بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۵/۱ . ۲۷محرم
💢 حکمت۳۷۵ 💢
وَ عَنْ أَبِي جُحَيْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) يَقُولُ:
أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ، الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ، ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ؛ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً قُلِبَ، فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ.
ابو جحيفه گويد: از امير المؤمنين (ع) شنيدم كه فرمود:
نخستين جهادى كه در آن شكست مى خوريد، جهاد با دستهايتان است. سپس، جهاد است با زبانهايتان و آن گاه جهاد با دلهايتان. كسى كه كار نيكويى را در دل نستايد و كار زشتى را در دل نكوهش نكند، دگرگون شود و زير و زبر گردد.
💠وَ عَنْ أَبِي جُحَيْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) يَقُولُ ابوجحيفه مىگويد: از اميرمؤمنان عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:
⏪این حکمت را ابو جحیفه که از یاران خوب امیرالمومنین است روایت میکند.
موضوع حکمت همانند حکمت ۳۷۳ و ۳۷۴، بحث مراتب امر به معروف و نهی از منکر است.
◀️در حکمت ۳۷۳ حضرت به طور کلی سه مرحله ی نهی از منکر را بیان فرمود.
امر بمعروف و نهی از منکر، قلبی، لسانی و عملی .
◀️ در حکمت ۳۷۴ علاوه بر ذکر مراحل سه گانه، به بیان عظمت نهی از منکر در مقایسه بقیه اعمال پرداخت ، دو علت مهم ترک نهی از منکر را شکافته و هر دو دلیل را ابطال کردند و بالاترین نهی از منکر را، نهی از منکر حاکمان و حکومت های جور معرفی فرمودند.
◀️در حکمت ۳۷۵ حضرت مراحل نفوذ شیطان و دشمنان در نظام نهی از منکر را بیان داشته و نتیجه ی ترک این واجب که دگرگونی روحی است را بیان میفرمایند.
💠أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ، الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ
نخستين مرحلهاى از جهاد كه از شما مى گيرند و در آن مغلوب مىشويد جهاد عملى است.
♻️ظالمان و دشمنان اسلام نخست تلاش مى كنند چراغ پرفروغ امر به معروف و نهى از منكر عملى را از مسلمانان بگيرند و اجازه ندهند كسى عملاً امر به معروف يا نهى از منكر كند مبادا موقعيت آن ها به خطر بيفتد.
✳️دشمن عِده و عُده دارد.
حضرت در خطبه ۱۶ فرمود:
حقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ
حقى است و باطلى. گروهى هواداران حق اند و گروهى پيروان باطل. اگر پيروان باطل سرورى يابند چه شگفت كه از روزگاران ديرين شيوه چنين بوده است.
❇️ دشمنان همیشه صاحب نیروی نظامی و اطلاعاتی و سرکوب گر بوده اند و در اولین مرحله ی مبارزه به سراغ انسان های آزاده و شجاعی میروند که در بحث جهاد و نهی از منکر بالاترین حد را دارند و به صورت عملی با ظلم مبارزه میکنند.
♻️هدف دشمن از میان برداشتن افراد حق طلب؛ و ترساندن دیگران است. شجاعان را قلع وقمع کند و به دیگران این هشدار را بدهد که ما با بزرگانتان اینگونه برخورد کردیم، شما که جای خود دارید.
💠ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ
(پس از آن جهاد با زبان)
❇️دشمنان هنگامى كه جهاد عملى را خاموش كردند به سراغ جهاد زبانى مى روند و اجازه نمى دهند كسى بر فراز منابر يا در مجامع ديگر، امر به معروف و نهى از منكر كند. و كسانى را كه اقدام به اين كار كنند تحت تعقيب قرار مى دهند.
✳️هیچ کس حق مخالفت زبانی ندارد.
به تعبیر قرآن کریم:
《بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ… قیامة- ۵ 》
بلکه انسان میخواهد آنچه (از عمرش) در پیش است همه را به فجور و هوای نفس گذراند.
گناهکار میخواهد حتی به اندازه ی همین
حرف هم، کسی اوقات مستی او را تلخ نکند و هر کاری میخواهد انجام دهد. لذا به سراغ افرادی که اهل نهی از منکر زبانی هستند نیز می آید.
دشمن میخواهد صدای حق و حقیقت را خاموش کند.
📚در تاريخ مى خوانيم كه دشمنان گاه زبان بعضى از ناهیان از منکر را قطع مى كردند تا نتوانند امر به معروف و نهى از منكر كنند و بساط ظالمان را متزلزل سازند.
نمونه بارز آن جناب ابوذر و میثم تمار است.
👈 گاهی با بریدن زبان:
مانند آنچه درباره ميثم تمار، آن يار باوفا و دوست مخلص على(عليه السلام) نقل شده كه حتى هنگامى كه او را به چوبه دار آويزان كردند _معمول بود طناب را زير بغل شخصى كه مى خواستند به دار بياويزند قرار مى دادند_ باز بر فراز چوبه دار فضايل على(عليه السلام) را بيان مى كرد. ابن زياد دستور داد زبانش را قطع كردند.
👈 گاهی با تبعید :
يا اين كه همچون ابوذر به نقطه دور افتاده اى تبعيد مى شدند تا كسى پيام زبان حق گويشان را نشنود آن گونه كه در زمان معاويه و خليفه سوم روى داد.
👈گاهی با شکستن قلم:
دِعبل خزایی که با زبان شعر به مقابله با غاصبان حق اهل بیت رفته بود و اموی و عباسی را نقد میکرد، و در مدح اهل بیت شعر می سرود در نهایت به دست دشمنان به شهادت رسید.
هلالی جُغتایی شاعر شیعی به دست مخالفان به شهادت رسید تا قلم حق گویی او شکسته شود.
💠أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ، الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ
ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ
(و بعد از آن جهاد با قلب است.)؛
دشمنان وقتی نهی از منکر لسانی را گرفتند، تبليغات منفى را آغاز مى كنند به گونه اى كه آن حالت تنفر قلبى را به تدريج از مردم بگيرند تا شعله جهاد با قلب نيز خاموش شود.
✅️مهمترین بخش نهی از منکر برای ما، قلبی است.
اگر چه برای دشمن، مهمترین بخش نهی از منکر، نهی از منکر عملی است، چون میتواند برنامه های آنها را به هم بریزد. ولی برای ما؛ مهمترین بخش؛ انزجار قلبی از منکر است. انسان مومن نمیتواند در قلبش نسبت به گناهان و آلودگی ها و ظلم ها بی تفاوت باشد.
❎اگر قلب از گناه متنفر بود، احتمال انجام نهی از منکر لسانی و عملی نیز هست. ولی اگر قلب احساس انزجار نکرد، مراحل دیگر قطعا شکل نخواهند گرفت.
⏪حذف سلسله وار اقسام نهی از منکر:
تعبیر حضرت در مورد نهی منکر عملی این است که؛
“أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ” ولی برای دو مرحله ی بعد از لفظ “ثُمَّ” استفاده فرمود.
یعنی دشمن اگر بتواند سلاح شما را، مقاومت شما را، قدرت سخت شما را، نهی از منکر عملی شما را شکست بدهد، به طور خودکار دو مرحلهی بعد اجراخواهند شد.
دشمن در مرحله ی اول دنبال از بین بردن اصل نهی از منکر و جهاد عملی است،
ولی در دو مرحله ی بعد فقط دنبال تسریع در روند است وگرنه اصل کار که خود به خود انجام میشود.
💠فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً قُلِبَ
آن كسی كه حتى با قلبش به طرفدارى معروف و مبارزه با منكر برنخيزد قلبش واژگونه مىشود!
💠فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ بالاى آن پايين و پايين آن بالا مىرود _و حس تشخيص نيك و بد را از دست مىدهد_
♻️ بزرگان وشارحان نهج البلاغه حرفهای متعددی دارندکه منظور حضرت چیست.بعضیهاگفته اند که منظور حضرت این است که شخص عاقبت به خیر نمی شود.برخی دیگر گفته اندانسانی که نهی از منکر رارها کرد دچار زندگی سختی میشود.
⏪پیشگویی پیامبردر مورد تغییر نظام ارزشی در جامعه اسلامی:
كَيفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ
چگونه خواهيد بود هنگامى كه زنان شما فاسد شوند و جوانان شما فاسق و امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنيد؟
فَقِيلَ لَهُ وَ يكُونُ ذَلِكَ يا رَسُولَ اللَّهِ؟ كسى عرض كرد: اى رسول خدا آيا چنين امرى واقع مى شود؟
فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ
پيامبر اكرم فرمود: آرى و بدتر از اين واقع خواهد شد.
كَيفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ؟
چگونه خواهيد بود هنگامى كه امر به منكر مى كنيد و نهى از معروف؟ عرض كردند: اى رسول خداآيا چنين چيزى واقع خواهد شد؟
فَقِيلَ لَهُ يا رَسُولَ اللَّهِ وَ يكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ
فرمود: آرى و بدتر از اين روى مى دهد.
كَيفَ بِكُمْ إِذَا رَأَيتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَ الْمُنْكَرَ مَعْرُوفاً
چگونه خواهيد بود هنگامى كه معروف را منكر و منكر را معروف و زيبايى ها را زشت و زشتى ها را زيبا خواهيد ديد؟
❇️ترک نهی از منکر به خاطر رو در بایستی: پیامبر اکرم فرمود:
إِنَّ أَوَّلَ مَا دَخَلَ النَّقْصُ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ:
نخستین عاملی که باعث انحطاط بنیاسرائیل شد این بود که:
كَانَ الرَّجُلُ يُلَاقِي الرَّجُلَ فَيَقُولُ: يَا هَذَا، اتَّقِ اللهَ وَدَعْ مَا تَصْنَعُ فَإِنَّهُ لَا يَحِلُّ لَكَ
شخصی، فرد دیگری را میدید و به او میگفت: ای فلانی! از خدا بترس و این کار را رها کن که بر تو حلال نیست.
ثُمَّ قَالَ: كَلّا وَاللهِ! لَتَأْمُرُنَّ بِالمَعْرُوفِ وَلَتَنْهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ،
پیامبر فرمود: سوگند به خدا! باید امر به معروف و نهی از منکر کنید،
وَلَتَأْخُذُنَّ عَلَى يَدِ الظَّالِمِ… وَلَتَقْصُرُنَّهُ عَلَى الحَقِّ قَصْرًا
و دست ظالم را بگیرید و از ظلم بازدارید، و او را به حق وادار کنید
✳️ترک نهی از منکر، باعث ریزش و عذاب خواهد شد. پیامبر اکرم فرمود:
لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ اَلْمُنْكَرِ أَوْ لَيَلْحِيَنَّكُمُ اَللَّهُ كَمَا لَحَيْتُ عَصَايَ هَذِهِ لِعُودٍ فِي يَدِهِ
به یقین باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه خداوند شما را میتراشد و عذاب میکند همچون این عصایی که در دستم است و آن را تراشیده ام.
◀️تراشیدن هم میتواند به معنای ریزش خوبان در مسیر بدی باشد.
هم میتواند به معنای مرگ و هلاکت باشد.
👈چند نکته در مورد این حکمت:
💠أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ، الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ،
⬇️ نکته ۱:
امر به معروف و نهی از منکر، جهاد است.
اگر چه حضرت در حکمت ۳۷۴ فرمود:
نهی از منکر از جهاد فی سبیل الله بالاتر است. ولی در این حکمت ، به جای نهی از منکر از لفظ “جهاد” استفاده کردند.
⏪در جهاد دو رکن وجود دارد:
◀️الف. وجود دشمن، در نهی از منکر نیز دشمن وجود دارد. همین دشمنانی که حضرت در حکمت ۳۷۵ فرمود اینها میخواهند مراحل مختلف نهی از منکر را از شما بگیرند.
◀️ ب. سختی = در جهاد سختی و رنج و جانبازی و شهادت وجود دارد، در نهی از منکر نیز سختی و رنج هست، پا گذاشتن روی ترس و رودربایستی ها هست، جراحت و شهادت است.
◀️ ولی همانگونه که باید در میدان جهاد حاضر بود؛ باید در میدان نهی از منکر نیز حاضر بود.
⬇️نکته ۲:
نفوذ شیطان و شیطان صفتان تدریجی ولی عمیق است.
حضرت در خطبه 7فرمود:
اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً
عده ای هستند که شيطان را ملاک و اساس کار خود قرار داده اند; او نيز آنها را به عنوان دامهاى خويش يا شريکان خود برگزيد ،
فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ
در سينه ى آنها تخمگذارى کرد; سپس آن را مبدّل به جوجه نمود.
وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ
اين جوجه هاى شيطانى از درون سينه هاى آنان خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش يافت،
فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ
و سرانجام کارشان به جايى رسيد که شيطان با چشم آنها نگاه کرد و بازبانشان سخن گفت،
فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ الشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِه
آنها را بر مرکب لغزشها سوار کرد و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظرشان زينت بخشيد; و به اين دليل اعمال آنها اعمال کسى است که شيطان او را در سلطه خود شريک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است.
👈آنچه شیطان دنبال آن است، تغییر نگرش و تغییر در هنجارهاست.شیطان در پی آنست که پله پله وبتدریج خوب وبد را تغییر دهد، هنجارها وناهنجارها را تغییر دهد، و نظام ارزشی مارا تغییر دهد.
⬇️نکته ۳:
توضیحاتی در مورد شخصیت “أَبِي جُحَيْفَةَ”
ابن اثیر در اسد الغابه در مورد أَبِي جُحَيْفَةَ مینویسد:
وَكَانَ مِنْ صِغَارِ الصَّحَابَةِ، ذُكِرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَ تُوُفِّيَ وَأَبُو جَحِيفَةَ لَمْ يَبْلُغِ الحُلُمَ، وَلَكِنَّهُ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَرَوَى عَنْهُ
او از صحابه خردسال بود كه هنگام رحلت پيامبر هنوز به سن بلوغ نرسيده بود، ولي از پيامبر حديث شنيد و روايت كرد.
وَجَعَلَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَى بَيْتِ المَالِ بِالكُوفَةِ، وَشَهِدَ مَعَهُ مَشَاهِدَهُ كُلَّهَا اميرالمؤمنين او را مسئول بيت المال كوفه قرار داد، و در تمام جنگ هاي حضرت حضور داشت.
وَجَعَلَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَى بَيْتِ المَالِ بِالكُوفَةِ
امام علی او را مسئول خزانهدارى کوفه قرار داد.
وَكَانَ يُحِبُّهُ وَيَشُقُّ إِلَيْهِ، وَ يُسَمِّيهِ “وَهْبَ الخَيْرِ” وَ”وَهْبَ اللَّهِ”
امام به او علاقه داشت و او را به خود نزديك مي كرد، و او را “وهب الخير” و “وهب الله” خطاب مي نمود.
الهنا عاملنا بفضلک ولا تّعاملنا بعدلک
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۵/۱ . ۲۷محرم
💢 حکمت۳۷۵ 💢
وَ عَنْ أَبِي جُحَيْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) يَقُولُ:
أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ، الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ، ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ؛ فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً قُلِبَ، فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ.
ابو جحيفه گويد: از امير المؤمنين (ع) شنيدم كه فرمود:
نخستين جهادى كه در آن شكست مى خوريد، جهاد با دستهايتان است. سپس، جهاد است با زبانهايتان و آن گاه جهاد با دلهايتان. كسى كه كار نيكويى را در دل نستايد و كار زشتى را در دل نكوهش نكند، دگرگون شود و زير و زبر گردد.
💠وَ عَنْ أَبِي جُحَيْفَةَ قَالَ سَمِعْتُ أَمِيرَالْمُؤْمِنِينَ (عليه السلام) يَقُولُ ابوجحيفه مىگويد: از اميرمؤمنان عليه السلام شنيدم كه مى فرمود:
⏪این حکمت را ابو جحیفه که از یاران خوب امیرالمومنین است روایت میکند.
موضوع حکمت همانند حکمت ۳۷۳ و ۳۷۴، بحث مراتب امر به معروف و نهی از منکر است.
◀️در حکمت ۳۷۳ حضرت به طور کلی سه مرحله ی نهی از منکر را بیان فرمود.
امر بمعروف و نهی از منکر، قلبی، لسانی و عملی .
◀️ در حکمت ۳۷۴ علاوه بر ذکر مراحل سه گانه، به بیان عظمت نهی از منکر در مقایسه بقیه اعمال پرداخت ، دو علت مهم ترک نهی از منکر را شکافته و هر دو دلیل را ابطال کردند و بالاترین نهی از منکر را، نهی از منکر حاکمان و حکومت های جور معرفی فرمودند.
◀️در حکمت ۳۷۵ حضرت مراحل نفوذ شیطان و دشمنان در نظام نهی از منکر را بیان داشته و نتیجه ی ترک این واجب که دگرگونی روحی است را بیان میفرمایند.
💠أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ، الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ
نخستين مرحلهاى از جهاد كه از شما مى گيرند و در آن مغلوب مىشويد جهاد عملى است.
♻️ظالمان و دشمنان اسلام نخست تلاش مى كنند چراغ پرفروغ امر به معروف و نهى از منكر عملى را از مسلمانان بگيرند و اجازه ندهند كسى عملاً امر به معروف يا نهى از منكر كند مبادا موقعيت آن ها به خطر بيفتد.
✳️دشمن عِده و عُده دارد.
حضرت در خطبه ۱۶ فرمود:
حقٌّ وَ بَاطِلٌ وَ لِكُلٍّ أَهْلٌ فَلَئِنْ أَمِرَ الْبَاطِلُ لَقَدِيماً فَعَلَ
حقى است و باطلى. گروهى هواداران حق اند و گروهى پيروان باطل. اگر پيروان باطل سرورى يابند چه شگفت كه از روزگاران ديرين شيوه چنين بوده است.
❇️ دشمنان همیشه صاحب نیروی نظامی و اطلاعاتی و سرکوب گر بوده اند و در اولین مرحله ی مبارزه به سراغ انسان های آزاده و شجاعی میروند که در بحث جهاد و نهی از منکر بالاترین حد را دارند و به صورت عملی با ظلم مبارزه میکنند.
♻️هدف دشمن از میان برداشتن افراد حق طلب؛ و ترساندن دیگران است. شجاعان را قلع وقمع کند و به دیگران این هشدار را بدهد که ما با بزرگانتان اینگونه برخورد کردیم، شما که جای خود دارید.
💠ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ
(پس از آن جهاد با زبان)
❇️دشمنان هنگامى كه جهاد عملى را خاموش كردند به سراغ جهاد زبانى مى روند و اجازه نمى دهند كسى بر فراز منابر يا در مجامع ديگر، امر به معروف و نهى از منكر كند. و كسانى را كه اقدام به اين كار كنند تحت تعقيب قرار مى دهند.
✳️هیچ کس حق مخالفت زبانی ندارد.
به تعبیر قرآن کریم:
《بَلْ يُرِيدُ الْإِنْسَانُ لِيَفْجُرَ أَمَامَهُ… قیامة- ۵ 》
بلکه انسان میخواهد آنچه (از عمرش) در پیش است همه را به فجور و هوای نفس گذراند.
گناهکار میخواهد حتی به اندازه ی همین
حرف هم، کسی اوقات مستی او را تلخ نکند و هر کاری میخواهد انجام دهد. لذا به سراغ افرادی که اهل نهی از منکر زبانی هستند نیز می آید.
دشمن میخواهد صدای حق و حقیقت را خاموش کند.
📚در تاريخ مى خوانيم كه دشمنان گاه زبان بعضى از ناهیان از منکر را قطع مى كردند تا نتوانند امر به معروف و نهى از منكر كنند و بساط ظالمان را متزلزل سازند.
نمونه بارز آن جناب ابوذر و میثم تمار است.
👈 گاهی با بریدن زبان:
مانند آنچه درباره ميثم تمار، آن يار باوفا و دوست مخلص على(عليه السلام) نقل شده كه حتى هنگامى كه او را به چوبه دار آويزان كردند _معمول بود طناب را زير بغل شخصى كه مى خواستند به دار بياويزند قرار مى دادند_ باز بر فراز چوبه دار فضايل على(عليه السلام) را بيان مى كرد. ابن زياد دستور داد زبانش را قطع كردند.
👈 گاهی با تبعید :
يا اين كه همچون ابوذر به نقطه دور افتاده اى تبعيد مى شدند تا كسى پيام زبان حق گويشان را نشنود آن گونه كه در زمان معاويه و خليفه سوم روى داد.
👈گاهی با شکستن قلم:
دِعبل خزایی که با زبان شعر به مقابله با غاصبان حق اهل بیت رفته بود و اموی و عباسی را نقد میکرد، و در مدح اهل بیت شعر می سرود در نهایت به دست دشمنان به شهادت رسید.
هلالی جُغتایی شاعر شیعی به دست مخالفان به شهادت رسید تا قلم حق گویی او شکسته شود.
💠أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ، الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ
ثُمَّ بِقُلُوبِكُمْ
(و بعد از آن جهاد با قلب است.)؛
دشمنان وقتی نهی از منکر لسانی را گرفتند، تبليغات منفى را آغاز مى كنند به گونه اى كه آن حالت تنفر قلبى را به تدريج از مردم بگيرند تا شعله جهاد با قلب نيز خاموش شود.
✅️مهمترین بخش نهی از منکر برای ما، قلبی است.
اگر چه برای دشمن، مهمترین بخش نهی از منکر، نهی از منکر عملی است، چون میتواند برنامه های آنها را به هم بریزد. ولی برای ما؛ مهمترین بخش؛ انزجار قلبی از منکر است. انسان مومن نمیتواند در قلبش نسبت به گناهان و آلودگی ها و ظلم ها بی تفاوت باشد.
❎اگر قلب از گناه متنفر بود، احتمال انجام نهی از منکر لسانی و عملی نیز هست. ولی اگر قلب احساس انزجار نکرد، مراحل دیگر قطعا شکل نخواهند گرفت.
⏪حذف سلسله وار اقسام نهی از منکر:
تعبیر حضرت در مورد نهی منکر عملی این است که؛
“أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ” ولی برای دو مرحله ی بعد از لفظ “ثُمَّ” استفاده فرمود.
یعنی دشمن اگر بتواند سلاح شما را، مقاومت شما را، قدرت سخت شما را، نهی از منکر عملی شما را شکست بدهد، به طور خودکار دو مرحلهی بعد اجراخواهند شد.
دشمن در مرحله ی اول دنبال از بین بردن اصل نهی از منکر و جهاد عملی است،
ولی در دو مرحله ی بعد فقط دنبال تسریع در روند است وگرنه اصل کار که خود به خود انجام میشود.
💠فَمَنْ لَمْ يَعْرِفْ بِقَلْبِهِ مَعْرُوفاً وَ لَمْ يُنْكِرْ مُنْكَراً قُلِبَ
آن كسی كه حتى با قلبش به طرفدارى معروف و مبارزه با منكر برنخيزد قلبش واژگونه مىشود!
💠فَجُعِلَ أَعْلَاهُ أَسْفَلَهُ وَ أَسْفَلُهُ أَعْلَاهُ بالاى آن پايين و پايين آن بالا مىرود _و حس تشخيص نيك و بد را از دست مىدهد_
♻️ بزرگان وشارحان نهج البلاغه حرفهای متعددی دارندکه منظور حضرت چیست.بعضیهاگفته اند که منظور حضرت این است که شخص عاقبت به خیر نمی شود.برخی دیگر گفته اندانسانی که نهی از منکر رارها کرد دچار زندگی سختی میشود.
⏪پیشگویی پیامبردر مورد تغییر نظام ارزشی در جامعه اسلامی:
كَيفَ بِكُمْ إِذَا فَسَدَتْ نِسَاؤُكُمْ وَ فَسَقَ شَبَابُكُمْ وَ لَمْ تَأْمُرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ لَمْ تَنْهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ
چگونه خواهيد بود هنگامى كه زنان شما فاسد شوند و جوانان شما فاسق و امر به معروف و نهى از منكر را ترك كنيد؟
فَقِيلَ لَهُ وَ يكُونُ ذَلِكَ يا رَسُولَ اللَّهِ؟ كسى عرض كرد: اى رسول خدا آيا چنين امرى واقع مى شود؟
فَقَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ
پيامبر اكرم فرمود: آرى و بدتر از اين واقع خواهد شد.
كَيفَ بِكُمْ إِذَا أَمَرْتُمْ بِالْمُنْكَرِ وَ نَهَيتُمْ عَنِ الْمَعْرُوفِ؟
چگونه خواهيد بود هنگامى كه امر به منكر مى كنيد و نهى از معروف؟ عرض كردند: اى رسول خداآيا چنين چيزى واقع خواهد شد؟
فَقِيلَ لَهُ يا رَسُولَ اللَّهِ وَ يكُونُ ذَلِكَ قَالَ نَعَمْ وَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ
فرمود: آرى و بدتر از اين روى مى دهد.
كَيفَ بِكُمْ إِذَا رَأَيتُمُ الْمَعْرُوفَ مُنْكَراً وَ الْمُنْكَرَ مَعْرُوفاً
چگونه خواهيد بود هنگامى كه معروف را منكر و منكر را معروف و زيبايى ها را زشت و زشتى ها را زيبا خواهيد ديد؟
❇️ترک نهی از منکر به خاطر رو در بایستی: پیامبر اکرم فرمود:
إِنَّ أَوَّلَ مَا دَخَلَ النَّقْصُ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ:
نخستین عاملی که باعث انحطاط بنیاسرائیل شد این بود که:
كَانَ الرَّجُلُ يُلَاقِي الرَّجُلَ فَيَقُولُ: يَا هَذَا، اتَّقِ اللهَ وَدَعْ مَا تَصْنَعُ فَإِنَّهُ لَا يَحِلُّ لَكَ
شخصی، فرد دیگری را میدید و به او میگفت: ای فلانی! از خدا بترس و این کار را رها کن که بر تو حلال نیست.
ثُمَّ قَالَ: كَلّا وَاللهِ! لَتَأْمُرُنَّ بِالمَعْرُوفِ وَلَتَنْهَوُنَّ عَنِ المُنْكَرِ،
پیامبر فرمود: سوگند به خدا! باید امر به معروف و نهی از منکر کنید،
وَلَتَأْخُذُنَّ عَلَى يَدِ الظَّالِمِ… وَلَتَقْصُرُنَّهُ عَلَى الحَقِّ قَصْرًا
و دست ظالم را بگیرید و از ظلم بازدارید، و او را به حق وادار کنید
✳️ترک نهی از منکر، باعث ریزش و عذاب خواهد شد. پیامبر اکرم فرمود:
لَتَأْمُرُنَّ بِالْمَعْرُوفِ وَ لَتَنْهُنَّ عَنِ اَلْمُنْكَرِ أَوْ لَيَلْحِيَنَّكُمُ اَللَّهُ كَمَا لَحَيْتُ عَصَايَ هَذِهِ لِعُودٍ فِي يَدِهِ
به یقین باید امر به معروف و نهی از منکر کنید، وگرنه خداوند شما را میتراشد و عذاب میکند همچون این عصایی که در دستم است و آن را تراشیده ام.
◀️تراشیدن هم میتواند به معنای ریزش خوبان در مسیر بدی باشد.
هم میتواند به معنای مرگ و هلاکت باشد.
👈چند نکته در مورد این حکمت:
💠أَوَّلُ مَا تُغْلَبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْجِهَادِ، الْجِهَادُ بِأَيْدِيكُمْ، ثُمَّ بِأَلْسِنَتِكُمْ،
⬇️ نکته ۱:
امر به معروف و نهی از منکر، جهاد است.
اگر چه حضرت در حکمت ۳۷۴ فرمود:
نهی از منکر از جهاد فی سبیل الله بالاتر است. ولی در این حکمت ، به جای نهی از منکر از لفظ “جهاد” استفاده کردند.
⏪در جهاد دو رکن وجود دارد:
◀️الف. وجود دشمن، در نهی از منکر نیز دشمن وجود دارد. همین دشمنانی که حضرت در حکمت ۳۷۵ فرمود اینها میخواهند مراحل مختلف نهی از منکر را از شما بگیرند.
◀️ ب. سختی = در جهاد سختی و رنج و جانبازی و شهادت وجود دارد، در نهی از منکر نیز سختی و رنج هست، پا گذاشتن روی ترس و رودربایستی ها هست، جراحت و شهادت است.
◀️ ولی همانگونه که باید در میدان جهاد حاضر بود؛ باید در میدان نهی از منکر نیز حاضر بود.
⬇️نکته ۲:
نفوذ شیطان و شیطان صفتان تدریجی ولی عمیق است.
حضرت در خطبه 7فرمود:
اتَّخَذُوا الشَّيْطَانَ لِأَمْرِهِمْ مِلَاكاً وَ اتَّخَذَهُمْ لَهُ أَشْرَاكاً
عده ای هستند که شيطان را ملاک و اساس کار خود قرار داده اند; او نيز آنها را به عنوان دامهاى خويش يا شريکان خود برگزيد ،
فَبَاضَ وَ فَرَّخَ فِي صُدُورِهِمْ
در سينه ى آنها تخمگذارى کرد; سپس آن را مبدّل به جوجه نمود.
وَ دَبَّ وَ دَرَجَ فِي حُجُورِهِمْ
اين جوجه هاى شيطانى از درون سينه هاى آنان خارج شده، در دامانشان حرکت کرد و پرورش يافت،
فَنَظَرَ بِأَعْيُنِهِمْ وَ نَطَقَ بِأَلْسِنَتِهِمْ
و سرانجام کارشان به جايى رسيد که شيطان با چشم آنها نگاه کرد و بازبانشان سخن گفت،
فَرَكِبَ بِهِمُ الزَّلَلَ وَ زَيَّنَ لَهُمُ الْخَطَلَ فِعْلَ مَنْ قَدْ شَرِكَهُ الشَّيْطَانُ فِي سُلْطَانِهِ وَ نَطَقَ بِالْبَاطِلِ عَلَى لِسَانِه
آنها را بر مرکب لغزشها سوار کرد و سخنان فاسد و هزل و باطل را در نظرشان زينت بخشيد; و به اين دليل اعمال آنها اعمال کسى است که شيطان او را در سلطه خود شريک ساخته و سخنان باطل را بر زبان او نهاده است.
👈آنچه شیطان دنبال آن است، تغییر نگرش و تغییر در هنجارهاست.شیطان در پی آنست که پله پله وبتدریج خوب وبد را تغییر دهد، هنجارها وناهنجارها را تغییر دهد، و نظام ارزشی مارا تغییر دهد.
⬇️نکته ۳:
توضیحاتی در مورد شخصیت “أَبِي جُحَيْفَةَ”
ابن اثیر در اسد الغابه در مورد أَبِي جُحَيْفَةَ مینویسد:
وَكَانَ مِنْ صِغَارِ الصَّحَابَةِ، ذُكِرَ أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَ تُوُفِّيَ وَأَبُو جَحِيفَةَ لَمْ يَبْلُغِ الحُلُمَ، وَلَكِنَّهُ سَمِعَ مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص وَرَوَى عَنْهُ
او از صحابه خردسال بود كه هنگام رحلت پيامبر هنوز به سن بلوغ نرسيده بود، ولي از پيامبر حديث شنيد و روايت كرد.
وَجَعَلَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَى بَيْتِ المَالِ بِالكُوفَةِ، وَشَهِدَ مَعَهُ مَشَاهِدَهُ كُلَّهَا اميرالمؤمنين او را مسئول بيت المال كوفه قرار داد، و در تمام جنگ هاي حضرت حضور داشت.
وَجَعَلَهُ عَلِيُّ بْنُ أَبِي طَالِبٍ عَلَى بَيْتِ المَالِ بِالكُوفَةِ
امام علی او را مسئول خزانهدارى کوفه قرار داد.
وَكَانَ يُحِبُّهُ وَيَشُقُّ إِلَيْهِ، وَ يُسَمِّيهِ “وَهْبَ الخَيْرِ” وَ”وَهْبَ اللَّهِ”
امام به او علاقه داشت و او را به خود نزديك مي كرد، و او را “وهب الخير” و “وهب الله” خطاب مي نمود.
الهنا عاملنا بفضلک ولا تّعاملنا بعدلک