مسكين و يتيم و اسير مى‌خورانند.

👈 هم بحث توجه به عبادت برای شفای بیمار، هم بحث بخشش و گذشت ، هم جایگاه اهل بیت از این آیه قابل استفاده است.
در آيه ولايت میفرماید:
《إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ مائده – ۵۵》
سرپرست شما فقط خدا و رسول و كسانى هستند كه ايمان آورده‌اند و نماز را برپاداشته و در حال ركوع زكات مى‌دهند.
در نهج البلاغه نیز حضرت از گروه های مختلفی، و صفات و ویژگی های مومنانه ای تمجید کرده است.

✳️تمجید از اصحاب پیامبر:
حضرت در خطبه ۹۷ میفرمایند:
لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ(ص) فَمَا أَرَى أَحَداً يُشْبِهُهُمْ مِنْكُمْ،
من اصحاب محمد ص را ديدم، اما هيچ كدام از شما را همانند آنان نمى نگرم،
لَقَدْ كَانُوا يُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِيَاماً،
آنها صبح می كردند در حالى كه موهاى ژوليده و چهره هاى غبار آلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قيام به عبادت مى گذراندند،
يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ وَ يَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ،
و پيشانى و گونه هاى صورت را در پيشگاه خدا بر خاك مى ساييدند، با ياد معاد چنان نا آرام بودند گويا بر روى آتش ايستاده اند.
كَأَنَّ بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ رُكَبَ الْمِعْزَى مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ.
بر پيشانى آنها از سجده هاى طولانى پينه بسته بود (چون پينه زانوهاى بزها)
إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ هَمَلَتْ أَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ،
اگر نام خدا برده مى شد چنان مى گريستند كه گريبان هاى آنان تر مى شد.
وَ مَادُوا كَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَاب.
و چون درخت در روز تند باد مى لرزيدند، از كيفرى كه از آن بيم داشتند، يا براى پاداشى كه به آن اميدوار بودند.

👈تمجید امیرالمومنین از یاران خود:
در خطبه ۱۸۳ میفرمایند:
أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟
كجا هستند برادران من كه بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند؟
أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ
كجاست عمّار و كجاست پسر تيهان (مالك بن تيهان انصارى) و كجاست ذو الشّهادتين (خزيمة بن ثابت كه پيامبر شهادت او را دو شهادت دانست)
وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ؟
و كجايند همانند آنان از برادرانشان كه پيمان جانبازى بستند، و سرهايشان را براى ستمگران فرستادند؟

👈نهج البلاغه، ثمره تمجید بجای عده ای:
سید رضی در مقدمه نهج البلاغه میفرماید من ابتدا کتاب “خصائص الائمه” را نوشته بودم ولی به خاطر مشغله آن کتاب تمام نشد، و هنگامی که بخش مربوط به امیرالمومنین را به برخی دوستان نشان میدهد:
فَاسْتَحْسَنَ جَمَاعَةٌ من الأَصْدِقَاءِ ..
وسَألوني عِنْدَ ذلك أن أبتَدِئَ بِتَأْلِيفِ كِتابِ يَحْتَوِي على مُخْتَارِ كَلامِ اميرع
برخی از دوستانم مرا تشویق کردند .و از من خواستند که نوشتن کتابی را آغاز کنم که بر پایه سخنان امیر المومنین باشد.

✍️یک تشویق به جا و تحسین درست میتواند نهج البلاغه را پدید بیاورد.

اللهم اجعل عواقب امرنا خیراً

حکمت سیصد و چهل و هفتم

حکمت سیصد و چهل و هفتم نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح حکمتها
۱۴۰۴/۲/۳۰ _ ۲۲ذیقعده

💢 حکمت ۳۴۷ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت سیصد و چهل و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
39:19 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (عليه السلام): الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ، وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَد.

و فرمود (علیه‌السلام): ستودن بيش از استحقاق، تملّق است و كمتر از استحقاق، ناتوانى در گفتار است يا رشك بردن.

💠وَ قَالَ (عليه السلام): الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ
امام علی علیه‌السلام میفرمایند:
مدح و ستايشِ بيش از حدّ استحقاق، تملّق[مَلَقٌ] و چاپلوسی است.

💠وَ التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَد
و ستایش كمتر از حدّ استحقاق،عجز ناتوانی[عِيٌّ] و يا حسد است.
[مَلَق: تملق یعنی ابراز ارادت و محبت و خوبی ها به نحو افراطی، آنچنان که حرف زبان و حرف دل یکی نباشد]

✳️حضرت در این حکمت به واکاوی بحث مدح و ثنا کردن، و ستایش و تجلیل کردن پرداخته و آفات افراط و تفریط در آن را مورد بررسی قرار داده اند.

❇️اصل ستایش و تشویق موثر است:
عدالت در ستایش، ستایش بر اساس استحقاق است:
شكی نيست كه مدح و ستايش در حد اعتدال، كارى است بسيار پسنديده، و حداقل از دو جهت تاثیر گذار است:

1⃣دلگرمی خود شخص:
زيرا از يك سو سبب تشويق شخصى مى شود كه كارى در خور ستايش انجام داده و يا فضيلتى از نظر اوصاف انسانى دارد، و احساس مى كند كه افراد، قدردانِ كارها و صفات او هستند و همين امر او را در ادامه راه دلگرم مى سازد، به گونه اى كه مشكلات را به راحتى تحمل مى كند.

2⃣ تشویق دیگران به انجام خوبی:
از سوى ديگر هنگامى كه ديگران ببينند افراد نيكوكار و يا كسانى كه موصوف به صفات انسانى هستند مورد مدح و ستايش قرار مى گيرند، آنها نيز تشويق مى شوند و همين امر سبب گسترش كارهاى نيك و صفات نيك در جامعه مى شود.

❇️همایش تجلیل از نخبگان:
بر مبنای عدالت در مدح و ثناء است که در هر عصر و زمان به خصوص در عصر ما برنامه هايى براى بزرگداشت افراد و دادن جوايز به آنها در حضور جمعى از شخصيتها برپا مى شود و بهترين ها را ستايش و تشويق مى كنند تا درسى براى همگان باشد ونشانه اى از حق شناسى و قدردانى از سوى مديران جامعه تلقى شود.

❇️ستایش و تشویق در همه سطوح کارساز است:
حضرت در نامه ۵۳ در مورد نیروهای نظامی میفرماید:
فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ
نیازهاى سپاهيان را برآورده کن.
وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ اَلثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ
و همواره از آنان ستايش كن.
وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو اَلْبَلاَءِ مِنْهُم
و كارهاى مهمّى كه انجام داده‌اند بر شمار،
فَإِنَّ كَثْرَةَ اَلذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ اَلشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ اَلنَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اَللَّهُ
زيرا يادآورى كارهاى ارزشمند آنان، شجاعان را بر مى‌انگيزاند، و ترسوها را به تلاش وامى‌دارد، إن شاء الله.

✍️حتی نظامیان که به ظاهر روحیه خشنی دارند، اگر مورد ثناء همراه با اعتدال قرار بگیرند، موثر است.

💠الثَّنَاءُ بِأَكْثَرَ مِنَ الِاسْتِحْقَاقِ مَلَقٌ
مدح و ستايشِ بيش از حدّ استحقاق، تملّق و چاپلوسی است.

❎افراط و تفریط در ستایش ممنوع است:
مدح و ثناء اگر از اعتدال و حق خارج شد و دستخوش افراط و تفريط گردید تبديل به ضد ارزش خواهد شد .

👈الف. ستایش افراطی، تملق میشود:
ستایش اگر از حد بگذرد شكل تملق وچاپلوسى به خود مى گيرد كه از زشت ترين كارهاست؛
تملق كارى است آميخته با دروغ و اظهار ذلت، كارى است كه چه بسا سبب گمراهى افرادى خواهد شد كه مورد ستايش واقع مى شوند و آرام آرام این مسائل را باور میکنند.
و اينگونه افراد اگر از مديران و روساى جامعه باشند آثار سوء اين حالت به مردم هم سرايت مى كند وآنها نيز زيان مى بينند.

💠و التَّقْصِيرُ عَنِ الِاسْتِحْقَاقِ عِيٌّ أَوْ حَسَد
و ستایش كمتر از حدّ استحقاق، ناتوانی و يا حسد است.

👈ب. تفریط در ستایش یا به خاطر حسادت است یا ناتوانی:
انسان گاهی به خاطر حسادت های شخصی، حاضر نیست خوبی های دیگران را ببیند و به او بگوید چرا که احساس میکند بیان خوبی های دیگران، باعث عقب افتادن او میشود. لذا حاضر نیست خوبی های دیگران را بگوید تا غرور و تکبر خودش را حفظ کند.

⏪رابطه ناتوانی و کوتاهی در ستایش:

◀️الف. اکثر شارحان نهج البلاغه گفته اند مقصود از ناتوانی، ناتوانی در بیان است که از آن به خجالت و کم رویی و … است.
انسان نباید حرف حق را، و وظیفه را به خاطر کم رویی کنار بگذارد. به تعبیر روایت:
إِنَّ اللَّهَ لَا یَسْتَحْیِی مِنَ الْحَقِّ
خدا که از حق حیا نخواهد کرد.

✍️ خدا از بیان حق ابایی ندارد و حیا نمیکند. انسان نیز نباید از بیان حق و ثناء عادلانه دوری کند.

◀️ ب. مقصود از ناتوانی، ناتوانی در تشخیص موقعیت است.
ستایش به خودی خود در معرض خطرات زیادی است مثل مغرور شدن طرف مقابل، کم کاری و پر ادعایی و…
لذا ستایش دلیل میخواهد، کسانی که نتوانند موقعیت و ذلیل ستایش را پیدا کنند، دچار تفریط میشود.

✅ستایش و تملق کردن یک دلیل میخواهد:
+ تشویق خوبها و خوبی ها
+ به حرکت در آوردن بدها و طرد بدیها
+ نفس شکنی و حسد شکنی

✍️ در این موارد، موقعیت برای تشویق است. موقعیت ثناء و مدح است.

⬇️ نکته ۱:
افراط در مدح و ثناء مشکل آفرین تر است.
از آنجایی که تشویق های بیجا و بیشتر از استحقاق همیشه صدمات بیشتری وارد کرده است، در نهج البلاغه مواردی داریم که حضرت چه در سیره، چه در توصیه با ثناء بیجا و افراطی مبارزه کرده اند:

👈 برخورد امیر المومنین با زیاده روی در مدح و ثنا:
حضرت در حكمت ۸۳ میفرمایند:
لِرَجُلٍ أَفْرَطَ فِي الثَّنَاءِ عَلَيْهِ وَ كَانَ لَهُ مُتَّهِماً: أَنَا دُونَ مَا تَقُولُ، وَ فَوْقَ مَا فِي نَفْسِكَ.
حضرت به شخصى كه در ستايش امام افراط كرد، و آنچه در دل داشت نگفت فرمود: من كمتر از آنم كه بر زبان آوردى، و برتر از آنم كه در دل دارى.

👈تملق بی جا حتی در مورد اهل بیت نیز روا نیست:
امام صادق علیه السلام میفرمایند: اجْعَلُونَا عَبِیداً مَخْلُوقِینَ وَ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُم
ما را مخلوق خداوند بدانید، و هر چه می‌خواهید از صفات نیکو برای ما بگویید.
یا در روایات دیگری داریم:
نَزِّلُونَا عَنِ الرُّبُوبِیّه وَ قُولُوا فِینَا مَا شِئْتُم
ما را از مقام ربوبیت پایین بیاورید بعد هر چه میخواهید بگویید.

👈مسئولین در معرض خطر بیشتری هستند:
در نامه ۵۳ اميرمؤمنان به مالك اشتر چنين توصيه مى كند:
ثُمَّ رُضْهُم عَلى اَلاّ يُطْرُوكَ ولا يَبْجَحُوكَ بباطِلٍ لم تَفْعَلْهُ
مردم را عادت بده كه تو را زياد تعريف و ستايش بيجا نسبت به كارى بدی كه انجام نداده اى نكنند.
فاِنَّ كَثرَةَ الإطْراءِ تُحْدِثُ الزَّهوَ وتُدْنى مِنَ العِزّةِ
چرا كه مدح و ستايش زياد ، عُجب و غرور و تكبّر مى آورد.
به قول مولوى:
«آدمى فربه شود از ره گوش»

⬇️ نکته ۲:
در برخی موارد مدح و ثناء ممنوع است:
همانگونه که گفته شد، مدح و ثناء باید دلیلی داشته باشد. مثل تشویق شخص یا تنقیص مخالف، یا نفس شکنی.
در برخی موارد این تشویق و مدح و ثناء اثر عکس دارد مثلا: شخصی که از او تعریف کرده ایم مغرور میشود. یا تشویق موجب “احساس کامل بودن” میشود، احساسی که شخص دیگر به دنبال تلاش و رشد بیشتر نباشد.
در این موارد باید مدح و ثناء و تعریف و تمجید نداشت.

✳️پیامبر صلوات الله علیه میفرمایند:
إذا مَدَحْتَ أخاکَ فِي وَجْهِهِ فَكَأَنَّما أَمْرَرْتَ عَلى حَلْقِهِ الْمُوسى
هنگامى كه برادرت را پيش روى او مدح و ثنا بگويى مانند اين است كه تيغ بر گلويش كشيده باشى.

✳️همچنین در خطبه متقین فرمود:
إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ، خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ،
هر گاه يکى از آنها را مدح و ستايش کنند. از آنچه درباره او گفته شده به هراس مى افتد و مى گويد :
فَيَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي،
من از ديگران نسبت به خود آگاه ترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاه تر است.
اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ
بارالها! مرا به جهت نيکيهايى که به من نسبت مى دهند مؤاخذه مفرما! و مرا برتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده ،
وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ
و گناهانى را که من دارم و آنها نمى دانند ببخش!

✍️متقین برای اینکه در دام غرور و تکبر نیفتند از شنیده شدن مدح و ثنا دوری میکنند.

👈خود ستایی ممنوع است چون غرور آفرین است:
در غرر الحکم از وجود نازنین امام علی علیه‌السلام آمده:
أقبَحُ الصِّدقِ ثَناءُ الرّجُلِ على نَفسِهِ
زشت ترين راستگويى، خود ستايى آدمى است. قرآن کریم میفرماید:
《فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقفَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ؛ نجم – ۳۳》
پس خودستایی نکنید. او به کسی که پرهیزکاری پیشه کرده است، آگاه تر است.

‌⬇️ نکته ۳:
آداب تشویق و ثناء:
متخصصان بحث تربیت، یکی از نکات مهمی که بیان میکنند بحث آداب تشویق و تنبیه است.
اگر این آداب به درستی ملاحظه نشود، نتیجه دلخواه به دست نمیآید. به طور مثال:

◀️ الف. در تشویق اکثرا باید حُسن فعلی مورد توجه قرار بگیرد، نه حسن فاعلی ،
مگر در مواردی که دیگر خوبی ها در وجود آنها رسوخ کرده است و به حد تکامل رسیده اند_ در تقبیح نیز همین اصل جاری است.
اگر به جای تشویق شخص، فعل و رفتار او مورد تشویق و مدح قرار بگیرد چند ثمره دارد:

1⃣شخص میفهمد تا وقتی این صفت را دارد مورد تشویق است نه همیشه.

2⃣ دیگران میفهمند اگر آنها نیز این صفت را به دست بیاوند مورد تشویق واقع میشوند.
آیات قرآن هم به زیبایی این مطلب را به ما منتقل میکنند:در مورد پیامبر اکرم صلوات الله علیه میفرماید:
《 إِنَّکَ لَعَلی خُلُقٍ عَظِیمٍ؛ قلم – ۴》
و تو اخلاقى بزرگ و برجسته دارى.

👈در تعریف و تمجید از حضرت ایوب نیز میفرماید:
《إِنّا وَجَدْناهُ صابِراً نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوّابٌ؛ ص – ۴۴》
بی تردید ما او را شکیبا یافتیم. چه نیکو بنده ای! یقیناً بسیار رجوع کننده به سوی ما بود.
✍️در بیان این دو آیه خداوند برای تشویق از صفات استفاده میکند.

‌⬇️ نکته۴:
نمونه هایی از تمجید در قرآن و نهج البلاغه:
قرآن مجيد بارها مومنان و مجاهدان و افرادى را كه كارهاى مهمى انجام داده اند ستايش مى كند.
درمورد فداكارى امیرالمومنین در «ليلة المبيت» مى فرمايد:
《وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ يَشْرِي نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاةِ اللهِ وَاللهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ؛ بقره – ۲۰۷》
بعضى از مردم با ايمان و فداكار _على عليه السلام در «ليلة المبيت»_ جان خود را براى خشنودى خدا مى فروشند؛ و خداوند به بندگان مهربان است.

👈 آیه هم جایگاه امیرالمومنین را نشان میدهد، هم مومنین را تشویق میکند به اخلاص در عمل و عمل کردن به موقع

✳️درباره فداكارى اميرمومنان و همسرش زهراى مرضيه و فرزندانش امام حسن و امام حسين علیهم السلام كه سه روز روزه گرفتند و طعام افطار خود را به مسكين و يتيم و اسير دادند بيان داشته و كار آنها را بسيار ستوده و وعده انواع نعمتهاى بهشتى را به آنها داده است.
《وَيُطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَىٰ حُبِّهِ مِسْكِينًا وَيَتِيمًا وَأَسِيرًا؛ دهر – ۸》
و غذا را با وجودى كه خود به آن نيازمندند به مسكين و يتيم و اسير مى‌خورانند.

👈 هم بحث توجه به عبادت برای شفای بیمار، هم بحث بخشش و گذشت ، هم جایگاه اهل بیت از این آیه قابل استفاده است.
در آيه ولايت میفرماید:
《إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ اللهُ وَرَسُولُهُ وَالَّذِينَ آمَنُوا الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلاَةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُمْ رَاكِعُونَ؛ مائده – ۵۵》
سرپرست شما فقط خدا و رسول و كسانى هستند كه ايمان آورده‌اند و نماز را برپاداشته و در حال ركوع زكات مى‌دهند.
در نهج البلاغه نیز حضرت از گروه های مختلفی، و صفات و ویژگی های مومنانه ای تمجید کرده است.

✳️تمجید از اصحاب پیامبر:
حضرت در خطبه ۹۷ میفرمایند:
لَقَدْ رَأَيْتُ أَصْحَابَ مُحَمَّدٍ(ص) فَمَا أَرَى أَحَداً يُشْبِهُهُمْ مِنْكُمْ،
من اصحاب محمد ص را ديدم، اما هيچ كدام از شما را همانند آنان نمى نگرم،
لَقَدْ كَانُوا يُصْبِحُونَ شُعْثاً غُبْراً وَ قَدْ بَاتُوا سُجَّداً وَ قِيَاماً،
آنها صبح می كردند در حالى كه موهاى ژوليده و چهره هاى غبار آلوده داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قيام به عبادت مى گذراندند،
يُرَاوِحُونَ بَيْنَ جِبَاهِهِمْ وَ خُدُودِهِمْ وَ يَقِفُونَ عَلَى مِثْلِ الْجَمْرِ مِنْ ذِكْرِ مَعَادِهِمْ،
و پيشانى و گونه هاى صورت را در پيشگاه خدا بر خاك مى ساييدند، با ياد معاد چنان نا آرام بودند گويا بر روى آتش ايستاده اند.
كَأَنَّ بَيْنَ أَعْيُنِهِمْ رُكَبَ الْمِعْزَى مِنْ طُولِ سُجُودِهِمْ.
بر پيشانى آنها از سجده هاى طولانى پينه بسته بود (چون پينه زانوهاى بزها)
إِذَا ذُكِرَ اللَّهُ هَمَلَتْ أَعْيُنُهُمْ حَتَّى تَبُلَّ جُيُوبَهُمْ،
اگر نام خدا برده مى شد چنان مى گريستند كه گريبان هاى آنان تر مى شد.
وَ مَادُوا كَمَا يَمِيدُ الشَّجَرُ يَوْمَ الرِّيحِ الْعَاصِفِ خَوْفاً مِنَ الْعِقَابِ وَ رَجَاءً لِلثَّوَاب.
و چون درخت در روز تند باد مى لرزيدند، از كيفرى كه از آن بيم داشتند، يا براى پاداشى كه به آن اميدوار بودند.

👈تمجید امیرالمومنین از یاران خود:
در خطبه ۱۸۳ میفرمایند:
أَيْنَ إِخْوَانِيَ الَّذِينَ رَكِبُوا الطَّرِيقَ وَ مَضَوْا عَلَى الْحَقِّ؟
كجا هستند برادران من كه بر راه حق رفتند، و با حق در گذشتند؟
أَيْنَ عَمَّارٌ وَ أَيْنَ ابْنُ التَّيِّهَانِ وَ أَيْنَ ذُو الشَّهَادَتَيْنِ
كجاست عمّار و كجاست پسر تيهان (مالك بن تيهان انصارى) و كجاست ذو الشّهادتين (خزيمة بن ثابت كه پيامبر شهادت او را دو شهادت دانست)
وَ أَيْنَ نُظَرَاؤُهُمْ مِنْ إِخْوَانِهِمُ الَّذِينَ تَعَاقَدُوا عَلَى الْمَنِيَّةِ وَ أُبْرِدَ بِرُءُوسِهِمْ إِلَى الْفَجَرَةِ؟
و كجايند همانند آنان از برادرانشان كه پيمان جانبازى بستند، و سرهايشان را براى ستمگران فرستادند؟

👈نهج البلاغه، ثمره تمجید بجای عده ای:
سید رضی در مقدمه نهج البلاغه میفرماید من ابتدا کتاب “خصائص الائمه” را نوشته بودم ولی به خاطر مشغله آن کتاب تمام نشد، و هنگامی که بخش مربوط به امیرالمومنین را به برخی دوستان نشان میدهد:
فَاسْتَحْسَنَ جَمَاعَةٌ من الأَصْدِقَاءِ ..
وسَألوني عِنْدَ ذلك أن أبتَدِئَ بِتَأْلِيفِ كِتابِ يَحْتَوِي على مُخْتَارِ كَلامِ اميرع
برخی از دوستانم مرا تشویق کردند .و از من خواستند که نوشتن کتابی را آغاز کنم که بر پایه سخنان امیر المومنین باشد.

✍️یک تشویق به جا و تحسین درست میتواند نهج البلاغه را پدید بیاورد.

اللهم اجعل عواقب امرنا خیراً

حکمت سیصد و چهل و هفتم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.