بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۳/۹/۱۸ . ۶جمادی الثانی
💢 حکمت ۲۶۶ 💢
وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الْإِيمَانَ، فَقَالَ (علیه السلام) إِذَا كَانَ الْغَدُ فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ، فَإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ؛ فَإِنَّ الْكَلَامَ كَالشَّارِدَةِ يَنْقُفُهَا [يَثْقَفُهَا] هَذَا وَ يُخْطِئُهَا هَذَا.
[و قد ذكرنا ما أجابه به فيما تقدم من هذا الباب و هو قوله الإيمان على أربع شعب].
مردى از او خواست كه ايمان را به او بشناساند، فرمود: فردا نزد من آى تا با تو بگويم و مردم هم بشنوند، تا اگر تو سخن مرا فراموش كنى، ديگران به خاطر بسپارند. زيرا سخن چون شكار رمنده است. يكى آن را مى گيرد، ديگرى از دستش مى دهد.
سید رضی گوید: و پيش از اين پاسخ آن حضرت را آورده ايم. آنجا كه مى گويد ايمان بر چهار شعبه است.
💠وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الْإِيمَانَ
كسى از آن حضرت تقاضا كرد كه ايمان را برايش توصيف كند،
💠فَقَالَ (علیه السلام) إِذَا كَانَ الْغَدُ فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ امام عليه السلام فرمود: فردا نزد من بيا تا در حضور جمع، تو را از آن آگاه سازم،
💠فَإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ
كه اگر گفته ام را فراموش كنى ديگرى آن را براى تو حفظ كند؛
💠فَإِنَّ الْكَلَامَ كَالشَّارِدَةِ يَنْقُفُهَا / يَثْقَفُهَا هَذَا وَ يُخْطِئُهَا هَذَا
زيرا سخن همچون شترِ فرارى است [الشَّارِدَةِ] كه بعضى ممكن است آن را پيدا كنند و بعضى آن را نيابند و ربوده شود.[يَنْقُفُهَا]
🔷 سید رضی میفرماید:
و قد ذكرنا ما أجابه به فيما تقدم من هذا الباب و هو قوله الإيمان على أربع شعب آنچه را امام عليه السلام فرداى آن روز در پاسخ اين سؤال كننده بيان فرمود، همان است كه ما در همين باب كلمات قصار به عنوان «الاْيمانُ عَلى أرْبَعِ شُعَبٍ
(حكمت ۳۱) آورديم. پيش از اين به عنوان «عَلى أرْبَعِ دَعائِم» آورده شده است.
🔶لفظ “يَنْقُفُها” از “«نقّاف»: به معنای رباییدن و دزدی است. یعنی بعضی محتوای کلام را میگیرند و برخی در فهم مطلب ضعیف هستند.
همچنین به معناى شكافتن و سوراخ كردن آمده و در گفتار بالا به اين معناست كه بعضى مى توانند كلام را بشكافند و معانى اصلى آن را استخراج كنند و بعضى قادر بر آن نيستند.
در بسيارى از نسخه هاى نهج البلاغه «يَثقَفُها» به جاى «يَنْقُفُها» آمده است كه از ماده «ثِقافَة» به معناى يافتن و فهميدن است. يعنى اگر كلام در برابر جمع ايراد شود وبعضى نتوانند به حقيقت معناى آن برسند، گروه ديگرى كه داراى فهم و شعور بيشترى هستند آن را درك كرده و براى ديگران تبيين مى كنند.
شارِدَة: اسب و گاو فرارى و رميده
🔷 برای بیان مطالب مهم، باید عده ای حضور داشته باشند تا مطلب را درست بگیرند و به دیگران انتقال دهند.
تنها جایی که در نهج البللاغه حضرت پاسخ سوال را به بعد موکول میکند، در همین حکمت ۲۶۶ است که البته پاسخ ندادن حضرت یک دلیل داشت و آن هم نشان دادن اهمیت بحث است و اینکه هم مخاطب ارزش این مطالب را بفهمد هم فردا عده ای باشند که بفهمند و مطلب را به دیگران به درستی انتقال دهند.
🔶 از همین فرمایش حضرت پیداست که مطلبی که در پاسخ فرمود بسیار مهم است.
بسیاری از شارحان نهج البلاغه تاکید کرده اند یکی از سخت ترین و پیچیده ترین معارف نهج البلاغه حکمت ۳۱ است که حضرت در باب پایه های ایمان مطالب مهمی بیان میکند که در هفت جلسه شرح آن بیان شده است.
⏪خلاصه ای از حکمت ۳۱ :
وَ سُئِلَ (علیه السلام) عَنِ الْإِيمَانِ،
از حضرت راجع به ایمان سوال شد.
فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ
فرمود : ایمان بر چهار ستون استوار است .
عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ
صبر واعتقاد بسیار قوی
وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ.
سوم و چهارمی عدل و جهاد است.
⏪ اولین پایه ایمان صبر است.
وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
صبر اولین پایه ایمان خود بر چهار شعبه است.
↙️۱. عَلَى الشَّوْقِ
صبر از روی اشتیاق
↙️۲. وَ الشَّفَقِ
(ترس)
↙️۳. وَ الزُّهْدِ
انتظار.کسی که منتظر چیزی باشد.
↙️۴. وَالتَّرَقُّبِ
مراقبت میکند برای آن؛
فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَاعَنِ الشَّهَوَاتِ
کسی که اشتیاق جنت داشته باشد فراموش میکند/دل میکند.از شهوات .
🔷 شوق: انسان های عاشق خیلی صبورند. کسی که هدف مقدسی دارد باید برای رسیدن به آن نتیجه شور انگیز استقامت به خرج بدهد. ایمان هر کسی بستگی دارد به میزان جدایی و فراموشی خواسته های نفسانی
وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ
انسان مومن اهل ترس عاقلانه است. آنجایی که باید بترسد می ترسد.
کسی که اهل ترس از جهنم باشد، اهل ترس از خشم خدا باشد در مقابل گناه و فساد مقاومت میکند.
وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ مصیبت ها بر او آسان میشود.
کسی که اهل زهد باشد و دلبستگی نداشته باشد نمی توان او را تطمیع و تهدید کرد.
به خاطر از دست رفتن عزیزان، مال ، مسئولیت و … بی تابی و بی قراری نمی کند.
وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ.
کسی که مرگ را نزدیک بشمارد، برای کار خیر سبقت می گیرد.
منتظر مرگ بودن انسان را حواس جمع و صبور میکند.
کسی که برای یک امر بزرگ انتظار نکشد، طبعا آماده آن است ولی کسی که به یاد مرگ باشد در اعمال خیر و حسنه صبر به خرج میدهد و با انجام دادن حسنات خودش را بهشتی میکند.
⏪دومین پایه ایمان یقین است:
وَ الْيَقِينُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
دومین پایه ایمان یقین بر چهار پایه است.
↙️۱. عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ
بینا شدن زیرکانه/ هوشیارانه
یقین یعنی اینکه انسان از بصر به بصیرت برسد و باطن امور را ببیند، زیرک باشد و از حداقل ها بیشترین استفاده را ببرد.
↙️۲. وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ
پی بردن به نکات دقیق حکیمانه
کسانی که به این امور حقیقی وسعادت بخش دست پیدا کنند به یقین میرسند. باید مطالب حقیقی را فهمید و آنها را بر مصادیق زندگی تطبیق کرد.
↙️۳. وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ
پند گرفتن از عبرت ها:
خواندن تاریخ به نحوی که از زوائد آن بپرهیزیم و صرفا به مواردی که سنت و همیشگی هستند استناد کنیم، باعث ایجاد یقین میشود.
↙️۴. وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ
اقتدا کردن به سنت نیک گذشتگان؛
یکی از ستون های ایمان، یقین است. یقینی که از راه اقتدا کردن به سنت های صالح انبیاء و اولیاء به دست می آید. کسی که مسیر و روش خوبان را پیروی کند به یقین و ایمان دست پیدا میکند.
⏪ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِي الْفِطْنَةِ
کسی که بینایی زیرکانه داشته باشد. تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ
حکمت برای او آشکار میشود.
کسی که دنبال باطن امور باشد، زرنگی کند و به کم قانع نشود، راه سعادت را پیدا خواهد کرد.
وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ
کسی که دارای حکمت شدو سعادت را شناخت، از تاریخ عبور میکند و به عبرتهای تاریخ دست پیدا میکند.
وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِي الْأَوَّلِينَ وکسی که از تاریخ عبرت گرفت گویا با همه گذشگان زندگی کرده و تجربه آنها را دارد.
کسی که با چشم باز، زیرکی به خرج داد و راه سعادت را شناخت و تاریخ را با دید عبرت نگاه کرد، گویا با تمام خوبان تاریخ زندگی کرده است.
⏪وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
سومین پایه ایمان عدل که خود بر چهار پایه استوار است.
↙️۱. عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ
فهم عمیق و غواصانه.
ایمان، ایمان نمی شود مگر اینکه انسان درست موضوعات را بشناسد و بعد قضاوت کند.
↙️۲. وَ غَوْرِ الْعِلْمِ
فرو رفتن در علم
علم مربوط به حکم است. یعنی وقتی موضوع تشخیص داده شد باید حکم هم دقیق صادر شود.
↙️۳. وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ
قضاوت روشن و آشکار
قاضی باید در مواجهه با موافق و مخالف بدون لکنت حکم عادلانه را اعلام کند.
↙️۴. وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ
بردباری راسخ؛
در مقابل حکم حق و عادلانه، عده ای به مخالفت می پردازند. عدالت آن است که انسان در مقابل این افراد هم صبر و تحمل و بردباری داشته باشد و از دایره حق و انصاف و عدالت خارج نشود.
⏪ وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
چهارمین مرتبه ایمان جهاد که خود جهاد بر چهار پایه استوار است.
↙️ ۱. عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ
بیان صریح و با صداقت در میدان های جنگ_همه میدان ها_
↙️۲. وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ
بیان صریح و اعلام انزجار و دشمنی با فاسقان.
🔷فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ
هر که امر به معروف کرده قامت مومنین را استوار و محکم کرده
وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَالْكَافِرِينَ
وهر که نهی از منکر کرده
به خاک مالیده بینی [منافقين] وكَافرين
وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ، قَضَى مَا عَلَيْهِ کسی که صادقانه در میدان نبرد بایستد، وظیفه اش را انجام داده.
وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ
کسی که بغض فاسقان را به دل داشته باشد.
غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
هر كه با نابكاران دشمنى ورزد و براى خدا خشم گيرد، خداوند به خاطر او خشم گيرد و روز قيامت خشنودش گرداند.
حضرت در ادامه پایه های کفر و شرک را نیز بیان کرده است.
⏪ اصل حکمت ۲۶۶:
💠وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الْإِيمَانَ
كسى از آن حضرت تقاضا كرد كه ايمان را برايش توصيف كند،
💠فَقَالَ (علیه السلام) إِذَا كَانَ الْغَدُ فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ
امام عليه السلام فرمود: فردا نزد من بيا تا در حضور جمع، تو را از آن آگاه سازم،
💠فَإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ
كه اگر گفته ام را فراموش كنى ديگرى آن را براى تو حفظ كند؛
💠فَإِنَّ الْكَلَامَ كَالشَّارِدَةِ يَنْقُفُهَا / يَثْقَفُهَا هَذَا وَ يُخْطِئُهَا هَذَا
زيرا سخن همچون شترِ فرارى است كه بعضى ممكن است آن را پيدا كنند و بعضى آن را نيابند.
🔶كتابت حديث:
از آنجایی که احاديث نقش بسيار مهمى در فهم معارف اسلام دارد. به همين دليل معصومان تأكيد داشتند احاديث آنان به صورت كامل حفظ و براى نسلهاى آينده به يادگار گذاشته شود.
🔷امام صادق علیه السلام به جناب مفضل فرمود:
اُكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَکَ فِي إِخْوَانِکَ
اين احاديث را بنويس ومعلومات خود را در ميان برادرانت منتشر كن.
فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَکَ بَنِيکَ فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لايَأْنَسُونَ فِيهِ إِلاَّ بِكُتُبِهِمْ
و اگر از دنيا رفتى كتابهايت را به يادگار به فرزندانت بسپار، زيرا زمان سختى بر مردم مى آيد كه تنها به كتابهايشان انس مى گيرند.
🔶ابوبصير از امام صادق در مورد آیه: الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ پرسید. حضرت فرمود:
هُوَ الرَّجُلُ يَسْمَعُ الْحَدِيثَ فَيُحَدِّثُ بِهِ كَمَا سَمِعَهُ لايَزِيدُ فِيهِ وَلا يَنْقُصُ مِنْهُ
منظور از اين آيه كسانى هستند كه احاديث را مى شنوند و عيناً بدون كم و زياد آن را براى ديگران بازگو مى كنند.
🔷 زراره در مورد وقت نماز ظهر و عصر سوالی از امام صادق پرسید:
وَ فَتَحَ أَلْوَاحَهُ لِيَكْتُبَ مَا يَقُول
بلافاصله كاغذ و قلم آماده كرد تا سخن امام عليه السلام را بنويسد.
سیره نوشتن و کتابت حدیث بسیار مهم بوده است.
🔶پیامبر صلی الله علیه وآله در این باره فرمودند:
قَیِّدُوا الْعِلْمَ
علم و دانش را به زنجیر کشید تا از میان شما فرار نکند.
کسى عرض کرد:
وَ ما تَقْییدُهُ؟
چگونه آن را به زنجیر کشیم؟ فرمود: کِتابَتُهُ (با نوشتن)
🔷 باز هم پیامبرص فرمود :
اُکْتُبُوا الْعِلْمَ قَبْلَ ذَهابِ الْعُلَماءِ وَ اِنَّما ذِهابُ الْعِلْمِ بِمَوْتِ الْعُلَماءِ
علوم و دانش ها را پیش از آنکه دانشمندان از میان شما بروند بنویسند چرا که اگر ننویسید علم و دانش با مرگ علما از میان مى رود.
🔶پیامبر صلی الله علیه وآله :
ثَلاث تَخْرُقُ الحُجُبَ، وَ تَنْتَهى اِلى ما بَیْنَ یَدَىِ الله
سه صدا است که حجاب ها را پاره مى کند و به پیشگاه با عظمت خدا مى رسد: صَریرُ اَقْلامِ الْعُلَماءِ،
۱. صداى گردش قلم هاى دانشمندان به هنگام نوشتن بر صفحه کاغذ یا لوح
وَ وَطْىُ اَقْدامِ الْمجاهِدینَ،
۲. صداى قدم هاى مجاهدان در میدان جهاد،
وَ صَوْتُ مَغازِلِ الْمُحْصَناتِ
۳. صداى چرخ نخ ریسى زنان پاکدامن، که بدنبال چرخ اقتصاد هستند و دنبال روزی حلال.
🔷امام صادق علیه السلام در توحید مفضّل ضمن بیان نعمتهاى بزرگ خدا بر نوع بشر مى فرماید:
وَکَذلِکَ الْکِتابَةُ الَّتى بِها تُقَیِّدُ اَخْبارُ الماضِیْنَ لِلْباقینَ وَ اَخْبارُ الْباقینَ لِلآتینَ همچنین یکى دیگر از نعمت هاى الهى کتابت و نوشتن است که به وسیله آن اخبار گذشتگان براى موجودین، و اخبار موجودین براى آیندگان نگهدارى مى شود. وَ بِها تُخلِّدُ الْکُتُبُ فِى الْعُلُومِ و الآدابِ وَ غَیْرِها
و نیز به وسیله آن کتابها در علوم و آداب مختلف جاویدان مى گردد،
و بِها یَحفِظُ الاِنْسانُ ذِکْرَ ما یَجْرى بَیْنَهُ وَ بَیْنَ غَیْرِهِ مِنَ الْمُعامِلاتِ وَالْحِسابِ
و نیز از طریق آن قراردادها و معاملات و حساب هایى که میان انسان و دیگران است حفظ مى شود،
وَ لَوْلاهُ لانَقطَعَ اَخْبارُ بَعْضِ الاَزْمِنَةِ عَنْ بَعض، وَ اَخْبارُ الْغائِبینَ عَنْ اَوْطانِهم،
و اگر کتابت نبود رابطه خبرى بعضى از زمان ها از بعضى دیگر قطع مى شد، و نیز پیوند کسانى که در وطن خود نبودند از هموطنانشان بریده مى گشت،
وَ دَرَسَت الْعُلُوم وَ ضاعَتِ الآدابُ،
علوم و دانش ها از بین مى رفت، آداب و رسوم و سنّت ها ضایع مى شد،
وَ عَظُمَ ما یَدْخُلُ عَلَى النّاسِ مِنَ الْخَلَلِ فى اُمُورِهِمْ وَ مُعامِلاتِهِمْ،وَلا یَحتاجُونَ اِلَى النَّظَرِ فیهِ مِنْ اَمْرِ دینِهِمْ
و در امور مردم و معاملات و آنچه از امر دین نیاز به آن داشتند;
ما رُوِىَ لَهُمْ مِمّا لایَسَعُهُمْ جَهْلُهُ
و روایاتى که براى آنها ذکر مى شد و آگاهى بر آن لازم بوداختلال شدید ظاهر مى گشت.
🔶پیامبر گرامی ص فرمود:
اَلْمُؤمِنُ اِذا ماتَ وَ تَرَکَ وَرَقَةً واحِدَةً عَلَیْها عِلْم، تَکُونُ تِلْکَ الْوَرَقَةُ یَوْمَ القِیامَةِ سِتْراً فیما بَیْنَهُ وَ بَیْن النّارِ
مؤمن هنگامى از دنیا رفت و یک ورقه که علم و دانشى بر آن نوشته شده باشد از خود به یادگار گذاشت، آن ورقه روز قیامت به صورت پرده اى در میان او و آتش دوزخ در مى آید،
وَ اَعْطاهُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالى بِکُلِّ حَرْف مَکْتُوب عَلَیْها مَدینَةً اَوْ سَعُ مِنَ الدُّنْیا سَبْعَ مَرّات
و خداوند متعال به هر حرفى که به روى آن ورقه نوشته شده است شهرى که هفت بار وسیع تر از دنیااست; به او مى دهد.
📘کافی/ کتاب فضل علم
بَابُ رِوَايَةِ الْكُتُبِ وَ الْحَدِيثِ وَ فَضْلِ الْكِتَابَةِ وَ التَّمَسُّكِ بِالْكُتُب
از امام صادق علیه السلام :
الْقَلْبُ يَتَّكِلُ عَلَى الْكِتَابَةِ.
نوشته ها باعث اعتماد و آرامش انسان میشوند.
🔻نکته:
بعضی وقتها نوشاتن مطالب باعث آرامش انسان نیز میشود.امام صادق:
اكْتُبُوا فَإِنَّكُمْ لَا تَحْفَظُونَ حَتَّى تَكْتُبُوا.
بنویسید چون حفظ نمی شوید تا اینکه آنرا ثبت کنید.
امام صادق:
احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا.
نوشته های خود را حفظ کنید که بزودی به آنها احتیاج پیدا می کنید.
🔻نکته:
یکی از بدعتهای پر فتنه خلفا، منع کتابت حدیث بود.
از زمان خلیفه اول تا زمان به حکومت رسیدن عمر بن عبدالعزیز به بهانه های واهی مثل مخلوط شدن احادیث و قرآن و… نقل و کتابت احادیث نبوی ممنوع و جرم اعلام شد.
⏪ آثار شوم منع حددیث:
◀️ الف. نابودی نخستین متون حدیثی:
گفتارهای نوشتهشده از پیامبرتوسط اصحاب نزدیک وی، در این دوره نابود شد و از دسترس خارج گردید. بنابر آنچه عایشه نقل کرده، ابوبکر ۵۰۰ حديث از رسول خدا(ص) را سوزاند. همچنین برخی احادیث که در حافظه اصحاب بود، بهسبب ممنوعیت کتابت به رشته تحریر درنیامد و با مرگ حافظان از دسترس خارج گردید.
◀️ ب. جعل حدیث:
با اجرای سیاست منع حدیث و از بین رفتن روایات پیامبر، نقل روایات ساختگی و انتساب آنها به پیامبررایج شد. برای نمونه با هدف فضیلتتراشی برای شخصیتهای سیاسی و مذهبی، روایاتی به پیامبر منسوب شد که حتی افرادی را شامل میشد که پس از وی بدنیا آمدند.
◀️ ج. پدیدآمدن مذهبها:
با ازبینرفتن سنت و افزایش شمار روایات جعلی و سلیقهای، بهمرور مذاهب مختلف و مشربهای کلامی و فقهی متعدد پدیدار شد؛چراکه هر اختلافسلیقهای با جعل حدیث همراه شده و موجب جدایی گروهی از افراد از جامعه اسلامی و تأسیس مذهبی جدید میشد.
اللهم الحقنا بالصالحین
بسم الله الرحمن الرحیم
شرح حکمتها
۴۰۱/۹/۴ . ۲۲جمادی الاولی
💢 حکمت ۲۶۵ 💢
وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الْإِيمَانَ، فَقَالَ (علیه السلام) إِذَا كَانَ الْغَدُ فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ، فَإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ؛ فَإِنَّ الْكَلَامَ كَالشَّارِدَةِ يَنْقُفُهَا [يَثْقَفُهَا] هَذَا وَ يُخْطِئُهَا هَذَا.
[و قد ذكرنا ما أجابه به فيما تقدم من هذا الباب و هو قوله الإيمان على أربع شعب].
مردى از او خواست كه ايمان را به او بشناساند، فرمود: فردا نزد من آى تا با تو بگويم و مردم هم بشنوند، تا اگر تو سخن مرا فراموش كنى، ديگران به خاطر بسپارند. زيرا سخن چون شكار رمنده است. يكى آن را مى گيرد، ديگرى از دستش مى دهد.
سید رضی گوید: و پيش از اين پاسخ آن حضرت را آورده ايم. آنجا كه مى گويد ايمان بر چهار شعبه است.
💠وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الْإِيمَانَ
كسى از آن حضرت تقاضا كرد كه ايمان را برايش توصيف كند،
💠فَقَالَ (علیه السلام) إِذَا كَانَ الْغَدُ فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ امام عليه السلام فرمود: فردا نزد من بيا تا در حضور جمع، تو را از آن آگاه سازم،
💠فَإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ
كه اگر گفته ام را فراموش كنى ديگرى آن را براى تو حفظ كند؛
💠فَإِنَّ الْكَلَامَ كَالشَّارِدَةِ يَنْقُفُهَا / يَثْقَفُهَا هَذَا وَ يُخْطِئُهَا هَذَا
زيرا سخن همچون شترِ فرارى است [الشَّارِدَةِ] كه بعضى ممكن است آن را پيدا كنند و بعضى آن را نيابند و ربوده شود.[يَنْقُفُهَا]
🔷 سید رضی میفرماید:
و قد ذكرنا ما أجابه به فيما تقدم من هذا الباب و هو قوله الإيمان على أربع شعب آنچه را امام عليه السلام فرداى آن روز در پاسخ اين سؤال كننده بيان فرمود، همان است كه ما در همين باب كلمات قصار به عنوان «الاْيمانُ عَلى أرْبَعِ شُعَبٍ
(حكمت ۳۱) آورديم. پيش از اين به عنوان «عَلى أرْبَعِ دَعائِم» آورده شده است.
🔶لفظ “يَنْقُفُها” از “«نقّاف»: به معنای رباییدن و دزدی است. یعنی بعضی محتوای کلام را میگیرند و برخی در فهم مطلب ضعیف هستند.
همچنین به معناى شكافتن و سوراخ كردن آمده و در گفتار بالا به اين معناست كه بعضى مى توانند كلام را بشكافند و معانى اصلى آن را استخراج كنند و بعضى قادر بر آن نيستند.
در بسيارى از نسخه هاى نهج البلاغه «يَثقَفُها» به جاى «يَنْقُفُها» آمده است كه از ماده «ثِقافَة» به معناى يافتن و فهميدن است. يعنى اگر كلام در برابر جمع ايراد شود وبعضى نتوانند به حقيقت معناى آن برسند، گروه ديگرى كه داراى فهم و شعور بيشترى هستند آن را درك كرده و براى ديگران تبيين مى كنند.
شارِدَة: اسب و گاو فرارى و رميده
🔷 برای بیان مطالب مهم، باید عده ای حضور داشته باشند تا مطلب را درست بگیرند و به دیگران انتقال دهند.
تنها جایی که در نهج البللاغه حضرت پاسخ سوال را به بعد موکول میکند، در همین حکمت ۲۶۶ است که البته پاسخ ندادن حضرت یک دلیل داشت و آن هم نشان دادن اهمیت بحث است و اینکه هم مخاطب ارزش این مطالب را بفهمد هم فردا عده ای باشند که بفهمند و مطلب را به دیگران به درستی انتقال دهند.
🔶 از همین فرمایش حضرت پیداست که مطلبی که در پاسخ فرمود بسیار مهم است.
بسیاری از شارحان نهج البلاغه تاکید کرده اند یکی از سخت ترین و پیچیده ترین معارف نهج البلاغه حکمت ۳۱ است که حضرت در باب پایه های ایمان مطالب مهمی بیان میکند که در هفت جلسه شرح آن بیان شده است.
⏪خلاصه ای از حکمت ۳۱ :
وَ سُئِلَ (علیه السلام) عَنِ الْإِيمَانِ،
از حضرت راجع به ایمان سوال شد.
فَقَالَ الْإِيمَانُ عَلَى أَرْبَعِ دَعَائِمَ
فرمود : ایمان بر چهار ستون استوار است .
عَلَى الصَّبْرِ وَ الْيَقِينِ
صبر واعتقاد بسیار قوی
وَ الْعَدْلِ وَ الْجِهَادِ.
سوم و چهارمی عدل و جهاد است.
⏪ اولین پایه ایمان صبر است.
وَ الصَّبْرُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
صبر اولین پایه ایمان خود بر چهار شعبه است.
↙️۱. عَلَى الشَّوْقِ
صبر از روی اشتیاق
↙️۲. وَ الشَّفَقِ
(ترس)
↙️۳. وَ الزُّهْدِ
انتظار.کسی که منتظر چیزی باشد.
↙️۴. وَالتَّرَقُّبِ
مراقبت میکند برای آن؛
فَمَنِ اشْتَاقَ إِلَى الْجَنَّةِ سَلَاعَنِ الشَّهَوَاتِ
کسی که اشتیاق جنت داشته باشد فراموش میکند/دل میکند.از شهوات .
🔷 شوق: انسان های عاشق خیلی صبورند. کسی که هدف مقدسی دارد باید برای رسیدن به آن نتیجه شور انگیز استقامت به خرج بدهد. ایمان هر کسی بستگی دارد به میزان جدایی و فراموشی خواسته های نفسانی
وَ مَنْ أَشْفَقَ مِنَ النَّارِ اجْتَنَبَ الْمُحَرَّمَاتِ
انسان مومن اهل ترس عاقلانه است. آنجایی که باید بترسد می ترسد.
کسی که اهل ترس از جهنم باشد، اهل ترس از خشم خدا باشد در مقابل گناه و فساد مقاومت میکند.
وَ مَنْ زَهِدَ فِي الدُّنْيَا اسْتَهَانَ بِالْمُصِيبَاتِ مصیبت ها بر او آسان میشود.
کسی که اهل زهد باشد و دلبستگی نداشته باشد نمی توان او را تطمیع و تهدید کرد.
به خاطر از دست رفتن عزیزان، مال ، مسئولیت و … بی تابی و بی قراری نمی کند.
وَ مَنِ ارْتَقَبَ الْمَوْتَ سَارَعَ إِلَى الْخَيْرَاتِ.
کسی که مرگ را نزدیک بشمارد، برای کار خیر سبقت می گیرد.
منتظر مرگ بودن انسان را حواس جمع و صبور میکند.
کسی که برای یک امر بزرگ انتظار نکشد، طبعا آماده آن است ولی کسی که به یاد مرگ باشد در اعمال خیر و حسنه صبر به خرج میدهد و با انجام دادن حسنات خودش را بهشتی میکند.
⏪دومین پایه ایمان یقین است:
وَ الْيَقِينُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
دومین پایه ایمان یقین بر چهار پایه است.
↙️۱. عَلَى تَبْصِرَةِ الْفِطْنَةِ
بینا شدن زیرکانه/ هوشیارانه
یقین یعنی اینکه انسان از بصر به بصیرت برسد و باطن امور را ببیند، زیرک باشد و از حداقل ها بیشترین استفاده را ببرد.
↙️۲. وَ تَأَوُّلِ الْحِكْمَةِ
پی بردن به نکات دقیق حکیمانه
کسانی که به این امور حقیقی وسعادت بخش دست پیدا کنند به یقین میرسند. باید مطالب حقیقی را فهمید و آنها را بر مصادیق زندگی تطبیق کرد.
↙️۳. وَ مَوْعِظَةِ الْعِبْرَةِ
پند گرفتن از عبرت ها:
خواندن تاریخ به نحوی که از زوائد آن بپرهیزیم و صرفا به مواردی که سنت و همیشگی هستند استناد کنیم، باعث ایجاد یقین میشود.
↙️۴. وَ سُنَّةِ الْأَوَّلِينَ
اقتدا کردن به سنت نیک گذشتگان؛
یکی از ستون های ایمان، یقین است. یقینی که از راه اقتدا کردن به سنت های صالح انبیاء و اولیاء به دست می آید. کسی که مسیر و روش خوبان را پیروی کند به یقین و ایمان دست پیدا میکند.
⏪ فَمَنْ تَبَصَّرَ فِي الْفِطْنَةِ
کسی که بینایی زیرکانه داشته باشد. تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ
حکمت برای او آشکار میشود.
کسی که دنبال باطن امور باشد، زرنگی کند و به کم قانع نشود، راه سعادت را پیدا خواهد کرد.
وَ مَنْ تَبَيَّنَتْ لَهُ الْحِكْمَةُ عَرَفَ الْعِبْرَةَ
کسی که دارای حکمت شدو سعادت را شناخت، از تاریخ عبور میکند و به عبرتهای تاریخ دست پیدا میکند.
وَ مَنْ عَرَفَ الْعِبْرَةَ فَكَأَنَّمَا كَانَ فِي الْأَوَّلِينَ وکسی که از تاریخ عبرت گرفت گویا با همه گذشگان زندگی کرده و تجربه آنها را دارد.
کسی که با چشم باز، زیرکی به خرج داد و راه سعادت را شناخت و تاریخ را با دید عبرت نگاه کرد، گویا با تمام خوبان تاریخ زندگی کرده است.
⏪وَ الْعَدْلُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
سومین پایه ایمان عدل که خود بر چهار پایه استوار است.
↙️۱. عَلَى غَائِصِ الْفَهْمِ
فهم عمیق و غواصانه.
ایمان، ایمان نمی شود مگر اینکه انسان درست موضوعات را بشناسد و بعد قضاوت کند.
↙️۲. وَ غَوْرِ الْعِلْمِ
فرو رفتن در علم
علم مربوط به حکم است. یعنی وقتی موضوع تشخیص داده شد باید حکم هم دقیق صادر شود.
↙️۳. وَ زُهْرَةِ الْحُكْمِ
قضاوت روشن و آشکار
قاضی باید در مواجهه با موافق و مخالف بدون لکنت حکم عادلانه را اعلام کند.
↙️۴. وَ رَسَاخَةِ الْحِلْمِ
بردباری راسخ؛
در مقابل حکم حق و عادلانه، عده ای به مخالفت می پردازند. عدالت آن است که انسان در مقابل این افراد هم صبر و تحمل و بردباری داشته باشد و از دایره حق و انصاف و عدالت خارج نشود.
⏪ وَ الْجِهَادُ مِنْهَا عَلَى أَرْبَعِ شُعَبٍ:
چهارمین مرتبه ایمان جهاد که خود جهاد بر چهار پایه استوار است.
↙️ ۱. عَلَى الْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ الصِّدْقِ فِي الْمَوَاطِنِ
بیان صریح و با صداقت در میدان های جنگ_همه میدان ها_
↙️۲. وَ شَنَآنِ الْفَاسِقِينَ
بیان صریح و اعلام انزجار و دشمنی با فاسقان.
🔷فَمَنْ أَمَرَ بِالْمَعْرُوفِ شَدَّ ظُهُورَ الْمُؤْمِنِينَ
هر که امر به معروف کرده قامت مومنین را استوار و محکم کرده
وَ مَنْ نَهَى عَنِ الْمُنْكَرِ أَرْغَمَ أُنُوفَالْكَافِرِينَ
وهر که نهی از منکر کرده
به خاک مالیده بینی [منافقين] وكَافرين
وَ مَنْ صَدَقَ فِي الْمَوَاطِنِ، قَضَى مَا عَلَيْهِ کسی که صادقانه در میدان نبرد بایستد، وظیفه اش را انجام داده.
وَ مَنْ شَنِئَ الْفَاسِقِينَ
کسی که بغض فاسقان را به دل داشته باشد.
غَضِبَ لِلَّهِ غَضِبَ اللَّهُ لَهُ وَ أَرْضَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ
هر كه با نابكاران دشمنى ورزد و براى خدا خشم گيرد، خداوند به خاطر او خشم گيرد و روز قيامت خشنودش گرداند.
حضرت در ادامه پایه های کفر و شرک را نیز بیان کرده است.
⏪ اصل حکمت ۲۶۶:
💠وَ سَأَلَهُ رَجُلٌ أَنْ يُعَرِّفَهُ الْإِيمَانَ
كسى از آن حضرت تقاضا كرد كه ايمان را برايش توصيف كند،
💠فَقَالَ (علیه السلام) إِذَا كَانَ الْغَدُ فَأْتِنِي حَتَّى أُخْبِرَكَ عَلَى أَسْمَاعِ النَّاسِ
امام عليه السلام فرمود: فردا نزد من بيا تا در حضور جمع، تو را از آن آگاه سازم،
💠فَإِنْ نَسِيتَ مَقَالَتِي حَفِظَهَا عَلَيْكَ غَيْرُكَ
كه اگر گفته ام را فراموش كنى ديگرى آن را براى تو حفظ كند؛
💠فَإِنَّ الْكَلَامَ كَالشَّارِدَةِ يَنْقُفُهَا / يَثْقَفُهَا هَذَا وَ يُخْطِئُهَا هَذَا
زيرا سخن همچون شترِ فرارى است كه بعضى ممكن است آن را پيدا كنند و بعضى آن را نيابند.
🔶كتابت حديث:
از آنجایی که احاديث نقش بسيار مهمى در فهم معارف اسلام دارد. به همين دليل معصومان تأكيد داشتند احاديث آنان به صورت كامل حفظ و براى نسلهاى آينده به يادگار گذاشته شود.
🔷امام صادق علیه السلام به جناب مفضل فرمود:
اُكْتُبْ وَ بُثَّ عِلْمَکَ فِي إِخْوَانِکَ
اين احاديث را بنويس ومعلومات خود را در ميان برادرانت منتشر كن.
فَإِنْ مِتَّ فَأَوْرِثْ كُتُبَکَ بَنِيکَ فَإِنَّهُ يَأْتِي عَلَى النَّاسِ زَمَانُ هَرْجٍ لايَأْنَسُونَ فِيهِ إِلاَّ بِكُتُبِهِمْ
و اگر از دنيا رفتى كتابهايت را به يادگار به فرزندانت بسپار، زيرا زمان سختى بر مردم مى آيد كه تنها به كتابهايشان انس مى گيرند.
🔶ابوبصير از امام صادق در مورد آیه: الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ پرسید. حضرت فرمود:
هُوَ الرَّجُلُ يَسْمَعُ الْحَدِيثَ فَيُحَدِّثُ بِهِ كَمَا سَمِعَهُ لايَزِيدُ فِيهِ وَلا يَنْقُصُ مِنْهُ
منظور از اين آيه كسانى هستند كه احاديث را مى شنوند و عيناً بدون كم و زياد آن را براى ديگران بازگو مى كنند.
🔷 زراره در مورد وقت نماز ظهر و عصر سوالی از امام صادق پرسید:
وَ فَتَحَ أَلْوَاحَهُ لِيَكْتُبَ مَا يَقُول
بلافاصله كاغذ و قلم آماده كرد تا سخن امام عليه السلام را بنويسد.
سیره نوشتن و کتابت حدیث بسیار مهم بوده است.
🔶پیامبر صلی الله علیه وآله در این باره فرمودند:
قَیِّدُوا الْعِلْمَ
علم و دانش را به زنجیر کشید تا از میان شما فرار نکند.
کسى عرض کرد:
وَ ما تَقْییدُهُ؟
چگونه آن را به زنجیر کشیم؟ فرمود: کِتابَتُهُ (با نوشتن)
🔷 باز هم پیامبرص فرمود :
اُکْتُبُوا الْعِلْمَ قَبْلَ ذَهابِ الْعُلَماءِ وَ اِنَّما ذِهابُ الْعِلْمِ بِمَوْتِ الْعُلَماءِ
علوم و دانش ها را پیش از آنکه دانشمندان از میان شما بروند بنویسند چرا که اگر ننویسید علم و دانش با مرگ علما از میان مى رود.
🔶پیامبر صلی الله علیه وآله :
ثَلاث تَخْرُقُ الحُجُبَ، وَ تَنْتَهى اِلى ما بَیْنَ یَدَىِ الله
سه صدا است که حجاب ها را پاره مى کند و به پیشگاه با عظمت خدا مى رسد: صَریرُ اَقْلامِ الْعُلَماءِ،
۱. صداى گردش قلم هاى دانشمندان به هنگام نوشتن بر صفحه کاغذ یا لوح
وَ وَطْىُ اَقْدامِ الْمجاهِدینَ،
۲. صداى قدم هاى مجاهدان در میدان جهاد،
وَ صَوْتُ مَغازِلِ الْمُحْصَناتِ
۳. صداى چرخ نخ ریسى زنان پاکدامن، که بدنبال چرخ اقتصاد هستند و دنبال روزی حلال.
🔷امام صادق علیه السلام در توحید مفضّل ضمن بیان نعمتهاى بزرگ خدا بر نوع بشر مى فرماید:
وَکَذلِکَ الْکِتابَةُ الَّتى بِها تُقَیِّدُ اَخْبارُ الماضِیْنَ لِلْباقینَ وَ اَخْبارُ الْباقینَ لِلآتینَ همچنین یکى دیگر از نعمت هاى الهى کتابت و نوشتن است که به وسیله آن اخبار گذشتگان براى موجودین، و اخبار موجودین براى آیندگان نگهدارى مى شود. وَ بِها تُخلِّدُ الْکُتُبُ فِى الْعُلُومِ و الآدابِ وَ غَیْرِها
و نیز به وسیله آن کتابها در علوم و آداب مختلف جاویدان مى گردد،
و بِها یَحفِظُ الاِنْسانُ ذِکْرَ ما یَجْرى بَیْنَهُ وَ بَیْنَ غَیْرِهِ مِنَ الْمُعامِلاتِ وَالْحِسابِ
و نیز از طریق آن قراردادها و معاملات و حساب هایى که میان انسان و دیگران است حفظ مى شود،
وَ لَوْلاهُ لانَقطَعَ اَخْبارُ بَعْضِ الاَزْمِنَةِ عَنْ بَعض، وَ اَخْبارُ الْغائِبینَ عَنْ اَوْطانِهم،
و اگر کتابت نبود رابطه خبرى بعضى از زمان ها از بعضى دیگر قطع مى شد، و نیز پیوند کسانى که در وطن خود نبودند از هموطنانشان بریده مى گشت،
وَ دَرَسَت الْعُلُوم وَ ضاعَتِ الآدابُ،
علوم و دانش ها از بین مى رفت، آداب و رسوم و سنّت ها ضایع مى شد،
وَ عَظُمَ ما یَدْخُلُ عَلَى النّاسِ مِنَ الْخَلَلِ فى اُمُورِهِمْ وَ مُعامِلاتِهِمْ،وَلا یَحتاجُونَ اِلَى النَّظَرِ فیهِ مِنْ اَمْرِ دینِهِمْ
و در امور مردم و معاملات و آنچه از امر دین نیاز به آن داشتند;
ما رُوِىَ لَهُمْ مِمّا لایَسَعُهُمْ جَهْلُهُ
و روایاتى که براى آنها ذکر مى شد و آگاهى بر آن لازم بوداختلال شدید ظاهر مى گشت.
🔶پیامبر گرامی ص فرمود:
اَلْمُؤمِنُ اِذا ماتَ وَ تَرَکَ وَرَقَةً واحِدَةً عَلَیْها عِلْم، تَکُونُ تِلْکَ الْوَرَقَةُ یَوْمَ القِیامَةِ سِتْراً فیما بَیْنَهُ وَ بَیْن النّارِ
مؤمن هنگامى از دنیا رفت و یک ورقه که علم و دانشى بر آن نوشته شده باشد از خود به یادگار گذاشت، آن ورقه روز قیامت به صورت پرده اى در میان او و آتش دوزخ در مى آید،
وَ اَعْطاهُ اللهُ تَبارَکَ وَ تَعالى بِکُلِّ حَرْف مَکْتُوب عَلَیْها مَدینَةً اَوْ سَعُ مِنَ الدُّنْیا سَبْعَ مَرّات
و خداوند متعال به هر حرفى که به روى آن ورقه نوشته شده است شهرى که هفت بار وسیع تر از دنیااست; به او مى دهد.
📘کافی/ کتاب فضل علم
بَابُ رِوَايَةِ الْكُتُبِ وَ الْحَدِيثِ وَ فَضْلِ الْكِتَابَةِ وَ التَّمَسُّكِ بِالْكُتُب
از امام صادق علیه السلام :
الْقَلْبُ يَتَّكِلُ عَلَى الْكِتَابَةِ.
نوشته ها باعث اعتماد و آرامش انسان میشوند.
🔻نکته:
بعضی وقتها نوشاتن مطالب باعث آرامش انسان نیز میشود.امام صادق:
اكْتُبُوا فَإِنَّكُمْ لَا تَحْفَظُونَ حَتَّى تَكْتُبُوا.
بنویسید چون حفظ نمی شوید تا اینکه آنرا ثبت کنید.
امام صادق:
احْتَفِظُوا بِكُتُبِكُمْ فَإِنَّكُمْ سَوْفَ تَحْتَاجُونَ إِلَيْهَا.
نوشته های خود را حفظ کنید که بزودی به آنها احتیاج پیدا می کنید.
🔻نکته:
یکی از بدعتهای پر فتنه خلفا، منع کتابت حدیث بود.
از زمان خلیفه اول تا زمان به حکومت رسیدن عمر بن عبدالعزیز به بهانه های واهی مثل مخلوط شدن احادیث و قرآن و… نقل و کتابت احادیث نبوی ممنوع و جرم اعلام شد.
⏪ آثار شوم منع حددیث:
◀️ الف. نابودی نخستین متون حدیثی:
گفتارهای نوشتهشده از پیامبرتوسط اصحاب نزدیک وی، در این دوره نابود شد و از دسترس خارج گردید. بنابر آنچه عایشه نقل کرده، ابوبکر ۵۰۰ حديث از رسول خدا(ص) را سوزاند. همچنین برخی احادیث که در حافظه اصحاب بود، بهسبب ممنوعیت کتابت به رشته تحریر درنیامد و با مرگ حافظان از دسترس خارج گردید.
◀️ ب. جعل حدیث:
با اجرای سیاست منع حدیث و از بین رفتن روایات پیامبر، نقل روایات ساختگی و انتساب آنها به پیامبررایج شد. برای نمونه با هدف فضیلتتراشی برای شخصیتهای سیاسی و مذهبی، روایاتی به پیامبر منسوب شد که حتی افرادی را شامل میشد که پس از وی بدنیا آمدند.
◀️ ج. پدیدآمدن مذهبها:
با ازبینرفتن سنت و افزایش شمار روایات جعلی و سلیقهای، بهمرور مذاهب مختلف و مشربهای کلامی و فقهی متعدد پدیدار شد؛چراکه هر اختلافسلیقهای با جعل حدیث همراه شده و موجب جدایی گروهی از افراد از جامعه اسلامی و تأسیس مذهبی جدید میشد.
اللهم الحقنا بالصالحین