ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت سیصد و هفتادم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۱۴۰۴/۴/۲۵ . ۲۰محرم

💢 حکمت ۳۷۰ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت سیصد و هفتادم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
40:55 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ رُوِيَ أَنَّهُ (عليه السلام)، قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ إِلَّا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَةِ:
أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ، فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُوَ، وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ؛ وَ مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ، بِخَلَفٍ مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ؛ وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ، كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ.

گويند كمتر اتفاق مى افتاد كه امام (عليه السلام) بر منبر نشيند و پيش از اداى سخن، مردم را چنين اندرزى ندهد:
اى مردم، از خداى بترسيد. هيچكس به عبث آفريده نشده تا سرگرم لهو و بازيچه گردد و او را به خود وانگذاشته اند تا به كارهاى لغو و بيهوده پردازد.
مباد كه دنيا در نظرش به گونه اى آراسته آيد كه آن را جانشين آخرت، كه زشتش انگاشته، قرار دهد.
آن فريب خورده اى كه در دنيا به بالاترين پيروزى رسيده، هرگز به پايه كسى كه از آخرت اندك سهمى يافته، نرسد.

💠وَ رُوِيَ أَنَّهُ (عليه السلام)، قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ إِلَّا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَةِ
روايت شده كه كمتر اتفاق مى‌افتاد كه امام عليه السلام بر منبر بنشيند و پيش از خطبه چنين نفرمايد.

♻️در علم بلاغت، یکی از اسلوب فصاحت “تکرار” است.
البته تکراری که انسان را ملول و خسته نکند، ولی مطلب را در نگاه انسان مهم جلوه بدهد.
به تعبیر قران کریم:
《فَذَكِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّكۡرَىٰ؛ ذاریات – ۵۷》
رسول ما تذکر بده، یادآوری کن، این تکرار ویادآوری امکان منفعت را افزایش می دهد.

✅️ تذکر و تکرار یک مطلب، امید نفع رساندن را بالا میبرد.
اگر امیرالمومنین ابتدای منبرها این جملات را میفرمود برای تاثیر گذاری آن بوده است.

♻️ توصیه های امیرالمومنین همیشه مهم‌اند، مخصوصا وقتی پر تکرار باشند و حضرت همیشه منبر خود را با آن جملات شروع کند.
یکی از توصیه های مهم و همیشگی وهمگانی حضرت، توصیه به تقوی است.
أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ
اى مردم! تقواى الهى را پيشه كنيد،
توصیه اول حضرت توجه دادن به تقوا و پرهیزکاری است. اینکه انسان روی حدود الهی و خطوط قرمز حساس باشد و بیرون از دایره ی بندگی حرکت نکند.

⏪مصادیق مختلف “اتقوا الله” در نهج البلاغه:

1️⃣ تقوا در گفتن و شنیدن:
در حکمت ۲۰۳ فرمود:
أَيُّهَا اَلنَّاسُ اِتَّقُوا اَللَّهَ اَلَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ
ای مردم تقوای الهی پیشه کنید، کسی که اگر بگویید می شود واگر پنهان سازید می داند.

2️⃣ تقوا در انجام وظیفه و پرهیز از تنبلی:
درحکمت ۲۱۰ فرمود:
اِتَّقُوا اَللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً
از خدا بپرهیز مانند کسی که دامن همت به کمر زده و برای انجام این کارمصمم است.

3️⃣ تقوا در اکتفا به نیازها و نرفتن به سمت جمع کردن دنیا:
درحکمت ۳۴۴فرمود:
مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ اِتَّقُوا اَللَّهَ فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لاَ يَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لاَ يَسْكُنُهُ
ای مردم از خدا بترسید، چه بسا آرزومندانی که به آرزویشان نمی رسند، وبنیانگذارانی که خودشان در آن سکونت نمی کنند.

4️⃣ تقوا در مورد بندگان، شهرها، حیوانات: درخطبه ۱۶۷ فرمود:
اِتَّقُوا اَللَّهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلاَدِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ اَلْبِقَاعِ وَ اَلْبَهَائِ
تقواى الهى پيشه کنيد؛ هم در مورد بندگان خدا، هم شهرها و آبادى ها؛ چرا که شما (در برابر همه اين ها) حتّى در برابر سرزمين ها و چهارپايان مسئوليد.

5️⃣ رعایت تقوا حتی در حد بسیار کم:
درحکمت۲۴۲ فرمود:
اِتَّقِ اَللَّهَ بَعْضَ اَلتُّقَى وَ إِنْ قَلَّ وَ اِجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ
و فرمود (ع): از خداى بترس، اگر چه اندك باشد، و ميان خود و خداى پرده شرمى قرار ده، هر چند، نازك بود.

6️⃣ تقوادر آماده شدن برای مرگ:
درخطبه ۶۴فرمود:
فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ
اى بندگان خدا از خدا بپرهيزيد. و با اعمال نيكو به استقبال اجل ومرگ بروید.

7️⃣ تقوا در مسیرِ هدفِ خلقت:
درخطبه ۸۳ فرمود:
فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ جِهَةَ مَا خَلَقَكُمْ لَهُ
در آن راهی حرکت کنید که برای آن خلق شده اید.

✅️ تقوا که آغاز همیشگی سخنرانی های امیرالمومنین بوده، مطلبی محسوس د ر زندگی انسان است و تنظیم تمام حرکات و سکنات اوست. تقوا را نباید به معنایی ماورایی و دور از دسترس ترجمه کرد که قابل دستیابی نباشد.

💠أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُو
و بدانيد هيچ‌كسی بيهوده آفريده نشده كه دائماً به بازی سرگرم باشد ،

♻️افعال خداوند هدفمند هستند، خداوند انسان را خلق کردو استعدادهای فراوانی به او داد و تمام آفرینش را به خدمت و تسخیر او در آورد تا او حرکت کند؛ به امور جدی بپردازد و برای رسیدن به هدفش تلاش کند.
سزاوار نیست انسان تمام عمر و سرمایه و استعداد خودش را خرج بازی و سرگرمی و بی هدفی کند
قران کریم فرمود:
《 أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ مومنون – ۱۱۵ 》
(آیا پنداشته اید که شما را بیهوده و عبث آفریدیم، و اینکه به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟
اگر انسان بداند سرانجام و غایت و حساب و کتابی دارد دیگر نمی تواند عمر را بیهوده بگذراند.
معاد باوری برای انسان هدفمندی می آورد.

💠وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ
و هيچ‌كسی مهمل و بى‌هدف رها نشده تا به كارهاى لغو و بى ارزش مشغول شود.
قرآن کریم میفرماید:
《 أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن يُتۡرَكَ سُدًى؛ قیامت – ۳۶》
آيا آدمى پندارد كه بيهوده رها مى‌شود و تكليف و حسابى ندارد؟!

🔽️ لهو و لغو،لعب( بازی بچه گانه):
اگرچه در کتب لغت و در تفاسیر، بین معنای لهو و لغو تفاوت های ریز و جزئی بیان شده است ولی در یک کلام میتوان گفت لهو و لغو چیزی است شببیه بازی های بچه ها. بچه ای که سرگرم بازی است با همه وجود دارد بازی میکند، حرف میزند، وسایلش را میچیند و… اگر چه این بازی برای خود آن بچه یک رشد است ولی اگر انسان بزرگی مشغول به همان بازی شد و با جدیت آن را انجام داد؛ او دچار لهو و لغو شده است.

✳️از آنجایی که انسان رها شده و بی هدف نیست، نباید سراغ کار لغو بی ارزش و پوچ برود.
قرآن کریم در صفات مومنین میفرماید:
《قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ* وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ؛ مومنون – ۱ ،۳ 》
مومنان رستگار شدند؛ آنها که در نمازشان خشوع دارند و آنها که از لغو و بیهودگی روی‌ گردانند.
و در جای دیگر میفرماید:
《 وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا؛ فرقان – ۷۲ 》
و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند.

❇️ مومنین نه خود به سمت لغو حرکت میکنند، نه اگر لغو به سمت آنها آمد دل به آن میسپارند و مشغول آن میشوند. با کرامت و بزرگواری و بی اعتنایی از کنارذ کارهای بی ارزش عبور میکنند.

⏪️ما بیهوده خلق نشده ایم، حواسمان را جمع کنیم.
درنامه ۴۵ فرمود:
فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ اَلطَّيِّبَاتِ
من آفريده نشدم كه خوردن خوراكيهاى پاكيزه مرا بخود مشغول دارد.
كَالْبَهِيمَةِ اَلْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ اَلْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلاَفِهَا
همچون حيوان پروارى كه تمام همش، علف است، و يا همچون حيوان رها شده‌اى كه شغلش چريدن و خوردن و پركردن شكم ميباش.
وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا
و از سرنوشتى كه در انتظار او است بى خبر است.
أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً
آيا من بيهوده يا مهمل و عبث آفريده شده‌ام‌؟

⏪ راهکار رهایی از لهو ولعبهای دنیایی:

↙️یاد مرگ انسان را از لهو و لغو دور میکند. درخطبه ۶۴ فرمود:
اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّكُمْ
آماده مرگ باشيد که بر شما سايه افکنده است ،
وَ كُونُوا قَوْماً صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا
و از کسانى باشيد که آنها را بانگ زدند و بيدار شدند و دانستند که دنيا سراى ابدى آنان نيست.
وَ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا
لذا آن را با سراى آخرت مبادله کردند، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْكُمْ سُدًى
اينها همه به خاطر آن است که خداى سبحان شما را بيهوده نيافريده و بى هدف رها نکرده است.

↙️غفلت از مرگ انسان را به بازی می کشاند. درخطبه 84 فرمود:
عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ! از «ابن نابغه»
اشاره به عمرو عاص است- در شگفتم
! يَزْعُمُ لاَِهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِىَّ دُعَابَةً، وَ أَنِّي امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ، أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلا وَ نَطَقَ آثِماً.
او براى مردم شام چنين وانمود مى کند که من بسيار اهل مزاح و مردى شوخ طبعم، که مردم را با شوخى و هزل، پيوسته سرگرم مى کنم. دروغ گفت و حرف باطلی زد….
أَمَا وَاللهِ إِنِّي لَيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْمَوْتِ، وَ إِنَّهُ لََيمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْيَانُ الاْخِرَةِ
آگاه باشيد! به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از سرگرم شدن به بازى و شوخى باز مى دارد; ولى فراموشى آخرت او را از سخن حق باز داشته است.
حضرت بعد از توصیه به تقوا، و اینکه انسان عبث و بیهوده خلق نشده تا مشغول لهو لعب باشد میفرماید:

💠و مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ، بِخَلَفٍ مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ
و هرگز دنیایی که در دیده‌ او زیبا جلوه کرده و زیبا آمده، جایگزین آخرتی نمیشود که در نگاه او زشت به نظر آمده.

❇️در این بخش حضرت میفرماید :
اصلا دنیا و آخرت قابل قیاس نیستند که کسی بخواهد دنیا را به جای آخرت انتخاب کند. آنقدر فاصله و اختلاف زیاد است که هیچ انسان عاقلی نمیتواند آخرت را کنار بگذارد تا به دنیا برسد.

↙️دنیا زیبا نیست، خود را آرایش میکند.
حقیقت آن است که دنیا زیبایی ندارد، بلکه انسان توهم زیبایی میکند و آن را زیبا میپندارد.
قرآن کریم فرمود:
《زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا؛ بقره – ۲۱۲》
زندگى دنیا براى کافران زینت داده شده‌است.
در آیه دیگری میفرماید:
《زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ آل عمران – ۱۴》
محبت و عشق به خواستنی ها که عبارت است از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و کشت و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها کالای زندگیِ زودگذرِ دنیاست؛ و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست.

✅️حضرت بعد از اینکه اصل مقایسه دنیا و آخرت را امری اشتباه و باطل دانست، میفرماید:

💠و مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ، كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ
و انسان مغرور فریب خورده ای که همه‌ی همتش را جمع کرده برای رسیدن به دنیا، مانند کسی نیست که بهره‌ی کمی از آخرت برده باشد.

⏪به فرض هم کسی بتواند به دنیا دست پیدا کند:

◀️ اولا؛ رسیدن به دنیا به این آسانی نیست زیرا دنیا انسان را به خدمت میگیرد و تا همه‌‌ی جان و قدرت و عمر او را نگیرد، چیزی به او نمیدهد.

⏪️ ثانیا؛ بالاترین دارایی های دنیا، نسبت به کمترین دارایی های آخرت، هیچ است. قرآن کریم فرمود:
《لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ؛ آل عمران – ۱۵》
برای آنان که در همه شؤون زندگی پرهیزکاری پیشه کرده اند، در نزد پروردگارشان بهشت هایی است که از زیرِ درختانِ آن نهرها جاری است، در آنجا جاودانه اند و نیز برای آنان همسرانی پاکیزه و خشنودی و رضایتی از سوی خداست؛

♻️حضرت در خطبه ۱۶۵ در مورد بهشت میفرماید:
تُجْنَى مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ
ميوه های بهشتی به آسانى در دسترس آنهاست.
فَتَأْتِي عَلَى مُنْيَةِ مُجْتَنِيهَا
و میوه های بهشت مطابق دل خواه هر كس به دست می آید.

❇️ تفاوت بی اندازه دنیا و آخرت:
در خطبه ۱۱۴ فرمود:
كُلُّ شَيْءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ، وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ
همه چيز دنيا «شنيدنش» مهمتر از «ديدن» آن است در حالى که همه چيز آخرت «ديدنش» از «شنيدنش» مهمتر است.:

⏪ نکاتی در مورد این حکمت:

1️⃣ اول منبر را علوی و آخر منبر را نبوی کنیم.
مرحوم‌کلینی در کافی روایت نقل میکند:
قَالَ كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ
رسول خدا در آخر خطبۀ خود می‌‌فرمود:
طُوبَی‌ لِمَنْ طَابَ خُلُقُهُ وَ طَهُرَتْ سَجِيَّتُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ عَلاَنِيَتُهُ
خوشا به حال کسی که درونش، اخلاقش و باطنش پاک و پاکیزه و نیکو باشد.
وَ أَنْفَقَ اَلْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ
زيادی‌ مالش را انفاق كند.
وَ أَمْسَكَ اَلْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ
و از پرگوئی‌ خودداری‌ كند.
وَ أَنْصَفَ اَلنَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ
و ميان خود و مردم به انصاف قضاوت كند.

🔻نکته ۲ :
آداب سخنوری و منبر در نهج البلاغه:

◀️ الف. برای خوب سخن گفتن باید خوب گوش داد.
درخطبه ۱۸۷ فرمود:
إِنَّمَا مَثَلِي بَيْنَكُمْ كَمَثَلِ السِّرَاجِ فِي الظُّلْمَةِ يَسْتَضِيءُ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا
مَثَل من در ميان شما همچون چراغ در تاريکى است که هر کس در ظلمت قرار گيرد از نور آن بهره مى برد.
فَاسْمَعُوا أَيُّهَا النَّاسُ وَ عُوا، وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا
اى مردم! بشنويد و سخنانم را حفظ کنيد و گوشهاى قلب خود را آماده سازيد تا کلامم را کاملا درک کنيد.

◀️ ب. باید از لسان امیرالمومنین سخن گفت.
(جعده بن هبیره خواهر زاده امیرالمومنین بود، بسیار انسان سخنور و شجاعی بود. حضرت از او خواست که در مقابل حضرت سخنرانی کند ولی زبان او بند آمد و نتواست.

♻️ حضرت در حکمت 233 فرمود:
أَلَا وَ إِنَّ اللِّسَانَ بَضْعَةٌ مِنَ الْإِنْسَانِ، فَلَا يُسْعِدُهُ الْقَوْلُ إِذَا امْتَنَعَ وَ لَا يُمْهِلُهُ النُّطْقُ إِذَا اتَّسَعَ
آگاه باشيد زبان پاره گوشتى از انسان است، هرگاه آمادگى در آن نباشد سخن او را يارى نمى کند و به هنگام آمادگى، نطق او را مهلت نمى دهد؛
وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ
و ما فرمانروايان سخنيم، درخت سخن در ما ريشه دوانده و شاخه هايش بر سر ما سايه افکنده است.

◀️ ج. باید در منبر از تقوا گفت.

👈طبق حکمت ۳۷۰ منبری باید:

1️⃣انسان را ازبی هدفی و لهو و لغو منع کند.

2️⃣باطن و حقیقت زشت دنیا را به همگان نشان دهد.

3️⃣زیبای آخرت و خوبی های آن را به زیبایی بیان کند به نحوی که افراد دلبسته به آن شوند.

4️⃣دنیا و آخرت را به درستی با هم مقایسه کند.

🔻نکته ۳ :
منبر نباید از این دو مورد خالی باشد.

📚مرحوم شوشتری در بهج الصباغه میفرماید:
وَ رُوِيَ أَيْضًا أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِالْمِنْبَرِ إِلَّا صَرَّحَ بِمَظْلُومِيَّتِهِ.
همچنین روایت شده که امیرالمومنین علی (علیه السلام) به ندرت بر روی منبر قرار میگرفتند مگر اینکه به صراحت از مظلومیت خود سخن میگفتند.

اللهم زدنا علماً و یقیناً و عملاً

حکمت سیصد و هفتادم

حکمت سیصد و هفتادم

بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۱/۹/۴ . ۲۲جمادی الاولی

💢 حکمت ۲۶۵ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت دویست و شصت و پنجم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
37:08 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ رُوِيَ أَنَّهُ (عليه السلام)، قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ إِلَّا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَةِ:
أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ، فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُوَ، وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ؛ وَ مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ، بِخَلَفٍ مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ؛ وَ مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ، كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ.

گويند كمتر اتفاق مى افتاد كه امام (عليه السلام) بر منبر نشيند و پيش از اداى سخن، مردم را چنين اندرزى ندهد:
اى مردم، از خداى بترسيد. هيچكس به عبث آفريده نشده تا سرگرم لهو و بازيچه گردد و او را به خود وانگذاشته اند تا به كارهاى لغو و بيهوده پردازد.
مباد كه دنيا در نظرش به گونه اى آراسته آيد كه آن را جانشين آخرت، كه زشتش انگاشته، قرار دهد.
آن فريب خورده اى كه در دنيا به بالاترين پيروزى رسيده، هرگز به پايه كسى كه از آخرت اندك سهمى يافته، نرسد.

💠وَ رُوِيَ أَنَّهُ (عليه السلام)، قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِهِ الْمِنْبَرُ إِلَّا قَالَ أَمَامَ الْخُطْبَةِ
روايت شده كه كمتر اتفاق مى‌افتاد كه امام عليه السلام بر منبر بنشيند و پيش از خطبه چنين نفرمايد.

♻️در علم بلاغت، یکی از اسلوب فصاحت “تکرار” است.
البته تکراری که انسان را ملول و خسته نکند، ولی مطلب را در نگاه انسان مهم جلوه بدهد.
به تعبیر قران کریم:
《فَذَكِّرۡ إِن نَّفَعَتِ ٱلذِّكۡرَىٰ؛ ذاریات – ۵۷》
رسول ما تذکر بده، یادآوری کن، این تکرار ویادآوری امکان منفعت را افزایش می دهد.

✅️ تذکر و تکرار یک مطلب، امید نفع رساندن را بالا میبرد.
اگر امیرالمومنین ابتدای منبرها این جملات را میفرمود برای تاثیر گذاری آن بوده است.

♻️ توصیه های امیرالمومنین همیشه مهم‌اند، مخصوصا وقتی پر تکرار باشند و حضرت همیشه منبر خود را با آن جملات شروع کند.
یکی از توصیه های مهم و همیشگی وهمگانی حضرت، توصیه به تقوی است.
أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ
اى مردم! تقواى الهى را پيشه كنيد،
توصیه اول حضرت توجه دادن به تقوا و پرهیزکاری است. اینکه انسان روی حدود الهی و خطوط قرمز حساس باشد و بیرون از دایره ی بندگی حرکت نکند.

⏪مصادیق مختلف “اتقوا الله” در نهج البلاغه:

1️⃣ تقوا در گفتن و شنیدن:
در حکمت ۲۰۳ فرمود:
أَيُّهَا اَلنَّاسُ اِتَّقُوا اَللَّهَ اَلَّذِي إِنْ قُلْتُمْ سَمِعَ وَ إِنْ أَضْمَرْتُمْ عَلِمَ
ای مردم تقوای الهی پیشه کنید، کسی که اگر بگویید می شود واگر پنهان سازید می داند.

2️⃣ تقوا در انجام وظیفه و پرهیز از تنبلی:
درحکمت ۲۱۰ فرمود:
اِتَّقُوا اَللَّهَ تَقِيَّةَ مَنْ شَمَّرَ تَجْرِيداً
از خدا بپرهیز مانند کسی که دامن همت به کمر زده و برای انجام این کارمصمم است.

3️⃣ تقوا در اکتفا به نیازها و نرفتن به سمت جمع کردن دنیا:
درحکمت ۳۴۴فرمود:
مَعَاشِرَ اَلنَّاسِ اِتَّقُوا اَللَّهَ فَكَمْ مِنْ مُؤَمِّلٍ مَا لاَ يَبْلُغُهُ وَ بَانٍ مَا لاَ يَسْكُنُهُ
ای مردم از خدا بترسید، چه بسا آرزومندانی که به آرزویشان نمی رسند، وبنیانگذارانی که خودشان در آن سکونت نمی کنند.

4️⃣ تقوا در مورد بندگان، شهرها، حیوانات: درخطبه ۱۶۷ فرمود:
اِتَّقُوا اَللَّهَ فِي عِبَادِهِ وَ بِلاَدِهِ فَإِنَّكُمْ مَسْئُولُونَ حَتَّى عَنِ اَلْبِقَاعِ وَ اَلْبَهَائِ
تقواى الهى پيشه کنيد؛ هم در مورد بندگان خدا، هم شهرها و آبادى ها؛ چرا که شما (در برابر همه اين ها) حتّى در برابر سرزمين ها و چهارپايان مسئوليد.

5️⃣ رعایت تقوا حتی در حد بسیار کم:
درحکمت۲۴۲ فرمود:
اِتَّقِ اَللَّهَ بَعْضَ اَلتُّقَى وَ إِنْ قَلَّ وَ اِجْعَلْ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اَللَّهِ سِتْراً وَ إِنْ رَقَّ
و فرمود (ع): از خداى بترس، اگر چه اندك باشد، و ميان خود و خداى پرده شرمى قرار ده، هر چند، نازك بود.

6️⃣ تقوادر آماده شدن برای مرگ:
درخطبه ۶۴فرمود:
فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ وَ بَادِرُوا آجَالَكُمْ بِأَعْمَالِكُمْ
اى بندگان خدا از خدا بپرهيزيد. و با اعمال نيكو به استقبال اجل ومرگ بروید.

7️⃣ تقوا در مسیرِ هدفِ خلقت:
درخطبه ۸۳ فرمود:
فَاتَّقُوا اَللَّهَ عِبَادَ اَللَّهِ جِهَةَ مَا خَلَقَكُمْ لَهُ
در آن راهی حرکت کنید که برای آن خلق شده اید.

✅️ تقوا که آغاز همیشگی سخنرانی های امیرالمومنین بوده، مطلبی محسوس د ر زندگی انسان است و تنظیم تمام حرکات و سکنات اوست. تقوا را نباید به معنایی ماورایی و دور از دسترس ترجمه کرد که قابل دستیابی نباشد.

💠أَيُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا اللَّهَ فَمَا خُلِقَ امْرُؤٌ عَبَثاً فَيَلْهُو
و بدانيد هيچ‌كسی بيهوده آفريده نشده كه دائماً به بازی سرگرم باشد ،

♻️افعال خداوند هدفمند هستند، خداوند انسان را خلق کردو استعدادهای فراوانی به او داد و تمام آفرینش را به خدمت و تسخیر او در آورد تا او حرکت کند؛ به امور جدی بپردازد و برای رسیدن به هدفش تلاش کند.
سزاوار نیست انسان تمام عمر و سرمایه و استعداد خودش را خرج بازی و سرگرمی و بی هدفی کند
قران کریم فرمود:
《 أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ؛ مومنون – ۱۱۵ 》
(آیا پنداشته اید که شما را بیهوده و عبث آفریدیم، و اینکه به سوی ما بازگردانده نمی شوید؟
اگر انسان بداند سرانجام و غایت و حساب و کتابی دارد دیگر نمی تواند عمر را بیهوده بگذراند.
معاد باوری برای انسان هدفمندی می آورد.

💠وَ لَا تُرِكَ سُدًى فَيَلْغُوَ
و هيچ‌كسی مهمل و بى‌هدف رها نشده تا به كارهاى لغو و بى ارزش مشغول شود.
قرآن کریم میفرماید:
《 أَيَحۡسَبُ ٱلۡإِنسَٰنُ أَن يُتۡرَكَ سُدًى؛ قیامت – ۳۶》
آيا آدمى پندارد كه بيهوده رها مى‌شود و تكليف و حسابى ندارد؟!

🔽️ لهو و لغو،لعب( بازی بچه گانه):
اگرچه در کتب لغت و در تفاسیر، بین معنای لهو و لغو تفاوت های ریز و جزئی بیان شده است ولی در یک کلام میتوان گفت لهو و لغو چیزی است شببیه بازی های بچه ها. بچه ای که سرگرم بازی است با همه وجود دارد بازی میکند، حرف میزند، وسایلش را میچیند و… اگر چه این بازی برای خود آن بچه یک رشد است ولی اگر انسان بزرگی مشغول به همان بازی شد و با جدیت آن را انجام داد؛ او دچار لهو و لغو شده است.

✳️از آنجایی که انسان رها شده و بی هدف نیست، نباید سراغ کار لغو بی ارزش و پوچ برود.
قرآن کریم در صفات مومنین میفرماید:
《قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ* الَّذِينَ هُمْ فِي صَلَاتِهِمْ خَاشِعُونَ* وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ ؛ مومنون – ۱ ،۳ 》
مومنان رستگار شدند؛ آنها که در نمازشان خشوع دارند و آنها که از لغو و بیهودگی روی‌ گردانند.
و در جای دیگر میفرماید:
《 وَإِذَا مَرُّوا بِاللَّغْوِ مَرُّوا كِرَامًا؛ فرقان – ۷۲ 》
و هنگامی که با لغو و بیهودگی برخورد کنند، بزرگوارانه از آن می‌گذرند.

❇️ مومنین نه خود به سمت لغو حرکت میکنند، نه اگر لغو به سمت آنها آمد دل به آن میسپارند و مشغول آن میشوند. با کرامت و بزرگواری و بی اعتنایی از کنارذ کارهای بی ارزش عبور میکنند.

⏪️ما بیهوده خلق نشده ایم، حواسمان را جمع کنیم.
درنامه ۴۵ فرمود:
فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ اَلطَّيِّبَاتِ
من آفريده نشدم كه خوردن خوراكيهاى پاكيزه مرا بخود مشغول دارد.
كَالْبَهِيمَةِ اَلْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ اَلْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلاَفِهَا
همچون حيوان پروارى كه تمام همش، علف است، و يا همچون حيوان رها شده‌اى كه شغلش چريدن و خوردن و پركردن شكم ميباش.
وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا
و از سرنوشتى كه در انتظار او است بى خبر است.
أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً
آيا من بيهوده يا مهمل و عبث آفريده شده‌ام‌؟

⏪ راهکار رهایی از لهو ولعبهای دنیایی:

↙️یاد مرگ انسان را از لهو و لغو دور میکند. درخطبه ۶۴ فرمود:
اسْتَعِدُّوا لِلْمَوْتِ فَقَدْ أَظَلَّكُمْ
آماده مرگ باشيد که بر شما سايه افکنده است ،
وَ كُونُوا قَوْماً صِيحَ بِهِمْ فَانْتَبَهُوا
و از کسانى باشيد که آنها را بانگ زدند و بيدار شدند و دانستند که دنيا سراى ابدى آنان نيست.
وَ عَلِمُوا أَنَّ الدُّنْيَا لَيْسَتْ لَهُمْ بِدَارٍ فَاسْتَبْدَلُوا
لذا آن را با سراى آخرت مبادله کردند، فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ لَمْ يَخْلُقْكُمْ عَبَثاً وَ لَمْ يَتْرُكْكُمْ سُدًى
اينها همه به خاطر آن است که خداى سبحان شما را بيهوده نيافريده و بى هدف رها نکرده است.

↙️غفلت از مرگ انسان را به بازی می کشاند. درخطبه 84 فرمود:
عَجَباً لاِبْنِ النَّابِغَةِ! از «ابن نابغه»
اشاره به عمرو عاص است- در شگفتم
! يَزْعُمُ لاَِهْلِ الشَّامِ أَنَّ فِىَّ دُعَابَةً، وَ أَنِّي امْرُؤٌ تِلْعَابَةٌ، أُعَافِسُ وَ أُمَارِسُ! لَقَدْ قَالَ بَاطِلا وَ نَطَقَ آثِماً.
او براى مردم شام چنين وانمود مى کند که من بسيار اهل مزاح و مردى شوخ طبعم، که مردم را با شوخى و هزل، پيوسته سرگرم مى کنم. دروغ گفت و حرف باطلی زد….
أَمَا وَاللهِ إِنِّي لَيَمْنَعُنِي مِنَ اللَّعِبِ ذِکْرُ الْمَوْتِ، وَ إِنَّهُ لََيمْنَعُهُ مِنْ قَوْلِ الْحَقِّ نِسْيَانُ الاْخِرَةِ
آگاه باشيد! به خدا سوگند، ياد مرگ مرا از سرگرم شدن به بازى و شوخى باز مى دارد; ولى فراموشى آخرت او را از سخن حق باز داشته است.
حضرت بعد از توصیه به تقوا، و اینکه انسان عبث و بیهوده خلق نشده تا مشغول لهو لعب باشد میفرماید:

💠و مَا دُنْيَاهُ الَّتِي تَحَسَّنَتْ لَهُ، بِخَلَفٍ مِنَ الْآخِرَةِ الَّتِي قَبَّحَهَا سُوءُ النَّظَرِ عِنْدَهُ
و هرگز دنیایی که در دیده‌ او زیبا جلوه کرده و زیبا آمده، جایگزین آخرتی نمیشود که در نگاه او زشت به نظر آمده.

❇️در این بخش حضرت میفرماید :
اصلا دنیا و آخرت قابل قیاس نیستند که کسی بخواهد دنیا را به جای آخرت انتخاب کند. آنقدر فاصله و اختلاف زیاد است که هیچ انسان عاقلی نمیتواند آخرت را کنار بگذارد تا به دنیا برسد.

↙️دنیا زیبا نیست، خود را آرایش میکند.
حقیقت آن است که دنیا زیبایی ندارد، بلکه انسان توهم زیبایی میکند و آن را زیبا میپندارد.
قرآن کریم فرمود:
《زُیِّنَ لِلَّذینَ کَفَرُوا الْحَیاةُ الدُّنْیا؛ بقره – ۲۱۲》
زندگى دنیا براى کافران زینت داده شده‌است.
در آیه دیگری میفرماید:
《زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ؛ آل عمران – ۱۴》
محبت و عشق به خواستنی ها که عبارت است از زنان و فرزندان و اموال فراوان از طلا و نقره و اسبان نشاندار و چهارپایان و کشت و زراعت، برای مردم آراسته شده است؛ اینها کالای زندگیِ زودگذرِ دنیاست؛ و خداست که بازگشت نیکو نزد اوست.

✅️حضرت بعد از اینکه اصل مقایسه دنیا و آخرت را امری اشتباه و باطل دانست، میفرماید:

💠و مَا الْمَغْرُورُ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الدُّنْيَا بِأَعْلَى هِمَّتِهِ، كَالْآخَرِ الَّذِي ظَفِرَ مِنَ الْآخِرَةِ بِأَدْنَى سُهْمَتِهِ
و انسان مغرور فریب خورده ای که همه‌ی همتش را جمع کرده برای رسیدن به دنیا، مانند کسی نیست که بهره‌ی کمی از آخرت برده باشد.

⏪به فرض هم کسی بتواند به دنیا دست پیدا کند:

◀️ اولا؛ رسیدن به دنیا به این آسانی نیست زیرا دنیا انسان را به خدمت میگیرد و تا همه‌‌ی جان و قدرت و عمر او را نگیرد، چیزی به او نمیدهد.

⏪️ ثانیا؛ بالاترین دارایی های دنیا، نسبت به کمترین دارایی های آخرت، هیچ است. قرآن کریم فرمود:
《لِلَّذِينَ اتَّقَوْا عِنْدَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا وَأَزْوَاجٌ مُطَهَّرَةٌ وَرِضْوَانٌ مِنَ اللَّهِ؛ آل عمران – ۱۵》
برای آنان که در همه شؤون زندگی پرهیزکاری پیشه کرده اند، در نزد پروردگارشان بهشت هایی است که از زیرِ درختانِ آن نهرها جاری است، در آنجا جاودانه اند و نیز برای آنان همسرانی پاکیزه و خشنودی و رضایتی از سوی خداست؛

♻️حضرت در خطبه ۱۶۵ در مورد بهشت میفرماید:
تُجْنَى مِنْ غَيْرِ تَكَلُّفٍ
ميوه های بهشتی به آسانى در دسترس آنهاست.
فَتَأْتِي عَلَى مُنْيَةِ مُجْتَنِيهَا
و میوه های بهشت مطابق دل خواه هر كس به دست می آید.

❇️ تفاوت بی اندازه دنیا و آخرت:
در خطبه ۱۱۴ فرمود:
كُلُّ شَيْءٍ مِنَ الدُّنْيَا سَمَاعُهُ أَعْظَمُ مِنْ عِيَانِهِ، وَ كُلُّ شَيْءٍ مِنَ الْآخِرَةِ عِيَانُهُ أَعْظَمُ مِنْ سَمَاعِهِ
همه چيز دنيا «شنيدنش» مهمتر از «ديدن» آن است در حالى که همه چيز آخرت «ديدنش» از «شنيدنش» مهمتر است.:

⏪ نکاتی در مورد این حکمت:

1️⃣ اول منبر را علوی و آخر منبر را نبوی کنیم.
مرحوم‌کلینی در کافی روایت نقل میکند:
قَالَ كَانَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّی‌ اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَقُولُ فِي آخِرِ خُطْبَتِهِ
رسول خدا در آخر خطبۀ خود می‌‌فرمود:
طُوبَی‌ لِمَنْ طَابَ خُلُقُهُ وَ طَهُرَتْ سَجِيَّتُهُ وَ صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ وَ حَسُنَتْ عَلاَنِيَتُهُ
خوشا به حال کسی که درونش، اخلاقش و باطنش پاک و پاکیزه و نیکو باشد.
وَ أَنْفَقَ اَلْفَضْلَ مِنْ مَالِهِ
زيادی‌ مالش را انفاق كند.
وَ أَمْسَكَ اَلْفَضْلَ مِنْ قَوْلِهِ
و از پرگوئی‌ خودداری‌ كند.
وَ أَنْصَفَ اَلنَّاسَ مِنْ نَفْسِهِ
و ميان خود و مردم به انصاف قضاوت كند.

🔻نکته ۲ :
آداب سخنوری و منبر در نهج البلاغه:

◀️ الف. برای خوب سخن گفتن باید خوب گوش داد.
درخطبه ۱۸۷ فرمود:
إِنَّمَا مَثَلِي بَيْنَكُمْ كَمَثَلِ السِّرَاجِ فِي الظُّلْمَةِ يَسْتَضِيءُ بِهِ مَنْ وَلَجَهَا
مَثَل من در ميان شما همچون چراغ در تاريکى است که هر کس در ظلمت قرار گيرد از نور آن بهره مى برد.
فَاسْمَعُوا أَيُّهَا النَّاسُ وَ عُوا، وَ أَحْضِرُوا آذَانَ قُلُوبِكُمْ تَفْهَمُوا
اى مردم! بشنويد و سخنانم را حفظ کنيد و گوشهاى قلب خود را آماده سازيد تا کلامم را کاملا درک کنيد.

◀️ ب. باید از لسان امیرالمومنین سخن گفت.
(جعده بن هبیره خواهر زاده امیرالمومنین بود، بسیار انسان سخنور و شجاعی بود. حضرت از او خواست که در مقابل حضرت سخنرانی کند ولی زبان او بند آمد و نتواست.

♻️ حضرت در حکمت 233 فرمود:
أَلَا وَ إِنَّ اللِّسَانَ بَضْعَةٌ مِنَ الْإِنْسَانِ، فَلَا يُسْعِدُهُ الْقَوْلُ إِذَا امْتَنَعَ وَ لَا يُمْهِلُهُ النُّطْقُ إِذَا اتَّسَعَ
آگاه باشيد زبان پاره گوشتى از انسان است، هرگاه آمادگى در آن نباشد سخن او را يارى نمى کند و به هنگام آمادگى، نطق او را مهلت نمى دهد؛
وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ
و ما فرمانروايان سخنيم، درخت سخن در ما ريشه دوانده و شاخه هايش بر سر ما سايه افکنده است.

◀️ ج. باید در منبر از تقوا گفت.

👈طبق حکمت ۳۷۰ منبری باید:

1️⃣انسان را ازبی هدفی و لهو و لغو منع کند.

2️⃣باطن و حقیقت زشت دنیا را به همگان نشان دهد.

3️⃣زیبای آخرت و خوبی های آن را به زیبایی بیان کند به نحوی که افراد دلبسته به آن شوند.

4️⃣دنیا و آخرت را به درستی با هم مقایسه کند.

🔻نکته ۳ :
منبر نباید از این دو مورد خالی باشد.

📚مرحوم شوشتری در بهج الصباغه میفرماید:
وَ رُوِيَ أَيْضًا أَنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) قَلَّمَا اعْتَدَلَ بِالْمِنْبَرِ إِلَّا صَرَّحَ بِمَظْلُومِيَّتِهِ.
همچنین روایت شده که امیرالمومنین علی (علیه السلام) به ندرت بر روی منبر قرار میگرفتند مگر اینکه به صراحت از مظلومیت خود سخن میگفتند.

اللهم زدنا علماً و یقیناً و عملاً

حکمت سیصد و هفتادم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.