بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۴/۳۱ . ۲۶محرم
💢حکمت ۳۷۴💢
وَ فِي كَلَامٍ آخَرَ لَهُ (علیه السلام) يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى:
فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ، فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ؛ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ، فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً؛ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ، فَذَلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ؛ وَ مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ، فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ.
وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ، إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ؛ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ؛ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ.
در سخنى ديگر هم در اين معنى گويد:
كسى است كه كار زشت را نكوهيده دارد و به دست و زبان و دل خود از آن اعراض مى كند. چنين كسى خصال نيكو را به كمال رسانيده است.
و كسى است كه به زبان و دل انكارش مى كند نه به دست. چنين كسى را دو خصلت از خصال نيكوست او يك خصلت را ضايع گذاشته است. و كسى كه فقط به دل انكار كند، نه به دست و زبان، چنين كسى دو خصلت را كه شريفترند، تباه كرده است و كسى كه منكر را به زبان انكار كند و نه به دست و نه به دل، چنين كسى مرده اى است در ميان زندگان.
همه اعمال نيكو در برابر امر به معروف و نهى از منكر، همانند دميدنى است بر درياى مواج، امر به معروف و نهى از منكر نه مرگ كسى را نزديك مى سازد و نه از روزى كسى مى كاهد. از همه اينها برتر، سخن از دادگرى گفتن است، رو در روى حاكمى ستمكار.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۴/۳۱ . ۲۶محرم
💢حکمت ۳۷۴💢
وَ فِي كَلَامٍ آخَرَ لَهُ (علیه السلام) يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى:
فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ، فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ؛ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ، فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً؛ وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ، فَذَلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ؛ وَ مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ، فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ.
وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ، إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ؛ وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ؛ وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ.
در سخنى ديگر هم در اين معنى گويد:
كسى است كه كار زشت را نكوهيده دارد و به دست و زبان و دل خود از آن اعراض مى كند. چنين كسى خصال نيكو را به كمال رسانيده است.
و كسى است كه به زبان و دل انكارش مى كند نه به دست. چنين كسى را دو خصلت از خصال نيكوست او يك خصلت را ضايع گذاشته است. و كسى كه فقط به دل انكار كند، نه به دست و زبان، چنين كسى دو خصلت را كه شريفترند، تباه كرده است و كسى كه منكر را به زبان انكار كند و نه به دست و نه به دل، چنين كسى مرده اى است در ميان زندگان.
همه اعمال نيكو در برابر امر به معروف و نهى از منكر، همانند دميدنى است بر درياى مواج، امر به معروف و نهى از منكر نه مرگ كسى را نزديك مى سازد و نه از روزى كسى مى كاهد. از همه اينها برتر، سخن از دادگرى گفتن است، رو در روى حاكمى ستمكار.
💠وَ فِي كَلَامٍ آخَرَ لَهُ (علیه السلام) يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى
امام در گفتار ديگرى در زمينه امر به معروف و نهی از منکر فرمود:
✅امیرالمومنین در حکمت ۳۷۳ در مورد امر به معروف و نهی از منکر و سه مرحلهی آن نکات بسیار مهمی فرمودند.
1⃣مرحله اول:
اینکه مرحله ی قلبی نهی از منکر لازم است ولی اجر ندارد.
2⃣مرحله دوم:
اینکه مرحله ی لسانی از جهت ارزش و ثواب، بالاتر از قلبی است و البته توضیح دادیم که وظیفه همگانی همین مرحلهی دوم است.
3⃣مرحله سوم:
مرحله ی تابیدن نور یقین در وجود انسان بود که نهی ازمنکر عملی نام داشت.
حضرت در این حکمت نیز در مورد امر به معروف و نهی از منکر بیاناتی دارند با این تفاوت که از مرحلهی سوم شروع میکنند و به مرحله ی اول میرسند.
🔻گروه اول:
💠فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ
گروهى از مردم با دست و زبان و قلب به مبارزه با منكرات و انكار منكر برمى خيزند.
💠فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ
آن ها تمام خصلت هاى نيك را به طور كامل در خود جمع كرده اند.
⏪ منظور از نهى از منكر با قلب اين است كه انسان در دل از منكرات متنفر باشد و هرگز به آن رضايت ندهد.این میشود مرحله ی قلبی.
⏪ منظور از مبارزه با زبان واضح است: نصيحت كند، اعتراض نمايد و گاه لازم است فرياد بكشد.
معناى انكار منكر با دست هرگونه اقدام عملى است براى پيشگيرى از منكر يا برچيدن بساط منكرات موجود كه گاه منجر به درگيرى فيزيكى به سبب مقاومت عاملين به منكر و جسور بودن آن ها مى شود.
❇️کسی که در هر سه مرحله اهل نهی از منکر باشد، جمیع صفات خیر را در وجود خود جمع کرده است و به یکی از فروعات دین که امر به معروف و نهی از منکر است به طور کامل عمل کرده است.
🔻گروه دوم:
💠وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ
گروهى ديگر تنها با زبان و قلب به مبارزه برمى خيزند اما با دست كارى انجام نمى دهند.
💠فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً
آن ها به دو خصلت از خصلت هاى نيك تمسك جسته اند و يكى را ضايع كرده اند.
گروه دوم کسانی هستند که مهمترین مرحله را وا میگذارند.یا حاضر نیستند هزینه دهند، یا شرایط ندارند که هزینه دهند،اینها یه مراحل آسان تر نهی از منکر میپردازند که زبانی و قلبی باشد.
✅اینکه حضرت فرمودند:
“بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ ” نشان میدهد اگر کسی نتواند نهی از منکر عملی کند، ولی به دو مرحلهی قبل التزام داشته باشد باز هم اهل کار خیر است. ولی اندازه و ارزش کارهای خیر با هم مساوی نیست.
🔺به تعبیر روایت:
أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها
هرچه سختی عمل کم شود، ارزش و اجر آن نیز کم میشود.
🔻گروه سوم:
💠وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ
گروهى ديگر تنها با قلبشان نهى از منكر مى كنند و از آن بيزارند ولى مبارزه با دست و زبان را ترك مى گويند .
💠فَذَلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ
اين گروه بهترين خصلت هاى از اين سه را ترك گفته و تنها به يكى چنگ زده اند.
✅ پایین ترین مرحله ی نهی از منکر قلبی است. چون هیچ زحمتی ندارد، و مانع کوچکی برای اهل منکر ایجاد میکند. زیرا همین که ما با گناهکار همراه نشویم، برای گناهکار سخت است و اذیت میشود. ولی این کم است.
اگر چه نهی از منکر قلبی اثر خارجی ندارد ولی اثر شخصی دارد.
🔺حضرت در خطبه ۲۰۱ میفرمایند:
أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا
اى مردم، خشنودى نمودن از كارى و ناخشنودى نمودن از كارى پاداش و كيفر را فراگير كند. ماده شتر قوم ثمود را يك تن كشت ولى عذاب همه را در برگرفت، زيرا همه از كشتن آن خشنود بودند.
✅ شاید نهی از منکر قلبی گناهکار را از گناه باز ندارد،ولی قطعا رضایت به گناه دیگران، انسان را از مسیر خیر و صلاح باز میدارد و باید مراقب باشیم حداقل همین مرحله با جدی بگیریم و به آن عمل کنیم.
✅بغض نداشتن قلبی ، عذاب آور است:
🔺امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى شُعَيْبٍ النَّبِيِّ ص أَنِّي مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ، أَرْبَعِينَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّينَ أَلْفاً مِنْ خِيَارِهِمْ
خداوند به شعيب وحى فرستاد که من صد هزار نفر از قوم تو را کيفر خواهم داد; چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از اخيار!
فَقَالَ ع يَا رَبِّ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْيَارِ
شعيب عرضه داشت: پروردگارا اشرار به جاى خود، اخيار چرا؟
فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِي وَ لَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي
خداوند به او وحى فرستاد با گنهکاران راه سازش و بى تفاوتى پيش گرفتند و هرگز به جهت خشم من خشمگين نشدند.
🔻امیرالمومنین علیه السلام درادامه حکمت فرمودند:
💠وَ مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ، فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ
گروهى ديگر نه با زبان نهى از منكر مى كنند و نه با قلب و نه با دست، اين ها در حقيقت مردگانى در ميان زندگان هستند.
✅حضرت بعد از بیان سه مرحله ی امر به معروف و نهی از منکر میفرماید یک گروه دیگر هستند که به هیچ وجه به این فریضه عمل نمیکنند و در هیچ مرحله ای این فرع از فروع دینی را انجام نمیدهند.
حضرت در مورد این گروه تعبیر عجیبی دارد:
↩️مرده ای بین زنده ها، مرده ی عمودی، مرده ی متحرک
بدن زنده دو نشانه دارد:
⏪اولا درد میفهمد.
⏪ثانیا اگر زخمی ایجاد شد خودش را ترمیم میکند.
تفاوت زنده و مرده
کسی که اهل نهی از منکر نیست یعنی نه درد را دیده، نه دنبال درمان است. این مرده است.
❇️نشانه حیات اثر گذاری است: انسان زنده نسبت به اتفاقات و آسیب ها و ناهنجاری های جامعه بی تفاوت نیست و دغدغه دارد، و این میشود انگیزه ای برای حرکت، برای اصلاح گری…
❇️تفاوت مرده و شهید همین است: شهید زنده است چون بی خبر از حال دنیا نیست و قدرت تاثیر گذاری دارد.ولی مردگان عادی و زندگان بدون نهی از منکر همه مرده اند چون تاثیر گذار نیستند.
✳️تفاوت عالم و جاهل همین است :
🔺حکمت ۱۴۷ :
هَلَكَ خُزَّانُ الاَْمْوَالِ وَ هُمْ أَحْياءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِى الدَّهْر
ثروت اندوزان مرده اند ولى علما و دانشمندان تا پايان دنيا زنده اند.
عالم زنده است چون شاگرد او، کتاب او، و حرف او تاثیر گذار است و افراد را متحول میکند.
🔻حضرت در ادامه بعد از اقسام نهی از منکر، درباب خود نهی از منکر میفرمایند:
💠وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ، إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ
بدانيد تمام اعمال نيك و حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر همچون آب دهان است در برابر دريايى عميق و پهناور.
🔺در باب اهمیت جهاد در خطبه ۲۷ فرمود:
فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ
جهاد درى است از درهاى بهشت كه خداوند بر روى بندگان خاص خود گشوده است. جهاد جامه پرهيزگارى و جوشن استوار خدايى و سپر ستبر اوست.
🔹”نفث” به معنای آب دهان است، به معنای اندکی آب ، بعضی گفته اند به معنای ذره ای از آب که هنگام صحبت کردن از دهان انسان بیرون میپرد که بسیار ناچیز است.
🔹”لجیّ” به معنای گسترده و عمیق است، بحر لجی یعنی دریای پهناور عمیق، اقیانوس
🔹”أَعْمَالُ الْبِرِّ” اعمال جمع عمل است، اعمال البر جمع مضاف است که مفید عموم است به معنی همه کارهای خوب
که تازه با لفظ “کُلَّها” آن را تاکید میکند.
✍️ همهی همه ی کارهای خوب حتی اگر جهاد که اوج خوبی هاست به آن اضافه شود، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند نَمی هستند در مقابله یَم. زیرا ضمانت اجرایی همه ی اعمال به امر به معروف و نهی از منکر بستگی دارد.
✳️تشبیه امر به معروف به اقیانوس بی پایان:
حضرت میفرمایند:
اگر انگشت در دریا بزنیم، این قطره ای است که پشتش به دریا گرم است؛ با برداشتن قطره، چیزی از دریا کم نمیشود.
حضرت میفرمایند:
اگر میخواهیم اعمال خیر و اعمال صالح در جامعه وجود داشته باشند، باید پشتمان گرم باشد به دریای امر به معروف و نهی از منکر. البته نهی از منکری که دریایی باشد و همگان وظیفه خود بدانند در آن مشارکت فعال داشته باشند.
🔻حضرت درادامه حکمت ۳۷۴ فرمودند:
❓چرا عده ای به سراغ اینها نمیروند؟
حضرت فرمودند دو دلیل دارد.
💠1⃣وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ
امر به معروف و نهى از منكر نه مرگ كسى را نزديك مى كند.
💠2⃣وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ
و نه از روزى كسى مى كاهد.
❇️دو عاملی که عده ای به سمت نهی از منکر نمیروند، ترس از نان و ترس از جان است:
اگر کسی یقین کرد عمر و روزی مقدر است و کسی نمیتواند در آنها دخالت کند، ترسش میریزد و عمل به وظیفه میکند.
فقط با نور یقین میتوان اهل نهی از منکر شد.
🔺امیرالمومنین علیهالسلام در حکمت ۳۷۳ در مورد کسانی که هر سه مرحله ی نهی از منکر را انجام میدهند فرمود:
فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ وَ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ
او کسی است که به مسیر هدایت راه یافته،و بر جاده حقیقی گام نهاده،و نور یقین در قلبش تابیده است.
⏪ منظور از نور یقین آن است که انسان به درجه ای از یقین به خدا رسیده باشد که بداند نان و جان از مقدرات الهی هستند و دیگران نقشی در کم و زیاد شدن آنها ندارند.
👈نکته :مقصود از نترسیدن از جان و مال این نیست که انسان بی مهابا وارد نهی از منکر شود، بلکه در شرایط نهی از منکر بیان شده، شرط وجوب “نداشتن خطر” است.
اگر چه در برخی موارد نهی از منکر خطر قطعی دارد ولی با توجه به اهمیت موضوع، باید خطر را خرید و وارد این راه شد تا آن عمل خلاف را از میان برداشت.
👈نکته:همین بخش از حکمت در کافی، با اضافهای کوتاه آمده است:
🔺إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَيْثُ مَا عَمِلُوا مِنَ اَلْمَعَاصِي وَ لَمْ يَنْهَهُمُ اَلرَّبَّانِيُّونَ وَ اَلْأَحْبَارُ عَنْ ذَلِكَ
پيشينيان شما _يهوديان و مسيحيان_ از آن رو هلاك گشتند كه گناه مى كردند و علما و دانشمندانشان آنها را منع نمى كردند.
…وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ لَمْ يُقَرِّبَا أَجَلاً وَ لَمْ يَقْطَعَا رِزْقاً إِنَّ اَلْأَمْرَ يَنْزِلُ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ كَقَطْرِ اَلْمَطَرِ إِلَی كُلِّ نَفْسٍ بِمَا قَدَّرَ اَللَّهُ لَهَا مِنْ زِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ…
بدانید که امر به معروف و نهی از منکر مرگ را نزدیک نمیکنند و رزق را قطع نمیکنند، چرا که هر دوی این ها مثل قطرات بارانند که به امر خدا و آنگونه که خدا مقدر کرده کم یا زیاد بر سر همه ریخته میشوند.
✍️در بین همه ی اصناف، آن صنفی که نهی از منکرش اثر گذار تر است عالمان دینی هستند. کسانی که مسئولیت و شان دینی دارند باید نهی از منکر کنند و از نان و جان نترسند و به مقدر بودن اینها اعتقاد و اعتماد داشته باشند.
حضرت درادامه حکمت ۳۷۴فرمودند:
💠وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ
و بدانيد از همه اين ها مهمتر سخن حقى است كه در برابر سلطان ستمگرى گفته شود و از مظلومى در مقابل آن ظالم دفاع گردد.
❇️حضرت در بخش پایانی حکمت میفرماید: از همه کارهای خوب، اگر جهاد را هم با آن مخلوط کنیم، حتی از نهی از منکرهای عادی بالاتر ، آن است که با حاکمان و مسئولین در گناه سازش نکنیم و آنها را از منکر باز داریم.
✅چون حاکمان و حکومت ها بیشترین تاثیر را دارند، نهی از منکر آنها نیز بالاترین اجر را دارد.
✅حکمتی از امیرالمومنین شبیه رباعی در ادبیات:
در ادبیات فارسی میگویند شعر رباعی ویژگی خاصی دارد و آن هم اینکه هر چه به آخر نزدیک تر میشویم، بیشتر اوج میگیرد تا در مصرع پایانی، تیر خلاص را بزند.
این حکمت در این موضوع، شبیه رباعی است. هر چه به آخر رسیدیم، جملات بالاتر و جذاب تر شد تا جملهی آخر که تیر خلاص بود.
👈حضرت ابتدا سه مرحله ی نهی از منکر را بیان فرمود.
👈بعد تکلیف کسانی که کلا اهل نهی از منکر نیستند را مشخص کرد.
👈بعد نهب از منکر را بالاتر از همه ی اعمال صالح دانست.
👈بعد بالاتر از همه ی نهی از منکرها را، نهی از منکر حاکمان دانست.
✅بر رفتار حاکمان نظارت کنید:
🔺امیرالمومنین علیه السلام در نامه ۵۰ خطاب به فرماندهان نظامی مینویسد:
أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ…
حق شما بر من این است که هیچ چیزی را بر شما پنهان نکنم مگر اسرار جنگی را…
وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ ….
وحق من بر شماست که از کن اطاعت کنید…
فَخُذُوا هَذَا مِنْ أُمَرَائِكُمْ
پس این حقوقی که دارید را از حاکمان مطالبه کنید.
✍️باید با مطالبه و سوال امکان انحراف را از حاکمان و مسولان گرفت.
✳️اگر میخواهید مانند امیرالمومنین ثواب جن و انس را ببرید….
این روایت را ببینید:
🔺امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
مَن مَشى إلى سُلطانٍ جائرٍ فَأمَرَهُ بِتَقوَى اللّه و خَوَّفَهُ و وَعَظَهُ ، كانَ لَهُ مِثلُ أجرِ الثَّقَلَينِ مِنَ الجِنِّ و الإنسِ و مِثلُ أعمالِهِم
هر كه نزد سلطان ستمگر برود و او را به تقواى الهى فرمان دهد و از عذاب او بترساندش و اندرزش دهد ، ثوابش همانند ثواب عبادت جنّ و انس و ارزش اين عملش به اندازه همه اعمال آنها باشد.
🔺در مورد امیرالمومنین علیهالسلام میخوانیم:
لَضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقَلین
قطعا ضربه امیرالمومنین علی علیه اسلام در روز خندق بالاتر از عبادت جن و انس است.
همین اجر برای کسی که با حاکمان ظالم مقابله کند قرار داده شده است.
✅مصادیقی نهی از منکر حاکمان ظالم در طول تاریخ:
↩️اگر جلوی حاکمان ظالم گرفته نشود، هیچ حدّ یقفی ندارند،مثل اسراییل که اگر دنیا هم بگیرد باز هم نمی ایستد.
🔹ابن ابی الحدید میگوید: كَانَ عَبْدُ الْمَلِكِ يَقُولُ: «لَسْتُ الْخَلِيفَةَ الْمُسْتَضْعَفَ وَ لَا الْمُدَاهِنَ وَ لَا الْمَافُونَ» – يَعْنِي عُثْمَانَ وَمُعَاوِيَةَ وَيَزِيدَ
عبدالملک مروان میگفت من خلیفهی ضعیف و سستعنصر [مثل عثمان]، یا چاپلوس و سازشکار [مثل معاویه]، یا فاسق و بدکار و افیونی [مثل یزید] نیستم!
«فَمَنْ قَالَ لِيَ: اتَّقِ اللهَ، ضَرَبْتُ الَّذِي فِيهِ عَيْنَاهُ»
پس هرکس به من بگوید “تقوای الهی پیشه کن”، گردنش را خواهم زد.
✍️اگر حاکمان ظالم را رها کنیم، میخواهند روی همهی حاکمان ظالم طول تاریخ را سیاه کنند.
✅نهی از منکر در مجلس عبید الله بن زیاد:
وقتی ابن زیاد ملعون در کوفه، به راس مبارک امام حسین توهین کرد و حضرت را به دروغ متهم کرد. شخصی به نام عبدالله بن عفيف اَزُدى كه چشمش نابينا بود از ميان جمعيت برخاست و فرياد زد:
يا ابْنَ مَرْجانةَ! اِنّ الكذّابَ وَ ابنَ الكَذّابِ أنتَ و أبوكَ و مَنِ اسْتَعْمَلَكَ و أبوهُ يا عَدُوَّ اللهِ
اى پسر مرجانه! دروغگو و فرزند دروغگو تويى و پدر توست و كسى كه تو را بر اين مسند نشانده و پدر اوست.
أ تقتُلُونَ أولادَ النَّبِيِّين وَ تَتَكَلَّمونَ بِهذا الكَلامِ على مَنابِرِ المُسلِمين؟
اى دشمن خدا فرزندان پيامبران را به قتل مى رسانى و اين سخن زشت را بر منبر مسلمانان مى گويی؟!
ابن زياد كه انتظار چنين سخنى را از هيچ كس نداشت خشمگين شد و گفت: گوينده اين سخن كيست؟ عبدالله بن عفيف گفت: منم اى دشمن خدا!
عبدالله، بذر انقلاب بر ضد بنى اميه و خونخواهى امام حسين را در دل ها با سخنانش پاشيد و هرچند سرانجام در اين راه شهيد شد ولى كار خود را كرد.
📚مرحوم کشّی در رجال نقل میکند:
هشام بن عبدالملک به حج آمد. هنگام طواف خانه خدا خواست حجر الاسود را لمس کند، اما به دلیل ازدحام جمعیت نتوانست. برای او منبری نصب کردند و او بر آن نشست، در حالی که اهل شام دورش حلقه زده بودند. در این حال، ناگهان علی بن الحسین (علیه السلام) وارد شد؛ در حالی که لباس ساده ولی زیبا بر تن داشت، چهرهای زیبا و خوشبوترین عطر را داشت و بر پیشانیاش اثری از سجده بود مانند زانوی شتر. او شروع به طواف کرد و هرگاه به محل حجر الاسود میرسید، مردم به احترام و هیبت او کنار میرفتند تا او بتواند حجر را لمس کند.
این موضوع هشام را خشمگین کرد. مردی از اهل شام به هشام گفت:
مَنْ هَذَا الَّذِي هَابَهُ النَّاسُ هَذِهِ الْهَيْبَةَ
این کیست که مردم اینگونه به او احترام میگذارند و راه را برایش باز میکنند؟
هشام با حیله گفت:
«من او را نمیشناسم!» _تا مبادا مردم شام به او گرایش پیدا کنند_
در این لحظه، فرزدق که حاضر بود گفت:
لَكِنِّي أَعْرِفُهُ! «اما من او را میشناسم!»
هَذَا الَّذِي تَعْرِفُ الْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ
وَالْبَيْتُ يَعْرِفُهُ وَ الْحِلُّ وَ الْحَرَمُ
این همان کسی است که سرزمین مکه قدمهایش را میشناسد، و خانه خدا و حرم او را میشناسد.
فَغَضِبَ هِشَامٌ وَأَمَرَ بِحَبْسِ الْفَرَزْدَقِ.
پس هشتم عصبانی شد و دستور به حبس فرزدق داد.
🔺قُرطبی مفسر بزرگ اهل سنت میگوید:
لَوْ لَمْ يَكُنْ لِلْفَرَزْدَقِ عِنْدَ اللهِ عَمَلٌ إِلَّا هَذَا لَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ، لِأَنَّهُ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ ذِي سُلْطَانٍ جَائِرٍ
اگر برای فرزدق نزد خدا عملی نباشد جز همین عمل او که در مقابل پادشاه ستمگر کلمه حق را گفت، برای بهشتی شدنش کافی است.
✅معلمی که سر به دار شد:
داستان ابن سکیت، معلم شیعی فرزندان متوکل عباسی مشهور است.
یک روز متوکل به ابن سکیت گفت دو پسر من نزد تو محبوب تر هستند یا امام حسن و امام حسین؟
ابن سکیت گفت:
إِنَّ قَنْبَرًا خَادِمُ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَحَبُّ إِلَيَّ مِنِ ابْنَيْكَ
متوکل ملعون دستور داد پشت گردن او را شکافتند و زبانش را از پشت گردنش بیرون کشیدند و به شهادت رسید.
✍️نهی منکر در مقابل چنین اشخاصی جرأت میخواهد و در عین حال بسیار ارزشمند است.
🔰دو نکتهی مهم🔰
👈نکته اول:
در نهی از منکر ما مامور به نتیجه ایم نه وظیفه:
اگر چه در بسیاری از امور ما مامور به وظیفه ایم، نه مامور به نتیجه؛ یعنی فقط وظیفه داریم تکلیف را انجام دهیم ولی نتیجه چه میشود به ما ارتباطی ندارد.
ولی به نظر میرسد در نهی از منکر ما باید به نتیجه نیز توجه داشته باشیم (یعنی طوری اقدام کنیم که نهی از منکر ما به نتیجه برسد.)
⁉️از کجا چنین نتیجه گیری کردیم؟
1⃣در نهی از منکر، یکی از شروط مهم، احتمال تاثیر است. یعنی باید انسان احتمال تاثیر بدهد بعد عمل کند.
🔟در حکمت ۲۵۲ در فلسفه نهی از منکر فرمود:
فَرَضَ اللَّهُ … النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ
خداوند نهی از منکر را واجب کرد تا سفیهان از ارتکاب اعمال خلاف بازداشته بشوند.
👈نکته دوم:
نهی از منکر باید تشکیلاتی باشد:
📖قرآن کریم در آیه ۱۱۰ آل عمران میفرماید:
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّه
شما بهترین امتی هستید که برای اصلاح جوامع انسانی پدیدار شده اید، به کار شایسته و پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند و زشت بازمی دارید، و از روی تحقیق، معرفت، صدق و اخلاص به خدا ایمان می آورید.
تاکید به امت بودن به خاطر این است که امر به معروف و نهی از منکر اگر میخواهد تاثیر کامل خود را بگذارد باید تشکیلاتی باشد. همگانی باشد، مغز متفکر داشته باشد، روش شناسی شده باشد و قاعده مند پیش برود.
✅برخی افراد، به تنهایی یک امت هستند:
شخصی است به نام ” قُسُّ بن ساعده” او شخصیتی بوده که بسیار اهل نهی از منکر بوده است، مردم را جمع میکرده و به آنها انذار و هشدار میداده، در بیانش و در اشعارش همواره از بدی ها نهی میکرده است.
🔺در روایت داریم که پیامبر صلوات الله علیه در مورد او فرمود:
رَحِمَ اَللَّهُ أَخِي قُسّاً يُحْشَرُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أُمَّةً وَحْدَهُ
خدا رحمت کند قس را ،خداوند اورا در روز قیامت به عنوان یک امت محشور میکند.
✍️اگرچه برای نهی از منکر باید تشکیلاتی و امتی قدم برداشت ولی برخی خود به تنهایی یک امت هستند، در دوران ما مرحوم امام رضوان الله علیه چنین صفتی داشت.
به تنهایی جریان نهی از منکر بر ضد حکومت طاغوت را شروع کرد و با کمک مردم آن را به سرانجام رساند.
غفر الله لی و لکم ، الحمدللّه رب العالمین
💠وَ فِي كَلَامٍ آخَرَ لَهُ (علیه السلام) يَجْرِي هَذَا الْمَجْرَى
امام در گفتار ديگرى در زمينه امر به معروف و نهی از منکر فرمود:
✅امیرالمومنین در حکمت ۳۷۳ در مورد امر به معروف و نهی از منکر و سه مرحلهی آن نکات بسیار مهمی فرمودند.
1⃣مرحله اول:
اینکه مرحله ی قلبی نهی از منکر لازم است ولی اجر ندارد.
2⃣مرحله دوم:
اینکه مرحله ی لسانی از جهت ارزش و ثواب، بالاتر از قلبی است و البته توضیح دادیم که وظیفه همگانی همین مرحلهی دوم است.
3⃣مرحله سوم:
مرحله ی تابیدن نور یقین در وجود انسان بود که نهی ازمنکر عملی نام داشت.
حضرت در این حکمت نیز در مورد امر به معروف و نهی از منکر بیاناتی دارند با این تفاوت که از مرحلهی سوم شروع میکنند و به مرحله ی اول میرسند.
🔻گروه اول:
💠فَمِنْهُمُ الْمُنْكِرُ لِلْمُنْكَرِ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ
گروهى از مردم با دست و زبان و قلب به مبارزه با منكرات و انكار منكر برمى خيزند.
💠فَذَلِكَ الْمُسْتَكْمِلُ لِخِصَالِ الْخَيْرِ
آن ها تمام خصلت هاى نيك را به طور كامل در خود جمع كرده اند.
⏪ منظور از نهى از منكر با قلب اين است كه انسان در دل از منكرات متنفر باشد و هرگز به آن رضايت ندهد.این میشود مرحله ی قلبی.
⏪ منظور از مبارزه با زبان واضح است: نصيحت كند، اعتراض نمايد و گاه لازم است فرياد بكشد.
معناى انكار منكر با دست هرگونه اقدام عملى است براى پيشگيرى از منكر يا برچيدن بساط منكرات موجود كه گاه منجر به درگيرى فيزيكى به سبب مقاومت عاملين به منكر و جسور بودن آن ها مى شود.
❇️کسی که در هر سه مرحله اهل نهی از منکر باشد، جمیع صفات خیر را در وجود خود جمع کرده است و به یکی از فروعات دین که امر به معروف و نهی از منکر است به طور کامل عمل کرده است.
🔻گروه دوم:
💠وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ
گروهى ديگر تنها با زبان و قلب به مبارزه برمى خيزند اما با دست كارى انجام نمى دهند.
💠فَذَلِكَ مُتَمَسِّكٌ بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ وَ مُضَيِّعٌ خَصْلَةً
آن ها به دو خصلت از خصلت هاى نيك تمسك جسته اند و يكى را ضايع كرده اند.
گروه دوم کسانی هستند که مهمترین مرحله را وا میگذارند.یا حاضر نیستند هزینه دهند، یا شرایط ندارند که هزینه دهند،اینها یه مراحل آسان تر نهی از منکر میپردازند که زبانی و قلبی باشد.
✅اینکه حضرت فرمودند:
“بِخَصْلَتَيْنِ مِنْ خِصَالِ الْخَيْرِ ” نشان میدهد اگر کسی نتواند نهی از منکر عملی کند، ولی به دو مرحلهی قبل التزام داشته باشد باز هم اهل کار خیر است. ولی اندازه و ارزش کارهای خیر با هم مساوی نیست.
🔺به تعبیر روایت:
أفْضَلُ الاْعْمالِ أحْمَزُها
هرچه سختی عمل کم شود، ارزش و اجر آن نیز کم میشود.
🔻گروه سوم:
💠وَ مِنْهُمُ الْمُنْكِرُ بِقَلْبِهِ وَ التَّارِكُ بِيَدِهِ وَ لِسَانِهِ
گروهى ديگر تنها با قلبشان نهى از منكر مى كنند و از آن بيزارند ولى مبارزه با دست و زبان را ترك مى گويند .
💠فَذَلِكَ الَّذِي ضَيَّعَ أَشْرَفَ الْخَصْلَتَيْنِ مِنَ الثَّلَاثِ وَ تَمَسَّكَ بِوَاحِدَةٍ
اين گروه بهترين خصلت هاى از اين سه را ترك گفته و تنها به يكى چنگ زده اند.
✅ پایین ترین مرحله ی نهی از منکر قلبی است. چون هیچ زحمتی ندارد، و مانع کوچکی برای اهل منکر ایجاد میکند. زیرا همین که ما با گناهکار همراه نشویم، برای گناهکار سخت است و اذیت میشود. ولی این کم است.
اگر چه نهی از منکر قلبی اثر خارجی ندارد ولی اثر شخصی دارد.
🔺حضرت در خطبه ۲۰۱ میفرمایند:
أَيُّهَا النَّاسُ، إِنَّمَا يَجْمَعُ النَّاسَ الرِّضَا وَ السُّخْطُ، وَ إِنَّمَا عَقَرَ نَاقَةَ ثَمُودَ رَجُلٌ وَاحِدٌ، فَعَمَّهُمُ اللَّهُ بِالْعَذَابِ لَمَّا عَمُّوهُ بِالرِّضَا
اى مردم، خشنودى نمودن از كارى و ناخشنودى نمودن از كارى پاداش و كيفر را فراگير كند. ماده شتر قوم ثمود را يك تن كشت ولى عذاب همه را در برگرفت، زيرا همه از كشتن آن خشنود بودند.
✅ شاید نهی از منکر قلبی گناهکار را از گناه باز ندارد،ولی قطعا رضایت به گناه دیگران، انسان را از مسیر خیر و صلاح باز میدارد و باید مراقب باشیم حداقل همین مرحله با جدی بگیریم و به آن عمل کنیم.
✅بغض نداشتن قلبی ، عذاب آور است:
🔺امام صادق علیهالسلام میفرمایند:
أَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى شُعَيْبٍ النَّبِيِّ ص أَنِّي مُعَذِّبٌ مِنْ قَوْمِكَ مِائَةَ أَلْفٍ، أَرْبَعِينَ أَلْفاً مِنْ شِرَارِهِمْ وَ سِتِّينَ أَلْفاً مِنْ خِيَارِهِمْ
خداوند به شعيب وحى فرستاد که من صد هزار نفر از قوم تو را کيفر خواهم داد; چهل هزار نفر از اشرار و شصت هزار نفر از اخيار!
فَقَالَ ع يَا رَبِّ هَؤُلَاءِ الْأَشْرَارُ فَمَا بَالُ الْأَخْيَارِ
شعيب عرضه داشت: پروردگارا اشرار به جاى خود، اخيار چرا؟
فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَيْهِ دَاهَنُوا أَهْلَ الْمَعَاصِي وَ لَمْ يَغْضَبُوا لِغَضَبِي
خداوند به او وحى فرستاد با گنهکاران راه سازش و بى تفاوتى پيش گرفتند و هرگز به جهت خشم من خشمگين نشدند.
🔻امیرالمومنین علیه السلام درادامه حکمت فرمودند:
💠وَ مِنْهُمْ تَارِكٌ لِإِنْكَارِ الْمُنْكَرِ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ وَ يَدِهِ، فَذَلِكَ مَيِّتُ الْأَحْيَاءِ
گروهى ديگر نه با زبان نهى از منكر مى كنند و نه با قلب و نه با دست، اين ها در حقيقت مردگانى در ميان زندگان هستند.
✅حضرت بعد از بیان سه مرحله ی امر به معروف و نهی از منکر میفرماید یک گروه دیگر هستند که به هیچ وجه به این فریضه عمل نمیکنند و در هیچ مرحله ای این فرع از فروع دینی را انجام نمیدهند.
حضرت در مورد این گروه تعبیر عجیبی دارد:
↩️مرده ای بین زنده ها، مرده ی عمودی، مرده ی متحرک
بدن زنده دو نشانه دارد:
⏪اولا درد میفهمد.
⏪ثانیا اگر زخمی ایجاد شد خودش را ترمیم میکند.
تفاوت زنده و مرده
کسی که اهل نهی از منکر نیست یعنی نه درد را دیده، نه دنبال درمان است. این مرده است.
❇️نشانه حیات اثر گذاری است: انسان زنده نسبت به اتفاقات و آسیب ها و ناهنجاری های جامعه بی تفاوت نیست و دغدغه دارد، و این میشود انگیزه ای برای حرکت، برای اصلاح گری…
❇️تفاوت مرده و شهید همین است: شهید زنده است چون بی خبر از حال دنیا نیست و قدرت تاثیر گذاری دارد.ولی مردگان عادی و زندگان بدون نهی از منکر همه مرده اند چون تاثیر گذار نیستند.
✳️تفاوت عالم و جاهل همین است :
🔺حکمت ۱۴۷ :
هَلَكَ خُزَّانُ الاَْمْوَالِ وَ هُمْ أَحْياءٌ وَ الْعُلَمَاءُ بَاقُونَ مَا بَقِى الدَّهْر
ثروت اندوزان مرده اند ولى علما و دانشمندان تا پايان دنيا زنده اند.
عالم زنده است چون شاگرد او، کتاب او، و حرف او تاثیر گذار است و افراد را متحول میکند.
🔻حضرت در ادامه بعد از اقسام نهی از منکر، درباب خود نهی از منکر میفرمایند:
💠وَ مَا أَعْمَالُ الْبِرِّ كُلُّهَا وَ الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ، عِنْدَ الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنْ الْمُنْكَرِ، إِلَّا كَنَفْثَةٍ فِي بَحْرٍ لُجِّيٍّ
بدانيد تمام اعمال نيك و حتى جهاد در راه خدا در برابر امر به معروف و نهى از منكر همچون آب دهان است در برابر دريايى عميق و پهناور.
🔺در باب اهمیت جهاد در خطبه ۲۷ فرمود:
فَإِنَّ الْجِهَادَ بَابٌ مِنْ أَبْوَابِ الْجَنَّةِ فَتَحَهُ اللَّهُ لِخَاصَّةِ أَوْلِيَائِهِ وَ هُوَ لِبَاسُ التَّقْوَى وَ دِرْعُ اللَّهِ الْحَصِينَةُ وَ جُنَّتُهُ الْوَثِيقَةُ
جهاد درى است از درهاى بهشت كه خداوند بر روى بندگان خاص خود گشوده است. جهاد جامه پرهيزگارى و جوشن استوار خدايى و سپر ستبر اوست.
🔹”نفث” به معنای آب دهان است، به معنای اندکی آب ، بعضی گفته اند به معنای ذره ای از آب که هنگام صحبت کردن از دهان انسان بیرون میپرد که بسیار ناچیز است.
🔹”لجیّ” به معنای گسترده و عمیق است، بحر لجی یعنی دریای پهناور عمیق، اقیانوس
🔹”أَعْمَالُ الْبِرِّ” اعمال جمع عمل است، اعمال البر جمع مضاف است که مفید عموم است به معنی همه کارهای خوب
که تازه با لفظ “کُلَّها” آن را تاکید میکند.
✍️ همهی همه ی کارهای خوب حتی اگر جهاد که اوج خوبی هاست به آن اضافه شود، در مقابل امر به معروف و نهی از منکر مانند نَمی هستند در مقابله یَم. زیرا ضمانت اجرایی همه ی اعمال به امر به معروف و نهی از منکر بستگی دارد.
✳️تشبیه امر به معروف به اقیانوس بی پایان:
حضرت میفرمایند:
اگر انگشت در دریا بزنیم، این قطره ای است که پشتش به دریا گرم است؛ با برداشتن قطره، چیزی از دریا کم نمیشود.
حضرت میفرمایند:
اگر میخواهیم اعمال خیر و اعمال صالح در جامعه وجود داشته باشند، باید پشتمان گرم باشد به دریای امر به معروف و نهی از منکر. البته نهی از منکری که دریایی باشد و همگان وظیفه خود بدانند در آن مشارکت فعال داشته باشند.
🔻حضرت درادامه حکمت ۳۷۴ فرمودند:
❓چرا عده ای به سراغ اینها نمیروند؟
حضرت فرمودند دو دلیل دارد.
💠1⃣وَ إِنَّ الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ، لَا يُقَرِّبَانِ مِنْ أَجَلٍ
امر به معروف و نهى از منكر نه مرگ كسى را نزديك مى كند.
💠2⃣وَ لَا يَنْقُصَانِ مِنْ رِزْقٍ
و نه از روزى كسى مى كاهد.
❇️دو عاملی که عده ای به سمت نهی از منکر نمیروند، ترس از نان و ترس از جان است:
اگر کسی یقین کرد عمر و روزی مقدر است و کسی نمیتواند در آنها دخالت کند، ترسش میریزد و عمل به وظیفه میکند.
فقط با نور یقین میتوان اهل نهی از منکر شد.
🔺امیرالمومنین علیهالسلام در حکمت ۳۷۳ در مورد کسانی که هر سه مرحله ی نهی از منکر را انجام میدهند فرمود:
فَذَلِكَ الَّذِي أَصَابَ سَبِيلَ الْهُدَى وَ قَامَ عَلَى الطَّرِيقِ وَ نَوَّرَ فِي قَلْبِهِ الْيَقِينُ
او کسی است که به مسیر هدایت راه یافته،و بر جاده حقیقی گام نهاده،و نور یقین در قلبش تابیده است.
⏪ منظور از نور یقین آن است که انسان به درجه ای از یقین به خدا رسیده باشد که بداند نان و جان از مقدرات الهی هستند و دیگران نقشی در کم و زیاد شدن آنها ندارند.
👈نکته :مقصود از نترسیدن از جان و مال این نیست که انسان بی مهابا وارد نهی از منکر شود، بلکه در شرایط نهی از منکر بیان شده، شرط وجوب “نداشتن خطر” است.
اگر چه در برخی موارد نهی از منکر خطر قطعی دارد ولی با توجه به اهمیت موضوع، باید خطر را خرید و وارد این راه شد تا آن عمل خلاف را از میان برداشت.
👈نکته:همین بخش از حکمت در کافی، با اضافهای کوتاه آمده است:
🔺إِنَّمَا هَلَكَ مَنْ كَانَ قَبْلَكُمْ حَيْثُ مَا عَمِلُوا مِنَ اَلْمَعَاصِي وَ لَمْ يَنْهَهُمُ اَلرَّبَّانِيُّونَ وَ اَلْأَحْبَارُ عَنْ ذَلِكَ
پيشينيان شما _يهوديان و مسيحيان_ از آن رو هلاك گشتند كه گناه مى كردند و علما و دانشمندانشان آنها را منع نمى كردند.
…وَ اِعْلَمُوا أَنَّ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ لَمْ يُقَرِّبَا أَجَلاً وَ لَمْ يَقْطَعَا رِزْقاً إِنَّ اَلْأَمْرَ يَنْزِلُ مِنَ اَلسَّمَاءِ إِلَی اَلْأَرْضِ كَقَطْرِ اَلْمَطَرِ إِلَی كُلِّ نَفْسٍ بِمَا قَدَّرَ اَللَّهُ لَهَا مِنْ زِيَادَةٍ أَوْ نُقْصَانٍ…
بدانید که امر به معروف و نهی از منکر مرگ را نزدیک نمیکنند و رزق را قطع نمیکنند، چرا که هر دوی این ها مثل قطرات بارانند که به امر خدا و آنگونه که خدا مقدر کرده کم یا زیاد بر سر همه ریخته میشوند.
✍️در بین همه ی اصناف، آن صنفی که نهی از منکرش اثر گذار تر است عالمان دینی هستند. کسانی که مسئولیت و شان دینی دارند باید نهی از منکر کنند و از نان و جان نترسند و به مقدر بودن اینها اعتقاد و اعتماد داشته باشند.
حضرت درادامه حکمت ۳۷۴فرمودند:
💠وَ أَفْضَلُ مِنْ ذَلِكَ كُلِّهِ كَلِمَةُ عَدْلٍ عِنْدَ إِمَامٍ جَائِرٍ
و بدانيد از همه اين ها مهمتر سخن حقى است كه در برابر سلطان ستمگرى گفته شود و از مظلومى در مقابل آن ظالم دفاع گردد.
❇️حضرت در بخش پایانی حکمت میفرماید: از همه کارهای خوب، اگر جهاد را هم با آن مخلوط کنیم، حتی از نهی از منکرهای عادی بالاتر ، آن است که با حاکمان و مسئولین در گناه سازش نکنیم و آنها را از منکر باز داریم.
✅چون حاکمان و حکومت ها بیشترین تاثیر را دارند، نهی از منکر آنها نیز بالاترین اجر را دارد.
✅حکمتی از امیرالمومنین شبیه رباعی در ادبیات:
در ادبیات فارسی میگویند شعر رباعی ویژگی خاصی دارد و آن هم اینکه هر چه به آخر نزدیک تر میشویم، بیشتر اوج میگیرد تا در مصرع پایانی، تیر خلاص را بزند.
این حکمت در این موضوع، شبیه رباعی است. هر چه به آخر رسیدیم، جملات بالاتر و جذاب تر شد تا جملهی آخر که تیر خلاص بود.
👈حضرت ابتدا سه مرحله ی نهی از منکر را بیان فرمود.
👈بعد تکلیف کسانی که کلا اهل نهی از منکر نیستند را مشخص کرد.
👈بعد نهب از منکر را بالاتر از همه ی اعمال صالح دانست.
👈بعد بالاتر از همه ی نهی از منکرها را، نهی از منکر حاکمان دانست.
✅بر رفتار حاکمان نظارت کنید:
🔺امیرالمومنین علیه السلام در نامه ۵۰ خطاب به فرماندهان نظامی مینویسد:
أَلَا وَ إِنَّ لَكُمْ عِنْدِي أَلَّا أَحْتَجِزَ دُونَكُمْ سِرّاً إِلَّا فِي حَرْبٍ…
حق شما بر من این است که هیچ چیزی را بر شما پنهان نکنم مگر اسرار جنگی را…
وَ لِي عَلَيْكُمُ الطَّاعَةُ ….
وحق من بر شماست که از کن اطاعت کنید…
فَخُذُوا هَذَا مِنْ أُمَرَائِكُمْ
پس این حقوقی که دارید را از حاکمان مطالبه کنید.
✍️باید با مطالبه و سوال امکان انحراف را از حاکمان و مسولان گرفت.
✳️اگر میخواهید مانند امیرالمومنین ثواب جن و انس را ببرید….
این روایت را ببینید:
🔺امام باقر علیهالسلام میفرمایند:
مَن مَشى إلى سُلطانٍ جائرٍ فَأمَرَهُ بِتَقوَى اللّه و خَوَّفَهُ و وَعَظَهُ ، كانَ لَهُ مِثلُ أجرِ الثَّقَلَينِ مِنَ الجِنِّ و الإنسِ و مِثلُ أعمالِهِم
هر كه نزد سلطان ستمگر برود و او را به تقواى الهى فرمان دهد و از عذاب او بترساندش و اندرزش دهد ، ثوابش همانند ثواب عبادت جنّ و انس و ارزش اين عملش به اندازه همه اعمال آنها باشد.
🔺در مورد امیرالمومنین علیهالسلام میخوانیم:
لَضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ الْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثقَلین
قطعا ضربه امیرالمومنین علی علیه اسلام در روز خندق بالاتر از عبادت جن و انس است.
همین اجر برای کسی که با حاکمان ظالم مقابله کند قرار داده شده است.
✅مصادیقی نهی از منکر حاکمان ظالم در طول تاریخ:
↩️اگر جلوی حاکمان ظالم گرفته نشود، هیچ حدّ یقفی ندارند،مثل اسراییل که اگر دنیا هم بگیرد باز هم نمی ایستد.
🔹ابن ابی الحدید میگوید: كَانَ عَبْدُ الْمَلِكِ يَقُولُ: «لَسْتُ الْخَلِيفَةَ الْمُسْتَضْعَفَ وَ لَا الْمُدَاهِنَ وَ لَا الْمَافُونَ» – يَعْنِي عُثْمَانَ وَمُعَاوِيَةَ وَيَزِيدَ
عبدالملک مروان میگفت من خلیفهی ضعیف و سستعنصر [مثل عثمان]، یا چاپلوس و سازشکار [مثل معاویه]، یا فاسق و بدکار و افیونی [مثل یزید] نیستم!
«فَمَنْ قَالَ لِيَ: اتَّقِ اللهَ، ضَرَبْتُ الَّذِي فِيهِ عَيْنَاهُ»
پس هرکس به من بگوید “تقوای الهی پیشه کن”، گردنش را خواهم زد.
✍️اگر حاکمان ظالم را رها کنیم، میخواهند روی همهی حاکمان ظالم طول تاریخ را سیاه کنند.
✅نهی از منکر در مجلس عبید الله بن زیاد:
وقتی ابن زیاد ملعون در کوفه، به راس مبارک امام حسین توهین کرد و حضرت را به دروغ متهم کرد. شخصی به نام عبدالله بن عفيف اَزُدى كه چشمش نابينا بود از ميان جمعيت برخاست و فرياد زد:
يا ابْنَ مَرْجانةَ! اِنّ الكذّابَ وَ ابنَ الكَذّابِ أنتَ و أبوكَ و مَنِ اسْتَعْمَلَكَ و أبوهُ يا عَدُوَّ اللهِ
اى پسر مرجانه! دروغگو و فرزند دروغگو تويى و پدر توست و كسى كه تو را بر اين مسند نشانده و پدر اوست.
أ تقتُلُونَ أولادَ النَّبِيِّين وَ تَتَكَلَّمونَ بِهذا الكَلامِ على مَنابِرِ المُسلِمين؟
اى دشمن خدا فرزندان پيامبران را به قتل مى رسانى و اين سخن زشت را بر منبر مسلمانان مى گويی؟!
ابن زياد كه انتظار چنين سخنى را از هيچ كس نداشت خشمگين شد و گفت: گوينده اين سخن كيست؟ عبدالله بن عفيف گفت: منم اى دشمن خدا!
عبدالله، بذر انقلاب بر ضد بنى اميه و خونخواهى امام حسين را در دل ها با سخنانش پاشيد و هرچند سرانجام در اين راه شهيد شد ولى كار خود را كرد.
📚مرحوم کشّی در رجال نقل میکند:
هشام بن عبدالملک به حج آمد. هنگام طواف خانه خدا خواست حجر الاسود را لمس کند، اما به دلیل ازدحام جمعیت نتوانست. برای او منبری نصب کردند و او بر آن نشست، در حالی که اهل شام دورش حلقه زده بودند. در این حال، ناگهان علی بن الحسین (علیه السلام) وارد شد؛ در حالی که لباس ساده ولی زیبا بر تن داشت، چهرهای زیبا و خوشبوترین عطر را داشت و بر پیشانیاش اثری از سجده بود مانند زانوی شتر. او شروع به طواف کرد و هرگاه به محل حجر الاسود میرسید، مردم به احترام و هیبت او کنار میرفتند تا او بتواند حجر را لمس کند.
این موضوع هشام را خشمگین کرد. مردی از اهل شام به هشام گفت:
مَنْ هَذَا الَّذِي هَابَهُ النَّاسُ هَذِهِ الْهَيْبَةَ
این کیست که مردم اینگونه به او احترام میگذارند و راه را برایش باز میکنند؟
هشام با حیله گفت:
«من او را نمیشناسم!» _تا مبادا مردم شام به او گرایش پیدا کنند_
در این لحظه، فرزدق که حاضر بود گفت:
لَكِنِّي أَعْرِفُهُ! «اما من او را میشناسم!»
هَذَا الَّذِي تَعْرِفُ الْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ
وَالْبَيْتُ يَعْرِفُهُ وَ الْحِلُّ وَ الْحَرَمُ
این همان کسی است که سرزمین مکه قدمهایش را میشناسد، و خانه خدا و حرم او را میشناسد.
فَغَضِبَ هِشَامٌ وَأَمَرَ بِحَبْسِ الْفَرَزْدَقِ.
پس هشتم عصبانی شد و دستور به حبس فرزدق داد.
🔺قُرطبی مفسر بزرگ اهل سنت میگوید:
لَوْ لَمْ يَكُنْ لِلْفَرَزْدَقِ عِنْدَ اللهِ عَمَلٌ إِلَّا هَذَا لَدَخَلَ بِهِ الْجَنَّةَ، لِأَنَّهُ كَلِمَةُ حَقٍّ عِنْدَ ذِي سُلْطَانٍ جَائِرٍ
اگر برای فرزدق نزد خدا عملی نباشد جز همین عمل او که در مقابل پادشاه ستمگر کلمه حق را گفت، برای بهشتی شدنش کافی است.
✅معلمی که سر به دار شد:
داستان ابن سکیت، معلم شیعی فرزندان متوکل عباسی مشهور است.
یک روز متوکل به ابن سکیت گفت دو پسر من نزد تو محبوب تر هستند یا امام حسن و امام حسین؟
ابن سکیت گفت:
إِنَّ قَنْبَرًا خَادِمُ عَلِيٍّ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَحَبُّ إِلَيَّ مِنِ ابْنَيْكَ
متوکل ملعون دستور داد پشت گردن او را شکافتند و زبانش را از پشت گردنش بیرون کشیدند و به شهادت رسید.
✍️نهی منکر در مقابل چنین اشخاصی جرأت میخواهد و در عین حال بسیار ارزشمند است.
🔰دو نکتهی مهم🔰
👈نکته اول:
در نهی از منکر ما مامور به نتیجه ایم نه وظیفه:
اگر چه در بسیاری از امور ما مامور به وظیفه ایم، نه مامور به نتیجه؛ یعنی فقط وظیفه داریم تکلیف را انجام دهیم ولی نتیجه چه میشود به ما ارتباطی ندارد.
ولی به نظر میرسد در نهی از منکر ما باید به نتیجه نیز توجه داشته باشیم (یعنی طوری اقدام کنیم که نهی از منکر ما به نتیجه برسد.)
⁉️از کجا چنین نتیجه گیری کردیم؟
1⃣در نهی از منکر، یکی از شروط مهم، احتمال تاثیر است. یعنی باید انسان احتمال تاثیر بدهد بعد عمل کند.
🔟در حکمت ۲۵۲ در فلسفه نهی از منکر فرمود:
فَرَضَ اللَّهُ … النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ رَدْعاً لِلسُّفَهَاءِ
خداوند نهی از منکر را واجب کرد تا سفیهان از ارتکاب اعمال خلاف بازداشته بشوند.
👈نکته دوم:
نهی از منکر باید تشکیلاتی باشد:
📖قرآن کریم در آیه ۱۱۰ آل عمران میفرماید:
كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّه
شما بهترین امتی هستید که برای اصلاح جوامع انسانی پدیدار شده اید، به کار شایسته و پسندیده فرمان می دهید و از کار ناپسند و زشت بازمی دارید، و از روی تحقیق، معرفت، صدق و اخلاص به خدا ایمان می آورید.
تاکید به امت بودن به خاطر این است که امر به معروف و نهی از منکر اگر میخواهد تاثیر کامل خود را بگذارد باید تشکیلاتی باشد. همگانی باشد، مغز متفکر داشته باشد، روش شناسی شده باشد و قاعده مند پیش برود.
✅برخی افراد، به تنهایی یک امت هستند:
شخصی است به نام ” قُسُّ بن ساعده” او شخصیتی بوده که بسیار اهل نهی از منکر بوده است، مردم را جمع میکرده و به آنها انذار و هشدار میداده، در بیانش و در اشعارش همواره از بدی ها نهی میکرده است.
🔺در روایت داریم که پیامبر صلوات الله علیه در مورد او فرمود:
رَحِمَ اَللَّهُ أَخِي قُسّاً يُحْشَرُ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ أُمَّةً وَحْدَهُ
خدا رحمت کند قس را ،خداوند اورا در روز قیامت به عنوان یک امت محشور میکند.
✍️اگرچه برای نهی از منکر باید تشکیلاتی و امتی قدم برداشت ولی برخی خود به تنهایی یک امت هستند، در دوران ما مرحوم امام رضوان الله علیه چنین صفتی داشت.
به تنهایی جریان نهی از منکر بر ضد حکومت طاغوت را شروع کرد و با کمک مردم آن را به سرانجام رساند.
غفر الله لی و لکم ، الحمدللّه رب العالمین