بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمت ها
۱۴۰۴/۰۶/۱۱_۹ ربیع الاول
💢حکمت ۳۹۴💢
وَ قَالَ (عليه السلام): رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ.
و امام (ع) فرمود: چه بسا، سخنى كه از حمله اى كارسازتر افتد.
💠وَ قَالَ (عليه السلام): رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ
امام علی علیهالسلام میفرمایند: چه بسيار سخن هايى كه از حمله كردن و اعمال قدرت نافذتر است.
✅حضرت در این حکمت در مورد تاثیر شگرف زبان صحبت میفرمایند. اینکه یک کلمه و جمله میتواند به اندازه ی حمله ای نظامی تاثیر گذار باشد.
❇️حرف مؤثر است، چه مثبت، چه منفی:
اين كلام حكمت آميز هم ناظر به تأثيرات مثبت سخن است هم تأثيرات منفى آن.
گاهى سخن به قدرى نافذ و مؤثر است كه ممكن است دشمن يا دشمنانى را مغلوب سازد و مردم را بر ضد آن ها بشوراند و آن ها را به فرار وادارد.
نيز گاه ممكن است تأثير سخن در آزردن اشخاص و ناراحت كردن آن ها از حمله كردن با سلاح بيشتر باشد و به یک باره دل دوستان را خالی کند، زندگی هایی را به هم بریزد و…
🔹شاعر عرب در مورد تاثیرات منفی سخن مى گويد:
جِراحاتُ السِّنانِ لها التِيامٌ *** وَلا يَلتامُ ما جَرَح اللِّسانُ
جراحات نيزه ها ممكن است بهبود يابد ولى اى بسا كه جراحات زبان هرگز بهبودى نيابد.
✳️لسان، سِنان است:
به خاطر تاثیرات عمیق زبان؛ بعضى نام «لسان» را «سِنان» گذاشته اند.
گاهی با چند بار تذکر شست و شو و رعایت نظافت به کودک او را در وادی وسواس میاندازیم و اورا تا آخر عمر گرفتار گناه میکنیم.
🔺به تعبیر خود امیرالمومنین در حکمت ۶۰:
اللِّسَانُ سَبُعٌ، إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ
زبان درنده اى است که اگر رهايش کنى به تو آسيب مى رساند و مى دَرَد.
✍️ زبان از هر شمشیری تیزتر و برّنده تر است؛ باید از آن مراقبت کرد و تیزی او را جز برای درمان دردها به کار نبرد.
⏪در زبان فارسی در مورد تاثیر زبان میگوییم: «زبان سرخ، سر سبز مى دهد بر باد».
📚مرحوم مقنیه در “فی ضلال نهج البلاغه” در مورد تاثیر زبان میگوید:
رُبَّ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ أَثَارَتْ حَرْبًا، وَ أَهْلَكَتِ الْبِلَادَ وَ الْعِبَادَ
چه بسا یک کلمه پلید که جنگی را برانگیخت، و شهرها و مردم را نابود کرد،
وَ رُبَّ كَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ أَلَّفَتِ الْقُلُوبَ، وَ مَهَّدَتْ سُبُلَ الْخَيْرِ وَ السَّلَامِ
و چه بسا یک کلمه پاک که دلها را الفت داد، و راههای خیر و صلح را هموار کرد.
🔺پیامبر صلوات الله علیه میفرمایند:
فِتْنَةُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السَّيفِ
گزش زبان از ضربت شمشير سخت تر است.
📚در غرر الحکم روایت شده:
رُبَّ کَلامٍ أنفَذُ مِن سِهامٍ
چه بسا گفتار که بُرنده تر از تیر هاست.
❎ زبان را کوچک نشمار، خیلی کارها از زبان بر می آید:
🔺راوی میگوید یک نفر با امام صادق، به صورت طولانی سخن گفت، حضرت به او فرمود:
أیُّهَا الرَّجُلُ، تَحتَقِرُ الکَلامَ وتَستَصغِرُهُ! اِعلَم أنَّ اللّهَ عز و جل لَم یَبعَث رُسُلَهُ _ حَیثُ بَعَثَها _ ومَعَها ذَهَبٌ ولا فِضَّهٌ
ای مرد! آیا گفتار را حقیر و کوچک می شماری؟ بدان که خداوند عز و جل پیامبرانش را _ آن هنگام که آنان را به رسالت برمی انگیخت _ با طلا یا نقره مبعوث نکرد،
ولکِن بَعَثَها بِالکَلامِ؛ وإنَّما عَرَّفَ اللّهُ _ جَلَّ وعَزَّ _ نَفسَهُ إلی خَلقِهِ بِالکَلامِ وَالدَّلالاتِ عَلَیهِ وَالأَعلامِ
بلکه با گفتارْ برانگیخت و خداوند عز و جل ، خود را با کلام و دلیل ها و نشانه ها به آفریده های خود ، شناساند.
✍️ انبیا با قدرت کلام تونستند قلوب را تسخیر کنند و مسیر هدایت انسان ها را فراهم کنند. کاری که با هیچ سلاحی ممکن نبود و بلکه اثر معکوس در قلوب انسان ها به جا میگذاشت.
تیغ هم تاثیر مثبت دارد و هم منفی ، هم میتواند برای کشتن و خونریزی باشد و هم برای جراحی و درمان بیماری، زبان هم همینطور است، هم میتواند اثر مثبت بگذارد هم منفی.
✳️کلمه و کلام تاثیر دارد:
🔺قرآن کریم در آیه ۲۴ سوره ابراهیم میفرماید:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ
آیا ندیدى چگونه خداوند کلمهی طیّبه و گفتار پاکیزه را به درخت پاکیزهاى تشبیه کرده که ریشهی آن در زمین ثابت و شاخهی آن در آسمان است؟!
✍️ درخت مستحکمی که ریشه هایش در زمین فر رفته و سایه و میوه اش برای انسان هاست، نعمت بزرگی است.
یک سخن درست در حکم یک درخت مثمر است که آثار و برکاتش به انسان ها میرسد.
✅حرفهای خدا، مثل شمشیر نصرت میرسانند:
🔺قرآن کریم در آیه ۱۷۱ سوره صافات میفرماید:
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ
وعده ی نصرتی که ما قبلا به انبیاء داده بودیم، محقق گشت.
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ
که بیتردید آنان در همه زمینهها یاری شدگانند.
✍️ این آیه در مورد پیروزی جریان نبوت است.
قرآن کریم وعده های خدا به نصرت و پیروی را با لفظ “کلمه” آورده است.
این کلمات هستند که از قبلا وعده پیروزی داده اند، و باعث قوت قلب پیامبران هستند و خود این کلمات نصرتی هستند از جانب خدا.
طبق این آیات بخشی از نصرت خدا در مورد پیامبر به واسطهی همین وعده های نصرت است که در کتب آسمانی میآمد و به پیامبران وحی میشد.
❇️سخنی که بهشت آفرین است:
🔺قرآن کریم در مورد حضرت آدم میفرماید:
فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
پس آدم کلماتی را از سوی پروردگارش دریافت کرد و پروردگار توبه اش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است.
⏪در ذیل این آیه، روایت داریم که امیرالمومنین علیهالسلام فرمود:
نَحْنُ الْکَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَیْهِ
ما همان کلماتی هستیم که آدم از پروردگارش دریافت نمود و با آنها بهسوی خدا توبه کرد.
🔺پیامبر صلوات الله علیه فرمود:
لَمَّا نَزَلَتِ الْخَطِیئَهًْ بِآدَمَ(علیه السلام) وَ اُخْرِجَ مِنَ الْجَنَّهًْ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ: یَا آدَمُ! ادْعُ رَبَّکَ.
وقتیکه آن خطا از آدم علیه السلام سر زد و از بهشت بیرون رانده شد، جبرئیل علیه السلام نزد او آمد و گفت: «ای آدم (علیه السلام)! خدای خود را بخوان».
قَالَ: یَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ! مَا أَدْعُو؟ قَالَ: قُلْ رَبِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْخَمْسَهًْ الَّذِینَ تُخْرِجُهُمْ مِنْ صُلْبِی آخِرَ الزَّمَانِ إِلَّا تُبْتَ عَلَیَّ وَ رَحِمْتَنِی.
آدم علیه السلام گفت: «ای دوست من، جبرئیل علیه السلام! چه بگویم»؟ گفت چنین بگو: «ای پروردگار من! به حقّ پنج نوری که از صلب من در آخرالزّمان به وجود میآیند تو را قسم میدهم که بر من ببخشی و توبهی من را بپذیری و بر من رحم آوری».
فَقَالَ لَهُ آدَمُ (علیه السلام): یَا جَبْرَئِیلُ! سَمِّهِمْ لِی. قَالَ: قُلِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ بِحَقِّ عَلِیٍّ وَصِیِّ نَبِیِّکَ وَ بِحَقِّ فَاطِمَهًْ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِسِبْطَیْ نَبِیِّکَ إِلَّا تُبْتَ عَلَیَّ فَارْحَمْنِی.
آدم علیه السلام از جبرئیل درخواستکرد که «نام آنها را به من بگو». گفت: «بگو ای خدای من! به حقّ پیامبرت محمّد و وصیّ پیامبرت، علی علیه السلام و به حقّ دختر پیامبرت فاطمه سلام الله علیها و به حقّ دو نوادهی پیامبرت حسن و حسین علیها السلام توبهام را بپذیر و بر من رحم کن».
فَدَعَا بِهِنَّ آدَمُ فَتَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ. وَ مَا مِنْ عَبْدٍ مَکْرُوبٍ یُخْلِصُ النِّیَّهًْ وَ یَدْعُو بِهِنَّ، إِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ.
پس آدم (علیه السلام)، خدا را به نامهای آنان خواند و خدا توبهاش را پذیرفت و این همان تعبیری است که خدا فرمود: تَلَقَّی آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فتاب علیه … و بدان که هیچ بندهی بلادیدهای نیست که با نیّت خالص، خدا را با این اسمها بخواند مگر آنکه مستجاب شود.
💠رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ
چه بسيار سخن هايى كه از حمله كردن و اعمال قدرت نافذتر است.
🔺پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم:
إنَّ مِن البيانِ سِحْرا
همانا برخى از بيانها سحر است.
✍️بسیار اتفاق می افتد که یک حرف روی انسان آنچنان تاثیری دارد که یک تصمیم مهم میگیرد، خواه این تصمیم مثبت و مفید باشد، یا منفی و مضرّ.
🔺خداوند در سوره اسراء آیه ۶۴ خطاب به شیطان میفرماید:
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ
هر کدام از آنها را میتوانی با صدایت به خط کن!
✍️گاهی صداها و حرفها شیطانی است و بلوا به پا میکند.
❎تلاش شیطان برای شکست مسلمانان:
🔺در جریان جنگ احد داریم:
صَاحَ إِبْلِیسُ یَوْمَ أُحُدٍ فِی عَسْکَرِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّ مُحَمَّداً قَدْ قُتِلَ
ابلیس در جنگ أحد میان سپاه رسول الله فریاد زد: محمد _صلی الله علیه و آله_ کشته شده است.
✍️همین فریاد و کلام آنچنان نافذ بود که اکثر افراد فرار کردند مگر عده ای کمی مانند امیرالمومنین علیهالسلام که مانند پروانهای دور پیامبر میگشت تا آسیب کمتری به حضرت وارد شود.
✅متن کامل تری از حکمت ۳۹۴:
در كتاب تمام نهج البلاغه، این حکمت در ضمن وصيت مشروحى از امیرالمومنین علیهالسلام که خطاب به اصحابش آمده است:
إِحْسَبُوا كَلاَمَكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ يقِلُّ كَلاَمُكُمْ إِلاَّ فِى الْخَيرِ
گفتار خود را از اعمال خويش حساب كنيد تا سخن شما جز در راه خير و نيكى كم شود
كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ، وَسَلِّمُوا تَسْليماً تَغْتَنِمُوا
زبان هاى خود را نگاه داريد و تسليم فرمان خدا باشيد تا غنيمت ببريد.
فَرُبَّ قَوْل أنْفَذُ مِنْ صَوْل، وَ رُبَّ فِتْنَة أَثَارَهَا قَوْلٌ
چه بسيار سخنانى كه از حمله نافذتر است و چه بسيار فتنه ها كه از گفتارها برخاسته است.
✍️ اگر در کشاکش جنگ، شایعاتی پخش شود؛ چه بسا لشکر پیروز به یکباره شکست بخورد و چه بسا یک کلام همچون شمشیری کسی را به کام مرگ بکشاند.
در زیارت ائمه میخوانیم که خدایا لعنت کن کسانی را که با دست و زبان امام را به شهادت رساندند.(قتل الله من قتلک بالایدی و الالسن)
✅روایات در مورد ” رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ “:
🔺 امیرالمومنین علیهالسلام :
كَم مِن دَمٍ سَفَكَهُ فَمٌ !
اى بسا خونى كه دهانى _حرف نابجایی_ آن را ريخته است.
🔺حضرت در غرر الحکم میفرمایند:
كَم مِن إنسانٍ أهلَكَهُ لِسانٌ
چه بسا انسانی كه زبانی او را به نابودی کشانده.
✍️ چه بسا زبان خودش بوده باشد، چه بسا زبان دیگران
🔺 امیرالمومنین علیهالسلام:
رُبَّ كََلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً ، فاخزُنْ لِسانَكَ كَما تَخزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ
بسا سخنى كه نعمتى را از كف برده است، پس همان گونه كه طلا و نقره خود را محافظت مى كنى، زبانت را نيز محافظت كن.
✍️گاهی با یک حرف کوچک و یک ناشکری نعمتی را از دست میدهی یا بالعکس.
🔹سید رضی در دیوان اشعارش میگوید:
سَأَمْضَغُ بِالْأَقْوَالِ أَعْرَاضَ قَوْمِكُمْ / وَ لِلْقَوْلِ أَنْيَابٌ لَدَيَّ حِدَادُ
با سخنان، آبروی قوم شما را خواهم جوید _نابود خواهیم کرد_و سخن را در نزد من دندانهای تیز است.
✍️برخی مواقع باید دشمنان را هجو نمود و با قول و سخن و رسانه آنها را تضعیف نمود ، بدون جنگ و خونریزی و دست به شمشیر بردن.
مثلاً باید آبروی سران صهیونیست را در جوامع عمومی و بین المللی برد.
✅ ” رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ ” در آینه تاریخ:
👈در مورد جناب هشام بن حکم که از بهترین یاران اهل بیت بوده است داریم:
وَ قَالَ هَارُونُ: لَمَّا سَمِعَ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ مُحَاجَّةَ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ مَعَ الْمَذَاهِبِ فِي إِثْبَاتِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ بِبَرَاهِينَ بَيِّنَةٍ
هارون الرشید خلیفه عباسی گفت: هنگامی که از پشت پرده، مناظره هشام بن حکم را با پیروان مذاهب مخالف در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام برای جلب قلوب به موسی بن جعفر علیهالسلام با دلایل آشکار شنید گفت:
لَكَلَامُ هَذَا أَشَدُّ عَلَيَّ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ سَيْفٍ
سخن هشام بن حکم برای من از صد هزار شمشیر سختتر است!
وَ الْعَجَبُ كَيْفَ بَقِيَتْ خِلَافَتِي مَعَ وُجُودِ مِثْلِ هَذَا الرَّجُلِ فِي النَّاسِ
و عجیب است که چگونه خلافت من با وجود چنین مردی در میان مردم باقی مانده است؟!
وَ هَمَّ بِقَتْلِهِ لَكِنْ تَوَارَى هِشَامٌ وَ انْصَدَعَ قَلْبُهُ مِنَ الْخَوْفِ فَمَاتَ
و قصد کشتن او کرد، ولی هشام پنهان شد و بعد از مدتی از دنیا رفت.
👈سخنی که یکی از یاران امیرالمومنین علیهالسلام را از مرگ نجات داد:
أَسَرَ مُعَاوِيَةُ يَوْمَ صِفِّينَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ
معاویه در روز صفین مردی از یاران علی صلوات الله علیه را اسیر کرد.
فَلَمَّا أُقِيمَ بَيْنَ يَدَيْهِ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَمْكَنَ مِنْكَ
هنگامی که او را در حضور معاویه آوردند، معاویه گفت: «ستایش خدایی را که تو را در اختیار من قرار داد».
قَالَ: لَا تَقُلْ ذَاكَ فَإِنَّهَا مُصِيبَةٌ
اسیر گفت: «اینچنین مگو؛ چرا که اسارت من یک مصیبت است برای تو»
قَالَ: وَأَيَّةُ نِعْمَةٍ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ أَظْفَرَنِي بِرَجُلٍ قَتَلَ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ جَمَاعَةً مِنْ أَصْحَابِي
معاویه گفت: «کدام نعمت بزرگتر از این که خداوند مرا بر مردی پیروز کرد که در یک ساعت، گروهی از یاران مرا کشته است؟
اضْرِبَا عُنُقَهُ
گردنش را بزنید!
فَقَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ أَنَّ مُعَاوِيَةَ لَمْ يَقْتُلْنِي فِيكَ وَلَا لِأَنَّكَ تَرْضَى قَتْلِي
اسیر گفت: «خدایا! گواه باش که معاویه مرا نه به خاطر تو میکشد و نه به خاطر اینکه تو از کشتن من راضی هستی.
وَلَكِنْ قَتَلَنِي فِي الْغَلَبَةِ عَلَى حُطَامِ هَذِهِ الدُّنْيَا
بلکه مرا به خاطر پیروزی بر کالای پست این دنیا میکشد.
فَإِنْ فَعَلَ، فَافْعَلْ بِهِ مَا هُوَ أَهْلُهُ، وَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَافْعَلْ بِهِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ
خدایا اگر مرا به خاطر دنیا میکشد، با او چنان کن که سزاوار آن است و اگر از من میگذرد، با او چنان کن که تو سزاواری یعنی عفو کن.»
فَقَالَ: قَاتَلَكَ اللَّهُ! لَقَدْ سَبَبْتَ فَأَوْجَعْتَ فِي السَّبِّ وَدَعَوْتَ فَأَبْلَغْتَ فِي الدُّعَاءِ. خَلِّيَا سَبِيلَهُ
معاویه گفت: «خداوند تو را بکشد! به راستی که تو دشنام دادی و سخت دشنام دادی و دعا کردی و بسیار رسا دعا کردی. او را رها کنید»
💠رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ
چه بسيار سخن هايى كه از حمله كردن و اعمال قدرت نافذتر است.
✅نکته اول:
راهکار افزایش نفوذ کلام:
در این حکمت امیرالمومنین علیهالسلام به اصل تاثیر گذاری کلمات اشاره کرده اند،
ولی با تحقیق در نهج البلاغه و غیر آن، میتوان راهکارهایی پیدا کرد که نفوذ کلام را بالا برد و تاثیری گذاری را بیشتر کرد.
یکی از آن راهکارها استفاده از ادبیات و به طور خاص “داستان” است.
👈 داستان قهرمانان را بگو:
در نامه ۵۳ امیرالمومنین به مالک اشتر دستور میدهد:
وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ
پيوسته نیروهای نظامی را تشويق نما،
وَتَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلاَءِ مِنْهُمْ
و پياپى کارهاى مهمى را که افرادى از آنها انجام داده اند برشمار.
فَإِنَّ کَثْرَةَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَتُحَرِّضُ النَّاکِلَ، إِنْ شَاءَ اللهُ
زيرا يادآورىِ کارهاى نيکِ آنها افراد شجاعشان را به فعاليتِ بيشتر وامى دارد و کم کاران را به کار تشويق مى کند. ان شاءالله.
✍️ اگر میخواهیم حرفهایمان بر فرزندانمان و بر مردم تاثیر داشته باشد و آنها را برای انجام کاری قدرتمند کند، استفاده از داستان های شجاعان و قهرمانان بسیار موثر است.
✅نکته دوم:
ترور شخصیت، سلاح کارآمد دشمن:
دشمنان در طول تاریخ به خوبی فهمیده اند که زبان، از هر سلاحی برنده تر است لذا در طول تاریخ از سلاح زبان، شایعه پراکنی، تخریب و ترور شخصیت؛ برای کنار زدن مخالفان خود استفاده کرده اند.
👈زمانی که مخالفان و دشمنان یکتاپرستی نمی توانستند در برابر معجزات پیامبران الهی پاسخی روشن و منطقی بیاورند، دست به ترور شخصیت آنها می زدند؛ آنان را مسخره می کردند و یا جادوگر و دیوانه می نامیدند.
🔺قرآن کریم در آیه ۳۰ سوره یس میفرماید:
وَ مَا یَأْتِیهِمْ مِّنْ رَّسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ
هیچ پیامبرى به سراغ آنها نمى آمد مگر این که او را مسخره مى کردند.
👈در ذیل حکمت ۱۸۸ نهج البلاغه، چند معنا برای کلام حضرت بیان کردیم. یکی از معانی این بود:
مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ عِنْدَ جَهَلَةِ النَّاسِ
کسی که برای دفاع از حق چهره آشکار کند و سینه سپر کند و از حق دفاع کند، جاهلان در مقابل او قد علم میکنند.
✍️مقابله ی جاهلان با حق طلبان یا از طریق ترور شخصیت انجام میشود، یا طریق ترور شخص.
✅امیرالمومنین شهید ترور شخصیت:
تخریب شخصیت امیرالمومنین چند دوره دارد:
👈در زمان رسول الله:
🔺 بخش پایانی خطبه ۱۹۲ بعد از جریان معجزه درخت:
فَقَالَ الْقَوْمُ كُلُّهُمْ: بَلْ سَاحِرٌ كَذَّابٌ، عَجِیبُ السِّحْرِ خفِیفٌ فِیهِ، وَ هَلْ یصَدِّقُكَ فِی أَمْرِكَ إِلاَّ مِثْلُ هذَا! یعْنُونَنِی
ولی تمام آن گروه گفتند: او ساحری دروغگوست، که سحر شگفتآور و ماهرانهای دارد سپس افزودند: آیا تو را در این کار کسی جز امثال این منظورشان من بودم تصدیق میکند؟!
إِنِّی لَمِنْ قَوْم لاتَأْخُذُهُمْ فِی اللّهِ لَوْمَةُ لاَئِم
من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ ملامتی هراس ندارند.
👈بعد از پیامبر در زمان سقیفه و خلفا:
🔺 در اواخر حکومت ابوبکر، صعصعة بن صوحان حدیثی در فضیلت امیرالمومنین به مغیرة بن شعبه گفت و مغیره در جواب گفت:
إِیَّاکَ أَنْ یَبْلُغَنِی أَنَّکَ تُظْهِرُ شَیئًا مِنْ فَضْلِ عَلِیِّ!
مبادا از تو بشنوم که چیزی از فضائل علی برای من بگویی!
وَأَمَّا عَلَانِیةً فِی الْمَسْجِدِ فَإِنَّ هَذَا لَا یحْتَمِلُهُ الْخَلِیفَةُ لَنَا!
اگر فضایل علی در مسجد علناً بیان شود خلیفه ما را معذور نمی دارد.
بَل أنا أعلَمُ بِذلکَ!
من از تو به آن آگاه تر هستم.
ولکِن هَذا السُلطانُ قَد ظَهَرَ و قَد أخَذنَا بِإظهَارِ عَیبِ عَلیِّ لِلنَّاسِ!
امّا حکومت از ما خواسته است که عیب او را برای مردم بگوییم.
👈در زمان حکومت حضرت:
🔺«ابن شهرآشوب» روایت می کند:
امیرالمومنین علیهالسلام هیچگاه بر منبر نرفت، مگر آن که در پایان کلامش فرمود:
ما زِلتُ مظلوما مُنذُ قَبضَ اللّه رسولَهُ حتّی یوم الناسِ هذا
از روزی که پیغمبر خدا از دنیا رفت تا به امروز، پیوسته مظلوم بوده ام.
👈تخریب شخصیت امیرالمومنین و مقایسه او با معاویه:
🔺از امیرالمومنین علیهالسلام منقول است که فرمود:
الدَّهْرُ أَنْزَلَني ثُمَّ أَنْزَلَني حتَّي يُقالُ عَليٌّ وَ مُعاوية
روز کار اینقدر مرا پایین آورد و پایین آورد تا مرا هم سطح معاویه کرد.
👈فحاشی به امیرالمومنین علیهالسلام و سکوت همسر پیامبر صلوات الله علیه:
🔺در منابع اهل سنت آمده است:
جَاءَ رَجُلٌ فَوَقَعَ فِي عَلِيٍّ وَفِي عَمَّارٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا عِنْدَ عَائِشَةَ
مردی نزد عایشه آمد و شروع به بدگویی از علی علیهالسلام و عمار کرد.
فَقَالَتْ: أَمَّا عَلِيٌّ فَلَسْتُ قَائِلَةً لَكَ فِيهِ شَيْئًا
عایشه گفت: اما درباره علی، چیزی به تو نمیگویم و وارد این بحث نمیشوم،
وَأَمَّا عَمَّارٌ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يَقُولُ: «لَا يُخَيَّرُ بَيْنَ أَمْرَيْنِ إِلَّا اخْتَارَ أَرْشَدَهُمَا
اما درباره عمار، من از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: عمار بین دو امر مخیر نمی شود مگر آن که درست ترینش را انتخاب می کند.
👈تخریب علمی امیرالمومنین:
🔺شیخ طوسی در امالی نقل میکند شخصی از ابن عباس سوالی پرسید و او جواب داد. او مجددا سوال پرسید.
فَقَالَ لَهُ اِبْنُ عَبَّاسٍ : أَ عَلِيٌّ أَعْلَمُ عِنْدَكَ أَمْ أَنَا فَقَالَ: لَوْ كَانَ عَلِيٌّ أَعْلَمَ عِنْدِي مِنْكَ لَمَا سَأَلْتُكَ
پس ابن عباس به او گفت:در نظر تو علم على بالاتر است يا علم من؟مرد گفت:اگر در نظر من علم على بالاتر بود از تو نمىپرسيدم.
قَالَ: فَغَضِبَ اِبْنُ عَبَّاسٍ حَتَّى اِشْتَدَّ غَضَبُهُ، ثُمَّ قَالَ: ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ، عَلِيٌّ عَلَّمَنِي، وَ كَانَ عِلْمُهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ ، وَ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَّمَهُ اَللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ ، فَعِلْمُ اَلنَّبِيِّ مِنَ اَللَّهِ، وَ عِلْمُ عَلِيٍّ مِنَ اَلنَّبِيِّ ، وَ عِلْمِي مِنْ عِلْمِ عَلِيٍّ
ابن عباس خشمگين شد و خشمش فزونى يافت.سپس گفت:مادرت به عزايت بنشيند!على عليه السّلام به من[دانش]آموخت و دانشش از رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله بود و خدا فرستادهاش را از بالاى عرش بياموخت پس دانش پيامبر از سوى خداست و دانش على از سوى پيامبر و دانش من از دانش على است،
وَ عِلْمُ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) كُلِّهِمْ فِي عِلْمِ عَلِيٍّ كَالْقَطْرَةِ اَلْوَاحِدَةِ فِي سَبْعَةِ أَبْحُرٍ .
و دانش تمامى ياران محمّد در برابر دانش على مانند قطرهاى در برابر هفت درياست.
👈بعد از شهادت حضرت:
🔺ابن ابی الحدید معتزلی می گوید:
إِنَّ مَعَاوِیةَ أَمَرَ النَّاسَ بِالعَرَاقِ وَ الشَّامِ وَ غَیرِهِمِا بِسَبِّ عَلِی(ع) وَ البَرَاءَةِ مِنهُ وَ خَطَبَ بِذَلِک عَلَی مَنابِرِ الِإسلَامِ
معاویه به مردم عراق و شام و دیگر بلاد دستور داد، تا علی(ع) را در خطبه های منبرهای اسلام سب و لعن کنند و از او برائت بجویند!
وَ صَارَ ذَلِک سَنَةً فِی أَیامِ بَنِی أُمَیةِ إِلَی أَن قَامَ عُمَرُ بنُ عَبدِالعَزِیزِ فَأَزَالَه
تا اینکه این سنتی شد در ایام حکومت بنی امیه تا زمانی که عمر بن عبدالعزیز بر حکومت نشست.
🔺جاحظ می گوید:
أَنَّ قَوْماً مِنْ بَنِی أُمَیةَ قَالُوا لِمُعَاوِیةَ إِنَّک قَدْ بَلَغْتَ مَا أَمَّلْتَ فَلَوْ کفَفْتَ عَنْ لَعْنِ هَذَا اَلرَّجُلِ
جمعی از بنی امیه به معاویه گفتند: تو که به آرزویت رسیدی، اگر از لعن این مرد دست برداری بهتر است!
معاویه گفت:
فلاَ وَ اَللَّهِ حَتَّی یرْبُوَ عَلَیهِ اَلصَّغِیرُ وَ یهْرَمَ عَلَیهِ اَلْکبِیرُ
هرگز! به خدا سوگند! که دست از سبّ او نمی دارم تا زمانی که اطفال امَّت با سبِّ علی جوان گردند و با آن سبّ رشد و نمو کنند، و بزرگان به صورت پیران فرتوت درآیند.
👈ترور شخصیت، تا آنجا که اسم علی را از میان بردارند:
🔺ابن حجر عسقلانی می گوید:
کانَ بَنُو أمیةِ إذَا سَمَعوا بِمَولُودِِ اسمُهُ عَلی قَتَلُوهُ
بنی امیه هنگامی که متوجه می شدند که نام کودکی را علی گذاشته اند، او را می کشتند.
✍️امروز هم همین توطئه دشمنان پا بر جاست و آنها در نباشند تا شخصیت های مهم جامعه ما را ترور کنند ، ما باید جلوی این کار را بگیریم و آگاه باشیم.
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمت ها
۱۴۰۴/۰۶/۱۱_۹ ربیع الاول
💢حکمت ۳۹۴💢
وَ قَالَ (عليه السلام): رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ.
و امام (ع) فرمود: چه بسا، سخنى كه از حمله اى كارسازتر افتد.
💠وَ قَالَ (عليه السلام): رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ
امام علی علیهالسلام میفرمایند: چه بسيار سخن هايى كه از حمله كردن و اعمال قدرت نافذتر است.
✅حضرت در این حکمت در مورد تاثیر شگرف زبان صحبت میفرمایند. اینکه یک کلمه و جمله میتواند به اندازه ی حمله ای نظامی تاثیر گذار باشد.
❇️حرف مؤثر است، چه مثبت، چه منفی:
اين كلام حكمت آميز هم ناظر به تأثيرات مثبت سخن است هم تأثيرات منفى آن.
گاهى سخن به قدرى نافذ و مؤثر است كه ممكن است دشمن يا دشمنانى را مغلوب سازد و مردم را بر ضد آن ها بشوراند و آن ها را به فرار وادارد.
نيز گاه ممكن است تأثير سخن در آزردن اشخاص و ناراحت كردن آن ها از حمله كردن با سلاح بيشتر باشد و به یک باره دل دوستان را خالی کند، زندگی هایی را به هم بریزد و…
🔹شاعر عرب در مورد تاثیرات منفی سخن مى گويد:
جِراحاتُ السِّنانِ لها التِيامٌ *** وَلا يَلتامُ ما جَرَح اللِّسانُ
جراحات نيزه ها ممكن است بهبود يابد ولى اى بسا كه جراحات زبان هرگز بهبودى نيابد.
✳️لسان، سِنان است:
به خاطر تاثیرات عمیق زبان؛ بعضى نام «لسان» را «سِنان» گذاشته اند.
گاهی با چند بار تذکر شست و شو و رعایت نظافت به کودک او را در وادی وسواس میاندازیم و اورا تا آخر عمر گرفتار گناه میکنیم.
🔺به تعبیر خود امیرالمومنین در حکمت ۶۰:
اللِّسَانُ سَبُعٌ، إِنْ خُلِّيَ عَنْهُ عَقَرَ
زبان درنده اى است که اگر رهايش کنى به تو آسيب مى رساند و مى دَرَد.
✍️ زبان از هر شمشیری تیزتر و برّنده تر است؛ باید از آن مراقبت کرد و تیزی او را جز برای درمان دردها به کار نبرد.
⏪در زبان فارسی در مورد تاثیر زبان میگوییم: «زبان سرخ، سر سبز مى دهد بر باد».
📚مرحوم مقنیه در “فی ضلال نهج البلاغه” در مورد تاثیر زبان میگوید:
رُبَّ كَلِمَةٍ خَبِيثَةٍ أَثَارَتْ حَرْبًا، وَ أَهْلَكَتِ الْبِلَادَ وَ الْعِبَادَ
چه بسا یک کلمه پلید که جنگی را برانگیخت، و شهرها و مردم را نابود کرد،
وَ رُبَّ كَلِمَةٍ طَيِّبَةٍ أَلَّفَتِ الْقُلُوبَ، وَ مَهَّدَتْ سُبُلَ الْخَيْرِ وَ السَّلَامِ
و چه بسا یک کلمه پاک که دلها را الفت داد، و راههای خیر و صلح را هموار کرد.
🔺پیامبر صلوات الله علیه میفرمایند:
فِتْنَةُ اللِّسَانِ أَشَدُّ مِنْ ضَرْبِ السَّيفِ
گزش زبان از ضربت شمشير سخت تر است.
📚در غرر الحکم روایت شده:
رُبَّ کَلامٍ أنفَذُ مِن سِهامٍ
چه بسا گفتار که بُرنده تر از تیر هاست.
❎ زبان را کوچک نشمار، خیلی کارها از زبان بر می آید:
🔺راوی میگوید یک نفر با امام صادق، به صورت طولانی سخن گفت، حضرت به او فرمود:
أیُّهَا الرَّجُلُ، تَحتَقِرُ الکَلامَ وتَستَصغِرُهُ! اِعلَم أنَّ اللّهَ عز و جل لَم یَبعَث رُسُلَهُ _ حَیثُ بَعَثَها _ ومَعَها ذَهَبٌ ولا فِضَّهٌ
ای مرد! آیا گفتار را حقیر و کوچک می شماری؟ بدان که خداوند عز و جل پیامبرانش را _ آن هنگام که آنان را به رسالت برمی انگیخت _ با طلا یا نقره مبعوث نکرد،
ولکِن بَعَثَها بِالکَلامِ؛ وإنَّما عَرَّفَ اللّهُ _ جَلَّ وعَزَّ _ نَفسَهُ إلی خَلقِهِ بِالکَلامِ وَالدَّلالاتِ عَلَیهِ وَالأَعلامِ
بلکه با گفتارْ برانگیخت و خداوند عز و جل ، خود را با کلام و دلیل ها و نشانه ها به آفریده های خود ، شناساند.
✍️ انبیا با قدرت کلام تونستند قلوب را تسخیر کنند و مسیر هدایت انسان ها را فراهم کنند. کاری که با هیچ سلاحی ممکن نبود و بلکه اثر معکوس در قلوب انسان ها به جا میگذاشت.
تیغ هم تاثیر مثبت دارد و هم منفی ، هم میتواند برای کشتن و خونریزی باشد و هم برای جراحی و درمان بیماری، زبان هم همینطور است، هم میتواند اثر مثبت بگذارد هم منفی.
✳️کلمه و کلام تاثیر دارد:
🔺قرآن کریم در آیه ۲۴ سوره ابراهیم میفرماید:
أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِي السَّماءِ
آیا ندیدى چگونه خداوند کلمهی طیّبه و گفتار پاکیزه را به درخت پاکیزهاى تشبیه کرده که ریشهی آن در زمین ثابت و شاخهی آن در آسمان است؟!
✍️ درخت مستحکمی که ریشه هایش در زمین فر رفته و سایه و میوه اش برای انسان هاست، نعمت بزرگی است.
یک سخن درست در حکم یک درخت مثمر است که آثار و برکاتش به انسان ها میرسد.
✅حرفهای خدا، مثل شمشیر نصرت میرسانند:
🔺قرآن کریم در آیه ۱۷۱ سوره صافات میفرماید:
وَ لَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ
وعده ی نصرتی که ما قبلا به انبیاء داده بودیم، محقق گشت.
إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ
که بیتردید آنان در همه زمینهها یاری شدگانند.
✍️ این آیه در مورد پیروزی جریان نبوت است.
قرآن کریم وعده های خدا به نصرت و پیروی را با لفظ “کلمه” آورده است.
این کلمات هستند که از قبلا وعده پیروزی داده اند، و باعث قوت قلب پیامبران هستند و خود این کلمات نصرتی هستند از جانب خدا.
طبق این آیات بخشی از نصرت خدا در مورد پیامبر به واسطهی همین وعده های نصرت است که در کتب آسمانی میآمد و به پیامبران وحی میشد.
❇️سخنی که بهشت آفرین است:
🔺قرآن کریم در مورد حضرت آدم میفرماید:
فَتَلَقَّىٰ آدَمُ مِنْ رَبِّهِ كَلِمَاتٍ فَتَابَ عَلَيْهِ إِنَّهُ هُوَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ
پس آدم کلماتی را از سوی پروردگارش دریافت کرد و پروردگار توبه اش را پذیرفت؛ زیرا او بسیار توبه پذیر و مهربان است.
⏪در ذیل این آیه، روایت داریم که امیرالمومنین علیهالسلام فرمود:
نَحْنُ الْکَلِمَاتُ الَّتِی تَلَقَّاهَا آدَمُ مِنْ رَبِّهِ فَتابَ عَلَیْهِ
ما همان کلماتی هستیم که آدم از پروردگارش دریافت نمود و با آنها بهسوی خدا توبه کرد.
🔺پیامبر صلوات الله علیه فرمود:
لَمَّا نَزَلَتِ الْخَطِیئَهًْ بِآدَمَ(علیه السلام) وَ اُخْرِجَ مِنَ الْجَنَّهًْ أَتَاهُ جَبْرَئِیلُ فَقَالَ: یَا آدَمُ! ادْعُ رَبَّکَ.
وقتیکه آن خطا از آدم علیه السلام سر زد و از بهشت بیرون رانده شد، جبرئیل علیه السلام نزد او آمد و گفت: «ای آدم (علیه السلام)! خدای خود را بخوان».
قَالَ: یَا حَبِیبِی جَبْرَئِیلُ! مَا أَدْعُو؟ قَالَ: قُلْ رَبِّ أَسْأَلُکَ بِحَقِّ الْخَمْسَهًْ الَّذِینَ تُخْرِجُهُمْ مِنْ صُلْبِی آخِرَ الزَّمَانِ إِلَّا تُبْتَ عَلَیَّ وَ رَحِمْتَنِی.
آدم علیه السلام گفت: «ای دوست من، جبرئیل علیه السلام! چه بگویم»؟ گفت چنین بگو: «ای پروردگار من! به حقّ پنج نوری که از صلب من در آخرالزّمان به وجود میآیند تو را قسم میدهم که بر من ببخشی و توبهی من را بپذیری و بر من رحم آوری».
فَقَالَ لَهُ آدَمُ (علیه السلام): یَا جَبْرَئِیلُ! سَمِّهِمْ لِی. قَالَ: قُلِ اللَّهُمَّ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ نَبِیِّکَ وَ بِحَقِّ عَلِیٍّ وَصِیِّ نَبِیِّکَ وَ بِحَقِّ فَاطِمَهًْ بِنْتِ نَبِیِّکَ وَ بِحَقِّ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِسِبْطَیْ نَبِیِّکَ إِلَّا تُبْتَ عَلَیَّ فَارْحَمْنِی.
آدم علیه السلام از جبرئیل درخواستکرد که «نام آنها را به من بگو». گفت: «بگو ای خدای من! به حقّ پیامبرت محمّد و وصیّ پیامبرت، علی علیه السلام و به حقّ دختر پیامبرت فاطمه سلام الله علیها و به حقّ دو نوادهی پیامبرت حسن و حسین علیها السلام توبهام را بپذیر و بر من رحم کن».
فَدَعَا بِهِنَّ آدَمُ فَتَابَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ ذَلِکَ قَوْلُ اللَّهِ تَعَالَی فَتَلَقَّی آدَمُ مِنْ رَبِّهِ کَلِماتٍ فَتابَ عَلَیْهِ. وَ مَا مِنْ عَبْدٍ مَکْرُوبٍ یُخْلِصُ النِّیَّهًْ وَ یَدْعُو بِهِنَّ، إِلَّا اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ.
پس آدم (علیه السلام)، خدا را به نامهای آنان خواند و خدا توبهاش را پذیرفت و این همان تعبیری است که خدا فرمود: تَلَقَّی آدَمُ مِن رَّبِّهِ کَلِمَاتٍ فتاب علیه … و بدان که هیچ بندهی بلادیدهای نیست که با نیّت خالص، خدا را با این اسمها بخواند مگر آنکه مستجاب شود.
💠رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ
چه بسيار سخن هايى كه از حمله كردن و اعمال قدرت نافذتر است.
🔺پیامبر صلوات الله علیه و آله و سلم:
إنَّ مِن البيانِ سِحْرا
همانا برخى از بيانها سحر است.
✍️بسیار اتفاق می افتد که یک حرف روی انسان آنچنان تاثیری دارد که یک تصمیم مهم میگیرد، خواه این تصمیم مثبت و مفید باشد، یا منفی و مضرّ.
🔺خداوند در سوره اسراء آیه ۶۴ خطاب به شیطان میفرماید:
وَ اسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُمْ بِصَوْتِكَ
هر کدام از آنها را میتوانی با صدایت به خط کن!
✍️گاهی صداها و حرفها شیطانی است و بلوا به پا میکند.
❎تلاش شیطان برای شکست مسلمانان:
🔺در جریان جنگ احد داریم:
صَاحَ إِبْلِیسُ یَوْمَ أُحُدٍ فِی عَسْکَرِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله أَنَّ مُحَمَّداً قَدْ قُتِلَ
ابلیس در جنگ أحد میان سپاه رسول الله فریاد زد: محمد _صلی الله علیه و آله_ کشته شده است.
✍️همین فریاد و کلام آنچنان نافذ بود که اکثر افراد فرار کردند مگر عده ای کمی مانند امیرالمومنین علیهالسلام که مانند پروانهای دور پیامبر میگشت تا آسیب کمتری به حضرت وارد شود.
✅متن کامل تری از حکمت ۳۹۴:
در كتاب تمام نهج البلاغه، این حکمت در ضمن وصيت مشروحى از امیرالمومنین علیهالسلام که خطاب به اصحابش آمده است:
إِحْسَبُوا كَلاَمَكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ يقِلُّ كَلاَمُكُمْ إِلاَّ فِى الْخَيرِ
گفتار خود را از اعمال خويش حساب كنيد تا سخن شما جز در راه خير و نيكى كم شود
كُفُّوا أَلْسِنَتَكُمْ، وَسَلِّمُوا تَسْليماً تَغْتَنِمُوا
زبان هاى خود را نگاه داريد و تسليم فرمان خدا باشيد تا غنيمت ببريد.
فَرُبَّ قَوْل أنْفَذُ مِنْ صَوْل، وَ رُبَّ فِتْنَة أَثَارَهَا قَوْلٌ
چه بسيار سخنانى كه از حمله نافذتر است و چه بسيار فتنه ها كه از گفتارها برخاسته است.
✍️ اگر در کشاکش جنگ، شایعاتی پخش شود؛ چه بسا لشکر پیروز به یکباره شکست بخورد و چه بسا یک کلام همچون شمشیری کسی را به کام مرگ بکشاند.
در زیارت ائمه میخوانیم که خدایا لعنت کن کسانی را که با دست و زبان امام را به شهادت رساندند.(قتل الله من قتلک بالایدی و الالسن)
✅روایات در مورد ” رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ “:
🔺 امیرالمومنین علیهالسلام :
كَم مِن دَمٍ سَفَكَهُ فَمٌ !
اى بسا خونى كه دهانى _حرف نابجایی_ آن را ريخته است.
🔺حضرت در غرر الحکم میفرمایند:
كَم مِن إنسانٍ أهلَكَهُ لِسانٌ
چه بسا انسانی كه زبانی او را به نابودی کشانده.
✍️ چه بسا زبان خودش بوده باشد، چه بسا زبان دیگران
🔺 امیرالمومنین علیهالسلام:
رُبَّ كََلِمَةٍ سَلَبَت نِعمَةً ، فاخزُنْ لِسانَكَ كَما تَخزُنُ ذَهَبَكَ وَ وَرِقَكَ
بسا سخنى كه نعمتى را از كف برده است، پس همان گونه كه طلا و نقره خود را محافظت مى كنى، زبانت را نيز محافظت كن.
✍️گاهی با یک حرف کوچک و یک ناشکری نعمتی را از دست میدهی یا بالعکس.
🔹سید رضی در دیوان اشعارش میگوید:
سَأَمْضَغُ بِالْأَقْوَالِ أَعْرَاضَ قَوْمِكُمْ / وَ لِلْقَوْلِ أَنْيَابٌ لَدَيَّ حِدَادُ
با سخنان، آبروی قوم شما را خواهم جوید _نابود خواهیم کرد_و سخن را در نزد من دندانهای تیز است.
✍️برخی مواقع باید دشمنان را هجو نمود و با قول و سخن و رسانه آنها را تضعیف نمود ، بدون جنگ و خونریزی و دست به شمشیر بردن.
مثلاً باید آبروی سران صهیونیست را در جوامع عمومی و بین المللی برد.
✅ ” رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ ” در آینه تاریخ:
👈در مورد جناب هشام بن حکم که از بهترین یاران اهل بیت بوده است داریم:
وَ قَالَ هَارُونُ: لَمَّا سَمِعَ مِنْ وَرَاءِ السِّتْرِ مُحَاجَّةَ هِشَامِ بْنِ الْحَكَمِ مَعَ الْمَذَاهِبِ فِي إِثْبَاتِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِمُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَلَيْهِ السَّلَامُ بِبَرَاهِينَ بَيِّنَةٍ
هارون الرشید خلیفه عباسی گفت: هنگامی که از پشت پرده، مناظره هشام بن حکم را با پیروان مذاهب مخالف در اثبات امامت امیرالمؤمنین علیهالسلام برای جلب قلوب به موسی بن جعفر علیهالسلام با دلایل آشکار شنید گفت:
لَكَلَامُ هَذَا أَشَدُّ عَلَيَّ مِنْ مِائَةِ أَلْفِ سَيْفٍ
سخن هشام بن حکم برای من از صد هزار شمشیر سختتر است!
وَ الْعَجَبُ كَيْفَ بَقِيَتْ خِلَافَتِي مَعَ وُجُودِ مِثْلِ هَذَا الرَّجُلِ فِي النَّاسِ
و عجیب است که چگونه خلافت من با وجود چنین مردی در میان مردم باقی مانده است؟!
وَ هَمَّ بِقَتْلِهِ لَكِنْ تَوَارَى هِشَامٌ وَ انْصَدَعَ قَلْبُهُ مِنَ الْخَوْفِ فَمَاتَ
و قصد کشتن او کرد، ولی هشام پنهان شد و بعد از مدتی از دنیا رفت.
👈سخنی که یکی از یاران امیرالمومنین علیهالسلام را از مرگ نجات داد:
أَسَرَ مُعَاوِيَةُ يَوْمَ صِفِّينَ رَجُلًا مِنْ أَصْحَابِ عَلِيٍّ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِ
معاویه در روز صفین مردی از یاران علی صلوات الله علیه را اسیر کرد.
فَلَمَّا أُقِيمَ بَيْنَ يَدَيْهِ قَالَ: الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَمْكَنَ مِنْكَ
هنگامی که او را در حضور معاویه آوردند، معاویه گفت: «ستایش خدایی را که تو را در اختیار من قرار داد».
قَالَ: لَا تَقُلْ ذَاكَ فَإِنَّهَا مُصِيبَةٌ
اسیر گفت: «اینچنین مگو؛ چرا که اسارت من یک مصیبت است برای تو»
قَالَ: وَأَيَّةُ نِعْمَةٍ أَعْظَمُ مِنْ أَنْ يَكُونَ اللَّهُ أَظْفَرَنِي بِرَجُلٍ قَتَلَ فِي سَاعَةٍ وَاحِدَةٍ جَمَاعَةً مِنْ أَصْحَابِي
معاویه گفت: «کدام نعمت بزرگتر از این که خداوند مرا بر مردی پیروز کرد که در یک ساعت، گروهی از یاران مرا کشته است؟
اضْرِبَا عُنُقَهُ
گردنش را بزنید!
فَقَالَ: اللَّهُمَّ اشْهَدْ أَنَّ مُعَاوِيَةَ لَمْ يَقْتُلْنِي فِيكَ وَلَا لِأَنَّكَ تَرْضَى قَتْلِي
اسیر گفت: «خدایا! گواه باش که معاویه مرا نه به خاطر تو میکشد و نه به خاطر اینکه تو از کشتن من راضی هستی.
وَلَكِنْ قَتَلَنِي فِي الْغَلَبَةِ عَلَى حُطَامِ هَذِهِ الدُّنْيَا
بلکه مرا به خاطر پیروزی بر کالای پست این دنیا میکشد.
فَإِنْ فَعَلَ، فَافْعَلْ بِهِ مَا هُوَ أَهْلُهُ، وَإِنْ لَمْ يَفْعَلْ فَافْعَلْ بِهِ مَا أَنْتَ أَهْلُهُ
خدایا اگر مرا به خاطر دنیا میکشد، با او چنان کن که سزاوار آن است و اگر از من میگذرد، با او چنان کن که تو سزاواری یعنی عفو کن.»
فَقَالَ: قَاتَلَكَ اللَّهُ! لَقَدْ سَبَبْتَ فَأَوْجَعْتَ فِي السَّبِّ وَدَعَوْتَ فَأَبْلَغْتَ فِي الدُّعَاءِ. خَلِّيَا سَبِيلَهُ
معاویه گفت: «خداوند تو را بکشد! به راستی که تو دشنام دادی و سخت دشنام دادی و دعا کردی و بسیار رسا دعا کردی. او را رها کنید»
💠رُبَّ قَوْلٍ أَنْفَذُ مِنْ صَوْلٍ
چه بسيار سخن هايى كه از حمله كردن و اعمال قدرت نافذتر است.
✅نکته اول:
راهکار افزایش نفوذ کلام:
در این حکمت امیرالمومنین علیهالسلام به اصل تاثیر گذاری کلمات اشاره کرده اند،
ولی با تحقیق در نهج البلاغه و غیر آن، میتوان راهکارهایی پیدا کرد که نفوذ کلام را بالا برد و تاثیری گذاری را بیشتر کرد.
یکی از آن راهکارها استفاده از ادبیات و به طور خاص “داستان” است.
👈 داستان قهرمانان را بگو:
در نامه ۵۳ امیرالمومنین به مالک اشتر دستور میدهد:
وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ
پيوسته نیروهای نظامی را تشويق نما،
وَتَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلاَءِ مِنْهُمْ
و پياپى کارهاى مهمى را که افرادى از آنها انجام داده اند برشمار.
فَإِنَّ کَثْرَةَ الذِّکْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَتُحَرِّضُ النَّاکِلَ، إِنْ شَاءَ اللهُ
زيرا يادآورىِ کارهاى نيکِ آنها افراد شجاعشان را به فعاليتِ بيشتر وامى دارد و کم کاران را به کار تشويق مى کند. ان شاءالله.
✍️ اگر میخواهیم حرفهایمان بر فرزندانمان و بر مردم تاثیر داشته باشد و آنها را برای انجام کاری قدرتمند کند، استفاده از داستان های شجاعان و قهرمانان بسیار موثر است.
✅نکته دوم:
ترور شخصیت، سلاح کارآمد دشمن:
دشمنان در طول تاریخ به خوبی فهمیده اند که زبان، از هر سلاحی برنده تر است لذا در طول تاریخ از سلاح زبان، شایعه پراکنی، تخریب و ترور شخصیت؛ برای کنار زدن مخالفان خود استفاده کرده اند.
👈زمانی که مخالفان و دشمنان یکتاپرستی نمی توانستند در برابر معجزات پیامبران الهی پاسخی روشن و منطقی بیاورند، دست به ترور شخصیت آنها می زدند؛ آنان را مسخره می کردند و یا جادوگر و دیوانه می نامیدند.
🔺قرآن کریم در آیه ۳۰ سوره یس میفرماید:
وَ مَا یَأْتِیهِمْ مِّنْ رَّسُولٍ إِلَّا کَانُوا بِهِ یَسْتَهْزِءُونَ
هیچ پیامبرى به سراغ آنها نمى آمد مگر این که او را مسخره مى کردند.
👈در ذیل حکمت ۱۸۸ نهج البلاغه، چند معنا برای کلام حضرت بیان کردیم. یکی از معانی این بود:
مَنْ أَبْدَى صَفْحَتَهُ لِلْحَقِّ هَلَكَ عِنْدَ جَهَلَةِ النَّاسِ
کسی که برای دفاع از حق چهره آشکار کند و سینه سپر کند و از حق دفاع کند، جاهلان در مقابل او قد علم میکنند.
✍️مقابله ی جاهلان با حق طلبان یا از طریق ترور شخصیت انجام میشود، یا طریق ترور شخص.
✅امیرالمومنین شهید ترور شخصیت:
تخریب شخصیت امیرالمومنین چند دوره دارد:
👈در زمان رسول الله:
🔺 بخش پایانی خطبه ۱۹۲ بعد از جریان معجزه درخت:
فَقَالَ الْقَوْمُ كُلُّهُمْ: بَلْ سَاحِرٌ كَذَّابٌ، عَجِیبُ السِّحْرِ خفِیفٌ فِیهِ، وَ هَلْ یصَدِّقُكَ فِی أَمْرِكَ إِلاَّ مِثْلُ هذَا! یعْنُونَنِی
ولی تمام آن گروه گفتند: او ساحری دروغگوست، که سحر شگفتآور و ماهرانهای دارد سپس افزودند: آیا تو را در این کار کسی جز امثال این منظورشان من بودم تصدیق میکند؟!
إِنِّی لَمِنْ قَوْم لاتَأْخُذُهُمْ فِی اللّهِ لَوْمَةُ لاَئِم
من از کسانی هستم که در راه خدا از هیچ ملامتی هراس ندارند.
👈بعد از پیامبر در زمان سقیفه و خلفا:
🔺 در اواخر حکومت ابوبکر، صعصعة بن صوحان حدیثی در فضیلت امیرالمومنین به مغیرة بن شعبه گفت و مغیره در جواب گفت:
إِیَّاکَ أَنْ یَبْلُغَنِی أَنَّکَ تُظْهِرُ شَیئًا مِنْ فَضْلِ عَلِیِّ!
مبادا از تو بشنوم که چیزی از فضائل علی برای من بگویی!
وَأَمَّا عَلَانِیةً فِی الْمَسْجِدِ فَإِنَّ هَذَا لَا یحْتَمِلُهُ الْخَلِیفَةُ لَنَا!
اگر فضایل علی در مسجد علناً بیان شود خلیفه ما را معذور نمی دارد.
بَل أنا أعلَمُ بِذلکَ!
من از تو به آن آگاه تر هستم.
ولکِن هَذا السُلطانُ قَد ظَهَرَ و قَد أخَذنَا بِإظهَارِ عَیبِ عَلیِّ لِلنَّاسِ!
امّا حکومت از ما خواسته است که عیب او را برای مردم بگوییم.
👈در زمان حکومت حضرت:
🔺«ابن شهرآشوب» روایت می کند:
امیرالمومنین علیهالسلام هیچگاه بر منبر نرفت، مگر آن که در پایان کلامش فرمود:
ما زِلتُ مظلوما مُنذُ قَبضَ اللّه رسولَهُ حتّی یوم الناسِ هذا
از روزی که پیغمبر خدا از دنیا رفت تا به امروز، پیوسته مظلوم بوده ام.
👈تخریب شخصیت امیرالمومنین و مقایسه او با معاویه:
🔺از امیرالمومنین علیهالسلام منقول است که فرمود:
الدَّهْرُ أَنْزَلَني ثُمَّ أَنْزَلَني حتَّي يُقالُ عَليٌّ وَ مُعاوية
روز کار اینقدر مرا پایین آورد و پایین آورد تا مرا هم سطح معاویه کرد.
👈فحاشی به امیرالمومنین علیهالسلام و سکوت همسر پیامبر صلوات الله علیه:
🔺در منابع اهل سنت آمده است:
جَاءَ رَجُلٌ فَوَقَعَ فِي عَلِيٍّ وَفِي عَمَّارٍ رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا عِنْدَ عَائِشَةَ
مردی نزد عایشه آمد و شروع به بدگویی از علی علیهالسلام و عمار کرد.
فَقَالَتْ: أَمَّا عَلِيٌّ فَلَسْتُ قَائِلَةً لَكَ فِيهِ شَيْئًا
عایشه گفت: اما درباره علی، چیزی به تو نمیگویم و وارد این بحث نمیشوم،
وَأَمَّا عَمَّارٌ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَآلِهِ يَقُولُ: «لَا يُخَيَّرُ بَيْنَ أَمْرَيْنِ إِلَّا اخْتَارَ أَرْشَدَهُمَا
اما درباره عمار، من از پیامبر خدا شنیدم که فرمود: عمار بین دو امر مخیر نمی شود مگر آن که درست ترینش را انتخاب می کند.
👈تخریب علمی امیرالمومنین:
🔺شیخ طوسی در امالی نقل میکند شخصی از ابن عباس سوالی پرسید و او جواب داد. او مجددا سوال پرسید.
فَقَالَ لَهُ اِبْنُ عَبَّاسٍ : أَ عَلِيٌّ أَعْلَمُ عِنْدَكَ أَمْ أَنَا فَقَالَ: لَوْ كَانَ عَلِيٌّ أَعْلَمَ عِنْدِي مِنْكَ لَمَا سَأَلْتُكَ
پس ابن عباس به او گفت:در نظر تو علم على بالاتر است يا علم من؟مرد گفت:اگر در نظر من علم على بالاتر بود از تو نمىپرسيدم.
قَالَ: فَغَضِبَ اِبْنُ عَبَّاسٍ حَتَّى اِشْتَدَّ غَضَبُهُ، ثُمَّ قَالَ: ثَكِلَتْكَ أُمُّكَ، عَلِيٌّ عَلَّمَنِي، وَ كَانَ عِلْمُهُ مِنْ رَسُولِ اَللَّهِ ، وَ رَسُولُ اَللَّهِ عَلَّمَهُ اَللَّهُ مِنْ فَوْقِ عَرْشِهِ ، فَعِلْمُ اَلنَّبِيِّ مِنَ اَللَّهِ، وَ عِلْمُ عَلِيٍّ مِنَ اَلنَّبِيِّ ، وَ عِلْمِي مِنْ عِلْمِ عَلِيٍّ
ابن عباس خشمگين شد و خشمش فزونى يافت.سپس گفت:مادرت به عزايت بنشيند!على عليه السّلام به من[دانش]آموخت و دانشش از رسول خدا صلّى اللّه عليه و اله بود و خدا فرستادهاش را از بالاى عرش بياموخت پس دانش پيامبر از سوى خداست و دانش على از سوى پيامبر و دانش من از دانش على است،
وَ عِلْمُ أَصْحَابِ مُحَمَّدٍ (صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) كُلِّهِمْ فِي عِلْمِ عَلِيٍّ كَالْقَطْرَةِ اَلْوَاحِدَةِ فِي سَبْعَةِ أَبْحُرٍ .
و دانش تمامى ياران محمّد در برابر دانش على مانند قطرهاى در برابر هفت درياست.
👈بعد از شهادت حضرت:
🔺ابن ابی الحدید معتزلی می گوید:
إِنَّ مَعَاوِیةَ أَمَرَ النَّاسَ بِالعَرَاقِ وَ الشَّامِ وَ غَیرِهِمِا بِسَبِّ عَلِی(ع) وَ البَرَاءَةِ مِنهُ وَ خَطَبَ بِذَلِک عَلَی مَنابِرِ الِإسلَامِ
معاویه به مردم عراق و شام و دیگر بلاد دستور داد، تا علی(ع) را در خطبه های منبرهای اسلام سب و لعن کنند و از او برائت بجویند!
وَ صَارَ ذَلِک سَنَةً فِی أَیامِ بَنِی أُمَیةِ إِلَی أَن قَامَ عُمَرُ بنُ عَبدِالعَزِیزِ فَأَزَالَه
تا اینکه این سنتی شد در ایام حکومت بنی امیه تا زمانی که عمر بن عبدالعزیز بر حکومت نشست.
🔺جاحظ می گوید:
أَنَّ قَوْماً مِنْ بَنِی أُمَیةَ قَالُوا لِمُعَاوِیةَ إِنَّک قَدْ بَلَغْتَ مَا أَمَّلْتَ فَلَوْ کفَفْتَ عَنْ لَعْنِ هَذَا اَلرَّجُلِ
جمعی از بنی امیه به معاویه گفتند: تو که به آرزویت رسیدی، اگر از لعن این مرد دست برداری بهتر است!
معاویه گفت:
فلاَ وَ اَللَّهِ حَتَّی یرْبُوَ عَلَیهِ اَلصَّغِیرُ وَ یهْرَمَ عَلَیهِ اَلْکبِیرُ
هرگز! به خدا سوگند! که دست از سبّ او نمی دارم تا زمانی که اطفال امَّت با سبِّ علی جوان گردند و با آن سبّ رشد و نمو کنند، و بزرگان به صورت پیران فرتوت درآیند.
👈ترور شخصیت، تا آنجا که اسم علی را از میان بردارند:
🔺ابن حجر عسقلانی می گوید:
کانَ بَنُو أمیةِ إذَا سَمَعوا بِمَولُودِِ اسمُهُ عَلی قَتَلُوهُ
بنی امیه هنگامی که متوجه می شدند که نام کودکی را علی گذاشته اند، او را می کشتند.
✍️امروز هم همین توطئه دشمنان پا بر جاست و آنها در نباشند تا شخصیت های مهم جامعه ما را ترور کنند ، ما باید جلوی این کار را بگیریم و آگاه باشیم.