بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۴/۲۶ . ۲۱محرم
💢بخش اول حکمت ۳۷۱💢
بخش اول
وَ قَالَ (عليه السلام): لَا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الْإِسْلَامِ، وَ لَا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى، وَ لَا مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ الْوَرَعِ، وَ لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ، وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ
و امام (علیهالسلام) فرمود: هيچ شرفى، برتر از اسلام نيست و هيچ عزتى، فراتر از پرهيزگارى نيست و هيچ پناهگاهى، بهتر از پارسايى نيست و هيچ شفيعى، پيروزمندتر از توبه نيست
و هيچ گنجى، توانگرتر از قناعت نيست
💠وَ قَالَ (عليه السلام): لَا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الْإِسْلَامِ
هيچ شرافتى برتر از اسلام نيست
⏪امیرالمومنین در این حکمت به ده موضوع مهم اشاره مى كند كه هفت موضوع مربوط به فضايل اخلاقى و سه موضوع مربوط به رذايل اخلاقى است.
⬇️ اسلام مجموعه اى از عقايد والاى دينى و برنامه هاى سازنده عبادى و دستورات مهم اخلاقى است كاملاً روشن است. بسيارى از افراد، شرف را در مقام هاى مادى متزلزل و اموال و ثروت هاى ناپايدار و قدرت قوم و قبيله كه دائماً در معرض فناست مى دانند. در حالى كه شرافت واقعى اين است كه انسان يك مسلمان راستين باشد.
🔹امیرالمومنین علیه السلام در غررالحکم در مورد شرف میفرماید :
1⃣ أَفْضَلُ الشَّرَفِ بَذْلُ الْإِحْسَان
بالاترین شرف این است که انسان ببخشد
2⃣الشَّرَفُ عِنْدَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِحُسْنِ الْأَعْمَالِ لَا بِحُسْنِ الْأَقْوَال
خدا شرف را در این می بیند که انسان اعمال درستی انجام دهد
3⃣ تَمَامُ الشَّرَفِ التَّوَاضُع
تمام شرف در این که انسان متواضع باشد جمع شده است
4⃣ لا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ التَّقْوَى
هیچ شرفی بالاتر از تقوا نیست
↩️ در همه ی این روایات حضرت در مورد شرف صحبت میکنند، ولی با دقت در این موارد، مشخص میشود همه ی این مصادیق در ذیل عنوان ” اسلام” جا دارند.
عقل و ادب و احسان و حسن عمل و تواضع و تقوا و… همه همان احکام و قوانین اسلام هستند.
🔹اسلام، دین مرضی ( مورد رضایت ) خدا است
خداوند در قرآن میفرماید :
《الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا ؛ مائده – ۶》
امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذيرفتم
🔹دل نسپردن به اسلام، خسارت آخرت است. قرآن کریم میفرماید:
《 وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ آل عمران – ۸۵ 》
و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است.
📓مرحوم کلینی در کافی از امام صادق علیه السلام نقل میکند که راوی از امام پرسید که
في قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- صِبْغَةَ اللَّهِ
وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً
در گفته خداوند است که رنگ خدا
و چه چیزی نیکوتر از رنگ خدا است
این مقصود چیست ؟ چه رنگی است ؟
قَالَ الصِّبْغَةُ هِيَ الْإِسْلَام
حضرت فرمود
اسلام رنگی است که خدا می پسندد
باید به رنگ خدا که زیبا ترین رنگ است در آمد و آن رنگ، اسلام است.
🔹 شرافت بخشیدن اسلام به انسان به شرط عمل به دستورات است
در حکمت ۳۶۹ فرمود:
يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ….
یک زمانی برسد که از قرآن رسم الخط و از اسلام اسمش بماند ..
اسلام اسمی دردی را دوا نمیکند. آنچه شرافت و عزت به انسان میدهد عمل به دستورات و فرامین اسلام است.
⏪اسلام در نهج البلاغه:
در نهج البلاغه، امیرالمومنین مطالب متعدد و قابل تاملی در مورد اسلام بیان فرموده است.
1⃣دوری از اسلام، شقاوت حتمی دارد
در خطبه ۱۶۱ فرمود:
«فَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً»
کسى که جز اسلام آيينى برگزيند
تَتَحَقَّقْ شِقْوَتُهُ
شقاوت و بدبختى دامن او را خواهد گرفت
وَ تَنْفَصِمْ عُرْوَتُهُ
و دستش از همه ریسمان های الهی گسسته میشود
وَ تَعْظُمْ كَبْوَتُهُ
شاید و سختی هایش زیاد میشود
وَ يَكُنْ مَآبُهُ إِلَى الْحُزْنِ الطَّوِيلِ وَ الْعَذَابِ الْوَبِيلِ
و سرانجام، اندوهى طولانى وعذابى مهلک خواهد داشت.
2⃣حقیقت اسلام، تسلیم بی چون و چراست
در خطبه ۱۲۵ فرمود:
لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي؛
اسلام را چنان تفسير مىكنم كه هيچ كس پيش از من آن را چنين تفسير نكرده باشد؛
الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ
اسلام همان تسليم است
العبد و ما فی یده کان لمولاه…
مسلمان باید تسلیم محض خدا باشد.
💠 وَ لَا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى
و هيچ عزتى گران بهاتر از تقوا نیست
قرآن کریم میفرماید:
《 يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ؛ حجرات – ۱۲ 》
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است
*⃣حقیقت عزت، نفوذ ناپذیری است
لفظ عزت به معنای زمین نفوذ ناپذیری است عرب لفظ «ارض عزاز» را برای زمین سخت و نفوذ ناپذیر به کار میبرد
تنها مانعی که میتواند از ورود هواهای نفسانی، شهوت، شیطان، خطورات منفی و… به وجود انسان جلوگیری کند تقواست.
طبیعی است که هر جایی دشمن راه نداشته باشد، عزیز و قیمتی بشود و هیچ شیء گرانبهایی به تقوا نمیرسد
⏪در شرح حکمت 370 مصادیق فراوانی از تقوا در نهج البلاغه بیان شد.
تقوا زهرِ گناه را میگیرد
در خطبه ۱۵۷ فرمود:
اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِيزٍ
بندگان خدا بدانيد که تقوا دژى است محکم و استوار که ساکنان خود را از گزند عذاب دنيا و آخرت حفظ مى کند،
و الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِيلٍ، لَا يَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا يُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ
و فجور و بى تقوايى، حصارى است سُست و بى دفاع که ساکنانش را از خطرها باز نمى دارد و کسى را که به آن پناه برد حفظ نمى کند.
أَلَا وَ بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَايَا
آگاه باشيد با تقوا مى توان نيش زهرآلود گناهان را قطع کرد
*⃣تقوا راه رسیدن به اهداف متعالی
در خطبه ۲۳۰ فرمو :
إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ
به يقين تقوا و پرهيزکارى کليد درهاى راستى و درستی است
وَ ذَخِيرَةُ مَعَاد
و ذخيره روز قيامت.
وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ
و سبب آزادى از هرگونه گناهى است که بر انسان چيره مى شود.
وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ
و موجب نجات انسان از هرگونه هلاکت است.
بِهَا يَنْجَحُ الطَّالِبُ وَ يَنْجُو الْهَارِبُ
به وسيله تقوا جويندگان به مقصود خود مى رسند و فرار کنندگان از کيفر الهى رهايى مى يابند.
وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ
و با تقوا به هر هدف و خواسته رفيع و بلندى مى توان رسيد.
یکی از راه های رسیدن به عزت، و از مصادیق تقوا دوری کردن از طمع است
ادامه حکمت 👇
💠وَ لَا مَعْقِلَ أَحْسَنُ (أَحْصَنُ ) مِنَ الْوَرَعِ
هيچ پناهگاهى بهتر ونگهدارنده تر (نفوذ ناپذیر تر )از ورع و پرهيز از شبهات نمى باشد)،
⏺️هر حصن حصینی با منجنیق و موشک قابل شکستن و شکافته شدن است؛ تنها دیواره ی مستحکمی که نفوذ ناپذیر است تقواست. ورع مرحله ی اجتباب از شبهات است به خاطر ترس از سقوط در محرمات.
حضرت میفرماید پناهگاه امنی که در آن هیچ خطری انسان را تهدید نکند، ورع و دوری از شبهه ناک است زیرا کسی که در لبه ی پرتگاه حرام قرار گرفت، خیلی سخت است خود را نگه دارد و سقوط نکند.
⏏️شیطان پله پله جلو میآید
به طور یقین شیطان و نفس، در مرحله ی اول انسان را به حرام مسلم دعوت نمیکنند، بلکه پله پله پیش می آیند.
اولین مرحله ورود در شبهه ناک است. اینکه انسان چیزی کا طهارتش صد درصد مشخص نیست را استفاده کند.
بی اعتنایی به شبهه ناک انسان را به حرام آلوده میکند.
🔹حضرت در حكمت ۴ فرمود:
الْوَرَعُ جُنَّة
ورع، سپر وزره محكمى است
امام باقر علیه السلام فرمود:
إِنَّ أَشَدَّ الْعِبَادَةِ الْوَرَعُ
دشوارترين عبادت ورع است
زيرا علاوه بر ترك محرمات و انجام واجبات، انسان را از ارتكاب شبهات بازمى دارد.
🔹تقوای بدون ورع، در معرض خطر است.
در روایت داریم يكى از ياران امام صادق علیه السلام خدمتش عرض كرد: من توفيق زيارت شما را چند سال يك بار پيدا مى كنم دستورى بيان فرما كه به آن عمل كنم و ضامن سعادتم باشد.
*⃣حضرت امیرالمومنین صلواه الله علیه فرمود:
أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالْوَرَعِ وَ الاِجْتِهَادِ
تو را به تقواى الهى و ورع و تلاش و كوشش در مسير اطاعت پروردگار سفارش مى كنم
وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لاَ ينْفَعُ اجْتِهَادٌ لاَ وَرَعَ فِيهِ
و بدان كه تلاش بدون ورع نتيجه بخش نخواهد بود
⏪توصیه امیرالمومنین علیه السلام به رعایت ورع است
در نامه ۴۵ فرمود:
أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ، وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ.
شما نمیتوانید مانند من باشید بیایید با ورع و عفت و .. من را یاری دهید
ادامه حکمت 👇
💠وَ لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ
هيچ شفيعى نجات بخش تر از توبه نیست
↙️شفاعت به معنای جفت است، یعنی خود انسان باید چیزی داشته باشد تا شفاعت شفیع نیز به آن منضم شود و باعث نجات شود.
↙️البته شفاعت شفیعان قواعد و قوانین خاصی دارد و در شرایط خاصی پذیرفته میشود، اما توبه شفیعی است که اگر باشد بدون هیچ قید و شرطی شفاعت او پذیرفته میشود.
قرآن کریم میفرماید:
وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُوا عَنِ السَّيِّئَاتِ
خداوند كسى است كه توبه را از بندگانش مى پذيرد و گناهان آن ها را مى بخشد.
*⃣چرا هیچ شفیعی مثل توبه نیست؟
◀️ اولا:
توبه شفیع مقبول است ولی معلوم نیست شفاعت بقیه هم مقبول واقع شود.
◀️ ثانیا :
شفاعت شفیع نهایتا میتواند گناه را عفو کند ولی توبه آثار دیگری غیر از بخشش گناه دارد. نعمت می آورد مانند:
↩️ تبدیل گناه به حسنه:
یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ بِالحَسَنات
↩️ افزایش نعمت ها:
《اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا *
وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا ؛ نوح – ۱۲، ۱۶》
به درگاه خدا توبه کنید که خداوند میبخشد
تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرو فرستدو شما را با مال و فرزند یاری کند و برای شما باغ و نهرها قرار دهد
↙️نکته:
توبه به لفظ نیست
توبه یک عمل است، که چند مرحله ی مهم دارد:
◀️ الف. انکسار و شکستگی و پشیمانی درونی
◀️ ب. تصمیم جدی برای باز نگشتن به گناه
◀️ ج. جبران گذشته _چه در حق الله، چه در حق الناس_
↩️ اگر این سه شرط حاصل شد، توبه حاصل میشود. توبه ای که بهترین شفیع انسان است
ادامه حکمت👇
💠وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ
هيچ گنجى بى نياز كننده تر از قناعت نیست
🔹در حکمت 57 نیز فرمود :
الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ ينْفَدُ
قناعت سرمايه اى است كه هرگز تمام نمى شود
قناعت حقیقتا مال است، حقیقتا ثروت است.
قناعت يك مَلكه درونى (در عمق جان می نشیند ) و یک مِلک درونی(یک سرمایه ) است كه انسان با داشتن آن با حدّاقل لازم براى زندگى مى سازد و به دنبال زرق و برق و اضافات و تشريفاتى كه وقت و فكر و عمر انسان را مصروف خود مى سازد نمى رود و به همين دليل آلوده انواع گناهان و مسائل غير اخلاقى نمى شود.
⏪دلیل برتری قناعت بر همه گنج های مادی
◀️ اولا: گنج هاى ديگر پايان مى پذيرند، گنجى كه پايان نمى پذيرد گنج قناعت است.
◀️ ثانیا: براى حفظ گنج هاى ظاهرى رنج فراوان بايد كشيد چراكه دشمنان و سارقان و حسودان دائماً در كمين آن اند. ولى گنج قناعت هيچ سارق و دشمن و حسودى ندارد.
◀️ثالثا: قناعت حریت می آورد
شخص قانع، آزادگى فوق العاده اى دارد زيرا زير بار منت هيچ كسی نيست.
🔹حضرت در غررالحكم فرمود:
الْحُرُّ عَبْدٌ مَا طَمِعَ ، وَ الْعَبْدُ حُرٌّ إِذَا قَنِعَ
شخص آزاده، برده است (برده زیاده خواهی است)هنگامى كه طمع كند، و برده، آزاده است هنگامى كه قناعت پيشه كند.
🔹سعدی در گلستان میگوید فقیری در بازار صدا بلند کرده بود که:
ای خداوندانِ نعمت، اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت،
رسمِ سؤال (درخواست) از جهان برخاستی.
ای ثروتمندان اگر شما انصاف و ما (نیازمندان )قناعت داشتیم درخواست و گدایی از جهان جمع میشد
ای قناعت! توانگرم گردان /
که ورایِ تو هیچ نعمت نیست
کُنجِ صبر، اختیارِ لُقمان است /
هرکه را صبر نیست، حکمت نیست
از دل قناعت خیلی نعمت ها به انسان میدهند، هم حریت، هم حکمت
🔹سعدی در گلستان در فضیلت قناعت می گوید:
درویشی را شنیدم که در آتشِ فاقه میسوخت،
(از شدت فقر می سوخت)
و رُقعه بر خِرقه همیدوخت ،
(لباسهای پاره را به هم میدوخت )
و تسکینِ خاطرِ مسکین را همیگفت،
(با خود زمزمه میکرد ):
به نانِ خشک قناعت کنیم و جامهٔ دَلْق(پاره) /
که بارِ محنتِ خود بِهْ که بارِ منّتِ خَلق،
(بار رنج کشیدن بهتر از منت خلق کشیدن است)
🔹کسی گفتش:
چه نشینی که فلان در این شهر طبعی کریم دارد و کَرَمی عَمیم…
شخصی به او گفت چرا نشستی ؟
فلان شخص کریم است و به همه بخشش می کند
گفت: خاموش! که در پَسی (فقر) مردن بِهْ که حاجت پیشِ کسی بردن.
هم رُقعه دوختن بِهْ و الزامِ کنجِ صبر/
کز بهرِجامه، رُقعه بَرِخواجگان نبشت
لباس های پاره را وصله زدن بهتر از این است که درخواستی به دیگران بنویسیم_
حقّا که با عقوبتِ دوزخ برابر است/
رفتن به پایمردیِ همسایه در بهشت
آدم اگر به این سببها بخواهد زندگی برای خود بسازد از جهنم بدتر است .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
شرح حکمت ها
۱۴۰۴/۰۴/۲۸_۲۳محرم
💢حکمت ۳۷۱_بخش دوم💢
بخش دوم
وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ، وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ، وَ الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ وَ مَطِيَّةُ التَّعَبِ، وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ، وَ الشَّرُّ جَامِعُ مَسَاوِئِ الْعُيُوبِ.
و هيچ ثروتى، نيكوتر از خشنودى به روزى روزانه، تهى دستى را نزدايد.
هر كس به كفافى كه او را داده اند، بسنده كند، به آسودگى، پيوسته است و در سايه امن و راحت جاى گرفته.
خواهشهاى نفسانى كليد رنجها و مركب خستگيهاست.
حرص و تكبر و حسد، آدمى را به فرو افتادن در ورطه گناهان فرا مى خوانند. و بدكارى، جامع همه زشتيهاست.
💠لاَ شَرَفَ أَعْلَى مِنَ اَلْإِسْلاَمِ وَ لاَ عِزَّ أَعَزُّ مِنَ اَلتَّقْوَى
هيچ شرفى، برتر از اسلام نيست و هيچ عزتى، فراتر از پرهيزگارى نيست.
💠وَ لاَ مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ اَلْوَرَعِ وَ لاَ شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ اَلتَّوْبَةِ وَ لاَ كَنْزَ أَغْنَى مِنَ اَلْقَنَاعَةِ
و هيچ پناهگاهى، بهتر از پارسايى نيست و هيچ شفيعى، پيروزمندتر از توبه نيست و هيچ گنجى، توانگرتر از قناعت نيست .
✅حضرت در این حکمت در باب فضائل اخلاقی و احکام اسلامی نکات مهمی بیان فرمود:
👈اسلام دین شرافت است.
👈تقوا انسان را عزیز میکند.
👈بهترین پناهگاه، ورع و ترک شبههناک است.
بعد فرمود اگر کسی در این مراحل دچار خطا شده باید توبه کند.
✳️حضرت در مرحلهی بعدی، به مسائل مالی اشاره فرمودند:
👈مرحلهی اول: مطلق قناعت
👈مرحله دوم: مصداق قناعت که اکتفا به به میزان نیاز است.
⏪در ادامه به شرح مرحله دوم میپردازیم:
💠وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ
و هيچ سرمايه اى براى از بين بردن فقر بهتر از رضایت به مقدار حاجت نمى باشد.
❇️بى نيازى حقيقى در آن است كه انسان به ضروريات زندگى راضى باشد و درپى مال اندوزى و فراهم كردن اسباب و وسايل تجملاتى كه به يقين مورد نياز او نيست خود را به زحمت نيفكند كه اين نوعى فقر و آن نوعى غناست.
✅نداشتن فضیلت نیست، رضایت به آن فضیلت است:
از تعبیر ” الرِّضَى بِالْقُوتِ” میفهمیم که صرفا کم داشتن، دلیل بر فضیلت اخلاقی نیست.
چه بسیار انسان های فقیر و مستمندی که به این حالت راضی نیستند یا در خوشبینانه ترین حالت با آن کنار آمده اند.
اگر کسی خواست به جایگاه فضائل اخلاقی برسد باید از این حالت خویش رضایت کامل داشته باشد .
💠وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ
آنكسی كه به مقدار نياز اكتفا كند به مسیر آرامش برای او مهیا و آماده شده.
وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ
و آسایش برای همیشه بالش را روی سر او باز کرده است.
✅«تبوأ» به معناى سكنى دادن به قصد دوام و بقاست.
«خفض» معانى متعددى دارد ازجمله آسايش و فراخى زندگى و بال گشودن پرنده که نشانه از استقرار آن است.
«دعة» به معناى آسودگى .
«کفاف» به معنای ما یَکُفَّ عن الغیر دست دراز نکردن به دیگران. دست به دهن برسد.
✳️راحتی در کثرت نیست، در کفاف است:
بیشتر مردم تلاش می کنند آسایش و راحتی خود را با به دست آوردن مال و کسب مقام و تجمل گرایی در زندگی فراهم سازند و هرگاه موفق نشوند آنها را به دست آورند، نگران می شوند و خود را بدبخت می دانند. این در حالی است که امور یادشده نه تنها موجب آسایش و راحتی انسان نمی شود، بلکه بیشتر عامل ایجاد ناراحتی و سلب آسایش است. درمقابل، قناعت و بی توجهی به امور مادی دنیا موجب آسایش و راحتی جسم و روح انسان است.
❇️ دوران حاضر، دوران کثرتها و ناآرامی ها:
اگر مقایسه ی ساده ای از دوران حاضر با دوران های گذشته ی نه چندان دور داشته باشیم، یکی از نکات مهم آرامش گذشته و بی قراری و نا آرامی و بی هم ریختگی در دوران حاضر است.
این بحث علت های متعددی میتواند داشته باشد ولی یکی از آن ها نیز تقویت روحیه ی تکاثر است.
اینکه همه ی ما به دنبال تجملات و دارایی افتاده ایم، مسابقه برای بهتر شدن زندگی مادی زیاد شده و در نتیجه اضطراب و بی قراری و آرامش نداشتن هم بیشتر شده است.
👈نکته:
نداشتن حد کفاف خودش بی قراری و اضطرار دارد؛ ولی زیاده خواهی نیز بی قراری و آرامش نداشتن می آورد.
✅دعا کنیم برای حد کفاف:
🔺پیامبر صلوات الله علیه میفرمایند:
اللّهُمّ ارزُقْ محمّدا و آلَ محمّدٍ و مَن أحَبَّ محمّدا و آلَ محمّدٍ ، العَفافَ و الكَفافَ
خدايا! به محمّد و خاندان محمّد و به كسى كه محمّد و خاندان او را دوست دارد ، خويشتندارى و روزى به قدر كفاف عطا فرما،
و ارزُقْ مَن أبغَضَ محمّدا و آلَ محمّدٍ المالَ و الوَلَدَ
و به هركه محمّد و آل محمّد را دشمن دارد مال _زیاد_ و فرزند _ناخلف_ روزى كن.
✳️صفت دوستان امیرالمومنین قناعت به کفاف است:
🔺حضرت در حکمت ۴۳ میفرماید:
يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَ هَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ، وَ عَاشَ مُجَاهِداً.
خدا رحمت كند خباب بن الارت را او از روى رغبت اسلام آورد و براى اطاعت خداوند هجرت كرد، به زندگى ساده قناعت نمود، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود.
✳️کفاف یعنی اعتماد به رزاقیت خدا:
🔺حضرت در حکمت ۲۷۳ فرمودند:
اعْلَمُوا عِلْماً يَقِيناً، أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ -وَ إِنْ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ طَلِبَتُهُ وَ قَوِيَتْ مَكِيدَتُهُ- أَكْثَرَ مِمَّا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ
به يقين بدانيد خداوند براى بنده خود هر چند با سياست و سخت كوش و در طرح و نقشه نيرومند باشد، بيش از آنچه كه در علم الهى وعده فرمود، قرار نخواهد داد،
وَ لَمْ يَحُلْ بَيْنَ الْعَبْدِ فِي ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ وَ بَيْنَ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ
و ميان بنده، هر چند ناتوان و كم سياست باشد، و آنچه در تقدیرش براى او رقم زده حايلى نخواهد گذاشت.
وَ الْعَارِفُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَةٍ
هر كس اين حقيقت را بشناسد و به كار گيرد، از همه مردم آسوده تر است و سود بيشترى خواهد برد.
وَ التَّارِكُ لَهُ الشَّاكُّ فِيهِ أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلًا فِي مَضَرَّةٍ
و آن كه آن را واگذارد و در آن شك كند، از همه مردم گرفتارتر و زيانكارتر است.
✳️کفاف دعای خوبان:
🔺 ابن ابی الحدید میگوید:
وَ مِنْ دُعَاءِ بَعْضِ الصَّالِحِينَ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ ذِلَّةَ نَفْسِي، وَ الزُّهْدَ فِيمَا جَاوَزَ الكِفَافَ»
و از دعای برخی از صالحان است: «خدایا! از تو خواهانم فروتنی نفس خود را، و بیرغبتی به آنچه فراتر از حد کفاف است»
❇️بی قراری های نداری را با توجه به معاد باید آرام کرد:
🔺ابن ابی الحدید روایت نقل میکند:
كَانَ أَبُو ذَرٍّ جَالِسًا بَيْنَ النَّاسِ، فَأَتَتْهُ امْرَأَةٌ، فَقَالَتْ: أَنْتَ جَالِسٌ بَيْنَ هَؤُلَاءِ؟ وَلَا وَاللهِ مَا عِنْدَنَا فِي البَيْتِ هَفَهٌ وَلَا سَفَهٌ – أَيْ: مَشْرُوبٌ وَلَا مَأْكُولٌ –
روزی ابوذر در میان مردم نشسته بود که زنی نزد او آمد و گفت:«تو در میان اینان نشستهای؟ در حالی که به خدا سوگند در خانهمان نه نوشیدنی داریم و نه خوراکی!»
فَقَالَ: يَا هَذِهِ، إِنَّ بَيْنَ أَيْدِينَا عَقَبَةً كَؤُودًا، لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا كُلُّ مُخِفٍّ، فَرَجَعَتْ وَهِيَ رَاضِيَةٌ
ابوذر پاسخ داد: «ای زن! پیش روی ما گردنهای سخت و دشوار است که تنها سبکباران از آن نجات مییابند.» پس زن در حالی که راضی بود بازگشت.
✍️هر گاه مقایسه کردن ها و نداری ها به مافشار آورد باید توجه کنیم که ما گردنه های سختی در پیش داریم، و آنجا هر چه سبک تر باشیم زودتر رد خواهیم شد.
👈نکته:
برخورداری مالی درجات مختلف دارد:
1⃣به یقین در همه ی مسائل بحث اعتدال مورد ملاحظه است. لذا نسخه ی همگانی و اولیه این است که انسان ها را به میانه روی دعوت کرد.
✍️ اینگونه نیست که شخص دچار حرص را بشود یکدفعه به مرحله کفاف رساند.
2⃣ مرحله ی دوم صرفه جویی است. یعنی کمی سخت گیرانه تر از حد اعتدال.
زیرا چه بسا افرادی چنان غرق در بریز و بپاش باشند که اعتدال آنها ، باز هم زیاده روی باشد.
3⃣مرحله ی سوم کم خواهی یا همان کفاف و قناعت به حداقل هاست.
📚در غرر الحکم از امام علی علیهالسلام روایت شده:
إذا رَغِبتَ في صَلاحِ نَفسِكَ فعلَيكَ بالاقتِصادِ و القُنوعِ و التَّقلُّلِ
اگر خواهان خودسازى هستى، بايد صرفه جويى و قناعت و كم خواهى را پيشه كنى.
⏪مسائل مالی در خود سازی تاثیر دارند:
کسی که زیاده خواه باشد، همه انرژی اش جای دیگری مصرف میشود و فرصت خود سازی ندارد.
ولی کسی که به کفاف قانع شد، فرصت برای حرکت دارد، دلبستگی به جایی ندارد.
🔻بخش دوم حکمت🔻
✅ سه صفت رذیله:
همهی این حال خوش، راحتی، عزت و… برای مومنین واقعی به اسلام بود. کسانی که احکام شریعت را عملیاتی کنند.
ولی افراد مسلمانی که به احکام شریعت عمل نکنند و دلبستگی های مادی برای خود ایجاد کنند به سختی هایی دچار خواهند شد:
💠وَ الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ
در حالى كه دنياپرستى كليد رنج و بلاست.
💠 وَ مَطِيَّةُ التَّعَبِ
و مَركب تعب وناراحتى است.
✅«رغبة» به معناى تمایل و دنياپرستى
«نَصَب» به معناى خستگى و درماندگى
«مطية» به معناى مركب است.
✅تمایل به دنیا شاه کلید باز شدن در مشکلات به روی انسان است:
اگر خواستید به سرعت در دل رنج ها و زحمتها برید سوار مرکب دنیا طلبی بشوید.
همانگونه که سواره از پیاده زودتر میرسد؛ انسان دنیا طلب نیز پیشتر و بیشتر از دیگران با سختی گلاویز است.
❇️مشکل اصلی رغبت است:
انسان وقتی دلبستگی به دنیا پیدا کرد، همه هدفش دنیا میشود و حاضر است برای دنیا هر کاری بکند.
جان کندن برای دنیا، به خدمت دنیا در آمدن، جمع کردن و پول روی پول گذاشتن جز زحمت و سختی و رنج و از بین بردن عمر، نتیجه ای برای او نخواهد داشت.
❇️ عشق به دنیا، عشق یک طرفه است:
📚در غررالحکم روایت شده:
اِنَّکُم اِن رَغبَتُم فِی الدُّنیا اَفنَیتُم اَعمارَکُم فِیما لا تَبقُونَ لَهُ و لا یَبقی لَکُم
اگر به دنیا دل بندید عمر خود را در راه چیزی صرف کرده اید که نه شما برای آن می مانید و نه آن برای شما می ماند.
✳️ تمایل به دنیا حزن آور است:
🔺امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
الرَّغبَةُ في الدنيا تُورِثُ الغَمَّ و الحَزَنَ ، و الزُّهدُ في الدنيا راحَةُ القَلبِ و البَدَنِ
رغبت به دنيا، غم و اندوه به بار مى آورد و بى اعتنايى به دنيا، مايه آسايش تن و جان است.
✳️نباید انسان برای رسیدن به خواسته هایش به هر ذلتی تن دهد:
🔺در نامه ۳۱ نهج البلاغه آمده است:
وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ
نفس خويشتن را از گرايش به هر امر پستى گرامى دار و بزرگوارتر از آن باش که به پستى ها تن در دهى
وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ
هرچند گرايش به پستى ها تو را به خواسته هايت برساند،
فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً
زيرا تو هرگز نمى توانى در برابر آنچه از شخصيت خود در اين راه از دست مى دهى بهاى مناسبى به دست آورى.
✅ تور دنیا فقط مشتاقانش را صید میکند:
📚غرر الحکم:
إِنَّ اَلدُّنْيَا كَالشَّبَكَةِ تَلْتَفُّ عَلَى مَنْ رَغِبَ فِيهَا
بدرستى که دنیا مانند شبکه اى است که هر کس به آن میل کند، دور تا دور او مى پیچد.(مانند تونلهای کشی که برای بچه ها در شهربازی درست میکنند.)
وَ تَتَحَرَّزُ عَمَّنْ أَعْرَضَ عَنْهَا
و هر از آن دوری کند، کاری به او ندارد
فَلاَ تَمِلْ إِلَيْهَا بِقَلْبِكَ وَ لاَ تُقْبِلْ عَلَيْهَا بِوَجْهِكَ فَتُوقِعَكَ فِي شَبَكَتِهَا وَ تُلْقِيَكَ فِي هَلَكَتِهَا
پس دل خود را به دنیا متمایل نکن و روی خوش به آن نشان نده زیرا تو را در دام خود انداخته و هلاک مینماید.
👈نکته:
به دست آوردن دنیای تشریفاتی سخت است، نه دنیای قناعتی.
آنچه انسان را در زندگى به زحمت و رنج مى افكند دنياپرستى است وگرنه براى به دست آوردن يك زندگى ساده آميخته با قناعت، رنج و زحمت زيادى لازم نيست.
⏪حضرت بعد از عنوان کلیِ رغبت به دنیا، به سه رذیله ی مهم اخلاقی اشاره میفرماید:
💠وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ
حرص و تكبر و حسد انگيزه هايى هستند براى فرو رفتن در گناهان.
❇️حرص و کبر و حسد هیچ نسبتی با مسلمانی واقعی ندارند؛ اینها از عوامل اصلی گناهکاری انسان هستند و در هر سه نیز رد پای “میل به دنیا” معلوم است.
حرص میل و انگیزه ی رسیدن به دنیاست.
تکبر به ثمره به دست آوردن دنیاست.
حسد نیز نتیجه نرسیدن به دنیا است.
✅سه گناهی که در طول تاریخ بشر پر تکراراند:
علامه شوشتری به تبع از روایات میفرماید سه گناه اول خلقت انسان، حرص و تکبر و حسد بود و همچنان نیز اینها ادامه دارند:
الحِرْصُ كَانَ دَاعِيَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِلَى الشَّجَرَةِ المَنْهِيِّه
حرص و طمع، حضرت آدم (ع) را به سمت درخت ممنوعه کشاند.
وَالكِبْرُ كَانَ دَاعِيَ إِبْلِيسَ إِلَى تَرْكِ السُّجُودِ لِآدَمَ
و تکبر، ابلیس را به سرپیچی از سجده بر آدم (ع) واداشت.
وَالحَسَدُ كَانَ دَاعِيَ قَابِيلَ إِلَى قَتْلِ أَخِيهِ هَابِيلَ
و حسد، قابیل را به کشتن برادرش هابیل تحریک کرد.
❇️گناهانی به طول تاریخ بشریت:
🔺امام سجاد علیهالسلام میفرماید:
فَأَوَّلُ مَا عُصِى اللَّهُ بِهِ الْكِبْرُ وَ هِى مَعْصِيةُ إِبْلِيسَ حِينَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ
نخستين چيزى كه با آن معصيت خدا شد تكبر بود و آن معصيت ابليس بود هنگامى كه از اطاعت فرمان خدا سر باز زد و تكبر كرد و از كافران شد.
وَ الْحِرْصُ وَ هِى مَعْصِيةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ حِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمَا فَكُلا مِنْ حَيثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ فَأَخَذَا مَا لاَ حَاجَةَ بِهِمَا إِلَيهِ فَدَخَلَ ذَلِكَ عَلَى ذُرِّيتِهِمَا إِلَى يوْمِ الْقِيامَةِ.
سپس حرص بود و آن سرچشمه معصيت آدم و حوا شد. هنگامى كه خداوند عزّوجلّ به آن ها فرمود: از ميوه هاى بهشتى هرگونه مى خواهيد بخوريد ولى نزديك اين درخت ممنوع نشويد كه از ظالمان خواهيد شد. ولى آن ها چيزى را كه نياز به آن نداشتند برگرفتند و اين مشكلى براى ذريه آن ها تا روز قيامت ايجاد كرد.
وَ ذَلِكَ أَنَّ أَكْثَرَ مَا يطْلُبُ ابْنُ آدَمَ مَا لاَ حَاجَةَ بِهِ إِلَيهِ
و ازاين رو بيشترين چيزى كه فرزندان آدم به دنبال آن هستند چيزى است كه به آن نيازى ندارند.
ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِى مَعْصِيةُ ابْنِ آدَمَ حَيثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ
سپس حسد بود كه سرچشمه معصيت فرزند آدم _قابيل_ شد در آن جا كه به برادرش حسد ورزيد و او را به قتل رساند.
❇️سه گناهِ معصیت آفرین:
حرص، کبر و حسادت گناهانی هستند که خیلی زود انسان را به گناه میاندازند و انسان را در دریای گناه غرق میکند.
👈زیرا بر اثر حرص به دنیا انسان به ظلم کردن، دروغ گفتن، جنایت، ترس، بخل، و رذائل دیگر آلوده میشود.
👈کبر انسان را به بی انصافی، بی اعتنائی، خودخواهی و بی صبری میاندازد
👈 و حسادت، حسود را به ظلم، دروغ، حق کشی، و جنایات می افکند
✅انتقام از رذائل اخلاقی:
🔺 امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند:
انتَقِمْ مِن حِرصِكَ بالقُنوعِ كما تَنتَقِمُ مِن عَدُوِّكَ بالقِصاصِ
از حرص خود با قناعت، انتقام بگير، همچنان كه از دشمنت با تقاصّ، انتقام مى گيرى.
✍️تنها جایی که توصیه به انتقام گیری شده است، انتقام از رذائل اخلاقی است.
💠وَ الشَّرُّ جَامِعُ مَسَاوِئِ الْعُيُوبِ
و شر و بدكارى، جامع تمام عيب هاست.
✅حضرت در جمله ی پایانی میفرماید، شر مفهومی است که همه ی بدی ها را در خود جای داده است.
“شر” در این حکمت ضد “اسلام” است.
هیچ کدام از بدی ها و زشتی ها و گناهان؛ در دایره ی دین جای ندارند و خداوند از همه آنها نهی فرموده است.
همانگونه که “شر جامع تمام عیوب است” ؛ “اسلام جامع تمام خوبی هاست”
✍️ لذا اگر گاهی در در بین مومنین به اسلام زشتی و پلشتی میبینیم، آن مربوط به اعمال مسلمانی ماست نه احکام اسلام.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی / هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
👈نکته:
🔻حضرت در حکمت ۳۷۸ میفرماید:
الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ، وَ هُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوء.
بخل، جامع تمام عيوب است و وسيله اى است كه انسان را به هر بدى اى مى كشاند.
✍️ در حکمت ۳۷۱، شر به عنوان محل اجتماع بدی ها معرفی شده است و در حکمت ۳۷۸ بخل.
این دو با هم در تعارض نیستند زیرا هر کدام محل اجتماع تعدادی از زذائل هستند.
🔰نکات مهم درس🔰
✅نکته اول:
حکمت ۳۷۱ بخش اندکی از “خطبه الوسیله” امیرالمومنین است که در ابتدای جلد ۸ کافی به طور کامل ذکر شده است.
جملات دیگری از این خطبه نیز قابل توجه است:
وَ بِئْسَتِ اَلْقِلاَدَةُ اَلذَّنْبُ لِلْمُؤْمِنِ
و چه بد گردنبندی است گردنبند گناه برای مؤمن.
أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ لاَ كَنْزَ أَنْفَعُ مِنَ اَلْعِلْمِ
ای مردم!همانا گنجی سودمندتر از دانش
وَ لاَ عِزَّ أَرْفَعُ مِنَ اَلْحِلْمِ
و عزّتی بالاتر از بردباری
وَ لاَ حَسَبَ أَبْلَغُ مِنَ اَلْأَدَبِ
و اعتباری بالاتر از ادب
وَ لاَ نَصَبَ أَوْضَعُ مِنَ اَلْغَضَبِ
و هیچ نسبی پستتر از خشم
وَ لاَ جَمَالَ أَزْيَنُ مِنَ اَلْعَقْلِ
و هیچ جمالی زیباتر از خرد نيست.
وَ لاَ سَوْأَةَ أَسْوَأُ مِنَ اَلْكَذِبِ
هيچ زشتی بدتر از دروغ نيست.
وَ لاَ حَافِظَ أَحْفَظُ مِنَ اَلصَّمْتِ
و هيچ نگاهبانی نگاهدارندهتر از خاموشینیست.
وَ لاَ غَائِبَ أَقْرَبُ مِنَ اَلْمَوْتِ
و هيچ غائبی نزديكتر از مرگ نيست.
✅نکته دوم:
اسلام علوی پر از زیبایی است.
آنچه حضرت در این حکمت بیان فرمود، همه از زیبایی های اسلام است. پر از جمال و شرافت و عزت و حریت و کفاف و آرامش و… دینی که ما میخواهیم به مردم معرفی کنیم و مردم را به آن دعوت کنیم باید چنین دینی باشد.
البته که فقط توصیف ما نباید اینگونه باشد بلکه عمل ما نیز باید مطابق “اسلام علوی” باشد.
✳️دور شدن جوانان از اسلام یعنی بد عمل کردن بزرگترها:
🔺پیامبر:
اوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا ، فَإِنَّهُم أَرَقُّ أَفئِدَةً
به شما درباره جوانان به نیکى سفارش مى کنم چرا که آنان نازکدلترند.
إنَّ اللّه بَعَثَنى بَشیرا وَنَذیرا فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وَخالَفَنِی الشُّیوخُ
خداوند مرا امید دهنده و بیمدهنده مبعوث کرد، جوانان با من همپیمان شدند و پیرمردان به مخالفت با من برخاستند.
✍️ اگر امروز میبینیم برخی جوانان تمایل به دین ندارند و مساجد اغلب از پیرمردها پر شده است معلوم استما نتوانسته ایم اسلام علوی را در فکر و عمل به جامعه نشان دهیم.
اسلام واقعی زیبایی هایی دارد که دل نرم جوانان و دل زیبایی پسند جوانان را به خود جذب میکند.
اگر اسلام زیبا ارائه نشود پیرمردها که دیگر امکان گناه ندارند مسلمان میشوند ولی جوانها گریزان از دین.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۴/۲۶ . ۲۱محرم
💢بخش اول حکمت ۳۷۱💢
بخش اول
وَ قَالَ (عليه السلام): لَا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الْإِسْلَامِ، وَ لَا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى، وَ لَا مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ الْوَرَعِ، وَ لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ، وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ
و امام (علیهالسلام) فرمود: هيچ شرفى، برتر از اسلام نيست و هيچ عزتى، فراتر از پرهيزگارى نيست و هيچ پناهگاهى، بهتر از پارسايى نيست و هيچ شفيعى، پيروزمندتر از توبه نيست
و هيچ گنجى، توانگرتر از قناعت نيست
💠وَ قَالَ (عليه السلام): لَا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ الْإِسْلَامِ
هيچ شرافتى برتر از اسلام نيست
⏪امیرالمومنین در این حکمت به ده موضوع مهم اشاره مى كند كه هفت موضوع مربوط به فضايل اخلاقى و سه موضوع مربوط به رذايل اخلاقى است.
⬇️ اسلام مجموعه اى از عقايد والاى دينى و برنامه هاى سازنده عبادى و دستورات مهم اخلاقى است كاملاً روشن است. بسيارى از افراد، شرف را در مقام هاى مادى متزلزل و اموال و ثروت هاى ناپايدار و قدرت قوم و قبيله كه دائماً در معرض فناست مى دانند. در حالى كه شرافت واقعى اين است كه انسان يك مسلمان راستين باشد.
🔹امیرالمومنین علیه السلام در غررالحکم در مورد شرف میفرماید :
1⃣ أَفْضَلُ الشَّرَفِ بَذْلُ الْإِحْسَان
بالاترین شرف این است که انسان ببخشد
2⃣الشَّرَفُ عِنْدَ اللَّهِ سُبْحَانَهُ بِحُسْنِ الْأَعْمَالِ لَا بِحُسْنِ الْأَقْوَال
خدا شرف را در این می بیند که انسان اعمال درستی انجام دهد
3⃣ تَمَامُ الشَّرَفِ التَّوَاضُع
تمام شرف در این که انسان متواضع باشد جمع شده است
4⃣ لا شَرَفَ أَعْلَى مِنَ التَّقْوَى
هیچ شرفی بالاتر از تقوا نیست
↩️ در همه ی این روایات حضرت در مورد شرف صحبت میکنند، ولی با دقت در این موارد، مشخص میشود همه ی این مصادیق در ذیل عنوان ” اسلام” جا دارند.
عقل و ادب و احسان و حسن عمل و تواضع و تقوا و… همه همان احکام و قوانین اسلام هستند.
🔹اسلام، دین مرضی ( مورد رضایت ) خدا است
خداوند در قرآن میفرماید :
《الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا ؛ مائده – ۶》
امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذيرفتم
🔹دل نسپردن به اسلام، خسارت آخرت است. قرآن کریم میفرماید:
《 وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ؛ آل عمران – ۸۵ 》
و هرکه جز اسلام، دینی طلب کند، هرگز از او پذیرفته نمی شود و او در آخرت از زیانکاران است.
📓مرحوم کلینی در کافی از امام صادق علیه السلام نقل میکند که راوی از امام پرسید که
في قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- صِبْغَةَ اللَّهِ
وَ مَنْ أَحْسَنُ مِنَ اللَّهِ صِبْغَةً
در گفته خداوند است که رنگ خدا
و چه چیزی نیکوتر از رنگ خدا است
این مقصود چیست ؟ چه رنگی است ؟
قَالَ الصِّبْغَةُ هِيَ الْإِسْلَام
حضرت فرمود
اسلام رنگی است که خدا می پسندد
باید به رنگ خدا که زیبا ترین رنگ است در آمد و آن رنگ، اسلام است.
🔹 شرافت بخشیدن اسلام به انسان به شرط عمل به دستورات است
در حکمت ۳۶۹ فرمود:
يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانٌ لَا يَبْقَى فِيهِمْ مِنَ الْقُرْآنِ إِلَّا رَسْمُهُ وَ مِنَ الْإِسْلَامِ إِلَّا اسْمُهُ….
یک زمانی برسد که از قرآن رسم الخط و از اسلام اسمش بماند ..
اسلام اسمی دردی را دوا نمیکند. آنچه شرافت و عزت به انسان میدهد عمل به دستورات و فرامین اسلام است.
⏪اسلام در نهج البلاغه:
در نهج البلاغه، امیرالمومنین مطالب متعدد و قابل تاملی در مورد اسلام بیان فرموده است.
1⃣دوری از اسلام، شقاوت حتمی دارد
در خطبه ۱۶۱ فرمود:
«فَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلامِ دِيناً»
کسى که جز اسلام آيينى برگزيند
تَتَحَقَّقْ شِقْوَتُهُ
شقاوت و بدبختى دامن او را خواهد گرفت
وَ تَنْفَصِمْ عُرْوَتُهُ
و دستش از همه ریسمان های الهی گسسته میشود
وَ تَعْظُمْ كَبْوَتُهُ
شاید و سختی هایش زیاد میشود
وَ يَكُنْ مَآبُهُ إِلَى الْحُزْنِ الطَّوِيلِ وَ الْعَذَابِ الْوَبِيلِ
و سرانجام، اندوهى طولانى وعذابى مهلک خواهد داشت.
2⃣حقیقت اسلام، تسلیم بی چون و چراست
در خطبه ۱۲۵ فرمود:
لَأَنْسُبَنَّ الْإِسْلَامَ نِسْبَةً لَمْ يَنْسُبْهَا أَحَدٌ قَبْلِي؛
اسلام را چنان تفسير مىكنم كه هيچ كس پيش از من آن را چنين تفسير نكرده باشد؛
الْإِسْلَامُ هُوَ التَّسْلِيمُ
اسلام همان تسليم است
العبد و ما فی یده کان لمولاه…
مسلمان باید تسلیم محض خدا باشد.
💠 وَ لَا عِزَّ أَعَزُّ مِنَ التَّقْوَى
و هيچ عزتى گران بهاتر از تقوا نیست
قرآن کریم میفرماید:
《 يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَأُنْثَىٰ وَجَعَلْنَاكُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِيمٌ خَبِيرٌ ؛ حجرات – ۱۲ 》
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و ملت ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. بی تردید گرامی ترین شما نزد خدا پرهیزکارترین شماست. یقیناً خدا دانا و آگاه است
*⃣حقیقت عزت، نفوذ ناپذیری است
لفظ عزت به معنای زمین نفوذ ناپذیری است عرب لفظ «ارض عزاز» را برای زمین سخت و نفوذ ناپذیر به کار میبرد
تنها مانعی که میتواند از ورود هواهای نفسانی، شهوت، شیطان، خطورات منفی و… به وجود انسان جلوگیری کند تقواست.
طبیعی است که هر جایی دشمن راه نداشته باشد، عزیز و قیمتی بشود و هیچ شیء گرانبهایی به تقوا نمیرسد
⏪در شرح حکمت 370 مصادیق فراوانی از تقوا در نهج البلاغه بیان شد.
تقوا زهرِ گناه را میگیرد
در خطبه ۱۵۷ فرمود:
اعْلَمُوا عِبَادَ اللَّهِ أَنَّ التَّقْوَى دَارُ حِصْنٍ عَزِيزٍ
بندگان خدا بدانيد که تقوا دژى است محکم و استوار که ساکنان خود را از گزند عذاب دنيا و آخرت حفظ مى کند،
و الْفُجُورَ دَارُ حِصْنٍ ذَلِيلٍ، لَا يَمْنَعُ أَهْلَهُ وَ لَا يُحْرِزُ مَنْ لَجَأَ إِلَيْهِ
و فجور و بى تقوايى، حصارى است سُست و بى دفاع که ساکنانش را از خطرها باز نمى دارد و کسى را که به آن پناه برد حفظ نمى کند.
أَلَا وَ بِالتَّقْوَى تُقْطَعُ حُمَةُ الْخَطَايَا
آگاه باشيد با تقوا مى توان نيش زهرآلود گناهان را قطع کرد
*⃣تقوا راه رسیدن به اهداف متعالی
در خطبه ۲۳۰ فرمو :
إِنَّ تَقْوَى اللَّهِ مِفْتَاحُ سَدَادٍ
به يقين تقوا و پرهيزکارى کليد درهاى راستى و درستی است
وَ ذَخِيرَةُ مَعَاد
و ذخيره روز قيامت.
وَ عِتْقٌ مِنْ كُلِّ مَلَكَةٍ
و سبب آزادى از هرگونه گناهى است که بر انسان چيره مى شود.
وَ نَجَاةٌ مِنْ كُلِّ هَلَكَةٍ
و موجب نجات انسان از هرگونه هلاکت است.
بِهَا يَنْجَحُ الطَّالِبُ وَ يَنْجُو الْهَارِبُ
به وسيله تقوا جويندگان به مقصود خود مى رسند و فرار کنندگان از کيفر الهى رهايى مى يابند.
وَ تُنَالُ الرَّغَائِبُ
و با تقوا به هر هدف و خواسته رفيع و بلندى مى توان رسيد.
یکی از راه های رسیدن به عزت، و از مصادیق تقوا دوری کردن از طمع است
ادامه حکمت 👇
💠وَ لَا مَعْقِلَ أَحْسَنُ (أَحْصَنُ ) مِنَ الْوَرَعِ
هيچ پناهگاهى بهتر ونگهدارنده تر (نفوذ ناپذیر تر )از ورع و پرهيز از شبهات نمى باشد)،
⏺️هر حصن حصینی با منجنیق و موشک قابل شکستن و شکافته شدن است؛ تنها دیواره ی مستحکمی که نفوذ ناپذیر است تقواست. ورع مرحله ی اجتباب از شبهات است به خاطر ترس از سقوط در محرمات.
حضرت میفرماید پناهگاه امنی که در آن هیچ خطری انسان را تهدید نکند، ورع و دوری از شبهه ناک است زیرا کسی که در لبه ی پرتگاه حرام قرار گرفت، خیلی سخت است خود را نگه دارد و سقوط نکند.
⏏️شیطان پله پله جلو میآید
به طور یقین شیطان و نفس، در مرحله ی اول انسان را به حرام مسلم دعوت نمیکنند، بلکه پله پله پیش می آیند.
اولین مرحله ورود در شبهه ناک است. اینکه انسان چیزی کا طهارتش صد درصد مشخص نیست را استفاده کند.
بی اعتنایی به شبهه ناک انسان را به حرام آلوده میکند.
🔹حضرت در حكمت ۴ فرمود:
الْوَرَعُ جُنَّة
ورع، سپر وزره محكمى است
امام باقر علیه السلام فرمود:
إِنَّ أَشَدَّ الْعِبَادَةِ الْوَرَعُ
دشوارترين عبادت ورع است
زيرا علاوه بر ترك محرمات و انجام واجبات، انسان را از ارتكاب شبهات بازمى دارد.
🔹تقوای بدون ورع، در معرض خطر است.
در روایت داریم يكى از ياران امام صادق علیه السلام خدمتش عرض كرد: من توفيق زيارت شما را چند سال يك بار پيدا مى كنم دستورى بيان فرما كه به آن عمل كنم و ضامن سعادتم باشد.
*⃣حضرت امیرالمومنین صلواه الله علیه فرمود:
أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَالْوَرَعِ وَ الاِجْتِهَادِ
تو را به تقواى الهى و ورع و تلاش و كوشش در مسير اطاعت پروردگار سفارش مى كنم
وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لاَ ينْفَعُ اجْتِهَادٌ لاَ وَرَعَ فِيهِ
و بدان كه تلاش بدون ورع نتيجه بخش نخواهد بود
⏪توصیه امیرالمومنین علیه السلام به رعایت ورع است
در نامه ۴۵ فرمود:
أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ، وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ.
شما نمیتوانید مانند من باشید بیایید با ورع و عفت و .. من را یاری دهید
ادامه حکمت 👇
💠وَ لَا شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ التَّوْبَةِ
هيچ شفيعى نجات بخش تر از توبه نیست
↙️شفاعت به معنای جفت است، یعنی خود انسان باید چیزی داشته باشد تا شفاعت شفیع نیز به آن منضم شود و باعث نجات شود.
↙️البته شفاعت شفیعان قواعد و قوانین خاصی دارد و در شرایط خاصی پذیرفته میشود، اما توبه شفیعی است که اگر باشد بدون هیچ قید و شرطی شفاعت او پذیرفته میشود.
قرآن کریم میفرماید:
وَ هُوَ الَّذِى يَقْبَلُ التَّوْبَةَ عَنْ عِبَادِهِ وَيَعْفُوا عَنِ السَّيِّئَاتِ
خداوند كسى است كه توبه را از بندگانش مى پذيرد و گناهان آن ها را مى بخشد.
*⃣چرا هیچ شفیعی مثل توبه نیست؟
◀️ اولا:
توبه شفیع مقبول است ولی معلوم نیست شفاعت بقیه هم مقبول واقع شود.
◀️ ثانیا :
شفاعت شفیع نهایتا میتواند گناه را عفو کند ولی توبه آثار دیگری غیر از بخشش گناه دارد. نعمت می آورد مانند:
↩️ تبدیل گناه به حسنه:
یا مُبَدِّلَ السَّیِئاتِ بِالحَسَنات
↩️ افزایش نعمت ها:
《اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا * يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا *
وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا ؛ نوح – ۱۲، ۱۶》
به درگاه خدا توبه کنید که خداوند میبخشد
تا بارانهای پربرکت آسمان را پی در پی بر شما فرو فرستدو شما را با مال و فرزند یاری کند و برای شما باغ و نهرها قرار دهد
↙️نکته:
توبه به لفظ نیست
توبه یک عمل است، که چند مرحله ی مهم دارد:
◀️ الف. انکسار و شکستگی و پشیمانی درونی
◀️ ب. تصمیم جدی برای باز نگشتن به گناه
◀️ ج. جبران گذشته _چه در حق الله، چه در حق الناس_
↩️ اگر این سه شرط حاصل شد، توبه حاصل میشود. توبه ای که بهترین شفیع انسان است
ادامه حکمت👇
💠وَ لَا كَنْزَ أَغْنَى مِنَ الْقَنَاعَةِ
هيچ گنجى بى نياز كننده تر از قناعت نیست
🔹در حکمت 57 نیز فرمود :
الْقَنَاعَةُ مَالٌ لاَ ينْفَدُ
قناعت سرمايه اى است كه هرگز تمام نمى شود
قناعت حقیقتا مال است، حقیقتا ثروت است.
قناعت يك مَلكه درونى (در عمق جان می نشیند ) و یک مِلک درونی(یک سرمایه ) است كه انسان با داشتن آن با حدّاقل لازم براى زندگى مى سازد و به دنبال زرق و برق و اضافات و تشريفاتى كه وقت و فكر و عمر انسان را مصروف خود مى سازد نمى رود و به همين دليل آلوده انواع گناهان و مسائل غير اخلاقى نمى شود.
⏪دلیل برتری قناعت بر همه گنج های مادی
◀️ اولا: گنج هاى ديگر پايان مى پذيرند، گنجى كه پايان نمى پذيرد گنج قناعت است.
◀️ ثانیا: براى حفظ گنج هاى ظاهرى رنج فراوان بايد كشيد چراكه دشمنان و سارقان و حسودان دائماً در كمين آن اند. ولى گنج قناعت هيچ سارق و دشمن و حسودى ندارد.
◀️ثالثا: قناعت حریت می آورد
شخص قانع، آزادگى فوق العاده اى دارد زيرا زير بار منت هيچ كسی نيست.
🔹حضرت در غررالحكم فرمود:
الْحُرُّ عَبْدٌ مَا طَمِعَ ، وَ الْعَبْدُ حُرٌّ إِذَا قَنِعَ
شخص آزاده، برده است (برده زیاده خواهی است)هنگامى كه طمع كند، و برده، آزاده است هنگامى كه قناعت پيشه كند.
🔹سعدی در گلستان میگوید فقیری در بازار صدا بلند کرده بود که:
ای خداوندانِ نعمت، اگر شما را انصاف بودی و ما را قناعت،
رسمِ سؤال (درخواست) از جهان برخاستی.
ای ثروتمندان اگر شما انصاف و ما (نیازمندان )قناعت داشتیم درخواست و گدایی از جهان جمع میشد
ای قناعت! توانگرم گردان /
که ورایِ تو هیچ نعمت نیست
کُنجِ صبر، اختیارِ لُقمان است /
هرکه را صبر نیست، حکمت نیست
از دل قناعت خیلی نعمت ها به انسان میدهند، هم حریت، هم حکمت
🔹سعدی در گلستان در فضیلت قناعت می گوید:
درویشی را شنیدم که در آتشِ فاقه میسوخت،
(از شدت فقر می سوخت)
و رُقعه بر خِرقه همیدوخت ،
(لباسهای پاره را به هم میدوخت )
و تسکینِ خاطرِ مسکین را همیگفت،
(با خود زمزمه میکرد ):
به نانِ خشک قناعت کنیم و جامهٔ دَلْق(پاره) /
که بارِ محنتِ خود بِهْ که بارِ منّتِ خَلق،
(بار رنج کشیدن بهتر از منت خلق کشیدن است)
🔹کسی گفتش:
چه نشینی که فلان در این شهر طبعی کریم دارد و کَرَمی عَمیم…
شخصی به او گفت چرا نشستی ؟
فلان شخص کریم است و به همه بخشش می کند
گفت: خاموش! که در پَسی (فقر) مردن بِهْ که حاجت پیشِ کسی بردن.
هم رُقعه دوختن بِهْ و الزامِ کنجِ صبر/
کز بهرِجامه، رُقعه بَرِخواجگان نبشت
لباس های پاره را وصله زدن بهتر از این است که درخواستی به دیگران بنویسیم_
حقّا که با عقوبتِ دوزخ برابر است/
رفتن به پایمردیِ همسایه در بهشت
آدم اگر به این سببها بخواهد زندگی برای خود بسازد از جهنم بدتر است .
غفرالله لی و لکم الحمدلله رب العالمین
شرح حکمت ها
۱۴۰۴/۰۴/۲۸_۲۳محرم
💢حکمت ۳۷۱_بخش دوم💢
بخش دوم
وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ، وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ، وَ الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ وَ مَطِيَّةُ التَّعَبِ، وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ، وَ الشَّرُّ جَامِعُ مَسَاوِئِ الْعُيُوبِ.
و هيچ ثروتى، نيكوتر از خشنودى به روزى روزانه، تهى دستى را نزدايد.
هر كس به كفافى كه او را داده اند، بسنده كند، به آسودگى، پيوسته است و در سايه امن و راحت جاى گرفته.
خواهشهاى نفسانى كليد رنجها و مركب خستگيهاست.
حرص و تكبر و حسد، آدمى را به فرو افتادن در ورطه گناهان فرا مى خوانند. و بدكارى، جامع همه زشتيهاست.
💠لاَ شَرَفَ أَعْلَى مِنَ اَلْإِسْلاَمِ وَ لاَ عِزَّ أَعَزُّ مِنَ اَلتَّقْوَى
هيچ شرفى، برتر از اسلام نيست و هيچ عزتى، فراتر از پرهيزگارى نيست.
💠وَ لاَ مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ اَلْوَرَعِ وَ لاَ شَفِيعَ أَنْجَحُ مِنَ اَلتَّوْبَةِ وَ لاَ كَنْزَ أَغْنَى مِنَ اَلْقَنَاعَةِ
و هيچ پناهگاهى، بهتر از پارسايى نيست و هيچ شفيعى، پيروزمندتر از توبه نيست و هيچ گنجى، توانگرتر از قناعت نيست .
✅حضرت در این حکمت در باب فضائل اخلاقی و احکام اسلامی نکات مهمی بیان فرمود:
👈اسلام دین شرافت است.
👈تقوا انسان را عزیز میکند.
👈بهترین پناهگاه، ورع و ترک شبههناک است.
بعد فرمود اگر کسی در این مراحل دچار خطا شده باید توبه کند.
✳️حضرت در مرحلهی بعدی، به مسائل مالی اشاره فرمودند:
👈مرحلهی اول: مطلق قناعت
👈مرحله دوم: مصداق قناعت که اکتفا به به میزان نیاز است.
⏪در ادامه به شرح مرحله دوم میپردازیم:
💠وَ لَا مَالَ أَذْهَبُ لِلْفَاقَةِ مِنَ الرِّضَى بِالْقُوتِ
و هيچ سرمايه اى براى از بين بردن فقر بهتر از رضایت به مقدار حاجت نمى باشد.
❇️بى نيازى حقيقى در آن است كه انسان به ضروريات زندگى راضى باشد و درپى مال اندوزى و فراهم كردن اسباب و وسايل تجملاتى كه به يقين مورد نياز او نيست خود را به زحمت نيفكند كه اين نوعى فقر و آن نوعى غناست.
✅نداشتن فضیلت نیست، رضایت به آن فضیلت است:
از تعبیر ” الرِّضَى بِالْقُوتِ” میفهمیم که صرفا کم داشتن، دلیل بر فضیلت اخلاقی نیست.
چه بسیار انسان های فقیر و مستمندی که به این حالت راضی نیستند یا در خوشبینانه ترین حالت با آن کنار آمده اند.
اگر کسی خواست به جایگاه فضائل اخلاقی برسد باید از این حالت خویش رضایت کامل داشته باشد .
💠وَ مَنِ اقْتَصَرَ عَلَى بُلْغَةِ الْكَفَافِ فَقَدِ انْتَظَمَ الرَّاحَةَ
آنكسی كه به مقدار نياز اكتفا كند به مسیر آرامش برای او مهیا و آماده شده.
وَ تَبَوَّأَ خَفْضَ الدَّعَةِ
و آسایش برای همیشه بالش را روی سر او باز کرده است.
✅«تبوأ» به معناى سكنى دادن به قصد دوام و بقاست.
«خفض» معانى متعددى دارد ازجمله آسايش و فراخى زندگى و بال گشودن پرنده که نشانه از استقرار آن است.
«دعة» به معناى آسودگى .
«کفاف» به معنای ما یَکُفَّ عن الغیر دست دراز نکردن به دیگران. دست به دهن برسد.
✳️راحتی در کثرت نیست، در کفاف است:
بیشتر مردم تلاش می کنند آسایش و راحتی خود را با به دست آوردن مال و کسب مقام و تجمل گرایی در زندگی فراهم سازند و هرگاه موفق نشوند آنها را به دست آورند، نگران می شوند و خود را بدبخت می دانند. این در حالی است که امور یادشده نه تنها موجب آسایش و راحتی انسان نمی شود، بلکه بیشتر عامل ایجاد ناراحتی و سلب آسایش است. درمقابل، قناعت و بی توجهی به امور مادی دنیا موجب آسایش و راحتی جسم و روح انسان است.
❇️ دوران حاضر، دوران کثرتها و ناآرامی ها:
اگر مقایسه ی ساده ای از دوران حاضر با دوران های گذشته ی نه چندان دور داشته باشیم، یکی از نکات مهم آرامش گذشته و بی قراری و نا آرامی و بی هم ریختگی در دوران حاضر است.
این بحث علت های متعددی میتواند داشته باشد ولی یکی از آن ها نیز تقویت روحیه ی تکاثر است.
اینکه همه ی ما به دنبال تجملات و دارایی افتاده ایم، مسابقه برای بهتر شدن زندگی مادی زیاد شده و در نتیجه اضطراب و بی قراری و آرامش نداشتن هم بیشتر شده است.
👈نکته:
نداشتن حد کفاف خودش بی قراری و اضطرار دارد؛ ولی زیاده خواهی نیز بی قراری و آرامش نداشتن می آورد.
✅دعا کنیم برای حد کفاف:
🔺پیامبر صلوات الله علیه میفرمایند:
اللّهُمّ ارزُقْ محمّدا و آلَ محمّدٍ و مَن أحَبَّ محمّدا و آلَ محمّدٍ ، العَفافَ و الكَفافَ
خدايا! به محمّد و خاندان محمّد و به كسى كه محمّد و خاندان او را دوست دارد ، خويشتندارى و روزى به قدر كفاف عطا فرما،
و ارزُقْ مَن أبغَضَ محمّدا و آلَ محمّدٍ المالَ و الوَلَدَ
و به هركه محمّد و آل محمّد را دشمن دارد مال _زیاد_ و فرزند _ناخلف_ روزى كن.
✳️صفت دوستان امیرالمومنین قناعت به کفاف است:
🔺حضرت در حکمت ۴۳ میفرماید:
يَرْحَمُ اللَّهُ خَبَّابَ بْنَ الْأَرَتِّ، فَلَقَدْ أَسْلَمَ رَاغِباً، وَ هَاجَرَ طَائِعاً، وَ قَنِعَ بِالْكَفَافِ، وَ رَضِيَ عَنِ اللَّهِ، وَ عَاشَ مُجَاهِداً.
خدا رحمت كند خباب بن الارت را او از روى رغبت اسلام آورد و براى اطاعت خداوند هجرت كرد، به زندگى ساده قناعت نمود، از خدا خشنود و در تمام دوران عمرش مجاهد بود.
✳️کفاف یعنی اعتماد به رزاقیت خدا:
🔺حضرت در حکمت ۲۷۳ فرمودند:
اعْلَمُوا عِلْماً يَقِيناً، أَنَّ اللَّهَ لَمْ يَجْعَلْ لِلْعَبْدِ -وَ إِنْ عَظُمَتْ حِيلَتُهُ وَ اشْتَدَّتْ طَلِبَتُهُ وَ قَوِيَتْ مَكِيدَتُهُ- أَكْثَرَ مِمَّا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ
به يقين بدانيد خداوند براى بنده خود هر چند با سياست و سخت كوش و در طرح و نقشه نيرومند باشد، بيش از آنچه كه در علم الهى وعده فرمود، قرار نخواهد داد،
وَ لَمْ يَحُلْ بَيْنَ الْعَبْدِ فِي ضَعْفِهِ وَ قِلَّةِ حِيلَتِهِ وَ بَيْنَ أَنْ يَبْلُغَ مَا سُمِّيَ لَهُ فِي الذِّكْرِ الْحَكِيمِ
و ميان بنده، هر چند ناتوان و كم سياست باشد، و آنچه در تقدیرش براى او رقم زده حايلى نخواهد گذاشت.
وَ الْعَارِفُ لِهَذَا الْعَامِلُ بِهِ أَعْظَمُ النَّاسِ رَاحَةً فِي مَنْفَعَةٍ
هر كس اين حقيقت را بشناسد و به كار گيرد، از همه مردم آسوده تر است و سود بيشترى خواهد برد.
وَ التَّارِكُ لَهُ الشَّاكُّ فِيهِ أَعْظَمُ النَّاسِ شُغُلًا فِي مَضَرَّةٍ
و آن كه آن را واگذارد و در آن شك كند، از همه مردم گرفتارتر و زيانكارتر است.
✳️کفاف دعای خوبان:
🔺 ابن ابی الحدید میگوید:
وَ مِنْ دُعَاءِ بَعْضِ الصَّالِحِينَ: «اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ ذِلَّةَ نَفْسِي، وَ الزُّهْدَ فِيمَا جَاوَزَ الكِفَافَ»
و از دعای برخی از صالحان است: «خدایا! از تو خواهانم فروتنی نفس خود را، و بیرغبتی به آنچه فراتر از حد کفاف است»
❇️بی قراری های نداری را با توجه به معاد باید آرام کرد:
🔺ابن ابی الحدید روایت نقل میکند:
كَانَ أَبُو ذَرٍّ جَالِسًا بَيْنَ النَّاسِ، فَأَتَتْهُ امْرَأَةٌ، فَقَالَتْ: أَنْتَ جَالِسٌ بَيْنَ هَؤُلَاءِ؟ وَلَا وَاللهِ مَا عِنْدَنَا فِي البَيْتِ هَفَهٌ وَلَا سَفَهٌ – أَيْ: مَشْرُوبٌ وَلَا مَأْكُولٌ –
روزی ابوذر در میان مردم نشسته بود که زنی نزد او آمد و گفت:«تو در میان اینان نشستهای؟ در حالی که به خدا سوگند در خانهمان نه نوشیدنی داریم و نه خوراکی!»
فَقَالَ: يَا هَذِهِ، إِنَّ بَيْنَ أَيْدِينَا عَقَبَةً كَؤُودًا، لَا يَنْجُو مِنْهَا إِلَّا كُلُّ مُخِفٍّ، فَرَجَعَتْ وَهِيَ رَاضِيَةٌ
ابوذر پاسخ داد: «ای زن! پیش روی ما گردنهای سخت و دشوار است که تنها سبکباران از آن نجات مییابند.» پس زن در حالی که راضی بود بازگشت.
✍️هر گاه مقایسه کردن ها و نداری ها به مافشار آورد باید توجه کنیم که ما گردنه های سختی در پیش داریم، و آنجا هر چه سبک تر باشیم زودتر رد خواهیم شد.
👈نکته:
برخورداری مالی درجات مختلف دارد:
1⃣به یقین در همه ی مسائل بحث اعتدال مورد ملاحظه است. لذا نسخه ی همگانی و اولیه این است که انسان ها را به میانه روی دعوت کرد.
✍️ اینگونه نیست که شخص دچار حرص را بشود یکدفعه به مرحله کفاف رساند.
2⃣ مرحله ی دوم صرفه جویی است. یعنی کمی سخت گیرانه تر از حد اعتدال.
زیرا چه بسا افرادی چنان غرق در بریز و بپاش باشند که اعتدال آنها ، باز هم زیاده روی باشد.
3⃣مرحله ی سوم کم خواهی یا همان کفاف و قناعت به حداقل هاست.
📚در غرر الحکم از امام علی علیهالسلام روایت شده:
إذا رَغِبتَ في صَلاحِ نَفسِكَ فعلَيكَ بالاقتِصادِ و القُنوعِ و التَّقلُّلِ
اگر خواهان خودسازى هستى، بايد صرفه جويى و قناعت و كم خواهى را پيشه كنى.
⏪مسائل مالی در خود سازی تاثیر دارند:
کسی که زیاده خواه باشد، همه انرژی اش جای دیگری مصرف میشود و فرصت خود سازی ندارد.
ولی کسی که به کفاف قانع شد، فرصت برای حرکت دارد، دلبستگی به جایی ندارد.
🔻بخش دوم حکمت🔻
✅ سه صفت رذیله:
همهی این حال خوش، راحتی، عزت و… برای مومنین واقعی به اسلام بود. کسانی که احکام شریعت را عملیاتی کنند.
ولی افراد مسلمانی که به احکام شریعت عمل نکنند و دلبستگی های مادی برای خود ایجاد کنند به سختی هایی دچار خواهند شد:
💠وَ الرَّغْبَةُ مِفْتَاحُ النَّصَبِ
در حالى كه دنياپرستى كليد رنج و بلاست.
💠 وَ مَطِيَّةُ التَّعَبِ
و مَركب تعب وناراحتى است.
✅«رغبة» به معناى تمایل و دنياپرستى
«نَصَب» به معناى خستگى و درماندگى
«مطية» به معناى مركب است.
✅تمایل به دنیا شاه کلید باز شدن در مشکلات به روی انسان است:
اگر خواستید به سرعت در دل رنج ها و زحمتها برید سوار مرکب دنیا طلبی بشوید.
همانگونه که سواره از پیاده زودتر میرسد؛ انسان دنیا طلب نیز پیشتر و بیشتر از دیگران با سختی گلاویز است.
❇️مشکل اصلی رغبت است:
انسان وقتی دلبستگی به دنیا پیدا کرد، همه هدفش دنیا میشود و حاضر است برای دنیا هر کاری بکند.
جان کندن برای دنیا، به خدمت دنیا در آمدن، جمع کردن و پول روی پول گذاشتن جز زحمت و سختی و رنج و از بین بردن عمر، نتیجه ای برای او نخواهد داشت.
❇️ عشق به دنیا، عشق یک طرفه است:
📚در غررالحکم روایت شده:
اِنَّکُم اِن رَغبَتُم فِی الدُّنیا اَفنَیتُم اَعمارَکُم فِیما لا تَبقُونَ لَهُ و لا یَبقی لَکُم
اگر به دنیا دل بندید عمر خود را در راه چیزی صرف کرده اید که نه شما برای آن می مانید و نه آن برای شما می ماند.
✳️ تمایل به دنیا حزن آور است:
🔺امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
الرَّغبَةُ في الدنيا تُورِثُ الغَمَّ و الحَزَنَ ، و الزُّهدُ في الدنيا راحَةُ القَلبِ و البَدَنِ
رغبت به دنيا، غم و اندوه به بار مى آورد و بى اعتنايى به دنيا، مايه آسايش تن و جان است.
✳️نباید انسان برای رسیدن به خواسته هایش به هر ذلتی تن دهد:
🔺در نامه ۳۱ نهج البلاغه آمده است:
وَ أَكْرِمْ نَفْسَكَ عَنْ كُلِّ دَنِيَّةٍ
نفس خويشتن را از گرايش به هر امر پستى گرامى دار و بزرگوارتر از آن باش که به پستى ها تن در دهى
وَ إِنْ سَاقَتْكَ إِلَى الرَّغَائِبِ
هرچند گرايش به پستى ها تو را به خواسته هايت برساند،
فَإِنَّكَ لَنْ تَعْتَاضَ بِمَا تَبْذُلُ مِنْ نَفْسِكَ عِوَضاً
زيرا تو هرگز نمى توانى در برابر آنچه از شخصيت خود در اين راه از دست مى دهى بهاى مناسبى به دست آورى.
✅ تور دنیا فقط مشتاقانش را صید میکند:
📚غرر الحکم:
إِنَّ اَلدُّنْيَا كَالشَّبَكَةِ تَلْتَفُّ عَلَى مَنْ رَغِبَ فِيهَا
بدرستى که دنیا مانند شبکه اى است که هر کس به آن میل کند، دور تا دور او مى پیچد.(مانند تونلهای کشی که برای بچه ها در شهربازی درست میکنند.)
وَ تَتَحَرَّزُ عَمَّنْ أَعْرَضَ عَنْهَا
و هر از آن دوری کند، کاری به او ندارد
فَلاَ تَمِلْ إِلَيْهَا بِقَلْبِكَ وَ لاَ تُقْبِلْ عَلَيْهَا بِوَجْهِكَ فَتُوقِعَكَ فِي شَبَكَتِهَا وَ تُلْقِيَكَ فِي هَلَكَتِهَا
پس دل خود را به دنیا متمایل نکن و روی خوش به آن نشان نده زیرا تو را در دام خود انداخته و هلاک مینماید.
👈نکته:
به دست آوردن دنیای تشریفاتی سخت است، نه دنیای قناعتی.
آنچه انسان را در زندگى به زحمت و رنج مى افكند دنياپرستى است وگرنه براى به دست آوردن يك زندگى ساده آميخته با قناعت، رنج و زحمت زيادى لازم نيست.
⏪حضرت بعد از عنوان کلیِ رغبت به دنیا، به سه رذیله ی مهم اخلاقی اشاره میفرماید:
💠وَ الْحِرْصُ وَ الْكِبْرُ وَ الْحَسَدُ دَوَاعٍ إِلَى التَّقَحُّمِ فِي الذُّنُوبِ
حرص و تكبر و حسد انگيزه هايى هستند براى فرو رفتن در گناهان.
❇️حرص و کبر و حسد هیچ نسبتی با مسلمانی واقعی ندارند؛ اینها از عوامل اصلی گناهکاری انسان هستند و در هر سه نیز رد پای “میل به دنیا” معلوم است.
حرص میل و انگیزه ی رسیدن به دنیاست.
تکبر به ثمره به دست آوردن دنیاست.
حسد نیز نتیجه نرسیدن به دنیا است.
✅سه گناهی که در طول تاریخ بشر پر تکراراند:
علامه شوشتری به تبع از روایات میفرماید سه گناه اول خلقت انسان، حرص و تکبر و حسد بود و همچنان نیز اینها ادامه دارند:
الحِرْصُ كَانَ دَاعِيَ آدَمَ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِلَى الشَّجَرَةِ المَنْهِيِّه
حرص و طمع، حضرت آدم (ع) را به سمت درخت ممنوعه کشاند.
وَالكِبْرُ كَانَ دَاعِيَ إِبْلِيسَ إِلَى تَرْكِ السُّجُودِ لِآدَمَ
و تکبر، ابلیس را به سرپیچی از سجده بر آدم (ع) واداشت.
وَالحَسَدُ كَانَ دَاعِيَ قَابِيلَ إِلَى قَتْلِ أَخِيهِ هَابِيلَ
و حسد، قابیل را به کشتن برادرش هابیل تحریک کرد.
❇️گناهانی به طول تاریخ بشریت:
🔺امام سجاد علیهالسلام میفرماید:
فَأَوَّلُ مَا عُصِى اللَّهُ بِهِ الْكِبْرُ وَ هِى مَعْصِيةُ إِبْلِيسَ حِينَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ
نخستين چيزى كه با آن معصيت خدا شد تكبر بود و آن معصيت ابليس بود هنگامى كه از اطاعت فرمان خدا سر باز زد و تكبر كرد و از كافران شد.
وَ الْحِرْصُ وَ هِى مَعْصِيةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ حِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمَا فَكُلا مِنْ حَيثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ فَأَخَذَا مَا لاَ حَاجَةَ بِهِمَا إِلَيهِ فَدَخَلَ ذَلِكَ عَلَى ذُرِّيتِهِمَا إِلَى يوْمِ الْقِيامَةِ.
سپس حرص بود و آن سرچشمه معصيت آدم و حوا شد. هنگامى كه خداوند عزّوجلّ به آن ها فرمود: از ميوه هاى بهشتى هرگونه مى خواهيد بخوريد ولى نزديك اين درخت ممنوع نشويد كه از ظالمان خواهيد شد. ولى آن ها چيزى را كه نياز به آن نداشتند برگرفتند و اين مشكلى براى ذريه آن ها تا روز قيامت ايجاد كرد.
وَ ذَلِكَ أَنَّ أَكْثَرَ مَا يطْلُبُ ابْنُ آدَمَ مَا لاَ حَاجَةَ بِهِ إِلَيهِ
و ازاين رو بيشترين چيزى كه فرزندان آدم به دنبال آن هستند چيزى است كه به آن نيازى ندارند.
ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِى مَعْصِيةُ ابْنِ آدَمَ حَيثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ
سپس حسد بود كه سرچشمه معصيت فرزند آدم _قابيل_ شد در آن جا كه به برادرش حسد ورزيد و او را به قتل رساند.
❇️سه گناهِ معصیت آفرین:
حرص، کبر و حسادت گناهانی هستند که خیلی زود انسان را به گناه میاندازند و انسان را در دریای گناه غرق میکند.
👈زیرا بر اثر حرص به دنیا انسان به ظلم کردن، دروغ گفتن، جنایت، ترس، بخل، و رذائل دیگر آلوده میشود.
👈کبر انسان را به بی انصافی، بی اعتنائی، خودخواهی و بی صبری میاندازد
👈 و حسادت، حسود را به ظلم، دروغ، حق کشی، و جنایات می افکند
✅انتقام از رذائل اخلاقی:
🔺 امیرالمومنین علی علیه السلام میفرمایند:
انتَقِمْ مِن حِرصِكَ بالقُنوعِ كما تَنتَقِمُ مِن عَدُوِّكَ بالقِصاصِ
از حرص خود با قناعت، انتقام بگير، همچنان كه از دشمنت با تقاصّ، انتقام مى گيرى.
✍️تنها جایی که توصیه به انتقام گیری شده است، انتقام از رذائل اخلاقی است.
💠وَ الشَّرُّ جَامِعُ مَسَاوِئِ الْعُيُوبِ
و شر و بدكارى، جامع تمام عيب هاست.
✅حضرت در جمله ی پایانی میفرماید، شر مفهومی است که همه ی بدی ها را در خود جای داده است.
“شر” در این حکمت ضد “اسلام” است.
هیچ کدام از بدی ها و زشتی ها و گناهان؛ در دایره ی دین جای ندارند و خداوند از همه آنها نهی فرموده است.
همانگونه که “شر جامع تمام عیوب است” ؛ “اسلام جامع تمام خوبی هاست”
✍️ لذا اگر گاهی در در بین مومنین به اسلام زشتی و پلشتی میبینیم، آن مربوط به اعمال مسلمانی ماست نه احکام اسلام.
اسلام به ذات خود ندارد عیبی / هر عیب که هست از مسلمانی ماست.
👈نکته:
🔻حضرت در حکمت ۳۷۸ میفرماید:
الْبُخْلُ جَامِعٌ لِمَسَاوِئِ الْعُيُوبِ، وَ هُوَ زِمَامٌ يُقَادُ بِهِ إِلَى كُلِّ سُوء.
بخل، جامع تمام عيوب است و وسيله اى است كه انسان را به هر بدى اى مى كشاند.
✍️ در حکمت ۳۷۱، شر به عنوان محل اجتماع بدی ها معرفی شده است و در حکمت ۳۷۸ بخل.
این دو با هم در تعارض نیستند زیرا هر کدام محل اجتماع تعدادی از زذائل هستند.
🔰نکات مهم درس🔰
✅نکته اول:
حکمت ۳۷۱ بخش اندکی از “خطبه الوسیله” امیرالمومنین است که در ابتدای جلد ۸ کافی به طور کامل ذکر شده است.
جملات دیگری از این خطبه نیز قابل توجه است:
وَ بِئْسَتِ اَلْقِلاَدَةُ اَلذَّنْبُ لِلْمُؤْمِنِ
و چه بد گردنبندی است گردنبند گناه برای مؤمن.
أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ لاَ كَنْزَ أَنْفَعُ مِنَ اَلْعِلْمِ
ای مردم!همانا گنجی سودمندتر از دانش
وَ لاَ عِزَّ أَرْفَعُ مِنَ اَلْحِلْمِ
و عزّتی بالاتر از بردباری
وَ لاَ حَسَبَ أَبْلَغُ مِنَ اَلْأَدَبِ
و اعتباری بالاتر از ادب
وَ لاَ نَصَبَ أَوْضَعُ مِنَ اَلْغَضَبِ
و هیچ نسبی پستتر از خشم
وَ لاَ جَمَالَ أَزْيَنُ مِنَ اَلْعَقْلِ
و هیچ جمالی زیباتر از خرد نيست.
وَ لاَ سَوْأَةَ أَسْوَأُ مِنَ اَلْكَذِبِ
هيچ زشتی بدتر از دروغ نيست.
وَ لاَ حَافِظَ أَحْفَظُ مِنَ اَلصَّمْتِ
و هيچ نگاهبانی نگاهدارندهتر از خاموشینیست.
وَ لاَ غَائِبَ أَقْرَبُ مِنَ اَلْمَوْتِ
و هيچ غائبی نزديكتر از مرگ نيست.
✅نکته دوم:
اسلام علوی پر از زیبایی است.
آنچه حضرت در این حکمت بیان فرمود، همه از زیبایی های اسلام است. پر از جمال و شرافت و عزت و حریت و کفاف و آرامش و… دینی که ما میخواهیم به مردم معرفی کنیم و مردم را به آن دعوت کنیم باید چنین دینی باشد.
البته که فقط توصیف ما نباید اینگونه باشد بلکه عمل ما نیز باید مطابق “اسلام علوی” باشد.
✳️دور شدن جوانان از اسلام یعنی بد عمل کردن بزرگترها:
🔺پیامبر:
اوصیکُم بِالشُّبّانِ خَیرا ، فَإِنَّهُم أَرَقُّ أَفئِدَةً
به شما درباره جوانان به نیکى سفارش مى کنم چرا که آنان نازکدلترند.
إنَّ اللّه بَعَثَنى بَشیرا وَنَذیرا فَحالَفَنِى الشُّبّانُ وَخالَفَنِی الشُّیوخُ
خداوند مرا امید دهنده و بیمدهنده مبعوث کرد، جوانان با من همپیمان شدند و پیرمردان به مخالفت با من برخاستند.
✍️ اگر امروز میبینیم برخی جوانان تمایل به دین ندارند و مساجد اغلب از پیرمردها پر شده است معلوم استما نتوانسته ایم اسلام علوی را در فکر و عمل به جامعه نشان دهیم.
اسلام واقعی زیبایی هایی دارد که دل نرم جوانان و دل زیبایی پسند جوانان را به خود جذب میکند.
اگر اسلام زیبا ارائه نشود پیرمردها که دیگر امکان گناه ندارند مسلمان میشوند ولی جوانها گریزان از دین.