بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۲/۲۳ . ۱۵ذیقعده
💢بخش اول حکمت۳۴۳💢
بخش اول
وَ قَالَ (عليه السلام): الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ
و فرمود (علیهالسلام): گفته ها نوشته شده و رازها آشكار گشته و هر كس در گرو كارى است كه كرده.
مردم، ناقصان اند و معيوبان، مگر آنكه خدايش در امان دارد.
💠و قَالَ (عليه السلام): الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
امام علی علیهالسلام میفرمایند:
گفتار انسانها نگهدارى مى شود و باطن آنها آزموده خواهد شد و هركس در گرو اعمال خويش است.
💠و النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ
مردم همگى در نُقصانند و داراى عيوبى هستند جز كسى كه خدا او را حفظ كند.
💠 سائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ
سؤال كنندگان آنان درپى بهانه جويى و آزارند.
💠و مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ
وپاسخ دهندگان، برای توجیه، خود را به تكلف می اندازند.
💠يكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ
حتى برترين آنها ازنظر فكر وانديشه، به سبب حب وبغض، از رأى خود بازمى گردد.
💠و يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً، تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة.
و نزدیک است که با استقامت ترين که مانند چوب محکم است، با يك نگاه يا يك كلمه دگرگون شوند.
⏪این حکمت در دو جلسه شرح میگردد.
حضرت در این حکمت در مورد انسان صحبت میکنند، و خطرات و لغزشگاه هایی که احتمال دارد او در آنها قرار بگیرد و دچار سقوط شود که به چند بخش تقسیم میشود:
1⃣گفتار انسان محفوظ است:
الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ
أقوال جمع قول است و أقاویل جمع الجمع آن است.
به تعبیر لغت شناسان: الاقاویل الکلام أو کلُّ لفظ
اقاویل الکلام به معنی همه لفظ است.
حضرت میفرماید اقوال انسان از بین نمیروند بلکه، نگهداری میشوند.
چه یک حرف کوتاه باشد ، چه یک کلمه و چه یک جمله.
✳️عقل را عقل میگویند چون عقال است و پا بند میزند به اعضا و جوارج انسان از جمله زبان.
❇️هر چیزی در دنیا بگوییم در دادگاه قیامت بر علیه ما استفاده میشود:
اگر چه انسان از جهت تکوینی مختار است در سخن گفتن و میتواند هر حرفی بزند؛ ولی از جهت تشریعی هر حرف و سخنی را نمی تواند بیان کند زیرا همه حرفها و اعتقادات او مورد محاسبه قرار میگیرند.
طبق این مبنا حرف زدن شاید از جهت ظاهری کم ارزش باشد و انسان بخواهد هر حرفی را به ذهنش رسید به زبان بیاورد ؛ ولی در واقع اینگونه نیست و حرف زدن و فکر کردن بسیار با اهمیت است.
✳️ طهارت در سخن گفتن لازم است:
قرآن مجيد مى فرمايد:
《وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ق – ۱۶》
ما انسان را آفريديم و وسوسه هاى نفس او را مى دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!
《إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ؛ ق -۱۸ 》
به خاطر بياوريد هنگامى را كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم انسانند اعمال او را دريافت مى دارند.
《 مَّا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ 》
انسان هيچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اين كه فرشته اى مراقب وآماده براى ضبط آن است.
👈خود کلمه لفظ به معنای چیزی است که از دهان ما پرتاب میشود.
✳️اصل و ریشه عاقبت به خیری در کلام پیامبر: در روایت داریم که معاذ بن جبل میگوید:
كنتُ مع النبيِّ صلى الله عليه و آله في سَفَرٍ ··· فقلتُ : يا رسولَ اللّه ، أخبِرني بعَمَلٍ يُدخِلُني الجنَّةَ ، و يُباعدُني عنِ النّارِ
در سفرى با پيامبر بودم. از حضرت درباره آنچه كه انسان را به بهشت مى برد و از آتش دور مى گرداند، سؤال كردم.
قالَ : لقَد سألتَ عَن عَظيمٍ [ ثمَّ أخبَرَهُ صلى الله عليه و آله عمّا سأل عنهُ]
حضرت فرمود: سؤال بزرگى كردى. سپس پاسخ سؤال را داد(ملاکهایی را بیان داشتند که در این جا حذف شده)…
ثمَّ قالَ : أ لا اُخبِرُكَ بمِلاكِ ذلكَ كُلِّهِ ؟ قلتُ : بلى يا رسولَ اللّه
سپس حضرت فرمود : آيا بنياد همه اين ها را به تو خبر ندهم؟ عرض كردم: آری، اى رسول خدا!
قالَ : كُفَّ علَيكَ هذا، و أشارَ إلى لِسانِهِ پيامبر به زبان خود اشاره كرد و فرمود: اين را نگه دار.
قلتُ : يا نَبيَّ اللّه ِ، و إنّا لَمُؤاخَذونَ بما نَتكَلَّمُ بهِ؟
عرض كردم: اى پيامبر خدا! آيا ما درباره آنچه مى گوييم مؤاخذه مى شويم؟
قالَ : ثَكَلَتكَ اُمُّكَ ! و هَل يَكُبُّ النّاسَ في النّارِ على وُجوهِهِم إلاّ حَصائدُ ألسِنَتِهِم؟
حضرت فرمود: مادرت به عزايت بنشيند، مگر مردم را چيزى جز محصولات زبانشان با صورت در آتش مى افكند؟
✍️عامل بسیاری از جهنم رفتنها همین زبان است.
❇️ دستورات فراوانی که در آیات و روایات در مورد زبان و سخن وارد شده است، ناظر به همین مطلب است که باید پاسخگوی گفتارتان باشید:
👈دروغ ممنوع:
حضرت در حکمت ۳۸۲ میفرماید:
لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ، بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ
آنچه را نمی دانی مگو، بلکه هر چه را می دانی هم مگو.
دروغ گفتن ممنوع است، وهر راستی را گفتن نیز ممنوع است.
👈بلبل زبانی برای معلم:
در حکمت ۴۱۱ آمده است:
لَا تَجْعَلَنَّ ذَرَبَ لِسَانِكَ عَلَى مَنْ أَنْطَقَكَ، وَ بَلَاغَةَ قَوْلِكَ عَلَى مَنْ سَدَّدَكَ.
تندى و تيزى زبانت را بر ضد كسى كه سخن گفتن را به تو آموخته به كار مگير و نيز بلاغت سخنت را بر ضد كسى كه سخنورى به تو آموخت صرف مكن.
👈برندگی زبان را به جا مصرف کن:
حضرت در حکمت ۳۹۴ میفرمایند:
رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ.
چه بسا، سخنى كه از حمله اى كارسازتر افتد.
جایی که میشد کلمه ای گفت و نگفتیم، مسئولیم. جایی که حرف تند و تیزی زدیم نیز مسئولیم
👈سخن انسان باعث از بین رفتن شخصیت نباشد:
در بخشی از نامه ۳۱ آمده :
إِيَّاكَ أَنْ تَذْكُرَ مِنَ الْكَلَامِ مَا يَكُونُ مُضْحِكاً وَ إِنْ حَكَيْتَ ذَلِكَ عَنْ غَيْرِك
از گفتن سخنان خنده آور و بى محتوا بپرهيز هرچند آن را از ديگرى نقل کنى.
2⃣ آزموده شدن باطن انسان:
💠والسَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ
آزموده شدن باطن یک امر قطعی است.
مَبْلُوَّةٌ از ریشه بلا و ابتلاء است یعنی آزموده شدن، امتحان شدن.
✅ظاهر مومنانه، باطن پاک:
انسان نه تنها باید ظاهر مومنانه را حفظ کند و شمایل کلی او انسان را به یاد خدا بیندازد، بلکه باید درون و باطن او نیز آراسته و پاک باشد زیرا خداوند باطن انسان را نیز مورد آزمایش قرار میدهد و اگر انسان تهذیب و خودساختگی نداشته باشد، در این امتحانات مردود خواهد شد.
❇️آزمایش الهی همگانی، همیشگی، ظاهری و باطنی است:
در حکمت ۹۳ آمده:
لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ
فردى از شما نگويد: خدايا از فتنه به تو پناه مى برم،
(امتحان، آزمایش)
لِأَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ
زيرا كسى نيست كه در فتنه اى نباشد،
(امتحانات شامل حال او نیز میشود.)
وَ لَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ
لكن آن كه مى خواهد به خدا پناه برد، از آزمايش هاى گمراه كننده پناه ببرد،
(امتحانات گمراه کننده)
❇️حتی یاران پیامبر نیز آزموده میشوند:
قرآن مجيد خطاب به ياران پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مى فرمايد:
《وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ ؛ محمد – ۳۱》
ما همه شما را قطعاً مى آزماييم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما کدامند، و اخبار شما را بيازماييم.
✍️وقتی اصحاب پیامبر مورد آزمایش درونی و باطنی قرار میگیرند، این قاعده برای دیگران نیز جاری است.
❇️ارزش انسان در ابتلائات مشخص میشود:
در حکمت ۲۱۷ حضرت میفرمایند:
فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ، عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ
در گردش و دگرگونى هاى روزگار است كه گوهر مردان شناخته آيد.
در سختی ها و دگرگونی های روزگار و امتحانات و ابتلائات است که ارزش انسان مشخص میشود.
لذا نباید از امتحانات فراری بود، بلکه باید با آمادگی وارد این فضا شد تا رشد را درک کرد.
✳️روزگار خیلی چیزها را مشخص میکند:
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند:
وَالاَْيَّامُ تُوضِحُ لَکَ السَّرَائِرَ الْكَامِنَة
گذشت روزگار آنچه را در باطن نهفته شده براى تو آشكار مى سازد.
❇️ در دنیا هم باطن ها و اسرار آشکار میشود:
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
ما مِن عَبدٍ أسَرَّ خَيرا فَذَهَبَتِ الأيّامُ أبَدا حتّى يُظهِرَ اللّه ُ لَهُ خَيرا
هيچ بنده اى نيست كه خيرى را در نهان انجام دهد ، مگر آن كه با گذشت روزگار ، خداوند خيرى از او را آشكار سازد.
و ما مِن عَبدٍ يُسِرُّ شرّا فَذَهَبَتِ الأيّامُ حَتّى يُظهِرَ اللّه ُ لَهُ شرّا
و هيچ بنده اى نيست كه در نهان كار شرّى به جاى آورد ، جز آن كه با گذشت زمان ، خداوند شرّى از او را نمايان سازد.
✍️چه لزومی دارد که هر کار خیری کردیم در فضای مجازی و … قرار دهیم تا مورد توجه دیگران قرار بگیریم ، مخفیانه کار کردن ارزشمند است و نیاز به جار زدن نیکی ها نیست ،چرا که خداوند خود روزی آنها را بر همگان نمایان میسازد.
❇️و هم در آخرت باطن ها و اسرار آشکار میشوند:
یکی از نام های قیامت يَوْمَ تُبْلَى ٱلسَّرَآئِرُ است، روزی که پرده پوشی خدا به اتمام میرسد و باطن افراد نمایانگر میشود.
3⃣انسان گروگان است، باید خود را آزاد کند:
《وَكُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ مدثر – ۳۸ 》
این جمله حضرت عینا آیه قران است.
«رَهينَة» به معناى گروگان است و گرو وثيقه اى است كه شخص وام گيرنده به طلبكار مى دهد. که اگر نتواند قرضشش را ادا کند، آن کالا به عنوان طلب طلبکار باشد.
❇️در رهن عمل بودن به چه معناست؟
اینکه انسان چگونه در گرو اعمال خودش است از نکات قابل تامل است.
انسان تا وقتی کاری انجام نداده است، عمل او در بند اوست یعنی بخواهد حرفی میزند، نخواهد حرفی نمیزند.
ولی وقتی عمل انجام داد او در ملکیت عمل میرود. حال اگر عمل خوب بوده باشد او آزاد میشود و اگر عمل بد بوده باشد او اسیر باقی میماند.
شبیه فرمایش حضرت در حکمت ۳۸۱:
الْكـَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَـمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَـلَّمْتَ بِهِ، صِرْتَ فی وَثَاقِهِ
سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشى، و چون گفتى، تو در بند آنى.
✍️ تا وقتی انسان حرف نزده باشد مالک کلام است، میتواند بگوید یا نگوید. ولی اگر حرف را زد دیگر او نیست که مالک است. بلکه کلام مالک است و او باید دنبال حرف برود.
✳️خود ما گرو هستیم و باید خود را آزاد کنیم:
انسان در گرو اعمالى است كه انجام مى دهد و تا وظيفه خود را انجام ندهد اين گروگان آزاد نمى شود.
✳️ هرگاه انسان به وظایفش عمل کرد،
زبان را حفظ کرد،
باطن را پاک نگه داشت،
حکم آزادی خویش را امضا کرده و به حُریّت میرسد.
ولی تا وقتی در انجام وظایف کوتاهی کرده و مراقب زبان و دل نباشد، گروگان و اسیر و برده است.
✳️باید برای آزادی خود تلاش کرد:
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
أَقْصِرْ نَفْسَکَ عَمَّا یَضُرُّهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُفَارِقَکَ
نفس خود را از تمایلات مضرّ بازدار پیش از آنکه مرگت فرا رسد و جان از تنت جدا نماید
وَ اسْعَ فِی فَکَاکِهَا کَمَا تَسْعَی فِی طَلَبِ مَعِیشَتِکَ فَإِنَّ نَفْسَکَ رَهِینَهًْ بِعَمَلِکَ
و در راه آزادی نفس خویش کوشش کن همانطور که در طلب معاش خود مجاهده میکنی که نفس تو در گرو اعمال تو خواهد بود.
✳️حضرت پس از بیان سه نکته کلی تحت عنوان:
محفوظ بودن اعمال، امتحان باطن ، و گرو بودن انسان در بند اعمال؛ این سوال را مطرح میفرماید که ” پس چرا گناه؟”
4⃣انسان در حال خسران است مگر…:
💠والنَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلاَّ مَنْ عَصَمَ اللّهُ
مردم همگى در نُقصانند و داراى عيوبى هستند جز كسى كه خدا او را حفظ كند.
✅منقوص، كسى است كه داراى نقص و عيبى است و مدخول نيز به معنای ناخالصی است.
✳️اگرچه یکی از مصادیق اين هشدار، خطاب به كسانى است كه گرفتار انواع معاصى و گناهان هستند، ولی محدود کردن جمله به گناه درست نیست.
اکثر انسانها دچار شبهات، افکار التقاطی، خرافه ، سوء ظن، اخلاق رذیله، درگیری ذهنی و روانی و… هستند.
و همگى در حال نُقصانند و از رشد رسیدن به اهداف حیات دور اند.
👈قرآن کریم در سوره عصر میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ*
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ *
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
✍️ خسران همگانی است مگر برای عده ی خاصی که شرایط رشد و تکامل را فراهم کرده باشند.
❇️فقط یک گروه مستثناء هستند:
با توجه به معنای عصم؛ تنها گروه نجات یافته یا چنگ زنندگان به ریسمان الهی اند، یا کسانی که به درجه عصمت و پاکی از گناه رسیده باشند (خدا آنها را از گناه حفظ کرده باشد)
✍️طبیعتا پاکی و عصمت به دست نمی آید مگر بعد از چنگ زدن به ریسمان الهی که قرآن و عترت است.
جمله «إِلاَّ مَنْ عَصَمَ آللّهُ» در درجه اوّل شامل حال معصومان است و ليكن تمام كسانى كه پيرو آنانند و در مسير آنها گام برمى دارند نيز از نوعى عصمت الهى برخوردار مى شوند
✳️خدا باید انسان را حفظ کند وگرنه سقوط قطعی است:
حضرت در این حکمت (حکمت۳۴۳) میفرمایند:
وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ
در خطبه ۲۱۰ نیز آمده: إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ
همانا مردم هم با سلاطين و دنيا هستند، مگر آن كس كه خدا او را حفظ كند.
❇️عصمت لطف الهی است:
👈از حضرت در غرر الحکم روایت شده:
مَن اُلهِمَ العِصمَةَ أمِنَ الزَّلَلَ
كه عصمت به او الهام شود، از لغزشها در امان ماند.
همچنین در حدیث دیگری در غررالحکم آمده:
کَیفَ یَصبِرُ عَنِ الشَّهوَهِ مَن لَم تُعِنهُ العِصمَهُ؟!
چگونه صبر ميكند از خواهش كسى كه يارى نكرده باشد او را نگهدارى؟!
👈حضرت در خطبه ۹۱ در وصف ملائکه میفرمایند:
و عَصَمَهُم مِن رَیبِ الشُّبُهاتِ، فَما مِنهُم زائغٌ عَن سَبیلِ مَرضاتِهِ
خداوند ملائکه را از ترديد و شبهات مصونيّت بخشيد، به گونه اى که هيچ کدام از آنان از راه رضاى حقّ منحرف نمى شوند.
👈مناجات امیرالمومنین علیهالسلام:
إلهی ، لا سَبیلَ إلی الاحتِراسِ مِنَ الذَّنبِ إلّا بِعِصمَتِکَ ،
خدایا من هر چه مینگرم هیچ راهی برای درامان ماندن از گناه نمیابم مگر اینکه تو مرا حفظ کنی و به من عصمت دهی.
ولا وُصولَ إلی عَمَلِ الخَیراتِ إلّا بِمَشِیئَتِکَ …
هیچ کسی نمیتواند کار خیری کند مگر با اجازه تو.
وکَیفَ لی بِالاحتِراسِ مِنَ الذَّنبِ ما إن لَم تُدرِکْنی فیهِ عِصمَتُکَ ؟
خدایا اگر تو مرا حفظ نکنی من نمیتوانم در مقابل گناه دوام بیاورم و به زمین میخورم و شکست میخورم.
✍️لزوم طلب و درخواست عصمت از خدا.
✅عصمت لطفی است از جانب خداوند که باید انسان منشا و مقدمات آن را فراهم کرده باشد:
👈تقوا:
در غرر الحکم آمده:
بِالتَّقوی قُرِنَتِ العِصمَهُ
با تقوی به عصمت میرسیم
👈توجه به قرآن:
در خطبه ۱۵۶ آمده:
وَ عَلَيْكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ، فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِينُ وَ النُّورُ الْمُبِينُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّيُّ النَّاقِعُ وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّكِ کتاب خدا را محکم بگيريد; چرا که رشته اى است مستحکم و نورى است آشکار; شفابخش و پرمنفعت است و سيراب کننده و فرونشاننده عطش تشنگان حقّ. تمسّک جويان را حفظ مى کند.
👈درخواست و دعا برای عصمت:
دعای جوشن کبیر:
یا عاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ
✍️انسان نباید روی خودش حساب باز کند و باید به خدا متوسل شود.
👈 توجه و تمسک به اهل بیت:
امام سجاد علیهالسلام در دعای ۶ صحیفه میفرماید:
اللّهُمّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاحفَظْنا مِن بَینِ أیدینا ومِن خَلفِنا ، وعَن أیمانِنا وعَن شَمائلِنا ، ومِن جَمیعِ نَواحینا ، حِفظاً عاصِماً مِن مَعصِیَتِکَ ، هادِیاً إلی طاعَتِکَ ، مُستَعمِلاً لِمَحَبَّتِکَ
خدايا! بر محمد و خاندان او درود فرست و ما را از پيش رو و از پشت سر و از راست و از چپ و از همه سويمان چنان محافظت فرما كه ما را از نافرمانى تو نگاه دارد و به فرمان بردن از تو رهنمون شود و در راه محبّت تو به كارمان گيرد.
✍️ صلوات اول دعا نشان میدهد این مسیر ، مسیر اهل بیت است پس باید پیرو آنها باشیم.
و رسیدن به این جایگاه ثمراتی دارد از جمله طاعت و محبت
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۲/۲۴ .۱۶ذیقعده
💢بخش دوم حکمت۳۴۳💢
بخش دوم
وَ قَالَ (عليه السلام): سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ، وَ مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ؛ يَكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ؛ وَ يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً، تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة.
و فرمود (علیهالسلام): آنكه مى پرسد، قصد آزار دارد و آنكه پاسخ مى دهد به تكلّف دهد.
كسى را كه انديشه برتر است، خشنودى يا خشم ديگرانش از انديشه اش منصرف دارد. آنكه از همه پايدارتر و سخت تر مى نمايد، بسا از نيم نگاهى آزرده گردد يا به يك سخن دگرگون شود.
⏪خلاصه جلسه قبل :
💠 الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ؛
امام علی علیه السلام می فرمایند:
گفتار انسانها نگهداری می شود و باطن آنها آزموده خواهد شد وهر کس در گرو اعمال خویش است.
مردم همگی در نقصانند ودارای عیوبی هستندجز کسی که خدا او را حفظ کند.
💠 سائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ
همه مردم دچار نقص و ناخالصی اند زیرا سؤال كنندگان آنان درپى بهانه جويى و آزارند،
💠 و مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ
( و پاسخ دهندگان، توجيه گر و گرفتار تكلفند.؛
💠يكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ
حتى برترين آنها ازنظر فكر وانديشه، به سبب حب وبغض، از رأى خود بازمى گردد؛
💠 و يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنکَوُهُ اللَّحظَةُ وَ تَستَحِیلُهُ الکَلِمَةُ
و نزدیک است که بااستقامت ترین [اَصلَبُهُم عُودا] که مانند چوب محکم است با یک نگاه یا یک کلمه دگرگون شوند.
[“اَصلَبُهُم عُودار”، سخت ترین چوب آنها، کنایه از استقامت،
“تَنْكَؤُهُ “، مجروح میکند او را،
“اللَّحْظَةُ” _یک گوشه چشم_
“وَ تَسْتَحِيلُهُ حول”: دگرگونش میکند_
“الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة “با یک کلمه ای]
⏪حضرت در بخش اول حکمت، سه نکته جهت تذکر بیان کردند:
1️⃣گفتار شما نوشته میشود و محفوظ است.
2️⃣ باطن شما مورد امتحان و آزمایش قرار میگیرد.
3️⃣ انسان گرفتار و اسیر اعمال خود است.
♻️ حضرت سپس در یک اعتراض جدی میفرماید پس چرا شما اینقدر غافل هستید و دچار نقص و ناخالصی میشوید؟!
👈 در این بخش دوم حضرت نشانه های انسان دارای نقص و ناخالصی را بیان میکنند:
1️⃣ سائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ
همه مردم دچار نقص و ناخالصی اند زیرا سؤال كنندگان آنان درپى بهانه جويى و آزارند.
✅️ یکی از نشانه های افراد داری نقص _آنها که کمبود دارند_ اینست که:
سوال پرسیدنشان برای فهم نیست،
برای رسیدن از جهل به علم نیست،
برای رسیدن به مقصد نیست.
سوال میپرسند تا ابراز فضل کنند،
سوال میکنند تا طرف مقابل را به چالش بکشند،
سوال می کنند تا خودی نشان بدهند.
❇️ امیر المومنین در حکمت ۳۲۰ می فرماید:
وَ قَالَ (علیه السلام) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ
امام عليه السلام به كسى كه از آن حضرت مسئله پيچيده اى را پرسيد فرمود:
سَلْ تَفَقُّهاً، وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً
همواره براى كسب آگاهى و فهم پرسش كن، نه براى ايجاد زحمت.
👈 برای امتحان کردن دیگران، سوال نپرس، امام صادق به عنوان بصری فرمود:
فَاسأَلِ العُلَماءَ ما جَهِلتَ ، و إیّاکَ أن تَسأَلَهُم تَعَنُّتاً و تَجرِبَهً ،
آنچه را نمی دانی ، از دانشمندان بپرس و مبادا برای درمانده کردن و آزمودن بپرسی ،
وإیّاکَ أن تَعمَلَ بِرَأیِکَ شَیئاً.
و بپرهیز از اینکه که در کاری به رأی خود ، عمل کنی !
❎ یکی از ویژگیهای کسانی که خدا آنها را به حال خودشان رها کرده، سوال بیجا وبی مفهوم پرسیدن است.
👈نمونه ای از سوال های بی معنایی که از اهل بیت پرسیده میشد.
سَأَلَ اِبْنُ اَلْكَوَّاءِ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنْ بَصِيرٍ بِاللَّيْلِ بَصِيرٍ بِالنَّهَارِ
ابن كواء از امير المؤمنين پرسيد كيست كه شب و روز بينا است.
وَ عَنْ أَعْمَى بِاللَّيْلِ أَعْمَى بِالنَّهَارِ
و كيست شب و روز كور است.
وَ عَنْ بَصِيرٍ بِاللَّيْلِ أَعْمَى بِالنَّهَارِ
و كيست كه شب بينا است و روز كور است.
وَ عَنْ أَعْمَى بِاللَّيْلِ بَصِيرٍ بِالنَّهَارِ
و كيست كه شب كور است و روز بينا؟
فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَيْلَكَ سَلْ عَمَّا يَعْنِيكَ وَ لاَ تَسْأَلْ عَمَّا لاَ يَعْنِيكَ
امير المؤمنين در پاسخ او فرمود واى بر تو سؤالى بكن كه بدردت بخورد نه سؤالى كه تو را به كار نيايد.
حضرت سپس فرمود:
شب، ایمان به انبیاء گذشته است.
روز ایمان به پیامبر و ائمه
أَمَّا بَصِيرٌ بِاللَّيْلِ بَصِيرٌ بِالنَّهَارِ فَهُوَ رَجُلٌ آمَنَ بِالرُّسُلِ وَ اَلْأَوْصِيَاءِ اَلَّذِينَ مَضَوْا وَ بِالْكُتُبِ وَ اَلنَّبِيِّينَ
شخصى كه شب و روز بينا است آن كسى است كه ايمان به پيامبران و اوصياى آنها آورده،
وَ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
و به كتابهاى آنها و ايمان به خدا و پيامبر ما محمد مصطفى صلّى اللّه عليه و آله آورده،
وَ أَقَرَّ لِي بِالْوَلاَيَةِ فَأَبْصَرَ فِي لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ
و اقرار به ولايت من دارد كه شب و روز بينا است.
وَ أَمَّا اَلْأَعْمَى بِاللَّيْلِ أَعْمَى بِالنَّهَارِ فَرَجُلٌ جَحَدَ اَلْأَنْبِيَاءَ وَ اَلْأَوْصِيَاءَ وَ اَلْكُتُبَ اَلَّتِي مَضَتْ
اما شخصى كه شب و روز كور است منكر انبياء پيشين و كتابهاى آنها است،
وَ أَدْرَكَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ يُؤْمِنْ بِهِ
و پيامبر ما را نيز درك كرده و ايمان نياورده ،
وَ لَمْ يُقِرَّ بِوَلاَيَتِي فَجَحَدَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَبِيَّهُ صَ فَعَمِيَ بِاللَّيْلِ وَ عَمِيَ بِالنَّهَارِ
و اقرار به ولايت من ندارد پس منكر خدا و پيامبر اوست شب و روزش كور است.
وَ أَمَّا بَصِيرٌ بِاللَّيْلِ أَعْمَى بِالنَّهَارِ فَرَجُلٌ آمَنَ بِالْأَنْبِيَاءِ وَ اَلْكُتُبِ وَ جَحَدَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ وَلاَيَتِي
اما كسى كه شب بينا و روز كور است شخصى است كه ايمان به انبياء گذشته و كتب آسمانى آنها دارد ولى به پيامبر ما ايمان نياورده ،
وَ أَنْكَرَنِي حَقِّي فَأَبْصَرَ بِاللَّيْلِ وَ عَمِيَ بِالنَّهَارِ
و منكر ولايت من است و انكار حق مرا مىكند او شب بينا است و روز كور.
وَ أَمَّا أَعْمَى بِاللَّيْلِ بَصِيرٌ بِالنَّهَارِ فَرَجُلٌ جَحَدَ اَلْأَنْبِيَاءَ اَلَّذِينَ مَضَوْا وَ اَلْأَوْصِيَاءَ وَ اَلْكُتُبَ
اما شب كور و روز بينا مردى است كه منكر انبياى گذشته و اوصياى آنها و كتب ايشان است.
وَ أَدْرَكَ اَلنَّبِيَّ صَ فَآمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
پيامبر ما را درك كرده و ايمان آورده به خدا و پيامبرش،
وَ آمَنَ بِإِمَامَتِي وَ قَبِلَ وَلاَيَتِي فَعَمِيَ بِاللَّيْلِ وَ أَبْصَرَ بِالنَّهَارِ
و به امامت من نيز ايمان دارد و ولايت مرا پذيرفته است شب كور است و روز بينا.
قَالَ اَلْأَصْبَغُ فَلَمَّا نَزَلَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلْمِنْبَرِ
اصبغ بن نباته میگوید وقتى امير المؤمنين از منبر پائين آمد.
تَبِعْتُهُ فَقُلْتُ سَيِّدِي يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَوَّيْتَ قَلْبِي بِمَا بَيَّنْتَ
از پى او رفتم و گفتم سرورم! يا امير المؤمنين دلم را محكم كردى با بيانات خود.
فَقَالَ لِي يَا أَصْبَغُ مَنْ شَكَّ فِي وَلاَيَتِي فَقَدْ شَكَّ فِي إِيمَانِهِ
فرمود اصبغ! هر كس شك در ولايت داشته باشد شك در ايمان اوست ،
وَ مَنْ أَقَرَّ بِوَلاَيَتِي فَقَدْ أَقَرَّ بِوَلاَيَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
و هر كه اقرار به ولايت من نمايد اقرار به ولاية الله نموده.
وَ وَلاَيَتِي مُتَّصِلَةٌ بِوَلاَيَةِ اَللَّهِ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ
ولايت من متصل است به ولايت خدا مانند اين دو انگشت.
يَا أَصْبَغُ مَنْ أَقَرَّ بِوَلاَيَتِي فَقَدْ فَازَ
اصبغ! هر كس اقرار به ولايت من نمود رستگار شد،
وَ مَنْ أَنْكَرَ وَلاَيَتِي فَقَدْ خَابَ خَسِرَ وَ هَوَى فِي اَلنَّارِ
و هر كه انكار كرد ولايت مرا بدبخت و زيانكار شد و به رو در آتش خواهد افتاد،
وَ مَنْ دَخَلَ اَلنَّارَ لَبِثَ فِيهَا أَحْقَاباً
و هر كه داخل آتش شد، در آنجا سالهاى سال و مدت زيادى خواهد ماند.
2️⃣ و مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ
و پاسخ دهندگان، توجيه گر و گرفتار تكلفند.
انسانهایی که کمبود دارند و ایمان و علم آنها دارای ناخالصی است، اگر عالِم باشند باز هم ایراد و اشکال دارند.
عالِم آنها درپى پاسخگويى صحيح نيست، بلكه آنچه را مطابق ميل خود مى بيند بر مبانى شرع و كتاب و سنت تحميل كرده و از طريق تفسير به رأى آنها را به مردم ارائه مى دهد و گاه ممكن است چيزى را نداند وبه جاى اينكه با صراحت بگويد نمى دانم، با تكلّف مى خواهد پاسخى براى آن ـ هر چند نادرست ـ پيدا كند
✅️اگر عالم نیستید، حق ندارید بگویید : “الله اعلم”
امام صادق علیه السلام فرمود:
إِذَا سُئِلَ اَلرَّجُلُ مِنْكُمْ عَمَّا لاَ يَعْلَمُ
هرگاه يكى از شما از آنچه كه نمىداند بپرسند،
فَلْيَقُلْ لاَ أَدْرِي
باید بگويد نمىدانم
وَ لاَ يَقُلْ اَللَّهُ أَعْلَمُ
و نگويد:خدا داناتر است ،
فَيُوقِعَ فِي قَلْبِ صَاحِبِهِ شَكّاً
تا در دل دوست خود شك اندازد و سبب نگرانى او شود،
وَ إِذَا قَالَ اَلْمَسْئُولُ لاَ أَدْرِي فَلاَ يَتَّهِمُهُ اَلسَّائِلُ .
و اگر طرف سئوال،با صراحت و شفاف بگويد نمىدانم سئوالكننده او را متهم نمىكند.
✅️فقط عالم حق دارد بگوید “الله اعلم”
امام صادق(ع) فرمود:
لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْءٍ وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُهُ أَنْ يَقُولَ اَللَّهُ أَعْلَمُ
براى عالم شايسته است كه هر گاه چيزى از او بپرسند و نداند بگويد:الله اعلم،
وَ لَيْسَ لِغَيْرِ اَلْعَالِمِ أَنْ يَقُولَ ذَلِكَ .
ولى غير عالم شايسته نيست اين كلمه را بگويد(يعنى براى او سزاوار است كه صريحا بگويد نمىدانم).
◀️ کسی که جواب سوال را میداند، وجوه مختلف را میداند. عالم به موضوع و حکم است شایسته است بگوید الله اعلم یعنی من میدانم ولی خدا آگاه تر است. ولی برای کسی که این موارد را نمیداند سزاوار نیست بگوید “الله اعلم”
✅️پاسخ اشتباه دادن، به انحراف کشیدن دیگران است.
✳️ امام صادق علیه السلام فرمود:
مَنْ أَفْتَى اَلنَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ
اگر کسی در مقام فتوی سوالی از شما پرسید،
وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُ اَلنَّاسِخَ مِنَ اَلْمَنْسُوخِ وَ اَلْمُحْكَمَ مِنَ اَلْمُتَشَابِهِ
در حالیکه شرایط پاسخ دادن را ندارید، هم خودت را بیچاره کردی ،
فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ .
هم طرف مقابل را به هلاکت انداختی
⏪️ انسان هایی که به جایگاه
” الا مَن عصم الله” رسیده اند، اگر پرسشگر باشند، پرسش آنها برای فهمیدن است نه برای اذیت کردن و خود نشان دادن و به درازا کشیدن حرف.
و اگر عالِم و پاسخگو باشند ، در صورتی که چیزی را ندانند به صراحت میگویند نمیدانیم
(مَنْ تَرَكَ قَوْلَ لَا أَدْرِي، أُصِيبَتْ مَقَاتِلُهُ)،
و اگر چیزی را بدانند با صراحت و شفافیت میگویند تا طرف مقابل مشکلش
برطرف شود و به مقصودش دست پیدا کند.
3️⃣ يكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ
حتى برترين آنها از نظر فكر وانديشه، به سبب حب وبغض، از رأى خود بازمى گردد.
کمبود داشتن و ناخالصی داشتن انسان آنجا معلوم میشود که رای و اندیشه درستش تحت تاثیر دوست داشتن و دشمن داشتن تغییر میکند.
✅️يكى از موانع معرفت، حُبّ و بُغض هاى افراطى است که باعث میشود انسان درست نفهمد.
✅️یکی از موانع اعمال و ابراز نظر درست نیز حب و بغض افراطی است كه سبب مى شود انسان عقيده صائب و رأى صحيح خود را رها سازد و به چيزى كه دوست دارد روى آورد، هرچند باطل باشد، و از چيزى كه از آن نفرت دارد منصرف شود، گرچه حق باشد.
و تا انسان از اين صفات رذيله تهى نشود چهره حقيقت را آن چنان كه هست نمى تواند مشاهده كند.
⏪️ شخصی اندیشه درست را دارد ولی چون با همسر یا بچه خود دعوا کرده، نظر بد میدهد و لجاجت به خرج میدهد.
اگر با او مشورت کردند، چون فلانی یک بار با او حرفش شده، پیشنهاد درست نمیدهد ولی اگر رفقای خودش باشند یا سود شخصی در مشورت باشد، حرف درست را میگوید.
اینها از نشانه های کسانی هستند که خداوند آنها را به حال خود رها کرده است و جزء ” الا مَن عَصَمَ الله” نیستند.
❇️ رضایت نفس یا خلق، مومن را منحرف نمیکند.
در كتاب شريف كافى از امام باقر عليه السلام نقل شده مى خوانيم:
«إنَّما الْمُؤْمِنُ الَّذي إذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فِي إثْمٍ وَلا باطِلٍ
انسان باايمان كسى است كه هرگاه از كسى يا چيزى راضى شود اين رضايت و خشنودى، او را در گناه و باطل وارد نمى كند.
وَإذا سَخَطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ
و هرگاه به شخصى يا چيزى خشمگين شود اين خشم، او را از قول حق بيرون نمى برد.
وَالَّذِي إذا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إلَى التَّعَدّي إلى ما لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ
و كسى است كه چون قدرت يابد قدرتش او را به سوى تعدّى كردن و به سراغ چيزى رفتن كه حق او نيست نمى كشاند.
4️⃣ و يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً، تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة
و با استقامت ترين آنها گاه با يك نگاه يا يك كلمه دگرگون مى شود.
✅️برخی سحر اللسان دارند.
پیامبر اسلام (ص) فرمود:
إِنَّ مِنَ اَلْبَيَانِ لَسِحْراً
بعضی از بیانها مانند سحر هستند.
اگر چه این سخن در مورد “شعر” از پیامبر صادر شده است ولی به طور کلی اگر انسان مراقب نباشد، دیگران میتوانند او را با حرف و سخنی از راه بیرون کنند
انسان ممكن است كوه علم و دانش و داراى عقل قوى و در برابر مشكلات نيرومند باشد؛ اما هرگاه تابع هوا و هوس گردد يك نگاه هوس آلود ممكن است زندگى او را دگرگون سازد و يك جمله فريبنده او را از راه به دَربَرَد.
♻️ «خالد بن معمر» از جهاد در رکاب مولا تا پیوستن به معاویه:
در جریان جنگ صفين دارد :
قَامَ خَالِدُ بْنُ اَلْمُعَمَّرِ فَنَادَى مَنْ يُبَايِعُ نَفْسَهُ عَلَى اَلْمَوْتِ وَ يَشْرِي نَفْسَهُ لِلَّهِ
چه كسى آماده شهادت است و حاضر است جان خود را به خداوند بفروشد؟ فَبَايَعَهُ سَبْعَةُ آلاَفٍ عَلَى أَلاَّ يَنْظُرَ رَجُلٌ مِنْهُمْ خَلْفَهُ
هفت هزار نفر با او بيعت كردند به اين شرط كه دست از نبرد برندارند تا وارد خيمه معاويه شوند.
حَتَّى يَرِدَ سُرَادِقَ مُعَاوِيَةَ فَاقْتَتَلُوا قِتَالاً شَدِيداً وَ قَدْ كَسَرُوا جُفُونَ سُيُوفِهِمْ
آنها جنگ عظيمى كردند حتى غلاف شمشير را شكستند یعنی اين شمشير نبايد در نيام رود.
هنگامى كه به نزديك خيمه معاويه رسيدند، معاویه فرار كرد و به بعضى از خيمه هاى لشكر پناه برد و كسى را نزد خالد فرستاد وگفت: تو پيروزى، اگر ادامه ندهى من حكومت خراسان را به تو وامى گذارم. در اين هنگام طمع بر خالد مسلط شد و كار خود را ناقص رها كرد وبعد از آنكه معاويه مسلط بر عراق شد و مردم با او بيعت كردند، حكومت خراسان را به «خالد» داد؛ ولى عجيب اينكه پيش از آنكه «خالد» به مركز حكومت خود برسد از دنيا رفت.
❎درضرب المثل عربی آمده است:
اذا دَخَلَتِ الهَدیَّةُ مِن البابِ خَرَجَ الحَقُّ مِن الکُوَه
هنگامى كه هديه از در وارد مى شود حق از پنجره خارج مى گردد.
اللهم اذقنا وَدّک و رحمتک
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۲/۲۳ . ۱۵ذیقعده
💢بخش اول حکمت۳۴۳💢
بخش اول
وَ قَالَ (عليه السلام): الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ
و فرمود (علیهالسلام): گفته ها نوشته شده و رازها آشكار گشته و هر كس در گرو كارى است كه كرده.
مردم، ناقصان اند و معيوبان، مگر آنكه خدايش در امان دارد.
💠و قَالَ (عليه السلام): الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ
امام علی علیهالسلام میفرمایند:
گفتار انسانها نگهدارى مى شود و باطن آنها آزموده خواهد شد و هركس در گرو اعمال خويش است.
💠و النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ
مردم همگى در نُقصانند و داراى عيوبى هستند جز كسى كه خدا او را حفظ كند.
💠 سائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ
سؤال كنندگان آنان درپى بهانه جويى و آزارند.
💠و مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ
وپاسخ دهندگان، برای توجیه، خود را به تكلف می اندازند.
💠يكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ
حتى برترين آنها ازنظر فكر وانديشه، به سبب حب وبغض، از رأى خود بازمى گردد.
💠و يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً، تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة.
و نزدیک است که با استقامت ترين که مانند چوب محکم است، با يك نگاه يا يك كلمه دگرگون شوند.
⏪این حکمت در دو جلسه شرح میگردد.
حضرت در این حکمت در مورد انسان صحبت میکنند، و خطرات و لغزشگاه هایی که احتمال دارد او در آنها قرار بگیرد و دچار سقوط شود که به چند بخش تقسیم میشود:
1⃣گفتار انسان محفوظ است:
الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ
أقوال جمع قول است و أقاویل جمع الجمع آن است.
به تعبیر لغت شناسان: الاقاویل الکلام أو کلُّ لفظ
اقاویل الکلام به معنی همه لفظ است.
حضرت میفرماید اقوال انسان از بین نمیروند بلکه، نگهداری میشوند.
چه یک حرف کوتاه باشد ، چه یک کلمه و چه یک جمله.
✳️عقل را عقل میگویند چون عقال است و پا بند میزند به اعضا و جوارج انسان از جمله زبان.
❇️هر چیزی در دنیا بگوییم در دادگاه قیامت بر علیه ما استفاده میشود:
اگر چه انسان از جهت تکوینی مختار است در سخن گفتن و میتواند هر حرفی بزند؛ ولی از جهت تشریعی هر حرف و سخنی را نمی تواند بیان کند زیرا همه حرفها و اعتقادات او مورد محاسبه قرار میگیرند.
طبق این مبنا حرف زدن شاید از جهت ظاهری کم ارزش باشد و انسان بخواهد هر حرفی را به ذهنش رسید به زبان بیاورد ؛ ولی در واقع اینگونه نیست و حرف زدن و فکر کردن بسیار با اهمیت است.
✳️ طهارت در سخن گفتن لازم است:
قرآن مجيد مى فرمايد:
《وَلَقَدْ خَلَقْنَا الاِْنْسَانَ وَنَعْلَمُ مَا تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ؛ ق – ۱۶》
ما انسان را آفريديم و وسوسه هاى نفس او را مى دانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!
《إِذْ يَتَلَقَّى الْمُتَلَقِّيَانِ عَنِ الْيَمِينِ وَعَنِ الشِّمَالِ قَعِيدٌ؛ ق -۱۸ 》
به خاطر بياوريد هنگامى را كه دو فرشته راست و چپ كه ملازم انسانند اعمال او را دريافت مى دارند.
《 مَّا يَلْفِظُ مِنْ قَوْلٍ إِلاَّ لَدَيْهِ رَقِيبٌ عَتِيدٌ 》
انسان هيچ سخنى را بر زبان نمى آورد مگر اين كه فرشته اى مراقب وآماده براى ضبط آن است.
👈خود کلمه لفظ به معنای چیزی است که از دهان ما پرتاب میشود.
✳️اصل و ریشه عاقبت به خیری در کلام پیامبر: در روایت داریم که معاذ بن جبل میگوید:
كنتُ مع النبيِّ صلى الله عليه و آله في سَفَرٍ ··· فقلتُ : يا رسولَ اللّه ، أخبِرني بعَمَلٍ يُدخِلُني الجنَّةَ ، و يُباعدُني عنِ النّارِ
در سفرى با پيامبر بودم. از حضرت درباره آنچه كه انسان را به بهشت مى برد و از آتش دور مى گرداند، سؤال كردم.
قالَ : لقَد سألتَ عَن عَظيمٍ [ ثمَّ أخبَرَهُ صلى الله عليه و آله عمّا سأل عنهُ]
حضرت فرمود: سؤال بزرگى كردى. سپس پاسخ سؤال را داد(ملاکهایی را بیان داشتند که در این جا حذف شده)…
ثمَّ قالَ : أ لا اُخبِرُكَ بمِلاكِ ذلكَ كُلِّهِ ؟ قلتُ : بلى يا رسولَ اللّه
سپس حضرت فرمود : آيا بنياد همه اين ها را به تو خبر ندهم؟ عرض كردم: آری، اى رسول خدا!
قالَ : كُفَّ علَيكَ هذا، و أشارَ إلى لِسانِهِ پيامبر به زبان خود اشاره كرد و فرمود: اين را نگه دار.
قلتُ : يا نَبيَّ اللّه ِ، و إنّا لَمُؤاخَذونَ بما نَتكَلَّمُ بهِ؟
عرض كردم: اى پيامبر خدا! آيا ما درباره آنچه مى گوييم مؤاخذه مى شويم؟
قالَ : ثَكَلَتكَ اُمُّكَ ! و هَل يَكُبُّ النّاسَ في النّارِ على وُجوهِهِم إلاّ حَصائدُ ألسِنَتِهِم؟
حضرت فرمود: مادرت به عزايت بنشيند، مگر مردم را چيزى جز محصولات زبانشان با صورت در آتش مى افكند؟
✍️عامل بسیاری از جهنم رفتنها همین زبان است.
❇️ دستورات فراوانی که در آیات و روایات در مورد زبان و سخن وارد شده است، ناظر به همین مطلب است که باید پاسخگوی گفتارتان باشید:
👈دروغ ممنوع:
حضرت در حکمت ۳۸۲ میفرماید:
لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ، بَلْ لَا تَقُلْ كُلَّ مَا تَعْلَمُ
آنچه را نمی دانی مگو، بلکه هر چه را می دانی هم مگو.
دروغ گفتن ممنوع است، وهر راستی را گفتن نیز ممنوع است.
👈بلبل زبانی برای معلم:
در حکمت ۴۱۱ آمده است:
لَا تَجْعَلَنَّ ذَرَبَ لِسَانِكَ عَلَى مَنْ أَنْطَقَكَ، وَ بَلَاغَةَ قَوْلِكَ عَلَى مَنْ سَدَّدَكَ.
تندى و تيزى زبانت را بر ضد كسى كه سخن گفتن را به تو آموخته به كار مگير و نيز بلاغت سخنت را بر ضد كسى كه سخنورى به تو آموخت صرف مكن.
👈برندگی زبان را به جا مصرف کن:
حضرت در حکمت ۳۹۴ میفرمایند:
رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ.
چه بسا، سخنى كه از حمله اى كارسازتر افتد.
جایی که میشد کلمه ای گفت و نگفتیم، مسئولیم. جایی که حرف تند و تیزی زدیم نیز مسئولیم
👈سخن انسان باعث از بین رفتن شخصیت نباشد:
در بخشی از نامه ۳۱ آمده :
إِيَّاكَ أَنْ تَذْكُرَ مِنَ الْكَلَامِ مَا يَكُونُ مُضْحِكاً وَ إِنْ حَكَيْتَ ذَلِكَ عَنْ غَيْرِك
از گفتن سخنان خنده آور و بى محتوا بپرهيز هرچند آن را از ديگرى نقل کنى.
2⃣ آزموده شدن باطن انسان:
💠والسَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ
آزموده شدن باطن یک امر قطعی است.
مَبْلُوَّةٌ از ریشه بلا و ابتلاء است یعنی آزموده شدن، امتحان شدن.
✅ظاهر مومنانه، باطن پاک:
انسان نه تنها باید ظاهر مومنانه را حفظ کند و شمایل کلی او انسان را به یاد خدا بیندازد، بلکه باید درون و باطن او نیز آراسته و پاک باشد زیرا خداوند باطن انسان را نیز مورد آزمایش قرار میدهد و اگر انسان تهذیب و خودساختگی نداشته باشد، در این امتحانات مردود خواهد شد.
❇️آزمایش الهی همگانی، همیشگی، ظاهری و باطنی است:
در حکمت ۹۳ آمده:
لَا يَقُولَنَّ أَحَدُكُمْ اللَّهُمَّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ مِنَ الْفِتْنَةِ
فردى از شما نگويد: خدايا از فتنه به تو پناه مى برم،
(امتحان، آزمایش)
لِأَنَّهُ لَيْسَ أَحَدٌ إِلَّا وَ هُوَ مُشْتَمِلٌ عَلَى فِتْنَةٍ
زيرا كسى نيست كه در فتنه اى نباشد،
(امتحانات شامل حال او نیز میشود.)
وَ لَكِنْ مَنِ اسْتَعَاذَ فَلْيَسْتَعِذْ مِنْ مُضِلَّاتِ الْفِتَنِ
لكن آن كه مى خواهد به خدا پناه برد، از آزمايش هاى گمراه كننده پناه ببرد،
(امتحانات گمراه کننده)
❇️حتی یاران پیامبر نیز آزموده میشوند:
قرآن مجيد خطاب به ياران پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله مى فرمايد:
《وَلَنَبْلُوَنَّكُمْ حَتَّى نَعْلَمَ الْمُجَاهِدِينَ مِنْكُمْ وَالصَّابِرِينَ وَ نَبْلُوَ أَخْبَارَكُمْ ؛ محمد – ۳۱》
ما همه شما را قطعاً مى آزماييم تا معلوم شود مجاهدان واقعى و صابران از ميان شما کدامند، و اخبار شما را بيازماييم.
✍️وقتی اصحاب پیامبر مورد آزمایش درونی و باطنی قرار میگیرند، این قاعده برای دیگران نیز جاری است.
❇️ارزش انسان در ابتلائات مشخص میشود:
در حکمت ۲۱۷ حضرت میفرمایند:
فِي تَقَلُّبِ الْأَحْوَالِ، عِلْمُ جَوَاهِرِ الرِّجَالِ
در گردش و دگرگونى هاى روزگار است كه گوهر مردان شناخته آيد.
در سختی ها و دگرگونی های روزگار و امتحانات و ابتلائات است که ارزش انسان مشخص میشود.
لذا نباید از امتحانات فراری بود، بلکه باید با آمادگی وارد این فضا شد تا رشد را درک کرد.
✳️روزگار خیلی چیزها را مشخص میکند:
امیرالمومنین علیهالسلام میفرمایند:
وَالاَْيَّامُ تُوضِحُ لَکَ السَّرَائِرَ الْكَامِنَة
گذشت روزگار آنچه را در باطن نهفته شده براى تو آشكار مى سازد.
❇️ در دنیا هم باطن ها و اسرار آشکار میشود:
امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
ما مِن عَبدٍ أسَرَّ خَيرا فَذَهَبَتِ الأيّامُ أبَدا حتّى يُظهِرَ اللّه ُ لَهُ خَيرا
هيچ بنده اى نيست كه خيرى را در نهان انجام دهد ، مگر آن كه با گذشت روزگار ، خداوند خيرى از او را آشكار سازد.
و ما مِن عَبدٍ يُسِرُّ شرّا فَذَهَبَتِ الأيّامُ حَتّى يُظهِرَ اللّه ُ لَهُ شرّا
و هيچ بنده اى نيست كه در نهان كار شرّى به جاى آورد ، جز آن كه با گذشت زمان ، خداوند شرّى از او را نمايان سازد.
✍️چه لزومی دارد که هر کار خیری کردیم در فضای مجازی و … قرار دهیم تا مورد توجه دیگران قرار بگیریم ، مخفیانه کار کردن ارزشمند است و نیاز به جار زدن نیکی ها نیست ،چرا که خداوند خود روزی آنها را بر همگان نمایان میسازد.
❇️و هم در آخرت باطن ها و اسرار آشکار میشوند:
یکی از نام های قیامت يَوْمَ تُبْلَى ٱلسَّرَآئِرُ است، روزی که پرده پوشی خدا به اتمام میرسد و باطن افراد نمایانگر میشود.
3⃣انسان گروگان است، باید خود را آزاد کند:
《وَكُلُّ نَفْسٍ بِمَا كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ مدثر – ۳۸ 》
این جمله حضرت عینا آیه قران است.
«رَهينَة» به معناى گروگان است و گرو وثيقه اى است كه شخص وام گيرنده به طلبكار مى دهد. که اگر نتواند قرضشش را ادا کند، آن کالا به عنوان طلب طلبکار باشد.
❇️در رهن عمل بودن به چه معناست؟
اینکه انسان چگونه در گرو اعمال خودش است از نکات قابل تامل است.
انسان تا وقتی کاری انجام نداده است، عمل او در بند اوست یعنی بخواهد حرفی میزند، نخواهد حرفی نمیزند.
ولی وقتی عمل انجام داد او در ملکیت عمل میرود. حال اگر عمل خوب بوده باشد او آزاد میشود و اگر عمل بد بوده باشد او اسیر باقی میماند.
شبیه فرمایش حضرت در حکمت ۳۸۱:
الْكـَلاَمُ فِي وَثَاقِكَ مَا لَـمْ تَتَكَلَّمْ بِهِ؛ فَإِذَا تَكَـلَّمْتَ بِهِ، صِرْتَ فی وَثَاقِهِ
سخن در بند توست، تا آن را نگفته باشى، و چون گفتى، تو در بند آنى.
✍️ تا وقتی انسان حرف نزده باشد مالک کلام است، میتواند بگوید یا نگوید. ولی اگر حرف را زد دیگر او نیست که مالک است. بلکه کلام مالک است و او باید دنبال حرف برود.
✳️خود ما گرو هستیم و باید خود را آزاد کنیم:
انسان در گرو اعمالى است كه انجام مى دهد و تا وظيفه خود را انجام ندهد اين گروگان آزاد نمى شود.
✳️ هرگاه انسان به وظایفش عمل کرد،
زبان را حفظ کرد،
باطن را پاک نگه داشت،
حکم آزادی خویش را امضا کرده و به حُریّت میرسد.
ولی تا وقتی در انجام وظایف کوتاهی کرده و مراقب زبان و دل نباشد، گروگان و اسیر و برده است.
✳️باید برای آزادی خود تلاش کرد:
امام صادق علیهالسلام میفرماید:
أَقْصِرْ نَفْسَکَ عَمَّا یَضُرُّهَا مِنْ قَبْلِ أَنْ تُفَارِقَکَ
نفس خود را از تمایلات مضرّ بازدار پیش از آنکه مرگت فرا رسد و جان از تنت جدا نماید
وَ اسْعَ فِی فَکَاکِهَا کَمَا تَسْعَی فِی طَلَبِ مَعِیشَتِکَ فَإِنَّ نَفْسَکَ رَهِینَهًْ بِعَمَلِکَ
و در راه آزادی نفس خویش کوشش کن همانطور که در طلب معاش خود مجاهده میکنی که نفس تو در گرو اعمال تو خواهد بود.
✳️حضرت پس از بیان سه نکته کلی تحت عنوان:
محفوظ بودن اعمال، امتحان باطن ، و گرو بودن انسان در بند اعمال؛ این سوال را مطرح میفرماید که ” پس چرا گناه؟”
4⃣انسان در حال خسران است مگر…:
💠والنَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ إِلاَّ مَنْ عَصَمَ اللّهُ
مردم همگى در نُقصانند و داراى عيوبى هستند جز كسى كه خدا او را حفظ كند.
✅منقوص، كسى است كه داراى نقص و عيبى است و مدخول نيز به معنای ناخالصی است.
✳️اگرچه یکی از مصادیق اين هشدار، خطاب به كسانى است كه گرفتار انواع معاصى و گناهان هستند، ولی محدود کردن جمله به گناه درست نیست.
اکثر انسانها دچار شبهات، افکار التقاطی، خرافه ، سوء ظن، اخلاق رذیله، درگیری ذهنی و روانی و… هستند.
و همگى در حال نُقصانند و از رشد رسیدن به اهداف حیات دور اند.
👈قرآن کریم در سوره عصر میفرماید:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
وَالْعَصْرِ*
إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ *
إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ
✍️ خسران همگانی است مگر برای عده ی خاصی که شرایط رشد و تکامل را فراهم کرده باشند.
❇️فقط یک گروه مستثناء هستند:
با توجه به معنای عصم؛ تنها گروه نجات یافته یا چنگ زنندگان به ریسمان الهی اند، یا کسانی که به درجه عصمت و پاکی از گناه رسیده باشند (خدا آنها را از گناه حفظ کرده باشد)
✍️طبیعتا پاکی و عصمت به دست نمی آید مگر بعد از چنگ زدن به ریسمان الهی که قرآن و عترت است.
جمله «إِلاَّ مَنْ عَصَمَ آللّهُ» در درجه اوّل شامل حال معصومان است و ليكن تمام كسانى كه پيرو آنانند و در مسير آنها گام برمى دارند نيز از نوعى عصمت الهى برخوردار مى شوند
✳️خدا باید انسان را حفظ کند وگرنه سقوط قطعی است:
حضرت در این حکمت (حکمت۳۴۳) میفرمایند:
وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ
در خطبه ۲۱۰ نیز آمده: إِنَّمَا النَّاسُ مَعَ الْمُلُوكِ وَ الدُّنْيَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ
همانا مردم هم با سلاطين و دنيا هستند، مگر آن كس كه خدا او را حفظ كند.
❇️عصمت لطف الهی است:
👈از حضرت در غرر الحکم روایت شده:
مَن اُلهِمَ العِصمَةَ أمِنَ الزَّلَلَ
كه عصمت به او الهام شود، از لغزشها در امان ماند.
همچنین در حدیث دیگری در غررالحکم آمده:
کَیفَ یَصبِرُ عَنِ الشَّهوَهِ مَن لَم تُعِنهُ العِصمَهُ؟!
چگونه صبر ميكند از خواهش كسى كه يارى نكرده باشد او را نگهدارى؟!
👈حضرت در خطبه ۹۱ در وصف ملائکه میفرمایند:
و عَصَمَهُم مِن رَیبِ الشُّبُهاتِ، فَما مِنهُم زائغٌ عَن سَبیلِ مَرضاتِهِ
خداوند ملائکه را از ترديد و شبهات مصونيّت بخشيد، به گونه اى که هيچ کدام از آنان از راه رضاى حقّ منحرف نمى شوند.
👈مناجات امیرالمومنین علیهالسلام:
إلهی ، لا سَبیلَ إلی الاحتِراسِ مِنَ الذَّنبِ إلّا بِعِصمَتِکَ ،
خدایا من هر چه مینگرم هیچ راهی برای درامان ماندن از گناه نمیابم مگر اینکه تو مرا حفظ کنی و به من عصمت دهی.
ولا وُصولَ إلی عَمَلِ الخَیراتِ إلّا بِمَشِیئَتِکَ …
هیچ کسی نمیتواند کار خیری کند مگر با اجازه تو.
وکَیفَ لی بِالاحتِراسِ مِنَ الذَّنبِ ما إن لَم تُدرِکْنی فیهِ عِصمَتُکَ ؟
خدایا اگر تو مرا حفظ نکنی من نمیتوانم در مقابل گناه دوام بیاورم و به زمین میخورم و شکست میخورم.
✍️لزوم طلب و درخواست عصمت از خدا.
✅عصمت لطفی است از جانب خداوند که باید انسان منشا و مقدمات آن را فراهم کرده باشد:
👈تقوا:
در غرر الحکم آمده:
بِالتَّقوی قُرِنَتِ العِصمَهُ
با تقوی به عصمت میرسیم
👈توجه به قرآن:
در خطبه ۱۵۶ آمده:
وَ عَلَيْكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ، فَإِنَّهُ الْحَبْلُ الْمَتِينُ وَ النُّورُ الْمُبِينُ وَ الشِّفَاءُ النَّافِعُ وَ الرِّيُّ النَّاقِعُ وَ الْعِصْمَةُ لِلْمُتَمَسِّكِ کتاب خدا را محکم بگيريد; چرا که رشته اى است مستحکم و نورى است آشکار; شفابخش و پرمنفعت است و سيراب کننده و فرونشاننده عطش تشنگان حقّ. تمسّک جويان را حفظ مى کند.
👈درخواست و دعا برای عصمت:
دعای جوشن کبیر:
یا عاصِمَ مَنِ اسْتَعْصَمَهُ
✍️انسان نباید روی خودش حساب باز کند و باید به خدا متوسل شود.
👈 توجه و تمسک به اهل بیت:
امام سجاد علیهالسلام در دعای ۶ صحیفه میفرماید:
اللّهُمّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وآلِهِ ، وَاحفَظْنا مِن بَینِ أیدینا ومِن خَلفِنا ، وعَن أیمانِنا وعَن شَمائلِنا ، ومِن جَمیعِ نَواحینا ، حِفظاً عاصِماً مِن مَعصِیَتِکَ ، هادِیاً إلی طاعَتِکَ ، مُستَعمِلاً لِمَحَبَّتِکَ
خدايا! بر محمد و خاندان او درود فرست و ما را از پيش رو و از پشت سر و از راست و از چپ و از همه سويمان چنان محافظت فرما كه ما را از نافرمانى تو نگاه دارد و به فرمان بردن از تو رهنمون شود و در راه محبّت تو به كارمان گيرد.
✍️ صلوات اول دعا نشان میدهد این مسیر ، مسیر اهل بیت است پس باید پیرو آنها باشیم.
و رسیدن به این جایگاه ثمراتی دارد از جمله طاعت و محبت
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۲/۲۴ .۱۶ذیقعده
💢بخش دوم حکمت۳۴۳💢
بخش دوم
وَ قَالَ (عليه السلام): سَائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ، وَ مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ؛ يَكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ؛ وَ يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً، تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة.
و فرمود (علیهالسلام): آنكه مى پرسد، قصد آزار دارد و آنكه پاسخ مى دهد به تكلّف دهد.
كسى را كه انديشه برتر است، خشنودى يا خشم ديگرانش از انديشه اش منصرف دارد. آنكه از همه پايدارتر و سخت تر مى نمايد، بسا از نيم نگاهى آزرده گردد يا به يك سخن دگرگون شود.
⏪خلاصه جلسه قبل :
💠 الْأَقَاوِيلُ مَحْفُوظَةٌ، وَ السَّرَائِرُ مَبْلُوَّةٌ، وَ كُلُّ نَفْسٍ بِما كَسَبَتْ رَهِينَةٌ؛ وَ النَّاسُ مَنْقُوصُونَ مَدْخُولُونَ، إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ؛
امام علی علیه السلام می فرمایند:
گفتار انسانها نگهداری می شود و باطن آنها آزموده خواهد شد وهر کس در گرو اعمال خویش است.
مردم همگی در نقصانند ودارای عیوبی هستندجز کسی که خدا او را حفظ کند.
💠 سائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ
همه مردم دچار نقص و ناخالصی اند زیرا سؤال كنندگان آنان درپى بهانه جويى و آزارند،
💠 و مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ
( و پاسخ دهندگان، توجيه گر و گرفتار تكلفند.؛
💠يكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ
حتى برترين آنها ازنظر فكر وانديشه، به سبب حب وبغض، از رأى خود بازمى گردد؛
💠 و يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً تَنکَوُهُ اللَّحظَةُ وَ تَستَحِیلُهُ الکَلِمَةُ
و نزدیک است که بااستقامت ترین [اَصلَبُهُم عُودا] که مانند چوب محکم است با یک نگاه یا یک کلمه دگرگون شوند.
[“اَصلَبُهُم عُودار”، سخت ترین چوب آنها، کنایه از استقامت،
“تَنْكَؤُهُ “، مجروح میکند او را،
“اللَّحْظَةُ” _یک گوشه چشم_
“وَ تَسْتَحِيلُهُ حول”: دگرگونش میکند_
“الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة “با یک کلمه ای]
⏪حضرت در بخش اول حکمت، سه نکته جهت تذکر بیان کردند:
1️⃣گفتار شما نوشته میشود و محفوظ است.
2️⃣ باطن شما مورد امتحان و آزمایش قرار میگیرد.
3️⃣ انسان گرفتار و اسیر اعمال خود است.
♻️ حضرت سپس در یک اعتراض جدی میفرماید پس چرا شما اینقدر غافل هستید و دچار نقص و ناخالصی میشوید؟!
👈 در این بخش دوم حضرت نشانه های انسان دارای نقص و ناخالصی را بیان میکنند:
1️⃣ سائِلُهُمْ مُتَعَنِّتٌ
همه مردم دچار نقص و ناخالصی اند زیرا سؤال كنندگان آنان درپى بهانه جويى و آزارند.
✅️ یکی از نشانه های افراد داری نقص _آنها که کمبود دارند_ اینست که:
سوال پرسیدنشان برای فهم نیست،
برای رسیدن از جهل به علم نیست،
برای رسیدن به مقصد نیست.
سوال میپرسند تا ابراز فضل کنند،
سوال میکنند تا طرف مقابل را به چالش بکشند،
سوال می کنند تا خودی نشان بدهند.
❇️ امیر المومنین در حکمت ۳۲۰ می فرماید:
وَ قَالَ (علیه السلام) لِسَائِلٍ سَأَلَهُ عَنْ مُعْضِلَةٍ
امام عليه السلام به كسى كه از آن حضرت مسئله پيچيده اى را پرسيد فرمود:
سَلْ تَفَقُّهاً، وَ لَا تَسْأَلْ تَعَنُّتاً
همواره براى كسب آگاهى و فهم پرسش كن، نه براى ايجاد زحمت.
👈 برای امتحان کردن دیگران، سوال نپرس، امام صادق به عنوان بصری فرمود:
فَاسأَلِ العُلَماءَ ما جَهِلتَ ، و إیّاکَ أن تَسأَلَهُم تَعَنُّتاً و تَجرِبَهً ،
آنچه را نمی دانی ، از دانشمندان بپرس و مبادا برای درمانده کردن و آزمودن بپرسی ،
وإیّاکَ أن تَعمَلَ بِرَأیِکَ شَیئاً.
و بپرهیز از اینکه که در کاری به رأی خود ، عمل کنی !
❎ یکی از ویژگیهای کسانی که خدا آنها را به حال خودشان رها کرده، سوال بیجا وبی مفهوم پرسیدن است.
👈نمونه ای از سوال های بی معنایی که از اهل بیت پرسیده میشد.
سَأَلَ اِبْنُ اَلْكَوَّاءِ أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقَالَ أَخْبِرْنِي عَنْ بَصِيرٍ بِاللَّيْلِ بَصِيرٍ بِالنَّهَارِ
ابن كواء از امير المؤمنين پرسيد كيست كه شب و روز بينا است.
وَ عَنْ أَعْمَى بِاللَّيْلِ أَعْمَى بِالنَّهَارِ
و كيست شب و روز كور است.
وَ عَنْ بَصِيرٍ بِاللَّيْلِ أَعْمَى بِالنَّهَارِ
و كيست كه شب بينا است و روز كور است.
وَ عَنْ أَعْمَى بِاللَّيْلِ بَصِيرٍ بِالنَّهَارِ
و كيست كه شب كور است و روز بينا؟
فَقَالَ لَهُ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ وَيْلَكَ سَلْ عَمَّا يَعْنِيكَ وَ لاَ تَسْأَلْ عَمَّا لاَ يَعْنِيكَ
امير المؤمنين در پاسخ او فرمود واى بر تو سؤالى بكن كه بدردت بخورد نه سؤالى كه تو را به كار نيايد.
حضرت سپس فرمود:
شب، ایمان به انبیاء گذشته است.
روز ایمان به پیامبر و ائمه
أَمَّا بَصِيرٌ بِاللَّيْلِ بَصِيرٌ بِالنَّهَارِ فَهُوَ رَجُلٌ آمَنَ بِالرُّسُلِ وَ اَلْأَوْصِيَاءِ اَلَّذِينَ مَضَوْا وَ بِالْكُتُبِ وَ اَلنَّبِيِّينَ
شخصى كه شب و روز بينا است آن كسى است كه ايمان به پيامبران و اوصياى آنها آورده،
وَ آمَنَ بِاللَّهِ وَ بِنَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
و به كتابهاى آنها و ايمان به خدا و پيامبر ما محمد مصطفى صلّى اللّه عليه و آله آورده،
وَ أَقَرَّ لِي بِالْوَلاَيَةِ فَأَبْصَرَ فِي لَيْلِهِ وَ نَهَارِهِ
و اقرار به ولايت من دارد كه شب و روز بينا است.
وَ أَمَّا اَلْأَعْمَى بِاللَّيْلِ أَعْمَى بِالنَّهَارِ فَرَجُلٌ جَحَدَ اَلْأَنْبِيَاءَ وَ اَلْأَوْصِيَاءَ وَ اَلْكُتُبَ اَلَّتِي مَضَتْ
اما شخصى كه شب و روز كور است منكر انبياء پيشين و كتابهاى آنها است،
وَ أَدْرَكَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ فَلَمْ يُؤْمِنْ بِهِ
و پيامبر ما را نيز درك كرده و ايمان نياورده ،
وَ لَمْ يُقِرَّ بِوَلاَيَتِي فَجَحَدَ اَللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ وَ نَبِيَّهُ صَ فَعَمِيَ بِاللَّيْلِ وَ عَمِيَ بِالنَّهَارِ
و اقرار به ولايت من ندارد پس منكر خدا و پيامبر اوست شب و روزش كور است.
وَ أَمَّا بَصِيرٌ بِاللَّيْلِ أَعْمَى بِالنَّهَارِ فَرَجُلٌ آمَنَ بِالْأَنْبِيَاءِ وَ اَلْكُتُبِ وَ جَحَدَ اَلنَّبِيَّ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ وَلاَيَتِي
اما كسى كه شب بينا و روز كور است شخصى است كه ايمان به انبياء گذشته و كتب آسمانى آنها دارد ولى به پيامبر ما ايمان نياورده ،
وَ أَنْكَرَنِي حَقِّي فَأَبْصَرَ بِاللَّيْلِ وَ عَمِيَ بِالنَّهَارِ
و منكر ولايت من است و انكار حق مرا مىكند او شب بينا است و روز كور.
وَ أَمَّا أَعْمَى بِاللَّيْلِ بَصِيرٌ بِالنَّهَارِ فَرَجُلٌ جَحَدَ اَلْأَنْبِيَاءَ اَلَّذِينَ مَضَوْا وَ اَلْأَوْصِيَاءَ وَ اَلْكُتُبَ
اما شب كور و روز بينا مردى است كه منكر انبياى گذشته و اوصياى آنها و كتب ايشان است.
وَ أَدْرَكَ اَلنَّبِيَّ صَ فَآمَنَ بِاللَّهِ وَ رَسُولِهِ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ
پيامبر ما را درك كرده و ايمان آورده به خدا و پيامبرش،
وَ آمَنَ بِإِمَامَتِي وَ قَبِلَ وَلاَيَتِي فَعَمِيَ بِاللَّيْلِ وَ أَبْصَرَ بِالنَّهَارِ
و به امامت من نيز ايمان دارد و ولايت مرا پذيرفته است شب كور است و روز بينا.
قَالَ اَلْأَصْبَغُ فَلَمَّا نَزَلَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ مِنَ اَلْمِنْبَرِ
اصبغ بن نباته میگوید وقتى امير المؤمنين از منبر پائين آمد.
تَبِعْتُهُ فَقُلْتُ سَيِّدِي يَا أَمِيرَ اَلْمُؤْمِنِينَ قَوَّيْتَ قَلْبِي بِمَا بَيَّنْتَ
از پى او رفتم و گفتم سرورم! يا امير المؤمنين دلم را محكم كردى با بيانات خود.
فَقَالَ لِي يَا أَصْبَغُ مَنْ شَكَّ فِي وَلاَيَتِي فَقَدْ شَكَّ فِي إِيمَانِهِ
فرمود اصبغ! هر كس شك در ولايت داشته باشد شك در ايمان اوست ،
وَ مَنْ أَقَرَّ بِوَلاَيَتِي فَقَدْ أَقَرَّ بِوَلاَيَةِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ
و هر كه اقرار به ولايت من نمايد اقرار به ولاية الله نموده.
وَ وَلاَيَتِي مُتَّصِلَةٌ بِوَلاَيَةِ اَللَّهِ كَهَاتَيْنِ وَ جَمَعَ بَيْنَ أَصَابِعِهِ
ولايت من متصل است به ولايت خدا مانند اين دو انگشت.
يَا أَصْبَغُ مَنْ أَقَرَّ بِوَلاَيَتِي فَقَدْ فَازَ
اصبغ! هر كس اقرار به ولايت من نمود رستگار شد،
وَ مَنْ أَنْكَرَ وَلاَيَتِي فَقَدْ خَابَ خَسِرَ وَ هَوَى فِي اَلنَّارِ
و هر كه انكار كرد ولايت مرا بدبخت و زيانكار شد و به رو در آتش خواهد افتاد،
وَ مَنْ دَخَلَ اَلنَّارَ لَبِثَ فِيهَا أَحْقَاباً
و هر كه داخل آتش شد، در آنجا سالهاى سال و مدت زيادى خواهد ماند.
2️⃣ و مُجِيبُهُمْ مُتَكَلِّفٌ
و پاسخ دهندگان، توجيه گر و گرفتار تكلفند.
انسانهایی که کمبود دارند و ایمان و علم آنها دارای ناخالصی است، اگر عالِم باشند باز هم ایراد و اشکال دارند.
عالِم آنها درپى پاسخگويى صحيح نيست، بلكه آنچه را مطابق ميل خود مى بيند بر مبانى شرع و كتاب و سنت تحميل كرده و از طريق تفسير به رأى آنها را به مردم ارائه مى دهد و گاه ممكن است چيزى را نداند وبه جاى اينكه با صراحت بگويد نمى دانم، با تكلّف مى خواهد پاسخى براى آن ـ هر چند نادرست ـ پيدا كند
✅️اگر عالم نیستید، حق ندارید بگویید : “الله اعلم”
امام صادق علیه السلام فرمود:
إِذَا سُئِلَ اَلرَّجُلُ مِنْكُمْ عَمَّا لاَ يَعْلَمُ
هرگاه يكى از شما از آنچه كه نمىداند بپرسند،
فَلْيَقُلْ لاَ أَدْرِي
باید بگويد نمىدانم
وَ لاَ يَقُلْ اَللَّهُ أَعْلَمُ
و نگويد:خدا داناتر است ،
فَيُوقِعَ فِي قَلْبِ صَاحِبِهِ شَكّاً
تا در دل دوست خود شك اندازد و سبب نگرانى او شود،
وَ إِذَا قَالَ اَلْمَسْئُولُ لاَ أَدْرِي فَلاَ يَتَّهِمُهُ اَلسَّائِلُ .
و اگر طرف سئوال،با صراحت و شفاف بگويد نمىدانم سئوالكننده او را متهم نمىكند.
✅️فقط عالم حق دارد بگوید “الله اعلم”
امام صادق(ع) فرمود:
لِلْعَالِمِ إِذَا سُئِلَ عَنْ شَيْءٍ وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُهُ أَنْ يَقُولَ اَللَّهُ أَعْلَمُ
براى عالم شايسته است كه هر گاه چيزى از او بپرسند و نداند بگويد:الله اعلم،
وَ لَيْسَ لِغَيْرِ اَلْعَالِمِ أَنْ يَقُولَ ذَلِكَ .
ولى غير عالم شايسته نيست اين كلمه را بگويد(يعنى براى او سزاوار است كه صريحا بگويد نمىدانم).
◀️ کسی که جواب سوال را میداند، وجوه مختلف را میداند. عالم به موضوع و حکم است شایسته است بگوید الله اعلم یعنی من میدانم ولی خدا آگاه تر است. ولی برای کسی که این موارد را نمیداند سزاوار نیست بگوید “الله اعلم”
✅️پاسخ اشتباه دادن، به انحراف کشیدن دیگران است.
✳️ امام صادق علیه السلام فرمود:
مَنْ أَفْتَى اَلنَّاسَ بِغَيْرِ عِلْمٍ
اگر کسی در مقام فتوی سوالی از شما پرسید،
وَ هُوَ لاَ يَعْلَمُ اَلنَّاسِخَ مِنَ اَلْمَنْسُوخِ وَ اَلْمُحْكَمَ مِنَ اَلْمُتَشَابِهِ
در حالیکه شرایط پاسخ دادن را ندارید، هم خودت را بیچاره کردی ،
فَقَدْ هَلَكَ وَ أَهْلَكَ .
هم طرف مقابل را به هلاکت انداختی
⏪️ انسان هایی که به جایگاه
” الا مَن عصم الله” رسیده اند، اگر پرسشگر باشند، پرسش آنها برای فهمیدن است نه برای اذیت کردن و خود نشان دادن و به درازا کشیدن حرف.
و اگر عالِم و پاسخگو باشند ، در صورتی که چیزی را ندانند به صراحت میگویند نمیدانیم
(مَنْ تَرَكَ قَوْلَ لَا أَدْرِي، أُصِيبَتْ مَقَاتِلُهُ)،
و اگر چیزی را بدانند با صراحت و شفافیت میگویند تا طرف مقابل مشکلش
برطرف شود و به مقصودش دست پیدا کند.
3️⃣ يكَادُ أَفْضَلُهُمْ رَأْياً، يَرُدُّهُ عَنْ فَضْلِ رَأْيِهِ الرِّضَى وَ السُّخْطُ
حتى برترين آنها از نظر فكر وانديشه، به سبب حب وبغض، از رأى خود بازمى گردد.
کمبود داشتن و ناخالصی داشتن انسان آنجا معلوم میشود که رای و اندیشه درستش تحت تاثیر دوست داشتن و دشمن داشتن تغییر میکند.
✅️يكى از موانع معرفت، حُبّ و بُغض هاى افراطى است که باعث میشود انسان درست نفهمد.
✅️یکی از موانع اعمال و ابراز نظر درست نیز حب و بغض افراطی است كه سبب مى شود انسان عقيده صائب و رأى صحيح خود را رها سازد و به چيزى كه دوست دارد روى آورد، هرچند باطل باشد، و از چيزى كه از آن نفرت دارد منصرف شود، گرچه حق باشد.
و تا انسان از اين صفات رذيله تهى نشود چهره حقيقت را آن چنان كه هست نمى تواند مشاهده كند.
⏪️ شخصی اندیشه درست را دارد ولی چون با همسر یا بچه خود دعوا کرده، نظر بد میدهد و لجاجت به خرج میدهد.
اگر با او مشورت کردند، چون فلانی یک بار با او حرفش شده، پیشنهاد درست نمیدهد ولی اگر رفقای خودش باشند یا سود شخصی در مشورت باشد، حرف درست را میگوید.
اینها از نشانه های کسانی هستند که خداوند آنها را به حال خود رها کرده است و جزء ” الا مَن عَصَمَ الله” نیستند.
❇️ رضایت نفس یا خلق، مومن را منحرف نمیکند.
در كتاب شريف كافى از امام باقر عليه السلام نقل شده مى خوانيم:
«إنَّما الْمُؤْمِنُ الَّذي إذا رَضِىَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضاهُ فِي إثْمٍ وَلا باطِلٍ
انسان باايمان كسى است كه هرگاه از كسى يا چيزى راضى شود اين رضايت و خشنودى، او را در گناه و باطل وارد نمى كند.
وَإذا سَخَطَ لَمْ يُخْرِجْهُ سَخَطُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ
و هرگاه به شخصى يا چيزى خشمگين شود اين خشم، او را از قول حق بيرون نمى برد.
وَالَّذِي إذا قَدَرَ لَمْ تُخْرِجْهُ قُدْرَتُهُ إلَى التَّعَدّي إلى ما لَيْسَ لَهُ بِحَقٍّ
و كسى است كه چون قدرت يابد قدرتش او را به سوى تعدّى كردن و به سراغ چيزى رفتن كه حق او نيست نمى كشاند.
4️⃣ و يَكَادُ أَصْلَبُهُمْ عُوداً، تَنْكَؤُهُ اللَّحْظَةُ وَ تَسْتَحِيلُهُ الْكَلِمَةُ الْوَاحِدَة
و با استقامت ترين آنها گاه با يك نگاه يا يك كلمه دگرگون مى شود.
✅️برخی سحر اللسان دارند.
پیامبر اسلام (ص) فرمود:
إِنَّ مِنَ اَلْبَيَانِ لَسِحْراً
بعضی از بیانها مانند سحر هستند.
اگر چه این سخن در مورد “شعر” از پیامبر صادر شده است ولی به طور کلی اگر انسان مراقب نباشد، دیگران میتوانند او را با حرف و سخنی از راه بیرون کنند
انسان ممكن است كوه علم و دانش و داراى عقل قوى و در برابر مشكلات نيرومند باشد؛ اما هرگاه تابع هوا و هوس گردد يك نگاه هوس آلود ممكن است زندگى او را دگرگون سازد و يك جمله فريبنده او را از راه به دَربَرَد.
♻️ «خالد بن معمر» از جهاد در رکاب مولا تا پیوستن به معاویه:
در جریان جنگ صفين دارد :
قَامَ خَالِدُ بْنُ اَلْمُعَمَّرِ فَنَادَى مَنْ يُبَايِعُ نَفْسَهُ عَلَى اَلْمَوْتِ وَ يَشْرِي نَفْسَهُ لِلَّهِ
چه كسى آماده شهادت است و حاضر است جان خود را به خداوند بفروشد؟ فَبَايَعَهُ سَبْعَةُ آلاَفٍ عَلَى أَلاَّ يَنْظُرَ رَجُلٌ مِنْهُمْ خَلْفَهُ
هفت هزار نفر با او بيعت كردند به اين شرط كه دست از نبرد برندارند تا وارد خيمه معاويه شوند.
حَتَّى يَرِدَ سُرَادِقَ مُعَاوِيَةَ فَاقْتَتَلُوا قِتَالاً شَدِيداً وَ قَدْ كَسَرُوا جُفُونَ سُيُوفِهِمْ
آنها جنگ عظيمى كردند حتى غلاف شمشير را شكستند یعنی اين شمشير نبايد در نيام رود.
هنگامى كه به نزديك خيمه معاويه رسيدند، معاویه فرار كرد و به بعضى از خيمه هاى لشكر پناه برد و كسى را نزد خالد فرستاد وگفت: تو پيروزى، اگر ادامه ندهى من حكومت خراسان را به تو وامى گذارم. در اين هنگام طمع بر خالد مسلط شد و كار خود را ناقص رها كرد وبعد از آنكه معاويه مسلط بر عراق شد و مردم با او بيعت كردند، حكومت خراسان را به «خالد» داد؛ ولى عجيب اينكه پيش از آنكه «خالد» به مركز حكومت خود برسد از دنيا رفت.
❎درضرب المثل عربی آمده است:
اذا دَخَلَتِ الهَدیَّةُ مِن البابِ خَرَجَ الحَقُّ مِن الکُوَه
هنگامى كه هديه از در وارد مى شود حق از پنجره خارج مى گردد.
اللهم اذقنا وَدّک و رحمتک