ممنون از صبر و شکیبایی شما...

حکمت سیصد و بیست و دوم نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح حکمتها
۱۴۰۴/۱/۲۴ .۱۴شوال

💢 حکمت ۳۲۲ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت سیصد و بیست و دوم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
41:30 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ رُوِيَ أَنَّهُ (علیه السلام) لَمَّا وَرَدَ الْكُوفَةَ قَادِماً مِنْ صِفِّينَ مَرَّ بِالشِّبَامِيِّينَ، فَسَمِعَ بُكَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّينَ. وَ خَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشِّبَامِيِّ وَ كَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ، فَقَالَ (علیه السلام) لَهُ: أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ؟ أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ؟
وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ (علیه السلام) رَاكِبٌ، فَقَالَ (علیه السلام): ارْجِعْ، فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ.

گويند هنگامى كه از صفين باز گرديد و وارد كوفه شد بر شباميان گذشت، صداى گريه زنانشان را بر كشتگان نبرد صفين شنيد. در اين حال، حرب بن شرحبيل شبامى، كه از بزرگان قوم خود بود، به سوى او آمد. امام به او فرمود:
چنانكه مى شنوم زنان شما بر شما چيره شده اند. چرا آنان را از ناله و زارى نهى نمى كنيد؟
حرب همراه او به راه افتاد. على (ع) سواره بود و او پياده. پس به او فرمود: بازگرد، پياده رفتن چون تويى در ركاب چون منى موجب فريب والى و مذلت و خوارى مؤمنان شود.

💠و رُوِيَ أَنَّهُ (علیه السلام) لَمَّا وَرَدَ الْكُوفَةَ قَادِماً مِنْ صِفِّينَ مَرَّ بِالشِّبَامِيِّينَ روايت شده است امام عليه السلام هنگامى كه از «صفين» بازمى گشت به «كوفه» وارد شد و از محله قبيله «شباميان» گذشت .
[شبامیین یا نام قبیله ای است یا نام کوهی که عده ای در کنار آن سکونت داشتند]

💠 فسَمِعَ بُكَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّينَ حضرت مشاهده نمود كه زنان آن قبيله بر كشته گان خود در صفين گريه مى كنند.

💠 و خَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشِّبَامِيِّ وَ كَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ
در اين هنگام «حرب بن شرحبيل شبامى» كه از شخصيت هاى آن قبيله بود خدمت آن حضرت رسيد.

💠 فقَالَ (علیه السلام) لَهُ: أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ؟
امام عليه السلام به او فرمود:
آيا زنان شما آنگونه كه مى شنوم بر شما چيره شده اند؟

💠أ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ؟
آيا آنها را از اين ناله هاى بلند[الرَّنِينِ] باز نمى داريد؟
[ رنین: ناله‌ی بلند. و لقد سَمِعتُ رَنَّةَ الشَّيطانِ حِینَ نزل الوحی
صدای شنیده شدن ناله بلند شیطان در نزول وحی]

💠و أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ (علیه السلام) رَاكِبٌ
در اين هنگام «حرب بن شرحبيل» پياده همراه امام عليه السلام حركت مى كرد در حالى كه امام عليه السلام سوار بر مركب بود.

💠 فقَالَ (علیه السلام): ارْجِعْ، فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ
امام عليه السلام به او فرمود: باز گرد،
زيرا پياده حركت كردن شخصى مانند تو در ركاب مثل من، مايه فتنه وغرور بر والى و ذلت و خوارى براى مؤمن است.

⏪ تشریح وضعیت جنگ صفین
بلاشک سخت ترین جنگ دوران حکومت امیرالمومنین از جهت تعداد افراد، شرایط محیطی، تعداد کشته ها و قدرتمندی طرف مقابل؛ جنگ صفین بوده است.
همانگونه که در حکمت ۳۲۱ گذشت،

↩️ معاویه از ابتدای حکومت امیرالمومنین دندان طمع برای ادامه مسئولیت و حکومت خود تیز کرد و فقط به شرطی حاضر شد با حضرت بیعت کند که حکومت شام یا مصر به او واگذار شود. وقتی حضرت با درخواست او مخالفت کرد، او خود را خونخواه عثمان معرفی کرد و بین مردم شام طوری القاء کرد که امیرالمومنین عامل قتل عثمان بوده و باید با او جنگید.

↩️امیرالمومنین در مرحله اول دنبال این بود تا مشکل مسالمت آمیز حل شود ولی وقتی معاویه لجاجت به خرج داد حضرت لشکری کشی کرد ولی دستور داد کسی از لشکر حضرت جنگ را شروع نکند.

❇️در جریان جنگ صفین اتفاقات عجیبی به وقوع پیوست:
۱. گذر از کاخ کسری ،
۲. گذر از الانبار ،
۳.معجزه راهب مسیحی
۴.حدود۶ ماه صبر برای آغار جنگ
۵.معجزه رد الشمس توسط حضرت
۶. بستن آب بر لشکر امیرالمومنین
۷. جریان حکمیت
۸. پیدایش خوارج
و….

❎ تعداد کشته شدگان صفین:
از تعداد کشته گان و شهدای جنگ صفین معلوم میشود که این جنگ چقدر عظیم بوده است.
طبق نقل مورخین فراوان و معتبری در جریان صفین از طرفین ۷۰ هزار نفر کشته شدند که از این تعداد، ۴۵ هزار نفر از لشکر معاویه و ۲۵ هزار نفر از لشکر امام علی(ع) بودند.
و تعداد جنگجویان هر لشکر را حدود ۱۲۰ هزار نفر بر شمرده اند که اینها غیر از افرادی هستند که مسئول تدارکات و تهیه غذا و آب و علوفه حیوانات بودند .

✅ با توجه به تعداد زیاد شهدای جنگ صفین، طبیعی است که در مناطق مختلف تحت حکومت امیرالمومنین شهدای زیادی تقدیم شده و در شهرهای مختلف عزاداری برقرار بوده.

⏪ شان صدور حکمت:
لَمَّا مَرَّ عَلِيٌّ ع بِالثَّوْرِيِّينَ يَعْنِي ثَوْرَ هَمْدَانَ سَمِعَ الْبُكَاءَ
وقتی امام علی علیه السلام از محله ثوریانی یعنی ثور همدان گذشت صدای گریه شنید.
فَقَالَ مَا هَذِهِ الْأَصْوَاتُ
و فرمود: این صداها از چیست؟
قِيلَ هَذَا الْبُكَاءُ عَلَى مَنْ قُتِلَ بِصِفِّينَ
عرض شد: این گریه بر کشتگان صفین است.
قَالَ أَمَا إِنِّي شَهِيدٌ لِمَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ صَابِراً مُحْتَسِباً بِالشَّهَادَةِ
فرمود: من گواهی می دهم که هر کسی از ایشان کشته شده و بردبار و شکیبا بوده شهادتش در راه رضای خدا به حساب آید.
ثُمَّ مَرَّ بِالْفَائِشِيِّينَ فَسَمِعَ الْأَصْوَاتَ فَقَالَ ذَلِكَ
سپس از محله فائشیان گذر کرد و صدای شیون شنید و همان سخن را فرمود.
‏ ثُمَّ مَرَّ بِالشَّامِيِّينَ (شِبامیین) فَسَمِعَ رَنَّةً شَدِيدَةً وَ صَوْتاً مُرْتَفِعاً عَالِياً
و سپس بر شبامیان گذشت و شیونی شدید و صدایی بس بلند شنید.
فَخَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشَّامِيُّ فَقَالَ عَلِيٌّ ع
در این هنگام حرب بن شرحبیل شامی به سوی حضرت آمد و امام علی علیه السلام بدو فرمود:
أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ
آیا زنانتان بر شما مسلط شده اند؟
أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الصِّيَاحِ وَ الرَّنِينِ؟
آیا آنان را از این شیون و زاری باز نمی دارید؟
قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَوْ كَانَتْ دَار اًدَارَيْنِ أَوْ ثَلَاثَةً قَدَرْنَا عَلَى ذَلِكَ
عرض کرد: ای امیر مؤمنان! اگر یک یا دو یا سه خانه بود می توانستیم چنین کنیم،
وَ لَكِنْ مِنْ هَذَا الْحَيِّ ثَمَانُونَ وَ مِائَةُ قَتِيلٍ
ولی تنها از این محله یکصد و هشتاد تن کشته شده اند.
فَلَيْسَ مِنْ دَارٍ إِلَّا وَ فِيهَا بُكَاءٌ
و خانه ای نمانده که در آن شیون و سوگواری نباشد.
أَمَّا نَحْنُ مَعَاشِرَ الرِّجَالِ فَإِنَّا لَا نَبْكِي وَ لَكِنْ نَفْرَحُ لَهُمْ بِالشَّهَادَةِ
البته ما مردان گریه نمی کنیم بلکه از شهادت آنان شادمانیم.
فَقَالَ عَلِيٌّ ع رَحِمَ اللَّهُ قَتْلَاكُمْ وَ مَوْتَاكُمْ امام علی علیه السلام فرمود: خداوند کشته گان و مردگانتان را بیامرزد.
…ثُمَّ مَضَى فَلَمْ يَزَلْ يَذْكُرُ اللَّهَ حَتَّى دَخَلَ الْكُوفَةَ.
سپس رفت و همچنان نام خدا را بر زبان داشت تا وارد کوفه شد.

‌‌⏪ حضرت در این حکمت به سه نکته کلی اشاره کرده اند.

1⃣تاثیر احساسات زنان بر شجاعت و مقاومت مردان
حضرت وقتی صدای گریه شدید زنان این قبیله را شنید فرمود:
أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ؟ أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ؟
آيا زنان شما آنگونه كه مى شنوم بر شما چيره شده اند؟ آيا آنها را از اين ناله هاى بلند باز نمى داريد؟

◀️ اصل گریه بر اموات و عزیزان ایرادی ندارد.در حکمت ۲۹۱ فرمود:
يَا أَشْعَثُ، إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ
اى اشعث! اگر به سبب از دست دادن پسرت محزون شوى جاى سرزنش نيست،
فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذَلِكَ الرَّحِمُ
زيرا اين به واسطه پيوند نَسَب و مقام پدرى است.

◀️ گریه پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم:
نَظَرَ النَّبِی إلَی ابنِهِ إبراهیمَ وهُوَ فی حِجرِهِ یموتُ، فَفاضَت عَیناهُ
پیامبر به پسر خویش ابراهیم که در آغوشش در حال جان کندن بود، نگریست و اشک از چشمانش سرازیر شد.
فَقالَ لَهُ عَبدُ الرَّحمنِ: أتَبکِی یا رَسولَ اللّهِ وقَد نَهَیتَنا عَنِ البُکاءِ؟!
عبد الرحمان گفت: ای پیامبر خدا! شما ما را از گریستن نهی کرده اید؛ ولی خود می گریید؟
فَقالَ: إنّی لَم أنهَکم عَن هذا، إنَّ هذا رَحمَةٌ، مَنْ لَا يَرْحَمْ لَا يُرْحَمْ
فرمود: «من شما را از این کار نهی نکردم. این، ترحم و مهربانی است و کسی که رحم نداشته باشد، مورد رحم الهی قرار نمی گیرد.»

◀️گریه پیامبر در شهادت حمزه سید الشهدا:
ابن هشام در تاریخ خود در جریان شهادت حضرت حمزه مینویسد:
وَ مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِدَارِ مِنْ دُورِ الْأَنْصَارِ فَسَمِعَ الْبُكَاءَ وَالنَّوَائِحَ عَلَى قَتْلَاهُمْ
رسول خدا ص از خانه های انصار عبور می کرد ، ناله و گریه نوحه سرایی از خانه ای بلند بود.
فَذَرَفَتْ عَيْنَا رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَبَكَى، ثُمَّ قَالَ: لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ!
در این لحظات زنان انصار به عزاداری و گریه بر حمزه سید الشهدا پرداختند.
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَ لَمَّا سَمِعَ بُكَاءَهُنَّ، قَالَ: رَحِمَ اللَّهُ الْأَنْصَارَ!
وقتی پیامبر صدای گریه را شنید فرمود: خدا شما انصار را رحمت کند.

◀️ در ابتدای همین حکمت امروز هم عرض کردیم وقتی امیرالمومنین از منطقه ثوریین گذر کردند و صدای ناله شنیدند فقط دعای خیر برای اموات و شهدای آنان کردند.

⁉️سوال
علت نهی امیرالمومنین از گریه این زنان چه بود؟
_مرحوم مغنیه: الفقهاء یجیزون البکاء علی المیت حتی و لو کان مع الصوت، شریطه ان لا یتنافی مع الرضا بقضاء الله، بل قالوا: یستحب البکاء علی المیت المومن… اما نهی الامام هنا فله اسبابه الخاصه کشماته المنافقین، او تثبیط المجاهدین

↙️الف. شاید علت نهی حضرت، خروج این گروه از اشک و ناله بوده و جزع و فزع و بیقراری و چه بسا شکوه و گلایه از خداوند بوده باشد.

↙️ ب. شاید این گریه، دل مردان را برای جهادهای بعدی خالی میکرده است.
قرآن کریم میفرماید:
《الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ؛ نساء – ۲۴ 》
تدبیر و برنامه ریزی در زندگی باید با مردان باشد ولی وقتی زنان صدا به گریه و اشک بلند کنند طبیعتا مردان دیگر غالب نیستند بلکه مغلوب میشوند، حاکم نیستند بلکه محکوم میشوند و علت مخالفت حضرت با گریه بلند زنان به همین خاطر است که شجاعت را از مردان سلب میکند.

‌⏪حضرت در این حکمت به سه نکته کلی اشاره کرده اند.
۱.تاثیر احساسات زنان بر شجاعت و مقاومت مردان
۲. لزوم دوری حاکمان از عوامل ایجاد تکبر و عجب
وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ (علیه السلام) رَاكِبٌ
در اين هنگام « شرحبيل» پياده همراه امام عليه السلام حركت مى كرد در حالى كه امام عليه السلام سوار بر مركب بود.
فَقَالَ : ارْجِعْ، فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوَالِي
فرمود : برگرد فردی مثل تو، دنبال فردی مثل من ( حاکم) راه بیفتد سبب فتنه حاکمان میشود.

✳️ قضایا گاهی خارجیه اند: یعنی یک موضوع خاص دارند.
گاهی حقیقیه اند: یعنی در طول تاریخ هر کسی میتواند مصداق آن باشد.
اگر حضرت در این حکمت لفظ “مثل” را به کار نمیبرد برخی خیال میکردند این جمله مخصوص تواضع امیرالمومنین است که دوست ندارد کسی دنبال او راه بیفتد.
یا میگفتند این در مورد شخصیت شُرَحبیل است که خیلی بزرگوار بوده و حضرت نخواسته او دنبال حضرت بدود.
ولی حضرت فرمود: راه افتادن هر شخصی دنبال هر حاکمی باعث فتنه میشود.

✳️حضرت در حکمت ۳۷ هم فرمود:
وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ
اين سخن را امام(عليه السلام) زمانى بيان فرمود كه در مسير حركتش به شام كشاورزان و دهبانان شهر «انبار» با او ملاقات كردند
فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ،
(و به عنوان احترام) از مركب پياده شده و با سرعت پيش روى او حركت كردند (و اين مراسمى را كه نشانه خضوع فوق العاده در برابر امراى ستمگر بود انجام دادند).
فَقَالَ(علیه السلام):مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؟
امام(عليه السلام) فرمود: «اين چه كارى بود كه كرديد؟»
فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا.
عرض كردند: اين رسوم و آدابى است كه ما اميران خود را با آن بزرگ مى داريم.
فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ،
امام(عليه السلام) فرمود: به خدا سوگند زمامداران شما از اين عمل بهره اى نمى برند
وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي أُخْرَاكُمْ
و شما با اين كار در دنيا مشقت زياد بر خود هموار مى سازيد و در قيامت بدبخت مى شويد.

✳️ روضه کافی از مرحوم کلینی ( رضوانن الله علیه)
جُوَيْرِيَةَ بْنِ مُسْهِرٍ قَالَ: اِشْتَدَدْتُ خَلْفَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ
از جويرية بن مسهر گويد:دنبال سر امير المؤمنين(عليه السّلام)دويدم،
فَقَالَ لِي يَا جُوَيْرِيَةُ إِنَّهُ لَمْ يَهْلِكْ هَؤُلاَءِ اَلْحَمْقَى إِلاَّ بِخَفْقِ اَلنِّعَالِ خَلْفَهُمْ.
بمن فرمود:اى جويريه اين احمقان هلاك نشدند جز بوسيله آواز كفشهاى دنبال سرشان.
مَا جَاءَ بِكَ
تو براى چه پشت سر من آمدى‌؟
قُلْتُ جِئْتُ أَسْأَلُكَ عَنْ ثَلاَثٍ عَنِ اَلشَّرَفِ وَ عَنِ اَلْمُرُوءَةِ وَ عَنِ اَلْعَقْلِ
گفتم:آمدم از تو سه چيز را بپرسم از شرافت و از مروت و از خرد.
قَالَ أَمَّا اَلشَّرَفُ فَمَنْ شَرَّفَهُ اَلسُّلْطَانُ شَرُفَ
فرمود:اما شرافت،هر كه را سلطان شرف بخشد شرافتمند است
وَ أَمَّا اَلْمُرُوءَةُ فَإِصْلاَحُ اَلْمَعِيشَةِ
و اما مروت و مردانگى اصلاح معيشت و زندگانيست.
وَ أَمَّا اَلْعَقْلُ فَمَنِ اِتَّقَى اَللَّهَ عَقَلَ .
و اما خرد هر كه از خدا بپرهيزد خردمندى كرده.

‌✳️ در جهان بینی امیرالمومنین، حکومت و قدرت باید تواضع بیاورد نه عجب و غرور.
حضرت در نامه ۵۳ به مالک فرمود:
وَ إِذَا أَحْدَثَ لَكَ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ سُلْطَانِكَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِيلَةً
و هرگاه بر اثر قدرتى که در اختيار دارى کبر و غرور يا عُجب در تو پديد آيد،
فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْكِ اللَّهِ فَوْقَكَ
به عظمت قدرت خداوند که فوق توست توجه کن.
وَ قُدْرَتِهِ مِنْكَ عَلَى مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ نَفْسِكَ
و نگاه کن بر امورى که خداوند نسبت به تو قادر است ولی تو درباره خويشتن قدرت آن را ندارى (ببین که تو خیلی جاها بر خودت هم قدرت نداری چه رسد به دیگران)
فَإِنَّ ذَلِكَ يُطَامِنُ إِلَيْكَ مِنْ طِمَاحِكَ
زيرا اين نگاه تو را از آن سرکشى و چموشی پايين مى آورد.
وَ يَكُفُّ عَنْكَ مِنْ غَرْبِكَ
و از شدّت و تندى و احساس برتری تو مى کاهد.
وَ يَفِيءُ إِلَيْكَ بِمَا عَزَبَ عَنْكَ مِنْ عَقْلِكَ
و آنچه از نيروى عقلت از دست رفته به تو باز مى گرداند.
إِيَّاکَ وَ مُسَامَاةَ اللهِ فِي عَظَمَتِهِ
از ادعای همتايى با خداوند در عظمتش برحذر باش،
وَالتَّشَبُّهَ بِهِ فِي جَبَرُوتِهِ
و از تشبه به او در جبروتش خود را برکنار دار،
فَإِنَّ اللهَ يُذِلُّ کُلَّ جَبَّار وَ يُهِينُ کُلَّ مُخْتَال
زيرا خداوند هر جبارى را ذليل و هر فرد خودپسند متکبّرى را خوار مى دارد.

❎ پناه بر خدا از تعریف دیگران و مغرور شدن انسان:
حضرت درحکمت ۱۰۰ فرمود:
وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ (علیه السلام):
هنگامى كه كسى او را روياروى مى ستود، چنين می فرمود:
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ؛
: بار خدايا، تو از من به خودم داناترى و من خود را بهتر از ايشان مى شناسم.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْلِي مَا لَا يَعْلَمُونَ.
بار خدايا، مرا بهتر از آن دار كه اينان مى پندارند و گناهانى را كه اينان نمى دانند، براى من بيامرز.

‌❎ بدترین حالت برای مسئولین، لذت بردن از تعریف دیگران است.
درخطبه ۲۱۶ فرمود:
یکی از یاران حضرت در مقابل حضرت مدح و ثنای طولانی از حضرت داشت، حضرت فرمود:
وَ إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ
از بدترين و سخيف ترين حالات زمامداران نزد مردم صالح اين است که گمان برده شود آنها دوست دار تفاخرند،
وَ يُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْكِبْرِ
و کار آنها را بر نوعى برترى جويى حمل کنند ،
وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي اُحِبُّ الْإِطْرَاءَ
من خوش ندارم که اين فکر در ذهن شما جولان کند که مدح و ستايش را دوست دارم ،
وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ كَذَلِكَ
و از شنيدن آن لذت مى برم. من بحمدالله چنين نيستم.

⏪ حضرت در این حکمت به سه نکته کلی اشاره کرده اند
۱. تاثیر احساسات زنان بر شجاعت و مقاومت مردان
۲. لزوم دوری حاکمان از عوامل ایجاد تکبر و عجب
۳. لزوم عزت مندی مومن و دوری از عوامل ذلت

❎ از یک جهت هیچ کسی حق ندارد مومن را ذلیل کند.
مرحوم شیخ حر عاملی/ بَابُ تَحْرِيمِ إِذْلَالِ الْمُؤْمِنِ وَ احْتِقَارِهِ‏
از حدیث قدسی نقل می کند:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّي مَنْ أَذَلَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ
خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد : هر كس بنده مؤمن مرا خوار كند بايد به من اعلان جنگ دهد .

✳️خداوند شب معراج به پیامبر فرمود: مَنْ أَذَلَّ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَنْ حَارَبَنِي حَارَبْتُهُ

✳️حدیث قدسی:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنِ اسْتَذَلَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ
خدای متعال فرمود: هر کس بنده مومن مرا خوار کندقطعا به جنگ با من مبادرت داشته

✳️از یک جهت هیچ کسی حق ندارد خودش را ذلیل کند. امام صادق سلام الله علیه فرمودند:
لَا يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ.
سزاوار نیست که مؤمن خود را خوار و ذلیل کند.
قِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ يُذِلُّ نَفْسَهُ ؟
به حضرت عرض شد چگونه مومن خود را خوار و ذلیل می کند؟
قَالَ يَتَعَرَّضُ لِمَا لَا يُطِيقُ.
حضرت فرمودند: دست به کاری می‏زند که توان انجام آن را ندارد.

✳️امام صادق علیه السلام فرمود:
إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلًا
خداوند اختیار همه کارها را به مؤمن داده اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد.
أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ- وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ
مگر نشنیده‌ای که خدای تعالی می‌فرماید: «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنین است»؟
فَالْمُؤْمِنُ یَکُونُ عَزِیزاً وَ لَا یَکُونُ ذَلِیلًا
پس، مؤمن عزیز است و ذلیل نیست.

✳️دعا کنیم برای ذلیل نشدن
در خطبه ۲۱۵ فرمود:
اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي
خداوندا ! نخستين موهبت از مواهب خويش را که از من مى گيرى جان من قرار ده .
وَ أَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِكَ عِنْدِي
و جانم نخستين وديعه از ودايع نعمتهايت باشد که نزد من دارى و از من باز مى ستانى
[چشم و گوش و ساير اعضاى تنم را تا پايان عمر سالم بدار]

اللهم امتعنا باسماعنا و ابصارنا

حکمت سیصد و بیست و دوم

حکمت سیصد و بیست و دوم نهج البلاغه

بسم الله الرحمن الرحیم

شرح حکمتها
۱۴۰۴/۱/۲۴ .۱۴شوال

💢 حکمت ۳۲۲ 💢

استاد محمد کاظمی‌نیا
حکمت سیصد و بیست و دوم
0.5 0.75 عادی 1.25 1.5 1.75 2
41:30 00:00
با کلیک روی عناوین زیر،
|

وَ رُوِيَ أَنَّهُ (علیه السلام) لَمَّا وَرَدَ الْكُوفَةَ قَادِماً مِنْ صِفِّينَ مَرَّ بِالشِّبَامِيِّينَ، فَسَمِعَ بُكَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّينَ. وَ خَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشِّبَامِيِّ وَ كَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ، فَقَالَ (علیه السلام) لَهُ: أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ؟ أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ؟
وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ (علیه السلام) رَاكِبٌ، فَقَالَ (علیه السلام): ارْجِعْ، فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ.

گويند هنگامى كه از صفين باز گرديد و وارد كوفه شد بر شباميان گذشت، صداى گريه زنانشان را بر كشتگان نبرد صفين شنيد. در اين حال، حرب بن شرحبيل شبامى، كه از بزرگان قوم خود بود، به سوى او آمد. امام به او فرمود:
چنانكه مى شنوم زنان شما بر شما چيره شده اند. چرا آنان را از ناله و زارى نهى نمى كنيد؟
حرب همراه او به راه افتاد. على (ع) سواره بود و او پياده. پس به او فرمود: بازگرد، پياده رفتن چون تويى در ركاب چون منى موجب فريب والى و مذلت و خوارى مؤمنان شود.

💠و رُوِيَ أَنَّهُ (علیه السلام) لَمَّا وَرَدَ الْكُوفَةَ قَادِماً مِنْ صِفِّينَ مَرَّ بِالشِّبَامِيِّينَ روايت شده است امام عليه السلام هنگامى كه از «صفين» بازمى گشت به «كوفه» وارد شد و از محله قبيله «شباميان» گذشت .
[شبامیین یا نام قبیله ای است یا نام کوهی که عده ای در کنار آن سکونت داشتند]

💠 فسَمِعَ بُكَاءَ النِّسَاءِ عَلَى قَتْلَى صِفِّينَ حضرت مشاهده نمود كه زنان آن قبيله بر كشته گان خود در صفين گريه مى كنند.

💠 و خَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشِّبَامِيِّ وَ كَانَ مِنْ وُجُوهِ قَوْمِهِ
در اين هنگام «حرب بن شرحبيل شبامى» كه از شخصيت هاى آن قبيله بود خدمت آن حضرت رسيد.

💠 فقَالَ (علیه السلام) لَهُ: أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ؟
امام عليه السلام به او فرمود:
آيا زنان شما آنگونه كه مى شنوم بر شما چيره شده اند؟

💠أ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ؟
آيا آنها را از اين ناله هاى بلند[الرَّنِينِ] باز نمى داريد؟
[ رنین: ناله‌ی بلند. و لقد سَمِعتُ رَنَّةَ الشَّيطانِ حِینَ نزل الوحی
صدای شنیده شدن ناله بلند شیطان در نزول وحی]

💠و أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ (علیه السلام) رَاكِبٌ
در اين هنگام «حرب بن شرحبيل» پياده همراه امام عليه السلام حركت مى كرد در حالى كه امام عليه السلام سوار بر مركب بود.

💠 فقَالَ (علیه السلام): ارْجِعْ، فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوَالِي وَ مَذَلَّةٌ لِلْمُؤْمِنِ
امام عليه السلام به او فرمود: باز گرد،
زيرا پياده حركت كردن شخصى مانند تو در ركاب مثل من، مايه فتنه وغرور بر والى و ذلت و خوارى براى مؤمن است.

⏪ تشریح وضعیت جنگ صفین
بلاشک سخت ترین جنگ دوران حکومت امیرالمومنین از جهت تعداد افراد، شرایط محیطی، تعداد کشته ها و قدرتمندی طرف مقابل؛ جنگ صفین بوده است.
همانگونه که در حکمت ۳۲۱ گذشت،

↩️ معاویه از ابتدای حکومت امیرالمومنین دندان طمع برای ادامه مسئولیت و حکومت خود تیز کرد و فقط به شرطی حاضر شد با حضرت بیعت کند که حکومت شام یا مصر به او واگذار شود. وقتی حضرت با درخواست او مخالفت کرد، او خود را خونخواه عثمان معرفی کرد و بین مردم شام طوری القاء کرد که امیرالمومنین عامل قتل عثمان بوده و باید با او جنگید.

↩️امیرالمومنین در مرحله اول دنبال این بود تا مشکل مسالمت آمیز حل شود ولی وقتی معاویه لجاجت به خرج داد حضرت لشکری کشی کرد ولی دستور داد کسی از لشکر حضرت جنگ را شروع نکند.

❇️در جریان جنگ صفین اتفاقات عجیبی به وقوع پیوست:
۱. گذر از کاخ کسری ،
۲. گذر از الانبار ،
۳.معجزه راهب مسیحی
۴.حدود۶ ماه صبر برای آغار جنگ
۵.معجزه رد الشمس توسط حضرت
۶. بستن آب بر لشکر امیرالمومنین
۷. جریان حکمیت
۸. پیدایش خوارج
و….

❎ تعداد کشته شدگان صفین:
از تعداد کشته گان و شهدای جنگ صفین معلوم میشود که این جنگ چقدر عظیم بوده است.
طبق نقل مورخین فراوان و معتبری در جریان صفین از طرفین ۷۰ هزار نفر کشته شدند که از این تعداد، ۴۵ هزار نفر از لشکر معاویه و ۲۵ هزار نفر از لشکر امام علی(ع) بودند.
و تعداد جنگجویان هر لشکر را حدود ۱۲۰ هزار نفر بر شمرده اند که اینها غیر از افرادی هستند که مسئول تدارکات و تهیه غذا و آب و علوفه حیوانات بودند .

✅ با توجه به تعداد زیاد شهدای جنگ صفین، طبیعی است که در مناطق مختلف تحت حکومت امیرالمومنین شهدای زیادی تقدیم شده و در شهرهای مختلف عزاداری برقرار بوده.

⏪ شان صدور حکمت:
لَمَّا مَرَّ عَلِيٌّ ع بِالثَّوْرِيِّينَ يَعْنِي ثَوْرَ هَمْدَانَ سَمِعَ الْبُكَاءَ
وقتی امام علی علیه السلام از محله ثوریانی یعنی ثور همدان گذشت صدای گریه شنید.
فَقَالَ مَا هَذِهِ الْأَصْوَاتُ
و فرمود: این صداها از چیست؟
قِيلَ هَذَا الْبُكَاءُ عَلَى مَنْ قُتِلَ بِصِفِّينَ
عرض شد: این گریه بر کشتگان صفین است.
قَالَ أَمَا إِنِّي شَهِيدٌ لِمَنْ قُتِلَ مِنْهُمْ صَابِراً مُحْتَسِباً بِالشَّهَادَةِ
فرمود: من گواهی می دهم که هر کسی از ایشان کشته شده و بردبار و شکیبا بوده شهادتش در راه رضای خدا به حساب آید.
ثُمَّ مَرَّ بِالْفَائِشِيِّينَ فَسَمِعَ الْأَصْوَاتَ فَقَالَ ذَلِكَ
سپس از محله فائشیان گذر کرد و صدای شیون شنید و همان سخن را فرمود.
‏ ثُمَّ مَرَّ بِالشَّامِيِّينَ (شِبامیین) فَسَمِعَ رَنَّةً شَدِيدَةً وَ صَوْتاً مُرْتَفِعاً عَالِياً
و سپس بر شبامیان گذشت و شیونی شدید و صدایی بس بلند شنید.
فَخَرَجَ إِلَيْهِ حَرْبُ بْنُ شُرَحْبِيلَ الشَّامِيُّ فَقَالَ عَلِيٌّ ع
در این هنگام حرب بن شرحبیل شامی به سوی حضرت آمد و امام علی علیه السلام بدو فرمود:
أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ
آیا زنانتان بر شما مسلط شده اند؟
أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الصِّيَاحِ وَ الرَّنِينِ؟
آیا آنان را از این شیون و زاری باز نمی دارید؟
قَالَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ لَوْ كَانَتْ دَار اًدَارَيْنِ أَوْ ثَلَاثَةً قَدَرْنَا عَلَى ذَلِكَ
عرض کرد: ای امیر مؤمنان! اگر یک یا دو یا سه خانه بود می توانستیم چنین کنیم،
وَ لَكِنْ مِنْ هَذَا الْحَيِّ ثَمَانُونَ وَ مِائَةُ قَتِيلٍ
ولی تنها از این محله یکصد و هشتاد تن کشته شده اند.
فَلَيْسَ مِنْ دَارٍ إِلَّا وَ فِيهَا بُكَاءٌ
و خانه ای نمانده که در آن شیون و سوگواری نباشد.
أَمَّا نَحْنُ مَعَاشِرَ الرِّجَالِ فَإِنَّا لَا نَبْكِي وَ لَكِنْ نَفْرَحُ لَهُمْ بِالشَّهَادَةِ
البته ما مردان گریه نمی کنیم بلکه از شهادت آنان شادمانیم.
فَقَالَ عَلِيٌّ ع رَحِمَ اللَّهُ قَتْلَاكُمْ وَ مَوْتَاكُمْ امام علی علیه السلام فرمود: خداوند کشته گان و مردگانتان را بیامرزد.
…ثُمَّ مَضَى فَلَمْ يَزَلْ يَذْكُرُ اللَّهَ حَتَّى دَخَلَ الْكُوفَةَ.
سپس رفت و همچنان نام خدا را بر زبان داشت تا وارد کوفه شد.

‌‌⏪ حضرت در این حکمت به سه نکته کلی اشاره کرده اند.

1⃣تاثیر احساسات زنان بر شجاعت و مقاومت مردان
حضرت وقتی صدای گریه شدید زنان این قبیله را شنید فرمود:
أَ تَغْلِبُكُمْ نِسَاؤُكُمْ عَلَى مَا أَسْمَعُ؟ أَ لَا تَنْهَوْنَهُنَّ عَنْ هَذَا الرَّنِينِ؟
آيا زنان شما آنگونه كه مى شنوم بر شما چيره شده اند؟ آيا آنها را از اين ناله هاى بلند باز نمى داريد؟

◀️ اصل گریه بر اموات و عزیزان ایرادی ندارد.در حکمت ۲۹۱ فرمود:
يَا أَشْعَثُ، إِنْ تَحْزَنْ عَلَى ابْنِكَ
اى اشعث! اگر به سبب از دست دادن پسرت محزون شوى جاى سرزنش نيست،
فَقَدِ اسْتَحَقَّتْ مِنْكَ ذَلِكَ الرَّحِمُ
زيرا اين به واسطه پيوند نَسَب و مقام پدرى است.

◀️ گریه پیامبر در مرگ فرزندش ابراهیم:
نَظَرَ النَّبِی إلَی ابنِهِ إبراهیمَ وهُوَ فی حِجرِهِ یموتُ، فَفاضَت عَیناهُ
پیامبر به پسر خویش ابراهیم که در آغوشش در حال جان کندن بود، نگریست و اشک از چشمانش سرازیر شد.
فَقالَ لَهُ عَبدُ الرَّحمنِ: أتَبکِی یا رَسولَ اللّهِ وقَد نَهَیتَنا عَنِ البُکاءِ؟!
عبد الرحمان گفت: ای پیامبر خدا! شما ما را از گریستن نهی کرده اید؛ ولی خود می گریید؟
فَقالَ: إنّی لَم أنهَکم عَن هذا، إنَّ هذا رَحمَةٌ، مَنْ لَا يَرْحَمْ لَا يُرْحَمْ
فرمود: «من شما را از این کار نهی نکردم. این، ترحم و مهربانی است و کسی که رحم نداشته باشد، مورد رحم الهی قرار نمی گیرد.»

◀️گریه پیامبر در شهادت حمزه سید الشهدا:
ابن هشام در تاریخ خود در جریان شهادت حضرت حمزه مینویسد:
وَ مَرَّ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ بِدَارِ مِنْ دُورِ الْأَنْصَارِ فَسَمِعَ الْبُكَاءَ وَالنَّوَائِحَ عَلَى قَتْلَاهُمْ
رسول خدا ص از خانه های انصار عبور می کرد ، ناله و گریه نوحه سرایی از خانه ای بلند بود.
فَذَرَفَتْ عَيْنَا رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَبَكَى، ثُمَّ قَالَ: لَكِنَّ حَمْزَةَ لَا بَوَاكِيَ لَهُ!
در این لحظات زنان انصار به عزاداری و گریه بر حمزه سید الشهدا پرداختند.
أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَ لَمَّا سَمِعَ بُكَاءَهُنَّ، قَالَ: رَحِمَ اللَّهُ الْأَنْصَارَ!
وقتی پیامبر صدای گریه را شنید فرمود: خدا شما انصار را رحمت کند.

◀️ در ابتدای همین حکمت امروز هم عرض کردیم وقتی امیرالمومنین از منطقه ثوریین گذر کردند و صدای ناله شنیدند فقط دعای خیر برای اموات و شهدای آنان کردند.

⁉️سوال
علت نهی امیرالمومنین از گریه این زنان چه بود؟
_مرحوم مغنیه: الفقهاء یجیزون البکاء علی المیت حتی و لو کان مع الصوت، شریطه ان لا یتنافی مع الرضا بقضاء الله، بل قالوا: یستحب البکاء علی المیت المومن… اما نهی الامام هنا فله اسبابه الخاصه کشماته المنافقین، او تثبیط المجاهدین

↙️الف. شاید علت نهی حضرت، خروج این گروه از اشک و ناله بوده و جزع و فزع و بیقراری و چه بسا شکوه و گلایه از خداوند بوده باشد.

↙️ ب. شاید این گریه، دل مردان را برای جهادهای بعدی خالی میکرده است.
قرآن کریم میفرماید:
《الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ؛ نساء – ۲۴ 》
تدبیر و برنامه ریزی در زندگی باید با مردان باشد ولی وقتی زنان صدا به گریه و اشک بلند کنند طبیعتا مردان دیگر غالب نیستند بلکه مغلوب میشوند، حاکم نیستند بلکه محکوم میشوند و علت مخالفت حضرت با گریه بلند زنان به همین خاطر است که شجاعت را از مردان سلب میکند.

‌⏪حضرت در این حکمت به سه نکته کلی اشاره کرده اند.
۱.تاثیر احساسات زنان بر شجاعت و مقاومت مردان
۲. لزوم دوری حاکمان از عوامل ایجاد تکبر و عجب
وَ أَقْبَلَ حَرْبٌ يَمْشِي مَعَهُ وَ هُوَ (علیه السلام) رَاكِبٌ
در اين هنگام « شرحبيل» پياده همراه امام عليه السلام حركت مى كرد در حالى كه امام عليه السلام سوار بر مركب بود.
فَقَالَ : ارْجِعْ، فَإِنَّ مَشْيَ مِثْلِكَ مَعَ مِثْلِي فِتْنَةٌ لِلْوَالِي
فرمود : برگرد فردی مثل تو، دنبال فردی مثل من ( حاکم) راه بیفتد سبب فتنه حاکمان میشود.

✳️ قضایا گاهی خارجیه اند: یعنی یک موضوع خاص دارند.
گاهی حقیقیه اند: یعنی در طول تاریخ هر کسی میتواند مصداق آن باشد.
اگر حضرت در این حکمت لفظ “مثل” را به کار نمیبرد برخی خیال میکردند این جمله مخصوص تواضع امیرالمومنین است که دوست ندارد کسی دنبال او راه بیفتد.
یا میگفتند این در مورد شخصیت شُرَحبیل است که خیلی بزرگوار بوده و حضرت نخواسته او دنبال حضرت بدود.
ولی حضرت فرمود: راه افتادن هر شخصی دنبال هر حاکمی باعث فتنه میشود.

✳️حضرت در حکمت ۳۷ هم فرمود:
وَ قَدْ لَقِيَهُ عِنْدَ مَسِيرِهِ إِلَى الشَّامِ دَهَاقِينُ الْأَنْبَارِ
اين سخن را امام(عليه السلام) زمانى بيان فرمود كه در مسير حركتش به شام كشاورزان و دهبانان شهر «انبار» با او ملاقات كردند
فَتَرَجَّلُوا لَهُ وَ اشْتَدُّوا بَيْنَ يَدَيْهِ،
(و به عنوان احترام) از مركب پياده شده و با سرعت پيش روى او حركت كردند (و اين مراسمى را كه نشانه خضوع فوق العاده در برابر امراى ستمگر بود انجام دادند).
فَقَالَ(علیه السلام):مَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُمُوهُ؟
امام(عليه السلام) فرمود: «اين چه كارى بود كه كرديد؟»
فَقَالُوا خُلُقٌ مِنَّا نُعَظِّمُ بِهِ أُمَرَاءَنَا.
عرض كردند: اين رسوم و آدابى است كه ما اميران خود را با آن بزرگ مى داريم.
فَقَالَ وَ اللَّهِ مَا يَنْتَفِعُ بِهَذَا أُمَرَاؤُكُمْ،
امام(عليه السلام) فرمود: به خدا سوگند زمامداران شما از اين عمل بهره اى نمى برند
وَ إِنَّكُمْ لَتَشُقُّونَ عَلَى أَنْفُسِكُمْ فِي دُنْيَاكُمْ وَ تَشْقَوْنَ بِهِ فِي أُخْرَاكُمْ
و شما با اين كار در دنيا مشقت زياد بر خود هموار مى سازيد و در قيامت بدبخت مى شويد.

✳️ روضه کافی از مرحوم کلینی ( رضوانن الله علیه)
جُوَيْرِيَةَ بْنِ مُسْهِرٍ قَالَ: اِشْتَدَدْتُ خَلْفَ أَمِيرِ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ
از جويرية بن مسهر گويد:دنبال سر امير المؤمنين(عليه السّلام)دويدم،
فَقَالَ لِي يَا جُوَيْرِيَةُ إِنَّهُ لَمْ يَهْلِكْ هَؤُلاَءِ اَلْحَمْقَى إِلاَّ بِخَفْقِ اَلنِّعَالِ خَلْفَهُمْ.
بمن فرمود:اى جويريه اين احمقان هلاك نشدند جز بوسيله آواز كفشهاى دنبال سرشان.
مَا جَاءَ بِكَ
تو براى چه پشت سر من آمدى‌؟
قُلْتُ جِئْتُ أَسْأَلُكَ عَنْ ثَلاَثٍ عَنِ اَلشَّرَفِ وَ عَنِ اَلْمُرُوءَةِ وَ عَنِ اَلْعَقْلِ
گفتم:آمدم از تو سه چيز را بپرسم از شرافت و از مروت و از خرد.
قَالَ أَمَّا اَلشَّرَفُ فَمَنْ شَرَّفَهُ اَلسُّلْطَانُ شَرُفَ
فرمود:اما شرافت،هر كه را سلطان شرف بخشد شرافتمند است
وَ أَمَّا اَلْمُرُوءَةُ فَإِصْلاَحُ اَلْمَعِيشَةِ
و اما مروت و مردانگى اصلاح معيشت و زندگانيست.
وَ أَمَّا اَلْعَقْلُ فَمَنِ اِتَّقَى اَللَّهَ عَقَلَ .
و اما خرد هر كه از خدا بپرهيزد خردمندى كرده.

‌✳️ در جهان بینی امیرالمومنین، حکومت و قدرت باید تواضع بیاورد نه عجب و غرور.
حضرت در نامه ۵۳ به مالک فرمود:
وَ إِذَا أَحْدَثَ لَكَ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ سُلْطَانِكَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِيلَةً
و هرگاه بر اثر قدرتى که در اختيار دارى کبر و غرور يا عُجب در تو پديد آيد،
فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْكِ اللَّهِ فَوْقَكَ
به عظمت قدرت خداوند که فوق توست توجه کن.
وَ قُدْرَتِهِ مِنْكَ عَلَى مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ نَفْسِكَ
و نگاه کن بر امورى که خداوند نسبت به تو قادر است ولی تو درباره خويشتن قدرت آن را ندارى (ببین که تو خیلی جاها بر خودت هم قدرت نداری چه رسد به دیگران)
فَإِنَّ ذَلِكَ يُطَامِنُ إِلَيْكَ مِنْ طِمَاحِكَ
زيرا اين نگاه تو را از آن سرکشى و چموشی پايين مى آورد.
وَ يَكُفُّ عَنْكَ مِنْ غَرْبِكَ
و از شدّت و تندى و احساس برتری تو مى کاهد.
وَ يَفِيءُ إِلَيْكَ بِمَا عَزَبَ عَنْكَ مِنْ عَقْلِكَ
و آنچه از نيروى عقلت از دست رفته به تو باز مى گرداند.
إِيَّاکَ وَ مُسَامَاةَ اللهِ فِي عَظَمَتِهِ
از ادعای همتايى با خداوند در عظمتش برحذر باش،
وَالتَّشَبُّهَ بِهِ فِي جَبَرُوتِهِ
و از تشبه به او در جبروتش خود را برکنار دار،
فَإِنَّ اللهَ يُذِلُّ کُلَّ جَبَّار وَ يُهِينُ کُلَّ مُخْتَال
زيرا خداوند هر جبارى را ذليل و هر فرد خودپسند متکبّرى را خوار مى دارد.

❎ پناه بر خدا از تعریف دیگران و مغرور شدن انسان:
حضرت درحکمت ۱۰۰ فرمود:
وَ مَدَحَهُ قَوْمٌ فِي وَجْهِهِ، فَقَالَ (علیه السلام):
هنگامى كه كسى او را روياروى مى ستود، چنين می فرمود:
اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَعْلَمُ بِي مِنْ نَفْسِي، وَ أَنَا أَعْلَمُ بِنَفْسِي مِنْهُمْ؛
: بار خدايا، تو از من به خودم داناترى و من خود را بهتر از ايشان مى شناسم.
اللَّهُمَّ اجْعَلْنِي خَيْراً مِمَّا يَظُنُّونَ، وَ اغْفِرْلِي مَا لَا يَعْلَمُونَ.
بار خدايا، مرا بهتر از آن دار كه اينان مى پندارند و گناهانى را كه اينان نمى دانند، براى من بيامرز.

‌❎ بدترین حالت برای مسئولین، لذت بردن از تعریف دیگران است.
درخطبه ۲۱۶ فرمود:
یکی از یاران حضرت در مقابل حضرت مدح و ثنای طولانی از حضرت داشت، حضرت فرمود:
وَ إِنَّ مِنْ أَسْخَفِ حَالاتِ الْوُلَاةِ عِنْدَ صَالِحِ النَّاسِ أَنْ يُظَنَّ بِهِمْ حُبُّ الْفَخْرِ
از بدترين و سخيف ترين حالات زمامداران نزد مردم صالح اين است که گمان برده شود آنها دوست دار تفاخرند،
وَ يُوضَعَ أَمْرُهُمْ عَلَى الْكِبْرِ
و کار آنها را بر نوعى برترى جويى حمل کنند ،
وَ قَدْ كَرِهْتُ أَنْ يَكُونَ جَالَ فِي ظَنِّكُمْ أَنِّي اُحِبُّ الْإِطْرَاءَ
من خوش ندارم که اين فکر در ذهن شما جولان کند که مدح و ستايش را دوست دارم ،
وَ اسْتِمَاعَ الثَّنَاءِ وَ لَسْتُ بِحَمْدِ اللَّهِ كَذَلِكَ
و از شنيدن آن لذت مى برم. من بحمدالله چنين نيستم.

⏪ حضرت در این حکمت به سه نکته کلی اشاره کرده اند
۱. تاثیر احساسات زنان بر شجاعت و مقاومت مردان
۲. لزوم دوری حاکمان از عوامل ایجاد تکبر و عجب
۳. لزوم عزت مندی مومن و دوری از عوامل ذلت

❎ از یک جهت هیچ کسی حق ندارد مومن را ذلیل کند.
مرحوم شیخ حر عاملی/ بَابُ تَحْرِيمِ إِذْلَالِ الْمُؤْمِنِ وَ احْتِقَارِهِ‏
از حدیث قدسی نقل می کند:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لِيَأْذَنْ بِحَرْبٍ مِنِّي مَنْ أَذَلَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ
خداوند عزّ و جلّ مى فرمايد : هر كس بنده مؤمن مرا خوار كند بايد به من اعلان جنگ دهد .

✳️خداوند شب معراج به پیامبر فرمود: مَنْ أَذَلَّ لِي وَلِيّاً فَقَدْ أَرْصَدَ لِي بِالْمُحَارَبَةِ وَ مَنْ حَارَبَنِي حَارَبْتُهُ

✳️حدیث قدسی:
قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مَنِ اسْتَذَلَّ عَبْدِيَ الْمُؤْمِنَ فَقَدْ بَارَزَنِي بِالْمُحَارَبَةِ
خدای متعال فرمود: هر کس بنده مومن مرا خوار کندقطعا به جنگ با من مبادرت داشته

✳️از یک جهت هیچ کسی حق ندارد خودش را ذلیل کند. امام صادق سلام الله علیه فرمودند:
لَا يَنْبَغِي لِلْمُؤْمِنِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَهُ.
سزاوار نیست که مؤمن خود را خوار و ذلیل کند.
قِيلَ لَهُ وَ كَيْفَ يُذِلُّ نَفْسَهُ ؟
به حضرت عرض شد چگونه مومن خود را خوار و ذلیل می کند؟
قَالَ يَتَعَرَّضُ لِمَا لَا يُطِيقُ.
حضرت فرمودند: دست به کاری می‏زند که توان انجام آن را ندارد.

✳️امام صادق علیه السلام فرمود:
إِنَّ اللَّهَ فَوَّضَ إِلَی الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ کُلَّهَا وَ لَمْ یُفَوِّضْ إِلَیْهِ أَنْ یَکُونَ ذَلِیلًا
خداوند اختیار همه کارها را به مؤمن داده اما این اختیار را به او نداده است که ذلیل باشد.
أَ مَا تَسْمَعُ اللَّهَ تَعَالَی یَقُولُ- وَ لِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِینَ
مگر نشنیده‌ای که خدای تعالی می‌فرماید: «عزت از آن خدا و رسولش و مؤمنین است»؟
فَالْمُؤْمِنُ یَکُونُ عَزِیزاً وَ لَا یَکُونُ ذَلِیلًا
پس، مؤمن عزیز است و ذلیل نیست.

✳️دعا کنیم برای ذلیل نشدن
در خطبه ۲۱۵ فرمود:
اللَّهُمَّ اجْعَلْ نَفْسِي أَوَّلَ كَرِيمَةٍ تَنْتَزِعُهَا مِنْ كَرَائِمِي
خداوندا ! نخستين موهبت از مواهب خويش را که از من مى گيرى جان من قرار ده .
وَ أَوَّلَ وَدِيعَةٍ تَرْتَجِعُهَا مِنْ وَدَائِعِ نِعَمِكَ عِنْدِي
و جانم نخستين وديعه از ودايع نعمتهايت باشد که نزد من دارى و از من باز مى ستانى
[چشم و گوش و ساير اعضاى تنم را تا پايان عمر سالم بدار]

اللهم امتعنا باسماعنا و ابصارنا

حکمت سیصد و بیست و دوم
error: کپی برداری این محتوا شرعاً جایز نیست.