ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت سیصد و هفتاد و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمت ها
۱۴۰۴/۵/۴_۱صفر

💢حکمت۳۷۷💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت سیصد و هفتاد و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
43:58 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (عليه السلام): لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ، لِقَوْلِهِ تَعَالَى “فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ”؛ وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، لِقَوْلِهِ تَعَالَى “إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ”.

و امام (ع) فرمود: بر بهترين كسان اين امت هم از عذاب خداى ايمن مباش، زيرا خداى تعالى مى فرمايد: «از مكر خداوند جز زيانكاران ايمن نيستند»  و بر بدترين كسان اين امت، از رحمت خداوند مأيوس مباش كه خداى تعالى فرموده است: «هر آينه از رحمت خدا جز كافران نوميد نگردند».

💠وَ قَالَ (عليه السلام):
لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ
بهترين افراد اين امت را از عذاب الهى ايمن ندانيد،
💠 لِقَوْلِهِ تَعَالَى “فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ”
زيرا خداوند مى‌فرمايد: جز زيان‌ كاران هيچ‌ كسی در برابر مجازات الهى احساس امنيت نمى‌كند _زیرا ممكن است يك روز لغزشى پيدا كند و در صف بدكاران قرار گيرد)؛
💠وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ
و براى بدترين افراد اين امت نبايد از رحمت خدا مأيوس شويد،
💠لِقَوْلِهِ تَعَالَى “إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ”
زيرا خداوند مى‌فرمايد: از رحمت خدا جز كافران مأيوس نمى‌شوند.

 

✅حضرت در این حکمت به دو مطلب اشاره میفرمایند:

1⃣مومنین نباید به خاطر اعمالشان احساس امنیت از مکر الهی داشته باشند زیرا در این حالت دچار خسران میشوند. خوف از عذاب الهی باید همواره باشد.

2⃣گنهکارانی که کوهی از گناه به دوش دارند نیز هیچ دلیلی برای مایوس شدن از رحمت خدا ندارند.


💠لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ
بهترين افراد اين امت را از عذاب الهى ايمن ندانيد،
💠لِقَوْلِهِ تَعَالَى “فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ”
زيرا خداوند مى‌فرمايد: جز زيان‌ كاران هيچ‌ كسی در برابر مجازات الهى احساس امنيت نمى‌كند _زیرا ممكن است يك روز لغزشى پيدا كند و در صف بدكاران قرار گيرد.

 ❇️خدا با کسی عقد اخوت نبسته:

مومن در هر مرتبه‌ای از ایمان هست، نباید خیال کند که دیگر از بند شیطان و هوای نفس رسته است و امکان سقوط برای او نیست. از  قضا همین فکر خودش آغاز سقوط انسان است.

انسان تا لحظه ای که در دنیا است در معرض امتحان است  و در هر امتحانی امکان لغزش و سقوط وجود دارد.

✳️متقین خودشان را در امنیت از عذاب نمی بینند:
🔺حضرت در خطبه متقین می‌فرمایند:
 لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ،
از اعمال اندک، خشنود نمى شوند و اعمال فراوان خود را زياد نمى شمارند.
فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ
بلکه پيوسته خود را به کوتاهى و قصور متّهم مى سازند و از اعمال خود نگرانند.
إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ، خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ، فَيَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي
هر گاه يکى از آنها را مدح و ستايش کنند. از آنچه درباره او گفته شده به هراس مى افتد و مى گويد : من از ديگران نسبت به خود آگاه ترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاه تر است ،
اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ
بارالها! مرا به جهت نيکيهايى که به من نسبت مى دهند مؤاخذه مفرما! و مرا برتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده و گناهانى را که من دارم و آنها نمى دانند ببخش!

✅ امیرالمومنین، امام المتقین است:
🔺خطبه ۲۱۶:
وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ
بسيار مى شود که مردم، ستودن افراد را به جهت تلاشهايشان در اداى حق جایز مى شمارند؛
فَلَا تُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ
ممکن است اين امر براى شما ايرادى نداشته باشد، ولى من از شما مى خواهم که مرا با سخنان زيباى خود مدح نکند.
لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ، وَ إِلَيْكُمْ مِنَ الْبَقِيَّةِ فِي حُقُوقٍ
تا در مقابل خدا و شما وظایفم را انجام دهم و حقوقى  که به دوشم مانده است را بپردازم.
لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا
چرا که هنوز در اداى آنها به طور کامل فراغت نيافته ام و واجباتى که بر عهده دارم کاملا به مرحله اجرا در نيامده است.

✳️هر کسی از مکر خدا خود را ایمن بداند، خسارت میکند:

🔺قرآن کریم در سوره اعراف میفرماید:

أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ
آیا اهل شهرها ایمنند از اینکه هنگام شب، عذاب ما در حالی که خوابند بر آنان درآید؟!
أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ
آیا اهل شهرها ایمنند از اینکه هنگام روز، عذاب ما در حالی که سرگرم امور دنیایی اند بر آنان در آید؟!
أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ
آیا از عذاب و انتقام خدا ایمنند در حالی که جز گروه زیانکاران خود را از عذاب و انتقام خدا ایمن نمی دانند؟!


⁉️سوالی که اینجا مطرح است آن است که این آیات ظاهرا در مورد افراد گناهکار و غافل از یاد خداست که در معرض عذاب و خسران اند، چرا حضرت این آیه را در مورد افراد مومنی که اهل کار خیر اند و اتفاقا دلخوش به کارهای خیر خودشان هستند به کار برده است؟!!

📚 علامه طباطبایی در المیزان ذیل آیه مورد بحث میفرماید:
مردم ایمن از مکر خدا زیانکارانند، زیرا همان ایمنى‏شان هم مکر خدا است.

✍️به تعبیر دیگر خود این ایمنی، غفلت است و غفلت خود مرتبه ای از خطا است که انسان را مستحق عذاب میکند.

 ❇️مثل ملائک باید هر دم خوف داشت :

🔺در خطبه ۹۱ در مورد ملائک فرمود:
لَمْ یَسْتَعْظِمُوا مَا مَضَی مِنْ أَعْمَالِهِمْ وَ لَوِ اسْتَعْظَمُوا ذَلِکَ لَنَسَخَ الرَّجَاءُ مِنْهُمْ شَفَقَاتِ وَجَلِهِمْ
آنها اعمال گذشته خود را بزرگ نشمرده که اگر بزرگ مى شمردند اميدوارى بيش از حدّ خوفشان را از بين مى برد.


⁉️منظور از مكر الهى چيست؟

«مكر» در فارسىِ امروز به معناى توطئه مخفيانه براى انجام كارهاى خلاف است و جنبه ضد ارزش دارد در حالى كه در لغت عرب به معناى هرنوع چاره انديشى براى بازداشتن از كاری است.

 مکر خداوند درمورد گنهكاران به معنای مجازات هاى الهى است که باعث باز داشتن گناهکار از گناه است.

 و مکر خداوند در مورد نيكوكاران به معنای بازداشتن آنان از خطرات و عوامل سقوط است.

 🔺حضرت علیه‌السلام در غررالحكم میفرماید:
مَنْ أمِنَ مَكرَ اللهِ هَلَك
كسى كه خود را از عذاب الهى در امان ببيند هلاك مى شود.

 🔺 امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
إِذَا رَأَيتُمُ الْعَبْدَ يتَفَقَّدُ الذُّنُوبَ مِنَ النَّاسِ نَاسِياً لِذَنْبِهِ فَاعْلَمُوا أَنَّهُ قَدْ مُكِرَ بِهِ
هنگامى كه ببينيد كسى از بندگان خدا گناهان مردم را مورد توجه قرار مى دهد و گناه خود را فراموش مى كند بدانيد فريب خورده و خود را از عذاب الهى مصون دانسته است_در حالی که در معرض عذاب الهی است.

✅أَدَلُّ الدَّلِيلِ عَلَى إِمْكَانِ الشَيْءٍ وُقُوعُهُ:
مهمترین دلیل برای وقوع چیزی اتفاق افتادن آن است:

لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ
بهترين افراد اين امت را از عذاب الهى ايمن ندانيد.

 🛑زبیر از عرش به فرش:

 در ميان ياران پيامبر افرادى مثل طلحه و زبير بودند كه در زمان پيامبر خدمات بزرگى به اسلام كردند و همه جا از آن ها به نيكى ياد مى شد ولى در زمان على بيعت او را شكستند و شمشير به روى امام وقت خود كشيدند و براى به دست آوردن مقام، جنگ جمل را به راه انداختند كه گروه زيادى از مسلمانان در آن جنگ كشته شدند و خود آن ها نيز به قتل رسيدند.

 🔺 حکمت ۴۵۳:
مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ -عَبْدُ اللَّه-.
زبير همواره يكى از ما اهل بيت بود تا پسر ناميمون او عبد الله به جوانى رسيد.

👈علامه شوشتری در مورد زبیر میفرماید:

قَدْ كَانَ الزُّبَيْرُ بْنُ الْعَوَّامِ فِي الظَّاهِرِ مِنْ خِيَارِ الأُمَّةِ، حَتَّى إِنَّهُ دَافَعَ يَوْمَ السَّقِيفَةِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علَيْهِ السَّلَامُ) حَتَّى كَسَرَ عُمَرُ سَيْفَهُ
زبیر بن عوام در ظاهر از بزرگان امت بود، تا آنجا که در روز سقیفه از امیرالمؤمنین دفاع کرد تا آنجا که عمر شمشیر او را شکست،
وَ مَعَ كَوْنِهِ مِنْ أُسُدِ قُرَيْشٍ، كَانَ يُعَدُّ فِي عِدَادِ بَنِي هَاشِمٍ
با اینکه از بزرگان قریش بود، در شمار بنی هاشم محسوب میشد.
وَ ازْدَادَتْ أَمْوَالُهُ، وَ نَشَأَ وَلَدُهُ عَبْدُ اللَّهِ، وَ فُتِنَ بِهِ، كَمَا قَالَ تَعَالَى: ﴿إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ﴾  
اما اموالش فزونی یافت و فرزندش عبدالله بزرگ شد و او را فریفت، چنانکه خداوند فرمود: «همانا اموال و اولاد شما وسیله آزمایش هستند»،
حَتَّى صَارَ مُحَارِبًا لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ) بِمُحَارَبَتِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)
سرانجام به جایی رسید که با جنگیدن علیه امیرالمؤمنین در حقیقت با خدا و رسولش جنگید،
فَقَدْ قَالَ لَهُ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ): «حَرْبُكَ حَرْبِي، وَ حَرْبِي حَرْبُ اللَّهِ»
چرا که پیامبر به امیرالمومنین فرموده بود: «جنگ تو با من، جنگ با خداست».،
وَ صَارَ سَبَبًا لِقَتْلِ آلَافٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ
و او باعث کشته شدن هزاران مسلمان شد.

✍️اینکه زبیر خود را از اصحاب رسول الله می‌دانست باعث شد خوف از عذاب و مکر خدا را فراموش کند و خود را ایمن بداند و به واسطه حب به فرزندش و مال پرستی در چنین چاهی بیافتد در حالی که رسول الله میفرمایند علی جان هرکسی با تو بجنگد با من جنگیده و هر کسی با من بجنگد با خدا جنگیده است.

🛑 بلعم باعورا:

در ذيل آيه شريفه ۱۷۵ سوره اعراف میفرماید:
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ
و سرگذشت کسی که آیات خود را به او عطا کردیم و او عملاً از آنان جدا شد، برای آنان بخوان؛ پس شیطان او را دنبال کرد تا به دامش انداخت و در نتیجه از گمراهان شد.

✍️ بلعم باعورا  نخست در صف مؤمنان بود و حامل آيات و علوم الهى شده بود سپس از اين مسير گام بيرون نهاد و شيطان به وسوسه او پرداخت و عاقبت كارش به گمراهى و بدبختى كشيده شد.

‌💠وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، لِقَوْلِهِ تَعَالَى “إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ”
و براى بدترين افراد اين امت نبايد از رحمت خدا مأيوس شويد زيرا خداوند مى‌فرمايد: از رحمت خدا جز كافران مأيوس نمى‌شوند.

 ❇️بدترين افراد ممكن است روزى متنبه شوند و در مقام توبه و انابه برآيند و مشمول رحمت الهى گردند.

حضرت به همه گناهکارانی که خود را از رحمت خدا مایوس میدانند توصیه میفرماید “یاس مطلقا ممنوع”.

انسان در هر مرحله ای از فساد و تباهی باشد، همچنان امکان بازگشت دارد.

 ⁉️ شرور کیست؟!

برای اینکه بدانیم دقیقا چه کسانی امکان بازگشت به دامان خدا را دارند، باید ابتدا بدانیم در روایات به چه گناهان بزرگی لفظ “شرّ” اطلاق شده است:

🔺رسوا مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند:
ألا اُخبِرُكُم بشِرارِكُم ؟ قالوا : بلى يا رسولَ اللّه
آيا شما را از بدترين افرادتان آگاه نكنم؟ عرض كردند : چرا اى رسول خدا .
قالَ : المَشّاؤونَ بالنَّميمَةِ
فرمود : كسانى كه سخن چينى مى كنند،
المُفَرِّقونَ بَينَ الأحِبَّةِ
آنان كه ميان دوستان جدايى مى افكنند _دو به هم زن ها_،
الباغُونَ لِلبُرَآءِ العَيبَ
كسانى كه براى افراد پاك و بى گناه عيب مى تراشند.

🔺روایت بعدی هم از وجود مبارک رسول الله صلوات الله علیه است:
خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلنَّاسَ فَقَالَ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِشِرَارِكُمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ
آيا من شما را به بدترين خودتان مطّلع نكنم‌؟گفتند:چرا يا رسول اللّٰه
قَالَ اَلَّذِي يَمْنَعُ رِفْدَهُ
فرمود:آنكه از بخشش به میهمان خودداری کند،
وَ يَضْرِبُ عَبْدَهُ
و بندۀ خود را مى‌زند،
وَ يَتَزَوَّدُ وَحْدَهُ
و توشۀ خود را تنها مى‌خورد،
فَظَنُّوا أَنَّ اَللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً هُوَ شَرٌّ مِنْ هَذَا ثُمَّ قَالَ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَنْ هُوَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ
شما میپنداريد كه خداوند از او خلقى بدتر نيافريده؟ سپس فرمود:آيا به شما خبر ندهم از بدتر از آن‌؟گفتند:چرا يا رسول اللّٰه
 قَالَ اَلَّذِي لاَ يُرْجَى خَيْرُهُ وَ لاَ يُؤْمَنُ شَرُّهُ فَظَنُّوا أَنَّ اَللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً هُوَ شَرٌّ مِنْ هَذَا ثُمَّ قَالَ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَنْ هُوَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ
فرمود:آنكه اميدِ خيرى از او نيست و ايمنى از شرّ او نيست،بپنداريد كه خدا بدتر از آن نيافريده است. سپس فرمود:آيا شما را به بدتر از آن خبر ندهم‌؟گفتند:چرا يا رسول اللّٰه
قَالَ اَلْمُتَفَحِّشُ اَللَّعَّانُ اَلَّذِي إِذَا ذُكِرَ عِنْدَهُ اَلْمُؤْمِنُونَ لَعَنَهُمْ وَ إِذَا ذَكَرُوهُ لَعَنُوهُ
فرمود: فحاش بد دهن پر لعن،آن كسى كه چون مؤمنان در بر او ياد آورى شوند، به آنها لعن فرستد و چون او را نزد مومنین ياد كنند، مومنین به او لعن كنند.

✍️ روایات در مورد “شر” و انسان های “شرور” زیاد است ولی نکته مهم آنکه حضرت در حکمت ۳۷۷ میفرماید همین افراد هم حق مایوس شدن از رحمت الهی را ندارند. و اگر مایوس شدند دو گناه مرتکب شده اند.

✅در تاريخ انبیاء و در تاریخ اسلام نيز افراد زيادى را سراغ داريم كه روزى در صف كفار و بدكاران و سارقان و مانند آن بودند اما ناگهان بيدار شدند و به راه حق برگشتند و عاقبت به خير شدند.
 
🛑 زن بدکاره ای که بهشتی از شد:

📚مرحوم کلینی در جلد ۸ کافی داستانی را از عابد بنی اسرائیل نقل میکند که بسیار تکان دهنده است:

دربنى اسرائيل مرد عابدى بود كه به هيچ وجه به دنيا آلوده نشده و نزدیک دنیا نشده بود
شيطان كه از وضع او رنج ميبرد از بينى خود فرياد كشيد لشكريانش به دور او جمع شدند
شیطان گفت: كداميك از شما است كه بتواند اين شخص را از راه به در كند؟
يكى گفت: من. گفت: از چه راه بسراغش ميروى‌؟ پاسخ داد: از راه زنها.
شيطان گفت: تو حريف اونيستى، چون او زنان را نيازموده و لذتى ازاز آنها نبرده كه گول بخورد
ديگرى گفت: من. پرسيد: تو از چه راه گولش ميزنى‌؟ گفت: از راه باده‌گسارى و خوشيها. به او گفت: تو هم مرد اين كار نيستى چون او اهل اينها نيست.
سومى گفت: من او را گمراه ميكنم، پرسيد: از چه راه‌؟ گفت: از راه كار خير. شيطان گفت: برو كه تو حريف او هستى.
شيطانك بيامد و در برابر او جايى را انتخاب كرد و شروع كرد به نماز خواندن.
و آن عابد چنان بود كه شبانه‌روز قدرى ميخوابيد و استراحت ميكرد، ولى شيطانك هيچ نميخوابيد و استراحت نداشت يكسره نماز ميخواند.
آن مرد عابد كه خود را در برابر او كم ارزش ديد و عبادتش را كوچك دانست نزد آن شيطانك رفت و به او گفت: اى بندۀ خدا چه چيز تو را به اين همه نماز خواندن نيرو داده و وادار كرده؟ پاسخش را نداد.
بار دوم پرسيد باز هم پاسخش را نداد. تا بار سوم كه پرسيد گفت: اى بندۀ خدا من گناهى كرده‌ام و از آن توبه نموده‌ام و هر گاه آن گناه را بخاطر مى‌آورم بنماز خواندن نيرو ميگيرم
مرد عابد گفت آن گناه را به من هم بگو تا انجام دهم و دنبالش توبه كنم و در نتيجه مانند تو بر خواندن نماز نيرو بگيرم.
شيطانك به او گفت: به شهر برو و سراغ فلان زن بدکاره را بگير و دو درهم به او بده و با او درآويز و كام خود برگير و سپس توبه كن تا مانند من بر عبادت نيرو بگيرى
عابد گفت: دو درهم را از كجا بياورم‌؟ من كه نميدانم درهم چيست‌؟ شيطان از زير پاى خود دو درهم بيرون آورده به او داد، عابد برخاست و با همان جامه و لباس خود كه در آن عبادت ميكرد به شهر وارد شد و سراغ منزل آن زن را گرفت
فَأَرْشَدَهُ النَّاسُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ جَاءَ يَعِظُهَا فَأَرْشَدُوهُ
مردم او را به خانه آن زن راهنمائى كردند و گمان كردند براى موعظه او آمده…
آن زن به او گفت: اى مرد تو در وضع و لباسى به خانه  من آمده‌اى كه معمولا كسى با اين وضع و لباس نزد من نمي آيد، شرح حال خود را براى من بگو.
فَأَخْبَرَهَا فَقَالَتْ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ تَرْكَ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَ لَيْسَ كُلُّ مَنْ طَلَبَ التَّوْبَةَ وَجَدَهَا
عابد سرگذشت خود و شيطان را براى آن زن تعريف كرد. زن گفت: اى بندۀ خدا ترك گناه آسانتر از توبه كردن است، و چنان نيست كه هر كس توبه كند بدان برسد و توبه‌اش پذيرفته گردد.
بنظر ميرسد كه آن كس كه اين راه را پيش پاى تو گذارده شيطانى بوده در نظرت مجسم شده تا تو را از راه بدر كند اكنون بازگرد كسى را در آنجا نخواهى ديد.
عابد برگشت و آن زن همان شب از اين جهان رفت،
فَأَصْبَحَتْ فَإِذَا عَلَى بَابِهَا مَكْتُوبٌ احْضُرُوا فُلَانَةَ فَإِنَّهَا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَارْتَابَ النَّاسُ فَمَكَثُوا ثَلَاثاً لَمْ يَدْفِنُوهَا ارْتِيَاباً فِي أَمْرِهَا
و چون صبح شد ديدند بر در خانه‌اش نوشته شده: بر سر جنازۀ فلان زن حاضر شويد كه او از اهل بهشت است، مردم همه در شك و ترديد فرو رفتند، و بخاطر همان ترديدى كه در كار او پيدا كرده بودند تا سه روز جنازه‌اش را بخاك نسپردند
فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع أَنِ ائْتِ فُلَانَةَ فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ مُرِ النَّاسَ أَنْ يُصَلُّوا عَلَيْهَا فَإِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهَا وَ أَوْجَبْتُ لَهَا الْجَنَّةَ بِتَثْبِيطِهَا عَبْدِي فُلَاناً عَنْ مَعْصِيَتِي.
خداى عز و جل به پيغمبر آن زمان یعنی موسى بن عمران وحى فرمود: بالاى جنازۀ فلان زن برو و بر آن نماز بخوان و به مردم بگو: بر او نماز بخوانند كه من او را آمرزيدم و بهشت را بر او واجب كردم چون فلان بندۀ مرا از گناه و نافرمانى من باز داشت.

✍️هرگز نباید از رحمت خدا مأیوس شد چه بسا خداوند در یک لحظه به خاطر یک عمل همه گناهان شخص را بخشید.

🛑گناهکاری که به دست امام سجاد علیه‌السلام نجات پیدا کرد:

📚مرحوم مجلسی در بحار الانوار نقل میکند:
زُهَری‌ فرماندار مدینه از طرف بنی‌ اميه بود. مردی‌ را مجازات میکرد که مرد در آن حال از دنيا رفت_قتل خطائی_
او از اين اتفاق چنان ناراحت شد كه فرار كرد و بيابان‌نشينی‌ را انتخاب کرد، داخل غاری‌ شد و همان جا زندگی‌ ميكرد تا موهايش بلند شد.

علی‌ بن الحسين عليه السلام عازم حج بودند، همراهان در بين راه به ايشان عرض کردند مايلید از زهری‌ ديدن كنید، فرمود: بی‌‌ميل نيستم. حضرت وارد غار شدند همين كه او را به آن حالت دیدند فرمودند:
 
إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ مِنْ قُنُوطِكَ مَا لاَ أَخَافُ عَلَيْكَ مِنْ ذَنْبِكَ
بر اين كناره‌گيری‌ تو بيشتر بيمناكم تا از ارتكاب خونی‌ كه مبتلاشده‌ای‌.
 فَابْعَثْ بِدِيَةٍ مُسَلَّمَةٍ إِلَی‌ أَهْلِهِ وَ اُخْرُجْ إِلَی‌ أَهْلِكَ وَ مَعَالِمِ دِينِكَ
خونبهای‌ آن شخص را برای‌ خانواده‌اش بفرست از اين غارنشينی‌ دست بردار برو پيش خانواده‌ات و دستورات دينی‌ خود را بكار ببر.

 قَالَ فَقَالَ فَرَّجْتَ عَنِّي يَا سَيِّدِي وَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی‌ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالاَتَهِ
زهری‌ گفت واقعا مرا از فلاكت نجات بخشيدی‌ خداوند بزرگ خوب ميداند چه كسی‌ را راهنمای‌ مردم قرار دهد.

✍️این جمله‌ی حضرت را به بسیاری از گناه کاران بگوییم به دنبال جبران گناه خواهند رفت و توبه خواهند کرد.
ما نباید در مقام قضاوت خلق بربیاییم و از رحمت خدا بر فرد گناه کار مأیوس شویم.

🛑خودمان را جای خدا نگذاریم که بیچاره میشویم:
📚شیخ طوسی در امالی حدیث قدسی از پیامبر صلوات الله علیه و آله نقل میکند:
أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: إِنَّ رَجُلاً قَالَ يَوْماً: وَ اَللَّهِ لاَ يَغْفِرُ  اَللَّهُ  لِفُلاَنٍ
روزی‌ مردی‌ گفت:به خدا قسم!خدا فلانی‌ را نمی‌‌بخشد.
قَالَ اَللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ): ‘مَنْ ذَا اَلَّذِي تَأَلَّی‌ عَلَيَّ أَنْ لاَ أَغْفِرَ لِفُلاَنٍ
خداوند عزّتمند فرمود:چه‌كسی‌ قسم خورد كه فلانی‌ را نمی‌‌آمرزم؟،
فَإِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لِفُلاَنٍ ، وَ أَحْبَطْتُ عَمَلَ اَلْمُتَأَلِّي بِقَوْلِهِ: لاَ يَغْفِرُ  اَللَّهُ  لِفُلاَنٍ ‘
من او را بخشيدم و اعمال نيك قسم‌خورنده را به خاطر اين‌كه گفت:«خدا فلانی‌ را نمی‌‌بخشد»نابود ساختم.
✍️بارها پیش آمده که کسی به خاطر گناهانش قضاوت شده در حالی که در یک لحظه گناهان آن شخص بخشیده شده و مورد رحمت خدا قرار گرفته و فرد قضاوت کننده به خاطر قضاوت نا بجا تمام اعمال نیکش را از دست داده است.
باید همیشه این را در نظر نداشت که در عین حال که فعل شخص گناه کار بسیار بد است چه بسا خود شخص گناه کار از ما بهتر است و نزد خدا جایگاه بهتری نسبت با ما خواهد داشت.

 🛑بخشش گناهکار به خاطر عملی کوچک:
🔺علامه شوشتری میفرماید:
وَرُوِيَ: إِنَّ رَجُلًا كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ مُنْهَمِكًا فِي الْمَعَاصِي
روایت شده است: مردی در میان بنی‌اسرائیل بود که در گناهان غوطه‌ور بود،
فَأَتَى فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ عَلَى بِئْرٍ، فَإِذَا كَلْبٌ قَدْ لَهَثَ مِنَ الْعَطَشِ
در یکی از سفرهایش به چاهی رسید و دید سگی از تشنگی له‌له می‌زند.
فَرَقَّ لَهُ، فَأَخَذَ عِمَامَتَهُ وَشَدَّهَا بِخُفِّهِ، وَاسْتَقَى الْمَاءَ و أَرْوَى الْكَلْبَ
دلش برای او سوخت، پس عمامه‌اش را برداشت و آن را با کفشش بست و از چاه آب کشید و سگ را سیراب کرد.
فَأَوْحَى اللهُ تَعَالَى إِلَى نَبِيِّ ذَاكَ الزَّمَانِ: إِنِّي قَدْ غَفَرْتُ ذَنْبَهُ بِشَفَقَتِهِ عَلَى خَلْقٍ مِنْ خَلْقِي
خداوند به پیامبر آن زمان وحی کرد: «من گناهان او را به خاطر مهربانی‌اش به یکی از مخلوقاتم بخشیدم.»
فَسَمِعَ ذَلِكَ فَتَابَ.
وقتی آن مرد این را شنید، توبه کرد. 


⁉️ اینکه گفته میشود آیا گناهکار میتواند شهید شود یا نه؟!

بله میشود گناهکار شهید شود. چه بسا به خاطر عملی خداوند گناهان او را ببخشد و بعد او را شهید کند.

چه بسا با کوله بار گناه شهید شود و در لحظه ی ریخته شدن خون به زمین، بخشیده شود. 

🛑گناهکاری که با یک قرص نان، گناهش بخشیده شد:
🔺مرحوم صدوق در ثواب الاعمال از امام باقر علیه‌السلام روایت نقل میکند:
عَبَدَ اَللَّهَ عَابِدٌ ثَمَانِينَ سَنَةً ثُمَّ أَشْرَفَ عَلَی‌ اِمْرَأَةٍ فَوَقَعَتْ فِي نَفْسِهِ
عابدی‌ هشتاد سال خدا را عبادت كرد، تا آنكه نگاهش به زنی‌ افتاد،و مهر او در دلش جای‌ گرفت
 فَنَزَلَ إِلَيْهَا فَرَاوَدَهَا عَنْ نَفْسِهَا فَطَاوَعَتْهُ
او از جايگاه خود  به پايين آمد و او را به زنا فرا خواند و زن او را اجابت نمود.
فَلَمَّا قَضَی‌ مِنْهَا حَاجَتَهُ طَرَقَ مَلَكُ اَلْمَوْتِ فَاعْتُقِلَ لِسَانُهُ
و هنگامی‌ كه كام خود را از آن زن گرفت،فرشتۀ مرگ در نزد او حاضر شد و زبان عابد پير از ديدن او لكنت گرفت،
فَمَرَّ سَائِلٌ فَأَشَارَ إِلَيْهِ أَنْ خُذْ  رَغِيفاً كَانَ فِي كِسَائِهِ
در اين اثناء فقيری‌ بر او گذر كرد و عابد به او اشاره كرد تا نانی‌ را كه در عبای‌ او بود بردارد،
فَأَحْبَطَ اَللَّهُ عَمَلَ ثَمَانِينَ سَنَةً بِتِلْكَ اَلزِّنْيَةِ وَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ بِذَلِكَ اَلرَّغِيفِ
پس خداوند عبادت هشتاد سال او را به سبب آن زنا محو كرد، و گناه زنای‌ او را به خاطر آن قرص نان بخشيد.

 🛑ناامیدی از خدا، استخوان سوز تر از هر سرما:
🔺امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:
اَلْيَأْسَ مِنْ رَوْحِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَشَدُّ بَرْداً مِنَ اَلزَّمْهَرِيرِ
دل كسی‌ كه از رحمت الهی‌ مأيوس گشته از برف سردتر است.

✍️سردی نشانه ی خمودگی و عدم حرکت است. انسانی که از رحمت خدا مایوس باشد بی حرکت شده و به سمت خوبی ها حرکت نمیکند.

 🔰نکات مهم🔰
👈نکته اول:
تا وقتی ایمانتان ثابت نشده، به خودتان اطمینان نداشته باشید:

🔺خطبه ۱۸۹:
فَمِنَ الْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ، وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ
بعضى از ايمانها ثابت و استوار در دلهاست و بعضى ديگر ناپايدار و عاريتى است در ميان قلبها و سينه ها تا سرآمدى معلوم.
فَإِذَا كَانَتْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ مِنْ أَحَدٍ فَقِفُوهُ حَتَّى يَحْضُرَهُ الْمَوْتُ، فَعِنْدَ ذَلِكَ يَقَعُ حَدُّ الْبَرَاءَةِ
هر گاه خواستيد از کسى بيزارى جوييد مهلت دهيد تا زمان مرگش فرا رسد که آن هنگام اگر از گناهانش توبه نکرد و تزلزل پيدا کرد زمان بيزارى جستن است.

✍️باید یاد بگیریم در مقام قضاوت ننشینیم و جای خدا را نگیریم، وظیفه ما حسن ظن به همگان است.
 
👈نکته دوم:
هیچگاه برای درمان دیر نیست:

هیچگاه نباید از رحمت خدا نا امید شد. هیچگاه نباید از بازگشت به سمت خوبی ها دست کشید.

مردم وظیفه دارند در اوج گناهکاری نیز امیدشان به خدا را از دست ندهند و مانند کسی که بهترین اعمال صالح را دارند، به خداوند امیدوار باشند.

از منظر امیرالمومنین این وظیفه‌ی علماست که روح خوف و رجاء را در جامعه زنده نگه دارند تا خوبان مغرور به خوبی نشوند و بدها مایوس از اصلاح.
وظیفه دکتر است که در اوج ناامیدی مریض را امیدوار زنده ماندن کند و تلاشش را بکند هر چند تفاوت در چند روز و چند ساعت بیشتر باشد.

 🔺حکمت ۹۰:
الْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَ لَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ
فقيه و بصير در دين در حدّ كمال كسى است كه مردم را از رحمت الهى نوميد نسازد و از لطف او مأيوس نكند و از مجازات هاى او ايمن ننمايد.

حکمت سیصد و هفتاد و هفتم

حکمت سیصد و هفتاد و هفتم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمت ها
۱۴۰۴/۵/۴_۱صفر

💢حکمت۳۷۷💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت سیصد و هفتاد و هفتم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
43:58 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ قَالَ (عليه السلام): لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ، لِقَوْلِهِ تَعَالَى “فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ”؛ وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، لِقَوْلِهِ تَعَالَى “إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ”.

و امام (ع) فرمود: بر بهترين كسان اين امت هم از عذاب خداى ايمن مباش، زيرا خداى تعالى مى فرمايد: «از مكر خداوند جز زيانكاران ايمن نيستند»  و بر بدترين كسان اين امت، از رحمت خداوند مأيوس مباش كه خداى تعالى فرموده است: «هر آينه از رحمت خدا جز كافران نوميد نگردند».

💠وَ قَالَ (عليه السلام):
لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ
بهترين افراد اين امت را از عذاب الهى ايمن ندانيد،
💠 لِقَوْلِهِ تَعَالَى “فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ”
زيرا خداوند مى‌فرمايد: جز زيان‌ كاران هيچ‌ كسی در برابر مجازات الهى احساس امنيت نمى‌كند _زیرا ممكن است يك روز لغزشى پيدا كند و در صف بدكاران قرار گيرد)؛
💠وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ
و براى بدترين افراد اين امت نبايد از رحمت خدا مأيوس شويد،
💠لِقَوْلِهِ تَعَالَى “إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ”
زيرا خداوند مى‌فرمايد: از رحمت خدا جز كافران مأيوس نمى‌شوند.

 

✅حضرت در این حکمت به دو مطلب اشاره میفرمایند:

1⃣مومنین نباید به خاطر اعمالشان احساس امنیت از مکر الهی داشته باشند زیرا در این حالت دچار خسران میشوند. خوف از عذاب الهی باید همواره باشد.

2⃣گنهکارانی که کوهی از گناه به دوش دارند نیز هیچ دلیلی برای مایوس شدن از رحمت خدا ندارند.


💠لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ
بهترين افراد اين امت را از عذاب الهى ايمن ندانيد،
💠لِقَوْلِهِ تَعَالَى “فَلا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخاسِرُونَ”
زيرا خداوند مى‌فرمايد: جز زيان‌ كاران هيچ‌ كسی در برابر مجازات الهى احساس امنيت نمى‌كند _زیرا ممكن است يك روز لغزشى پيدا كند و در صف بدكاران قرار گيرد.

 ❇️خدا با کسی عقد اخوت نبسته:

مومن در هر مرتبه‌ای از ایمان هست، نباید خیال کند که دیگر از بند شیطان و هوای نفس رسته است و امکان سقوط برای او نیست. از  قضا همین فکر خودش آغاز سقوط انسان است.

انسان تا لحظه ای که در دنیا است در معرض امتحان است  و در هر امتحانی امکان لغزش و سقوط وجود دارد.

✳️متقین خودشان را در امنیت از عذاب نمی بینند:
🔺حضرت در خطبه متقین می‌فرمایند:
 لَا يَرْضَوْنَ مِنْ أَعْمَالِهِمُ الْقَلِيلَ وَ لَا يَسْتَكْثِرُونَ الْكَثِيرَ،
از اعمال اندک، خشنود نمى شوند و اعمال فراوان خود را زياد نمى شمارند.
فَهُمْ لِأَنْفُسِهِمْ مُتَّهِمُونَ وَ مِنْ أَعْمَالِهِمْ مُشْفِقُونَ
بلکه پيوسته خود را به کوتاهى و قصور متّهم مى سازند و از اعمال خود نگرانند.
إِذَا زُكِّيَ أَحَدٌ مِنْهُمْ، خَافَ مِمَّا يُقَالُ لَهُ، فَيَقُولُ أَنَا أعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْ غَيْرِي وَ رَبِّي أَعْلَمُ بِي مِنِّي بِنَفْسِي
هر گاه يکى از آنها را مدح و ستايش کنند. از آنچه درباره او گفته شده به هراس مى افتد و مى گويد : من از ديگران نسبت به خود آگاه ترم و پروردگارم به اعمال من از من آگاه تر است ،
اللَّهُمَّ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا يَقُولُونَ وَ اجْعَلْنِي أَفْضَلَ مِمَّا يَظُنُّونَ وَ اغْفِرْ لِي مَا لَا يَعْلَمُونَ
بارالها! مرا به جهت نيکيهايى که به من نسبت مى دهند مؤاخذه مفرما! و مرا برتر از آنچه آنها گمان مى کنند قرار ده و گناهانى را که من دارم و آنها نمى دانند ببخش!

✅ امیرالمومنین، امام المتقین است:
🔺خطبه ۲۱۶:
وَ رُبَّمَا اسْتَحْلَى النَّاسُ الثَّنَاءَ بَعْدَ الْبَلَاءِ
بسيار مى شود که مردم، ستودن افراد را به جهت تلاشهايشان در اداى حق جایز مى شمارند؛
فَلَا تُثْنُوا عَلَيَّ بِجَمِيلِ ثَنَاءٍ
ممکن است اين امر براى شما ايرادى نداشته باشد، ولى من از شما مى خواهم که مرا با سخنان زيباى خود مدح نکند.
لِإِخْرَاجِي نَفْسِي إِلَى اللَّهِ سُبْحَانَهُ، وَ إِلَيْكُمْ مِنَ الْبَقِيَّةِ فِي حُقُوقٍ
تا در مقابل خدا و شما وظایفم را انجام دهم و حقوقى  که به دوشم مانده است را بپردازم.
لَمْ أَفْرُغْ مِنْ أَدَائِهَا وَ فَرَائِضَ لَا بُدَّ مِنْ إِمْضَائِهَا
چرا که هنوز در اداى آنها به طور کامل فراغت نيافته ام و واجباتى که بر عهده دارم کاملا به مرحله اجرا در نيامده است.

✳️هر کسی از مکر خدا خود را ایمن بداند، خسارت میکند:

🔺قرآن کریم در سوره اعراف میفرماید:

أَفَأَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا بَيَاتًا وَهُمْ نَائِمُونَ
آیا اهل شهرها ایمنند از اینکه هنگام شب، عذاب ما در حالی که خوابند بر آنان درآید؟!
أَوَ أَمِنَ أَهْلُ الْقُرَىٰ أَنْ يَأْتِيَهُمْ بَأْسُنَا ضُحًى وَهُمْ يَلْعَبُونَ
آیا اهل شهرها ایمنند از اینکه هنگام روز، عذاب ما در حالی که سرگرم امور دنیایی اند بر آنان در آید؟!
أَفَأَمِنُوا مَكْرَ اللَّهِ فَلَا يَأْمَنُ مَكْرَ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْخَاسِرُونَ
آیا از عذاب و انتقام خدا ایمنند در حالی که جز گروه زیانکاران خود را از عذاب و انتقام خدا ایمن نمی دانند؟!


⁉️سوالی که اینجا مطرح است آن است که این آیات ظاهرا در مورد افراد گناهکار و غافل از یاد خداست که در معرض عذاب و خسران اند، چرا حضرت این آیه را در مورد افراد مومنی که اهل کار خیر اند و اتفاقا دلخوش به کارهای خیر خودشان هستند به کار برده است؟!!

📚 علامه طباطبایی در المیزان ذیل آیه مورد بحث میفرماید:
مردم ایمن از مکر خدا زیانکارانند، زیرا همان ایمنى‏شان هم مکر خدا است.

✍️به تعبیر دیگر خود این ایمنی، غفلت است و غفلت خود مرتبه ای از خطا است که انسان را مستحق عذاب میکند.

 ❇️مثل ملائک باید هر دم خوف داشت :

🔺در خطبه ۹۱ در مورد ملائک فرمود:
لَمْ یَسْتَعْظِمُوا مَا مَضَی مِنْ أَعْمَالِهِمْ وَ لَوِ اسْتَعْظَمُوا ذَلِکَ لَنَسَخَ الرَّجَاءُ مِنْهُمْ شَفَقَاتِ وَجَلِهِمْ
آنها اعمال گذشته خود را بزرگ نشمرده که اگر بزرگ مى شمردند اميدوارى بيش از حدّ خوفشان را از بين مى برد.


⁉️منظور از مكر الهى چيست؟

«مكر» در فارسىِ امروز به معناى توطئه مخفيانه براى انجام كارهاى خلاف است و جنبه ضد ارزش دارد در حالى كه در لغت عرب به معناى هرنوع چاره انديشى براى بازداشتن از كاری است.

 مکر خداوند درمورد گنهكاران به معنای مجازات هاى الهى است که باعث باز داشتن گناهکار از گناه است.

 و مکر خداوند در مورد نيكوكاران به معنای بازداشتن آنان از خطرات و عوامل سقوط است.

 🔺حضرت علیه‌السلام در غررالحكم میفرماید:
مَنْ أمِنَ مَكرَ اللهِ هَلَك
كسى كه خود را از عذاب الهى در امان ببيند هلاك مى شود.

 🔺 امام صادق علیه‌السلام می‌فرماید:
إِذَا رَأَيتُمُ الْعَبْدَ يتَفَقَّدُ الذُّنُوبَ مِنَ النَّاسِ نَاسِياً لِذَنْبِهِ فَاعْلَمُوا أَنَّهُ قَدْ مُكِرَ بِهِ
هنگامى كه ببينيد كسى از بندگان خدا گناهان مردم را مورد توجه قرار مى دهد و گناه خود را فراموش مى كند بدانيد فريب خورده و خود را از عذاب الهى مصون دانسته است_در حالی که در معرض عذاب الهی است.

✅أَدَلُّ الدَّلِيلِ عَلَى إِمْكَانِ الشَيْءٍ وُقُوعُهُ:
مهمترین دلیل برای وقوع چیزی اتفاق افتادن آن است:

لَا تَأْمَنَنَّ عَلَى خَيْرِ هَذِهِ الْأُمَّةِ عَذَابَ اللَّهِ
بهترين افراد اين امت را از عذاب الهى ايمن ندانيد.

 🛑زبیر از عرش به فرش:

 در ميان ياران پيامبر افرادى مثل طلحه و زبير بودند كه در زمان پيامبر خدمات بزرگى به اسلام كردند و همه جا از آن ها به نيكى ياد مى شد ولى در زمان على بيعت او را شكستند و شمشير به روى امام وقت خود كشيدند و براى به دست آوردن مقام، جنگ جمل را به راه انداختند كه گروه زيادى از مسلمانان در آن جنگ كشته شدند و خود آن ها نيز به قتل رسيدند.

 🔺 حکمت ۴۵۳:
مَا زَالَ الزُّبَيْرُ رَجُلًا مِنَّا أَهْلَ الْبَيْتِ، حَتَّى نَشَأَ ابْنُهُ الْمَشْئُومُ -عَبْدُ اللَّه-.
زبير همواره يكى از ما اهل بيت بود تا پسر ناميمون او عبد الله به جوانى رسيد.

👈علامه شوشتری در مورد زبیر میفرماید:

قَدْ كَانَ الزُّبَيْرُ بْنُ الْعَوَّامِ فِي الظَّاهِرِ مِنْ خِيَارِ الأُمَّةِ، حَتَّى إِنَّهُ دَافَعَ يَوْمَ السَّقِيفَةِ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ (علَيْهِ السَّلَامُ) حَتَّى كَسَرَ عُمَرُ سَيْفَهُ
زبیر بن عوام در ظاهر از بزرگان امت بود، تا آنجا که در روز سقیفه از امیرالمؤمنین دفاع کرد تا آنجا که عمر شمشیر او را شکست،
وَ مَعَ كَوْنِهِ مِنْ أُسُدِ قُرَيْشٍ، كَانَ يُعَدُّ فِي عِدَادِ بَنِي هَاشِمٍ
با اینکه از بزرگان قریش بود، در شمار بنی هاشم محسوب میشد.
وَ ازْدَادَتْ أَمْوَالُهُ، وَ نَشَأَ وَلَدُهُ عَبْدُ اللَّهِ، وَ فُتِنَ بِهِ، كَمَا قَالَ تَعَالَى: ﴿إِنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ﴾  
اما اموالش فزونی یافت و فرزندش عبدالله بزرگ شد و او را فریفت، چنانکه خداوند فرمود: «همانا اموال و اولاد شما وسیله آزمایش هستند»،
حَتَّى صَارَ مُحَارِبًا لِلَّهِ وَلِرَسُولِهِ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ) بِمُحَارَبَتِهِ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ)
سرانجام به جایی رسید که با جنگیدن علیه امیرالمؤمنین در حقیقت با خدا و رسولش جنگید،
فَقَدْ قَالَ لَهُ النَّبِيُّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ): «حَرْبُكَ حَرْبِي، وَ حَرْبِي حَرْبُ اللَّهِ»
چرا که پیامبر به امیرالمومنین فرموده بود: «جنگ تو با من، جنگ با خداست».،
وَ صَارَ سَبَبًا لِقَتْلِ آلَافٍ مِنَ الْمُسْلِمِينَ
و او باعث کشته شدن هزاران مسلمان شد.

✍️اینکه زبیر خود را از اصحاب رسول الله می‌دانست باعث شد خوف از عذاب و مکر خدا را فراموش کند و خود را ایمن بداند و به واسطه حب به فرزندش و مال پرستی در چنین چاهی بیافتد در حالی که رسول الله میفرمایند علی جان هرکسی با تو بجنگد با من جنگیده و هر کسی با من بجنگد با خدا جنگیده است.

🛑 بلعم باعورا:

در ذيل آيه شريفه ۱۷۵ سوره اعراف میفرماید:
وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ الَّذِي آتَيْنَاهُ آيَاتِنَا فَانْسَلَخَ مِنْهَا فَأَتْبَعَهُ الشَّيْطَانُ فَكَانَ مِنَ الْغَاوِينَ
و سرگذشت کسی که آیات خود را به او عطا کردیم و او عملاً از آنان جدا شد، برای آنان بخوان؛ پس شیطان او را دنبال کرد تا به دامش انداخت و در نتیجه از گمراهان شد.

✍️ بلعم باعورا  نخست در صف مؤمنان بود و حامل آيات و علوم الهى شده بود سپس از اين مسير گام بيرون نهاد و شيطان به وسوسه او پرداخت و عاقبت كارش به گمراهى و بدبختى كشيده شد.

‌💠وَ لَا تَيْأَسَنَّ لِشَرِّ هَذِهِ الْأُمَّةِ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، لِقَوْلِهِ تَعَالَى “إِنَّهُ لا يَيْأَسُ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكافِرُونَ”
و براى بدترين افراد اين امت نبايد از رحمت خدا مأيوس شويد زيرا خداوند مى‌فرمايد: از رحمت خدا جز كافران مأيوس نمى‌شوند.

 ❇️بدترين افراد ممكن است روزى متنبه شوند و در مقام توبه و انابه برآيند و مشمول رحمت الهى گردند.

حضرت به همه گناهکارانی که خود را از رحمت خدا مایوس میدانند توصیه میفرماید “یاس مطلقا ممنوع”.

انسان در هر مرحله ای از فساد و تباهی باشد، همچنان امکان بازگشت دارد.

 ⁉️ شرور کیست؟!

برای اینکه بدانیم دقیقا چه کسانی امکان بازگشت به دامان خدا را دارند، باید ابتدا بدانیم در روایات به چه گناهان بزرگی لفظ “شرّ” اطلاق شده است:

🔺رسوا مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به اصحابشان فرمودند:
ألا اُخبِرُكُم بشِرارِكُم ؟ قالوا : بلى يا رسولَ اللّه
آيا شما را از بدترين افرادتان آگاه نكنم؟ عرض كردند : چرا اى رسول خدا .
قالَ : المَشّاؤونَ بالنَّميمَةِ
فرمود : كسانى كه سخن چينى مى كنند،
المُفَرِّقونَ بَينَ الأحِبَّةِ
آنان كه ميان دوستان جدايى مى افكنند _دو به هم زن ها_،
الباغُونَ لِلبُرَآءِ العَيبَ
كسانى كه براى افراد پاك و بى گناه عيب مى تراشند.

🔺روایت بعدی هم از وجود مبارک رسول الله صلوات الله علیه است:
خَطَبَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ اَلنَّاسَ فَقَالَ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِشِرَارِكُمْ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ
آيا من شما را به بدترين خودتان مطّلع نكنم‌؟گفتند:چرا يا رسول اللّٰه
قَالَ اَلَّذِي يَمْنَعُ رِفْدَهُ
فرمود:آنكه از بخشش به میهمان خودداری کند،
وَ يَضْرِبُ عَبْدَهُ
و بندۀ خود را مى‌زند،
وَ يَتَزَوَّدُ وَحْدَهُ
و توشۀ خود را تنها مى‌خورد،
فَظَنُّوا أَنَّ اَللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً هُوَ شَرٌّ مِنْ هَذَا ثُمَّ قَالَ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَنْ هُوَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ
شما میپنداريد كه خداوند از او خلقى بدتر نيافريده؟ سپس فرمود:آيا به شما خبر ندهم از بدتر از آن‌؟گفتند:چرا يا رسول اللّٰه
 قَالَ اَلَّذِي لاَ يُرْجَى خَيْرُهُ وَ لاَ يُؤْمَنُ شَرُّهُ فَظَنُّوا أَنَّ اَللَّهَ لَمْ يَخْلُقْ خَلْقاً هُوَ شَرٌّ مِنْ هَذَا ثُمَّ قَالَ أَ لاَ أُخْبِرُكُمْ بِمَنْ هُوَ شَرٌّ مِنْ ذَلِكَ قَالُوا بَلَى يَا رَسُولَ اَللَّهِ
فرمود:آنكه اميدِ خيرى از او نيست و ايمنى از شرّ او نيست،بپنداريد كه خدا بدتر از آن نيافريده است. سپس فرمود:آيا شما را به بدتر از آن خبر ندهم‌؟گفتند:چرا يا رسول اللّٰه
قَالَ اَلْمُتَفَحِّشُ اَللَّعَّانُ اَلَّذِي إِذَا ذُكِرَ عِنْدَهُ اَلْمُؤْمِنُونَ لَعَنَهُمْ وَ إِذَا ذَكَرُوهُ لَعَنُوهُ
فرمود: فحاش بد دهن پر لعن،آن كسى كه چون مؤمنان در بر او ياد آورى شوند، به آنها لعن فرستد و چون او را نزد مومنین ياد كنند، مومنین به او لعن كنند.

✍️ روایات در مورد “شر” و انسان های “شرور” زیاد است ولی نکته مهم آنکه حضرت در حکمت ۳۷۷ میفرماید همین افراد هم حق مایوس شدن از رحمت الهی را ندارند. و اگر مایوس شدند دو گناه مرتکب شده اند.

✅در تاريخ انبیاء و در تاریخ اسلام نيز افراد زيادى را سراغ داريم كه روزى در صف كفار و بدكاران و سارقان و مانند آن بودند اما ناگهان بيدار شدند و به راه حق برگشتند و عاقبت به خير شدند.
 
🛑 زن بدکاره ای که بهشتی از شد:

📚مرحوم کلینی در جلد ۸ کافی داستانی را از عابد بنی اسرائیل نقل میکند که بسیار تکان دهنده است:

دربنى اسرائيل مرد عابدى بود كه به هيچ وجه به دنيا آلوده نشده و نزدیک دنیا نشده بود
شيطان كه از وضع او رنج ميبرد از بينى خود فرياد كشيد لشكريانش به دور او جمع شدند
شیطان گفت: كداميك از شما است كه بتواند اين شخص را از راه به در كند؟
يكى گفت: من. گفت: از چه راه بسراغش ميروى‌؟ پاسخ داد: از راه زنها.
شيطان گفت: تو حريف اونيستى، چون او زنان را نيازموده و لذتى ازاز آنها نبرده كه گول بخورد
ديگرى گفت: من. پرسيد: تو از چه راه گولش ميزنى‌؟ گفت: از راه باده‌گسارى و خوشيها. به او گفت: تو هم مرد اين كار نيستى چون او اهل اينها نيست.
سومى گفت: من او را گمراه ميكنم، پرسيد: از چه راه‌؟ گفت: از راه كار خير. شيطان گفت: برو كه تو حريف او هستى.
شيطانك بيامد و در برابر او جايى را انتخاب كرد و شروع كرد به نماز خواندن.
و آن عابد چنان بود كه شبانه‌روز قدرى ميخوابيد و استراحت ميكرد، ولى شيطانك هيچ نميخوابيد و استراحت نداشت يكسره نماز ميخواند.
آن مرد عابد كه خود را در برابر او كم ارزش ديد و عبادتش را كوچك دانست نزد آن شيطانك رفت و به او گفت: اى بندۀ خدا چه چيز تو را به اين همه نماز خواندن نيرو داده و وادار كرده؟ پاسخش را نداد.
بار دوم پرسيد باز هم پاسخش را نداد. تا بار سوم كه پرسيد گفت: اى بندۀ خدا من گناهى كرده‌ام و از آن توبه نموده‌ام و هر گاه آن گناه را بخاطر مى‌آورم بنماز خواندن نيرو ميگيرم
مرد عابد گفت آن گناه را به من هم بگو تا انجام دهم و دنبالش توبه كنم و در نتيجه مانند تو بر خواندن نماز نيرو بگيرم.
شيطانك به او گفت: به شهر برو و سراغ فلان زن بدکاره را بگير و دو درهم به او بده و با او درآويز و كام خود برگير و سپس توبه كن تا مانند من بر عبادت نيرو بگيرى
عابد گفت: دو درهم را از كجا بياورم‌؟ من كه نميدانم درهم چيست‌؟ شيطان از زير پاى خود دو درهم بيرون آورده به او داد، عابد برخاست و با همان جامه و لباس خود كه در آن عبادت ميكرد به شهر وارد شد و سراغ منزل آن زن را گرفت
فَأَرْشَدَهُ النَّاسُ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ جَاءَ يَعِظُهَا فَأَرْشَدُوهُ
مردم او را به خانه آن زن راهنمائى كردند و گمان كردند براى موعظه او آمده…
آن زن به او گفت: اى مرد تو در وضع و لباسى به خانه  من آمده‌اى كه معمولا كسى با اين وضع و لباس نزد من نمي آيد، شرح حال خود را براى من بگو.
فَأَخْبَرَهَا فَقَالَتْ لَهُ يَا عَبْدَ اللَّهِ إِنَّ تَرْكَ الذَّنْبِ أَهْوَنُ مِنْ طَلَبِ التَّوْبَةِ وَ لَيْسَ كُلُّ مَنْ طَلَبَ التَّوْبَةَ وَجَدَهَا
عابد سرگذشت خود و شيطان را براى آن زن تعريف كرد. زن گفت: اى بندۀ خدا ترك گناه آسانتر از توبه كردن است، و چنان نيست كه هر كس توبه كند بدان برسد و توبه‌اش پذيرفته گردد.
بنظر ميرسد كه آن كس كه اين راه را پيش پاى تو گذارده شيطانى بوده در نظرت مجسم شده تا تو را از راه بدر كند اكنون بازگرد كسى را در آنجا نخواهى ديد.
عابد برگشت و آن زن همان شب از اين جهان رفت،
فَأَصْبَحَتْ فَإِذَا عَلَى بَابِهَا مَكْتُوبٌ احْضُرُوا فُلَانَةَ فَإِنَّهَا مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ فَارْتَابَ النَّاسُ فَمَكَثُوا ثَلَاثاً لَمْ يَدْفِنُوهَا ارْتِيَاباً فِي أَمْرِهَا
و چون صبح شد ديدند بر در خانه‌اش نوشته شده: بر سر جنازۀ فلان زن حاضر شويد كه او از اهل بهشت است، مردم همه در شك و ترديد فرو رفتند، و بخاطر همان ترديدى كه در كار او پيدا كرده بودند تا سه روز جنازه‌اش را بخاك نسپردند
فَأَوْحَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ إِلَى نَبِيٍّ مِنَ الْأَنْبِيَاءِ لَا أَعْلَمُهُ إِلَّا مُوسَى بْنَ عِمْرَانَ ع أَنِ ائْتِ فُلَانَةَ فَصَلِّ عَلَيْهَا وَ مُرِ النَّاسَ أَنْ يُصَلُّوا عَلَيْهَا فَإِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لَهَا وَ أَوْجَبْتُ لَهَا الْجَنَّةَ بِتَثْبِيطِهَا عَبْدِي فُلَاناً عَنْ مَعْصِيَتِي.
خداى عز و جل به پيغمبر آن زمان یعنی موسى بن عمران وحى فرمود: بالاى جنازۀ فلان زن برو و بر آن نماز بخوان و به مردم بگو: بر او نماز بخوانند كه من او را آمرزيدم و بهشت را بر او واجب كردم چون فلان بندۀ مرا از گناه و نافرمانى من باز داشت.

✍️هرگز نباید از رحمت خدا مأیوس شد چه بسا خداوند در یک لحظه به خاطر یک عمل همه گناهان شخص را بخشید.

🛑گناهکاری که به دست امام سجاد علیه‌السلام نجات پیدا کرد:

📚مرحوم مجلسی در بحار الانوار نقل میکند:
زُهَری‌ فرماندار مدینه از طرف بنی‌ اميه بود. مردی‌ را مجازات میکرد که مرد در آن حال از دنيا رفت_قتل خطائی_
او از اين اتفاق چنان ناراحت شد كه فرار كرد و بيابان‌نشينی‌ را انتخاب کرد، داخل غاری‌ شد و همان جا زندگی‌ ميكرد تا موهايش بلند شد.

علی‌ بن الحسين عليه السلام عازم حج بودند، همراهان در بين راه به ايشان عرض کردند مايلید از زهری‌ ديدن كنید، فرمود: بی‌‌ميل نيستم. حضرت وارد غار شدند همين كه او را به آن حالت دیدند فرمودند:
 
إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكَ مِنْ قُنُوطِكَ مَا لاَ أَخَافُ عَلَيْكَ مِنْ ذَنْبِكَ
بر اين كناره‌گيری‌ تو بيشتر بيمناكم تا از ارتكاب خونی‌ كه مبتلاشده‌ای‌.
 فَابْعَثْ بِدِيَةٍ مُسَلَّمَةٍ إِلَی‌ أَهْلِهِ وَ اُخْرُجْ إِلَی‌ أَهْلِكَ وَ مَعَالِمِ دِينِكَ
خونبهای‌ آن شخص را برای‌ خانواده‌اش بفرست از اين غارنشينی‌ دست بردار برو پيش خانواده‌ات و دستورات دينی‌ خود را بكار ببر.

 قَالَ فَقَالَ فَرَّجْتَ عَنِّي يَا سَيِّدِي وَ اَللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَی‌ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسَالاَتَهِ
زهری‌ گفت واقعا مرا از فلاكت نجات بخشيدی‌ خداوند بزرگ خوب ميداند چه كسی‌ را راهنمای‌ مردم قرار دهد.

✍️این جمله‌ی حضرت را به بسیاری از گناه کاران بگوییم به دنبال جبران گناه خواهند رفت و توبه خواهند کرد.
ما نباید در مقام قضاوت خلق بربیاییم و از رحمت خدا بر فرد گناه کار مأیوس شویم.

🛑خودمان را جای خدا نگذاریم که بیچاره میشویم:
📚شیخ طوسی در امالی حدیث قدسی از پیامبر صلوات الله علیه و آله نقل میکند:
أَنَّ رَسُولَ اَللَّهِ (صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: إِنَّ رَجُلاً قَالَ يَوْماً: وَ اَللَّهِ لاَ يَغْفِرُ  اَللَّهُ  لِفُلاَنٍ
روزی‌ مردی‌ گفت:به خدا قسم!خدا فلانی‌ را نمی‌‌بخشد.
قَالَ اَللَّهُ (عَزَّ وَ جَلَّ): ‘مَنْ ذَا اَلَّذِي تَأَلَّی‌ عَلَيَّ أَنْ لاَ أَغْفِرَ لِفُلاَنٍ
خداوند عزّتمند فرمود:چه‌كسی‌ قسم خورد كه فلانی‌ را نمی‌‌آمرزم؟،
فَإِنِّي قَدْ غَفَرْتُ لِفُلاَنٍ ، وَ أَحْبَطْتُ عَمَلَ اَلْمُتَأَلِّي بِقَوْلِهِ: لاَ يَغْفِرُ  اَللَّهُ  لِفُلاَنٍ ‘
من او را بخشيدم و اعمال نيك قسم‌خورنده را به خاطر اين‌كه گفت:«خدا فلانی‌ را نمی‌‌بخشد»نابود ساختم.
✍️بارها پیش آمده که کسی به خاطر گناهانش قضاوت شده در حالی که در یک لحظه گناهان آن شخص بخشیده شده و مورد رحمت خدا قرار گرفته و فرد قضاوت کننده به خاطر قضاوت نا بجا تمام اعمال نیکش را از دست داده است.
باید همیشه این را در نظر نداشت که در عین حال که فعل شخص گناه کار بسیار بد است چه بسا خود شخص گناه کار از ما بهتر است و نزد خدا جایگاه بهتری نسبت با ما خواهد داشت.

 🛑بخشش گناهکار به خاطر عملی کوچک:
🔺علامه شوشتری میفرماید:
وَرُوِيَ: إِنَّ رَجُلًا كَانَ فِي بَنِي إِسْرَائِيلَ مُنْهَمِكًا فِي الْمَعَاصِي
روایت شده است: مردی در میان بنی‌اسرائیل بود که در گناهان غوطه‌ور بود،
فَأَتَى فِي بَعْضِ أَسْفَارِهِ عَلَى بِئْرٍ، فَإِذَا كَلْبٌ قَدْ لَهَثَ مِنَ الْعَطَشِ
در یکی از سفرهایش به چاهی رسید و دید سگی از تشنگی له‌له می‌زند.
فَرَقَّ لَهُ، فَأَخَذَ عِمَامَتَهُ وَشَدَّهَا بِخُفِّهِ، وَاسْتَقَى الْمَاءَ و أَرْوَى الْكَلْبَ
دلش برای او سوخت، پس عمامه‌اش را برداشت و آن را با کفشش بست و از چاه آب کشید و سگ را سیراب کرد.
فَأَوْحَى اللهُ تَعَالَى إِلَى نَبِيِّ ذَاكَ الزَّمَانِ: إِنِّي قَدْ غَفَرْتُ ذَنْبَهُ بِشَفَقَتِهِ عَلَى خَلْقٍ مِنْ خَلْقِي
خداوند به پیامبر آن زمان وحی کرد: «من گناهان او را به خاطر مهربانی‌اش به یکی از مخلوقاتم بخشیدم.»
فَسَمِعَ ذَلِكَ فَتَابَ.
وقتی آن مرد این را شنید، توبه کرد. 


⁉️ اینکه گفته میشود آیا گناهکار میتواند شهید شود یا نه؟!

بله میشود گناهکار شهید شود. چه بسا به خاطر عملی خداوند گناهان او را ببخشد و بعد او را شهید کند.

چه بسا با کوله بار گناه شهید شود و در لحظه ی ریخته شدن خون به زمین، بخشیده شود. 

🛑گناهکاری که با یک قرص نان، گناهش بخشیده شد:
🔺مرحوم صدوق در ثواب الاعمال از امام باقر علیه‌السلام روایت نقل میکند:
عَبَدَ اَللَّهَ عَابِدٌ ثَمَانِينَ سَنَةً ثُمَّ أَشْرَفَ عَلَی‌ اِمْرَأَةٍ فَوَقَعَتْ فِي نَفْسِهِ
عابدی‌ هشتاد سال خدا را عبادت كرد، تا آنكه نگاهش به زنی‌ افتاد،و مهر او در دلش جای‌ گرفت
 فَنَزَلَ إِلَيْهَا فَرَاوَدَهَا عَنْ نَفْسِهَا فَطَاوَعَتْهُ
او از جايگاه خود  به پايين آمد و او را به زنا فرا خواند و زن او را اجابت نمود.
فَلَمَّا قَضَی‌ مِنْهَا حَاجَتَهُ طَرَقَ مَلَكُ اَلْمَوْتِ فَاعْتُقِلَ لِسَانُهُ
و هنگامی‌ كه كام خود را از آن زن گرفت،فرشتۀ مرگ در نزد او حاضر شد و زبان عابد پير از ديدن او لكنت گرفت،
فَمَرَّ سَائِلٌ فَأَشَارَ إِلَيْهِ أَنْ خُذْ  رَغِيفاً كَانَ فِي كِسَائِهِ
در اين اثناء فقيری‌ بر او گذر كرد و عابد به او اشاره كرد تا نانی‌ را كه در عبای‌ او بود بردارد،
فَأَحْبَطَ اَللَّهُ عَمَلَ ثَمَانِينَ سَنَةً بِتِلْكَ اَلزِّنْيَةِ وَ غَفَرَ اَللَّهُ لَهُ بِذَلِكَ اَلرَّغِيفِ
پس خداوند عبادت هشتاد سال او را به سبب آن زنا محو كرد، و گناه زنای‌ او را به خاطر آن قرص نان بخشيد.

 🛑ناامیدی از خدا، استخوان سوز تر از هر سرما:
🔺امام صادق علیه‌السلام می‌فرمایند:
اَلْيَأْسَ مِنْ رَوْحِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ أَشَدُّ بَرْداً مِنَ اَلزَّمْهَرِيرِ
دل كسی‌ كه از رحمت الهی‌ مأيوس گشته از برف سردتر است.

✍️سردی نشانه ی خمودگی و عدم حرکت است. انسانی که از رحمت خدا مایوس باشد بی حرکت شده و به سمت خوبی ها حرکت نمیکند.

 🔰نکات مهم🔰
👈نکته اول:
تا وقتی ایمانتان ثابت نشده، به خودتان اطمینان نداشته باشید:

🔺خطبه ۱۸۹:
فَمِنَ الْإِيمَانِ مَا يَكُونُ ثَابِتاً مُسْتَقِرّاً فِي الْقُلُوبِ، وَ مِنْهُ مَا يَكُونُ عَوَارِيَّ بَيْنَ الْقُلُوبِ وَ الصُّدُورِ إِلَى أَجَلٍ مَعْلُومٍ
بعضى از ايمانها ثابت و استوار در دلهاست و بعضى ديگر ناپايدار و عاريتى است در ميان قلبها و سينه ها تا سرآمدى معلوم.
فَإِذَا كَانَتْ لَكُمْ بَرَاءَةٌ مِنْ أَحَدٍ فَقِفُوهُ حَتَّى يَحْضُرَهُ الْمَوْتُ، فَعِنْدَ ذَلِكَ يَقَعُ حَدُّ الْبَرَاءَةِ
هر گاه خواستيد از کسى بيزارى جوييد مهلت دهيد تا زمان مرگش فرا رسد که آن هنگام اگر از گناهانش توبه نکرد و تزلزل پيدا کرد زمان بيزارى جستن است.

✍️باید یاد بگیریم در مقام قضاوت ننشینیم و جای خدا را نگیریم، وظیفه ما حسن ظن به همگان است.
 
👈نکته دوم:
هیچگاه برای درمان دیر نیست:

هیچگاه نباید از رحمت خدا نا امید شد. هیچگاه نباید از بازگشت به سمت خوبی ها دست کشید.

مردم وظیفه دارند در اوج گناهکاری نیز امیدشان به خدا را از دست ندهند و مانند کسی که بهترین اعمال صالح را دارند، به خداوند امیدوار باشند.

از منظر امیرالمومنین این وظیفه‌ی علماست که روح خوف و رجاء را در جامعه زنده نگه دارند تا خوبان مغرور به خوبی نشوند و بدها مایوس از اصلاح.
وظیفه دکتر است که در اوج ناامیدی مریض را امیدوار زنده ماندن کند و تلاشش را بکند هر چند تفاوت در چند روز و چند ساعت بیشتر باشد.

 🔺حکمت ۹۰:
الْفَقِيهُ كُلُّ الْفَقِيهِ مَنْ لَمْ يُقَنِّطِ النَّاسَ مِنْ رَحْمَةِ اللَّهِ، وَ لَمْ يُؤْيِسْهُمْ مِنْ رَوْحِ اللَّهِ، وَ لَمْ يُؤْمِنْهُمْ مِنْ مَكْرِ اللَّهِ
فقيه و بصير در دين در حدّ كمال كسى است كه مردم را از رحمت الهى نوميد نسازد و از لطف او مأيوس نكند و از مجازات هاى او ايمن ننمايد.

حکمت سیصد و هفتاد و هفتم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.